مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
تأخیر در ازدواج
حوزه های تخصصی:
در جامعة جوان ایرانی موضوع های مرتبط با حوزة جوانان مسئله ای اجتماعی تلقی می شود؛ زیرا حدود یک سوم جامعة ایرانی کشور، یعنی بیش از 24 میلیون نفر را جمعیت جوان 20 تا 35 ساله تشکیل می دهند که در نهاد مهم اجتماعی ایرانی، یعنی خانواده، مؤثرند. جامعه شناسان ازدواج را قراردادی اجتماعى، ضامن بقاى نسل انسان و سبب آرامش و امنیت در جوامع دانسته اند. هم چنین نهاد خانواده از مهم ترین نهادهای اجتماعی به شمار می رود. امروزه با افزایش سن ازدواج و کاهش نرخ ازدواج، همسرگزینی و تشکیل خانوادة جوانان اهمیت به سزایی یافته است. جوانان به دلایل مختلف از مبادرت به ازدواج دوری می کنند و پدیدة تأخیر در سن ازدواج نه در حکم امری شخصی، بلکه به منزلة مسئله ای اجتماعی نمود یافته است. در این مقاله، یافته ها دیدگاه مثبت بیش تر جوانان را به ضرورت داشتن امر ازدواج تأیید می کنند؛ به رغم افزایش سن ازدواج، جوانان سن مطلوب ازدواج را برای خانم ها 2/23 و برای آقایان 6/27 بیان کرده اند.
دلالتهای معنایی تأخیر در ازدواج دختران دانشجو(مقاله علمی وزارت علوم)
این مطالعه با هدف شناسایی دلالتهای معنایی تأخیر در ازدواج دختران دانشجو انجام شده است. روش: این پژوهش با بهره گیری از روش کیفی و برگزاری جلسات بحث گروهی با 20 نفر از دختران دانشجو در سنین 27 تا 38 سال در مقاطع مختلف تحصیلی و رشته های مختلف علوم انسانی، فنی و مهندسی، علوم تجربی و پزشکی و نیز گروه هنر انجام شد. یافته ها: بر اساس دیدگاه مشارکت کنندگان در بحث گروهی، دلالتهای معنایی تأخیر در ازدواج شامل دو تم مفهومی تأخیرازدواج به مثابه فرصت سازی و تأخیر در ازدواج به مثابه فرصت سوزی است. همچنین مشارکت کنندگان علل تأخیر در ازدواج را تنگنای ازدواج، ریسک ازدواج، زاویه گیری خانواده از ازدواج، آنومی در ازدواج، تغییر فضا و ترجیحات نوین همسرگزینی، محاسبه هزینه - فایده ازدواج، سپهر روانی تجرّد، بی اخلاقی های اجتماعی و بازاندیشی در هویت زنانه برشمرده اند. نتیجه گیری: راهبرد اساسی در زمینه مواجهه با این پدیده،آگاه سازی دانشجویان، خانواده ها و نهادهای آموزشی از علل و پیامدهای درگیری دانشجویان در دو راهی های تحصیل و ازدواج است#,
تحلیل گذار تجرد زنان و مردان در ایران طی سال های 1345 تا 1390(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
وضع زناشویی یکی از جنبه های اساسی ساختِ جمعیت است که تحول شاخص های مربوط به آن می تواند بر بسیاری از مؤلفه های جمعیتی، ازجمله خانواده و کارکردهای آن، اثرگذار باشد. در این مطالعه، با تحلیل ثانویة داده های سرشماری عمومی نفوس و مسکن کشور، چگونگی تغییرات وضعیت تجرد مردان و زنان طی سال های 1345 تا 1390 به صورت مقطعی و نسلی بررسی و درباب زمینه های مرتبط با این تغییرات بحث شده است. نتایج بررسی مقطعی نشان می دهد که طی سال های پیش گفته، درصد مجردها در گروه های مختلف سنی زنان و مردان افزایش یافته و به طورکلی، ازدواج