مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
کودکان کار
منبع:
برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۶
313 - 346
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی انتظارات از آینده درکودکان و نوجوانان کار انجام شد. روش: روش پژوهش کیفی بود و از تحلیل مضمون برای تحلیل داده ها استفاده شد. جامعه متشکل ازکودکان و نوجوانان کار در شهر ساری در سال 1400-1399 بود و نمونه گیری به صورت هدفمند و تا اشباع نظری مصاحبه ها انجام شد. در نهایت 12 نفر به شیوه نیمه ساختاریافته مورد مصاحبه قرار گرفتند و مصاحبه ها با استفاده از تحلیل مضمون تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد مقوله های مربوط به انتظارات از آینده در پنج بعد جبران گذشته برای فرزندان، تلاش درعین قناعت، توکل، برنامه ریزی برای آینده و بدبینی طبقه بندی می شود. ارتباط بین مقوله ها با یک الگو نشان داده شد که تلاش در عین قناعت در محور آن قرار گرفت. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد مشکلات اقتصادی که کودکان کار دارند، انتظار آن ها از آینده را تحت الشعاع قرار می دهد و بیشتر این کودکان در نظر دارند زندگی خود را به نوعی پیش ببرند که فرزندانشان چنین زندگی را تجربه نکنند. برخی از کودکان با هدف گزینی مناسب، برنامه داشتن برای آینده و توکل به خداوند به این باور رسیده بودندکه می توانند آینده بهتری را برای خودشان رقم بزنند. کلید واژه: انتظارات از آینده، کودکان کار، نوجوانان کار، هدف گزینی
مطالعه تطبیقی الگوی پاسخ دهی حقوقی به پدیده کودکان کار در حقوق ایران و آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پدیده کودکان کار و خیابانی از جمله مشکلات اجتماعی است که در تقابل با فرهنگ و نظام ارزشی جامعه ایران قرار دارد. بررسی سیر تحولات تقنینی و سیاستگذاری در این حوزه نشان میدهد که در مواجهه با این پدیده سه رویکرد کلی «انکار»، «مقابله» و «حمایت» وجود داشته است. کاربست این رویکردها در پاسخدهی به پدیده کودکان کار در نظامهای مختلف اجتماعی الگوهای پاسخدهی قانونی، برنامهها و طرحهای مختلفی را به بار آورده است. در این نوشتار با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع به دست آمده از روش مطالعه اسنادی به بررسی تطبیقی الگویهای پاسخ دهی حقوقی به پدیده کودکان کار در حقوق ایران و آمریکا پرداخته و نشان میدهیم که این نظامهای حقوقی در مواجهه با پدیده کودکان کار و خیابانی از چه الگویی برای پاسخدهی استفاده کرده و این الگوها تا چه اندازه در رسیدگی به پدیده کودکان کار و خیابانی کارآمد بوده است. نتایج این بررسی نشان میدهد به رغم آنکه هر دو کشور کنوانسیونهای بین المللی حمایت از حقوق کودکان را تصویب کردهاند، اما اراده سیاستگذاران در این دو کشور برای اجرای این کنوانسیون ها و اتخاذ رویکرد حمایتی نسبت به کودکان کار به طور قابل توجهی متفاوت است.
بازتاب تجارب زیستی کودکان کار در آثار خودنوشت آن ها در مجله ی عروسک سخنگو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کودکان در محیط های اجتماعی مختلف و تعاملات و مناسباتی که با افراد دیگر دارند، تجربیاتی را از سر می گذرانند که از آن ها با عنوان تجارب زیستی نام برده می شود. این تجارب که در شکل گیری شاکله ی ذهنی، قضاوت ها و رفتار آنان تأثیرگذار است، باعث می شود هنگامی که درصدد نگارش نوشته های خود برمی آیند، این تجارب را منعکس سازند. ازآنجاکه مجله ی عروسک سخنگو برای کودکان فرصتی را فراهم آورده است تا در مقام نویسنده به تولید ادبیات برای خود بپردازند، در این پژوهش ارتباط محتوایی میان آنچه که کودکانِ کار در این مجله نگاشته اند با تجربیات زیستی آن ها موضوع تحلیل قرار گرفته است. برای این منظور، در پژوهش حاضر با یاری گرفتن از نظریه ی جان دیویی درباره ی رابطه ی تجارب زیستی افراد با آثاری که می آفرینند؛ سه اثر خودنوشت کودکان کار که در این نشریه منتشر شده، تحلیل شده است. سپس برای اینکه مشخص شود این نوشته ها تجارب زیستی کودکان کار را منعکس می سازند یا خیر، برای هرکدام از آن ها پرسش های متفاوتی در قالب مصاحبه های کتبی تنظیم شده و در اختیار نویسندگان قرار گرفته است. علی رغم اینکه برخی از کودکان در پاسخ دهی به پرسش ها از افشای واقعیت طفره رفتند یا آن را انکار کردند، یافته های پژوهش بیانگر آن است که محتوای این دسته از آثار خودنوشت به تبع شرایط مختلف کودکان کار در جامعه و محیط خانواده به گونه ای آشکارا و یا پنهان، منعکس کننده و برآمده از تجارب زیستی و در مواردی نیز عقده های فروخورده ی آن هاست.
