مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
تذکر
منبع:
معرفت ۱۳۸۷ شماره ۱۳۰
حوزه های تخصصی:
مشکلات انسان همیشه ناشی از ندانستن نیست، بلکه در موارد بسیاری ناشی از غفلت، فراموشی و بیتوجهی است. بنابراین، یکی از وظایف مربّی تذکر و غفلتزدایی از متربّی است و باید با یادآوری آنچه متربّی میداند، زمینه رفع مشکلات او را فراهم سازد. یکی از ابعاد تذکر، یادآوری نعمتهای الهی است. هدف پژوهش حاضر آن است که ابعاد گوناگون روش تربیتی یادآوری نعمتها مانند اهمیت، انواع و آثار و نتایج آن را مورد بررسی قرار دهد. این تحقیق توصیفی بوده و به روش کتابخانهای انجام شده است و از آن حاصل میشود که مربّی آگاه باید با استفاده از شیوههای گفتاری، نوشتاری و رفتاری، متربّی خود را متذکر انواع نعمتهای ظاهری و باطنی پروردگار نماید. آثار و نتایج این روش سودمند تربیتی فراوان است که از جمله آنها میتوان به حمد و شکرگزاری خداوند، عشق و محبت به او، عبادت، تقوا، بازگشت به مسیر صحیح، امیدواری و فلاح و رستگاری اشاره کرد.
تأمّلی در امکان استعدادی فطرت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ۱۳۸۷ شماره ۱۳۳
حوزه های تخصصی:
آموزه «فطرت» یکی از مباحث بنیادین در اندیشه اسلامی تلقّی میشود. بر اساس متون دینی اسلامی، همه انسانها از فطرت خداشناسی برخوردارند؛ ولی مسئله فعلیت یا استعدادی بودن این معرفت حضوری یکی از مسائل مهمی است که نوعا در محافل و منابع علمی مرتبط مغفول واقع شده و کمتر بدان پرداخته شده است. این مقاله با رویکرد نظری و به روش کتابخانهای و اسنادی و با هدف بررسی تحلیلی بر اساس آیات قرآن کریم و روایات اهلبیت علیهمالسلام، به این مسئله پرداخته است.
به اعتقاد نگارنده، حتی اگر فعلیت فطرت الهیّه را نتوان اثبات کرد، ادعای صرف استعدادی بودن آن نیز مخالف با فحوای متون دینی است. دستکم میتوان ادعا کرد معرفت الهیّه نهادینهشده در درون انسانها در مقامی بالاتر از استعداد عمومی قرار دارد.
بازکاوى «تدبّر» در قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
«تدبر» اصلاح ویژهاى است که کلام وحیانى، آن را تنها براى غور و ژرفاندیشى در کل قرآن برگزیده است، و کاربردى جز در قرآنشناسى ندارد. در محافل و منابع قرآنى و در حلقههاى تفسیر، کلام و اخلاق، تا به حال از واژه تدبر و از ریشه و مشتقات و مفهوم آن، سخن بسیار رفته است. اما چه بسا که در مفهومشناسى آن، در تعابیر مترادف گونهاى همچون، تفکر، تعقل، تفقّه، تذکر، آینده نگرى و نیوشیدن کلام حق باجان و دل متوقف ماندهاند. این که جایگاه هر یک از تعابیر و واژهها در چیدمان سخن وحى چگونه بوده؟ در سامانه وجودى انسان با کدام یک از حواس شناخته شده در ارتباطند؟ چه ارتباط معنادارى میان آنها وجود دارد؟ هر کدام چه نقشى را در روح و روان انسان ایفا مىنمایند؟ هر کدام چه نقشى را در روح و روان انسانى ایفا مىنمایند؟ تدبر با واژههاى مشابه خود چه وجوه اشتراک و افتراقى دارند؟ پرسشهایى هستند که تا کنون چندان مورد توجه قرار نگرفته است. مقاله حاضر، این پرسشها را با استناد به دلایل قرآنى و گاه روایى، پاسخ گفته و در حد خود، نقاب از عروس معناى تدبر باز مىگشاید
جایگاه مفهوم قرآنی تذکر در رسانه دینی
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، مفهوم «تذکر» که به عنوان یکی از اصول تبلیغی قرآن شناخته می شود، به مثابه یکی از اصول تبلیغی رسانه دینی در جامعه اسلامی در نظر گرفته شده و مورد بررسی قرار گرفته است، به همین دلیل ضرورت بحث در مورد دین و رسانه آشکار می شود. هدف این مقاله بیان این مطلب است که رسانه دینی که بر اساس تعالیم قرآنی و سیره پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) در جامعه اسلامی فعالیت می کند، باید ویژگی «مذکِّر» بودن را داشته باشد و یادآوری کننده باشد.
