مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۰۱.
۸۰۲.
۸۰۳.
۸۰۴.
۸۰۵.
۸۰۶.
۸۰۷.
۸۰۸.
۸۰۹.
۸۱۰.
۸۱۱.
۸۱۲.
۸۱۳.
۸۱۴.
۸۱۵.
۸۱۶.
۸۱۷.
۸۱۸.
۸۱۹.
۸۲۰.
سیاست خارجی
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۰ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۳۵
221 - 243
حوزههای تخصصی:
به بن بست رسیدن راهبرد نظامی در عراق پسااشغال، آمریکا و متحدان راهبردی اش را بر آن داشت تا در مسیر تأمین منافع و تقویت ارزش ها و هویت آمریکایی، و نیز بهبود چهره آسیب دیده خود از جنگ عراق نزد ملت های منطقه و جهان، راهبرد گسترش نفوذ خود را با تکیه بر قدرت نرم در دستور کار قرار دهند. به کارگیری راهبرد نرم برای گسترش نفوذ، در دو مرحله «دولت سازی» (2003- 2008) و «ملت سازی» (پس از 2008)، استراتژی اصلی آمریکا برای تأمین امنیت ملی و منافع خود در عراق است. این نوشتار درپی پژوهش درباره چگونگی پیاده سازی راهبردهای نرم آمریکا برای نفوذ در عراق پساصدام و در مرحله دولت سازی و پس از آن است. در مسیر کنکاش برای کشف و رازگشایی راهبردهای نرم آمریکا در عراق، ساختارهای اجراکننده راهبردهای نرم آمریکا را بیان می کنیم که به گسترش نفوذ آمریکا در بخش های مختلف دولت و جامعه عراق می پردازد. روش این پژوهش مبتنی بر تحلیل اسناد و داده های متنی برخط، اسناد و پژوهش های موجود است.
فرهنگ استراتژیک و مشارکت روسیه در روندهای تسلیحاتی غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۰ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۶
121 - 152
حوزههای تخصصی:
سیاست خارجی و دفاعی-امنیتی روسیه از فرهنگ استراتژیک این کشور متأثر است و مؤلفه های فرهنگ استراتژیک، به مثابه پیش ران های سیاست خارجی، موجب شکل گیری چشم انداز بین المللی این کشور شده اند. ایفای نقش «قدرت بزرگ جهانی»، از محورهای چشم انداز بین المللی روسیه است که تقویت توان تسلیحاتی این کشور در داخل و توجه به بازارهای صادرات تسلیحات را در راستای کسب منافع اقتصادی و افزایش نفوذ سیاسی در پی داشته است. رخداد جریان موسوم به بهار عربی در سال 2011، نقطه عطفی در سیاست خارجی و به تبع آن، سیاست تسلیحاتی روسیه در منطقه غرب آسیا بود و موجب شد توسعه روابط با کشورهای این منطقه در دستور کار جدی دستگاه سیاست خارجی این کشور قرار گیرد. در حوزه تسلیحاتی، روسیه سیاست حفظ و توسعه همکاری های نظامی و تسلیحاتی موجود با برخی کشورهای منطقه مانند ایران، احیای بازارهای تسلیحاتی سنتی شوروی سابق مانند عراق و ایجاد روابط نظامی و تسلیحاتی با کشورهای محور غربی مانند ترکیه در این منطقه را پیگیری خواهد کرد. سؤال اصلی مقاله این است که مهم ترین عامل تأثیرگذار بر سیاست تسلیحاتی روسیه در غرب آسیا و مهم ترین پیامد امنیتی آن در دو دهه اخیر چیست؟ فرضیه مقاله عبارت است از اینکه فرهنگ استراتژیک روسیه مهم ترین عامل مؤثر بر تقویت مشارکت این کشور در روندهای تسلیحاتی منطقه غرب آسیاست که از شکل گیری نظام بین الملل مداخله گر (تحت سلطه امریکا) در منطقه جلوگیری می کند و شکل گیری نظام چندقطبی
رفتارشناسی عربستان سعودی درقبال بحران سوریه در پرتو نظریه موازنه قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۱ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۰
155 - 178
حوزههای تخصصی:
سوریه کشوری با اهمیت ژئوپولتیک در منطقه غرب آسیاست که همواره ازنظر بلوک های رقیب در منطقه به عنوان وزنه ای برای تغییر موازنه قدرت محسوب شده است. مداخله کنشگران منطقه ای در بحران اخیر سوریه را نیز می توان در چارچوب تلاش این کشورها برای تغییر موازنه قدرت به نفع خود توضیح داد. عربستان سعودی از جمله کشورهایی است که از ابتدا در بحران سوریه فعال بود، اما تحت تأثیر عوامل داخلی و خارجی به تدریج سیاست های خود درقبال این بحران را تغییر داد. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و در چارچوب نظریه موازنه قدرت، درپی رفتارشناسی عربستان سعودی درقبال بحران سوریه است. یافته های پژوهش، تغییر رفتار ریاض درقبال بحران سوریه را در پنج مرحله تقسیم می کند که سیری از مدیریت بحران با هدف تغییر رفتار دمشق، دیپلماسی فعال علیه دمشق، حمایت نظامی مالی و سیاسی مستقیم از مخالفان، توقف حمایت از داعش و مقابله با نظام اسد و درنهایت پذیرش بقای اسد در قدرت، اما بدون حضور ایران را پشت سر گذاشته است. مقاله درنهایت به امکان سنجی هدف کنونی مبنی بر پذیرش بقای اسد بدون حضور ایران پرداخته است.
