رمان شوهر آهوخانم به عنوان یکی از نخستین آثار فمینیستی در گفتمان ادبیات داستانی معاصر مقبولیت یافته است. در مقاله حاضر با توجه به مفهوم «ایدئولوژی» نزدیک به خوانش های مارکسیستی، رمان پیش گفته مورد واکاوی قرار گرفته است. نتایج حاصل از دریافت و تشریح این اثر بیانگر این مسأله است که داستان صرفنظر از لایه بیرونی که سعی در نمایش و القای نوعی فمینیسم پیشرو دارد، در لایه های زیرین متأثر از مردسالاری به عنوان یک ساختار کلان اجتماعی و در تحلیل نهایی ابزاری است ایدئولوژیک در دست این نهاد مسلط برای تکرار و بازتولید منطق سلطه. کنش های آهوخانم به عنوان قهرمان داستان و شکل دهنده بن مایه فمینیسم در داستان، به گونه ای پیش رفته است که کمترین تنش و اصطکاک با ارزش های نظام مردسالار ایجاد کند؛ در حقیقت مردسالاری به عنوان نیروی پیش برنده متن در یک سناریوی هوشمندانه و دقیق، ضمن کتمان روابط سلطه، این متن را به گونه ای هدایت کرده است که پشتیبانی از قهرمان اصلی داستان که در واقع امر، قهرمانی پوشالین بیش نیست در تحلیل و جمع بندی منتقدین، با نوعی سوءبرداشت، به قرائت های فمینیستی منجر شده است. اما در این نوشتار با برملا شدن کارکرد ایدئولوژی سویه پنهان متن آشکار شده است که ناظر بر استمرار سلطه مردسالاری است.