مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
نظریه
حوزه های تخصصی:
به رغم تأکید منطق دانان مسلمان بر نقش ابزاری اصول و قواعد منطقی در سایر علوم اکتسابی و در تمامی حوزه های اندیشه ی بشری، تاکنون تلاش درخور توجهی برای تثبیت این جایگاه و عملی کردن آن صورت نگرفته است. ازاین رو نگارنده در این نوشتار، بر آن است تا میزان اثربخشی این معرفت و مهارت را در فرآیند نظریه پردازی در تمامی مراحل آن، از تکوین و تدوین نظریه گرفته تا اثبات و دفاع از آن و نیز استنتاج فرضیه های جدید از نظریات قبلی، مورد تحلیل قرار دهد. با توجه به این که نظریه پردازی در علوم مختلف با شیوه های گوناگونی چون مفهوم سازی و کشف ارتباط مفاهیم، تبیین علی، تبیین بدیهی، استنتاج استقرایی و استنباط برهانی و نیز سبک مدل شناسی صورت می پذیرد، در این مقاله این سبک های مختلف به تفکیک، مورد بحث قرار گرفته و در هر مرحله، نقش و کارایی مهارت منطقی نشان داده شده است. همچنین ارتباط دو رویکرد و برنامه ی جدیدغرب با عناوین «تفکرانتقادی» و «فلسفه برای کودکان» و تأثیر آن دو بر پرورش تفکر منطقی، نظریه پردازی و تولید علم، مورد تحلیل قرارگرفته است.
از مهم ترین نتایج این پژوهش، لزوم توجه به آموزش نظری و عملی فنون منطقی، اعم از منطق صوری، منطق جدید و نیز تقویت جایگاه تفکر انتقادی در نظام آموزشی کشور است. این امر می تواند به تسهیل و تسریع در فرآیندنظریه پردازی و تولید علم در شاخه های مختلف علوم، اعم از علوم انسانی و علوم تجربی، منجر گردد. البته درست است که برخی از نظریه پردازان به دلیل برخورداری از منطق فطری، در مراحل مختلف، فرآیند کار خود را به طور ذاتی و غیر اکتسابی، بر اصول و قواعد عقلی و منطقی منطبق می سازند، قطعاً هم اینان نیز با کسب مهارت در فنون تخصصی منطق، طی طریق را برای خود، آسان تر خواهند نمود.
نظریه رهبری خدمتگزار با تکیه بر سیره امام رضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درسازمان های خدمتگزار در راستای تحقق رسالت های خداپسندانه و مردم دوستانه خود، نیاز به رهبری به عنوان یک ضرورت احساس می شود. نوع رهبری متناسب برای این نهادها رهبری خدمتگزار است. در این مقاله ضمن اشاره به رویکردهای غربی و معرفی مؤلفه های رهبری خدمتگزار از دیدگاه صاحب نظران این رویکرد، به دیدگاه اسلام با بهره گرفتن ازمنابع و متون اسلامی پرداخته شده و مؤلفه های خدمتگزاری معرفی شده است. هدف پژوهش حاضر، تبیین ویژگی های رهبری خدمتگزار از دیدگاه اسلام، با تأکید بر سیره امام رضا (ع) بوده است. روش بررسی در این پژوهش روش توصیفی-تحلیلی بوده و با تفحص و جستجو درمنابع اسلامی و سیره امامان معصوم(ع) به مؤلفه های مهم در رویکرد اسلامی اشاره شده است.
ادبیّات تطبیقی چیست؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زیگبرت پراور (1925-2012) استاد ادبیات تطبیقی دانشگاه آکسفورد بود. کتاب درآمدی بر مطالعات ادبی تطبیقی (1973) پراور از معتبرترین کتاب های درسی کلاسیک این رشته در دانشگاه های معتبر جهان محسوب می شود. شالوده این کتاب بر این اصل استوار است که ادبیات ملی بدون شناخت ادبیات سایر ملل به درستی فهمیده نمی شود. در این کتاب پراور نظریه ها و روش های تحقیق در ادبیات تطبیقی را در ده فصل با ذکر مثال توضیح می دهد و برای دانشجویان ادبیات فارسی و خارجی و سایر رشته های علوم انسانی که به مطالعات بینارشته ای علاقه مند قابل استفاده است. این مقاله ترجمه فصل اول این کتاب است که سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه ها (سمت) به صورت درس نامه نظریه و روش تحقیق ادبیات تطبیقی به زودی آن را منتشر خواهد کرد.
