الهه قربانی

الهه قربانی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۷ مورد از کل ۷ مورد.
۱.

اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا (RACT) بر دلزدگی زناشویی و ناگویی هیجانی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۹۱ تعداد دانلود : ۲۲۴
زمینه و هدف: پیامد فقدان ابراز احساسات، تشدید افکار ناخوشایند و برانگیختگی منفی در افراد است و این امر به عنوان یکی از مهم ترین عوامل درگیری های زناشویی شناخته می شود. همین افکار منفی خودآیند، در نهایت چرخه افزایش نارضایتی از ازدواج، احساس فرسودگی و دلزدگی زناشویی را تقویت می نماید؛ لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا ( RACT ) بر دلزدگی زناشویی و ناگویی هیجانی زوجین بود. روش پژوهش: طرح پژوهش حاضر از نظر هدف از نوع کاربردی و شیوه انجام آن نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل و دوره پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره خصوصی منطقه 5 تهران بود که شیوه نمونه گیری در دسترس تعداد 30 زوج انتخاب و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش (15 زوج) و یک گروه کنترل (15 زوج) گمارده شدند و روی گروه آزمایش مداخله گروهی مبتنی بر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا ( RACT ) بر مبنای بسته تدوین شده افشاری و همکاران (2022) صورت گرفت. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه دلزدگی زناشویی پاینز (1996) و ناگویی هیجانی تورنتو ( TAS-20 ) بود. جهت تجزیه و تحلیل آماری داده ها از نرم افزار SPSS-26 و روش تحلیل واریانس مختلط با اندازه های مکرر سه مرحله ای استفاده شد. یافته ها: بر اساس یافته ها بین نمرات دلزدگی زناشویی و ناگویی هیجانی گروه آزمایش و کنترل در مرحله پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری تفاوت معنادار وجود داشت. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل یافته ها حاکی از آن است که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا ( RACT ) بر دلزدگی زناشویی و ناگویی هیجانی گروه آزمایش تأثیر معنادار داشت. اثربخشی این مداخله در مرحله پیگیری نیز طبق آزمون تعقیبی بنفرونی پایدار بود. نتیجه گیری: بر اساس یافته های موجود می توان نتیجه گیری کرد که برای کاهش دلزدگی زناشویی و ناگویی هیجانی زوجین می توان از شیوه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد واقعیت گرا ( RACT ) در مراکز مشاوره خانواده و زوج درمانی استفاده کرد.
۲.

مشارکت ورزشی دختران دانشجو و عوامل اجتماعی موثر بر آن (مورد مطالعه: دانشجویان دانشگاه شهید باهنر کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مشارکت ورزشی سرمایه اجتماعی حمایت اجتماعی جامعه پذیری ورزشی هزینه ورزشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۴ تعداد دانلود : ۱۰۲
هدف از این مطالعه، بررسی میزان مشارکت ورزشی دختران دانشجو و شناخت عوامل اجتماعی موثر بر آن است. مشارکت ورزشی به هرنوع فعالیت بدنی ملایم تا شدید که افراد در خانه، مدرسه یا  اجتماع انجام می دهند گفته می شود. بررسی مشارکت ورزشی دختران  دانشجو از آن رو اهمیت دارد که تحقیقات قبلی نشان می دهد نسبت قابل توجهی از دختران در ایران ورزش نمی کنند. چارچوب نظری مورد استفاده در این تحقیق، چارچوبی ترکیبی است که بر متغیرهای  تعیین کننده میزان مشارکت ورزشی تمرکز می کند.  روش پژوهش، پیمایش و ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه  بوده است. جامعه آماری این تحقیق 7700 نفر دانشجویان دختر دانشگاه شهید باهنرکرمان است که  381 نفراز آنان به عنوان نمونه انتخاب شدند. از شیوه نمونه گیری سهمیه ای برای انتخاب نمونه ها  استفاده شد. نتایج نشان داد که 4/51 درصد دانشجویان مورد مطالعه مشارکت ورزشی قهرمانی متوسطی داشته اند، 2/47  مشارکت ورزشی همگانی  متوسطی داشته اند و 4/45 درصد، مشارکت ورزشی حرفه ای پایینی داشته اند. بر اساس نتایج آزمون های استنباطی، سرمایه اجتماعی، جامعه پذیری ورزشی، هزینه های ورزشی و حمایت اجتماعی به ترتیب مهمترین متغیرهای اثرگذار بر میزان مشارکت ورزشی دانشجویان دختر هستند. نتایج رگرسیون چند متغیره حاکی از آن است که متغیرهای مستقل، حدود 70 درصد از تفییرات متغیر وابسته را تعیین می کنند. همچنین بر اساس نتایج پژوهش، کاهش بار مسئولیت های شغلی و خانوادگی نقش مهمی در بهبود مشارکت ورزشی دختران جوان دارد. 
۳.

