مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۶۱.
۲۶۲.
۲۶۳.
۲۶۴.
۲۶۵.
۲۶۶.
۲۶۷.
۲۶۸.
۲۶۹.
۲۷۰.
۲۷۱.
۲۷۲.
۲۷۳.
۲۷۴.
۲۷۵.
۲۷۶.
۲۷۷.
۲۷۸.
۲۷۹.
۲۸۰.
هویت
حوزه های تخصصی:
فرهنگ، به سبب پویایی ذاتی، جوهر و اساس تجربیات تازه ای است که آرام آرام در حافظه جمعی نقش می بندد و تغییر آن به نحوی است که پدید آمدن هر ذهنیت جدید به معنی فراموش کردن پیشینه آن نیست. این ویژگیْ از فرهنگ مجموعه ای می سازد که، در گذر از گذشته به سوی آینده، پیوسته به غنای آن افزوده می شود و ریشه سرزمین عمیق تری به دست می آورد. در برشمردن خصلت های فرهنگ لازم است، بیش از هر چیز، به نقش هماهنگ کننده آن اشاره شود که از طریق آن برای فردِ اجتماعی امکان پیوند با محیط فراهم می شود. در این معنا «محیط» به حیطه پیرامونی فرد محدود نمی شود بلکه، به طور وسیع تر، رابطه با دیگر فرهنگ ها را نیز در بر می گیرد. از این رو، همجواری فرهنگ ها، به علت وجود تعامل میان آن ها، برای جوامع تنش زا نیست و از منظر هویت فرهنگی بحران پدید نمی آورد، بلکه تأثیرگذاری یک سویه ارزش های بیگانه، به ویژه از طریق گسترش ارتباطات رسانه ای که با جداسازی زمان و مکان از یک دیگر همراه است، می تواند از نظر هویت فرهنگی زمینه ساز بحران باشد.
مسأله هویت در کودکان بدون شناسنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
امروزه شناسنامه به عنوان یکی از شاخص ها و الزامات زندگی در جامعه مدرن شناخته می شود. این مقاله در صدد است که تأثیر شناسنامه و نقش آن در زندگی کودکانبدون شناسنامه را بررسی نماید. در انجام این پژوهش براساس رویکرد کیفی از ""نظریه مبنایی""استفاده شده و نمونه گیری آن به صورت هدفمند می باشد. داده های تحقیق از طریق مصاحبه انفرادی با 21 کودک بدون شناسنامه ساکن مناطق خاک سفید و دروازه غار شهر تهران و نیز تشکیل جلسات بحث گروهی گردآوری شده است.
یافته های این پژوهش نشانگر عدم شکل گیری احساس هویت در کودکان بدون شناسنامه است. کودکان بدون شناسنامه، داشتن شناسنامه را عامل دستیابی به رهایی و برخورداری از حقوق اجتماعی می دانند. فقدان شناسنامه، این کودکان را با مشکلات متعددی همچون عدم دسترسی به امکانات رفاهی، آموزشی و تحصیلی و ترک تحصیل، احساس تحقیر و احساس بی قدرتی و پوچی روبرو کرده است. در نهایت این مشکلات فرایند هویت یابی و شناخت فرد از خود را در جامعه دچار مشکل می کند.
پژوهشی درخصوص مسئله شناسی جوانان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش ضمن بررسی آسیب شناسی و مسئله شناسی جوانان در زمینه های مختلف، با استفاده از رویکرد مطالعات فرهنگی و جامعه شناسی پساساختارگرا می کوشد به این پرسش نیز پاسخ دهد که صاحب نظران مسائل جوان چه مسائلی را مهمترین مسائل جوانان ایرانی می دانند. این پژوهش از نوع علی و استنباطی است که در آن از روش تئوری زمینه ای یا گرند تئوری برای جمع آوری اطلاعات از مصاحبه های عمیق استفاده شده است. 51 مصاحبه انجام شده در این پژوهش در6 گروه دینی اعتقادی، روان شناختی، جامعه شناختی، سیاسی، مدیریتی و فرهنگی ادبی دسته بندی شدند. بررسی کلی داده ها و کدگذاری آنها نشان می دهد که مدیران باوجود درک درست درخصوص مسئله شناسی جوانان، با ابهاماتی نیز رو به رو هستند. تمرکز بر مسئله ازدواج که خود حکایت از تغییر در ساختار خانواده و ازدواج دارد نقطه عطف مسئله شناسی صاحب نظران از مسائل جوانان است. انتقاد، دغدغه و حسرت متعهدانه مشترکِ مصاحبه ها این است که دولت ها و مدیران آسان ترین راه ها و روش ها را برای حل مشکلاتِ پیش رو انتخاب می کنند و گاهی نیز مشکلات را جابجا می کنند. گرایش جوانان به فرقه ها و عرفان ها و عقاید منحرف و وارداتی، شادی و نیاز به شادی جوانان و فرصت ها و تهدیدهای پیش رویِ آنها، فقدان فضاهای عمومی مناسب در شهر و... از نیازها و مسائل جوانان ایرانی در زمینه های 5 گانه است.
