مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
سبک
حوزه های تخصصی:
مدیران مسلمان با ویژگیهای رفتاری «رابطه گرایانه» خویش در سازمان میتوانند با رعایت حال کارکنان و اهمیت دادن به آرا، باورها و احساسات آنان، به هدایت و رهبریشان پرداخته و از این طریق، بین خود و نیروی انسانی اعتماد و احترام متقابل به وجود آورده، و زمینة تأمین نیازهای مادی و معنوی آنها را فراهم نمایند، بدین سان میتوانند نقش بسزایی در مدیریت بهینه نیروی انسانی و رشد و تعالی آنان ایفا کنند. ازاین رو، این مقاله برآن است تا بر اساس روش توصیفی و تحلیلی به شناسایی و تبیین ویژگیهای رفتاری مبتنی بر سبک رهبری رابطه گرایی در سیره امام خمینی(ره) به عنوان الگویی برای مدیران نظام اسلامی بپردازد. از یافته های این پژوهش، میتوان به هشت ویژگی اساسی «بصیرت بخشی»، «ایجاد تحول روحی و معنوی»، «خدمت گذاری»، «مشارکت جو»، «وحدت بخشی»، «اعتماد به نفس بخشیدن»، «سخنگوی پیروان» و «امیدبخشی» اشاره نمود.
معرفی جوهر معظم سروده ی میرزا گل محمدخان ناطق مکرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تمام میراث مکتوب زبان فارسی لزوماً در چارچوب مرزهای فعلی جغرافیایی ایران قابل احصا نیست و تحوّلات گوناگون گذشته، باعث جدایی بخش هایی از این سرزمین، گسترش زبان فارسی و پیدایش آثاری به این زبان در مرزهای خارج از ایران گردیده است. گل محمد ناطق مکرانی یکی از سخنوران منطقه ی بلوچستان پاکستان است که متأسفانه برای ادب دوستان، چندان شناخته شده نیست. آثار ناطق عبارتند از دیوان و یک مثنوی که مثنوی او در دست نیست و دیوان مختصر او که «جوهر معظم» نام دارد، تنها اثر موجود وی است. این دیوان تا به حال دو بار در هند و پاکستان به چاپ رسیده است و اشعاری در قالب های قصیده، قطعه، رباعی و غزل را شامل می شود که در چاپ دوم، مجموعه نامه های شاعر نیز بر آن افزوده شده است. نگارندگان در این مقاله پس از معرّفی مختصر شاعر و دیوان وی، با سیری در این اثر، به روش تحلیل محتوای اشعار، به بررسی کوتاه سبک، مضمون و محتوای آن پرداخته اند.
وحدت «ساختاری واژگانی» جمله های همسانی (پیوسته)، یکی از الگوهای نحوی موسیقی آفرین در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مثنوی معنوی از شگرف ترین آثاری است که پیوسته مورد نقد و تحلیل قرار گرفته است. یکی از ویژگی های منحصر به فرد این شاهکار ادبی، وحدت «ساختاری واژگانی» جمله های همسانی (توازن نحوی و واژگانی) است. منظور از جمله های همسانی، جمله های مرکبی است که جمله واره هایشان با هم، رابطة همپایگی، تفسیری، بدلی یا تأکیدی دارند و هر یک از این جمله واره ها ممکن است مرکب وابسته باشند. باید اعتراف نمود که به نقش الگوهای نحوی، در ایجاد بلاغت و موسیقی کمتر توجه شده است. اگر صناعاتی مثل موازنه و ترصیع و... که مبتنی بر روش تسجیع و تکرار هستند، از دیدگاه نحوی بررسی شوند، روشن می شود که روش موازنه و ترصیع، جمله های همسانی است که ساختار زبانی و دستوری یکسانی دارند؛ یعنی این الگوی نحوی، بستر آن صناعات است. آنچه که الگوی وحدت «ساختاری واژگانی»، بر صنایع مذکور فزونی دارد، این است که در صنایع مذکور آهنگ واژگان و خصوصاً آهنگ پایانی جمله ها اهمیت دارد و کمتر به وحدت ساختار دستوری و وحدت واژگانی توجه می شود. مولانا به نحو شگفت انگیزی این الگوی نحوی را چه در دیوان و چه در مثنوی به کار می گیرد و از تکرار واژگان و ترکیبات و جمله ها ابایی ندارد. چه بسا همین ساختار یکسان، موجد موسیقی در شعر وی است. این مقاله در عین آنکه نکته ای دستوری را تبیین و توصیف می نماید، به بررسی زبان اثر از حیث زیبا شناختی نیز می پردازد که به سبک شناسی منجر می شود.