در این مقاله «ذاکر» و «مذکِّر» بودن ویژگی اصلی رسانه دانسته شده، و «هدایت»، هدف نهایی رسانه های جمعی دینی. به این ترتیب، هنجار های رسانه جمعی دینی، بر اساس مفهوم تذکر استخراج شده که در نهایت، ماهیت رسانه دینی با رعایت چنین هنجار هایی می تواند به جای «غفلت»، «تذکر» قرار گیرد.
این مقاله در پی آن است تا تذکر دادن بر اساس روش های قرآن را به عنوان یکی از هنجارهای رسانه دینی در جامعه اسلامی تعریف کند. به این ترتیب، به بحث نظریه هنجاری رسانه ها پرداخته و برای استخراج هنجارهای «رسانه ذِکری» از قرآن کریم تلاش می کند. سؤال اصلی این تحقیق، شناسایی بایدهای رسانه دینی، بر اساس مفهوم قرآنی تذکر است؛ زیرا روش رسیدن به رسانه ذکری در این مقاله، معرفی بایدهای رسانه ذکری بیان شده است. برای رسیدن به این بایدها نیز، ابتدا تذکرات قرآن بررسی شده و سپس، در ده مقوله دسته بندی شده اند، در مرحله بعد، روشی که در هریک از مقولات برای تذکر دادن استفاده شده بود، استخراج شده و نمودار «بایدهای رسانه دینی، بر اساس مفهوم قرآنی تذکر» به دست آمده است.
جایگاه موعظه و تذکر در تربیت دینی از منظر علامه طباطبائی در تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن اخلاق و تربیت در قرآن
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت اخلاقی
از روش های تربیت دینی «تذکر» و «موعظه» است. موعظه دعوت به نیکی توأم با خیرخواهی و رقت قلب است. واژه هم معنای آن، «نصیحت» و «تذکر» است که به معنای پند و اندرز مشفقانه به انگیزه اصلاح و تربیت می باشد. موعظه حسنه در قرآن به عنوان روش تربیت دینی در موضوعات اعتقادی و مسائل اخلاقی و اعمال و آداب عبادی به کار رفته است. علّامه طباطبائی با توجه به آیات قرآن، بر این باور است که اگر واعظ و متعظ از شرایط علمی و اخلاقی و اعتقادی مناسبی برخوردار باشند، و نیز محتوای وعظ و اندرز دعوت به خدا باشد، سبب بیداری دل ها و تربیت و تهذیب نفوس انسان ها می شود. یادآوری نعمت ها و حوادث تاریخی در قرآن برای غفلت زدایی و رشد تربیت دینی آمده است. در این پژوهش، تفسیر و تحلیل آیات موعظه و واژه های مرتبط آن، با توجه به دیدگاه تفسیری علّامه طباطبائی در تفسیر المیزان مورد تحقیق و ارزیابی قرار گرفته است.
بازخوانی حافظه و هویت در معماری یادمانی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نوشتار حاضر بر محور سه مفهوم کلیدی بازخوانی حافظه و هویت در معماری یادمانی ایران تدوین شده است. مفهوم بازخوانی در مباحث پیش رو نه به تصادف و نه از سر ذوق بلکه با اتکاء به هدفی مشخص و با ابتناء به روش شناسی و رویکردی معین گزیده شده و مورد بحث قرارگرفته است.