نقش فرهنگ و هویت ملی در شکل گیری شبکه های اجتماعی از دیدگاه فعالان فضای سایبری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در طراحی الگوی توسعه جمهوری اسلامی ایران، موارد اختلاف متعددی در میان نخبگان وجود دارد؛ یکی از این موارد اختلافی، مبانی طراحی الگوی توسعه نظام ارتباطات و فضای مجازی به شکل اعم و مواردی مانند طراحی مبانی شبکه های اجتماعی بومی، به صورت خاص است؛
این مقاله به شناخت و واکاوی همین اختلاف ذهنیت ها در این حوزه می پردازد؛ اینکه آیامی توان فضای مجازی، اینترنت، رسانه های اجتماعی و به طور خاص شبکه های اجتماعی را براساس فرهنگ و هویت هر کشور، سیاستگذاری، مدیریت و برای توسعه برنامه ریزی کرد؟ و اگر ممکن است، اصول حاکم بر آن چه خواهد بود؟ و ... .
این مقاله، تفاوت عمده ای با عموم کارهای پژوهشی موجود در کشور دارد؛ عموم پژوهش های صورت گرفته در کشور، در این حوزه، با اتخاذ رویکردی ماتریالیستی و احتساب فرهنگ به مثابه یک متغیر وابسته در برابر متغیرهای مستقلی مانند فناوری، به دنبال یافتن نوع و عمق تأثیرات فضای سایبر، رسانه ها و شبکه های اجتماعی بر فرهنگ و هویت ما هستند.
در حالیکه در این مقاله، با استفاده از روش کیو، سعی براین بوده است تا ذهنیت های موجود در بین نخبگان، مدیران، سیاستگذاران، فعالان و دست اندرکاران حوزه فضای مجازی را نسبت به نقشی که می تواند فرهنگ و هویت، به مثابه یک متغیر مستقل بر ایجاد شبکه های اجتماعی بومی داشته باشد، را شناخت؛
در این تحقیق با تجزیه و تحلیل پرسشنامه هایی که در اختیار فعالان مؤثر فضای مجازی کشور قرار داده شد، به صورت روشن، در پایان 5 نوع ذهنیت نسبت به این مسئله (نقش فرهنگ و هویت ملی در شکل گیری شبکه های اجتماعی) یافته شد که ابعاد هرکدام از آنها در این مقاله به صورت اختصار ولی گویا توضیح داده شده است؛ امری که پیش از این در پژوهش های مشابه سابقه نداشته است. و در پایان این مقاله نیز براساس درکی که از این ذهنیت ها و نسبت مابین آنها پیدا شده، توصیه هایی عملیاتی برای سیاستگذاران کشور در این حوزه مطرح گردیده است.
رابطه هویت دینی معلمان با هویت دینی دانش آموزان مدارس شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت هویت دینی و دینداری در نظام تربیتی و آموزشی جامعه ایران و ابهام درباره رابطه هویت دینی دبیران با دانش آموزان در مطالعه حاضر این رابطه مورد بررسی قرار گرفته است. ابزار سنجش پرسشنامه است که از گویه های مقیاس فرانسیس برای نوجوانان و نیز گویه های مقیاس طالبان برای دبیران اخذ شده و به منظور استفاده در میان دانش آموزان و دبیران، گویه های آنها مجدداً تغییر داده شده، طراحی شده و سپس مورد آزمون قرارگرفته است. نمونه آماری شامل 320دانش آموز و 32 دبیر در شهر تهران است و رابطه میان میانگین هویت دانش آموزان هر کلاس با هویت دینی دبیر همان کلاس بررسی شده است. یافته ها نشان می دهد: هویت دینی در تمام ابعاد آن در میان دانش آموزان بالاتر از میانگین بوده و قوی است، اما رابطه معنی داری میان هویت دینی دانش آموزان و دبیران مشاهده نشد. همچنین رابطه قوی و معنی داری میان هویت دینی دانش آموزان با فرهنگ مذهبی خانواده هایشان برقرار است.
بررسی اثرات استفاده از برنامه های ماهواره ای بر هویت دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف مقاله حاضر بررسی اثرات میزان و نوع استفاده از برنامه های ماهواره بر جوانان تهرانی است. بر پایه نظریه های هاروی، گیدنز و رابرتسون، میان متغیرهای تحقیق ارتباط نظری برقرار شده و فرضیات تحقیق مطرح شد. جمعیت آماری این تحقیق را 200 نفر از جوانان (29-19 ساله) شهر تهران تشکیل می دهند که از برنامه های ماهواره استفاده می کنند. یافته های تحقیق نشان می دهد: افزایش میزان استفاده از ماهواره با هویت دینی آنها رابطه معکوسی داشته است. بر اساس یافته ها، هر پنج نوع برنامه خبری، مذهبی، سیاسی، علمی و تفریحی با هویت دینی رابطه داشته و این روابط از شدت و جهات مختلفی برخوردارند. به طور کلی نتایج تحقیق بیانگر اثر منفی یا معکوس (هر چند محدود) استفاده از شبکه های ماهواره ای بر هویت دینی است.