رویکرد تحلیلی به عناصر داستانی سندبادنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سندبادنامه نوشته محمد بن علی ظهیری سمرقندی از نوع ادب تمثیلی است که با نثری مصنوع در قرن ششم نگاشته شده است. این کتاب شامل یک داستان اصلی و سی و سه داستان کوتاه فرعی است. این حکایات در موضوعات مختلفی چون مکر و دسیسه زنان، شاهان و شاهزادگان و حیوانات سخن گو و... و متضمن مسائل اخلاقی صریح و روشن است. در این پژوهش، پس از تقسیم داستان ها از نظر موضوع و درون مایه، عناصر دیگر داستان از جمله شخصیت، زمینه، زاویه دید، صحنه، پی رنگ، لحن، سبک و مخاطب به صورت اجمالی مورد بررسی قرار گرفته است. هدف از تحلیل و بررسی این داستان ها، مقایسه روش قصه نویسی ظهیری با تعاریف و معیارهای امروزی داستان نویسی و میزان وفاداری وی به حفظ چهارچوب قصه نویسی است. استفاده از شخصیت های نوعی و تمثیلی به صورت ایستا با لحن ثابت در گفتگو و متن قصه، سبک نگارش ثابت و نبودن طرح متنوع و رابطه منطقی و استوار میان حوادث، این اثر را با وجود حجم نسبتاً بالا، به دور از معیارهای امروزی داستان نویسی و در حد قصه ای نمادین و تمثیلی نشان می دهد اما نثر مصنوع و مزین و پایبندی به قصه نویسی کهن، بر اهمیت ادبی آن افزوده است.
بازتاب دیدگاه شاعر در نحو منظومه ویس و رامین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر آمیزه ای از اندیشه و صور خیال است. اندیشه های شاعر، زبان اوست که در قالب شعر بیان شده است و به ذهن مخاطب متبادر می شود. جهان بینی شاعر و کیفیت تبیین امور، در ساخت جمله های او تأثیر می گذارد. در نتیجه هر کدام از سبک ها و ژانرهای ادبی، الگوهای دستوری مشخصی را برمی گزینند. این الگوهای دستوری در واقع بیان کننده نوع دیدگاه و ذهنیت حاکم بر آن سبک و یا موضوع ادبی هستند. عوامل دستوری که تفاوت های دیدگاه و نگرش مؤلّف را نسبت به موضوع یا مؤلّفه ای در متن نشان می دهد، بسیارند اما در این مقاله به دو عامل وجهیّت و متغیرهای زمان در مثنوی ویس و رامین اشاره می شود. هدف این پژوهش، روشن ساختن دیدگاه و نگرش فخرالدین اسعد گرگانی در به کارگیری فعل ها، قیدها، صفت ها و نیز چینش واژگان و انعکاس صدای وی در نحو جمله هاست. نتایج حاصل از تحلیل های انجام شده بیانگر این است که نگرش شاعر تابعی است از غلبه رویداد محوری، و استفاده وی از قیدهای زمان حال، بیانگر واقع گرایی و اطمینان او درباره موضوع داستان است. صفات و خصوصیاتِ فخرالدین، رویکردی مطلق گرا و برابر دارد و از طریق ارجاع کلام به «لحظه سخن گفتن» و کاربرد زمان مضارع و قیدهای تأکید و ایجاب، باور قطعی و مسلّم شاعر نسبت به موضوع عشق و پیامدهای آن نشان داده می شود.
