مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
تحصیلات عالی
حوزه های تخصصی:
با توجه به افزایش نرخ ورود دختران به دانشگاهها به ویژه در مقطع کارشناسی در طی سالهای اخیر و وجود انتظارات عرفی جامعه که فرد مناسب ازدواج برای دختران را پسری دارای تحصیلات بالاتر یا مشابه وی میداند، ضروری است که رابطه گرایش زنان به ادامه تحصیل در سطوح عالی و نرخ ازدواج بررسی شده و مشخص گردد که این وضعیت تحت چه شرایط و موقعیتهایی بر میزان ازدواج اثرگذار خواهد بود. بدین لحاظ این نوشتار تحقیقی، تأثیر تحصیلات عالی را بر موازنه جنسی در ازدواج بررسی نموده است.
تدقیق در پیامدهای اجتماعی تحصیلات عالی در زنان:زنان شهر تهران
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر برگرفته از نتایج یک تحقیق تجربی درباره پیامدهای اجتماعی تحصیلات عالی در زنان شهر تهران است. در چند دهه گذشته زنان در ایران تحرک فرهنگی و آموزشی بارزی را تجربه کرده اند؛ به طوری که فقط در بخش آموزش عالی شاهد افزایش چشمگیر حضور زنان بوده ایم. ارتقای سطح تحصیلات زنان آثار و نتایج متعددی بر روابط، شرایط و موقعیت های اجتماعی-اقتصادی آنان در جامعه داشته و در مقابل منشا تغییرات و تحولاتی در روابط آنان با محیط اجتماعی شده است.در تحقیق حاضر تاکید عمده بر تاثیرات تحصیلات عالی در زنان بر سن ازدواج، میزان باروری، کنترل خشونت خانگی، احساس خود اثربخشی، مشارکت اجتماعی و فرصت های اشتغال در خارج از خانه بوده است.روش تحقیق در مطالعه حاضر از نوع توصیفی و مبتنی بر پیمایش است. از این منظر تحقیق از نوع همبستگی علی و پس رویدادی است.جامعه تحت مطالعه را زنان 18 تا 60 سال شهر تهران تشکیل می دهند که بر اساس سرشماری سال 1385 حدود 2730275 نفر است. نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران با احتساب دقت احتمالی 5 درصد حدود 384 نفر محاسبه شده است که با استعانت از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای(pps) انتخاب شده است.نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها و آزمون فرضیه های تحقیق نشان می دهد که:با برخورداری زنان از تحصیلات عالی، سن ازدواج در آنان افزایش پیدا کرده و در مقابل میزان باروری آنان کاهش پیدا می کند، هم چنین میزان کنترل آنان بر خشونت خانگی افزایش می یابد، میزان مشارکت آنان در فراشدهای اجتماعی ارتقا پیدا می کند و بالاخره با افزایش سطح تحصیلات عالی، فرصت های بیش تری برای اشتغال در محیط خارج از خانه برای آنان فراهم می شود. با این توصیف نتایج تحقیق تفاوت معناداری را میان دو گروه از زنان دارای تحصیلات عالی و فاقد تحصیلات عالی از حیث شیوه های فرزندپروری و میزان مشارکت در فرایند تصمیم گیری های مربوط به امور خانه و خانواده نشان نداد.
تبیین تجربی نظریه های عرفی شدن در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با بیان نظریه های مختلف در خصوص سکولارشدن و سکولارزدایی جوامع و نیز با طرح نظرات موافق و مخالف عرفی شدن جامعه ایرانی به بررسی رابطه تحصیلات عالی، دموکراسی و انسجام با نظام سیاسی حاکم، با سکولار شدن ایران پرداخته شده است. فرضیه های این تحقیق با استناد به داده های موج پنجم پیمایش ارزشهای جهانی(WVS) و تحلیل ثانویه این داده ها و نیز با استفاده از مدل معادله ساختاری و تکنیک مقایسه میانگینهای ساختمند آزمون شده اند. نتایج نشان دهنده سطح بالای دینداری در ایران بویژه در زمینه اعتقادات می باشد. سطح پایبندی به مناسک دینی نیز در این کشور بالاست. با توجه به عدم تفکیک رشته های علمی شاهد تاثیر اندک تحصیلات عالی در روند عرفی شدن جامعه هستیم، در مجموع نتایج این تحقیق موید گستره و عمومیت نفوذ دین در جامعه ایران است به صورتی که نمی توان ادعایی را در خصوص عرفی شدن جامعه ایرانی پذیرفت.