بررسی میزان کیفیت زندگی و ارتباط آن با هویت دینی (مطالعه موردی: شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی رابطه بین میزان کیفیت زندگی و تأثیر هویت دینی بر آن، در شهر یاسوج پرداخته است. تحقیق با روش پیمایشی و با نمونه ای به حجم 400 نفر با ابزار پرسشنامه در پانزده محله شهر یاسوج انجام گرفت. بر اساس یافته های تحقیق، اکثریت شهروندان یاسوجی از سطح متوسط و بالایی از کیفیت زندگی برخوردار بودند. بررسی ابعاد مختلف کیفیت زندگی نیز نشان داد: شهروندان به ترتیب در بعد سلامت جسمانی، سلامت روابط، سلامت محیط زندگی و سلامت روانی بیشترین نمره را کسب کرده اند. همچنین، در زمینه دینداری، بیش از دو سوم (2/88 درصد) از افراد دارای دینداری قوی بودند. هر 4 بعد هویت دینی (مناسکی، اعتقادی، احساسی و پیامدی) رابطه مثبت و معناداری با کیفیت زندگی داشتند. در بین متغیرهای زمینه ای نیز، بجز وضعیت تأهل که نشان داد افراد متأهل از کیفیت زندگی بالاتری برخوردارند، دیگر متغیرهای جمعیتی رابطه معناداری با کیفیت زندگی نداشتند.
بازخوانی حافظه و هویت در معماری یادمانی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر بر محور سه مفهوم کلیدی بازخوانی حافظه و هویت در معماری یادمانی ایران تدوین شده است. مفهوم بازخوانی در مباحث پیش رو نه به تصادف و نه از سر ذوق بلکه با اتکاء به هدفی مشخص و با ابتناء به روش شناسی و رویکردی معین گزیده شده و مورد بحث قرارگرفته است.
هر اثر یادمانی در بستر جاری و شرایط تاریخی و مقتضیات و ملزومات فرهنگی، اجتماعی، اعتقادی، اقتصادی و سیاسی دوره ای که در آن پدید می آمده برای گروه های اجتماعی و مردمانی که آن را پدید می آورده اند در زمانه خود چونان واقعیتی زنده و فعّال بر صحنه تاریخ و فرهنگ و زندگی مردم آن جامعه حضور داشته، نقش خود را بر شانه می کشیده و ایفا می کرده است. تأثیر این بناهای یادمانی نیز بر روان و رفتار و اندیشه و خرد و خیال و ذوق و ذایقه گروه های اجتماعی و مردم جامعه ای که با چنین آثاری هم عصر بوده اند بلاواسطه بوده است. لیکن همان اثر یادمانی برای مردمان جامعه و تاریخ عصری که هزاره های بعد آن را به حضور دوباره فرا خوانده اند، موضوعیتی از جنس دیگر می پذیرفته که اصطلاحاً از آن به بازخوانی و بازاندیشی و بازنمایی تعبیر شده است. به سخن دیگر، آنچه برای مردمان یک دوره چونان واقعیتی زنده و زیستنی و خواندنی تجربه و زیسته می شده برای مردمان اعصار و ادوار بعدی که وارد سپهر دیگری از مناسبت ها و رابطه ها و مقتضیات و شرایط دیگر تاریخی می شده اند هم بازخوانی می طلبیده هم بازنمایی از نوعی و از منظری دیگر. لکن نسبت ذوقی و زیباشناختی مشمول این قاعده نمی شود. زیبا همیشه زیباست و فراسوی زمان تاریخی ایستاده است. مصریان عهد باستان، هم طراحان هم معماران و مهندسان و آفرینندگان معماری یادمانی اهرام بودند هم آنکه نسبتی زنده و فعّال با آثارشان داشتند و در بستر جاری فرهنگ و زندگی خود، آنها را فعّال بر صحنه می دیدند و می زیستند. بر همین سیاق ایلامیانی (عیلامیان) که معبد چغازنبیل و ایرانیانی که معماری پرشکوه تخت جمشید و آتنیانی که معماری معبد پارتنون و مجموعه های پیرامون آن را روی آکروپولیس در قلب شهر آتن عهد پریکلس پدید آورده بودند، حضور زنده و فعّال آنها را بر صحنه فرهنگ وزندگی خویش احساس می کردند و می زیستند. آنچه بود خوانش بود و گفتمان زنده و نسبت و رابطه بلاواسطه. آنچه ما می کنیم بازخوانی و بازنمایی است از منظری دیگر. مصداق این نوع و نحوه رابطه زنده و فعّال را در حرم های مطهر مسلمانان شیعه یا در اجرای مراسم حج و طواف مسلمانان برگرد کعبه به خوبی می توان مشاهده کرد. نه معبد چغازنبیل دیگر آشیانه ایزدستان عیلامیان است، نه معبد پارتنون دیگر پرستشگاه الهه آتنا و نه تخت جمشید کانون فعّال امپراطوری هخامنشی. آنها یادمان هایی هستند که در دوره جدید بار دیگر به حضور فراخوانده شده اند تا بازخوانی و بازاندیشی و بازنمایی های آرکئولوژیک شوند. البته از منظر «آرخه» و«لوگوس» دوره جدید،که مبادی و مبانی فکری و نظام معرفتی اش متفاوت از مبانی و مبادی فکری پدیدآورندگان چنین آثاری است.