مقایسه اثربخشی آموزش تنظیم هیجان و درمان شفقت محور بر نشانگان روانشناختی و رفتار خطرپذیر در کودکان کار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۳)
485 - 500
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی آموزش تنظیم هیجان و درمان شفقت محور بر نشانگان روانشناختی و رفتار خطرپذیر در کودکان کار می باشد.
مواد و روش ها: روش پژوهش، نیمه آزمایشی بوده و از طرح پیش- آزمون- پس- آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه ی آماری این پژوهش را کلیه کودکان کار شهر اهواز در سال ۱۴۰۰ تشکیل داد که برای گردآوری اطلاعات از این جامعه، ۴۵ نفر از این کودکان (در فاصله سنی ۱۲ الی ۱۷) با استفاده از مصاحبه تشخیصی و شفاهی غربال گری و به صورت هدفمند انتخاب شدند و بعد از همسان سازی بر اساس ویژگی های جمعیت شناختی به روش زوج و فرد و به صورت گمارش تصادفی در ۳ گروه ۱۵ نفره، (گروه آزمایش با آموزش تنطیم هیجان (۱۵ نفر)، گروه آزمایش با درمان شفقت محور (۱۵ نفر) و گروه کنترل (۱۵ نفر) گمارده شدند. در ابتدا همه شرکت کنندگان مقیاس افسردگی-اضطراب- تنیدگی (لاویبوند و لاویبوند، ۱۹۹۵) و مقیاس خطرپذیری نوجوانان ایرانی (زاده محمدی و همکاران، ۱۳۹۰) را تکمیل نمودند سپس آزمودنی های گروه های آزمایش تحت آموزش تنظیم هیجان و درمان شفقت محور قرار گرفتند، درحالی آزمودنی های گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. پس از اجرای مداخله ها بار دیگر همه آزمودنی ها پرسشنامه های پژوهش را تکمیل کردند. جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیر و تک متغیری استفاده شد.
یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش تنظیم هیجان و درمان شفقت محور بر نشانگان روان شناختی و رفتار خطرپذیر مؤثر می باشد (۰۵/۰≥p) و در نتیجه این مداخله ها می تواند باعث کاهش نشانگان روان شناختی و رفتار خطرپذیر در کودکان کار گردند. به علاوه نتایج آزمون های تعقیبی نشان داد که آموزش تنظیم هیجان در مقایسه با درمان شفقت محور بر کاهش رفتار خطرپذیر در کودکان کار اثرگذاری بیشتری داشته است (۰۵/۰≥p).
نتیجه گیری: به نظر می رسد که هردو به یک اندازه بر متغیرهای پژوهش اثرگذار هستند؛ هرچند که در مرحله پیگیری آموزش تنظیم هیجان اثر ماندگارتری داشته است.