دلالتهای معنایی تأخیر در ازدواج دختران دانشجو(مقاله علمی وزارت علوم)
این مطالعه با هدف شناسایی دلالتهای معنایی تأخیر در ازدواج دختران دانشجو انجام شده است. روش: این پژوهش با بهره گیری از روش کیفی و برگزاری جلسات بحث گروهی با 20 نفر از دختران دانشجو در سنین 27 تا 38 سال در مقاطع مختلف تحصیلی و رشته های مختلف علوم انسانی، فنی و مهندسی، علوم تجربی و پزشکی و نیز گروه هنر انجام شد. یافته ها: بر اساس دیدگاه مشارکت کنندگان در بحث گروهی، دلالتهای معنایی تأخیر در ازدواج شامل دو تم مفهومی تأخیرازدواج به مثابه فرصت سازی و تأخیر در ازدواج به مثابه فرصت سوزی است. همچنین مشارکت کنندگان علل تأخیر در ازدواج را تنگنای ازدواج، ریسک ازدواج، زاویه گیری خانواده از ازدواج، آنومی در ازدواج، تغییر فضا و ترجیحات نوین همسرگزینی، محاسبه هزینه - فایده ازدواج، سپهر روانی تجرّد، بی اخلاقی های اجتماعی و بازاندیشی در هویت زنانه برشمرده اند. نتیجه گیری: راهبرد اساسی در زمینه مواجهه با این پدیده،آگاه سازی دانشجویان، خانواده ها و نهادهای آموزشی از علل و پیامدهای درگیری دانشجویان در دو راهی های تحصیل و ازدواج است#,
زنان جوان و بازتعریف معنا و نقش مادری مطالعه ای بر روی مادران 25 تا 40 ساله ساکن شهرری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال هجدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴
130 - 164
حوزه های تخصصی:
مطابق تعریف سنتی، مادری مهمترین نقش یک زن و موجب کمال او و مراقبت و تربیت کودک مختص مادر است. اما امروزه با افزایش آگاهی و تامل زنان در زندگی روزمره، و در اثر شکاف بین تعاریف سنتی و تجارب واقعی مادری افزایش یافته، زمینه توجه به تجربه مادری و بازتعریف معنا و نقش مادری فراهم شده است. در این پژوهش تلاش شده تا معانی و تصور پیشینی زنان از مادری و تجربیات واقعی و تصورات و معانی کنونی آنان در این خصوص با روش کیفی مورد مطالعه قرار گیرد. زنان مورد مطالعه از میان مادران متاهل غیرشاغل جوان ساکن محله دولت آباد انتخاب شده است. روش نمونه گیری نظری یا مفهومی بوده از این رو دو معیار تحصیلات و گرایش دینی، که مطالعات اولیه نشان می داد در معنا و عملکرد مادری تفاوت ایجاد می کند در نمونه گیری لحاظ شده است. فنون گردآوری داده ها مصاحبه عمیق و مصاحبه نیمه ساخت یافته بوده است. براساس یافته ها، آن چه در همه مادران مشترک بود تمایل به مادر شدن و باور به ضرورت آمادگی و آموزش برای نقش مادری بود اما مادران تحصیل کرده، صرف نظر از گرایش دینی شان ضمن مهم دانستن مادری نگاه انتقادی به معنای رایج مادری داشته و در پرداختن به علایق شخصی فعال تر عمل می کردند. در مادران تحصیل کرده با گرایش دینی بالا شکاف بین تصور و تجربه مادری از تحصیل کرده های باگرایش دینی پایین کمتر بود با این حال در دیدگاه انتقادی به قلت حقوق و کثرت وظایف مادران با آنان مشابه بودند. همچنین غالب پاسخ گویان مادری را نقشی پرزحمت، بی وقفه، بی اجر و پیچیده که دارای کمترین حقوق و بیشترین مسئولیت هاست برشمردند و بر این نظر بودند که هم پدران و هم جامعه و دولت بایستی در انجام وظایف مادری، از زنان حمایت کرده حقوق آنان را افزایش و مسئولیت هایشان را تعدیل کنند؛ جامعه فقط به فداکاری و قداست مادری اشاره دارد بی آن که در عمل اقدامات موثری برای بهبود آن انجام دهد.