معماری یادمانی که در نوشتار حاضر کانون توجّه و بحث قرارگرفته به طور اخص و معماری به طور کلّی و اعم، یک پدیده چندوجهی و چندگون و چندکارکردی است که با جنبه های دیگر فرهنگ و زندگی و روان و رفتار و نحوه نگاه و نحوه بودن و نوع بیان و گفتمان و در یک کلام جهان بینی و هستی شناسی جوامع در ادوار مختلف سخت و استوار درهم تنیده است. لذا وقتی از معماری چونان نوعی زبان در گروه و چارچوب زبان فرهنگ مادّی سخن گفته می شود، به دنبال قواعد و دستور زبان خوانش یا بازخوانی و نشانه شناسی و تفسیر آن نیز باید رفت. هر بنای یادمانی طومار و متن مادی و کالبدی شده ای است که بر روی ما گشوده است. زمانی می توان آن را خوانش و تفسیر کرد که با قواعد و دستور زبان خاص آن زبان و نحوه بیان و گفتمان آشنا باشیم.
هویت بومی در شعر منوچهر آتشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هویت بومی در ادبیات کلاسیک فارسی چندان مورد توجه قرار نگرفته و شاعران کهن به انعکاس محیط اقلیمی و بوم زیست خود در شعرشان کمتر تمایل نشان داده اند. اما نیما در راستای نوآوری هایی که در جوانب مختلف شعر ایجاد نمود، بومی گرایی را نیز وارد حیطه ی شعر کرد و در این راه پیروانی نیز یافت در راس طرفداران این شیوه، منوچهر آتشی قرار دارد که آگاهانه، گرایش ویژه ای به ارائه ی نمادها، عناصر و تصاویر بومی و محلی نشان داده است. وی در راستای حس نوستالژیکی که از غم دوری از زادگاه و برخورد با مدرنیته و... دچارش شده است، رویکردی آگاهانه به هویت بومی دارد و اکثر بن مایه های شعری اش بر پایه ی اقلیم و محیط بومی«جنوب» استوار است. با توجه به اهمیت بررسی بحث هویت بعنوان اصلی بنیادین در حفظ وحدت یک جامعه یا ملّت، این مقاله می کوشد تا از یک طرف، دلایل توجه آتشی به هویت بومی را بازنماید و از طرف دیگر، به مصادیق و مولفه های هویت بومی حاضر در شعر وی بپردازد و چارچوبی گویا از این مفهوم ارائه دهد. بررسی ها نشان می دهد مهم ترین نمودهای هویت بومی در شعر آتشی عبارتند از: یادکرد نام آوران، کاربرد واژگان خاص بومی جنوب، ارائه تصویرهایی از محیط و ذکر نام اماکن، گیاهان و جانوران بومی و توجه به برخی آداب و باورهای منطقه جنوب کشور.
نسبت هویت با نوسازی شهر؛ تجربیات نوسازی معاصر از دید هویت شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوسازی معاصر در ابتدا بر این فرض استوار بود که با نوسازی کالبد خیابان ها و ساختمان ها بی نیاز از توجه به تاریخ و زمینه موجود، زندگی شهری نیز نو می شود. اما در کمتر از دو دهه بروز ناامنی و ناپایداری اجتماعی در محلات نوسازی شده، ضمن بطلان این فرض، این سوال را مطرح کرد که تحقق نوسازی کاملی که در آن امنیت و تعلق خاطر به عنوان شرایط اصلی سکونت مطلوب تأمین شود نیازمند چیست و چه نسبتی با هویت و زمینه شهری موجود دارد. در این راستا مقاله حاضر ابتدا به معرفی مفهوم هویت شهری می پردازد که در آن تداوم تاریخی و وابستگی به ذهن انسانی دو بعد اصلی معرفی می شوند. سپس تأثیر هویت بر ایجاد امنیت محیطی با استفاده از نتایج مطالعات اجتماعی انجام شده بررسی می شود. طبق این مطالعات هویت محله ای عاملی مناسب برای رشد و ارتقای تعلق خاطر، تعهد و مشارکت افراد در محله است و می تواند حس کنترل و نظارت اجتماعی را در محله ارتقا دهد. در نتیجه در محله هایی که هویت محله ای قوی تری دارند، نظارت اجتماعی و در نتیجه امنیت و گرایش کمتری به ناهنجاری ها وجود دارد. در بخش سوم ضمن تحلیلی کوتاه از رویکرد نوسازی کالبد محور (مدرن)، دو پروژه پروت ایگو در سنت لوئیس و پروژه نواب تهران به عنوان دو نمونه موردی، با معیارهای هویت و امنیت ارزیابی می شوند و فرایند ایجاد فضای ناامن و جرم خیز در آنها تحلیل می شود. نتایج این تحلیل بیان گر اینست که با نادیده گرفتن زمینه های تاریخی و فرهنگی موجود، فضایی با هویت ضعیف، تولید می شود که هیچ تعلق خاطری را در ساکنانش نمی انگیزد و باعث مهاجرت و تغییر ترکیب اجتماعی و کاهش انگیزه مشارکت و کنترل می شود. این دو عامل بر ایجاد ناامنی و جرم خیزی محیط تأثیر می گذارند. نتیجه نهایی مقاله اشاراتی به جایگاه هویت شهری در تهیه طرح نوسازی در راستای تحقق نوسازی کامل و تأمین امنیت محیطی خواهد داشت.