بنیان های فرهنگی معرفتی بومی سازی نظریه های علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بومی سازی نظریه های علوم انسانی، یک مسئله مهم در هویت سازی و تقویت فرهنگ خودی و از لوازم کاربست دانش در عمل است؛ زیرا نظریه از مهم ترین صور مواجهه با مشکلات و درک آنهاست. نظریه های علوم انسانی دارای دو بعد انسانی و محیطی اند: در بعد اول، فرازمانی و فرامکانی و در بعد دوم، محدود به مقتضیات خاص جوامعند. یک نظریه هرچند امری انسانی است، در عرصه کاربست نمی تواند واجد مطلوبیت لازم برای همه جوامع به صورت یکسان باشد. ازاین رو، بومی سازی برای کاربست آنها در شرایط خاص ضرورت می یابد. براین اساس، پرسش ما این است که در جهت تحققی شدن نظریه ها در جامعه خویش بر چه بنیان های معرفتی و فرهنگی باید تکیه کرد؟
در این پژوهش، آنچه نظریه ها درباره جهان به ما می آموزند، فقط با بومی سازی است که هم می تواند واجد کارایی برای ایران ما باشد و هم با هویت ما و آموزه های فرهنگ ما انطباق داشته باشد. در این میان، نگرش ما مبتنی بر اعتدال و فضیلت مندی و انطباق با هویت فرهنگ ایرانی اسلامی، در راستای ساختن دانش مطلوب است.
کاربست پذیری نظریه و درمان روان پویشی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مکتب روان پویشی به عوامل اجتماعی و فرهنگی حساس است و کاربرد آن در فرهنگ های مختلف آثار مختلفی را بجا می گذارد. به طوری که از سویی تطبیق و تناسب نظری و عملی این مکتب با فرهنگ های غیرغربی همواره بحث برانگیز بوده است. شناخت هم خوانی ها و عدم هم خوانی های نظری و کاربردی روان پویشی در ایران موضوع بررسی حاضر است. کاربست پذیری نظری، مقوله های اصلی نظرات متخصصان روان پویشی، شناخت تناسب این مکتب از جهت درمانی در چهارچوب تسهیل ها، موانع، هم خوانی ها، عدم هم خوانی ها، تعدیل ها و پیشنهادها روان درمان گران و متخصصان روان پویشی در کاربرد این رویکرد با جمعیت ایرانی محور پژوهش در این بررسی است. مطابق روش شناسی نظریه زمینه ای کاربست پذیری روان پویشی در ایران در سه بخش کلی مرتبط با یکدیگر نشان داده است که سازوکارهای اجرائی همچون چرخه های معیوب سیستماتیک، تعدیل ها، آماده سازی و گزینش گرایش های مناسب روان پویشی به عنوان یک میانجی ارتباطی، ویژگی های بافت شناختی جامعه ایران را با حدود و ثغور نظری و درمانی روان پویشی پیوند می دهد. ساز و کارهای اجرائی مناسب و یا نامناسب در این حیطه احتمالاً می تواند از یک سو تعیین کننده نوع پیوند و کاربست پذیری روان پویشی در ایران باشد و از سوی دیگر منجر به بازتعریف مرزهای روان پویشی و همچنین تحولاتی در بافت ایران باشد. رویکرد روان پویشی گرچه مجال پرداخت عمیق به پویش شناسی خاص در ایران را فراهم می آورد اما توجه و کاربست رویکردهای جدیدتر پویشی هم چون ""خود"" دربرگیرنده، ""خود"" نامتمرکز و رویکرد میانه پیشنهادی فرهنگ اسلامی می تواند انعطاف، کاربست پذیری و دربرگیرندگی آن را در مواجهه با پویش شناسی خاص ایران افزایش دهد.