دیپلماسی نهضتی و سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران؛ نقشه راه و مسائل پیش رو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۳ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۸
163 - 202
حوزههای تخصصی:
دیپلماسی نهضتی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران از آغازین روزهای پیروزی انقلاب اسلامی نقش مهمی در شکل گیری روابط خارجی و بین المللی کشور ایفا نموده است. چنین نقشی در بستر قانون اساسی به تدریج منجر به تشکیل ساختارهای حاکمیتی چون نیروی قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامی گردید که مأموریت اصلی و اساسی آن پُشتیبانی و حمایت از نهضت های آزادی بخش و دولت های حامی مقاومت در سراسر جهان است؛ که این مهم در تعامل و همکاری با سایر ساختارهای رسمی و قانونی نظام تعیّن پیدا می کند. با این وجود به نظر می رسد این موضوع پس از چهار دهه از تشکیل نظام جمهوری اسلامی و در آغازین سال های گام دوم انقلاب آنچنان که باید و شاید مورد ساخت پژوهشی و پرداخت علمی قرار نگرفته و از طرفی نقشه راه آن با توجه به مسائل و مشکلات پیش رو طراحی و تدوین نشده است. هدف اصلی این مقاله، بررسی و تحلیل همین موضوع است که تلاش می کند ضمن تبیین چهارچوب مفهومی و نظری مقاومت و جایگاه محکم آن در قانون اساسی، نسبت دیپلماسی نهضتی و سیاست خارجی را مورد واکاوی قرار داده و در نهایت مسائل پیش روی کاربست دیپلماسی نهضتی در عرصه سیاست خارجی را در چهارچوب نقشه راه پیشنهادی مورد ارزیابی قرار دهد. روش پژوهش به لحاظ نوع تحقیق، توصیفی تبیینی و به لحاظ روش شناسی تحقیق بر مبنای نوع داده ها، روش کیفی است. روش گردآوری داده ها نیز کتابخانه ای، اینترنتی، اسنادی و مطالعات میدانی بوده و روش تجزیه و تحلیل اطلاعات نیز تحلیل محتوا و روایی می باشد. نتیجه نهایی تحقیق این است که دیپلماسی نهضتی در راستای نظام ارزشی و منافع ملی جمهوری اسلامی ایران به دنبال تشکیل محور مقاومت در سطح منطقه ای و بین المللی از طریق بومی سازی مقاومت بوده و این مهم در یک نقشه راه پیشنهادی شش مرحله ای یعنی گفتمان سازی، شبکه سازی، جریان سازی، جنبش سازی، نظام سازی و در نهایت تمدن سازی مدیریت و اجرا می گردد. البته تحقق نقشه راه مستلزم توجه به مسائل و چالش های پیش روی دیپلماسی نهضتی است که در بخش پایانی مقاله مورد بررسی و تحلیل قرار خواهد گرفت.
بررسی چالش های ژئوپولیتیک سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در جنوب آسیا (شبه قاره هند)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۳ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۹
171 - 200
حوزههای تخصصی:
مناطق ژئوپولیتیکِ پیرامونی، نقش ویژه ای در کسب و تأمین منافع و امنیت ملی کشورها ایفا می کند. در همین پیوند، یکی از مهم ترین این مناطق، جنوب آسیا (شبه قاره هند) است. این منطقه در مجاورت آبهای اقیانوس هند قرار گرفته و با سه منطقه ژئوپولیتیک شرق و جنوب شرقی آسیا، آسیای مرکزی و غرب آسیا تلاقی دارد. در رابطه با ایران نیز، این منطقه از مهم ترین مناطق ژئوپولیتیک مجاور این کشور، به شمار می رود. ایران با کشور های این منطقه دارای اشتراکات عمیق فرهنگی و تاریخی از یکسو و منافع اقتصادی و امنیتی از سوی دیگر است. درنتیجه، آنچه در جنوب آسیا رخ می دهد بر منافع و امنیت ملی ایران مؤثر است. مقاله پیش رو تلاش کرده است به بررسی چالش های اساسیِ ژئوپولیتیک این منطقه با تمرکز بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بپردازد. روش تحقیق پژوهش، توصیفی تحلیلی، شیوه گردآوری یافته ها، کتابخانه ای و میدانی، و چگونگی تجزیه و تحلیل داده ها، ترکیبی (کمی کیفی) است. یافته های میدانی و کتابخانه ای بیانگر این است که 15 متغیر و چالش در جنوب آسیا بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران تأثیرگذار است.