هویت نما در روند نوسازی؛ تجربه تدوین ضوابط نمای ساختمانی در منطقه 17 تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مشکلات بنیادی شهرهای ایران، مسئله ""هویت شهر"" است. امروز علی رغم گسترش و توسعة شهرها، سیمای آنها ناخوانا، فاقد شخصیت شهری و مولد انواع بحران ها است. شهر بدون هویت، قدرت خود را در ""هدایت ناخودآگاه جمعی شهروندان"" از دست می دهد.
نمای ساختمان ها به عنوان یکی از اجزای تشکیل دهنده سیما و منظر شهر، دارای نمادها و نشانه های تعیین کننده هویتی است که از عواملی چون اقلیم، فرهنگ، تاریخ و اقتصاد تأثیر می پذیرد. در سال های اخیر برای احیای هویت معماری اسلامی ایرانی اقداماتی چون الگوسازی در بافت های فرسوده، تدوین ضوابط طراحی نما و برگزاری مسابقات طراحی صورت گرفته که از نتایج آنها قبول سهم مشترک حوزه عمومی و خصوصی بر نما است، اما افراط و تفریط در تعیین میزان نقش آفرینی این دو حوزه همچنان ادامه دارد. با هدف تسهیل امر نوسازی، مشوق هایی را در نظر می گیرد که منجر به خلق جداره های نامطلوب شده و یا اغماض در رعایت برخی قوانین حین مرور پایان کار بیش تر با ملاحظات اقتصاد پایین ساکنان مصداق کوتاهی در دفاع از حق عمومی است
در این نوشتار با بیان تجربه نوسازی بافت های فرسوده منطقه 17 تهران و آسیب شناسی نماهای جدید ساختمانی، لزوم ورود متخصصان و تقویت نقش حوزه عمومی در هدایت هویت نماها گوشزد می شود. یکی از سیاست های اصلی سازمان نوسازی، افزایش مشارکت مردمی است. سپردن امر نوسازی به بخش مردمی آن را به جریانی پویا و پایدار تبدیل می کند؛ اما در غیاب کار کارشناسی، آموزش های مردمی و ضوابط راه گشا، نماهای جدید آینه تمام نمای معضلات فرهنگی و هویتی ساکنان آن خواهد بود.
زندگی جاری و هویت اجتماعی؛ نقش فضاهای شهری در تقویت هویت بافت های فرسوده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمان نوسازی شهر تهران مطالعات گسترده ای را بر روی خصوصیات مختلف بافت های فرسوده انجام داده است که مشکلات آنها را می توان به دسته های مختلفی مانند مشکلات فضایی، اجتماعی، محیط زیستی، قانونی و اقتصادی تقسیم کرد. این مشکلات با اینکه در دسته بندی های مختلف طبقه بندی می شود، اما هریک روی دیگری تأثیر می گذارد. فارغ از نظریاتی که سازمان نوسازی در سال های اخیر ارایه کرده ، اساسی ترین رویکرد این سازمان در برخورد با این بافت ها، تغییر شبکه بندی معابر و تعریض آنها جهت تسهیل ترافیک درون شهری بوده است. این مقاله سعی دارد تأثیر این روند را بر فضاهای باز بافت های فرسوده و زندگی اجتماعی جاری در آنها و در نتیجه هویت تاریخی و اجتماعی حاکم بر آنها بررسی کند. در این راستا خیابان و زندگی خیابانی بافت های فرسوده مورد توجه بیشتری قرار می گیرند.