هر دو جنس با تأخیر مواجه شده است. البته، در زنان، علاوه بر برجسته بودن تأخیر، الگوی سنی ورود به ازدواج نیز بیش از مردان دستخوش تغییر شده است. نتایج بررسی نسلی نیز نشان می دهد که هرچه از نسل های قدیمی به سمت نسل های جدید پیش می رویم، چهار تغییر اساسی در وضعیت تجرد رخ می دهد: 1. در هردو جنس، در سنین متناظر نسل ها، بر درصد مجردها افزوده می شود؛ 2. با افزایش درخور توجه درصد تجرد زنان این سنین کاسته می شود؛ 3. سهم ازدواج های نزدیک به سن تجرد قطعی و نیز درصد تجرد قطعی در هردو جنس (مخصوصاً در زنان) افزایش می یابد و اختلاف درصد تجرد قطعی بین مردان و زنان بیشتر می شود؛ 4. با وجود برخی تفاوت ها، وضعیت تجرد (درصد افراد هرگز ازدواج نکرده) زنان به سمت هم گرایی با مردان پیش می روددر سنین اولیه ازدواج (15 تا 19 سالگی)، از تفاوت بین درصد تجرد مردان و زنان در
بررسی موانع ازدواج از دیدگاه دانشجویان دانشگاه ایلام در سال تحصیلی 1395(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ ایلام دوره ۱۹ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶۰ و ۶۱
181 - 206
حوزه های تخصصی:
تأخیر در سن ازدواج پدیده ای است که در جهان معاصر در تمام کشورهای مختلف اعم از توسعه یافته و توسعه نیافته عمومیت یافته است؛ اگرچه در جای جای جهان، اشتراکات فراوانی در علل این پدیده وجود دارد؛ ولی می توان در هر منطقه جغرافیایی و فرهنگ حاکم بر آن علت های خاصی را جویا شد؛ چنانکه در ایران با توجه به شرایط فرهنگی ویژه آن علت ها متفاوت است. این پژوهش با هدف توصیف موانع ازدواج در بین 374 نفر از دانشجویان دانشگاه ایلام در سال تحصیلی 1395 صورت گرفته است. روش نمونه گیری، طبقه ای بوده و برای آزمون فرضیه ها و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شده است. مهمترین یافته های این پژوهش بدین قرار است: در مقایسه میانگین نمرات عوامل تأثیرگذار بر موانع ازدواج (اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و بی توجهی مسئولان)، عامل فرهنگی با 16/3 درصد، عامل اقتصادی با 12/3 درصد، عامل بی توجهی مسئولان با 74/2 درصد و عامل اجتماعی با 31/2 درصد، به ترتیب، بیشترین تا کمترین میانگین نمره را در بین نمونه مورد بررسی داشته اند و در مقایسه بین میانگین نمرات گویه های مورد استفاده برای 1. متغیر عامل فرهنگی موانع ازدواج، عیب شمردن جلسات آشنایی قبل از ازدواج با 88/3 درصد بیشترین نمره و عیب شمردن طرح مسئله ازدواج توسط خانواده دختر با 39/2 درصد کمترین نمره؛ 2. متغیر عوامل اقتصادی، بالا بودن هزینه زندگی با 42/4 درصد بیشترین نمره و فاصله طبقاتی دو خانواده با 44/2 درصد کمترین نمره؛ 3. متغیر عدم اعطای وام مورد نیاز به زوج های جوان با 61/3 درصد بیشترین نمره و عدم حمایت از ازدواج های ساده با 08/2 درصد کمترین نمره و 4. متغیر عامل اجتماعی موانع ازدواج، وضع مهریه سنگین با 96/2 درصد بیشترین نمره و ازدواج پس از اتمام تحصیلات با 16/2 درصد کمترین نمره را از بین گویه ها به دست آورده اند.