سیاست خارجی نوین امارات در منطقه غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۲
207 - 229
حوزههای تخصصی:
بیداری اسلامی که در سال 2011 اکثر کشورهای عرب را در غرب آسیا و شمال آفریقا دربرگرفت، منطقه را وارد مرحله نوینی کرد که به طور توأمان، متضمن تغییر نظم و رفتار برخی از بازیگران منطقه ای بوده است. در این ارتباط، امارات متحده عربی سعی دارد علی رغم کاستی های ذاتی برای ظاهرشدن به عنوان یک بازیگر بزرگ، در پرتو تحولات ناشی از بیداری اسلامی مذکور در قامت یک بازیگر منطقه ای ظاهر شود. مداخله نظامی امارات در بحرین، همکاری نظامی آن با نیروهای ناتو در سرنگونی رژیم قذافی، حضور در حمله ائتلاف بین المللی تحت رهبری امریکا به بهانه و ادعای مبارزه با داعش، مشارکت فعال در ائتلاف نیروهای عربی حمله کننده به یمن، آشکارشدن مواضع خصمانه آن نسبت به قطر پس از افشای محتویات رایانامه سفیر این کشور در امریکا و ...، نشانه هایی از تغییر رفتار امارات در شرایط جدید و عزم راسخ دولت مردان این کشور برای ارتقای جایگاه آن به مقام یک بازیگر منطقه ای است. نوشتار حاضر قصد دارد در چارچوب نظریه رئالیسم تهاجمی، گام بلند امارات متحده عربی را برای تبدیل شدن به بازیگر منطقه ای در خاورمیانه جدید، موردبررسی قرار دهد.
قدرت هوشمند در راهبرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۳
91 - 119
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تبیین مؤلفه های قدرت هوشمند در راهبرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می باشد. قدرت هوشمند مبتنی بر استفاده تلفیقی از مؤلفه های سخت (تقویت توان نظامی و اقتصادی) و نرم (تقویت دیپلماسی عمومی و قدرت سایبری) قدرت بوده که نشان دهنده اتخاذ راهبردی هوشمندانه در اجرای سیاست خارجی است. پژوهش پیشِ رو با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی و با استفاده از گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که مؤلفه های قدرت هوشمند در راهبرد سیاست خارجی جهوری اسلامی ایران در پی تهدیدات جدید منطقه ای کدام هستند؟ بررسی ها نشان می دهد جمهوری اسلامی ایران با توجه به شرایط و تهدیدات جدید منطقه ای از مدل تلفیقی قدرت هوشمند بهره برده است. ایران یک استراتژی «مقاومت حداکثری» را برای مقابله با تهدیدات منطقه ای اتخاذ کرده است. استراتژی که مبتنی بر محور مقاومت و بازدارندگی است و ارکان اصلی آن استفاده از نیروهای متحد محلی در عراق، سوریه، لبنان، یمن و افزایش قابلیت های بازدارندگی هوایی و دریایی است. اجرای راهبرد هوشمندانه در سیاست خارجی ایران با توجه به شرایط و مقتضیات جدید (محدودیت ها، امکانات و ظرفیت ها) و تهدید ها و فرصت های موجود توانسته است بین منافع ملی و ارزش ها توازن، سازواری و انطباق ایجاد کند.
پایش شالوده های دیپلماسی دفاعی در دیدگاه امنیتی امام خامنه ای(مدظله العالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۶
77 - 107
حوزههای تخصصی:
ضرورت: دیپلماسی دفاعی به عنوان یکی از راه های مناسب برای پاسخگویی به تحولات عرصه بین الملل و شکل دهی به روندهای نظام مند در قالب قدرت نرم شناخته می شود که کشورها با بهره گیری از آن، امکان ارتقاء سطوح مختلف امنیت و قدرت ملی خود را امکان پذیر می سازند. جمهوری اسلامی ایران نیز به عنوان یکی از بازیگران عرصه بین الملل تلاش دارد تا با بهره گیری از این ابزار، اهداف سیاست خارجی خود را در عرصه بین المللی پیگیری کند.هدف: همین امر ما را بر آن داشت تا به شناخت مبانی فکری و اندیشه ای رهبر انقلاب اسلامی، آیت الله خامنه ای (مدظله العالی) اقدام نماییم. پرسش: دیپلماسی دفاعی چگونه از منظر آیت الله خامنه ای قابل تجزیه و تحلیل (عناصر، بسته معنایی و جایگاه نظری) است؟ فرضیه و روش: دیپلماسی دفاعی در در اندیشه رهبری، مبتنی بر سه اصل ارتباط برادرانه با کشورهای اسلامی، مقابله با دشمنان و روابط مسالمت آمیز با کشورهای دوست است. این پژوهش یک تحلیل کیفی (کدمحور) از نوع تحلیل محتوا است. نتیجه گیری و دستاوردها: عناصر دیپلماسی دفاعی ایران از دیدگاه رهبری عبارتند از: «مقابله با نظام سلطه»، «همکاری های نظامی و دفاعی» «تقویت اتحادهای نظامی در جهان اسلام». جایگاه تئوریک این عناصر این معانی را برای مخاطب بازتولید می کند که مقابله با رفتار نظام سلطه در سیاست خارجی مشروع و مقبول است، همکاری های دفاعی و تقویت روابط دوستانه در دیپلماسی دفاعی باید هم راستا باشند و اتحادهای منطقه ای و اتحادهای نظامی در جهان اسلام ضروری است.