فرایند هویت سازی از دیدگاه لاکان؛ تضاد هویت با نوسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از آنجا که در حفاظت از شهر ها و بنا های فرهنگی تاریخی، پاسخ به نیاز های جدید شهروندان و حفظ هویت تاریخی شهر ها هم زمان مدنظر است، پاسخ گویی به این دو رویکرد به ظاهر متضاد که یکی معطوف به حال و آینده و دیگری وفادار به گذشته است اهمیت دارد. هویت شهری دارای دو بعد اصلی است؛ بعد اول، حقیقتی است که دیده نمی شود و بعد دوم، منظر و کالبدی است که در برابر دیدگان قرار دارد. نوسازی بافت های تاریخی باید مبنای نظری و چارچوبی داشته باشد که در آن کالبد و ساختاری که دیده می شود همراه با جنبه های فرهنگی اجتماعی، به صورت توأمان مورد توجه قرار گیرد، به طوری که این بافت ها هویت و اصالت خود را از دست ندهند. نویسندگان این مقاله بر این باورند که حل چالش بین هویت و نوسازی بافت های تاریخی، بدون در نظر گرفتن فرایند هویت سازی و لایه های معنایی آن امکان پذیر نیست. به منظور دست یابی به چارچوب هویت بخشی به محیط، از نظرات «ژاک لاکان1» (1981-1901) روانکاو، نظریه پرداز، مدرس و یکی از تأثیرگذار ترین روشنفکران فرانسوی قرن بیستم، استفاده شده که دیدگاه هایش، دریچه جدیدی در مطالعات اجتماعی گشوده است. این مقاله نشان می دهد چطور سطوح اولیه هویت مکان، ""ادبیات طراحی و برنامه ریزی در سطح جهانی"" را شکل می دهد و سپس در سطوح بالاتر با عمیق تر شدن هویت مکان، ""زبان طراحی و برنامه ریزی محلی"" شکل می گیرد. درنهایت به منظور انجام فرایند نوسازی در بافت های تاریخی، با توجه به ارزش هر اثر به لحاظ کالبدی، عملکردی و معنایی، باید تصمیم گرفت کدام یک از این سطوح، باید بدون تغییر بماند، کدام یک قابلیت تغییر دارد و این قابلیت به چه میزان است.
منظر فرهنگی - طبیعی تهران؛ ظرفیت های منظرین کوهستان بی بی شهربانو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲۸
حوزه های تخصصی:
مناظر فرهنگی در مناطق شهری فضای قابل توجهی را اشغال می کنند که در شکل گیری شخصیت یک شهر نقش بسزایی دارد. ارتباط با منظر آشنا هویت فرهنگی سیاسی مردم یک جامعه را تقویت می کند و موجب احساس تعلق خاطر نسبت به مکان می شود.
مؤلفه های هویت ساز در منظر فرهنگی عبارت از مؤلفه های جغرافیایی، تاریخی و انسانی است. چنانچه این مؤلفه ها دارای ویژگی های خاص و برجسته ای باشند، نقش شاخص هویتی را ایفا می کنند. اجزای مؤلفه های جغرافیایی از متغیر هایی چون کوه، دشت، رود و تپه، مؤلفه های تاریخی از بناها، محله، راه و خیابان و مؤلفه های انسانی از عناصری چون دین، زبان، آداب و رسوم و اعتقادات محلی تشکیل شده اند.
کوه از بارز ترین مؤلفه های طبیعی است که در ساخت هویت شهر تهران مؤثر بوده است. کوه بی بی شهربانو در جنوب شرقی تهران و در دامنه های کوه ری قرار دارد که از هر سه مؤلفه جغرافیا (کوه)، تاریخ (برج نقاره خانه) و انسان (اهمیت مذهبی و آداب و رسوم زیارت) برخوردار است. در طرح های توسعه تهران این مکان اهمیت و جایگاه خود را به عنوان یک عنصر اصیل در منظر فرهنگی شهر از دست داده و به صورت متروکه و با فاصله از شهر قرار گرفته است. در این نوشتار نقش کوه های بی بی شهربانو به عنوان عنصر هویت بخش منظر شهری جنوب شرق تهران بررسی شده است.
پنجره، عنصر اصیل منظر؛ زیبایی شناسی پنجره در نگارگری دوره صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارگری از زمره هنرهای سنتی است که زبان و بیان آن از ویژگیهای منحصر
به خود تبعیت می کند. بسیاری از پژوهشگران از یکسو با دیدگاه های مختلف که اغلب
دنباله رو رویکردهای سنت گرایی و عرفانی هستند، به مطالعه فراواقعیت های آن پرداخته
و از سوی دیگر برخی محققان به دلیل فقدان آثار به جامانده از دوره های پیشین در
حوزه های مختلف از جمله معماری، باغ سازی، شهرسازی، هنر و فرهنگ به آن روی
آورد ه اند و از خلال خوانش آنها به ویژگیهای سبکی این حوزهها در هر دوره پی می برند.