خشونت علیه کودکان کار از منظر بزه دیده شناسی حمایتی با مداقه در رویکرد اسناد بین المللی و حقوق کیفری ایران
منبع:
فقه جزای تطبیقی دوره سوم اسفند ۱۴۰۲ شماره ویژه حقوق جزا
261 - 274
حوزه های تخصصی:
کودکان کار از اقشار آسیب پذیری هستند که بیشتر از سایر کودکان در معرض خشونت قرار دارند، لذا نیازمند بزه دیده شناسی حمایتی هستند. هدف مقاله حاضر بررسی این سؤال مهم است که سازوکارهای حمایتی حقوقی کیفری ایران و اسناد بین المللی در حمایت از کودکان کار در پرتو بزه دیده شناسی حمایتی چیست؟ این مقاله نظری بوده و با استفاده از روش تحلیلی توصیفی و به صورت کتابخانه یا به بررسی سؤال مورد اشاره پرداخته است. یافته ها بر این امر دلالت دارد که قانون آیین دادرسی کیفری 1392 در مرحله کشف جرم و تحقیقات مقدماتی حقوق قابل توجهی را برای بزه دیدگان پیش بینی نموده است، اما در این مرحله حمایت افتراقی خاصی برای کودکان و نوجوانان بزه دیده پیش بینی نشده است و قانون گذار به طور کلی بزه دیدگان (بزرگسالان، کودکان) را مورد حمایت قرار داده است. در مرحله رسیدگی و صدور حکم نیز حمایت های حقوقی ویژه برای اطفال در قوانین جزایی ایران مقرر نشده است. در این زمینه خلأ بزرگی برای حمایت از کودکان آزاردیده در فرایند کیفری مشاهده می گردد. کودکان به دلیل وضعیت و موقعیت خاص آسیب پذیری که دارند، ممکن است درنتیجه حضور در دادگاه و در مرحله سؤالات متقابل و مواجهه با متهم و نیز یادآوری خاطرات گذشته، در معرض آسیب های روانی و عاطفی قرار گیرند، لذا باید تا حد ممکن روش های خاص برای ممانعت از تماس مستقیم آن ها با دستگاه قضایی در نظر گرفت. استفاده از روش ضبط اظهارات کودکان آزاردیده و یا دوربین های مداربسته در این زمینه بسیار راهگشا است.
بررسی آثار تربیتی فریضه زکات در اخلاق اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ دی ۱۴۰۲ شماره ۳۱۳
61 - 70
حوزه های تخصصی:
فریضه زکات به عنوان یکی از آموزه های الهی دارای آثار متعددی در حوزه اخلاق اقتصادی است. یکی از این آثار، پیامدهای تربیتی در اخلاق اقتصادی است. وجود ناهنجاری های اخلاقی در بستر جامعه و عدم شناسایی و تحلیل فریضه زکات به عنوان ظرفیتی اقتصادی جهت ساماندهی مسائل اخلاقی و تربیتی، مسئله ای است که موحب شده است این پژوهش به بررسی آثار تربیتی فریضه زکات در اخلاق اقتصادی به پردازد. این تحقیق به روش کتابخانه ای و تحلیلی صورت می گیرد. یافته های پژوهش نشان می دهد که فریضه زکات در قالب یکی از موضوعات اقتصادی مطرح در امور اخلاقی و تربیتی هم زمان موجب ارتقای مسئولیت پذیری اجتماعی، ایجاد صمیمیت و برادری، رسیدگی به معضلات تربیتی کودکان کار، دوری از عادات زشت، تقویت ایمان و دوری از کفر، احترام به حقوق شهروندی، تقویت رأفت اجتماعی، تضمین پرداخت داوطلبانه، اصلاح انگیزه های افراد، عدالت آموزشی و پرورشی می شود و روابط اجتماعی و فردی میان افراد جامعه را تقویت و استحکام می بخشد.
مقایسه اثربخشی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر و درمان شناختی رفتاری بر تنظیم هیجان و کیفیت زندگی کودکان کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهداف: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی و مقایسه ی درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر با درمان شناختی-رفتاری بر تنظیم هیجان و کیفیت زندگی کودکان کار بود. ابزار و روش ها: پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه تجربی بود. جامعه آماری کلیه کودکان کار شهر تهران بودند که 45 نفر از آنها به صورت تصادفی در سه گروه درمان فراتشخیصی(15 نفر)، درمان شناختی رفتاری (15 نفر) و گروه کنترل (15 نفر) قرار گرفتند. درمان فراتشخیصی بر اساس نسخه کودک پروتکل یکپارچه نگر بارلو و درمان شناختی رفتاری بر اساس پروتکل کندال انجام شد. مقیاس های تنظیم هیجان گرانفسکی و همکاران، و مقیاس کیفیت زندگی کودکان و نوجوانان برای گردآوری داده ها مورد استفاده قرارگرفت. در نهایت داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس با اندازه های مکرر تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که اثر عامل زمان ، و تعامل زمان و گروه بر تنظیم هیجان معنی دار است. در حالی که عامل بین-گروهی و درون گروهی در هیچ یک از مداخله ها تاثیر معنی داری بر سطوح کیفیت زندگی نداشت. مقایسه ی میانگین ها نشانگر آن است که درمان فراتشخیصی نسبت به درمان شناختی رفتاری در تعدیل راهبردهای تنظیم هیجانی اثربخشی بیشتری داشته است. نتیجه گیری: بر اساس یافته ها می توان گفت که نسخه کودکان درمان فراتشخیصی یکپارچه نگر می تواند برای کودکان آسیب پذیر مورد استفاده قرار گیرد.