آینده پژوهی تهدیدات نوظهور سیاست خارجی در خاورمیانه و تأثیرگذار بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۸
51 - 82
حوزههای تخصصی:
سیال بودن محیط و سرعت تحولات در حوزه سیاست منطقه ای و جهانی در طی یک دهه گذشته باعث ظهور و بروز برخی تهدیدات نوظهور شده که در صورت فقدان پیش نگری می توانند هم بر منافع ملی اثرگذار و هم به عنوان منبع تهدیدات امنیتی برای جمهوری اسلامی ایران تلقی گردند. شناسایی تهدیدات نوظهور در حوزه های مختلف و ارائه راهکار در خصوص آن ها یک مسئله اساسی برای نظام سیاستگزاری کشورهاست چراکه تحولات محیط های داخلی، منطقه ای و بین المللی، تغییراتی را در محیط عملیاتی و منافع جمهوری اسلامی ایران ایجاد و تهدیداتی را متوجه امنیت ملی نموده است. اهمیت پژوهش حاضر در این است که تهدیدات سیاست خارجی نوظهور پیش روی جمهوری اسلامی ایران را موردبررسی قرار داده و به نظام سیاستگذاری کمک می کند تا به موقع نسبت به کنش های تهدیدکننده، واکنش نشان داده و غافلگیر نشوند. رویکرد کلی این پژوهش از نوع اکتشافی (آینده پژوهی) بوده که با استفاده از روش آمیخته انجام شده است. در این پژوهش علاوه بر استفاده از پیمایش محیطی متون برای شناسایی کلان روندهای شکل دهنده به تهدیدات نوظهور، برای شناسایی پیشران ها و تهدیدات نوظهور تأثیرگذار بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران از تعداد 10 تن از کارشناسان، محققان و نخبگان علمی و دانشگاهی کشور استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مهم ترین تهدیدات نوظهور حوزه سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران را می توان تضعیف نظم رئالیستی امنیت محور، دولت های شکننده و زمان پریش منطقه، بهره گیری بازیگران رسمی و غیررسمی از بیوتروریسم، منازعات هیدروپلیتیکی و... به شمار آورد.
ترتیبات امنیتی جدید در خلیج فارس با تمرکز بر سیاست های راهبردی ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۶۰
165 - 188
حوزههای تخصصی:
امروزه نظم بین الملل تحولات مهمی را در سطح کلان و مناطق پشت سر می گذارد. ورود نظم بین الملل به دوران گذار پسا آمریکایی و پویای های محیطی در سطح مناطق عدم قطعیت های اساسی را با خود به همراه دارد که الهام بخش تغییر نقش بسیاری از کنشگران در سطح مناطق و به طور خاص منطقه خلیج فارس بوده است. از جمله مهم ترین این کنشگران می توان به ترکیه اشاره کرد. این مقاله به بررسی کشور ترکیه به عنوان یک بازیگر جدیدالورود در مباحث امنیتی خلیج فارس می پردازد. سوالی که در اینجا مطرح می شود این است که چرا حزب عدالت و توسعه به رهبری اردوغان خواهان ایفای نقش امنیتی گسترده ای در خلیح فارس می باشد؟ فرضیه ای که در پاسخ به این سوال مطرح می شود بدین گونه است که: نزدیکی جغرافیایی، سیاست خارجی مستقل، ظهور صنایع دفاعی رو به جلو و تمایل به اشتراک فناوری دفاعی و شهرت حزب عدالت و توسعه به عنوان یک شریک قابل اعتماد، متعهد، معتبر و توانمند در دهه گذشته در عرصه های مختلف ژئوپلیتیکی مانند شمال آفریقا، شام و قفقاز جنوبی باعث شده است ترکیه خود را به عنوان یک بازیگر جدید امنیتی در منطقه خلیح فارس تلقی کند. همچنین پاسخ به این سوال ها به روش تبیینی و تحلیلی یک چشم انداز جامع و در عین حال دقیق از نقش بالقوه امنیتی ترکیه را ارائه می دهد و همچنین زمینه استدلال سیستماتیک را که آرزوها، اراده و ظرفیت آنکارا را برای ایفای چنین نقشی ارزیابی می کند، توضیح می دهد.
