مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۸۱.
۸۸۲.
۸۸۳.
۸۸۴.
۸۸۵.
۸۸۶.
۸۸۷.
۸۸۸.
۸۸۹.
۸۹۰.
۸۹۱.
۸۹۲.
۸۹۳.
۸۹۴.
۸۹۵.
۸۹۶.
۸۹۷.
۸۹۸.
۸۹۹.
۹۰۰.
سیاست خارجی
منبع:
انقلاب پژوهی سال ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳
223 - 244
حوزههای تخصصی:
با اینکه مؤلفه های خارج از کنترل حلقه محدود قوه مجریه نقش بسزایی در سیاست گذاری خارجی دولت ها ایفا می کند، گفتمان ها و به عبارت بهتر خرده گفتمان های حاکم بر قوه مجریه نیز در شکل گیری تصمیمات و به ویژه شیوه اجرای سیاست خارجی حائز اهمیت فراوان هستند. محور مقاله حاضر مطالعه سیاست خارجی دولت جمهوری اسلامی ایران طی شانزده سال تحت تأثیر خرده گفتمان های حاکم بر دستگاه اجرایی کشور در دوران ریاست جمهوری احمدی نژاد و روحانی و شناسایی و تحلیل ابعاد تحول گفتمان سیاست خارجی است. پرسش مقاله این است که بازتاب نظام معنایی کابینه های نهم، دهم، یازدهم و دوازدهم بر مؤلفه های سیاست خارجی ایران طی دوره های مذکور چه بوده است. مطابق نتایج، گفتمان اصول گرایی عدالت محور در کابینه احمدی نژاد با تهییج افکار عمومی در داخل و ترویج باور ناعادلانه بودن نظم بین المللی به اتخاذ رویکرد هماوردی با نظام بین الملل در سیاست خارجی ایران منجر شد. حمایت از توده فرودست دال مرکزی گفتمان، در مقابل گفتمان اعتدال گرایی حاکم بر کابینه روحانی با تعمیم اصل تعادل و توازن از محیط داخلی به محیط بین المللی به تدوین رویکرد عمل گرایی در سیاست خارجی ایران انجامید. پژوهش حاضر با وام گیری از نظریه تحلیل گفتمان لاکلا و موف، به واکاوی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می پردازد.
امکان سنجی اتخاذ رویکرد ژئوپلیتیک در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از منظر نظریه اسلامی روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۵۰)
3 - 36
حوزههای تخصصی:
از آن جا که ایران یک بازیگر ژئوپلیتکی است، هر حکومتی که در کشور در قدرت باشد، نمی تواند از ملاحظات ژئوپلیتیک صرف نظر کند. «ژئوپلیتیک» رویکردی کاربردی و عملیاتی است که براساس واقع نگری و توجه به مقدورات و محذورات ناشی از کنش، واکنش و اندرکنش متغیرهای «جغرافیا»، «قدرت» و «سیاست» در مطالعات روابط بین الملل استفاده می شود. در حال حاضر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران فاقد یک رویکرد و راهبرد ژئوپلیتیک دقیق و عملیاتی است؛ لذا نظر به ابتنای همه سیاست های داخلی و خارجی نظام جمهوری اسلامی ایران بر اصول اسلامی، تعیین نسبت رویکرد ژئوپلیتیک با فقه سیاسی اسلام و نظریه اسلامی روابط بین الملل ضرورت دارد. هدف مقاله حاضر، بررسی کاربست پذیری و ضرورت اتخاذ رویکرد ژئوپلیتیک در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران (طبق اصول نظریه اسلامی روابط بین الملل) و ضرورت های تحقق آن است. پرسشی که در این رابطه وجود دارد آن است که، اتخاذ رویکرد ژئوپلیتیک در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران ناشی از کدام ضرورت است؟ فرضیه پژوهش این است که تلفیق نظریه اسلامی در روابط بین الملل با مطالعات ژئوپلیتیکی، یک چارچوبی مفهومی با قدرت تبیین بالا برای بررسی سیاست خارجی ایران فراهم می کند. این مقاله از نوع پژوهش های توصیفی-تحلیلی است.
بررسی «دیگری» در سیاست خارجی چین: با تأکید بر اسناد امنیّت ملّی این کشور (۲۰۲۲-۲۰۱۴)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۵۰)
91 - 122
حوزههای تخصصی:
مفهوم «دیگری» از جمله مفاهیم مهم در شاخه های نظری مختلف سازه انگاری می باشد؛ چراکه این مفهوم به همراه مفهوم «خود»، منجر به شکل گیری «هویت» می شود. از منظر الکساندر ونت «خود» در جریان تعاملات هویتی، «دگر» را به سه گونه «دوست، دشمن و رقیب» بازنمایی می کند. مطابق با این انگاره نظری برای فهم سیاست خارجی هر کشوری از جمله چین نیازمند بررسی «دیگری» و انواع آن مطابق با الگوهای سه گانه ونتی هستیم. بنابراین سوال اصلی این پژوهش آن است که «دیگری» دوست، دشمن و رقیب در سیاست خارجی چین با توجه به اسناد امنیّت ملّی این کشور در بازه زمانی (۲۰۲۲-۲۰۱۴) شامل کدام کشورها بوده است؟ این پژوهش فاقد فرضیه است. مطابق با تحلیل محتوای اسناد امنیّت ملّی چین، یافته های این پژوهش نشان می دهد که در سیاست خارجی این کشور، کشورهای روسیه و پاکستان به عنوان دیگری دوست، کشورهای ژاپن، هند و آمریکا به عنوان دیگری رقیب و جریانات جدایی طلب تایوان به عنوان دیگری دشمن بازنمایی و تعریف شده است. پژوهش حاضر بر اساس تحلیل محتوای کیفی انجام شده است.