هر اثر یادمانی در بستر جاری و شرایط تاریخی و مقتضیات و ملزومات فرهنگی، اجتماعی، اعتقادی، اقتصادی و سیاسی دوره ای که در آن پدید می آمده برای گروه های اجتماعی و مردمانی که آن را پدید می آورده اند در زمانه خود چونان واقعیتی زنده و فعّال بر صحنه تاریخ و فرهنگ و زندگی مردم آن جامعه حضور داشته، نقش خود را بر شانه می کشیده و ایفا می کرده است. تأثیر این بناهای یادمانی نیز بر روان و رفتار و اندیشه و خرد و خیال و ذوق و ذایقه گروه های اجتماعی و مردم جامعه ای که با چنین آثاری هم عصر بوده اند بلاواسطه بوده است. لیکن همان اثر یادمانی برای مردمان جامعه و تاریخ عصری که هزاره های بعد آن را به حضور دوباره فرا خوانده اند، موضوعیتی از جنس دیگر می پذیرفته که اصطلاحاً از آن به بازخوانی و بازاندیشی و بازنمایی تعبیر شده است. به سخن دیگر، آنچه برای مردمان یک دوره چونان واقعیتی زنده و زیستنی و خواندنی تجربه و زیسته می شده برای مردمان اعصار و ادوار بعدی که وارد سپهر دیگری از مناسبت ها و رابطه ها و مقتضیات و شرایط دیگر تاریخی می شده اند هم بازخوانی می طلبیده هم بازنمایی از نوعی و از منظری دیگر. لکن نسبت ذوقی و زیباشناختی مشمول این قاعده نمی شود. زیبا همیشه زیباست و فراسوی زمان تاریخی ایستاده است. مصریان عهد باستان، هم طراحان هم معماران و مهندسان و آفرینندگان معماری یادمانی اهرام بودند هم آنکه نسبتی زنده و فعّال با آثارشان داشتند و در بستر جاری فرهنگ و زندگی خود، آنها را فعّال بر صحنه می دیدند و می زیستند. بر همین سیاق ایلامیانی (عیلامیان) که معبد چغازنبیل و ایرانیانی که معماری پرشکوه تخت جمشید و آتنیانی که معماری معبد پارتنون و مجموعه های پیرامون آن را روی آکروپولیس در قلب شهر آتن عهد پریکلس پدید آورده بودند، حضور زنده و فعّال آنها را بر صحنه فرهنگ وزندگی خویش احساس می کردند و می زیستند. آنچه بود خوانش بود و گفتمان زنده و نسبت و رابطه بلاواسطه. آنچه ما می کنیم بازخوانی و بازنمایی است از منظری دیگر. مصداق این نوع و نحوه رابطه زنده و فعّال را در حرم های مطهر مسلمانان شیعه یا در اجرای مراسم حج و طواف مسلمانان برگرد کعبه به خوبی می توان مشاهده کرد. نه معبد چغازنبیل دیگر آشیانه ایزدستان عیلامیان است، نه معبد پارتنون دیگر پرستشگاه الهه آتنا و نه تخت جمشید کانون فعّال امپراطوری هخامنشی. آنها یادمان هایی هستند که در دوره جدید بار دیگر به حضور فراخوانده شده اند تا بازخوانی و بازاندیشی و بازنمایی های آرکئولوژیک شوند. البته از منظر «آرخه» و«لوگوس» دوره جدید،که مبادی و مبانی فکری و نظام معرفتی اش متفاوت از مبانی و مبادی فکری پدیدآورندگان چنین آثاری است.
معماری یادمانی که در نوشتار حاضر کانون توجّه و بحث قرارگرفته به طور اخص و معماری به طور کلّی و اعم، یک پدیده چندوجهی و چندگون و چندکارکردی است که با جنبه های دیگر فرهنگ و زندگی و روان و رفتار و نحوه نگاه و نحوه بودن و نوع بیان و گفتمان و در یک کلام جهان بینی و هستی شناسی جوامع در ادوار مختلف سخت و استوار درهم تنیده است. لذا وقتی از معماری چونان نوعی زبان در گروه و چارچوب زبان فرهنگ مادّی سخن گفته می شود، به دنبال قواعد و دستور زبان خوانش یا بازخوانی و نشانه شناسی و تفسیر آن نیز باید رفت. هر بنای یادمانی طومار و متن مادی و کالبدی شده ای است که بر روی ما گشوده است. زمانی می توان آن را خوانش و تفسیر کرد که با قواعد و دستور زبان خاص آن زبان و نحوه بیان و گفتمان آشنا باشیم.