اصول و قواعد حاکم بر اساسی سازی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران (رهیافت ها و دریافت ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اعلام سیاست خارجی شامل اصولی است که تبیین کننده مبانی و اهداف برآمده از مکتب اسلام و انقلاب اسلامی و دارای ماهیت خاص مذهبی و سیاسی است که آن را از سایر قوانین اساسی نظام های سیاسی تا حدود زیادی متمایز می کند. با اینکه در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران اصول راهبردی سیاست خارجی احصا شده است، تأمل در خصوص ارزیابی نظام مند تنظیم و اجرای سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران براساس میزان التزام مجریان سیاست خارجی به اصول و موازین قانون اساسی حوزه ای است که هنوز آن طور که باید مورد توجه پژوهشگران عرصه سیاست خارجی قرار نگرفته است. با وجود این، مروری بر ورودی های قانون اساسی مربوط به موضوعات سیاست خارجی نشان دهنده نبود منابع خاص پژوهشی در راستای عینیت بخشیدن به ظرفیت های موجود در قانون اساسی (اساسی سازی) برای ارتقای سیاست خارجی با هدف تأمین بیش از پیش منافع ملی در چارچوب حقوق اساسی است. این امر نشان می دهد که در این زمینه دست کم کم کار شده است. با آگاهی از این وضعیت در قالب این پژوهش به این پرسش پاسخ می دهیم که تأثیرپذیری سیاست خارجی جمهوری اسلامی از قانون اساسی در چارچوب اساسی گرایی چگونه است؟ در این زمینه، با استفاده از منابع کتابخانه ای، اسنادی و اینترنتی توضیح داده می شود که با توجه به ظرفیت های همه جانبه قانون اساسی، سیر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در راستای تأمین منافع ملی با تأکید بر واژه سعادت بشری از جمله هر ایرانی در چارچوب قانون اساسی، تکاملی است.
تحلیل جایگاه نوپاتریمونیالیسم در سیاست خارجی عربستان سعودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت نقش، جایگاه و میزان تأثیرگذاری متغیرهای داخلی و اهمیت آن بر فرایند تصمیم سازی در عرصه سیاست خارجی اهمیت ویژه ای دارد. سیاست خارجی در امتداد سیاست داخلی قرار دارد و تصمیمات این حوزه برخواسته از شرایط و متغیرهای داخلی مانند ساختار اداره دولت، سازوکارهای انتقال قدرت، تأثیر افراد، نهادها و ساختار و فرهنگ سیاسی کشور است. از دیگر سو، پاتریمونیالیسم به عنوان بخشی از ساختار سنتی کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس که انتقال قدرت به صورت موروثی را به همراه دارد و تأثیر آن بر سیاست خارجی این کشورها به ویژه عربستان سعودی، موضوعی است که کمتر بدان پرداخته شده است. در این پژوهش با این فرض که کاربست رویکردهای مختلف در سیاست خارجی عربستان، از ابتدای شکل گیری بر عنصر پادشاه به عنوان هسته اصلی قدرت بناشده، به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که نوپاتریمونیالیسم و تأثیر آن در سیاست خارجی این کشور چیست؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که مفاهیم هویتی، جانشینی و ساختاری و فرهنگ سیاسی از مهم ترین عوامل در رویکردهای مختلف سیاست خارجی عربستان هستند که از ابتدای شکل گیری آن تاکنون بر عنصر پادشاه به عنوان هسته اصلی قدرت بناشده و رفتار دولت در حوزه خارجی را همواره تابعی از وضعیت و شرایط قدرت پادشاه در نظام سیاسی، فرایندهای جانشینی در این کشور و سیستم های تابعه آن کرده است. در حالی که تصمیم سازان سیاست خارجی نسل پیشین عربستان، احتیاط، محافظه کاری و شکیبایی را در سیاست خارجی مهم می دانستند، انتقال قدرت در قالب نوپاتریمونیالیسم به نسل جدید نخبگان سیاسی عربستان، به درپیش گرفتن سیاست های جدید و تهاجمی منجر شده است.
تبیین راهبرد دیپلماسی اقتصادی ایران در افغانستان پسا طالبان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۰۳
268 - 300
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تبیین راهبرد دیپلماسی اقتصادی ایران در افغانستان دوران پس از طالبان است. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی و کاربردی (عملی) است و جامعه آماری تحقیق نیز مشتمل بر کارشناسان و استادان دانشگاه در حوزه های مرتبط با روابط بین الملل، ژئوپلیتیک و علوم سیاسی می باشد. حجم نمونه بر اساس مدل کوکران، تعداد 35 نفر تعیین گردیده و تجزیه و تحلیل یافته ها نیز با استفاده از نرم افزار spss انجام شده است. نتایج بیانگر آن است که نقش آفرینی ایران در منطقه ژئوپلیتیک شرق پیرامونی در افغانستان، تابع عوامل و متغیرهای مربوطه در سه سطح داخلی، منطقه ای و فرامنطقه ای است. عوامل متعدد داخلی و ژئوپلیتیک جدید افغانستان در دوره پساطالبان و توانایی های ایران در نقش آفرینی آن، تنوع قومیتی در افغانستان، حاکمیت پشتون ها در قدرت و نقش آفرینی های جمهوری اسلامی ایران با توجه به ویژگی های تمدّنی خویش در افغانستان، از اصلی ترین و مهم ترین عوامل نقش آفرینی ایران در منطقه ژئوپلیتیک شرق پیرامونی با تأکید بر افغانستان به شمار می آید. دیپلماسی اقتصادی ایران در افغانستان پس از به قدرت رسیدن طالبان ، در حوزه تجارت کالا با اشکالاتی مواجه شده است ، اما روندهایی برای احیای دس تاوردهای دوران حضور نیروهای خارجی در جریان اس ت . در حوزه صادرات انرژی ، چالش های کمتری وجود دارد. در حوزه ترانزیت با بیشترین پیچیدگی ها و نوعی عدم قطعیت مواجه ایم؛ هرچند چشم اندازهایی برای تداوم سیاست های گذشته وجود دارد . چالش های حقوقی در اختلافات آبی، مهاجرت های غیرقانونی قاچاقچیان مواد مخدر از افغانستان به ایران، دخالت کشورهای بیگانه در امور داخلی افغانستان و مهاجرت های غیرقانونی اتباع افغان به ایران، مهم ترین این چالش ها هستند. در زمینه فرصت های دیپلماسی اقتصادی ایران و افغانستان پس از قدرت یابی طالبان، نتایج نشان داد که عواملی مانند زبان مشترک میان مردمان دو کشور، تبادلات فرهنگی میان دو کشور، اهمیت ایدئولوژی اسلام در هر دو کشور و ظرفیت های فراوان بازار مصرف افغانستان در اختیار ایران، از مهم ترین فرصت های دیپلماسی اقتصادی ایران و افغانستان به شمار می آیند.