ارزیابی سیاست های خاورمیانه ای ایالات متحده در منطقه خاورمیانه با تمرکز بر دولت بایدن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۵۰)
123 - 144
حوزههای تخصصی:
از آن جا که یکی از اولویت های اساسی سیاست خارجی دولت بایدن، تدوین و تغییر سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا در قبال خاورمیانه بوده است. این مقاله به کارگیری روش تحقیق کیفی مبتنی بر تحلیل توصیفی به دنبال ارزیابی سیاست خاورمیانه ای دولت بایدن است. لذا سؤال اصلی این تحقیق این است که سیاست خاورمیانه ای دولت بایدن چگونه قابل ارزیابی است؟ این پژوهش اکتشافی است و فرضیه ندارد. یافته های تحقیق نشان می دهد؛ در حالی که دولت بایدن در سیاست های اعلامی خود بر نقش نقش فعال تر آمریکا و حضور پررنگ تر در سطح منطقه ای تأکید داشت و برعکس سلف خود تمایل کمتری به دنبال کردن اقدامات یک جانبه یا استفاده از زور برای مقابله با چالش های سیاست خارجی داشته است. همچنین، سیاست خارجی بایدن هم زمان دو هدف را با توجه به شرایط و اقتضائات منطقه دنبال کرده است؛ از یک طرف همکاری با متحدان سنتی را برای تضمین ثبات منطقه ای در اولویت قرارداد و از طرف دیگر دولت بایدن با استفاده از قدرت نرم تلاش کرد که ترویج حقوق بشر را نیز دنبال کند. در نهایت سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه با مانع محور مقاومت در عراق، ایران، لبنان، غزه و یمن روبرو می باشد.
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از منظر نظریه جهان شمولی نسبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۵۱)
5 - 36
حوزههای تخصصی:
نظریه جهانشمولی نسبی در روابط بین الملل که تلاش دارد به تبیین هم پیوندی دوگانه نسبی و جهانشمول در روابط بین الملل بپردازد، بر این باور است که بر اساس «نظریه وحدت در عین کثرت»، می توان دارای وحدت جهان بینی و کثرت روش بود، بر پایه نظریه جهانشمولی نسبی می توان در عین بهره مندی از اصول اولیه ثابت و عام و جهانشمول، دارای الگوها و قواعد ثانویه، متکثر، متنوع، متعدد، متغیر و خاص مبتنی بر عدم قطعیت و تحول پذیری در روابط بین الملل بود. مقاله حاضر تلاش دارد به این پرسش پاسخ دهد که چگونه می توان نظریه جهانشمولی نسبی را در عرصه سیاست خارجی به کاربست و چگونه می توان با ایجاد سازواری بین رویکردهای جهان گرایانه همگن ساز و نسبی گرایانه ناهمگن، برقراری نوعی دیالکتیک بین نیروهای مرکزگرا و مرکزگریز، و همخوانی بین عام گرایی و محلی گرایی در عصر جهانی-محلی شدن، رویکردی متعادل و متوازن در سیاست خارجی در فضاهای بینابینی برقرار ساخت. نگارنده با تاکید بر جهانشمولی در اصول و نسبیت در رویه ها بر این باور است که با استفاده از روش گلچین گرایی، می توان با اتخاذ رویکرد طیفی و پرهیز از دوگانه سازی، نوعی هم تکمیلی دیالکتیک وار بین مفاهیم به ظاهر متناقض و متضاد در سیاست خارجی از فبیل آرمان گرایی و واقع گرایی، درون گرایی و برون گرایی، بین المللی گرایی و منطقه گرایی، و دوجانبه گرایی و چندجانبه گرایی برقرار ساخت.
سیاست خارجی جمهوری فدرال آلمان در قبال حمله روسیه به اوکراین: تبیینی از منظر رئالیسم نوکلاسیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۵۱)
223 - 244
حوزههای تخصصی:
بدون تردید جنگ روسیه و اوکراین یکی از مهم ترین رخدادهایی بوده که در اروپای بعد از جنگ جهانی دوم به وقوع پیوسته است. این جنگ که در یک سر آن روسیه و در طرف دیگر آن غرب به محوریت ناتو قرار دارد، دگرگونی های قابل توجهی را در سیاست خارجی بسیاری از کشورها از جمله آلمان به عنوان مهم ترین کشور اروپایی به همراه داشته است. بر همین اساس پرسش اصلی مقاله بدین صورت است که: سیاست خارجی آلمان در قبال بحران اوکراین تحت تاثیر چه متغیرهایی بوده و برآیند تاثیرات عوامل گوناگون سطح واحد و نظام بین الملل؛ در قالب چه رویکردهایی در سیاست خارجی این کشور متجلی شده و چگونه می توان آن را تبیین نمود؟ یافته های مقاله بیانگر این هستند که از منظر رئالیسم نوکلاسیک، حمله روسیه به اوکراین در فوریه ۲۰۲۲ که به عنوان تجدیدنظرطلبی و تخیلات کور امپریالیستی روسیه در نزد سیاستمداران آلمانی تفهیم شد، در نهایت از مجرای برآیند عوامل موافق و مخالف داخلی و سطح نظام بین الملل، دولت شُلتس را به سوی اتخاذ رویکرد موازنه ی بدون ورود مستقیم به جنگ، علی رغم آسیب های وارده به اقتصاد آلمان سوق داده و در این راستا جمهوری فدرال آلمان به انجام اقداماتی از جمله حمایت های مالی و نظامی به اوکراین، پذیرش مهاجران اوکراینی، تحریم روسیه، تلاش جهت تنوع بخشی به منابع انرژی خود، موازنه داخلی مبتنی بر تقویت قوای نظامی خود و بویژه تلاش جهت تقویت و گسترش ناتو پرداخته است. شیوه پژوهش نیز توصیفی-تحلیلی با تکیه بر منابع به روز آلمانی و انگلیسی است.
