زن در توسعه و سیاست (پژوهش زنان)
زن در توسعه و سیاست دوره 9 بهار 1390 شماره 1 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزه های تخصصی:
گذار جامعه ایرانی از نظم سنتی به مدرن و تجربه حیات ملازم با آن، فزونی سن ازدواج دختران را موجب گشته است. بررسی علل افزایش سن ازدواج دختران، موضوعی است که مورد تدقیق معرفتی و روشی این نوشتار قرار گرفته است. در این تحقیق، از روش پیمایشی استفاده شده و جامعه آماری آن را دو گروه، شامل دختران مجرد و زنان متاهل 25 تا 44 ساله ساکن در مراکز شهری کشور تشکیل داده اند. حجم نمونه برابر با 1291 نفر از این دختران در 5 مرکز شهر تهران، ساری، خرم آباد، مشهد و سنندج بوده است. نتایج نشان داد دخترانی که دیرتر ازدواج می کنند، از تحصیلات بالاتری برخوردارند، نگرش فرامادی به ازدواج دارند و اعتقاد بیش تری دارند که با ازدواج، هزینه فرصت های ازدست رفته بیش از فرصت ازدواج است. دلالت نتایج بر آن است که همراه با تجربه مدرنیته در سطوح کلان، میانی و خرد، چنان چه این تجربه بدون سیاست گذاری و برنامه ریزی مناسب حاصل گردد و از طرفی شرایط جامعه چه به لحاظ اقتصادی و چه به لحاظ اجتماعی - فرهنگی آمادگی پذیرش چنین تحولاتی را نداشته باشد، تبعات منفی آن بیش از دستاوردهای مثبت آن خواهد بود
بررسی عوامل موثر بر بزه دیدگی زنان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه تحولات نوین در حوزه مطالعات جرم شناسی سبب شده است که توجه محققین علوم اجتماعی و جرم شناسی به آن سوی عمل مجرمانه، یعنی قربانیان جرایم معطوف شود. بر اساس رویکردهای قربانی محور، شرایط حاکم بر تکوین جرم و وقوع بزه دیدگی مورد بررسی و کنکاش قرار می گیرد تا بتوان جهت پیشگیری از جرم و کاهش تبعات آن گام برداشت. مقاله حاضر که مبتنی بر پژوهشی کیفی است، با استفاده از روش تحقیق کیفی و انجام مصاحبه های عمیق با 65 زن 19 تا 60 ساله تهرانی، علل بزه دیدگی زنان را بر اساس روایت خود آنان مورد بررسی و تجزیه تحلیل قرار دهد. یافته های این تحقیق حاکی از آن است که زنان مصاحبه شونده عواملی نظیر: بی احتیاطی زنان، نوع فعالیت های روزمره، نوع رفتار و پوشش، خشونت درحوزه خصوصی و عمومی، نابسامانی خانوادگی و ضعف در جامعه پذیری، ناکارآمدی یا نبود قوانین حمایتی و اجتماعی، عدم آموزش روش های دفاع از خود، درهم ریختگی فضای شهری، وجود مکان های جرم خیز و مخفی نظیر زیرگذرها و معابر تاریک، وجود نابسامانی های اجتماعی و اقتصادی نظیر بیکاری و فقر را در کنار ویژگی های فیزیولوژیک و زیستی، از جمله مهم ترین دلایل بزه دیدگی می دانند
تحلیل گفتمان جراحی های زیبایی صورت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد است در چارچوب نظریه طبقه مرفه وبلن و الگوهای اجتماعی مورد نظر او نظیر مالکیت مالی، گرایش دختران جوان به جراحی های زیبایی را مورد مطالعه قرار دهد. جامعه آماری مورد مطالعه دانشجویان دختر دانشگاه تهران می باشد که از طریق نمونه گیری گلوله برفی انتخاب گردیده اند و از روش تحلیل گفتمان برای تحلیل گفت و گوهای بدست آمده از مصاحبه های نیمه ساختار یافته استفاده گردیده است.نتایج تحلیل گفتمان دانشجویان درخصوص جراحی های زیبایی نشان می دهد که رویکرد نظری وبلن در مورد الگوهای اجتماعی قابل استناد و بسط می باشد. دانشجویان به جای ""مالکیت مادی"" از ""مالکیت های نشانه ای "" و به عنوان نیروی فرهنگی – اجتماعی تازه به جای چشم و هم چشمی مالی و نیز مصرف متظاهرانه مادی به "" چشم و هم چشمی نشانه ای"" و"" مصرف متظاهرانه نشانه ای (زیبایی)"" روی آورده اند. تحلیل هایی پیرامون جنسیت، رسانه ها و ابژه های نسلی، نقش موثری در شکل گیری گفتمان جراحی های زیبایی صورت دارند