تأثیر مؤلفه های هویتی سیاست خارجی چین بر روابط دوجانبه با جمهوری اسلامی ایران (مطالعه موردی سال های 1400- 1378)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال ۲۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۹)
247 - 272
حوزههای تخصصی:
سیاست خارجی چین به عنوان یکی از قدرت های نوظهور نظام بین الملل متأثر از مؤلفه های متعددی است. رویکردهای مختلف نظری نیز، هرکدام به بررسی برخی از مؤلفه های تصمیم ساز در سیاست خارجی چین پرداخته اند؛ اما آنچه در این میان مغفول مانده، نقش هویت سیاسی در مفصل بندی سیاست خارجی این کشور است. چین با ترکیب ارزش های هویتی از گذشته تا به امروز تلاش دارد، پیگیر راهبرد خیزش مسالمت آمیز مطابق با مناسبات نوین هویتی در نظام بین الملل معاصر باشد و ضمن بازسازی پایه های قدرت خود را به عنوان بازیگر برهم زننده وضع موجود معرفی نکند. در این مقاله به این سئوال پاسخ داده می شود که، مؤلفه های هویتی سیاست خارجی چه تأثیری بر رفتار سیاسی چین در برابر جمهوری اسلامی ایران از سال 2000 تا سال 2022 داشته است؟ نویسندگان با استفاده از نظریه سازه انگاری کل نگر، به این نتیجه رسیده اند که: تحولات رخ داده در مؤلفه های هویتی سیاست خارجی چین سبب شده تا این کشور بر اساس هویت توسعه گرایی اقتصادی مسالمت آمیز» سیاست خارجی اش را تنظیم نموده و درنتیجه به عنوان بازیگر بازرگان صلح جو» در تعامل با ایران ایفا نقش کند.
نقش دیپلماسی پارلمانی در تقویت امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
132 - 157
حوزههای تخصصی:
کشورها با رویکرد مزیت سازی حداکثری از فرصت ها و تقلیل آسیب ها به سمت ترسیم نقشه راه دیپلماسی پارلمانی، متناسب با ظرفیت های داخلی و الزامات منطقه ای و جهانی گام برمی دارند. دیپلماسی پارلمانی از طریق هم افزایی ظرفیت های فکری و فیزیکی نقش قابل توجهی در تحقق اولویت های سیاست خارجی ایفا می کند. هدف این مقاله، ارزیابی نقش دیپلماسی پارلمانی در تقویت امنیت ملی کشور است. یافته ها نشان می دهد دیپلماسی پارلمانی در دو سطح ملی و فراملی از ظرفیت های فراوانی برای تقویت امنیت ملی جموری اسلامی ایران برخوردار است. در سطح ملی با بهره گیری از ابزارهایی چون قانون گذاری و نظارت بر عملکرد دولت از قابلیت های فراوانی برای اثرگذاری بر حوزه امنیت برخوردار است. همچنین در سطح فراملی با بکارگیری ابزارهایی چون گروه های دوستی و مشارکت فعال در پارلمان های منطقه ای و بین المللی می تواند زمینه ساز تقویت همگرایی در سطوح منطقه ای و بین المللی و تقویت امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران شود. زیرا، بهره گیری از ابزارهای قانونگذاری و نظارتی پارلمان ها در سطح ملی و فراملی، می تواند منجر به توسعه و رفاه متوازن منطقه ای در قلمروها ملی شده و در نتیجه با کاهش ناامنی های ملی، زمینه تقویت امنیت منطقه ای و بین المللی را فراهم آورند. در واقع گسترش همکاری های نظام مند منطقه ای و جهانی پارلمان های دنیا بر پایه ارتقاء صلح، ثبات و امنیت، نه تنها می تواند نقش مؤثری را در کاهش منازعات منطقه ای و جهانی ایفاء نماید بلکه حفظ و ارتقا امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را نیز به دنبال خواهد داشت.