تجربه زیسته دختران از تأخیر در ازدواج و گونه شناسی استراتژی های مواجهه با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه مددکاری اجتماعی تابستان ۱۳۹۶ شماره ۱۲
185 - 240
حوزه های تخصصی:
به دلایل مختلف، تأخیر در ازدواج (چه بر اساس عرف اجتماعی و چه بر اساس ادارک خود افراد) به تجربه زیسته بخشی از دختران و پسران تبدیل شده است اما با توجه به تفاوت های زیست شناختی و مختصات فرهنگی جامعه ایران، این امر ممکن است برای دختران شرایط متفاوتی را ایجاد کند. بر این اساس، هدف این مقاله، مطالعه تجربه زیسته دختران از تأخیر در ازدواج و استراتژی های مواجهه با آن با روش شناسی کیفی است که از تکنیک مصاحبه عمیق و نیمه ساختاریافته برای گردآوری داده ها و از روش تحلیل تماتیک برای تحلیل مصاحبه ها استفاده شد. بدین منظور، با 20 دختر بالای 30 سال شهر کرج مصاحبه و اشباع نظری حاصل شد. یافته های پژوهش در دو محور اصلی تجربه های زیسته و گونه شناسی استراتژی های مواجهه تشریح شده است. نتایج پژوهش حاکی از این است که دختران، در عرصه جدال سنت و مدرنیته قرار گرفته اند. از طرفی با پذیرش ارزش های مدرن، سن ازدواجشان افزایش یافته و از طرف دیگر، جامعه سنتی ایران، این تحولات فرهنگی و ارزشی را برنمی تابد و همین امر سبب بروز مشکلاتی برای دختران و تجربه فشارهای اجتماعی به سبب تأخیر ازدواجشان شده است.
بررسی اکتشافی دلایل تأخیر در سن ازدواج از دیدگاه دختران دانشجوی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سن ازدواج از دو سو قابل بررسی است. در یک سو بحث حداقل سن ازدواج مطرح است و در سوی دیگر افزایش سن ازدواج. مطالعات نشان می دهد پدیده تأخیر در ازدواج به منزله مسئله ای اجتماعی رو به افزایش است. پژوهش حاضر بر آن است که با رویکردی جامعه-شناختی به بررسی عمیق تر دلایل افزایش سن ازدواج از دیدگاه دختران مجرد بپردازد و نظرات آنان را مورد تحلیل قرار دهد. روند پژوهش تحلیل محتوای کیفی و بر اساس گرانددتئوری است که بر مبنای تحلیل پاسخ های شرکت کنندگان صورت می گیرد. جامعه نمونه دانشجویان دانشگاه های دولتی شهر تهران در مقاطع مختلف تحصیلی، می باشند که با رسیدن به اشباع نظری متوقف می گردد. اعتبار یافته ها از طریق دریافت نظرات برخی از پاسخگویان و گرفتن تأایید آن ها به دست می آید. نتایج نشان می دهد که شرکت کنندگان زندگی مجردی را به دو گونه ی " مجردی آسیب زا" و " مجردی لذت بخش " تقسیم می کنند. علت به تأخیر انداختن زنان مجرد را می توان به دو مفهوم اصلی" مناسبت درونی" و "مناسبت بیرونی" محدود دانست. پاسخگویان " سادگی در ازدواج، قدرت درک متقابل در ازدواج، شجاعت برای اقدام ازدواج، مهارت اداره زندگی مستقل، حمایت خانواده نه دخالت در ازدواج و همگونگی فرهنگی" را در ازدواج بهنگام مؤثر می دانند.کمتر پژوهشی مانند این پژوهش به اهمیت خود فرد در کنار اهمیت عوامل کلان اذعان دارند و پدیده ی تأخیر در سن ازدواج نه در حکم امری شخصی، بلکه به منزله ی مسئله ای اجتماعی نمود می دانند.
