مطالب مرتبط با کلیدواژه
۹۰۱.
۹۰۲.
۹۰۳.
۹۰۴.
۹۰۵.
۹۰۶.
۹۰۷.
۹۰۸.
۹۰۹.
۹۱۰.
۹۱۱.
۹۱۲.
۹۱۳.
۹۱۴.
۹۱۵.
۹۱۶.
۹۱۷.
۹۱۸.
۹۱۹.
۹۲۰.
سیاست خارجی
منبع:
روابط خارجی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
59 - 88
حوزههای تخصصی:
ایران به عنوان یکی از مهم ترین همسایگان غربی افغانستان مناسبات عمیقی در سطوح مختلف با این کشور دارد. در طول دو دهه اخیر و با شکل گیری دولت وحدت ملی همواره مسیر روابط دو کشور متأثر از عوامل تأثیرگذار فردی همچون ادراک رهبران سیاسی، عوامل ملی نظیر: متغیرهای قومی، مذهبی، جغرافیایی و فرهنگی و همچنین عوامل خارجی مانند حضور کشورهای مداخله گر منطقه و بین المللی و حضور گروه های تروریستی بوده است. به عبارتی دیگر مناسبات دو کشور ایران و افغانستان همواره بر رقابت و اصولاً تنش اما نه از جنس قهرآمیز و همکاری و تعمیق روابط در بُعد سیاسی و امنیتی بوده است. ایران تاکنون دولت طالبان را به رسمیت نشناخته و تلاش کرده است تا از طریق دیپلماسی منطقه ای و همکاری با کشورهای دیگر، به حل و فصل بحران های افغانستان کمک کند. این روابط پیچیده نشان دهنده ترکیبی از منافع مشترک و اختلافات عمیق است که دو کشور را به سمت همکاری و در عین حال رقابت سوق داده است. از این رو پرسش اصلی مقاله حاضر این است که با توجه به متغیرهای چندسطحی مؤثر در روابط ایران و افغانستان، الگوی فهم روابط ایران و افغانستان در دولت وحدت ملی و دولت طالبان را بر چه اساسی می توان صورت بندی و تحلیل کرد؟ در پاسخ به پرسش اصلی، با استفاده از روش تحلیل مقایسه ای متغیرهای داخلی و خارجی که در دوره های زمانی مختلف استقرار این دو دولت از اهمیت متفاوتی برخوردار بوده اند باعث گردیده الگوی ماهوی حاکم بر رقابت و همکاری ایران و افغانستان یک الگوی «چندوجهی»، «دینامیک» و «پیچیده» باشد. در این بین با توجه به در نظر داشت وجوه چندسطحی تفاوت این دو دوره، الگوی استخراجی دوره دولت وحدت ملی «میل به همکاری در پرتو موازنه قدرت منطقه ای» و الگوی رقابت و همکاری دوره طالبان «تشدید منازعه و تصاعد بحران در پرتو موازنه چندلایه منافع» صورت بندی شده است. چهارچوب نظری اتخاذی مقاله برای استخراج الگوی روابط دو کشور با اتکا به صورت بندی نوینی از نظریه رئالیسم نوکلاسیک بوده که به نویسندگان مقاله امکان ترکیبی از محدودیت ها و فرصت های بین المللی، سطح و میزان تهدیدهای خارجی و فرصت ها و محدودیت های داخلی رفتار سیاست خارجی بازیگران را می دهد. روش تحقیق مقاله با اتکا به داده های کیفی به شکل تحلیلی- تبیینی است.
غیریت سازی با نخبگان حاکم آمریکا در سیاست خارجی پوپولیستی ترامپ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه لیبرال دموکراسی با چالش هایی از جمله پوپولیسم مواجه شده است. با به قدرت رسیدن فرد یا حزب پوپولیست، امکان پدید آمدن سیاست خارجی پوپولیستی به وجود می آید که در هر کشوری از جمله آمریکا می تواند ویژگی های خاصی داشته باشد. ترامپ با شعارهای پوپولیستی مانند "اول آمریکا" سیاست خارجی این کشور را متأثر از رویکرد پوپولیسم ناسیونالیستی خود قرار داد و تقابلی میان ساختار و کارگزار به وجود آمد. پرسش اصلی این پژوهش، این است که غیریت سازی با ساختار نهادی نخبگان حاکم آمریکا چگونه در سیاست خارجی پوپولیستی ترامپ انجام شد؟ فرضیه ی این پژوهش نیز این است که غیریت سازی ترامپ با نخبگان حاکم از طریق ایجاد فضای دو قطبی و تقابل میان ساختار و کارگزار، و شرایط نامساعد ساختار و وضع موجود نظم بین الملل گرایی لیبرال، در سیاست خارجی پوپولیستی ترامپ انجام شده است. با استفاده از پارادایم واقع گرایی نئوکلاسیک، روش ردیابی فرآیند، و با مراجعه به منابع و اسناد مکتوب درباره ی پوپولیسم و سیاست خارجی آمریکا در دوره ی ترامپ، چگونگی غیریت سازی با نخبگان حاکم این کشور تبیین شده است.