تفکر ابتدایی، دینداری و تحصیلات عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علوم اجتماعی در طول بیش از دو قرن در مطالعهٔ علمی دین تحت سیطرهٔ «مفروضهٔ کنشگر نامعقول» قرار گرفته بود. دینداری و رفتارهای مذهبی بر اساس تفکر ابتدایی، انگیزش های روان نژندی و شرطی سازی اجتماعی تبیین می شد و افول دین و دینداری نیز به عنوان پیامدِ اجتناب ناپذیر روشنگری های علم و پیشرفت های تکنولوژیک دیده می شد. از اواخر قرن بیستم و به ویژه اوایل قرن بیست ویکم مجموعه ای فزاینده از داده های تجربی حاصل از تحقیقات علوم اجتماعی نشان داده اند که این رویکرد سنتی به مطالعهٔ علمی دین معیوب می باشد. بسیاری از این داده ها، به طور جدی، با مدعاهای قدیمی ولی محبوبِ دانش پژوهان علوم اجتماعی مبنی بر «ناسازگاری علم با دین»، «افول و زوال تدریجی دین» و «ریشه های آسیب شناختی التزام مذهبی» در چالش بوده اند. شواهد پژوهشی ارائه شده در مقالهٔ حاضر نیز نشان داد که اکثر ادبیات حجیم مربوط به ارتباط تحصیلات دانشگاهی با کاهش دینداری دانشجویان، که تحت سیطرهٔ پارادایم سکولاریزاسیون و فرضیهٔ ناسازگاری علم با دین تولید شده بود، از حمایت تجربی لازم برخوردار نیست. همچنین، تحلیل داده های مربوط به دینداری مسلمانان ایرانی نشان داد که تفاوت دینداری جمعیت نمونهٔ تحقیق بیشتر تحت تأثیر زمینهٔ مذهبی خانوادگی آنان بوده است نه تحصیل در دانشگاه؛ به عبارت دیگر، آن چیزی که غالباً به عنوان تأثیرات دانشگاه بر کاهشِ التزام مذهبی دانشجویان در مقایسه با همتایان شان، که فاقد تحصیلات دانشگاهی بوده اند، مطرح می شود اغلب به خاطر تفاوت در زمینه های خانوادگی و جامعه پذیری اولیهٔ آنان قبل از ورود به دانشگاه بوده؛ نه اینکه محصول تجربیات آنان بعد از ورود به دانشگاه ها باشد.
بررسی عوامل جمعیت شناختی، اجتماعی و اقتصادی موثر بر احتمال طلاق در ایران در سال 1395(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی تأثیر متغیرهای جمعیت شناختی، اقتصادی و اجتماعی بر وضع تأهل (بی همسر به دلیل طلاق/ دارای همسر) و محاسبه احتمال طلاق انجام شد. در این مطالعه داده های فایل 2 درصد سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1395 مورد استفاده قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از روش رگرسیون چندمتغیره لجستیک استفاده شد. در این تحقیق 11 متغیر جنس، سن، داشتن فرزند برای زنان، مهاجرت؛ متغیرهای اقتصادی مانند وضع فعالیت، وضع مالکیت واحد مسکونی خانوار، متراژ واحد مسکونی و متغیرهای اجتماعی مانند نوع سرپرستی خانوار، وضع سواد، وضع تحصیل، تعداد سال های تحصیل و مدرک دانشگاهی با وضعیت تأهل (طلاق گرفته/متأهل) مورد بررسی قرار گرفت. یافته ها حاکی از این بودند که رفتار مردان و زنان بی همسر به دلیل طلاق کاملا با یکدیگر متفاوت است. مردان بی همسر به دلیل طلاق مایل هستند پس از طلاق به خانواده دیگر بپیوندند، در حالی که زنان خود تشکیل خانواده مستقلی می دهند و در نقش سرپرست خانوار ظاهر می شوند. تحصیلات عالی و داشتن فرزند برای زنان باعث کاهش احتمال طلاق می شود. زنان بی همسر به دلیل طلاق بیشتر در بازار کار حضور پیدا می کنند و احتمال طلاق برای مردان بیکار و غیرفعال به ترتیب 2.5 و 1.3 برابر مردان شاغل است.