به گواه ادبیات و تاریخ معماری ایران، پنجره به عنوان یک عنصر عملکردی از
همان ابتدای تاریخ سکونت در معماری ایران باستان و دوران اسامی حضوری
پررنگ داشته، به طوری که نقش نوررسانی و تهویه هوای داخل ابنیه را عهده دار
بوده است. در دوران صفوی پنجره به عنوان گون های مشبک و پرده دار مطرح
می شود که امکان دیدن، بدون دیده شدن را فراهم می سازد. این گونه جدید
به افراد به ویژه بانوان دوره صفوی اجازه م یداد به رغم منع حضور مستقیم در
مراسم، جشن ها و دیگر رویدادها، امکان مشارکت و مشاهده بدون خدشه دارشدن
خلوت و آسایش شان را داشته باشند که به خوبی با اصل محرمیت فرهنگ ایرانی
اسلامی نیز مطابقت داشت.
با مطالعه نگاره های دوره صفوی به عنوان نقطه عطف نگارگری ایران، به نظر
می رسد پنجره از یک عنصر کالبدی صرف که تنها وظیفه نوررسانی را برعهده
دارد فراتر رفته و به واسطه برقراری تعامل انسان با محیط تبدیل به عنصری
منظرین می شود؛ به طوری که نگارگر هوشمندانه از پنجره برای جای گذاری
شخصیت ها و تعامل با فضای درون و بیرون بهره می گیرد. این مقاله با پذیرش
فرض منظرین بودن عنصر پنجره ادعا میکند زیبایی شناسی آن در نگاره های
دوره صفوی همچون دیگر پدیدههای منظرین شهری از سه مؤلفه عملکردی،
هویتی و زیبایی به طور هم زمان تبعیت میکند و میتوان گفت زبان و بیان
زیبایی شناسی پنجره در نگارگری دوران صفوی، زبان و بیانی منظرین است
قدرت سیاسی و هویت معنوی انسان
حوزه های تخصصی:
نسبیت گرایی، جوهر ستیزی و نفی هرگونه ذات مطلق که نقطه نهایی ارجاع است سه شاخصه اصلی نظریه گفتمان محسوب می شوند که لاجرم نگاهی غیرثابت و متحول به هویت انسانی دارد. با این حال نظر به مصرحات دینی نمی توان نقش زمان و مکان را آن گونه که در نظریه گفتمان مؤکد است در قوام هویت انسانی نادیده گرفت. لذا مقاله حاضر از یک سو مدافع جوهرگرایی در هویت انسانی و ارجاع آن به ذاتیات مطلق است و از سوی دیگر به نقش زمان و مکان درقوام هویت می پردازد . از نگاه مقاله حاضر این قدرتهای سیاسی مستقر هستند که نقش موسس و حافظان گفتمان ها را ایفا می کنند. مسأله اصلی این است که چگونه هویت معنوی انسان در عرصه گفتمان ها با اوصاف نسبیت گرایی، جوهر ستیزی و بنیان ستیزی متبلور شده و ماندگار می گردد. لذا مقاله حاضر ضمن ارائه تعریف مفاهیم، نظریه مختار خود که همان جمع بین گفتمان وجوهرگرائی است را ارائه می دهد و در نهایت به توصیف هویت معنوی انسان می پردازد.
بررسی مفهوم هویت در مجموعه داستان های قصه های شیرین مغزدار و قصه بازی شادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از موضوع های اساسی دنیای مدرن، مسئله ی هویت است که در این مطالعه به بررسی این مسئله در داستان های کودک پرداخته شده است. در این پژوهش با رویکردی غیر پیدایشی، مولفه های هویت ملی در داستان های یادشده، بررسی شده است. هم چنین چگونگی توجه نویسندگان داستان های کودک به شکل دهی هویت ادبیات کودک ایران، مورد پژوهش قرار گرفته است. به منظور داده کاوی، پژوهش گر از روش تحلیل محتوای قیاسی مایرینگ و تحلیل تاملی و برای داده یابی از روش اسنادی بهره گرفته است. پژوهش گر، خود، ابزار پژوهش بوده است. نمونه از نوع هدفمند بوده که ده داستان را شامل می شود که مربوط به دو مجموعه ی ""قصه های شیرین مغزدار"" اثر علی اصغر سیدآبادی و "" قصه بازی شادی"" اثر مرتضی خسرونژاد است. نتایج نشان داد که در این داستان ها، مولفه های هویت ملی وجود دارد که بسامد آن در داستان های سیدآبادی از خسرونژاد، بیشتر است. از طرفی، تنوع و گستره ی توجه به گفتگوهای سه گانه در شکل دهی به هویت ادبیات کودک، در آثار خسرونژاد بیشتر از سیدآبادی بوده است.