تبارشناسی تحلیلی رئالیسم نئوکلاسیک: از سیاست خارجی تا سیاست بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه های روابط بین الملل را از منظر موضوع تبیین، در یک نگاه کلان، می توان به نظریه های سیاست خارجی و سیاست بین الملل تقسیم بندی نمود. هرچند که یک ارتباط تنگاتنگ میان نظریات سیاست خارجی و سیاست بین الملل وجود دارد و این دو از هم جدا نیستند، با این حال، نمی توان این دو را یکی انگاشت. نظریه های سیاست خارجی به دنبال واکاوی، تبیین و پیش بینی رفتارخارجی دولت ها و عوامل گوناگون تأثیرگذار بر آن هستند، درحالی که نظریه های سیاست بین الملل، به دنبال تبیین چیستی، چگونگی و اثرات پیامدهای تعاملات میان دولت ها در محیطی به نام نظام بین الملل می باشند. یکی از جدیدترین نظریه های رئالیستی سیاست خارجی، تئوری رئالیسم نئوکلاسیک می باشد. این تئوری با بهره گیری ترکیبی از نگاه کلان رئالیسم ساختاری و نگاه خرد رئالیسم کلاسیک؛ سیاست خارجی را محصول افعال مبتنی بر مفهوم ترجمه شده ی الزامات ساختاری، به وسیله ی دولت ها و سایر عوامل داخلی، در نظر می گیرد. تأکید بر محدودیت های سیستمی در کنار انتخاب گرهای غیرسیستمی؛ باعث افزایش قدرت تبیینی این تئوری شده است. برخی متفکرین(معروف به نسل سوم رئالیسم نئوکلاسیک)، به دنبال بازنویسی و پیش برد این تئوری، به عنوان یک نظریه سیاست بین الملل بوده اند. در این مقاله با شرح آرا متفکران اصلی رئالیسم نئوکلاسیک و با روش تبیینی-تحلیلی، به این پرسش پاسخ داده خواهد شد که: رئالیسم نئوکلاسیک از ابتدای ظهور آن به عنوان یک نظریه مکمل واقع گرایی ساختاری، تا سالیان اخیر که به عنوان یک نظریه جدید سیاست بین الملل، بازساختاربندی شده است؛ چه تغییرات و دگرگونی هایی را پشت سر نهاده ؟ فرضیه اصلی نیز این است که رئالیسم نئوکلاسیک به مرور زمان به سوی تحلیل التقاطی و چندسطحی و میان رشته ای حرکت کرده و از هسته سخت رئالیستی فاصله گرفته است. شیوه پژوهش نیز تحلیلی-تبیینی؛ با یک رویکرد نظری است.
کمک های توسعه ای آمریکا: سازوکاری جهت ایجاد تغییر در کشورهای «در حال توسعه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پس از پایان جنگ جهانی دوم ایالات متحده طرح مارشال را برای بازسازی اروپای جنگ زده اجرا و برای نخستین بار مفهوم کمک های توسعه ای را به روابط بین الملل معرفی کرد . طرح مارشال که امر بازسازی و ایجاد ثبات در دولت های اروپایی را دنبال می کرد، موجب تحقق یکی از اهداف استراتژیک ایالات متحده شد که که مهار شوروی در اروپا بود. در باقی دوره ها و به اقتضای شرایط، استفاده از کمک های توسعه ای توسط آمریکا به منظور تضمین منافع ملی ادامه پیاده کرد. یکی از اهداف سیاست خارجی دولت آمریکا ایجاد تغییرات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی ای در جهان درحال توسعه است که منافع این کشور را تامین کند. این پژوهش در پی کشف تغییراتی است که این کشور از طریق کمک های توسعه ای خود در کشورهای واقع در خاورمیانه، آفریقا، آمریکای لاتین و جنوب شرق آسیا در فاصله ی سال های 2000 تا 2020 ایجاد کرد. آمریکا بر اساس این که چه مکتبی در سیاست خارجی آن جایگاه هژمونی را به خود اختصاص داده باشد، تغییراتی نهادی یا غیر نهادی را در جهان درحال توسعه ایجاد کرده است. به عبارت دیگر، دو دولت بوش و اوباما که در سیاست خارجی از سنت ویلسونی پیروی کرده اند در تلاش بوده اند تا با ایجاد تغییراتی نهادی، نظام های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دولت های درحال توسعه را به ساختار موجود در ایالات متحده شبیه سازند و دولت جکسونی-جفرسونی ترامپ، تمایلی به تغییر شرایط موجود در جهان درحال توسعه نداشته است. به همین خاطر، دریافت کمک های توسعه ای از سوی آمریکا می تواند زمینه ساز ایجاد تغییراتی ماهوی در کشور دریافت کننده ی کمک شود.