تأثیر هنرنقاشی در«چشم هایش»بزرگ علوی و «ذاکرةالجسد»احلام المستغانمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی تصویر هنرمند در داستان نویسی معاصر از منظر مطالعات میان رشته ای ادبیّات تطبیقی، نشان می دهد که برخی از رمان های فارسی و عربی از جلوه هاینقّاشی شکل گرفته است. دو رمان چشم هایشبه قلم بزرگ علوی و ذاکرة الجسداثر احلام مستغانمی که دربارة زندگی نقّاش و ارتباط او با مدل های نقّاشی نوشته شده اند، گویای این الهام هنری اند. در این تحقیق به روش تحلیل سبک شناسی متن، ساختار هر دو رمان در سه حوزة زبانی، ادبی و فکری به لحاظ نفوذ هنر نقّاشی بررسی شده است. اشاره به ابزارهای نقّاشی، نام نقّاشان مشهور و تابلوهایشان، بیان توصیف های قوی بسانتجسّم تصویر، استفادهاز مکاتب هنریو توجّه به زندگی هنرمند، از مهم ترین تمهیداتیاست که رمان معاصر را به منزلة متن نوشتاری به حوزه هنرهای دیداری نزدیکمی کند. پژوهش حاضر با هدف شناخت تأثیر نقّاشی در رمان نوشته و کوشش شده است تا ضمن معرّفینوع ادبی «رمان هنرمند»، دو نمونة مشهور از این نوع رمان ها در ادبیّات معاصر فارسی و عربی ارزیابی شود. گفتنی است نویسندگان این رمان ها ضمن بحث از هنر، به نقد اوضاع سیاسی و اجتماعی عصر نیز
پرداخته اند.
تبیین نظریه ادبی انوری ابیوردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انوری استاد قصیده سرایی و به گفته آذربیگدلی یکی از سه پیامبر شعر فارسی است. پژوهش حاضر براساس تحلیل اصطلاحات شعر و شاعری در دیوان وی با توجه به کتاب های بلاغی موجود و مطابق الگویی است که شاعر در دیوان خویش ترسیم کرده است. بنابراین، هدف از شعر و شاعری، تلقّی از شعر، لفظ و معنی، زبان، پسند، موارد اقتدار در سخنوری، موسیقی، لوازم شاعری از نگاه انوری بررسی و نظریات او در باب شعر و شاعری تبیین شده است. انوری شعر را حاصل درهم تنیدگی اندیشه همراه با خاطر و طبع می داند. معنی را بر لفظ مقدم می داند و بدیهه را یکی از موارد اقتدار شاعری به حساب می آورد. از منظر او هرگاه شاعر، شعر را وسیله ارتزاق خویش کند، آن هنگام شریعت شعر گدایی است و اگر شعر برای اهداف والا سروده شود، با عناوین و القاب عالی همراه خواهد شد و همزاد حکمت و موردپسند است. نکات فوق و پاره ای دیگر از مسائل از مهم ترین موارد مورد بحث در این پژوهش هستند.
هیدگر جوان و بحران علوم نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هیدگر پس از جنگ نخست جهانی متوجه بحرانی در علم شد که آن را ناشی از غلبه رویکرد نظری برخاسته از علوم تجربی و تسری یافتن این رویکرد به سایر بخش های علوم می دانست. چیستی این بحران و راه چیرگی بر آن پرسشی است که، به زعم این نوشته، یکی از دغدغه های اصلی هیدگر پیش از تألیف هستی و زمان بوده است. پرسش اصلی ما دراین مقاله شناسایی رویکرد هیدگر به این بحران در دوره ای است که کمتر مورد توجه قرار می گیرد: یعنی هیدگر جوان پیش از تألیف کتاب هستی و زمان. درهمین راستا بیان می شود که چگونه یک نظریه از طریق زندگی زدایی و صوری سازیِ موقعیت های زنده حاصل می شود. این موضوع با تمرکز عمده بر درس گفتارهای سال 1919 فرایبورگ تحقیق شده است. در نگاه هیدگرجوان علم کنشی زنده و مواجهه ای اگزیستانسیال با جهان است. ما در آغازه های پژوهش های علمی مان پدیده ها را در زیست-بافتِ روزمره مان معنادار می کنیم؛ اما به تدریج با محوِ این موقعیت های تاریخی و زیستی، پدیده ها را به شکلی منتزع از بافتِ معنابخش شان درآورده و آن ها را به مثابه چیزهایی نظری در نظر می گیریم. به نظر هیدگر رویکرد نظری، که غالب ترین رویکرد در علم جدید است، از مواجهه ای پیشا-نظری و اصیل نشأت گرفته است. در انتها با ارائه تفسیری شماتیک نشان می دهیم مراحل تبدیل شدن امر موقعیت مند به ابژه نظری چه مراحلی است.