کاربرد آیات و احادیث در تاریخ بیهقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صبغه ادبی و هنر سبکی که بیهقی در نوشتن کتابش به کار برده، آن را در میان تمام آثار تاریخی زبان فارسی ممتاز کرده است. این کتاب هم از حیث نثر پارسی و هم تاریخ نویسی مزیّت های فراوانی دارد و کتابی اخلاقی و آموزنده است. از آن جا که یکی از خصیصه های مهم نثر دوره بیهقی استفاده از آیات و احادیث است، سعی نگارندگان در این مقاله بر آن بوده تا هنر سبکی بیهقی و بلاغت او را از حیث کاربرد آیات و احادیث به شیوه توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار دهند. لذا دو پرسش اصلی مطرح می شود: الف) با توجه به نوع کاربرد آیات و احادیث در نثر آن دوره، بیهقی بیشتر از چه شیوه هایی بهره برده است؟ ب) آیا آیات و احادیث کاربرد و استفاده های دیگری نیز داشته اند و تا چه اندازه این کاربرد بر اهمیت و هنر سبکی بیهقی افزوده است؟ نتیجه این تحقیق حاکی از آن است که از آیات و احادیث علاوه بر بهره گیری به عنوان رکنی زینتی که مرسوم آن دوره بوده، برای کاربردهایی سیاسی، اخلاقی و تعلیمی، تحلیل شخصیت افراد، تعلیق و... نیز بهره گرفته شده است. در این تحقیق به نمونه هایی از کاربرد آیات که بی هیچ گونه فاصله به رشته نثر می پیوندند و کاربرد اخلاقی و پندآموز دارند، به عنوان برجسته ترین شیوه بهره گیری از آیات اشاره شده است.
گونه ای کنایه آمیغی در غزل صائب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صناعات شعری از جمله عواملی هستند که برجستگی آنها در شعر هر شاعر، سبک منحصر و مختص به خود او را می سازند. یکی از انواع صناعات و شگردهای شعری، صنایع کنایه محور یا کنایه های آمیغی است. این صورت های ادبی همانطور که از نامشان پیداست صناعاتی آمیغی اند که در آنها کنایه به عنوان محور و مرکز با صناعاتی دیگر می آمیزد و این آمیختگی، صناعات پیچیده ی تازه ای را فراهم می آورد. یکی از انواع این صنایع کنایه محور، کنایه ای است که با استعاره و ایهام و، گاه افزون بر این دو، با تشبیه می آمیزد؛ سابقه ی این صناعت – که اخیراً نام «استعاره ی ایهامی کنایه» برای آن پیشنهاد شده است- در ادب فارسی به حکیمِ باژ، باز می رود و در شعر حافظ نمود قابل توجهی دارد ولی برجستگی چشمگیر آن در سبک هندی است، به گونه ای که نادیده انگاشتن آن به ویژه در غزل صائب، انکار یکی از برجسته ترین ویژگی های سبکی آن است. این شگرد آمیغی از این طریق پدید می آید که شاعرکنایه ای را به پدیده ای عاریت دهد که در عالم واقع، صورتی همانند آن، ولی با مفهومی دیگر، در خود پدیده باشد. این صناعت شاید مهم ترین ابزاری باشد که صائب را در آشکار کردن ویژگی ممتاز شاعرانه ی خود، یعنی توان بی نهایت وارِ خلق مضمون های رنگین، یاری کرده باشد. این جستار به تحلیل دوباره و تکمیلی صناعت «استعاره ی ایهامی کنایه» و انواع آن و بررسی آن در غزل های صائب می پردازد.