مدیریت افکار عمومی، ابزار قدرت نرم در حمایت از ارزش های بنیادین سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
33-61
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مدیریت افکار عمومی در حمایت از ارزش های بنیادین سیاست خارجی ج.ا.ا انجام شد. روش پژوهش کیفی و مبتنی بر نظریه زمینه ای با تکیه بر تکنیک مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که طی آن با 22 نفر از اساتید رشته های علوم اجتماعی، علوم سیاسی و آینده پژوهی دانشگاه های تهران و علامه طباطبائی از طریق نمونه گیری نظری ِهدفمند مصاحبه شد. یافته ها نشان داد شبهه افکنی در اصول بنیادین سیاست خارجی، ایران هراسی و اسلام هراسی، دولت ضعیف و ناکارآمد، سبک زندگی لاکچری و فساد مسئولین و ایجاد شبهه در گزاره دشمنی آمریکا و رژیم صهیونیستی با ایران، تضعیف کننده های افکار عمومی در حمایت از ارزش های بنیادین سیاست خارجی جمهوری اسلامی توسط دشمن بود. در مواجهه با چنین شبهاتی، نزدیک نمودن گفتمان حاکمیت با جامعه در موضوع ارزش های بنیادین سیاست خارجی نظام (استکبارستیزی و حمایت از مستضعفان)، تغییر فرم آمریکاستیزی و صهیونیسم ستیزی در کشور، برنامه ریزی فرهنگی و مدیریت رسانه ها و شبکه های اجتماعی به عنوان مهمترین راهکارهای صدور و حمایت از ارزش های بنیادین سیاست خارجی ج.ا.ا در مدیریت افکار عمومی مطمح نظر بود ند. در نتیجه می توان اذعان داشت که افکار عمومی هم می تواند در راستای حمایت از ارزش های بنیادین سیاست خارجی ج.ا.ا قدم بردارد و هم در جهت تضعیف این ارزش ها. لذا انتظار بر این است که با مدیریت مناسب ِافکار عمومی بتوان زمینه های تقویت ارزش های مذکور و به تبع ِآن، حمایت از چنین ارزش هایی را فراهم نمود.
تبیین جایگاه قدرت هوشمند در سیاست خارجی آفریقایی ترکیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۷
135-161
حوزههای تخصصی:
تغییرات در حال تکوین نظام جهانی سبب گردیده که ترکیه منافع خویش را در چارچوب سیستم نوظهور یاد شده بازصورت بندی کند. برآیند تکوین الگوی نوین حاکم بر سیاست خارجی این کشور برقراری روابط متوازن و چند جانبه با دولت ها و مناطق مختلف در راستای تغییرات پیکربندی قدرت جهانی است. ترکیه به موازات پویایی های موجود در نظام بین الملل، محیط پیرامونی و داخلی خود، یک سیاست خارجی توسعه محور با تاکید بر عناصر متکثر قدرت را نه تنها با همسایگان بلکه با سایر کشورها و مناطق مختلف در دستور کار قرار داده است. آفریقا از اولویت های راهبردی سیاست خارجی ترکیه است. روابط این کشور با آفریقا متاثر از چالش های داخلی و نیز تغییرات اقتصاد سیاسی جهانی است. هدف مقاله حاضر تبیین عملکرد سرشت قدرت در تعاملات سیاست خارجی ترکیه با کشورهای قاره آفریقا است. سوال پژوهش آن است که سیاست توسعه تعاملات ترکیه در آفریقا با استفاده از چه ساز و کارهایی پیگیری می شود؟ فرضیه پژوهش بدین صورت طراحی شده که دکترین نوین سیاست خارجی ترکیه در آفریقا در چارچوب قدرت هوشمند قابل مفهوم سازی است. پژوهش در چارچوب نظریه قدرت هوشمند و با روش توصیفی- تحلیلی و تکنیک فیش برداری از منابع اسنادی انجام گرفته است.
اسلام و سیاست خارجی انگلیس
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۰
133 - 157
حوزههای تخصصی:
آمارها نشان می دهد که اسلام سریع ترین دین رو به گسترش در جهان است. حضور مسلمانان در موقعیت خاص جغرافیایی(خصوصاً در غرب آسیا) به جهت حضور سرشار انرژی و ...منجر به آن شده که کشورهای سلطه گر همچون انگلیس خواستار بهره برداری بی هزینه از آن منابع را داشته باشند با وجود این موضوع حضور جریان های اسلامی سد راهی برای این نفوذ بوده است. با این توضیح سوال اصلی این تحقیق عبارت اند است از انگلیس برای حفظ قدرت و تداوم نفوذ خود در منطقه غرب آسیا در برابر دین مبین اسلام که به عنوان عنصر پویا و پنهان در فهم شکلگیری تحولات در این منطقه موثر بوده است، چه راهبردی را دنبال می کند؟ فرضیه این پژوهش اینگونه مطرح می شود که سیاست تفرقه که یک سیاست قدیمی در تاریخ این کشور برای ایجاد نفوذ و استمرار قدرت بوده در دستور کار این کشور هم اکنون نیز قرارداشته تا بتواند منافع خود را تامین کند.