«امر به معروف» و «نهی از منکر» اصول جایگزین برای نظریه های هنجاری رسانه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
رسانه های جمعی در قالب ساختارهایی اجتماعی علاوه بر ایفای نقش برجسته در فرهنگ سازی و جامعه پذیری، میانجی بسیاری از تعاملات اجتماعی نیز به شمار می روند. در این صورت، چه نسبتی با اصل «امر به معروف»، که مهم ترین سازوکار اسلام برای جامعه پذیری است برقرار می کنند؟ آیا می توان از ظرفیت رسانه های جمعی برای «امر به معروف» و «نهی از منکر» استفاده کرد؟ در پژوهش صورت گرفته، با الهام از آیة ۱۰۴ سورة آل عمران و روش «مقایسه ای نامتوازن پیوسته»، این نتیجه حاصل شد که فعالیت رسانه های جمعی، به ویژه رسانه های تصویری، با امر به معروف و نهی از منکر درهم آمیخته است و اصل «امر به معروف و «نهی از منکر» به عنوان نظریة هنجاری اسلام، ظرفیت بالایی برای رقابت با نظریه های هنجاری رایج دارد. تلقی سازمان رسانه ای به مثابة امر به معروف و ناهی از منکر، الزاماتی برای نحوة فعالیت رسانه ای به وجود می آورد که از جملة شناخت از جایگاه رسانه ای در نظام اسلامی همچون حامل امانت (مسئولیت) الهی، اتخاذ محمل مناسب برای ارائة پیام، هماهنگی در نظر و عمل، همگرایی رسانه ای، مخاطب شناسی اسلامی و مانند آن است.
درآمدی بر نظریه مدیریت تحول در علوم انسانی (با تأکید بر نقش محوری عوامل جامعه شناختی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تولید علم، فرایند شکل گیری و توسعه مرزهای دانش و نیز چگونگی تغییر و تحولات علمی از مسائلی است که مورد توجه اندیشمندان و فلاسفه علم بوده و دیدگاه هایی نیز در این باره ارائه شده است. اگر چه می توان گفت که امکانِ توسعه، پیشرفت و حتی دگرگونی علم مورد توافقی همگانی است، اما در اینکه این پیشرفت و تحول مدیریت پذیر است یا خیر، بحث و گفتگو وجود دارد. نوشتار حاضر تلاش می کند با نگاهی اجمالی به نظریات پیشرفت علم در ادبیات موجود، با رویکردی قیاسی استقرایی و با استفاده از روش های فراتحلیل، نظریه مدیریت تحول در علوم انسانی را تبیین کند. در این نظریه چهارچوب کلان، عناصر کلیدی و مؤثر در تحول علوم انسانی احصاء و با اولویت سنجی و وزن دهی هر کدام، چگونگی ترابط و تأثیر و تأثر آنها بر یکدیگر در راستای تحول در علوم انسانی بررسی می شود. عوامل جامعه شناختی، یعنی نهادهای سیاست، اقتصاد، تعلیم و تربیت و رسانه در سپهر ارزش های دینی و اصول عقلانی مهم ترین عوامل تأثیرگذار در مدیریت تحول علوم انسانی به شمار می آیند.