وجوه ارتباط تذکر و امر به معروف و نهی از منکر بر اساس رابطه همنشینی در قرآن کریم
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به روش تحلیلی وجوه ارتباط مفهوم امر به معروف و نهی از منکر با مفهوم تذکر در قرآن کریم را بر اساس روابط همنشینی بررسی کرده است و در این بررسی به حد وسط مشترکی با عنوان فطرت دست یافته است؛ زیرا امر به معروف و نهی از منکر باعث یادآوری دستورات الهی می شود؛ به عبارت دیگر اجرا کردن امر به معروف و نهی از منکر در جامعه موجب تذکر(یادآوری) افراد به همان فطرت دینی و مسائل دینی شده و در نهایت با عمل کردن افراد به دستورات وحیانی فلاح و رستگاری جامعه بشری رقم می خورد؛ پس قرآن کریم در آیات نورانی خود ضمانت سلامت یک جامعه الهی را کاربردی کردن مفهوم امر به معروف و نهی از منکر می داند. با در نظر گرفتن هم نشینی این دو مفهوم کاربردی قرآنی، نتایج ذیل حاصل گردید: 1. هر کس با فطرت خود صحت و قبح امور و ضرر و زیان فردی و اجتماعی را درک می کند؛ اما عموم افراد به تذکر و یادآوری مفاسد فردی و اجتماعی آنها نیازمندند. 2. دین اسلام، مسلمانان را به اوامر و نواهی ملتزم کرده است که برای آنان جنبه تذکر و پند داشته و این تذکر فقط برای مومنان سودمند است و فلاح و رستگاری به ارمغان می آورد؛ زیرا عامل به این دستورات فقط مومنان هستند.
شکوفایی معرفت توحیدی عالم ذر در دنیا بر اساس روایات (مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معرفت ما به خداوند متعال، ریشه در عوالم قبل از این دنیا دارد و آیات و روایات از معرفتی شهودی صحبت می کنند که ما در عالم ذر نسبت به خدا پیدا کردیم. چنین معرفتی در ما تثبیت شده است و با آن معرفت تثبیت شده، پا به دنیا گذاشتیم، اما نکته مهم در ارتباط با معرفت توحیدی عالم ذر، فراموشی چنین حادثه ای از سوی انسان ها است. این معرفت فطری در حالت اضطرار، هنگام شداید و مواجهه با مرگ، ظهور می یابد. این معرفت همچنین در حالت اختیار به تذکر فرستادگان الهی، می تواند شکوفا شود، آن اتفاق و شهود الهی به یادمان آید و حقیقت معرفت توحیدی در ما ایجاد شود. برای تبیین چگونگی ظهور معرفت توحیدی عالم ذر ابتدا به عنوان مقدمات تحقیق، مسائلی چون معرفت فطری عالم ذر در قرآن و روایات، تثبیت معرفت توحیدی در عالم ذر، فراموشی حادثه عالم ذر و ضرورت معرفت عالم ذر، بررسی شده سپس چگونگی شکوفایی معرفت توحیدی در عالم ذر در دو حالت اضطرار و اختیار، با توجه به آیات و روایات تبیین شده است.