آشنایی زدایی وزنی در قصیده های ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش کوششی است صورت گرایانه که در آن دو هدف اصلی دنبال شده است؛ نخست پاسخ دادن به این پرسش که ماهیت فرایند آشنایی زدایی چیست و آشنایی زدایی وزنی چگونه روی می دهد. دوم نشان دادن اینکه در شعر ناصرخسرو ویژگی عروضی ای هست که می توان آن را نمونة برجسته ای از آشنایی زدایی وزنی به شمار آورد. به این منظور هفت وزن نامأنوس در دیوان وی یافته شد که به دلیل تفاوت ساختاری به دو دستة یک و شش تایی بخش شدند. شش وزن دستة دوم که پرداختن بدان هدف اصلی این جستار است در یک ویژگی عروضی مشترک اند و آن اینکه امتداد زنجیرة هجایی آن ها با وزن های رایج و هم خانوادة هریک متفاوت است. راز آشنایی زدایی وزنی برخی قصیده های ناصرخسرو را باید در همین ویژگی عروضی جست.
بررسی ویژگی های سبکی و واژگانی کتاب جوامع احکام النجوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب جوامع احکام النجوم تألیف ابوالحسن علی بن زید بیهقی یکی از ارزشمندترین کتاب هایی است که در قرن ششم در زمینة احکام نجومی نگاشته شده است. نثر این کتاب بسیاری از ویژگی های زبانی و سبکی نثر مرسل قرن ششم هجری را داراست. این کتاب ویژگی های سبکی خاصی دارد که از جملة آن ها می توان به انواع تکرار، انواع حذف، کاربرد خاص عبارات و کلمات، ویژگی های کتابت، کاربرد خاص ضمایر و همچنین ترتیب قرارگرفتن اجزای جمله اشاره کرد که در این مقاله به آن ها پرداخته شده است. در این کتاب علاوه بر استعمال کلمات کهن فارسی کلمات دشوار عربی هم به کار رفته است و حتی گاهی کلماتی دیده می شود که استعمال آن ها نادر است و در فرهنگ های لغت به آن ها اشاره ای نشده است.
امام خمینی (ره) و بررسی سبک رهبری ضابطه گرایانة(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
امدیران با سبک «ضابطه گرایی» می توانند با رعایت قوانین و مقررات و اعمال «ضابطه» به جای «رابطه» و تقدم مصالح اجتماعی بر مصالح فردی، گروهی و جناحی سازمان را رهبری کنند و در این زمینه، با پرهیز از تساهل و تسامح در اصول و ارزش های الهی و سستی در انجام وظایف، کارکنان را به خیر و صلاح فراخوانند و زمینة بهسازی و اصلاح و تربیت آنان را فراهم آورند و بدین سان، نظام شایسته سالاری و بهبود روش ها وتشکیلات را پی ریزی نموده، رضایت اصلی را از انجام کار به دست آوردند و عزت نفس خویش را از دستیابی به هدف حاصل کنند. این مقاله بر آن است تا با روش «توصیفی» و «تحلیلی» به شناسایی و تبیین ویژگی های رفتاری مبتنی بر سبک رهبری ضابطه گرای امام خمینی(ره) به عنوان الگویی برای مدیران نظام اسلامی بپردازد. از یافته های این پژوهش، می توان به چهار ویژگی اساسی «قانون گرایی»، «تبیین وظایف و اختیارات»، «قاطعیت» و «شایسته سالاری» اشاره نمود.