تمایلات مصرفی زنان در شهر یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سالیان اخیر موضوع مصرف، به بحثی داغ در گفتمان های رایج در سطح حوزه عمومی جامعه و در سطح سیاست گذاری های کلان کشور تبدیل شده است. با این وجود، عوامل فردی و اجتماعی تاثیرگذار بر ارزش ها، اهداف و رفتارهای مصرفی، تاکنون کمتر مد نظر محققین اجتماعی واقع شده است. مقاله حاضر، بر اساس یک پژوهش موردی در شهر یزد، به مطالعه تمایلات مصرفی زنان حداقل یکبار ازدواج کرده و عوامل تعیین کننده آن پرداخته است. داده ها، از طریق یک پیمایش مقطعی در پاییز 1388 در میان یک نمونه 684 نفری از زنان شهر یزد، جمع آوری شده و مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته ها، بیانگر تاثیرگذاری سه گروه از عوامل مشتمل بر مشخصه های فردی، وضعیت اقتصادی خانوار و تاثیر بین نسلی مشخصه های والدین بر سطح تمایلات مصرفی پاسخ گویان است. بر اساس نتایج، متغیرهای درآمد خانواده، میزان استفاده از رسانه های جمعی، تحصیلات والدین و بعد خانواده والدین مهم ترین عوامل تاثیرگذار بر تمایلات مصرفی زنان هستند که با کنترل سایر متغیرها، همچنان تاثیر معنادار خود را حفظ می کنند. تحقیقات دیگری ضروری است تا آثار و پیامدهای تمایلات مصرفی را بر طیف وسیعی از رفتارها و نگرش های جمعیتی و خانوادگی زوجین، به ویژه در حوزه ازدواج و فرزندآوری مورد مطالعه قرار دهد
تاثیر سرمایه اجتماعی بر ارتقا شغلی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چکیده: امروزه شواهد و تحقیقات نشان می دهد که با وجود افزایش نسبت زنان تحصیل کرده در بازار کار، پیشرفت آنان در مشاغل مدیریتی محسوس نبوده است. از آن جا که بر اساس منابع نظری و پژوهشی، سرمایه اجتماعی یکی از عوامل مهم تاثیرگذار بر ارتقا شغلی است و زنان به سبب عوامل اجتماعی و فرهنگی در مقایسه با مردان از سرمایه اجتماعی کمتری برخوردارند، در این پژوهش تاثیر سرمایه اجتماعی بر ارتقا شغلی زنان مورد مطالعه قرار گرفته است. داده های میدانی از طریق پرسشنامه و مصاحبه گردآوری شده است. بر اساس یافته ها، شانس ارتقا شغلی زنان دارای پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی بالا، بیشتر از سایر زنان بوده و زنان مدیر عمدتا از پایگاه اجتماعی ـ اقتصادی بالا و از خانواده هایی با ساختار دموکراتیک و مشارکتی برخاسته اند؛ درحالی که زنان غیرمدیر در بیشتر موارد در خانواده هایی با ساختار تساهل گرا یا اقتدارگرا تربیت شده اند. همچنین میزان سرمایه اجتماعی (مشارکت، روابط و اعتماد اجتماعی) زنان دارای پست های مدیریتی، بیشتر از سایر زنان بوده و ترکیب و ساختار آن نیز با سایر زنان تفاوت دارد. روابط اجتماعی زنان در مشاغل غیر مدیریتی غالبا به خویشان و همسایگان و افراد خودی ختم می شود، درحالی که روابط اجتماعی زنان دارای مناصب مدیریتی از افراد فامیل فراتر رفته و همکاران و دوستان را نیز دربرمی گیرد. در نتیجه آن ها را از اطلاعات و حمایت های متنوع و متعدد و امتیازات اجتماعی بیشتری برخوردار می سازد