تحلیل الگوی قرآن در روش تذکر در برخورد با انحرافات اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرآن به عنوان منبع معتبر و جایگاه الهی ووحیانی که دارد می تواند به ویژه در زمینه رفع و دفع رذایل و انحرافات اخلاقی بسیار کارگشا باشد؛ بررسی آیات الهی نشان می دهد قرآن اصول و روش هایی را برای تربیت اخلاقی جامعه متذکر گردیده است یکی از این روش ها روش «تذکر» است؛ اینکه این روش بر اساس آیات الهی چیست و چگونه و با چه شیوه هایی می تواند منجر به تربیت اخلاقی و به ویژه دوری از رذایل و انحرافات اخلاقی گردد مسئله مقاله پیش روست، این روش که برخی آن را به عنوان یکی از اصول اخلاقی نیز تلقی کرده اند با شیوه های؛ ایجاد پرسش و استدلال، عبرت آموزی، موعظه حسنه، توصیه، تمثیل، مقایسه، زمینه تذکر و غفلت زدایی را در افراد ایجاد کرده و سبب تربیت اخلاقی افراد گردد. قرآن کریم با بیان این اصول و شیوه های اجرای آن در قالب قصص و برخوردهای انبیا با انحرافات اخلاقی، به انسان می آموزد تا با استفاده از این ابزار در جهت ایجاد صفات اخلاقی مطلوب ومحو کردن انحرافات و ناهنجاری ها تلاش کند. تاکید این پژوهش بر ایاتی است که در قرآن انحرافات اخلاقی به ویژه در سنین جوانی صورت گرفته می باشد و این مقاله عهده دار توصیف و تحلیل آن ها در راستای مسئله پیش گفته می باشد.
رابطة «تذکر» و «تفکر» در قرآن کریم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم در شمار چشمگیری از آیات، آدمیان را به «تذکر» فرامی خواند و باریابی به آن درجه را ویژة «أولُوا الْأَلْباب؛ صاحبان خرد ناب» می شمارد. اهتمام فراوان قرآن کریم به امر «تذکر»، آدمی را بر آن می دارد که معنا و حقیقت «تذکر» را در عرف قرآن کریم بشناسد و آن را در وجود خویش، تحقق و استمرار بخشد. عمدة معانی ارائه شده برای «تذکر» در آثار تفسیری عبارت اند از: «پندپذیری» (اتعاظ)، «اندیشیدن» و «به یاد آوردن». این نوشتار، با تحلیل مناشی ظهور «تذکر» در معنای «تفکر»، رجحان این معنا بر دیگر معانی ارائه شده را آشکار می سازد و نهایتاً این دیدگاه را به اثبات می رساند که «تذکر» در آیاتی که سخن از «تذکر» در نشئة دنیوی است، به معنای «تفکر یادآورنده» است.
جایگاه تذکر قرآنی و افلاطونی در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژ ه تذکر، از واژه های کلیدی قرآن کریم و برخوردار از پیشینه ای طولانی، در مبانی فلسفی، اخلاقی و عرفانی است. بین مفهوم تذکر در فلسفه و به ویژه آنچه از نظریه تذکر یا مُثُل افلاطونی برداشت می شود، با آنچه از حقیقت تذکر در قاموس فرهنگ قرآنی نمود یافته، تفاوت های عمده ای دیده می شود. مثنوی معنوی مولوی، به عنوان یکی از منظومه های بلند عرفانی، که تحت تأثیر مستقیم آموزه های قرآنی سروده شده، از جمله آثاری است که هم به تشریح مفهوم تذکر افلاطونی پرداخته و هم جلوه های متنوعی از تذکرات قرآنی را در خود جای داده و در مقام ها و موقعیت های مختلف به نحوی زیبا، از آنها بهره برده است. در این مقاله تلاش شده، با تبیّن مفاهیم تذکر در جلوه های فلسفی و قرآنی، بازخورد آنها را در عرصه مثنوی معنوی مولوی مورد بررسی قرار گرفته و نگاه عمیق این عارف و اندیشمند بزرگ در زمینه های یاد شده واکاوی شود.