رهبری و بررسی سبک های آن بر اساس قاعدة فقهی «لا ضرر»(مقاله ترویجی حوزه)
حوزه های تخصصی:
امدیریت ازجملة پیچیده ترین و پربحث ترین موضوعاتی است که در هزارة سوم، مطمح نظر محققان قرار گرفته و آنها را به بررسی ابعاد آن واداشته است. یکی از ابعاد مهم مدیریت «رهبری» مدیر و سبک رهبری اوست. هر مدیر با توجه به شرایط محیط درون و بیرون سازمان، دارای یک یا چند سبک رهبری است. مدیران ایرانی نیز از این قاعده مستثنا نیستند. اما به علل متعددی ازجمله علل فرهنگی، سبک هایی که در جهان غرب متولد شده اند، پیش از ورود به سازمان های ایرانی، باید از حیث تطابق با مسائل اعتقادی و فرهنگی سازمان های ذی ربط بررسی شوند. ازجمله سنجه های قدرتمند برای بررسی تطابق سبک های رهبری با مباحث اعتقادی، قاعدة فقهی «لاضرر» است؛ قاعده ای که با وجود دقت های بسیار در مبانی و بنیادها و وجود آثار مبسوط آن، از نظر کاربردی و میزان کارآمدی، در انزوای نسبی قرار دارد. این تحقیق درصدد پرداختن به این جنبه از قاعدة مزبور است و با روش «توصیفی» و «تحلیلی»، میزان سازگاری سبک های موجود رهبری را با قاعدة فقهی «لاضرر» بررسی می کند.
واکاوی سبک زندگی متعلّم در تمدن نوین اسلامی و مقایسة آن با آراء اند یشمندان غربی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
جایگاه متعلم در تعلیم و تربیت تمدن های بشری همواره به شکل خاصی مطمح نظر بوده است. این مسئله در چارچوب آراء مربیان بزرگ یا استلزامات تربیتی مکتب های رسمی فلسفی بیان می شود و گاه علاوه بر توجه به مکتب های جدید فکری و فلسفی، به مبانی سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی نظام های موجود هم توجه خاص می کند. از طریق روش «توصیفی تحلیلی» ابتدا سبک زندگی متعلّم در تمدن نوین اسلامی و در ساحت های گوناگون تربیتی آن بررسی شده، سپس دیدگاه های اند یشمندان معاصر غربی بیان گردیده است. یافته های مطالعة حاضر حاکی از آن است که پیشرفت و پویایی متعلّم به عنوان محور تعلیم و تربیت متناسب با تحوّلات عصر نوین از دغدغه های این تمدن هاست. در مقابل، تفاوت دیدگاه خدا باورانه و انسان مدارانه در دو تمدن، موجب تفاوت دو دیدگاه نسبت به متعلّم شده است. بنابراین، اگر چه در دو تمدن مذکور متعلّمان آموزش های علمی یکسان می بینند، اما از نظر عقیده، رفتار و اخلاق، مسیری متفاوت می پیمایند.
وجهیت در ترجمه: موردپژوهی ترجمه های فارسیِ سبک رواییِ وولف در رمانِThe Waves(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هنگام بحث پیرامون سبک، چه در مطالعات ادبی و چه زبانشناختی، درواقع درمورد عادت های زبانی نویسنده سخن میگوییم. بدیندلیل میتوان به هر نویسنده سبک خاصی را نسبت داد و آن سبک را به اسم او نامگذاری کرد، به عنوان مثال سبک شکسپیری، جویسی یا وولفی. باتوجه به اینکه وجهیت و استفاده مکرراز افعال و قیود وجهی یکی از مؤلفه های کلیدی دنیای داستانیِ ترسیم شده در رمانِ The Waves است، پژوهش حاضر به بررسی این مسئله می پردازد که مترجمان چگونه این کلمات وجهی را ترجمه می کنند و آیا انتخاب های آنها بر دنیای داستانی متن اصلی تأثیر می گذارد و «حس» آنرا تغییر می دهد یا خیر. بدین منظور رمانِ The Waves نوشته ویرجینیا وولف و دو ترجمه فارسی آن خیزاب ها ترجمه پرویز داریوش (1356) وامواج ترجمه فرشاد نجفی پور (1377) انتخاب شدند و مدلِ بوسو (2004)،مبتنی بر مدل دستور وجهیتِ سیمپسون (1997)، جهت بررسی نحوه برگردان افعال وجهی استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که وجهیت، یعنی الزامات شخصی، تصویر منفی، احتمالات، قابلیت ها و توانایی های شخصیت های رمان در ترجمه ها کمتر از متن اصلی موردتأکید هستند اما داریوش در مقایسه با نجفی پور آن ها را به صورت نظام مندتری ترجمه کرده است.