بررسی تحولات امید زندگی مجردی در ایران با استفاده از جداول خالص زناشویی: دوره 1385 تا 1390(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جداول خالص زناشویی با ریزش جمعیت یک نسل فرضی بر اثر ازدواج و همزمان با در نظر گرفتن احتمالات مرگ ومیر، امید زندگی مجردی یا تعداد سال های انتظار برای ازدواج و یا مرگ را برای سنین مختلف زناشویی محاسبه می کند. در این مطالعه با استفاده از داده های سرشماری سال های 1385 و 1390، جداول خالص زناشویی در دو زیرگروه اجتماعی افراد "باسواد" و "بی سواد"، برای تمامی سنین (49-10 سال) ساخته شد. یافته ها نشان می دهند تعداد سال های انتظار برای ازدواج مردان و زنان باسواد در بدو تولد در سال 1390 به ترتیب 33/26 و 18/24 می باشد که نسبت به سال 1385 تقریباً 7/0 سال افزایش یافته است. در میان افراد بی سواد نیز هر چند سال های انتظار کمتری را نسبت به افراد با سواد تجربه می کنند، این شاخص افزایش یافته است. در سال 1390، تعداد سال های انتظار برای ازدواج و یا مرگ برای کلیه سنین زیر 30 سال بالاتر از 1385 است. این تغییرات، افزایش درصد ازدواج های با تأخیر را طی این دوره نشان می دهد. همچنین طی دوره 1390-1385، حدود 93 درصد از افراد تا سن 49 سالگی ازدواج می کنند. حدود 5 درصد تا این سن بدون اینکه ازدواج کرده باشند، با واقعه مرگ روبرو می شوند و حدود 2 درصد نیز هرگز ازدواج نمی کنند.
بررسی رابطه تأخیر در ازدواج با خودشناسی، به هوشیاری و سلامت روان در دانشجویان مجرد(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
هدف: از پژوهش حاضر بررسی علل تأخیر در ازدواج و رابطه آن با خودشناسی، به هوشیاری و سلامت روان در دانشجویان مجرد بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بوده و جامعه آماری را دانشجویان مجرد بالای 30 سال دانشگاه های تهران تشکیل می دادند که نمونه ای به حجم 537 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به پرسشنامه های تأخیر در ازدواج، خودشناسی انسجامی، به هوشیاری و فهرست نشانگان هاپکینز پاسخ دادند. یافته ها: نتایج نشان داد که علل اقتصادی، علل تحصیلی و علل فرهنگی – اجتماعی با تأخیر در ازدواج جوانان رابطه مثبت معناداری دارد. به هوشیاری و اضطراب با علل اقتصادی، علل تحصیلی و علل فرهنگی – اجتماعی رابطه مثبت معناداری به دست آمد. افسردگی و جسمانی سازی با به هوشیاری رابطه مثبت و با خودشناسی انسجامی رابطه منفی معناداری دارد. حساسیت بین فردی نیز با علل اقتصادی رابطه منفی و با خودشناسی انسجامی رابطه مثبت دارد. علل تحصیلی توانست تنها حساسیت بین فردی (002/0=P) را پیش بینی نماید و علل فرهنگی – اجتماعی نیز قادر به پیش بینی خودشناسی انسجامی (03/0P=)، به هوشیاری (02/0P=) و حساسیت بین فردی (02/0P=) می باشد. بین علل اقتصادی (17/2t=)، علل تحصیلی (52/3 t=) و علل فرهنگی – اجتماعی (76/2 t=) دانشجویان دختر و پسر مجرد تفاوت معناداری به دست آمد. همچنین بین بهوشیاری (08/3t=)، اضطراب (86/1 t=) و وسواس (83/1t=) در دانشجویان دختر و پسر مجرد تفاوت معناداری وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد به هوشیاری بودن فرد نسبت به توانایی ها و خواسته ها و انتظاراتش در خودشناسی او در جهت انتخاب صحیح شریک زندگی اش تأثیرگذار است و از طرفی به هوشیاری بودن بر سلامت روان او می تواند تأثیر گذارد.