روح نظریه تذکر در نگاه ملاصدرا به تعقل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ملاصدرا در تبیین ادراک، بویژه ادراک عقلی، از سویی با توجه به مبانی فلسفه اش از قبیل اصالت و تشکیک وجود، مساوقت وجود با علم و حرکت جوهری دیدگاهی خاص و متفاوت با گذشتگان دارد و از سوی دیگر، نظریه قدم نفس افلاطون را بر اساس کینونت نفس در عالم مفارقات، همسو با دیدگاه خود درباره حدوث جسمانی نفس تلقی میکند؛ چراکه این کینونت در عالم مفارقات و عقول مجرد بصورت جزئی و ناقص نبوده و نفس در قوس نزول با حرکت جوهری جسم، حدوث جسمانی می یابد و در قوس صعود دوباره به عالم عقول بازمیگردد. این سیر وجودی همان سیر معرفتی نیز هست. بهمین سبب، در ادراک عقلی نفس عالم عقل را مشاهده میکند، همان عالمی که در ابتدای قوس نزول در آن وجودی عقلی داشته است. با در نظر گرفتن درهم تنیدگی وجودشناسی و معرفت شناسی در فلسفه ملاصدرا، همانگونه که سیر نفس انسان در عوالم وجود سعه وجودی او را بدنبال دارد، رحلت از هر کدام از عوالم بسوی عالم دیگر، تکامل ادراکات از حسی و خیالی به عقلی را نیز در پی دارد. ملاصدرا درباره ادراکات عقلی برخلاف ادراکات حسی و خیالی، قائل به افاضه مفاهیم عقلی از سوی عقول مفارق به نفس و مشاهده از دور آنها توسط نفس است. بنابرین علیرغم اینکه ملاصدرا نظریه تذکر افلاطون را نپذیرفته، نگاه خاص او به ادراک عقلی میتواند نوعی تذکر و یادآوری باشد؛ گرچه بر اساس تفاوت مبانی افلاطون و ملاصدرا نمیتوان این دو را کاملاً منطبق بر یکدیگر دانست.
حکمت تکرار آیات در قرآن مجید
منبع:
تفسیرپژوهی سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۵
176 - 145
حوزه های تخصصی:
تکرار، از ابعاد مختلف قابل بررسی است؛ از جمله تأثیر موضوع تکرار شده بر مخاطب به ویژه در تعلیم و تربیت. براساسِ مثلِ مشهورِ « الدّرس درسٌ و التّکرار ألفٌ » که حاصل تجربه قومی است، برای درک بهتر مطلب، تمرین و تکرار، اصلی مهم و ضروری است. خداوند سبحان به عنوان اولین معلم و مربی انسان در قرآن که کتابی تربیتی و انسان ساز است، از برترین شیوه استفاده نموده است تا متذکر شوند و به سوی او باز گردند ( و لقد صرّفنا فی هذا القرآن لیذّکّروا (إسراء/41)؛ و صرّفنا الآیات لعلّهم یرجعون ) (احقاف/27). قرآن پژوهان، تکرار در قرآن را به دو گونه تقسیم کرده اند: تکرار لفظی و تکرار معنوی. در این مقاله، دیدگاه های قرآن پژوهان و مفسّران در خصوص وقوع امر تکرار آیات قرآنی در هر دو صورت لفظی و معنوی بررسی شده و بدین منظور، به طور مجمل دلایل و حکمت های کلی مسأله طرح، و سپس دیدگاه های مربوط به یکایک آیات مکرّر بیان گردیده است.
مراحل بهره مندی از قرآن بر اساس مراحل درک و فهم آیات الهی
منبع:
تفسیرپژوهی سال پنجم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۰
139 - 117
حوزه های تخصصی:
قرآن کریم به عنوان کتاب زندگی ، علاوه بر حقایق ، مراتب نزول و معانی باطنی اش، دارای ظاهری با درجات طولی متناسب با ظرفیتهای مختلف افراد می باشد. لذا بدیهی است که بعنوان کاملترین کلام الهی در عین عمق و جامعیت، سادگی عموم مخاطبین و طراوت همه زمانها را در نظر گرفته باشد. بنحوی که الفاظ آیات، بطور مطابقى بر آن معانی دلالت بکند، به شکلی که هر معنایى مخصوص به افق و مرتبه اى از فهم و درک باشد. هدف این مقاله ، ارائه و تبیین درجات معنایی ظاهر آیات است. روش کار در این پژوهش، به شیوه معنا شناختی «شینیا ماکینو» می باشد ، که با استفاده از کلید واژه های مرتبط با موضوع، آیات مربوطه فیش برداری شده، سپس با استفاده از قراین و تطبیق آیات بریکدیگر و روایات وارده در تفسیر آنها، مراحل بهره مندی از قرآن در ده مرتبه : قرائت ، ترتیل، تلاوت، تفکر، تعقل، تدبر، تاویل ، تذکر، علم من الکتاب و علم الکتاب ، برآورد شده است .
