مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
رازهای سرزمین من
حوزههای تخصصی:
ساز و کار اندیشه اجتماعی در ادبیات براهنی اساس تحقیق حاضر است. بدین منظور تصویر جامعه ایران در دو دوره قبل و بعد از انقلاب اسلامی در ادبیات داستانی رضا براهنی بر اساس ساختگرایی تکوینی لوسین گلدمن مورد بررسی قرار گرفت. از میان آثار براهنی دو رمان رازهای سرزمین من و آزاده خانم و نویسنده اش (آشویتس خصوصی دکتر شریفی) انتخاب گردید و به مفهوم شناسی و مقوله بندی این مفاهیم پرداخته شد. این مطالعه با تاسی از پارسنز در چهار حوزه فرهنگ، اجتماع، سیاست و اقتصاد انجام گرفت و مشخص گردید ساز و کار اندیشه اجتماعی در ادبیات براهنی رویکرد فرهنگی ـ سیاسی است. به عبارتی رمان های وی سیاسی هستند، لیکن از طریق فرهنگ دستیابی می شوند.
بازنمایی جنسیت در رمان رازهای سرزمین من(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، رمان رازهای سرزمین من، از حیث نحوه ی بازنمایی شخصیت زنان در آن بررسی شده است. برای این منظور از روش های انتقادی تحلیل گفتمان جهت بررسی متن و نیز از نظریات سیمون دوبووار در باب جنسیت جهت تبیین یافته ها استفاده شده است. تحلیل رمان به این روش، نشان داده است که ویژگی های مهم نحوه ی خاص تصویر زنان در این رمان، یکی تغییر در جفت تقابلی زنانه است؛ به این معنا که دوگانه ی اثیری/ لکاته که هدایت آن را پررنگ کرده، در این جا به دوگانه ی مادر انقلابی/ «نشمه ی سلطنتی» بدل شده است؛ و دیگری، پررنگ کردن نقش سیاسی زنان در انقلاب، تأکید بر اهمیت حضور زنان و نیز اقتدار و روشن بینی و آزاداندیشی سیاسی آن هاست. در این جا ایدئولوژی مستتر در متن، مسئله ی زنان و ارزش داوری ها و پیش فرض های رایج در مورد آن ها را بدل به مسئله ای سیاسی و طبقاتی کرده است و همچنین بر خوانش نویسنده از تاریخ (موضوع اصلی رمان) اثر گذارده است. همچنین نشان داده ایم که استعاره ی سرزمین به مثابه مادر، به شکل ذهنیتی اسطوره ای بر متن حاکم است.
نقد پسااستعماری رمان «رازهای سرزمین من» اثر رضا براهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۳۸
145-168
حوزههای تخصصی:
هر اثر ادبی، نشان از جهان بینی و اندیشه صاحب اثر دارد و بر اساس فضای اجتماعی و سیاسی جامعه شکل می گیرد. رضا براهنی نویسنده رمان رازهای سرزمین من ، بسان مصلحی اجتماعی، متأثر از فضای حاکم بر جامعه ایران و به ویژه تبریز در میان سال های 1337- 1357، به بیان افکار اجتماعی-سیاسی خود با هدف اصلاح جامعه دست زده است، ازاین رو، تحلیل اندیشه های نویسنده از دیدگاه ادبیات پسااستعماری حائز اهمیت است. پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوایی، درون مایه های فکری این رمان را مانند سنت و مدرنیته، وضعیت نابسامان اجتماعی، جایگاه زنان در جامعه، من و دیگری، سیاست زدگی، خودباختگی، فرادست و فرودست و استعمارستیزی کاویده است. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که این اثر با تکیه بر مؤلفه های ادبیات پسااستعماری درون مایه های چون تقابل سنّت و مدرنیته، سلطه مردانه جامعه سنتی و فرودست و فرادست غربی، مشکلات اخلاقی و خودباختگی و تزلزل هویت به تصویر می کشد، اما در مقابل، تکیه بر اعتقادات و اندیشه اساطیری برای رسیدن به هویت پیشین، مبارزه علیه اعتقاد به برتری نژاد غربی و استعمارستیزی را نیز تبلیغ می کند.
نقد پسااستعماری رمان «رازهای سرزمین من» رضا براهنی و «بین القصرین» نجیب محفوظ(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ادبیات پسااستعماری، به شاخه ای از ادبیات معاصر گویند که در زمان سلطه استعمار یا پس از آن، با هدف رهایی از یوغ آن در کشورهای مستعمره ظهور کرده است. از درون مایه های مهم این ادبیات، تقابل شخصیت ها و موضوعاتی است که «من» شرقی نویسنده را در تقابل با «دیگری» غربی و تعامل آنها را با هم، نشان می دهد. در ادبیات داستانی ایران و مصر، نویسندگان بسیاری در این زمینه قلم فرسایی کرده اند. پژوهش حاضر، بررسی تطبیقی دو رمان «رازهای سرزمین من» از رضا براهنی و «بین القصرین» نجیب محفوظ است. زمان رخدادهای هر دو اثر به اشغال غربی ها در سرزمین هایشان برمی گردد. یافته های این پژوهش که به شیوه تحلیل محتوایی و با رویکرد تطبیقی است، حاکی از آن است که نویسندگان با بیان و ارزیابی مفاهیم بنیادین پسااستعماری چون دیگری سازی، متن و حاشیه، جنسیت، اعتقادات، آزادی خواهی و استعمارستیزی، در پی نشان دادن«خود» و «دیگری» یا «متن» و «حاشیه» بوده اند.
نظم یا سلطه: نگاهی به بازنمایی پلیس در ادبیات داستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نهاد پلیس یکی از موضوعاتی است که به ادبیات داستانی معاصر فارسی راه یافته و در آثار داستان نویسان ایرانی بازنمایی شده است. با دقت در این آثار داستانی می توان دریافت که نهاد پلیس در آثار نویسندگان منتسب به جریان های فکری/ ادبی مختلف، بازنمایی های متفاوتی داشته و تصویر پلیس در آثار این جریان های فکری، تصویری متفاوت است. برای بررسی این موضوع، در این مقاله، سه اثر داستانی که نماد سه جریان فکری متفاوت در تاریخ معاصر ایران هستند انتخاب، و مورد بررسی و تحلیل تطبیقی قرار گرفته اند. این آثار عبارتند از رمان «تهران مخوف» از مرتضی مشفق کاظمی، داستان «گیله مرد» از بزرگ علوی و رمان «رازهای سرزمین من» از رضا براهنی. هر کدام از نویسندگان این آثار، به یک جریان فکری در دوره های مختلف تاریخ معاصر تعلّق دارند و به گونه ای متفاوت از دو نویسنده دیگر به اجتماع و پدیده های اجتماعی می نگرند. به نظر می رسد که «عنصر زمان» و تفاوت در نوع «جهان بینی» این سه نویسنده که خود، متأثر از گفتمان تاریخی عصر آنان است باعث تفاوت سیمای پلیس در آثار آن ها شده و بازنمایی های متفاوت پلیس را در آثار این سه نویسنده رقم زده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که ادبیات داستانی فارسی در پیوندی با نظم های اجتماعی و گفتمانی دوره ها، نهاد پلیس را گاه در تقابل با انقلاب مردمی و مدافع اصلاحات سطحی و «نظام»، و گاه آن را در هیأت ساز و برگ های سلطه و چیرگی طبقاتی و تأمین کننده منافع مالکان و سرمایه داران و گاه این نهاد را در پیوند و نسبتش با امپریالیسم و «غرب»، همچون «دیگری» به تصویر کشیده است.