شکست و موفقیت دولت های تجدیدنظرطلب: مطالعه مقایسه ای روسیه (1853) و پروس (1862)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
758 - 735
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات مورد توجه در رویکرد واقع گرایی به روابط بین الملل ظهور قدرت های تجدیدنظرطلب است، زیرا صورت بندی های متفاوت از نظم بین المللی در طول تاریخ در مواردی حاصل کشاکش قدرت های تجدیدنظرطلب و حافظ وضع موجود بوده است. از آنجا که کانون توجه واقع گرایان نظم و ثبات بین المللی است، نگاه آنها به قدرت های تجدیدنظرطلب نیز به طور معمول منفی است و فرجام این دولت ها را نیز شکست در برابر قدرت های حافظ وضع موجود می دانند. حال آنکه در طول تاریخ قدرت های تجدیدنظرطلبی بوده اند که هم اهداف و خواسته های خود را محقق کردند و هم سبب واژگونی نظم بین المللی به عنوان مجموعه قواعد و ترتیبات هدایتگر تعاملات دولت ها نشده اند. تبیین موفقیت برخی از دولت های تجدیدنظرطلب در رسیدن به اهداف و خواسته های خود، خلأیی نظری در واقع گرایی است که این پژوهش می کوشد بر اساس یافته های یک مطالعه تاریخی مقایسه ای گامی در جهت پر کردن آن بردارد، زیرا مطالعه ای تاریخی که تفاوت های میان قدرت های تجدیدنظرطلب موفق و ناموفق را نشان دهد، می تواند ما را در رسیدن به تبیینی از شکست و موفقیت این دولت ها یاری کند. بر همین اساس، در این تحقیق با اتکا بر چارچوب نظریه واقع گرایی نوکلاسیک، انتخاب دو مورد ناموفق (روسیه) و موفق (پروس) در نیمه دوم سده نوزدهم و با استفاده از روش مقایسه ای نشان داده می شود که چگونه زمینه ها و متغیرهای بین المللی و داخلی دولت های تجدیدنظرطلب می تواند به تفاوت در نتایج حاصل از تلاش های آنها منجر شود.
واکاوی نقش هوش مصنوعی در آینده روابط بین الملل
حوزههای تخصصی:
استفاده از هوش مصنوعی می تواند بعنوان پیشران قدرتمند در تحولات آینده جهان باشد.زیرا در عصر جدید مبتنی بر هوش مصنوعی، هنجارهای جدیدی با محوریت روابط انسان-ماشین و ماشین-ماشین در حال شکل گیری است که مستقل از متغیرهای انسانی و طبیعی، سریعتر تحولات مختلف بین المللی را پیش بینی و محاسبه می کنند از این رو سرمایه گذاری در هوش مصنوعی در همه ی جنبه ها درکشورهای توسعه یافته زمینه رقابت را با سایر کشورها فراهم خواهد کرد. از این رو این تحقیق با هدف جایگاه هوش مصنوعی در آینده روابط بین الملل(مطالعه موردی ایالات متحده آمریکا) انجام شده است وبه تأسی از وجه غالب محققین واندیشمندان علوم سیاسی برای اینگونه تحقیقات، از روش کنونی استفاده می نمایند.لذا این تحقیق از نظر نوع مطالعه کاربردی و توصیفی-تحلیلی است و جمع آوری داده ها از اساتید دانشگاهها که در زمینه هوش مصنوعی و مطالعات آمریکا تخصص داشته اند،می باشد. روش تحقیق از نوع ترکیبی است. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که تقریباً تمامی کشورها بویژه کشورهای توسعه یافته مانند ایالات متحده و چین دستیابی به مزیت رقابتی در حوزه هوش مصنوعی و به دنبال آن بهبود وضعیت اقتصادی خود را یکی از اهداف اصلی توسعه هوش مصنوعی در نظر گرفته اند. این موضوع می تواند ناشی از پتانسیل عظیم اقتصادی توسعه هوش مصنوعی باشد. به طور کلی می توان نتیجه گرفت که بهره گیری از هوش مصنوعی در مناسبات بین الملل ابزاری جهت تقویت قدرت ملی است.
دیپلماسی فرهنگی ایران در اوگاندا: مطالعه موردی دولت سید ابراهیم رئیسی
حوزههای تخصصی:
در بررسی روابط ایران با کشورهای آفریقایی، غالباً نقطه تمرکز توجهات به روابط سیاسی، نظامی و اقتصادی است. این در حالی است که آنچه به نفوذ ایران در کشورهای آفریقایی کمک کرده، فرهنگ و دیپلماسی فرهنگی است. یکی از کشورهایی که ایران گرمترین روابط فرهنگی را با آن دارد، اوگاندا است. هدف مقاله حاضر، بررسی دیپلماسی فرهنگی ایران در اوگاندا در دوران ریاست جمهوری سید ابراهیم رئیسی است. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که دولت سید ابراهیم رئیسی در دیپلماسی فرهنگی خود در اوگاندا چه اهدافی را دنبال کرده است؟ الگوها و شیوه های فرهنگی اتخاذ شده برای دست یابی به این اهداف، چه بوده است؟ فرضیه مقاله این است که «دولت سید ابراهیم رئیسی بدنبال صدور آرمان ها و ارزش های انقلابی، نشر معارف دینی و ترویج تشیع در اوگاندا بوده است.» برای بررسی الگوها و شیوه های دیپلماسی فرهنگی ایران از نظریه پخش هاگراسترند استفاده شده است. روش انجام پژوهش به دو صورت کمّی و کیفی(از نوع اکتشافی-تبیینی) است. یافته های پژوهش نشان داد دولت سید ابراهیم رئیسی دیپلماسی فرهنگی خود را با محوریت دانشجویان، معلمان، دانش آموزان و جامعه مذهبی در اوگاندا و از طریق برنامه های مختلف آموزشی، فرهنگی و مذهبی دنبال کرده است. این برنامه ها بیشتر بر اساس دو مدل پخش جابجایی و سرایتی پیگیری شده و ایران در اجرای مدل سلسله مراتبی با مشکلات جدی در اوگاندا مواجه است.