بررسی علل، پیامدها و راهکارهای کاهش طلاق در ایران با رویکرد دلفی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال هفدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۱
232 - 195
حوزه های تخصصی:
این مطالعه به عنوان یک تحقیق پژوهشی -کاربردی با هدف شناخت علل و عوامل، پیامدها و راهکارهای کاهش طلاق در ایران و الویت بندی آن از منظر خبرگان حوزه طلاق صورت گرفته است. در این تحقیق، با استفاده از تکنیک دلفی فازی از 13 نفر از محققان طلاق مهم ترین علل و پیامدهای طلاق در کشور سوال شد، سپس اصلی ترین راهکارهای کاهش طلاق در کشور الویت بندی شد. "عدم کسب مهارت های ارتباطی (بین زوجین، بین افراد خانواده، و بین خانواده ها در ارتباط با هم)، "افزایش بی سابقه ورود زنان به بازار کار در دهه های اخیر، به استقلال اقتصادی آنان منجر گردیده است و این امر، زنانی را که از وضعیت زناشویی خود چندان رضایتی ندارند به طلاق سوق می دهد". "آسیب های روحی و روانی"، "اختلال در اجتماعی شدن فرزندان طلاق" و "افزایش زنان سرپرست خانوار" به عنوان مهم ترین پیامدهای طلاق در کشور ارزش گذاری شد. "جلوگیری از افزایش اعتیاد"، "کاهش و کنترل آسیب های اجتماعی تهدیدکننده نهاد خانواده خاصه اعتیاد، بیکاری، فقر، خشونت، همسرآزاری و ... در سطح جامعه"، اصلی ترین راهکار کاهش طلاق در کشور از منظر نظر خبرگان بوده است.
عوامل جمعیت شناختی، اقتصادی و اجتماعی مرتبط با وضعیت افراد بی همسر بر اثر طلاق در ایران: یک مدل دو سطحی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تداوم و تغییر اجتماعی سال دوم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
199 - 224
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از ابعاد مهم تغییرات جهانی خانواده در دوران معاصر، افزایش وقوع طلاق است. به منظور شناخت بهتر دلایل طلاق، لازم است عوامل طلاق در سطوح خرد و کلان مورد مطالعه قرار گیرند. این مطالعه با هدف بررسی تأثیر متغیرهای جمعیت شناختی، اقتصادی و اجتماعی بر وضع تأهل (دارای همسر در برابر بی همسر به دلیل طلاق) و محاسبه احتمال طلاق، به بررسی در دو سطح فرد و استان پرداخته است.
روش و داده ها: پژوهش با استفاده از داده های سرشماری های 1355 تا 1395، طرح آمارگیری نیروی کار، هزینه و درآمد خانوار، گذران وقت و داده های ثبت احوال کشور انجام گرفت. در سطح اول تحلیل که دربرگیرنده متغیرهای سطح خرد است، 25163 زن و 18633 مرد به صورت نمونه تصادفی سیستماتیک از فایل 2 درصد سرشماری 1395 انتخاب شدند. در سطح دوم که هدف بررسی متغیرهای کلان در سطح استان هاست، تحلیل ها برای 31 استان کشور محاسبه شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که با افزایش سن، باسوادبودن، غیرفعال بودن و داشتن مالکیت واحد مسکونی نوع سایر احتمال طلاق مردان افزایش می یابد، اما با سرپرست بودن و داشتن تحصیلات عالی احتمال طلاق در مردان کاهش می یابد. شهری بودن، باسواد بودن، درحال تحصیل بودن و داشتن فرزند، احتمال طلاق در زنان را افزایش می دهد. در سطح استان، نسبت جنسی احتمال طلاق مردان و نسبت شهرنشینی احتمال طلاق زنان را افزایش می دهد.
بحث و نتیجه گیری: برپایه نتایج، ترکیب متغیرهای سطح خرد و کلان می تواند بر روی بسیاری از نتیجه گیری های مرتبط با علّت طلاق تأثیر بگذارد. گرچه بیشتر مطالعات مربوط به طلاق در سطح فرد صورت می گیرد، باید به تأثیرگذاری محیط زندگی افراد در تصمیم آنان به طلاق توجه بیشتری کرد.
پیام اصلی: غالب مطالعات در حوزه طلاق در سطح فرد صورت می گیرد و اندکی از آنان فقط در سطح متغیرهای کلان استانی بررسی شده اند. در این مطالعه نشان دادیم که برای درک بهتر عوامل طلاق باید به عوامل فردی و متغیرهای کلان محل زندگی افراد، باهم مورد مطالعه واقع شوند.
مقایسه ویژگی های دوره های دکترای مهندسی در دیگر کشورها
منبع:
آموزش مهندسی ایران سال ۳ پاییز ۱۳۸۰ شماره ۱۱
37 - 50
در این مقاله ابتدا روش مقایسه برنامه های آموزشی بررسی شده و سپس بر اساس برنامه های تحصیلی و اطلاعات مربوط به دوره های دکترای مهندسی چند دانشگاه از کشورهای مختلف ویژگی های عمده شناسایی شده و مورد بحث قرار گرفته است.