تحلیل کنش های گفتاری رهبران چین در بحران هسته ای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بحران پژوهی جهان اسلام دوره ۱۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۵
46 - 73
حوزههای تخصصی:
مذاکرات هسته ای جمهوری اسلامی ایران بعد از انقلاب اسلامی به عنوان یکی از مهم ترین مسائل سیاست خارجی ایران تبدیل شده است. بر این اساس، شناخت راهبردهای هریک از کشورهای حاضر در مذاکرات هسته ای یاری دهنده تصمیم گیرندگان ایران برای پیگیری منافع ملی در مذاکرات هسته ای یا دیگر موارد مشابه در سیاست خارجی ایران است. یکی از کشورهای میانجی بین المللی که در مذاکرات هسته ای با ایران از سال 2006 حضورداشته است و به نظر می رسد همسویی بیشتری نسبت به سایر کشورها، با ایران دارد کشور چین است. هرچند چین از سال 1385 وارد فرایند مذاکرات هسته ای ایران و غرب شد اما رفتار متناقض این کشور در قبال ایران هسته ای، همواره منطق این کشور را در قبال برنامه هسته ای ایران مبهم ساخته است؛ پرسش اصلی این پژوهش ناظر بر این مسئله است که رویکرد رسمی دولت جمهوری خلق چین در قبال برنامه هسته ای ایران طی مذاکرات موسوم به 5+1 با ایران چگونه صورت بندی شده است؟ یافته های پژوهش بر اساس آموزه های مبتنی بر کنش گفتار در نظریه مکتب کپنهاگ نشان می دهد راهبرد جمهوری خلق چین در قبال برنامه هسته ای ایران در گفتمان خیزش صلح آمیز این کشور مستتر است و حفظ و گسترش منافع سیاسی، امنیتی و تجاری چین در نظام بین المللی موجب شده است که رهبران این کشور جهت گیری دوگانه اما قابل پیش بینی را در قبال برنامه هسته ای ایران داشته باشند. پژوهش همچنین نشان داده است با وجود برخی تلاش های چین برای امنیت زدایی از پرونده هسته ای ایران اما کنش گفتارهای مبتنی بر امنیتی سازی در قبال برنامه هسته ای ایران برتری محسوسی دارد. این پژوهش برای آزمون فرضیه از روش تحقیق تحلیل محتوای کیفی و ارزیابی کنش گفتاری امنیتی اظهارات مذاکره کنندگان ارشد چینی که در منابع خبری و یا خاطرات مذاکره کنندگان منتشر شد، استفاده کرده است.
واکاوی تأثیر آیین شین تو بر سیاست خارجی ژاپن از چشم انداز سازه انگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سیاست خارجی ژاپن تحت تأثیر عوامل مختلفی صورت بندی گردیده است . تاریخ، جغرافیا ، منافع سیاسی و اقتصادی ازجمله موارد تأثیرگذار بر سیاست خارجی ژاپن می باشد. دراین میان عامل مذهب نیز نقش پررنگی در شکل گیری روابط ژاپن با سایر بازیگران عرصه بین الملل بازی کرده است. شینتو به عنوان یک آیین نیرومند درطول تاریخ ژاپن سیاست خارجی کشور یاد شده را تحت تأثیر خود قرار داده است. به راستی چگونه این آیین توانسته است در معادلات خارجی ژاپن نقشی برجسته ایفا نماید؟ به نظر می رسد مفاهیمی چون الهی بودن امپراتور ، تأکید بر میهن پرستی و همچنین هویت ملی، در مقطع زمانی قبل از جنگ جهانی دوم در این آیین بسیار برجسته و مورد تأکید بوده است ، به گونه ای تا قبل از جنگ جهانی دوم از این آیین بهره برداری سیاسی می شده و آیین مذکور در خدمت اهداف و مقاصد امپراتور عمل می کرده . تغییر رویکرد ژاپن پس از جنگ جهانی دوم هم زمان با سیاست زدایی از این آیین و تأکید بر مفاهیم صلح طلبانه ی چون روحیه تساهل و تسامح ، حفظ و حراست از محیط زیست و تأکید بر سرشت پاک انسان می باشد. به گونه ای با نگاهی سازه انگارانه این آیین انعکاسی صلح طلبانه را در پذیرش دیگری به دنبال داشته است . پذیرش تغییر رویکرد و همراهی با ایالات متحده آمریکا پس از جنگ دوم جهانی مصداق صحت این موضوع می باشد. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع اینترنتی و کتابخانه ای و با بهره گیری از چهارچوب نظریه سازه انگاری به دنبال پاسخ به چگونگی صورت بندی سیاست خارجی ژاپن تحت تأثیر آیین یاد شده می باشد.
رویکرد دولت ایالات متحده به حق تعیین سرنوشت و گذار به دموکراسی در تونس و بحرین (2011-2010)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات پیرامون رابطه سیاست خارجی آمریکا با حقوق بشر و تحولات دموکراتیک ملت ها بیانگر شواهد ضد و نقیض است. در این زمینه، ادبیات زیادی این ایده را ترویج می دهند که دولت آمریکا حامی حقوق بشر و دموکراسی است. تحولات سیاسی در خاورمیانه در دهه 2010 زمینه مناسب و سختی برای آزمون این رابطه بوده است تا بدانیم رویکرد دولت ایالات متحده آمریکا نسبت به حق تعیین سرنوشت و گذار به دموکراسی در تحولات سیاسی در دو کشور تونس و بحرین در دهه 2010 میلادی چگونه بوده است؟ نتایج پژوهش نشان می دهد که رفتارهای دولت آمریکا در این زمینه یکسان و مبتنی بر ارزشهای دموکراتیک نبوده است بلکه با توجه به میزان منافع دولت آمریکا در طیف بندی خاصی قرار می گیرد: در جایی که رابطه دولت آمریکا با نظام سیاسی حاکم حسنه است رفتار دولت آمریکا با میزان منافع خود و عمق انقلاب متغیر است. چنانکه سیاست آمریکا در فرایند انقلاب در تونس مبهم و دوپهلو بود به محض اینکه شکست نظام سیاسی مستقر پدیدار شد آهنگ حمایت از ارزش های دموکراتیک نواخته شد. لازم به ذکر است پژوهش اخیر از روش توصیفی- تحلیلی و شیوه جمع آوری کتابخانه ای استفاده کرده است.