رسانه ملی و سبک زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق خانواده
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق حرفه ای اخلاق رسانه ای
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و خانواده
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی
سبک زندگی، از جمله مفاهیم رایج در علوم اجتماعی است که در مقام معرفی برخی از واقعیت های فرهنگی جامعه به کار می رود. تلقی «سبک» به عنوان شیوه، الگو، آیین، راه و رسم، نظم، قاعده و به تعبیر برخی داستان زندگی در فرایندهای جاری و پویش های مکرر و تجدیدشونده، با فضای فرهنگی و اندیشه ای جامعه ما تناسب بیشتری دارد.
سبک در مقام تحقق امری ترجیحی، تعینی، تجربی، تراکمی، نهادینه، تاریخی و میان نسلی است. در مقام استقرار و برای نسل هایی که بدان ارجاع می دهند، ماهیت قاعده ای، هنجاری، توصیه ای و مناسکی دارد. در سطح فردی و روان شناختی، گاه از آن به منش، تیپ روانی و شخصیتی و عادت واره تعبیر می شود. در هر جامعه، معمولاً تنوعی از سبک ها و خرده سبک ها به اعتبارات مختلف رواج دارد. برخی سبک ها به دلیل عمومیت و ارجاع جمعی، کلان الگو شمرده می شوند. مفهوم سبک به لحاظ گسترده معنا، تقریبا همه عناصر و مؤلفه های عینی و نمادین را دربر می گیرد، اگرچه غالبا به جلوه های رفتاری و نمودهای عینی تقلیل یافته و تعریف می شود.
امروزه رسانه های جمعی، یکی از مجاری مهم و در مواردی بی بدیل، در فرایند انتقال، تثبیت، تغییر، توجیه و حتی تولید سبک های زندگی شمرده می شوند و این گفت وگو به این موضوع می پردازد.
کاربرد زبان عامیانه یکی از خصایص سبکی منشآت قائم مقام فراهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قائم مقام فراهانی نویسنده بزرگ ادبیات کلاسیک و یکی از نقاط عطف تاریخِ نثر فارسی است که نثرش سبب تحول در ادبیات مشروطه شده است. کار عمده وی رهاساختن نثر از پیچ و خم عبارت پردازی های رایج در عهد صفوی و تیموری، و پیرایش نهال انحراف از شیو ه متداول نثر مصنوع و کم محتوای آن زمان بوده است. نثر این اثر از نظر شاخصه ها و شگردهای ساده نویسی عناصر زبان عامیانه بسیار ارزشمند است. نوشتار حاضر سبک منشآت قائم مقام فراهانی را از نظر به کارگیری عناصر زبان عامیانه در سطوح مختلفِ مفردات، تعبیرات، ترکیبات کنایی، مثل ها و اشعار بررسی می کند. این مقاله به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته و در پایان نیز از حیث کمی بررسی شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهد که کاربرد مثل ها، اصطلاحات و کنایات مردمی به نثر قائم مقام و به خصوص به منشآت او وجهه ای پویا و زنده داده است. وی با تکیه بر ذوق و فضل خود مسائل روز را با زبان و اصطلاحات رایج دوره و در بافتی آهنگین و ادبی به سبک گلستان ارائه کرده است.