برساخت معنایی تأخیر سن ازدواج بر اساس نظریه زمینه ای (مطالعه موردی دانشجویان دختر شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۷ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
43 - 69
حوزه های تخصصی:
تجرد، بالا رفتن سن ازدواج و خیل عظیم دختران مجرد بالای 30 سال، آمار بالای تحصیل کرده های مجرد و گفتمان عمومی جامعه در رابطه با کاهش شدید ازدواج به نظر می رسد پژوهش گران و اندیشمندان را مجاب کرده باشد تا این موضوع را مسئله ای اجتماعی بدانند. هدف پژوهش حاضر کشف معنا و علت های بالا رفتن سن و تأخیر ازدواج در میان دختران است. در بخش روش شناسی، از روش شناسی کیفی و راهبرد نظریه زمینه ای استفاده شد. تعداد 33 دانشجوی دختر به صورت هدفمند به مدت بیش از یک سال بررسی شدند. پانزده مقوله اصلی و یک مقوله هسته از خلال کدگذاری داده ها استخراج شد: تحصیلات و بازاندیشی فرصت های فردگرایانه، ادامه تحصیل مشغولیتی بازدارنده، تجربه رابطه با دیگری مهم، واکاوی شکست دیگران (خاطرات منفی)، ترس از طلاق، اعتماد ناپذیری و متعهدنبودن مردان، محدودیت شغلی و جبر تحصیلی، سرزنش، تحقیر و اعمال فشار بر دختران مجرد، تحکم و نادیده انگاری نظر دختر، انگیزه های دوران تجرد، دوران رهایی و مسئولیت ناپذیری، جهاز، بازتولید فرهنگی مشقت بار، درآمد و تمکن مالی عاملی مهم برای تشکیل خانواده، روابط عاشقانه مدرن: سبک زندگی غربی، جمود و وسواس ناشی از افزایش سن و بزرگ پنداری دافعه های ازدواج. «تجربه تجرد، تأخیری معنادار» به عنوان مقوله نهایی انتخاب شد و در پایان مدل پارادایمی مستخرج از داده ها طرح شد.
مطالعه بسترهای زمینه ساز تأخیر در ازدواج دختران با رویکرد پدیدارشناسی توصیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۸ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴
493 - 516
حوزه های تخصصی:
روند رو به رشد تجرد در میان دختران در جامعه ایرانی پدیده ای نوظهور است که نقش بنیادینی در تحول مفهوم خانواده ایفا می کند، زیرا ازدواج، به منزله واقعه ای اجتماعی، زیستی و فرهنگی، تأثیرات درخور توجهی را بر ساختار جمعیتی و به تبع آن ساخت یابی نهادهای متبوعه می گذارد. بر این اساس، پژوهش حاضر درصدد است تا به بررسی و کشف زمینه ها و شرایط به تأخیر افتادن سن ازدواج دختران به روش کیفی و با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی توصیفی بپردازد. بدین منظور، 20 دختر بالای 30 سال به روش نمونه گیری هدفمند و با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته مطالعه شدند. تحلیل تجارب شرکت کنندگان به شناسایی 346 کد اولیه، 16 خرده مقوله اولیه، 9 خرده مقوله ثانویه و 2 مقوله اصلی شامل زمینه های فردی و زمینه های اجتماعی و فرهنگی منجر شد. نتایج حاصل از تحلیل مضامین کشف شده نشان می دهد که زمینه های بازدارنده ازدواج دختران بسیار وسیع تر از فاکتورهای عموماً ارائه شده است.