بررسی روابط روسیه و اسرائیل بر اساس نظریه پیوستگی روزنا(2011-2024).(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
روابط روسیه و اسرائیل از سال 2011 سیر صعودی را در پیش گرفت و این دو بازیگر به شرکای راهبردی اقتصادی، سیاسی و امنیتی یکدیگر تبدیل شده اند. با این حال دو موضوع جنگ روسیه و اوکراین در سال 2022 و جنگ اسرائیل علیه غزه در سال 2023 م منجر به سردی روابط دو طرف شده است. این مقاله در چارچوب مدل پیوستگی جیمز روزنا به بررسی روابط روسیه و اسرائیل در سال های 2024-2011 پرداخته و مهم ترین متغیرهای موثر بر این روابط را در این بازه زمانی به دست آورد. یافته ها نشان می دهد که افرایش روابط روسیه و اسرائیل در این دوره متاثر از متغیر فردی، نقشی و بین المللی بوده است. روابط نزدیک نتانیاهو و پوتین در کنار نقش مسلط رئیس جمهور و نخست وزیر در دو طرف و شرایط محیط بین المللی از جمله همکاری در بحران سوریه این روابط را گسترش داده است. از سوی دیگر بعد از سال 2022 متغیر محیطی جنگ روسیه و اوکراین و حمایت روسیه از فلسطین در جنگ 7 اکتبر 2023 مولفه غالب روابط بوده است. این مقاله با روش توصیفی – تحلیلی و همچنین منابع کتابخانه ای و اینترنتی این موضوع را مطالعه می کند.
سیاست خارجی ایران در قبال بحران یمن و پیامدهای آن بر امنیت عربستان سعودی (2011-2024)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۴)
125 - 150
حوزههای تخصصی:
با شکل گیری تحولات سیاسی در یمن، بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای بر اساس منافع و علایق خود، جهت گیری های مختلفی را در رابطه با این کشور که اهمیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک خاصی در منطقه خاورمیانه دارد، اتخاذ نموده اند. در این میان، تلاش پیگیر برخی دولت ها برای تغییر وضع موجود و برخی دیگر در جهت حفظ وضع موجود در این کشور در راستای افزایش قدرت خود، از جلوه های بارز تحولات سیاسی در یمن محسوب می شود که بر پیچیدگی اوضاع این کشور افزوده است. این پژوهش می کوشد با توجه به جایگاه استراتژیک یمن و اهمیت آن برای دو رقیب منطقه ای و شکل گیری رقابت درون منطقه ای و بین المللی به این سؤال پاسخ دهد که نقش ایران در بحران یمن چه تاثیری بر امینت عربستان می گذارد؟ یافته های پژوهش مبنی بر این است که سیاست خارجی ایران در قبال بحران یمن به عنوان قدرت منطقه ای در مقابل نظام وابسته ی سابق و پشتیبان حرکت مردمی برای رهایی از سلطه و وابستگی های خارجی در این کشور قرار دارد. همچنین سقوط نظام وابسته ی عربستان در یمن و نقش و جایگاه شیعیان و انقلابیون خواهان دموکراسی، می تواند نقش تعیین کننده ای در تضعیف جایگاه عربستان و تقویت جبهه ی مقاومت و همچنین تغییر موازنه قوا به ضرر این کشور و به نفع جمهوری اسلامی ایران که بدون شک قدرت اول منطقه ای در خاورمیانه است، ایفا نماید. هدف این پژوهش بررسی نقش ایران در بحران یمن و تاثیر آن بر امنیت عربستان است. روش پژوهش مورد استفاده روش توصیفی – تحلیلی با استفاده از داده های کتابخانه ای است.
عوامل همگرایی ایران و روسیه در بحران سیاسی امنیتی سوریه (2013-2016)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره نهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۳۴)
293 - 325
حوزههای تخصصی:
بحران سوریه از پیچیده ترین بحران های امنیتی چند دهه اخیر محسوب می شود. این بحران با توجه به ویژگی ها، دامنه و پیامدهای آن، عملاً نه تنها منطقه خاورمیانه بلکه روابط بین الملل را نیز تحت تأثیر قرار داده است. در این میان، اگرچه از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی ایران تا کنون، همواره سوریه از جایگاه خاص و استراتژیکی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران برخوردار بوده و مسلماً بحران سوریه از ابعاد مختلف بر منافع و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران تأثیر گذاشته است، اما مساله نوظهور جدید در خلال بحران سوریه، همگرایی استراتژیک ایران و روسیه در قبال این بحران بوده است به گونه ای که به اعتقاد برخی از کارشناسان و تحلیلگران، سطح روابط دو کشور را از همکاری منفعت محور موقت تا اتحاد استراتژیک ارتقا داده است. سئوال اصلی ای که در صدد پاسخگویی به آن برآمده ایم این است که علل بنیادین همگرایی سیاست خارجی ایران و روسیه در بحران سوریه کدامند؟ و آیا این بحران به تحولی اساسی در روابط ایران و روسیه منجر خواهد شد؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که اگرچه تلاش برای حفظ توازن منطقه ای، مقابله با گسترش و نفوذ غرب و حمایت از دولت اسد، مهم ترین علل اساسی ای بوده اند که زمینه همگرایی راهبردی ایران و روسیه در بحران سوریه را بوجود آورده اند اما محدودیت ها و چالش های روابط ایران و روسیه همچنان مانع از همگرایی قوی تر دو کشور در بلند مدت خواهند شد. این پژوهش از نظر روشی توصیفی-تحلیلی و از نظر هدف کاربردی می باشد که در آن تلاش خواهد شد با استفاده از مقالات علمی و پژوهشی و دیگر منابع کتابخانه ای به تحلیل و تبیین موضوع پیش رو پرداخته شود.