تبیین جغرافیایی بنیادهای هویت در مقیاس محلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دو رکن اصلی جغرافیا را انسان و مکان شکل می دهد؛ به گونه ای که برخی جغرافی دانان از جغرافیا با عنوان علم مکان ها یاد می کنند. بحث درباره هر مکان، اغلب در سه مقیاس جغرافیایی، یعنی محلی، ملی و جهانی مطرح می شود؛ زیرا در هر مقیاس، مجموعه متنوعی از پیوندها و شبکه های ارتباطی یا فرایندهای اجتماعی جریان دارند. برخلاف رشته های دیگر علوم انسانی، «هویت» در علم جغرافیا حاصل تعاملات متقابل بین انسان و مکان زندگی اوست. از این رو باید ضمن تبیین جغرافیاییِ این پدیده، مؤلفه های تأثیرگذار بر آن شناسایی شوند. «تبیین جغرافیایی» چیزی نیست جز توضیح و تفسیر درباره «چرایی» یا «چگونگی» ظهور یک پدیده یا رخداد جغرافیایی و نتایج حاصل از آن. این نوشتار در راستای پرداختن به تبیین جغرافیایی بنیادهای هویت در مقیاس محلی، بر این نکته تأکید می ورزد که «چرا» و «چگونه»، «جغرافیا» بر شکل گیری «هویت» در «مقیاس محلی» تأثیر می گذارد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که نه تنها هویت هر مکان در مقیاس محلی (روستا، محله، شهر و ناحیه جغرافیایی)، به دلیل آنکه از عناصر کالبدی و کارکردی ویژه خود تشکیل شده «منحصربه فرد» است، بلکه «هویت ساکنان» این مکان ها نیز جدا از«هویت مکان» آنها نیست. پژوهش پیش رو از نوع کاربردی است که با بهره گیری از روش پژوهش توصیفی تحلیلی صورت پذیرفته است.
رابطة مصرف و هویت (پژوهشی در شهر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش از کیستی خویش، از قدیمی ترین پرسش های پیش روی انسان است که در عصر حاضر نه تنها رنگ کهنگی به خود نگرفته، بلکه به یکی از اساسی ترین پرسش های وجودی انسان بدل شده است. مشکله این پرسش ازآنجا آغاز می شود که تغییرات شتابان اجتماعی و فرهنگی معاصر، منابع هویت ساز سنتی را مضمحل کرده و وظیفة برساخت هویت را به خود افراد واگذار کرده است. این تغییرات درکنار رشد فردیت و اهمیت فزایندة فردی شدن، مصرف کالاها و خدمات را به یکی از مهم ترین ابزارهای برساخت هویت تبدیل کرده اند. مقالة حاضر در همین زمینه نوشته شده و هدف آن بررسی رابطة میان الگوهای مصرف و هویت فردی است. پس از مرور ادبیات نظری درباب هویت و مصرف، چارچوب نظری تحقیق برمبنای دیدگاه های گیدنز و نظریه پردازان پست مدرن ساخته شده و براساس آن مفاهیم و متغیرها تعریف شده اند. تحقیق به روش پیمایش با ابزار پرسش نامه و با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای درمیان جوانان شهر کرمان صورت گرفته است. یافته ها نشان می دهند تمایل به مصرف زیاد در حوزه های بصری مانند پوشاک و آرایش در قیاس با مصرف فرهنگی نمود برجسته تری درمیان جوانان دارد. نسبت رشد هویت مدرن درمیان مردان بیشتر از زنان بوده و برعکس، توزیع نسبت زنان در هویت های سنتی بیشتر از مردان است. به علاوه، هرچقدر میزان پرداختن به رفتارهای مصرفی بیشتر و نگرش به مصرف مثبت تر بوده است، میزان رشد هویت مدرن نیز افزایش یافته است.
مطالعة انسان شناختی هویت زبانی مهاجران افغان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به باور بسیاری از اندیشمندان حوزة زبان شناسی و انسان شناسی ""زبان"" پایة هویت به شمار می آید، چه دو مفهوم هویت و زبان در پیوندی ناگسستنی با یکدیگر قرار دارند. حتی برخی از آنان معتقدند نخستین نشانة هویت، یعنی نام های فردی، از جنس زبان است. ما در این پژوهش با استفاده از داده های میدانی، امر زبانی و رابطة آن را با متغیرهای دیگری مانند سن، جنس، قومیت و ملیت در بین مهاجران افغان بررسی و سعی کرده ایم ارتباط آن را با مقولة هویت نشان دهیم. بعد از گذشت ربع قرن از حضور وسیع افغان ها در ایران، هم اکنون نسل دوم و سوم مهاجران درحال تجربة موقعیتی تازه هستند تا بتوانند به هویت جدیدی دست یابند. این فرایند، که ناگزیر از درون نوعی نا به سامانی هویتی عبور می کند، به تدریج خود را در جامعة مهاجران نمایان می سازد. هویت جدید بدون شک ازخلال زبان صورت می پذیرد. به نظر ما، شکل گیری این هویت می تواند در زمینه سازی حضور رسمی اقلیت جدید ""ایرانی-افغان"" در ایران به طور مؤثری عمل کند. بنابراین، هویداست که زبان فارسی افغان، نه فقط ازسوی مهاجران در ایران، بلکه در خود کشور افغانستان نیز درمعرض آسیب ها و تهدیدهای کم و بیش جدی قرار گرفته است.