فرّخی یزدی و عارف قزوینی از چهره های شعری معروف دوره مشروطه اند که زندگی شان با حوادث و رخدادهای عصر خویش پیوند خورده است. آن ها با سلاح شعرشان علیه ظلم و ستم های روزگار و بیدادگری ها به مبارزه برمی خیزند. و از همان آغاز، طرف داری و حمایت خود را از نهضت مشروطه اعلام و در سروده هایشان بیان می کنند. بعد از برپایی نهضت مشروطه نیز، به مبارزه خود با عوامل استبداد داخلی و استعمار خارجی ادامه می دهند و در این راه سختی ها و رنج های فراوانی متحمل می شوند، ولی دست از مبارزه برنمی دارند. سرانجام فرّخی به دست دژخیمان در زندان کشته می شود و عارف در تبعید و تنهایی و انزوا جان می سپارد. وظیفه اصلی شعر فرّخی و عارف بیداری توده مردم است. ایدئولوژی آن ها براساس حوادث و مقتضیات زمان شکل می گیرد. مضمون اغلب اشعارشان در رابطه با مسائل اجتماعی و سیاسی است. مقایسه اندیشه های ایدئولوژیک آن ها نشان می دهد، که اندیشه هایشان به هم نزدیک است. در این پژوهش تلاش می شود؛ اندیشه های ایدئولوژیکی این دو شاعر برجسته عصر مشروطه در موضوعات سیاسی، اجتماعی و مذهبی با شواهد شعری نشان داده شود.