ضرورت تمسّک به مجموعه قرآن کریم و عترت (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رجوع به قرآن کریم و لزوم تمسّک به آن همواره مورد توجه عموم مسلمانان بوده است. لزوم تمسک به اهل البیت: نیز برای راه یابی به علوم قرآن، به ویژه در فقه و استخراج تخصّصی احکام و مبانی و اصول اعتقادات، مورد توجه برخی از مسلمانان آگاه می باشد. لیکن التزام به این مهم از دیرباز فراز و نشیب های بسیار زیاد داشته است. حکام بنی العبّاس با منزوی نمودن حجج الهی: و دور ساختن مردم از آنها این وظیفه را از یاد برده اند که آثار مخرّب آن تا مدتی طولانی ادامه داشته است؛ از جمله تحریف واقعیت و معنای مراجعه به این دو یادگار گرانبهای پیامبر در دریافت حقایق مبنائی مبدأ و معاد و دگرگونی هایی در مباحث دیگر مانند مبحث الفاظ و حقیقت اختیار و موضوع عالم تشریع. در این مقاله به تعدادی از این مغایرتهای پیامدهای علوم بشری با حقایق کتاب و سنت در جای خود اشاره می شود. کشف این مغایرتها عملاً تنها از طریق رجوع خالص و مبرّا از تأویلات علوم بشری به مجموعه قرآن و حجج الهی: تحت عنوان «حجیت جمعیه قرآن کریم و عترت» فراهم گشته است. این نوشتار به بازخوانی و یادآوری نکاتی چند در این موضوع از دیدگاه محدثان و فقهاء عظام رضوان الله علیهم می پردازد که مورد اتفاق تمام عقلاء اندیشمند در مباحث قرآنی می باشد.
آیین نظارت سیاسی پارلمان بر وزرا در عصر مشروطه و نظام جمهوری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در نظام های پارلمانی، اصولاً پارلمان قادر است به دلیل نقض قوانین و یا کوتاهی در انجام وظایف حکومتی از سوی قوه مجریه، منصب سیاسی را از ایشان سلب نماید. مکانیسم های نظارت سیاسی بر وزرا عبارتند از تذکر، سؤال و استیضاح. در این مقاله، با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای به بررسی موضوع آیین نظارت سیاسی بر وزیران در نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران و نظام مشروطه خواهیم پرداخت. تحلیل تطبیقی و تطوّر تاریخی موضوع مذکور این سؤال را پیش روی ما قرار داده است که با توجه به وضعیت حقوقی، فرهنگی و تاریخی ایران، آیین نظارت سیاسی در کدام یک از دو نظام مشروطه و جمهوری اسلامی از روند شایسته تری برخوردار بوده است؟ رهیافت این نوشتار چنان حاصل شد که در مکانیسم های تذکر و سؤال، نظام جاری مملکتی بر خلاف نظام مشروطه به گونه ای معقول و ضابطه مند به تعیین مقررات حاکم بر اعمال این صلاحیت های پارلمانی پرداخته است. از سوی دیگر در استیضاح، محدود بودن نمایندگان برای طرح آن در موارد مشخص و بررسی مؤثر و دقیق کمیسیون، روند استیضاح را به فرایندی معقول و کارآمد در دوران مشروطه تبدیل کرده بود، در حالی که نظام جمهوری اسلامی، با چالش هایی نظیر حدّ نصاب پایین برای طرح استیضاح و سهولت فرآیند اعمال آن و موسّع بودن دامنه موضوعات مورد استیضاح روبه روست.