کنکاشی در کاربست های نظریه های ارتباطات در حوزه ورزش: تحلیل مضمون صفحه اینستاگرام با تمرکز بر نظریه استفاده و رضایت مندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف آشنائی با کاربست های نظریه های ارتباطات در حوزه ورزش در سه بخش (1) مروری بر شش نظریه پراستناد ارتباطات (برجسته سازی، چارچوب سازی، کاشت، مبتنی بر تمایلات، هویت اجتماعی و هژمونیک)؛ (2) معرفی پیوند نسبتاً نوظهور رسانه های اجتماعی و تحقیقات عرصه ارتباطات ورزشی (نظریه های تعامل فرا اجتماعی و استفاده و رضایت مندی) و (3) استفاده از نظریه استفاده و رضایت مندی به عنوان چارچوب مبنائی جهت تجزیه و تحلیل انگیزه های سردار آزمون در استفاده از رسانه اینستاگرم تدوین شده است. برای این منظور از روش تحلیل مضمون به عنوان یک شیوه کارآمد تحلیل کیفی استفاده شد. 100 پست اخیر از مجموع 246 پست صفحه اینستاگرام سردار آزمون جهت استخراج مضامین مورد تحلیل قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها به منظور شناسایی انگیزه های کاربر اینستاگرام شش دسته مضمون اصلی و یازده دسته مضمون فرعی را نشان داد: مضمون اصلی برقراری تعامل با سایر ورزشکاران و هواداران مشتمل بر مضامین فرعی دعا، حب وطن، تشکر و سلام و احوالپرسی؛ مضمون اصلی تفریح مشتمل بر مضمون فرعی ارائه اطلاعات پیرامون علایق و دلبستگی ها؛ مضمون اصلی به اشتراک گذاردن اطلاعات مشتمل بر مضامین فرعی ارائه دیدگاه در مورد مربیان و ارائه دیدگاه در مورد سایر ورزشکاران؛ مضمون اصلی برقراری حلقه ارتباطی با محتوا مشتمل بر مضمون فرعی نشان دادن مکان های مورد علاقه؛ مضمون اصلی طرفداری مشتمل بر طرفداری از سایر ورزش ها و مضمون اصلی تبلیغات مشتمل بر مضامین فرعی روابط عمومی و تحریک و تقویت انگیزه.
تفکر و امر احاطه کننده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سنت تفکر متافیزیکی، اندیشیدن و معرفت حاصل صرف فعالیت های منطقی و ذهنی بشر است و درستی نتیجه ناشی از کاربرد درست قوای ذهنی و اِعمال صحیح اصول، قواعد و روش های مناسب شناخت، همچون اصول و قواعد منطق یا روش های تجربی. در روزگار ما پرسش هایی چون «نظریه چیست؟» یا «تفکر چیست؟» یادآور رشته های تخصصی ای چون فلسفه علم یا معرفت شناسی است. در زمانه ما جریان های گوناگون فلسفی، به ویژه فلسفه های علم و پژوهش های معرفت شناختی در همین سنت تفکر متافیزیکی است که به تأمل و پژوهش درباره تفکر، نظریه و شناخت می پردازند. اما این مقاله درصدد است با وارد کردن معنا و مفهوم امر احاطه کننده در تأمل بر سرشت تفکر و نظریه، دریافتی غیر اومانیستی و غیر بشرمحور و لذا غیر متافیزیکی از معرفت ارائه دهد. این مقاله می کوشد امری مشاهده ناپذیر، ناملموس و نامحسوس را پیش بکشد و واکاود که آن را نمی توان نه با فاعل شناسا (سوبژه) و نه با متعلَّق شناسایی (ابژه) یکی دانست لیکن احاطه کننده هر دو، بنیاد تفکر، شرط استعلایی شناخت و تعیین کننده درستی و نادرستی معرفت بشری است، و در همان حال نه از فاعل تفکر جداست و نه از موضوع شناخت. ما در روزگاری زندگی می کنیم که به دلیل سیطره تفکر متافیزیکی، حضور امر احاطه کننده از اندیشه هایمان، از جمله از فهم سرشت تفکر و چیستی نظریه رخت بربسته است.