سیاست خارجی روسیه در قبال آسیای مرکزی (2020-2000)
حوزههای تخصصی:
پس از به قدرت رسیدن پوتین و تاکید وی بر مفهوم "جهان چندقطبی" که به تسلط روسیه در قلب اوراسیا اشاره دارد؛ بار دیگر آسیای مرکزی بعنوان حوزه نفوذ و حیات خلوت روسیه مورد توجه قرار گرفت. در حالی که روسیه مصمم است که نفوذ خود را در "خارج نزدیک" تقویت کند، عدم قطعیت های جدیدی در برابر کشورهای بی ثبات آسیای مرکزی قرار دارد. سیاست خارجی روسیه در دوران ریاست جمهوری پوتین، با تأکید ویژه بر روابط آن با غرب، موردتوجه بسیاری از تحلیلگران و محققان روابط بین الملل قرارگرفته است. برای بحث در مورد این مسائل، مقاله به دو بخش عمده تقسیم می شود: 1) جایگاه آسیای مرکزی در سیاست خارجی روسیه و 2) ابزار اصلی مسکو در دستیابی به اهداف استراتژیک. هدف مقاله حاضر، بررسی سیاست خارجی روسیه در قبال منطقه آسیای مرکزی طی سال های 2000 تا 2020 است. مقاله با استفاده از رویکرد ژئوپلیتیک تلاش می کند به این سوال پاسخ دهد که ولادیمیر پوتین در آسیای مرکزی چه اهداف استراتژیکی را دنبال کرده و آیا موفق به تحقق آنها شده است یا خیر. فرضیه اصلی مقاله این است که ملاحظات ژئوپلیتیکی در کنار عواملی چون مسائل امنیتی و سیاست های خاص هر کشور، عناصر کلیدی رویکرد روسیه به آسیای مرکزی هستند.در نهایت مقاله به این نتیجه می رسد که روسیه در کوتاه مدت مهم ترین قدرت خارجی در آسیای مرکزی باقی خواهد ماند، اما با رشد نفوذ چین در حوزه های سیاسی و امنیتی، ممکن است نقش روسیه به چالش کشیده شود. روش مقاله ترکیبی از تحلیل کیفی، رویکرد تاریخی است.
تأثیر شخصیت شهید سلیمانی بر الگوی رفتاری سیاست خارجی ج.ا.ایران در منطقه غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی مولفه های تاثیرگذار در سیاست خارجی هرکشوری می تواند به تبیین سیاست خارجی و پیشبرد اهداف هرکشوری در حوزه بین الملل بسیار کارگشا باشد.یکی از مهمترین مولفه های تاثیرگذار در سیاست خارجی هرکشوری فرد اجراکننده سیاست های تعیین شده آن کشور در حوزه سیاست خارجی می باشد.برای واکای این اثر باید شخصیت شناسی سیاسی و نوع تفکر مجری سیاست گذار در عرصه سیاست خارجی مورد بررسی قرار گیرد. پژوهش حاضر با هدف مطالعه بررسی شخصیت شهید سلیمانی و تاثیر آن در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در منطقه غرب آسیا به دنبال تبیین تاثیرگذاری شخصیت افراد موثر در سیاست خارجی بر اجرای صحیح روابط خارجی کشورها می باشد.این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی و در چارچوب نظری «تمدل پیوستگی روزنا» و «نظریه روانشناسی سیاسی» با شیوه ی گردآوری داده ها مبتنی بر منابع کتابخانه ای صورت گرفته است. بر اساس نتایج پژوهش شخصیت کاریزماتیک،متدین،ولایتمدار،باهوش و با درایت شهید سلیمانی با توجه به اختیارات قانونی در سیاست خارجی منطقه باعث ایجاد صلح در منطقه و پیشبرد اهداف انقلاب اسلامی در سیاست خارجی شده است.