مؤلفه های قدرت نرم ایالات متحده آمریکا در قبال جمهوری اسلامی ایران (دولت یازدهم و دوازدهم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۴
185 - 211
حوزههای تخصصی:
قدرت نرم در بستر مؤلفه هایی در کشور هدف بازتولید می گردد. تعاملات زیادی در خصوص دامنه و گستره قدرت نرم کشور آمریکا در فضای مجازی در بسترهای متنوع در حال انتشار و در جریان است. برای فهم دقیق موضوع؛ مؤلفه های قدرت نرم در آمریکا را ابتدا به دودسته کلی جامعه گرا و نخبه گرا تقسیم کرده ایم: مؤلفه های جامعه گرا که هدف عمده آن ها مبتنی تغییر اجتماعی است و محصول آن را در فرآیندهای سبک زندگی افراد در جامعه مشاهده می کنیم. دسته دوم مؤلفه هایی هستند که حاکمیت و دولت آمریکا از طریق سازمان ها و وزارتخانه ها نقش اساسی در فرآیند کنترل، نظارت و اجرای آن را بر عهده دارند... این تحقیق در پی بررسی این سؤال هست که آمریکا از طریق مؤلفه های قدرت نرم خود در دولت یازدهم و دوازدهم (دوران ریاست جمهوری حسن روحانی) چگونه ایفای نقش نموده و نفوذ خود را تعمیق بخشیده است، فلذا فرضیه ایی که این موارد را در برمی گیرد عبارت است از اینکه؛ آمریکا به دلیل استفاده مطلوب از مؤلفه های قدرت نرم با اثرگذاری بر سطح آگاهی ها، تغییر سبک زندگی و افزایش مطالبات سیاسی در دولت یازدهم و دوازدهم موجب تقویت بسترهای بی ثباتی سیاسی و نفوذ در عرصه های سیاسی و فرهنگی گردیده است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است.
تحلیلی برساخت گرایانه از مبانی دشمنی میان جمهوری اسلامی ایران و آمریکا؛ فرایند دگرسازی، دگرهای سه گانه و هویت یابی فرافکنانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۸ (پیاپی ۷۸)
143 - 184
حوزههای تخصصی:
در بیش از چهار دهه که از حیات سیاسی جمهوری اسلامی ایران می گذرد، تقابل با ایالات متحده به عنوان محوری اساسی و هدفی غائی در سیاست خارجی ایران، همچنان پُردوام مانده و محدوده آزادی عمل آن را در سایر موضوعات تعیین کرده است. اما چرا این سیاست خارجی علی رغم چرخش های نسبی در نقاط عطف کابینه ها و با وجود هزینه های قابل توجه در این محور و هدف کلان، مصرّانه استمرار داشته است؟ در این مقاله مبتنی بر برداشتی آزاد از رویکرد سازه انگاری در شاخه هویت محور و ترکیب با گونه شناسی های دولت در اقتصاد سیاسی و تلفیق سطوح تحلیل فروملی و فراملی، تلاش شده است از تکوین و تثبیت هویت سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قالب فرایند دگرسازی از آمریکا، فهمی ارائه شود که استکبارستیزی در درون فرهنگی تعارضی به عنوان پردوام ترین محور این سیاست خارجی و تبعات ساختاری آن در سیاست داخلی و نیز دلایل تصلب و گریزناپذیریِ آن را توضیح دهد. یافته های این پژوهش مبتنی بر سازه های مفهومی هویت یابی دگرسازانه، دگرهای سه گانه، هویت یابی فرافکنانه، قواعد تکوینی و تنظیمی و منابع تخصیصی و اقتداری و دوگانه دولت اندامواره- ابزاری دلایل تصلّب ساختاری در دشوار شدن چرخش های بنیادین را توضیح داده و در نهایت به امکان سنجی و ارزیابی ظرفیت ها و ضرورت های تغییر در محورهای اساسی و اهداف غائی سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می پردازد.
الگوی رفتاری ایران در برابر جنگ اوکراین، از سیاست خارجی موازنه گرا تا سیاست خارجی متوازن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنگ اوکراین از رویدادهای بین المللی است که آثار و پیامد های بلندمدتی بر کلان روندهای جهانی و منطقه ای بر جای گذاشته و کشورها را به تناسب اصل سود محوری به موضع گیری واداشته است. جمهوری اسلامی ایران که در جریان چالش با کشورهای غربی، روابط راهبردی با روسیه را در چارچوب موازنه گرایی برگزیده است، اینک جنگ اوکراین را به واسطه سرشت ضد هژمونی و ضد لیبرالی آن شبیه با سیاست تجدیدنظرطلبانه خود یافته است. بر پایه این سیاست، پرسش اصلی این است که جنگ اوکراین چه تأثیری بر سیاست خارجی موازنه گرای ایران گذاشته است و آیا به سیاست خارجی متوازن می انجامد؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که جنگ اوکراین موجب شده است جمهوری اسلامی ایران بر گستره جغرافیایی اقدام های موازنه ساز خود بیفزاید و به موجب آن «سیاست نگاه به شرق» را در سطح های جداشده (دوجانبه)، ترکیب شده (سه جانبه) و نهادی شده (چندجانبه) و «سیاست منطقه ای» را در قالب دیپلماسی ترمیمی پیش ببرد. هدف این نوشتار، از یک سو تحلیل تأثیر جنگ اوکراین بر سیاست خارجی موازنه گرای ایران و نشان دادن روندهای تغییر و تداوم آن و از سوی دیگر، نقد چنین سیاستی است. این مهم را براساس رویکرد توصیفی تحلیلی با استفاده از روش روندپژوهی به عنوان یکی از روش های پژوهش کیفی انجام می دهیم. بنا بر این رویکرد، در این نوشتار از دو چارچوب نظری بهره می بریم. برای تبیین، سیاست خارجی جمهوری اسلامی با چارچوب نظری «موازنه گرایی به عنوان الگوی سیاست خارجی» سازگار و برای نقد با چارچوب مفهومی «سیاست خارجی متوازن» ناسازگار است. یافته های این نوشتار نشان می دهد که سیاست خارجی موازنه گرای ایران در نتیجه جنگ اوکراین در سطح های تازه تری گسترش یافته است، اما از آنجا که با تعادل و تنوع در حوزه های جغرافیایی و موضوعی همراه نیست، به ضرورت به سیاست خارجی متوازن نمی انجامد.