جایگاه فرضیه در پژوهش های ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرضیه سازی یکی از مراحل مهم تحقیق خوانده شده است؛ ولی به نظر می رسد در مطالعات ادبی نقش چندانی در فرایند تحقیق ندارد. در مقالة حاضر، با بررسی جایگاه و مفهوم فرضیه، به این سؤال ها پاسخ داده شده است: مشکل فرضیه پردازی در مطالعات ادبی چیست؟ چه رابطه ای میان نظریة ادبی و فرضیه برقرار است؟ در چه شرایطی می توان نوعی از فرضیه را برای این مطالعات تصور کرد؟ به نظر می رسد عینی نبودن مسائل ادبی از مهم ترین عوامل ناکارآمدی فرضیه در این مطالعات است. همچنین، تفاوتی روش شناختی میان مفهوم نظریة ادبی و نظریه در روش های تجربی موجب شده تا فرضیه های ادبی فاقد ویژگی هایی همچون آزمون پذیری باشد. به عبارت دیگر، ابتنای پژوهش و نظریة ادبی بر خوانش متن، فرضیه پردازی را کاری بی فایده و گاه ناممکن کرده است. تکیه بر خوانش موجب می شود تا مطالعات ادبی با دوری از عینیت درپی یافته هایی ذهنی باشند که رد و پذیرش فرضیه را ناممکن می سازند. کارآمدی فرضیه در مطالعات تجربی ادبیات می تواند مؤید این ویژگی مهم باشد. در پایان نیز پیشنهادی برای معرفی فرضیه هایی منطبق بر ویژگی های روش شناختی مطالعات ادبی داده شده است.
رهیافتى براى نظریه پردازى بنیادى در علوم انسانى بر اساس فلسفه اسلامى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش اساسى که این مقاله به آن پاسخ مى دهد آن است که مبنا و راه و روش ارتباط فلسفه اسلامى و علوم انسانى چیست؟ در این مقاله تلاش مى شود تا با نمایاندن مناسبات فلسفه اسلامى و علوم انسانى، براى تداوم روشمند فلسفه اسلامى در جهت نظریه پردازى در علوم انسانى راهى پیدا شود. براى نیل به مقصود، هر گام به صورتِ طبیعى از گام قبلى برمى آید نوآورى اساسى مقاله بر اساس نظریه علامه طباطبائى درباره «فلسفه» شکل گرفته است. بر اساس نظریه علامه، مسئولیت اثبات وجود موضوع هر علم بر عهده فلسفه است. این در حالى است که از منظر مشهور اندیشمندان اسلامى، موضوع علم براى هویت بخشى هر علم، در مقایسه با دو ملاک دیگر یعنى «روش» و «غایت» ملاک بهترى است. از منظر علامه طباطبائى و استاد شهید مطهرى وظیفه اساسى فلسفه، اثبات وجود موضوع هر علم و نیز تولید روش نظریه پردازى متناسب با موضوع آن علم است. مجموعه یافته هاى محصول اثبات وجود و نحوه وجود موضوع و نیز روش متناسب با آن، محتواى فلسفه علوم انسانى را مى سازد. اگر فلسفه علوم انسانى به نحو روشمندى از معارف اسلامى مرتبط استخراج شود، به رویکردى اسلامى در قلمرو فلسفه علوم انسانى و در نتیجه به نقطه آغازى براى نظریه پردازى دست یافته ایم.
بررسی مفهوم جماعت بر اساس نظریه کمونیتاریانیسم
حوزه های تخصصی:
تأکید همزمان بر فرد - جامعه، جمع – فرد و سنت – عقلانیت رویکرد کمونیتاریانیسم را متفاوت از رویکرد لیبرالیسم و سوسیالیسم کرده است.رویکرد لیبرالیسم بر فردگرایی تمرکز دارد و رویکرد سوسیالیستی برجمع گرایی، اما رویکرد کمونیتاریانیسم به عنوان راه سوم به دنبال رفع افراط و تفریط دو رویکرد مذکور است. با توجه به این که جامعه ما درگیر مسائل و بحران هایی از جمله نقصان در همبستگی اجتماعی و بحران هویت، بروز شکاف های بالقوه و بالفعل متعدد، در معرض تهدید بودن فرد، خانواده، افول سرمایه اجتماعی و ... است، رویکرد کمونیتاریانیسم با تأکید بر عملکرد متوازن و متعادل در مسائل اجتماعی و ساختاری جامعه از ظرفیت و توانایی لازم جهت بهبود مسائل ذکر شده و بازتعریف مفهوم جماعت برخوردار می باشد. لذا در این مقاله نظریات لیبرالیسم و سوسیالیسم معرفی و نقد گردیده و در نهایت نظریه کمونیتاریانیسم و نقش آن در جامعه ایران مورد بررسی قرار می گیرد.