بررسی تصمیم به اشتغال و تحصیل کودکان کار در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد مقداری دوره ۹ زمستان ۱۳۹۱ شماره ۴
57 - 89
حوزه های تخصصی:
مقاله تمایل کودکان (18-10) سال و کودکان کار (14- 10 سال) به اشتغال و تحصیل با استفاده از روش پروبیت با دو معادله تصمیم برای جامعه شهری ایران در سال 1390 بررسی می شود امار مورد نیاز از امار بودجه خانوار استخراج گردید و در نرم افزار stata مورد ازمون قرار گرفت. نتایج نشان می دهند که افزایش تحصیلات کودکان و کودکان کار باعث افزایش تمایل کودکان پسر به ادامه تحصیل بیش از دختران و به اشتغال، کمتر از آنها می شود. همچنین پسرانی که مطابق رده سنی خود تحصیل می کنند نسبت به دختران ، تمایل بیشتری به ادامه تحصیل دارند ولی پسرانی که مطابق رده سنی خود موفق به تحصیل نمی شوند احتمال اشتغال آنها بیش از دختران است. در خانوادههایی که پدر و مادر سطح تحصیلات بالاتری دارند تمایل کودکان و کودکان کار به اشتغال، کمتر و به تحصیل بیشتر می باشد. اشتغال مادر نیز باعث می شود که تمایل کودکان پسر و دختر به اشتغال بیشتر و به ادامه تحصیل کمتر باشد همچنین احتمال اشتغال و ترک تحصیل کودکان پسر بیشتر از کودکان دختر است. در خانواده هایی که والدین سواد ندارند و یا تحصیلات آنها کمتر از ابتدایی است، تمایل کودکان و کودکان کار به اشتغال بیشتر از تحصیل است
بررسی رابطه سرمایه اجتماعی برون گروهی، مهارت های اجتماعی و هوش هیجانی بر عزت نفس کودکان کار شهر اصفهان
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه میان سرمایه اجتماعی برون گروهی، مهارت های اجتماعی و هوش هیجانی و عزت نفس کودکان کار شهر اصفهان بود. روش: روش پژوهش توصیفی - همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه کودکان کار شهر اصفهان می باشد؛ که 200 کودک کار تحت پوشش مؤسسه مردم نهاد طلوع مهر و دوستی اصفهان به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه عزت نفس کوپر اسمیت، پرسشنامه مهارت های اجتماعی واتسون و همکاران (1984)، پرسشنامه هوش هیجانی سیبریا شرینگ (2010) و پرسشنامه سرمایه اجتماعی برون گروهی رفیعی و همکاران (1395) می باشد. داده ها با روش های آماری تحلیل رگرسیون هم زمان و ضریب همبستگی پیرسون تحلیل شد. یافته ها: یافته های جداول نشان می دهد که ضریب همبستگی چندگانه معادل 827/0 بوده است. به این معنا که سه متغیر سرمایه اجتماعی برون گروهی، مهارت های اجتماعی و هوش هیجانی که در معادله رگرسیونی باقی مانده اند به طور هم زمان 827/0 با عزت نفس کودکان کار رابطه معنادار داشته اند. ضریب تعیین نیز نشان دهنده نسبتی از کل تغییرات متغیر وابسته است که توسط متغیرهای مستقل معادله حساب شده اند که این مقدار 679/0 بوده است؛ یعنی اینکه این سه متغیر می توانند حدود 68 درصد تغییرات عزت نفس را پیش بینی کنند و متغیر سرمایه اجتماعی برون گروهی قوی ترین پیش بینی کننده متغیر عزت نفس کودکان کار بوده است. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش نشان داد که افزایش سرمایه اجتماعی برون گروهی، عزت نفس را افزایش می دهد و کودکان کاری که عزت نفس بالاتری دارند، از مهارت های اجتماعی و هوش هیجانی بالاتری هم برخوردار هستند.