دلایل و تعیین کننده های تأخیر ازدواج در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۸۹)
31 - 50
حوزه های تخصصی:
باوجود اجرای برنامه ها و سیاست های گوناگون برای کاهش سن ازدواج و تشویق افراد به ازدواج در یک دهه گذشته، میانگین سن ازدواج همچنان روندی افزایشی دارد. مطالعه حاضر، دلایل و تعیین کننده های تأخیر در ازدواج را در میان زوجین تازه ازدواج کرده در ایران بررسی کرده است. به این منظور داده های پیمایش ملی ازدواج، متشکل از 8349 نفر تجزیه وتحلیل شد. مطالعه حاضر به روش کمی و با استفاده از تکنیک تحلیل ثانویه انجام شده است. میانگین سن زنان و مردان در هنگام اولین ازدواج، به ترتیب برابر با 6/23 و 4/27 سال و میانگین سن ایده آل ازدواج آ نها 23 و 26 سال بود. میانگین سن ازدواج در بین افراد شهرنشین، اهل تشیع، شاغل، بی سواد، گیلک ها و مازندرانی ها بالاتر بود. به طور کلی حدود 40درصد افراد دیرتر از سن ایده آل مدنظرشان ازدواج کرده بودند. برای مردان، «مشکلات اقتصادی» و برای زنان، «نیافتن فرد مناسب»، دلیل اصلی تأخیر در ازدواج بیان شد. برخلاف انتظار، تأخیر در ازدواج در میان مردان بلوچ ، عرب و کُرد در مقایسه با مردان فارس در سطح بالاتری قرار داشت. مسائل اقتصادی و بیکاری دلیل اصلی این تأخیر از سوی این افراد بیان شده است که با سطح توسعه اقتصادی پایین مناطقی مطابقت دارد که این اقوام در آنجا زندگی می کنند. اینکه مشکلات اقتصادی هنوز یکی از دلایل اصلی در تأخیر ازدواج است، نشان می دهد بسیاری از برنامه هایی که برای تأثیرگذاری بر ازدواج طراحی و اجرا شده اند، ناموفق بوده اند و باید دوباره ارزیابی و بازنگری شوند.
عوامل موثر بر عدم تمایل به ازدواج در بین کارکنان مجرد ادارات شهرستان همدان(مقاله علمی وزارت علوم)
ازدواج از مهم ترین دوره های زندگی هر فرد است که دیر یا زود اتفاق افتادن یا حتی اتفاق نیفتادن آن پیامدهای گسترده فردی و اجتماعی دارد. در این بین، از تحقیقات پیشین استنباط می شود که نداشتن شغل و درآمد از مهم ترین موانع ازدواج است، اما مشاهده آمار چشمگیر کارکنان مجرد این سوال را برانگیخت که چرا در گروه شاغلان نیز تجرد وجود دارد. براین اساس، هدف اصلی تحقیق حاضر، بررسی عوامل موثر بر عدم تمایل به ازدواج در بین کارکنان مجرد ادارات شهرستان همدان است. بنیان نظری تحقیق مبتنی بر نظریه گزینش عقلانی، نظریه گذار جمعیت شناختی، دیدگاه نوسازی، نظریه برابری جنسیتی، نظریه تورم رکودی، در دیدگاه نوگرایی و اعتمادیابی گیدنز و نظریه آنومی مرتون قرار دارد. پس از مرور مبانی نظری و تجربی پیرامون موضوع مورد مطالعه، 9 متغیر و برخی متغیرهای زمینه ای که به نظر می رسید تعیین کننده وضعیت تجرد کارکنان باشند، انتخاب و در قالب فرضیه های تحقیق تدوین شدند. روش تحقیق، پیمایش و ابزار مورد استفاده پرسشنامه و شیوه نمونه گیری ترکیبی از خوشه ای و تصادفی ساده بود؛ بدین صورت که ابتدا هر کدام از ادارات همدان به عنوان یک خوشه در نظر گرفته شدند و در گام بعد از طریق قرعه کشی، اداره های منتخب و در نهایت افراد پاسخگو متناسب با سهم آن اداره مشخص گردیدند. یافته های حاصل از آزمون همبستگی پیرسون بین متغیرهای هر فرضیه نشان داد از بین عوامل مورد بررسی، متغیرهای تمکن مالی ناکافی علیرغم داشتن شغل و درآمد، دشوارسازی ازدواج و منوط کردن اقدام به ازدواج به شروطی که برآورده کردن آن ها در شرایط امروز جامعه دشوار است، نگرانی زوجین از داشتن ازدواج ناموفق، اعتقاد به وجود هزینه - فرصت بالای ازدواج، لذت از مجردی، معاشرت با جنس مخالف، داشتن انتظارات آرمان گرایانه از ازدواج و نوع نگرش به ازدواج از عوامل معنادارِ مرتبط با تجرد کارکنان می باشند.