نظریه دیپلماسی پنهان مقاومت پایه در روابط بین الملل؛ با تأکید بر گذار از نظم سلطه محور آمریکایی(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از مهم ترین حوزه های کارکردی سازمان های اطلاعاتی به عنوان تأمین کننده اصلی نیازهای اطلاعاتی سیاست گذاران در عرصه سیاست خارجی به ویژه در محور مقاومت، «دیپلماسی پنهان» است. در این میان به دلیل مخالفت و کارشکنی آمریکا با آرمان های انقلاب اسلامی، به ویژه در شرایط تحریم اقتصادی و فشار حداکثری سیاسی، یکی از حوزه های راهبردی و منحصر به فرد نظام جمهوری اسلامی برای پیشبرد سیاست خارجی و امنیتی کشور در فرآیند تعاملات و مناسبات بین المللی، عرصه «دیپلماسی پنهان مقاومت پایه» است که کاربست آن در حوزه ها و سطوح مختلف حکمرانی مستلزم تئوری پردازی در مقام نظر و هوشمندی در ساحت عمل است. نظریه دیپلماسی پنهان مقاومت پایه، با رویکرد سلطه ستیزِ موازنه بخش و نیز با عمق بخشی خارجی و جهت گیری مقاومتی بازدارنده محور، سیاست تحریم، مهار، انزوا و فشار حداکثری آمریکا و متحدانش را علیه جمهوری اسلامی از طریق مذاکرات محرمانه و دیپلماسی پنهان با بازیگران دولتی و غیردولتی محور مقاومت و سایر دولت ها بدور از هرگونه مداهنه و خیانت در آرمان مقاومت، خنثی و بی اثر می سازد. مقاومت، فی نفسه مبتنی بر کنش دیپلماسی پنهان یعنی غلبه بر بوروکراسی و فرآیندهای رسمی است. اساساً نظم مقاومت پایه انقلاب اسلامی به دلیل عدم دنباله روی از ابرقدرت ها و بلکه اتخاذ سیاست موازنه بخشی و بازدارندگی علیه نظم مبتنی بر سلطه آمریکایی، محدودیت های زیادی را بر روی دیپلماسی رسمی و عمومی تحمیل نموده و لذا حوزه دیپلماسی پنهان عملاً پنجره ای به روی دستگاه دیپلماسی ایران اسلامی برای کسب منافع امنیتی و عمق بخشی خارجی است. به لحاظ روشی نیز این پژوهش از روش اجتهادی و تفهمی بهره برده و مبتنی بر رویکرد تحقیق کیفی است.
راهبردهای پیشنهادی اندیشکده رند جهت مقابله با سیاست های منطقه ای جمهوری اسلامی ایران طی سال های 2021 تا 2023 (بر اساس نظریه تصمیم گیری عقلایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی آمریکا سال ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
77 - 112
اندیشکده ها در قالب گزارش های سیاستی، مقالات علمی، کتاب ها و ارائه مشاوره به سیاست گذاران حوزه سیاست خارجی آمریکا کمک می کنند. ایالات متحده آمریکا جمهوری اسلامی ایران را مانع منافع ملی خود در منطقه غرب آسیا می داند و اتاق های فکر آمریکا برای مهار نفوذ ایران، راهبردهای مختلفی را به سیاست خارجی ایالات متحده پیشنهاد می کنند. اندیشکده رند به دلیل تعامل با ساختارهای نظامی، امنیتی و جاسوسی ایالات متحده آمریکا، تمرکز بر روی مسئله ایران به عتوان طرح دشمن سازی و وجود لابی و تأثیرگذاری اش در پارلمان و نهادهای اجرایی آمریکا به عنوان یکی از معتبرترین نهادهای فکری آمریکا در زمینه مطالعه بر سیاست جمهوری اسلامی ایران شناخته می شود. مقاله بر گزارش های اندیشکده رند در سال های 2021 تا 2023 بر راهبردهای مختلف ایالات متحده در قبال نفوذ منطقه ای جمهوری اسلامی ایران متمرکز شده اند. تحلیل این گزارش ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA2018 و بر اساس الگوی تحلیل کیفی کوربین و استراوس، کدگذاری های باز و محوری انجام گرفت. سؤال اصلی تحقیق این است برای مقابله با نفوذ منطقه ای ایران در فاصله سال های 2021 تا 2023 چه راهبردهای توسط اندیشکده رند پیشنهاد شده است و این راهبردها بر اساس چارچوب تصمیم گیری عقلایی چگونه قابل تحلیل است؟ نتایج به دست آمده نشان می دهند که تحریم اقتصادی به عنوان یکی از مؤثرترین راهبردها با بیشترین فراوانی در گزارش ها ذکر شده است. در تحلیل چارچوب نظری، راهبردهای اندیشکده رند در قبال ایران با استفاده از اصول انتخاب عقلایی تحلیل شده است. هدف مرکزی این راهبردها، مهار و بازدارندگی نفوذ ایران در منطقه غرب آسیا است که در آن تحلیل هزینه ها و فواید سیاست ها به ویژه در مورد تحریم های اقتصادی و بازدارندگی نظامی، نقش محوری ایفا می کند.