مطالعه پدیدارشناختی راهبردهای فرهنگ پذیری کودکان کار افغانی (مطالعه موردی: مرکز حامی پرتو منطقه 5 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
313 - 335
حوزه های تخصصی:
افغانستان به عنوان یک کشور همسایه با مشکلات امنیتی و اقتصادی جدی روبه رو بوده و بسیاری از افغانستانی ها به دنبال بهبود شرایط زندگی خود به کشورهای همسایه مهاجرت می کنند، ایران به عنوان یکی از مقصدهای اصلی این مهاجران انتخاب می شود. مهاجرانی که به شکل غیرقانونی از افغانستان به ایران می آیند از مهارت و توانایی خاصی برخوردار نبوده و در کارهای رده پایین جامعه مشغول به کار می شوند. کودکان این مهاجران نیز به دلیل مشکلات اقتصادی خانواده هایشان مجبور به کار می شوند. با توجه به اینکه بسیاری از کودکان و نوجوانان افغانستانی در ایران به دنیا آمده اند یا در سنین کودکی به این کشور مهاجرت کرده اند، مسئله فرهنگ پذیری آن ها از اهمیت بسزایی برخوردار است. در این راستا، هدف پژوهش حاضر فهم راهبردهای فرهنگ پذیری کودکان کار افغانی در ایران است. در پژوهش حاضر با بهره گیری از روش کیفی و رویکرد پدیدارشناختی، از تکنیک مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته برای جمع آوری اطلاعات پژوهش استفاده شده است. مشارکت کنندگان پژوهش را کودکان افغانی حاضر در مرکز حامی پرتو در منطقه 5 تهران تشکیل داده اند و با 18 نفر از آن ها مصاحبه شده است. برای انتخاب مشارکت کنندگان از روش نمونه گیری هدف مند با حداکثر تنوع استفاده شد. داده ها با استفاده از روش موستاکاس تحلیل شده اند. یافته های پژوهش بیانگر آن است که راهبردهای فرهنگ پذیری کودکان کار افغانی عبارتند از: همانندسازی، جدایی یا انفصال، هماهنگی یا انطباق، حاشیه گزینی یا انزواطلبی. یکپارچگی، رایج ترین شکل راهبرد فرهنگ پذیری است؛ چراکه به کودکان کار افغانی اجازه می دهد با وجود پایبندی به هویت فرهنگی و ارزش های جامعه خویش، خود را با هویت و فرهنگ جامعه میزبان وفق دهند.
الگوی ساماندهی کودکان کار خیابانی در استان کرمانشاه: ارائه توصیه های مبتنی بر توسعه مهارت های کارآفرینانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های کارآفرینی دوره ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
57 - 76
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پدیده کودکان خیابانی معضلی است که کلان شهرها و شهرهای نسبتاً بزرگ جوامع معاصر اعم از پیشرفته و درحال توسعه، با آن دست به گریبان هستند و به عنوان یکی از مسائل و آسیب های اجتماعی، نه تنها بخش درخور توجهی از کودکان و نوجوانان را که سرمایه های جامعه هستند، در معرض انواع آسیب ها قرار داده، بلکه خانواده و جامعه را نیز با زیان های فراوانی روبرو ساخته است. به طورکلی، پدیده کودکان کار خیابانی یکی از آسیب های اجتماعی است که رفاه اجتماعی را با تهدید روبرو ساخته است؛ به گونه ای که سیاست گذاران به دنبال راهکارهای برای ساماندهی آن هستند. در این بین، یکی از راهکارهای مناسب برای ساماندهی آنان توسعه مهارت های کارآفرینانه است، لذا پژوهش حاضر با هدف مفهوم سازی الگوی ساماندهی کودکان کار خیابانی در استان کرمانشاه توأم با ارائه توصیه های مبتنی بر توسعه مهارت های کارآفرینانه انجام شد.روش شناسی: پژوهش حاضر با روش نظریه بنیانی انجام پذیرفت. در این پژوهش، با استفاده از روش های نمونه گیری هدفمند و نظری، 20 نفر از مطلعان کلیدی، به عنوان نمونه انتخاب شدند. معیار تعیین حجم نمونه، رسیدن به اشباع نظری بود. در این مطالعه، از ابزارهای مصاحبه عمیق انفرادی، بحث گروهی و یادداشت برداری میدانی استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش کدگذاری سه مرحله ای صورت پذیرفت. قابلیت اعتبار پژوهش با استفاده از تکنیک های مثلث سازی و کنترل توسط اعضا تأیید شد.