نیازسنجی آموزشی زنان روستای قمام شهرستان سنقر (بر مبنای مدل بوریچ و تحلیل کوادرانت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در بسیاری از برنامه های آموزشی ترویجی توجه اندکی به نیازهای آموزشی از دیدگاه مخاطبین و کارشناسان ترویج می گردد و درنتیجه اثربخشی فعالیت های ترویجی تحت شعاع قرار می گیرد. لذا هدف از این پ ژوهش توصیفی- پیمایشی بررسی نیازهای آموزشی زنان روستای قمام شهرستان سنقر با استفاده از دو مدل نیازسنجی بوریچ و کوادرانت بود. جامعه آماری این مطالعه را زنان روستای قمام در شهرستان سنقر و کارشناسان ترویج تشکیل دادند. با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده و بهره گیری از جدول کرجسی و مورگان تعداد 100 نفر از زنان روستایی انتخاب شدند. با توجه به محدودیت تعداد کارشناسان ترویج اقدام به سرشماری نموده و تعداد 35 نفر از آنان در این مطالعه شرکت نمودند. این پژوهش در دو مرحله انجام گردید؛ نخست نیازهای آموزشی زنان روستایی از دیدگاه خودشان با استفاده از پرسشنامه مبتنی بر مدل بوریچ مشخص گردید. نتایج این بخش نشان داد که 12 نیازآموزشی، دارای بالاترین اولویت می باشند که 3 اولویت اول به ترتیب شامل اقتصاد خانه داری، آموزش تغذیه کودکان و مهارت های طبخ غذا بود. در مرحله دوم با استفاده از مدل کوادرانت نیازها از دیدگاه زنان و کارشناسان تطبیق داده شد، نتایج نشان داد که اکثر نیازهای آموزشی از دید گاه زنان وکارشناسان با یکدیگر تطابق دارد. به منظور اثربخشی برنامه های ترویجی، توجه به دیدگاه زنان روستایی و کارشناسان ترویج امری ضروری بوده و این مساله با استفاده از مدل نیازسنجی بوریچ و کوادرانت امکان پذیر است
موانع فرهنگی- اجتماعی مشارکت زنان در فعالیت های ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه مشارکت زنان در فعالیت های مختلف اجتماعی بخشی از حقوق اجتماعی آنان تلقی می شود، اما موانع فرهنگی و اجتماعی بسیاری در این زمینه وجود دارد. مشارکت زنان در ورزش به دلیل تأثیرات آن بر سلامت جامعه دارای اهمیت بسیاری است. در اینجا برای مطالعه مشارکت زنان در ورزش از مدلی که ترکیبی از نظریه های فیش باین و آیزن، نظریه یادگیری اجتماعی، سرمایه فرهنگی و نیز نظریه های بم، چافتز و چو استفاده شده است. روش تحقیق پیمایشی و تکنیک جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه بوده و از آزمون تی گروه های مستقل و رگرسیون لجستیک استفاده شده است. حجم نمونه 200 نفر از زنان غیر ورزشکار به صورت نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از جامعه آماری 106404 نفری زنان 40- 20 ساله شهر همدان و یک گروه 50 نفری از زنان ورزشکار بر اساس نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شده اند. نتایج نشان گر پایگاه اقتصادی اجتماعی بالاتر، میزان سرمایه فرهنگی، تمایل فردی و حمایت اجتماعی بیشتر از زنان ورزشکار نسبت به زنان غیر ورزشکار است. نگرش خانواده زنان ورزشکار،مثبت تر و میزان پذیرش باورهای قالبی به طور معنی داری کمتر از زنان غیر ورزشکار است. اما از نظر سودمندی ادراک شده تفاوت معنی داری بین دو گروه وجود ندارد. نتایج رگرسیون لجستیک نشان داد که متغیر های سرمایه فرهنگی و تمایل فردی دو متغیر تأثیر گذار بر احتمال مشارکت ورزشی است.