سرچشمه های معرفت شناسی آنارشیستی فایرابند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله از سه بخش تشکیل شده است. در بخش نخست، نظریه آنارشیستی فایرابند درباره معرفت به اجمال معرفی می شود. در این بخش توضیح داده می شود که چرا او مخالف پوزیتیویزم منطقی و فلسفة علمِ پوپر، لاکاتوش و حتی کوهن است و معتقد است که علم از سایر سنت های شناختی برتر نیست. فایرابند تأکید می کند تنها اصل ابدی که می توانیم از فعالیت واقعی علم استخراج کنیم این است: ""هر چیزی امکان پذیر است"". در بخش نخست، تمهیداتی فراهم می شود تا معنای این جمله کلیدی در بخش سوم مقاله روشن شود. بخش نخست مقاله را باید نُمایی از اندیشه آنارشیستی فایرابند بدانیم. در بخش دوم که ایده اصلی مقاله در آن طرح شده است، توضیح داده می شود که نظریه آنارشیستی فایرابند از نوع نگاه او به «هستی»، «انسان» و «نظریه» برمی خیزد. سه مقوله ای که ارتباطی تنگاتنگ با هم دارند: انسان نظریه را می سازد تا به واسطه آن هستی را بفهمد. قسمت دوم مقاله که پس پردة نظریة آنارشیستی فایرابند را شرح می دهد، نشانگر این است که سرچشمه های فلسفه او چندان هم آنارشیستی نیست. در قسمت پایانی مقاله، به برخی از مهم ترین پیامدهای اندیشه فایرابند می پردازیم: از جمله «اصل کثرت و پایداری»، «جامعه آزاد» و «تفاوت متفکر احترام برانگیز و دون».
هیدگر جوان و بحران علوم نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هیدگر پس از جنگ جهانی اول متوجه بحرانی در علم شد که آن را ناشی از غلبة رویکرد نظری برخاسته از علوم تجربی و تسری یافتن این رویکرد به سایر بخش های علوم می دانست. چیستی این بحران و راه چیرگی بر آن پرسشی است که به زعم این نوشته، یکی از دغدغه های اصلی هیدگر، پیش از تألیف هستی و زمانبوده است. پرسش اصلی ما در این مقاله شناسایی رویکرد هیدگر به این بحران در دوره ای است که کم تر مورد توجه قرار می گیرد، یعنی هیدگر جوان پیش از تألیف کتاب هستی و زمان. در همین راستا بیان می شود که چگونه یک نظریه از طریق زندگی زدایی و صوری سازیِ موقعیت های زنده حاصل می شود. این موضوع با تمرکز عمده بر درس گفتارهای سال 1919 فرایبورگ تحقیق شده است. در نگاه هیدگر جوان علم، کنشی زنده، و مواجهه ای اگزیستانسیال با جهان است. ما در آغازه های پژوهش های علمی مان پدیده ها را در زیست بافتِ روزمره مان معنادار می کنیم؛ اما به تدریج با محوِ این موقعیت های تاریخی و زیستی پدیده ها را به شکلی منتزع از بافتِ معنابخش شان درمی آوریم و آن ها را به مثابة چیزهایی نظری در نظر می گیریم. به نظر هیدگر رویکرد نظری، که غالب ترین رویکرد در علم جدید است، از مواجهه ای پیشا نظری و اصیل نشئت گرفته است. در پایان با ارائة تفسیری شماتیک نشان می دهیم مراحل تبدیل شدن امر موقعیتمند به ابژة نظری چه مراحلی است
نظریه پردازی در علم اطلاعات و دانش شناسی با استفاده از روش شناسی عمومی لینهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف:تبیین نظریه پردازی در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی با بهره گیری از روش شناسی عمومی لینهام. روش شناسی: با استفاده از روش کتابخانه ای و به صورت تحلیلی، نظریه پردازی با روش شناسی عمومی لینهام مورد مداقه قرار گرفت. یافته ها: لینهام در روش شناسی خود، دو جنبه دانش و تجربه در حوزه تخصصی را بسیار مهم و کانون تمرکز نظریه می داند. به زعم وی، نظریه پردازی یک نظام چرخه ای و پویاست که در پنج مرحله شکل دهی مفهومی؛ عملیاتی کردن؛ تأیید یا رد؛ کاربرد؛ و پالایش و توسعه مداوم قابل صورت بندی است. رشته های کاربردی همچون علم اطلاعات و دانش شناسی که بیشتر پژوهش های آنها از نوع کاربردی است، فاقد نظریه و نظری پردازی است. ابتکار روش شناسی لینهام در پیوند ابعاد عملی و نظری در این حوزه علمی است. نتیجه گیری:با توجه به موضوعات مطرح در حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی و نیز قابلیت های روش شناسی عمومی لینهام چنین به نظر می رسد که با این روش شناسی بسیاری از الگوهای طرح شده در این حوزه قابلیت تبدیل شدن به نظریه را داشته باشند و بتوان از این روش شناسی و مراحل پنج گانه آن در جهت تقویت نظریه پردازی در این حوزه بهره گرفت.