بررسی بازخورد رویکرد لیبرالیستی سیاست خارجی دولت اصلاحات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۴۰)
321 - 336
حوزههای تخصصی:
در ایران با روی کار آمدن دولت اصلاحات عادی سازی روابط، تحت عنوان سیاست تنش زدایی پیگیری شد. به گونه ای که در چهارچوب سیاست تنش زدایی، مذاکره مستقیم با اروپا و کشورهای منطقه خصوصاً کشورهای عربی و مذاکره غیرمستقیم با امریکا پیگیری شد. خاتمی ضمن توجه حکمت و«مصلحت نظام جمهوری اسلامی، سیاست «تنش زدایی»، «اعتمادسازی»، «گفت وگوی تمدن ها» و «بهبود گسترش روابط سیاسی و اقتصادی ایران با اروپا،امریکا و کشورهای منطقه و خاورمیانه» را مد نظر قرار داد. آثار متفکران لیبرال در چهار حوزه مهم جنگ و صلح، تجارت، حقوق بین الملل و توازن قدرت کاملاً نشان دهنده تاثیر این مکتب در سیاست خارجی و روابط بین الملل می باشد در این مقاله به بررسی بازخورد رویکرد لیبرالیستی سیاست خارجی دولت اصلاحات پرداختیم. بررسی اجمالی عملکرد دولت اصلاحات نشان داد در این مدت، نگرش جدیدی بر فضای کشور حاکم گردبد که رویکرد کلی و تفکر حاکم براین دولت، توسعه سیاست خارجی بود. نتایج این بررسی نشان داد سیاست هایی در حوزه سیاست گذاری خارجی کشور در زمان دولت اصلاحات اتخاذ گردید، کشور را به شدت منفعل و به دنبال آن جایگاه منطقه ای و جهانی آن را تضعیف کرد و بازخورد آن هر چند آرمانی و بصورت شعار بوده اما از نقطه نظر عملب چندان نتیجه ای برای کشور نداشته است.
نقش سوگیری های شناختی در فهم سیاست خارجی و جهانی: بررسی رویکردهای محمود احمدی نژاد و حسن روحانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۹)
7 - 38
حوزههای تخصصی:
سوگیری های شناختی نقش مهمی در سیاست خارجی کشورها دارد. سوگیری ها همانند الگوهای ذهنی ای عمل می کنند که ادراکات تصمیم گیران در موقعیت های حساس را تحت تاثیر قرار می دهند. دوره ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد و حسن روحانی از حساس ترین دوره های سیاست خارجی جمهوری اسلامی بوده است. با توجه به عاملیت نسبی رئیس جمهور سیاست خارجی، سوال اصلی مقاله این است که سوگیری های شناختی چه نقشی در دیدگاه های سیاست خارجی محمود احمدی نژاد و حسن روحانی داشته اند. چارچوب مفهومی مقاله نظریه ادراکی سیاست خارجی است. مقاله از راهبرد استقرایی و روش تفسیر متن برای اکتشافِ سوگیری های شناختی در گفتارهای دو رئیس جمهور و راهبرد قیاسی برای دسته بندی معنادارِ این سوگیری های شناختی استفاده کرده است. نوآوری مقاله بررسی تجربی سوگیری های شناختی در گفتارهای دو رئیس جمهور ایران برای اولین بار است. در مقاله مقدمه، پیشینه پژوهش، چارچوب مفهومی، روش شناسی، سوگیری های شناختی احمدی نژاد، سوگیری های شناختی روحانی و نتیجه گیری خواهد آمد. یافته مقاله نشان می دهد که سوگیری های شناختی شامل حفظ هماهنگی شناختی، اِسناد، قرارگیری در دامنه سود/ زیان، اجماع کاذب/ توهم اعتبار نظر، هزینه از دست رفته و ساده سازی مسائل نقش مهمی در تکوین گفتارهای احمدی نژاد و روحانی در حوزه سیاست خارجی داشته اند.