تأثیر سبک های موسیقی بر طراحی گرافیک (مطالعه موردی: طراحی جلد آثار موسیقایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موسیقی یکی از هنرهایی است که برای عرضه محصولاتشان نیازمند طراحی گرافیک هستند؛ چه قبل از اختراع و پیدایش ابزار ضبط و پخش موسیقی که به جلد نت ها و پوسترهای موسیقی محدود بود و چه بعد از آن که طراحی جلد صفحات گرامافون، نوارهای کاست، CDو DVD به آن ها اضافه شد. موضوع این مقاله تأثیر متقابل سبک در موسیقی و گرافیک است. به نظر می رسد که تا دهه 60، داده ها و دریافت های حسی و نحوه بیان آن ها در سبک ها، تأثیر مستقیم و متقابل بر موسیقی و گرافیک داشته است. این هنرها با تأثیرگذاری متقابل بر یکدیگر، در یک راستا در حرکت بوده اند. بدین ترتیب، فرم و فضای موسیقیایی، ریتم و رنگ اصوات کاملاً در اثر گرافیک مربوط به آن سبک مشهود است. از دهه 60، به دلیل گرایش به موسیقی تجاری یا تنوع در زیرشاخه های موسیقی،گرافیک آثار دچار تغییرات شد و این رخداد باعث کاهش حس موسیقیایی در آثار تجسمی و پراکندگی در سبک شده است. در این بررسی، کوشیدیم که سبک های موسیقی و گرافیک را به موازات یکدیگر بررسی کنیم. از فرضیات این پژوهش این است که ویژگی های سبک در هنر موسیقی بر طراحی گرافیکی آن تأثیر می گذارد؛ ازاین رو، در این بررسی آثار مشهور مربوط به سبک هنری در موسیقی را با هنر تجسمی (اثر گرافیکی) مقایسه کردیم. این تحقیق را به شیوه مقایسه ای و تحلیل آثار برجسته دردسترس انجام داده ایم. به نظر می رسد که ویژگی های سبک در موسیقی در عناصر تجسمی (طرح، رنگ، ریتم و ...) اثر تجسمی انعکاس یافته است.
بررسی مفهوم و جایگاه سبک هنری در هنر عامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با استفاده از روش توصیفی تحلیلی ضمن برشمردن برخی از ویژگی های عمده هنر عامه به بررسی نقش و جایگاه سبک در آن می پردازد. هنر عامه به مثابه آیینه ای رو به فرهنگ عمومی، پیشینه تاریخی، آرمان ها و آرزوهای یک جامعه است. ویژگی هایی مانند جمعی بودن، ساختار ساده، احساسات گرایی، روایت گری، و توانایی برقراری ارتباط با لایه های مختلف اجتماعی، باعث می شود تا هنر عامه ضمن برقراری یک زمینه ارتباطی قوی، پیوند تاریخی، اجتماعی و فرهنگی محکمی بین اقشار گوناگون یک جامعه به وجود آورد. از این رو سبک که در برگیرنده جهان بینی فردی هنرمند است، بنا به ماهیت اجتماعی و فرهنگی هنرهای عامه، بیش از اینکه امری فردی و شخصی باشد مقوله ای عام است که تابع مؤلفه های عمیق اجتماعی و فرهنگی جامعه قرار می گیرد. البته این به این معنی نیست که در هنرهای عامه هنرمند استقلال سبک ندارد، هنرمند می تواند تا آن جا که مبانی اصلی فرهنگی و زیبایی شناختی جامعه به او اجازه می دهد، سبک شخصی و هویت هنری فردی خود را در اثر هنری به جا بگذارد.