جایگاه آسیای مرکزی در سیاست خارجی جدید هند: برداشت هایی برای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار تلاشی است تا هم زمان با بررسی جایگاه آسیای مرکزی در سیاست خارجی جدید هند، منافعی که از همکاری های هند و این منطقه متوجه ایران می شود، مورد مطالعه و کندوکاو قرار گیرد. در این نوشتار در پی پاسخ به این پرسش هستیم که آسیای مرکزی چه جایگاهی در سیاست خارجی جدید هند داشته و رابطه هند با این منطقه برای ایران چه فرصت هایی به همراه دارد؟ در پاسخ این فرضیه مطرح می شود که آسیای مرکزی به واسطه موقعیت ژئوپلیتیک و منابع غنی انرژی، بازار و دسترسی به اروپا، برای هند جایگاه راهبردی دارد و دسترسی این کشور به منطقه از راه ایران منافع مشترک و انفرادی دو طرف را تحقق می بخشد. در این نوشتار با استفاده از روش کیفی و شیوه نمونه پژوهی و روندپژوهی با کاربست نظریه نولیبرال گرایی، موضوع را تحلیل می کنیم. یافته های نوشتار نشان می دهد که آسیای مرکزی برای هند از نظر ژئوپلیتیکی، اقتصادی و تجاری بسیار اهمیت دارد. تحولات اخیر افغانستان و روی کارآمدن طالبان، دستیابی هند به منطقه را از مسیر افغانستان با دشواری روبه رو کرده است. ازاین رو وابستگی هند به ایران برای رسیدن به آسیای مرکزی بیشتر می شود. ایران به دلیل ظرفیت های بالقوه خود می تواند مسیر مناسبی برای هند به آسیای مرکزی و فراتر از آن اروپا فراهم کند. از سویی، خود نیز از منافع همکاری منطقه ای بهره مند شود.
دیپلماسی سلامت اتحادیه اروپا در دوران شیوع کووید-19
حوزههای تخصصی:
کشورهای اروپایی پیشتاز خلق مفهوم دیپلماسی سلامت در قرن 19 محسوب می گردند. این کشورها در طول یک سده گذشته مجموعه ای از اقدامات برای تقویت دیپلماسی سلامت جهانی در پرتو سازمان بهداشت جهانی اتخاذ کردند. در آغاز سال 2020 اعضای این اتحادیه نیز همانند سایر کشورهای جهان شیوع گسترده کووید-19 در داخل کشورهای خود را تجربه کردند. سوالی که مطرح می شود این است که با توجه به سابقه گسترده کشورهای اروپایی در دیپلماسی سلامت، عملکرد دیپلماسی سلامت اتحادیه اروپا در دوران شیوع کووید-19 چگونه بوده است؟ فرضیه پژوهش بر این گزاره استوار گردید که «دیپلماسی سلامت اتحادیه اروپا برای مقابله با کووید-19 کارامد و موفق بوده است». برای ارزیابی فرضیه از روش کیفی از نوع اکتشافی و شیوه تحلیلی-تبیینی استفاده گردید. همچنین داده های لازم به روش کتابخانه ای گرداوری شدند. یافته های پژوهش نشان می دهد این اتحادیه برخلاف آنچه انتظار می رفت در عرصه دیپلماسی سلامت جهانی موفق ظاهر نگردیده است. آنها در هیچ یک از ابعاد دیپلماسی سلامت پساکووید یعنی دیپلماسی ماسک و دیپلماسی واکسن موفقیت چشمگیری بدست نیاورند. اتحادیه اروپا به جای اینکه کووید-19 را به فرصتی برای تقویت حضور بین المللی خود تبدیل کند و رهبری جهان را در دست گیرد گرفتار ملی گرایی و منطقه گرایی گردید. همچنین، همه گیری کرونا نشان داد که تا چه میزان گزاره هایی که لیبرالیست ها درخصوص همکاری دولت ها و وابستگی متقابل بیان می کنند در شرایط بحرانی و در کانون نشر این نظریه ها-اروپا- می تواند در سایه تردید قرارگیرد.