دیپلماسی اسرائیل و ابتکار پیمان ابراهیم: عوامل شکل گیری و پیامدها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۴۹)
105 - 129
حوزههای تخصصی:
پیمان ابراهیم به عنوان رویداد چندبعدی شناخته شده است که می تواند به طور قابل توجهی بر مناقشه های منطقه ای و تحولات راهبردی تأثیر بگذارد. این پژوهش، مطالعه ای در مسیر تحولات منتج به شکل گیری پیمان ابراهیم را بیان قرار می دهد و نشان می دهد چگونه این ابتکار راهبردی ذیل تأثیرات عوامل داخلی اسرائیل و محرک های منطقه ای شکل گرفته است. سؤال پژوهش بدین گونه است که با توجه به مختصات محیط منطقه ای و نقش عوامل داخلی به عنوان متغیر میانجی، اولاً محرک های شکل گیری پیمان بر چه مبنایی بوده است و ثانیاً سیاست خارجی اسرائیل چه ملاحظاتی را در این ابتکار راهبردی دنبال می کند. فرضیه تحقیق با تکیه بر چارچوب نظری واقع گرایی نوکلاسیک بیان می کند که سیاست خارجی اسرائیل متأثر از تحولات سیستمی و همچنین عوامل داخلی، به سمت اعمال تغییرات در سیاست خارجی خود در قالب موج نوین عادی سازی روابط و صلح گرم رفته است تا از این رهگذر بتواند بخشی از نگرانی ها و چالش های اقتصادی، سیاسی و امنیتی خود را در محیط بی ثبات منطقه ای کاهش دهد. هدف از این مطالعه که به روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته است، تشخیص چارچوبی از نیروهای اثرگذار در قبال این ابتکار راهبردی است. یافته های پژوهش حاکی از این امر است که این ابتکار دیپلماتیک با توجه به ملاحظات عمل گرایانه در برخورد با چالش های داخلی و محیط منطقه ای به موفقیتی در عرصه دیپلماسی اسرائیل تبدیل شده است اما ثبات این وضعیت و حفظ منافع بازیگران درگیر در این پیمان با توجه به مسئله فلسطین با درجاتی از عدم قطعیت همراه است.
تغییر و تداوم نظم بین المللی و الزامات سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: نظم بین المللی طی دهه های گذشته دستخوش دگرگونی های ساختاری شده؛ ازیک سو فروپاشی بلوک کمونیستی که حوزه نظری روابط بین الملل را به جولان گاه گمانه زنی های آینده نگرانه درباره نظم پساجنگ سرد تبدیل کرد، ازسوی دیگر، خیزش قدرت های نوظهور که موجب طرح جدی تر ایده تغییر نظم بین المللی شد. ازآنجاکه مطابق «ساختارگرایی» نظم نوین بین المللی به تغییر سیاست خارجی می انجامد، هرکشور به ویژه کشورهای درگیر تعارض سیستمی همچون جمهوری اسلامی ناگزیراز بازتعریف نقش و جایگاه بین المللی خود می باشد. مقاله حاضر با مفروض انگاری تداوم قطبیت، براین پرسش متمرکز است که کدام گونه محتمل ساختار، نظم بین المللی جدید را رقم می زند و چه الزاماتی بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی اعمال می کند؟ هدف این نوشتار ازیک سو تبیین محتمل ترین مدل نظم بین المللی و از سوی دیگر تجویز الزامات راهبردیِ سیاست خارجی جمهوری اسلامی است.روش ها: نوشتار حاضر از روندپژوهی به عنوان روش مناسب تبیین موضوع درچارچوبه «نظم بین المللی» بهره می گیرد؛ نظریه ای که برپایه تداوم قطبیت بین المللی، چینش آن را در معرض تغییر می داند و برسر محتمل ترین دورنمای آن جولان می دهد. روش شناسی مقاله براساس رویکرد ساختارگراییِ نئورئالیستی و نئولیبرالیستی از روش روندپژوهی متشکل از دو جزء بهره می گیرد. نخست، روندپژوهی آیند ه نگرانه است که به شناساییِ تبیینیِ روندها و رویدادهای بین المللیِ تأثیرگذار و نیروهای پیش ران سیاست بین الملل می پردازد و آینده محتمل نظم بین المللی را درقالب ساختار دو-چندقطبی ترسیم می کند، دوم روندپژوهی آینده نگارانه است که معطوف به سناریوسازی برای ایران بر سنجه منافع ملی بوده و به استنباط هنجاریِ دلالت ها و الزامات راهبردی ایران درچارچوب دو-چندقطبی به عنوان الگوی قابل تحمل برای آن مبادرت می ورزد. یافته ها: مقاله حاضر با بررسی رویدادها و روندهای بین المللی و استنباط پیش ران های سیاست بین الملل تداوم قطبیت به عنوان جزء اصلی نظم بین المللی را مفروض انگاشته و ساختار دو-چندقطبی را به عنوان محتمل ترین نظم بین المللی و الگوی نظم قابل تحمل برای جمهوری اسلامی معرفی می کند. دراین نظم، ایالات متحده و چین با فاصله از سایر قدرت ها دست برتر را در نظام بین الملل می یابند و رقابت-همکاری آنها تعیین کننده رویه ها و الگوهای رفتاری بین المللی خواهد بود. دراین بستر ساختاریست که دلالت های هنجاری ناظر بر سیاست خارجی ایران و الزامات راهبردی آن قابل استنباط است. یافته ها حکایت ازآن دارند که سیاست خارجی ایران برپایه شناخت واقع بینانه و اجماع آمیز از نظم نوین بین المللی مستلزم سرمایه سازی اجتماعی بین المللی؛ عبور از نقش بازیگر نظم ستیز به بازیگر نظم پذیر و نظم ساز، عبور از از مشارکت کننده سلبی به مشارکت کننده ایجابی در امور منطقه ای و بین المللی و سرانجام هم نشین سازی سیاست خارجی موازنه گرا با سیاست خاری متوازن است.نتیجه گیری: نتایج مقاله نشان می دهند که بازتوزیع ثروت، قدرت و ایدئولوژی در سیاست بین الملل نویدگر آن هستند که تغییرات تدریجی ساختاری بین المللی در راه است. ترجیح قدرت های نوظهور که درپیِ ارتقاء نقش و جایگاه خود در نظام بین الملل هستند و حتی برخی قدرت های سنتیِ قدیمی آن است که از دونظم تجربه شده دوقطبی و تک قطبی عبور کنند. فارغ ازاینکه کدام نظم بین المللی برای کشورها ازجمله جمهوری اسلامی مطلوبیت دارد، روندها و رویدادهای بین المللی شکل گیری نظم دو-چندقطبی با قطبیت آمریکا-چین را محتمل تر نشان می دهند. خاصه سیاست خارجی ایران آن است که روابط همگرایانه ای ازقبل با چین (و روسیه) برقرار ساخته است. سیاست گسترش مناسبات با قدرت های نوظهور از دوجهت حائزاهمیت است. نخست آنکه این سیاست، انتخابی استراتژیک به واسطه تغییرات ساختاری محسوب می شود و دیگر آنکه به دلیل احتمال تداوم تقابل ایران و امریکا ضرورتی استراتژیک به شمار می آید. باوجوداین، سیاست خارجی ایران نیازمند متنوع سازی روابط خارجی است تا این دو قدرت نوظهور به فعالان بی رقیب در سیاست خارجی آن تبدیل نشوند.