تاثیر عوامل سیاسی و اقتصادی داخلی در مسیر تحقق و اجرای برجام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۸۲)
217 - 232
حوزههای تخصصی:
عوامل سیاسی و اقتصادی در مسیر تحقق و اجرای برجام و اعمال مجدد تحریم های ضد ایرانی در حوزه هسته ای نقشی اساسی داشته است. به عبارتی دیگر نقایص و نارسایی هایی که ریشه در مذاکرات برجامی و عدم تعهد و پایبندی طرف مقابل (ایالات متحده آمریکا) و فشارهای سیاسی داخلی که در مرحله اجراء وجود دارد، باعث شد تا آمریکا هزینه نقض عهد برجامی را برای خود بسیار پایین تر از طرف مقابل ارزیابی نماید. در این مقاله به دنبال پاسخ به این سؤال هستیم که عوامل داخلی چه تاثیری در تحقق و اجرای برجام دارد؟ این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و متغیرهای پنجگانه روزنا، در پی اثبات این موضوع است که وضع تحریم ها از سوی آمریکا منجر به بروز عوامل سیاسی و اقتصادی داخلی شده و این خود، یکی از بزرگترین موانع بر سر راه دولت ها در مسیر توسعه می باشد، لذا برای دستیابی به یک توافق پایدار، می بایست همه قوا همگام و همراه با تیم مذاکره کننده و در جهت کاهش فشارهای اقتصادی بر مردم حرکت کرده و با ارائه پیشنهادهای سازنده خواستار لغو تمامی تحریم ها باشند. این در صورتی است که جمهوری اسلامی ایران، همواره به تعهدات خود در مقابل برجام پایبند بوده است.
مؤلفه ها و چالش های سیاست خارجی چین در قبال عربستان سعودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۸۳)
323 - 347
حوزههای تخصصی:
نظام بین الملل نه تنها در سال های اخیر شاهد افزایش روزافزون قدرت چین بوده است، بلکه این کشور با اعتمادبه نفس بیشتری منافع ملی خود را در جهان دنبال می کند. خاورمیانه یکی از مناطقی است که اهمیت زیادی برای چین دارد. این منطقه به دلیل تأمین بخش اعظمی از انرژی جهان و موقعیت ژئواستراتژیک مورد توجه قدرتهای جهان از جمله چین است. ازاین رو یکی از قدرت های اصلی، یعنی عربستان، نقش ویژه ای در سیاست خارجی چین دارد. بر این اساس، پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و بر پایه گردآوری منابع اسنادی کتابخانه ای، درصدد پاسخ به این پرسش می باشد: چه مؤلفه هایی سیاست خارجی چین را نسبت به عربستان شکل داده است و چه چالش های آن را تهدید می کند؟ نتیجه کلی پژوهش حاکی از آن است که سیاست خارجی چین در قبال عربستان متأثر از تضمین امنیت انرژی، حفظ ثبات شبه جزیره عربستان، حمایت از ابتکار کمربند جاده در شبه جزیره عربستان، کمک به تأمین امنیت مسیر دریایی راه ابریشم در دریای سرخ، همسوسازی کشورهای خلیج فارس با سیاست خارجی چین و همراهی به جهت مقابله با گروه های تروریستی می باشد که سه چالش، روابط اقتصادی و سیاسی ایران با چین، روابط راهبردی عربستان با آمریکا و وضعیت مبهم مسلمانان اویغور، سیاست خارجی آن را در قبال عربستان تهدید می کند.
سیاست خارجی دولت اول ترامپ؛ رویگردانی جمهوری خواهان از بین الملل گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
ظهور دونالد ترامپ در آمریکا و مواضع سیاست خارجی وی، گویای شدیدترین رویگردانی از بین الملل گرایی در سیاست خارجی دولت های جمهوری خواه از زمان پایان جنگ جهانی دوم می باشد که بویژه با رویکردهای بشدت بین الملل گرایانه و مداخله گرایانه سه دولت جمهوری خواه پیش از آن در تعارض است. چنین تغییر قابل ملاحظه ای این سؤال را ایجاد می کند که چرا دولت ترامپ جهتی متفاوت از سیاست خارجی اسلاف خود را انتخاب نمود؟ در جهت پاسخ به این پرسش، پژوهش حاضر با بهره گیری از واقع گرایی نوکلاسیک به عنوان چارچوب نظری و روش تاریخی به عنوان روش پژوهش، سه دوره تاریخی در سیاست خارجی آمریکا که در آن تمایل به بین الملل گرایی در بین جمهوری خواهان کاهش یافته را مورد بررسی قرار داده است تا با واکاوی پویایی هایی درون حزب جمهوری خواه در هر سه دوره، عوامل تأثیرگذار بر تغییر در سیاست خارجی جمهوری خواهان را استخراج نماید. نتایج حاصله بیانگر وجود یک رابطه مستقیم بین کاهش میزان تهدید علیه امنیت و منافع ایالات متحده و کاهش تمایل به بین الملل گرایی در سیاست خارجی جمهوری خواهان است. در هر سه دوره، پس از افول یک تهدید عمده علیه آمریکا، رویگردانی از بین الملل گرایی در ترجیحات سیاست خارجی جمهوری خواهان افزایش یافته و به تبع آن سیاست خارجی دولت های جمهوری خواه را متأثر ساخته است. در همین راستا، غلبه یافتن گفتمان سیاست خارجی ترامپ ناشی از کاهش میزان تهدید گروه های تروریستی و در نتیجه عدم تحمل هزینه های بالای راهبرد جنگ علیه تروریسم توسط جمهوری خواهان است. از این منظر، گفتمان سیاست خارجی ترامپ در نقطه تعادل دو گرایش امنیت خواهی و هزینه گریزی در ترجیحات سیاست جمهوری خواهان قرار گرفته است.