نظریه سازی و معضلات و اهداف بومی(مقاله علمی وزارت علوم)
سؤال محوری این مقاله اینست: چگونه می توان و باید با تکیه بر آلام، آمال، و آرمان ها و بدون توسل به مقوله یا مفهوم پیشرفت، اعم از مدرنیستی −لیبرالیستی یا سوسیالیستی −یا اسلامی و یا ایرانی، پژوهش کرد و بر معضلات و مسائل بومی فائق آمد؟ برای پاسخ، سعی می کنیم در وهله اول به این سؤال پاسخ دهیم که عالمان چگونه کاوش های نظریه سازانه و تأملات نظریه پردازانه خود را انجام می دهند؟ و برای پاسخ بدین سؤال، سعی می کنیم تعریفی و یا تلقی ای از نظریه و نظریه سازی ارائه کنیم. سپس به این موضوع میپردازیم که آیا نظریه سازی در همه دانش ها ضروری است؟ تأمل در این سؤال ما را بدین نتایج رهنمون ساخت که اولا، دانش هایی هستند که صرفاً شامل نظریه و نظریه سازی نیستند. ثانیا، دانش هایی وجود دارند که ابداً شامل نظریه و نظریه سازی نمی شوند. تأمل بر این نتایج، ما را به طرح این سئوال سوق داد که: اساساً چرا پژوهش می کنیم؟ موشکافی این سئوال، بنوبه خود ما را بدین نتیجه رهنمون کرد که: ما باید برای تحقق آمال، امیال و آرمان هایی که اجتماعا و گاه انفراداً داریم دست به پژوهش بزنیم.
اقتدار نظریه در پژوهش های ادبی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نسبت منطقی میان نظریه پژوهش و متن، نکته ای است که پژوهشگران ایرانی کمتر بدان توجه کرده اند چراکه در غالب پژوهش های انتشار یافته (البته پژوهش هایی که نظریه محور هستند) این نظریه است که بر متن سلطه داشته، در صورت عدم تطابق و ناسازگاری، متن با جرح و تعدیل هایی با آن سازگار شده است. به تعبیر دیگر در این دسته از پژوهش ها نظریه در جایگاه اقتدار ایستاده، متن به سکوت واداشته می شود. در مقاله حاضر کوشیده شده است تا با بررسی دسته ای از این پژوهش ها (پژوهش هایی که اساس آنها نظریه منطق مکالمه باختین بوده است) با نگاهی آسیب شناسانه از نسبت منطقی (و نه اقتدار گرایانه) میان نظریه و متن سخن گفته شود. به باور نویسنده مقاله حاضر نسبت میان نظریه و متن زمانی نسبتی منطقی (غیر اقتدارگرایانه) خواهد بود که اولاً استقلال متن در مقابل نظریه حفظ گردد و ثانیاً انتخاب متن صرفاًبرای تایید نظریه نبوده، تنها برای تصدیق درستی و اعتبار نظریه نباشد بلکه برعکس انتخاب متن باید به گونه ای باشد که با ابطال نظریه امکان اصلاح و ارائه نظریه ای تازه تر که توان تبیین متون بیشتری را داشته باشد را فراهم سازد.