وضعیت مقاومت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران در پرتو قوانین و اسناد بالادستی و چالش های وضعیت مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
171 - 200
حوزههای تخصصی:
در چهار دهه گذشته، کنشگری مقاومت جمهوری اسلامی ایران در منطقه غرب آسیا که از آن به «مقاومت منطقه ای» یاد می شود فارغ از دستاوردهای مهمی که به همراه داشته با خلأهایی نیز همراه بوده است. ارزیابی این فرایند و تبیین بایسته های مقاومت منطقه ای ج. ا. ایران به مثابه قلب تپنده محور مقاومت برای کنشگری آینده مهم بوده و مسئله پژوهش حاضر را تشکیل می دهد؛ ازاین رو در این مقاله تلاش شده است ضمن مطالعه و تحلیل برخی از مهم ترین قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی ایران، قانون اساسی، سند چشم انداز و بیانیه گام دوم انقلاب، رویکردهای موجود در قوانین و اسناد بالادستی و عملکرد کلی کشور در ترسیم و تبیین وضعیت مطلوب مقاومت منطقه ای ج. ا. ایران و روش نیل به آن مورد ارزیابی انتقادی قرار بگیرد. انجام این پژوهش از این حیث که موجب بازخوانی سیاست های کلی نظام و بایسته های ج.ا.ایران در قبال محور مقاومت جهت نیل به وضعیت مطلوب می گردد از اهمیت نظری و کاربردی برخوردار است. تحقیق پیشِ رو اکتشافی است. این تحقیق از حیث نوع، توسعه ای و کاربردی است. برای گردآوری داده ها، از تکنیک اسنادی - کتابخانه ای استفاده شده و برای تحلیل داده ها نیز از روش کیفی و از رویکرد توصیفی و تحلیلی بهره برده شده است. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که ج. ا. ایران در چهار دهه گذشته بیشتر از رویکرد ژئوپلیتیکِ محدود و غیرسینرژیک در مقاومت منطقه ای خود استفاده کرده است. اگرچه این رویکرد موفقیت های مهمی را به دنبال داشته اما با چالش هایی نیز روبه رو بوده است، این در حالی است که طرف غربی با کاربست یک جنگ ترکیبی سینرژیک و چندجانبه در صدد برآمده است از ترکیب دو رویکرد ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک در استراتژی ضد محور مقاومت علاوه بر پیگیری موفقیت هایی در سطوح نیمه سخت به طراحی یک مدل توسعه و کنش ترکیبی بپردازد. در این بین، داشتن یک تصویر هماهنگ از آینده ایران و مقاومت بر قوانین و اسناد بالادستی اولویت دارد، در این راستا کاربست راهبردهای تنیده از ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک برای طراحی بازدارندگی ترکیبی، ضرورت جایابی نوین ایران در زنجیره ارزش بین الملل در دوران پسا نفت شیل و توجه به استراتژی آمریکا برای مهار چین و تأثیر این مؤلفه ها بر وضعیت مقاومت منطقه ای ایران از اهمیت برخوردار است.
نظام تحریم گرایی و اقتصاد سیاسی تحریم در سیاست داخلی و خارجی آمریکا: واکاوی اثربخشی و چالش های تحریم گرایی آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
29 - 62
حوزههای تخصصی:
تحریم اقتصادی یک سیاست برنامه ریزی شده با هدف اعمال محدودیت های اقتصادی، تجاری و سیاسی برای دستیابی به اهداف سیاسی از قبیل تغییر در رفتار بازیگران، تغییر رژیم و کنترل تسلیحات است. در طول چند دهه اخیر، آمریکا با استفاده از جهان روایی دلار و نقش کانونی خود در نظام اقتصادی، بانکی و مالی جهانی، کاربست تحریم ها را در سیاست خارجی خود افزایش داده به نحوی که بر اساس برخی برآوردها بیش از سه چهارم کل تحریم های جهان، از جانب این کشور اعمال شده است. با توجه به اهمیت مسئله تحریم ها، پژوهش حاضر، این پرسش های کلیدی را طرح می کند که تحریم های اقتصادی چه روندی را در چهارچوب سیاست خارجی آمریکا تجربه کرده اند؟ آیا تحریم های اقتصادی آمریکا اثرگذار هستند؟ چه چالش هایی پیشِ روی نظام تحریم های اقتصادی آمریکا در ساخت داخلی این کشور و همچنین نظم بین المللی وجود دارد؟ پژوهش حاضر با استفاده از روش موردپژوهی، ضمن ارائه چهارچوب مفهومی «تحریم گرایی» برای تبیین جایگاه تحریم ها در سیاست خارجی آمریکا در دو مقطع زمانی تحریم گرایی محدود (1945 تا 1990) و تحریم گرایی گسترده (1990 به بعد)، به ارزیابی اثرگذاری این تحریم ها در دستیابی به اهداف سیاسی و همچنین چالش های پیشِ روی آن در سطوح تحلیل خرد و کلان پرداخته است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که سیاست تحریم گرایی ایالات متحده از دهه 1990 تکاملی گسترده در زمینه های کمی، عمق، حوزه جغرافیایی، پیچیدگی، رژیم اجرا و لایه نظارت بر تحریم ها پیدا کرده است. گرچه تحریم های اقتصادی آمریکا اثرات اقتصادی را بر بازیگر تحریم شده تحمیل کرده، اما عموماً در دستیابی به اهداف سیاسی تعیین شده ناموفق عمل کرده اند. تحریم های آمریکا با چالش های مهمی در سطوح داخلی از جمله فرایند دشوار لغو تحریم ها به دلیل اینرسی بوروکراتیک آمریکا، پیچیدگی فزاینده قواعد تحریمی، انباشت درخواست های متعدد شرکت های خصوصی و افراد برای استعلام تراکنش ها، نبود نظام جامع برای ارزیابی اثرگذاری تحریم ها و در سطح خارجی نیز ایجاد ائتلاف های اقتصادی و سیاسی رقیب، گسترش شبکه های پنهان تجاری و مبادلاتی، هزینه های انسانی تحریم ها و به خطر افتادن جهان روایی دلار مواجه است.