یافته ها: طبق نتایج در مرحله کدگذاری باز 65 مفهوم شناسایی گردید که در کدگذاری محوری 16 زیر مقوله ظهور یافت که متعاقباً در پنج طبقه محوری مربوط به قالب نظریه بنیانی قرار گرفتند و در کدگذاری انتخابی الگوی نهایی تدوین و ارائه گردید. علل اصلی پدیده کودکان کار خیابانی در استان کرمانشاه، عوامل اقتصادی و خانوادگی، فرهنگ ناصحیح خانواده های کودکان، فرهنگ ناصحیح حاکم بر جامعه، شکل گیری خرده فرهنگ در جامعه مربوطه، عدم همکاری سازمان های مربوطه در زمینه کار کودک با متولی اصلی آن، عدم متناسب بودن حمایت های موجود نسبت به نیاز اقتصادی خانوار، چشم و هم چشمی بین کودکان، رضایت کودکان از وضعیت موجود بود.نتیجه گیری/ دستاوردها: درکل پدیده کودکان کار خیابانی را حداقل در کوتاه مدت نمی توان کاملاً از بین برد، بلکه می توان آن را با برنامه ریزی و سیاست گذاری مناسب با تأکید بر توسعه مهارت های کارآفرینی، کنترل، تعدیل و یا کاهش داد. دراین راستا، پیشنهادهای کاربردی از قبیل توسعه مهارت های کارآفرینانه کودکان کار، تلاش در جهت توسعه اشتغال زایی و فقرزدایی، توسعه آموزش به خصوص برای والدین با هدف بهبود نگرش و فرهنگ ساری مناسب، بازنگری و تدوین قوانین حمایتی با تأکید بر ساماندهی کودکان کار و توسعه مهارت آموزی آنان و درنهایت، نظارت بر اجرای دقیق آنان ارائه می شود.
مقایسه اثربخشی آموزش تئوری انتخاب و فلسفه کندوکاو بر کفایت اجتماعی و جهت گیری هدف کودکان کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: کار اجباری برای کودکان دارای پیامدهای منفی شناختی، اجتماعی و عاطفی است. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش تئوری انتخاب و فلسفه کندوکاو بر کفایت اجتماعی و جهت گیری هدف کودکان کار انجام شد.روش شناسی: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش کودکان کار شهرستان رشت در سال 1400 بودند. تعداد 45 نفر از کودکان کار با روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب و با روش تصادفی ساده با کمک قرعه کشی در سه گروه مساوی شامل گروه های آموزش تئوری انتخاب، آموزش فلسفه کندوکاو و کنترل گمارده شدند. گروه آزمایش اول 8 جلسه تحت آموزش تئوری انتخاب و گروه آزمایش دوم 10 جلسه تحت آموزش فلسفه کندوکاو قرار گرفت و گروه کنترل آموزشی ندید. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های کفایت اجتماعی (Felner, 2002) و جهت گیری هدف (Midgley et al., 1998) بودند و داده های حاصل از آن با روش های تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری و آزمون تعقیبی بونفرونی در نرم افزار SPSS تحلیل شدند.یافته ها: یافته ها نشان داد که آموزش در هر دو گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل باعث افزایش کفایت اجتماعی و جهت گیری هدف تسلطی گرایشی، تسلطی اجتنابی و عملکردی گرایشی در کودکان کار شد (05/0P<)، اما در جهت گیری هدف عملکردی اجتنابی بین آنها تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0P>). همچنین، بین گروه های آزمایش آموزش تئوری انتخاب و فلسفه کندوکاو از نظر هیچ یک از متغیرهای کفایت اجتماعی و جهت گیری هدف تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0P>).نتیجه گیری: با توجه به نتایج برای بهبود کفایت اجتماعی و جهت گیری هدف کودکان کار می توان از روش های آموزش تئوری انتخاب و فلسفه کندوکاو استفاده کرد.