شناسایی نقش ژئوپلیتیکی ایران در مهار تروریسم از سال 2001 تا 2020 در منطقه خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر، منطقه خاورمیانه به دلائل متعددی، درگیر تروریسم و جریان های تروریستی، به ویژه گسترش جریان های تندرو دینی شده است؛ بطوری که عمده حوادث تروریستی جهان در کشورهایی نظیر افغانستان، سوریه، عراق، یمن و... رخ می دهد و به همین دلیل، خاورمیانه موضوع بسیاری از گفتگوهای دو یا چندجانبه بین المللی کشورها در خصوص مواجهه با بحران های برخاسته از این جریان های تروریستی شده است و جمهوری اسلامی ایران نیز به دلائل مختلف ژئوپلیتیکی، تحت تأثیر گسترش تروریسم، به ایفای نقش خود در مقابله با این جریانات پرداخته است. در این پژوهش که به روش تحلیلی - توصیفی به واکاوی ابعاد پژوهش پرداخته می شود، نتایج پژوهش در پاسخ به سؤال اصلی مبنی بر اینکه « منطق ژئوپولیتیکی ایران در مقابله با تروریسم در محیط پیرامونی منطقه ای (2020-2001) متأثر از چه عواملی بوده است؟»، بیانگر آن است که منطق سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در ارتباط با مقابله با تروریسم در برخی مناطق همچون افغانستان و سوریه متأثر از رهیافت های ژئوپتیکی (واقع گرایی تدافعی) و در برخی مناطق همچون عراق و یمن، متأثر از رهیافت های ژئوکالچری بوده است که در این پژوهش به تفصیل، به علل و چرایی چنین گزاره ای در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در مبارزه با تروریسم در منطقه خاورمیانه پرداخته شده است.
تحلیل سیاست خارجی احمد قوام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله سیاست خارجی احمد قوام در 5 دوره ارتش دو دوره در زمان احمدشاه قاجار و سه دوره در دوران محمدرضا شاه پهلوی بحث و بررسی نمودیم. و با دلایل شواهد که در 5 کابینه قوام دیدیم می توان گفت سیاست خارجی قوام موازنه مثبت نیست که دکتر یارواند آبراهامیان در کتاب ایران بین دو انقلاب گفته بود نیست بلکه احمد قوام جزء نیروی سوم می باشد. قوام از اولین دولت در خرداد 1300 خورشیدی نگاه به قدرت نو ظهور قرن بیستم یعنی ایالات متحده آمریکا داشته است و امتیاز نفت شمال را به شرکت آمریکایی استاید اویل می دهد دکتر میلسپو آمریکایی که کارشناس امور مالی بری سرو سامان دادن به اوضاع نابسامان اقتصادی ایران را به یاران دعوت می کند. در سال 1321 خورشیدی از مستشاران نظامی آمریکایی برای سرو سامان دادن به ژاندارمری و شهربانی ایران سرهنگ شوارستکف را به ایران می آورد. در سال 1324 تا 1326 که دولت چهارم قوام تشکیل شد. برای تخلیه ایران از قوای ارتش سرخ شوروی دست کمک به دولت آمریکا داد.
جایگاه ژئوپلتیک در جهت دهی به سیاست خارجی ج.ا.ا با تأکید بر سیاست همسایگی تعامل گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ژئوپلتیک از جمله عوامل موثر بر سیاست خارجی کشورها است. سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران نیز از عوامل ژئوپلتیک متاثر بوده است. هدف اصلی مقاله ی حاضر، بررسی جایگاه ژئوپلتیک در جهت دهی به سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران است. سوال اصلی این گونه مطرح شده است که ژئوپلتیک چه تاثیری بر جهت دهی سیاست خارجی ایران در بعد از انقلاب اسلامی داشته است؟ که این فرضیه مطرح شده است که ژئوپلیتیک با تبیین یا سنجش تأثیر هریک از عوامل موثر بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، به دستگاه دیپلماسی در طراحی و اجرای سیاست خارجی واقع بینانه کمک کند و دستیابی به منافع ملی و امنیت ملی را آسان تر کند. نتایج مقاله نشان می دهد که نگاه عملی و نظری در طول سال های گذشته در سیاست خارجی ایران عدم توجه به راهبرد نگاه به شرق و نگاه یک جانبه به غرب، باعث غفلت از سایر مراکز و منابع قدرت و ثروت جهانی به خصوص در نزدیکی مرزها گشته است، اما در سال های اخیر راهبرد نگاه به شرق، به راهبردی منطقه گرایانه از سوی جمهوری اسلامی ایران در منظومه نگاه ژئوپلتیک و جغرافیایی تبدیل شده است، چرا که ایران از جمله کشورهایی می باشد که به لحاظ موقعیت جغرافیایی و سیاسی، از مزیت ژئواستراتژیک، ژئواکونومیک و ژئوپلیتیک بهره مند می باشد. بر این اساس راهبرد نگاه به شرق که از منطق علمی و تاریخی، همچنین ریشه های جغرافیایی و سیاسی در سیاست خارجی کشور برخوردار است و هویت سازی جدیدی در گفتمان سیاست خارجی ایجاد می کند، از اهمیت مضاعفی برخوردار شده است. نوع روش تحقیق توصیفی –