سیاست خارجی و چهارچوب بندی رسانه ای: مورد مطالعه «توافق همکاری های راهبردی 25 ساله جمهوری اسلامی ایران و چین» در روزنامه های کیهان و شرق (1394-1402)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
211 - 248
حوزههای تخصصی:
از زمان طرح موضوع «توافق همکاری های جامع و راهبردی 25 ساله بین ایران و چین»، این رویداد مورد توجه گسترده رسانه های داخلی قرار گرفت. هر یک از آن ها با انتخاب و برجسته سازی ابعادی از این رویداد، تلاش کردند چارچوب بندی خود را از آن ارائه کنند. مقاله حاضر با گزینش دو رسانه داخلی روزنامه های کیهان و شرق کوشیده است، با شناسایی و مقایسه دستگاه چارچوب بندی آن ها، نحوه عملکرد این رسانه ها را در شکل دادن به درک مخاطبان شان از «توافق همکاری های راهبردی 25 ساله بین ایران و چین» تحلیل کند. این مقاله از رویکرد کیفی و مدل تحلیل چارچوب رسانه ای رابرت انتمن (1993) بهره گرفته است. جامعه نمونه، شامل 58 متن خبری در روزنامه های کیهان و شرق در فریم زمانی 1402-1994 است. یافته های حاصل از 39 متن خبری کیهان نشان می دهد، در چارچوب بندی این رسانه، چارچوب اصلیِ «خواست -فرصت مشترک» به همراه پنج چارچوب فرعیِ «پنجره فرصت، رقابت، مثلث استراتژیک، اتحاد ضد هژمونیک و چرخش به شرق» حضور دارند. همچنین در 19 داستان خبری شرق، چارچوب اصلیِ «نیاز/اضطرار یک طرف – فرصت دیگری» به همراه هفت چارچوب فرعیِ «شفافیت، تصویب بیست دقیقه ای، رابطه نامتوازن، زیان، اضطرار/نیاز، بندزنی چینی و چرخش نامتوازن» ارائه شده است.تفاوت های جدی در چارچوب های به کارگرفته شده در دو رسانه از آنجا اهمیت پیدا می کند که رسانه ها در صحنه سیاست داخلی ایران، به علّت عدم نهادمندی احزاب سیاسی، جناح های سیاسی حاکم را نمایندگی می کنند. از این نظر، چارچوب بندی هماهنگ با سیاست های خارجی رسمی نقش پروپاگاندایی آن ها را برجسته می سازد. از سویی دیگر، چارچوب بندی متعارض با سیاست خارجی رسمی در رسانه های منتقد نشان از کشمکش در میان نخبگان سیاسی دارد که سعی دارند روایت خود را از مسایل سیاست خارجی برسازند.
سناریوهای روابط ایران و چین در افق 2030(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
1 - 28
حوزههای تخصصی:
در دوره ظهور چین، افول نسبی ایالات متحده آمریکا و روند تمایل کشورهای آسیایی به چین، انعقاد تفاهم نامه میان ایران و چین و آینده آن، اهمیت فزاینده ای یافته است. این مقاله، با نظر به عدم قطعیت های موجود در روابط دو کشور، همچون تأثیرات ژئوپلیتیکی و سیاسی در منطقه و جهان، تحریم ها، تغییرات سیاسی در منطقه و رقابت های سیاسی-اقتصادی آن و تحولات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در دو کشور، سناریوهای احتمالی روابط سیاسی ایران و چین را در افق 2030 بررسی می کند. پژوهش حاضر از لحاظ هدف از نوع تحقیقات توسعه ای-کاربردی و از نظر روش جزو تحقیقات هنجاری آینده پژوهانه بوده که با استفاده از روش پژوهش تحلیل اسناد، مصاحبه های نیمه ساختاریافته با نخبگان و خبرگان و نیز روش سناریوپردازی (عدم قطعیت های بحرانی) برای تحقق اهداف استفاده کرده است. نتایج بررسی ها حاکی از آن است که آینده جهان قابل پیش بینی نیست اما اینکه آینده روابط ایران با چین به سمت همکاری های راهبردی خواهد رفت یا نه، به عوامل زیادی بستگی دارد از جمله سیاست هایی که چین، ایران، ایالات متحده و سایر کشورهای منطقه غرب آسیا از هم اکنون تا سال 2030 دنبال می کنند. با وجود همه این عدم قطعیت ها تا سال 2030، محتمل ترین سناریوها، «اژدها با احتیاط می راند»، «اژدها در اقلیم امپراتور تنها» و «اژدها در خانه امپراتور» خواهند بود.