سبک شناسی روایت: الگوی تأویلی خطا، مجازات در ساختار حکایات عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تلاش شده است تا با تأکید بر تأویل به عنوان ویژگی ای بنیادین در زبان عرفان، یکی از پرکاربردترین الگوهای روایی در حکایات عرفانی معرفی شود. این الگو نیز، همسو با بسیاری از حکایات تعلیمی حاصل خطا و مجازات است، با این تفاوت که خطای آشکار رخ داده از سوی یک کنشگر، با تبدیل شدن به کنشی قانونی، به مجازات مورد انتظار نمی رسد بلکه در لایه ای دیگر با تعریف خطایی نو مجازاتی نو نیز رخ می دهد. در این الگوی روایی، تأکید بر خطای دوم، محصول حرکتی تأویلی و باطن گرایانه است به همین دلیل خطای نخست نیز دیگر خطا محسوب نمی شود. از این رو می توان گفت این الگو توصیفی روایی از کارکرد تأویل در متون عرفانی ارائه می دهد. با این نگاه، برجسته شدن برخی خطاها در حکایات عرفانی و چشم پوشی از برخی دیگر، می تواند نقش قوانین حاکم بر سنت عرفانی در شکل گیری این حکایات را نیز آشکار کند. این روش و الگوی برآمده از آن اگرچه بر ویژگی های ساختاری و روایی متون عرفانی مبتنی است، پیوندی آشکار با عناصر زبانی و فکری سنت عرفانی دارد. این مقاله تلاشی است محدود در جهت سبک شناسی روایت در حکایات کهن.
سبک شناسی مواجهه امامان معصوم(ع) با مدعیان دروغین مهدویت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این پژوهه با روشی توصیفی تحلیلی می کوشد تا سبک مواجهه ائمه(ع) با مدعیان دروغین مهدویت را واکاوی کند. این جستار در پاسخ گویی به این پرسش که سبک مواجهه امامان معصوم(ع) با مدعیان دروغین مهدویت به چه نحوی بوده، تأکید دارد که سبک مواجهه آنان از سنخ «مدیریت بحران» بوده است؛ بدین معنا که ائمه(ع) در مقابله با مدعیان دروغین به دنبال اتخاذ تصمیماتی بودند که به کاهش روند پیدایش مدعیان و به کنترل و دفع آنان بینجامد. در این راستا با دو گونه «مدیریت دفعی در مرحله پیشینی» و «مدیریت رفعی در مرحله پسینی» روبه روییم. در ادامه سازوکارهای ائمه(ع) در هر قسمت بررسی می شود. بررسی های این مقاله مقدمه ای است برای پاسخ دادن به این پرسش که باید از چه الگویی برای تقابل با مدعیان دروغین مهدویت بهره جست؟
سبک مرثیه های خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مرثیه بر اشعاری اطلاق می شود که در ماتم گذشتگان سروده شده باشد. از لحاظ نوع ادبی، مرثیه را جزء اشعار غنایی به حساب می آورند. مرثیه ممکن است در هر قالبی سروده شده باشد؛ اما قالب قصیده پرکاربردترین قالب برای سرودن مرثیه است. خاقانی علاوه بر اینکه در سرودن مدح، هجو، حبسیه و هجو تبحّر فراوانی داشته، در سرودن مرثیه هم، توانایی خود را به اثبات رسانده است. مرثیه های خاقانی، اغلب در قالب قصیده و در بحر رمل سروده شده است. خاقانی به تناسب فرد متوفّی، برای هر کدام از مرثیه های خود، لحن و سبک خاصی بکار می برد. مرثیه هایی که در رثای رجال حکومتی و مذهبی است، عمدتاً، با ذکر مقدمه ای در ناپایداری جهان و بی وفایی روزگار شروع می شود. خاقانی بعضی از مراثی را با ذکر مقدمه ای در احوال ناگوار و داغدار خود آغاز می کند؛ این مورد، غالباً در اشعاری که شاعر در رثای همسر خود سروده، نمود پیدا می کند. شاعر در رثای فرزند خود با دعوت از همه به گریستن، آنها را به همدلی فرا می خواند. همچنین متناسب با شخص متوفّی از صفات و تشبیهات متناسب او استفاده می کند.