مدل ساختاری طرح واره ناکارآمد براساس ابرازگری هیجانی و انعطاف پذیری شناختی با نقش واسطه ای هوش هیجانی در شرایط قرنطینه خانگی ناشی از همه گیری کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طرح واره ناکارآمد هوش هیجانی انعطاف پذیری شناختی ابرازگری هیجانی همه گیری کرونا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۸ تعداد دانلود : ۹۷
هدف: مطالعه رابطه بین طرح واره ناکارآمد با ابرازگری هیجانی و انعطاف پذیری شناختی، با نقش واسطه ای هوش هیجانی در شرایط قرنطینه خانگی ناشی از همه گیری کرونا، هدف این پژوهش بود. روش: به این منظور نمونه ای به حجم511 نفر از جامعه آماری دختران نوجوانان مدارس متوسطه دوم شهر تهران که در سال تحصیلی 1400-1399 مشغول به تحصیل بودند، انتخاب شدند. روش نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای بود. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از پرسش نامه های طرح واره های ناکارآمد (یانگ، 1998)، ابرازگری هیجانی، انعطاف پذیری شناختی و هوش هیجانی شرینگ. برای تعیین برازش مدل، از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. در ادامه، برازش مدل در سه سطح صورت گرفت: برازش مدل اندازه گیری، برازش مدل ساختاری و برازش کلی مدل. یافته ها: یافته های پژوهش با سطح معنی داری (5%) حاکی از آن بود که اندازه اثر مستقیم ابرازگری هیجانی بر طرح واره های ناکارآمد (329/0)، قوی؛ اندازه اثر ابرازگری هیجانی بر هوش هیجانی (194/0)، قوی؛ اندازه اثر مستقیم انعطاف پذیری شناختی بر طرح واره های ناکارآمد (107/0)، متوسط؛ اندازه اثر انعطاف پذیری شناختی بر هوش هیجانی (057/0)، متوسط و اندازه اثر هوش هیجانی بر طرح واره های ناکارآمد (105/0)، متوسط بود. هم چنین با توجه به اینکه مقادیر ارزش t برای رابطه میان متغیرهای ابرازگری هیجانی و طرح واره های ناکارآمد (765/11)، ابرازگری هیجانی و هوش هیجانی (181/10)، انعطاف پذیری شناختی و طرح واره های ناکارآمد (005/7)، انعطاف پذیری شناختی و هوش هیجانی (21/5) و هوش هیجانی و طرح واره های ناکارآمد (866/6)، بزرگتر از 96/1 بود نشان دهنده رابطه معنی دار بین این متغیرهاست. نتیجه گیری: مدل آزمون شده، مدلی مطلوب برای تبیین طرح واره های ناکارآمد در دختران نوجوان است.
۴.

مدل علّی طرحواره ناکارآمد بر اساس انعطاف پذیری شناختی و ترجیح اعمال مقابله ای با نقش واسطه ای هوش هیجانی در شرایط قرنطینه خانگی ناشی از پاندمی کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: طرحواره ناکارآمد هوش هیجانی انعطاف پذیری شناختی ترجیح اعمال مقابله ای پاندمی کرونا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۶ تعداد دانلود : ۱۸۹
هدف: هدف از پژوهش حاضر، مطالعه رابطه بین طرحواره ناکارآمد با انعطاف پذیری شناختی و ترجیح اعمال مقابله ای نقش واسطه ای هوش هیجانی در جریان آموزش مجازی در شرایط قرنطینه خانگی ناشی از شیوع ویروس کرونا بود. روش: برای تعیین برازش مدل از مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه آماری پژوهش تمامی دختران نوجوان مدارس متوسطه دوم شهر تهران (سال تحصیلی 1400-1399) و حجم نمونه 511 نفر بود. داده های پژوهش توسط پرسشنامه های طرحواره های ناکارآمد (یانگ، 1998)، انعطاف پذیری شناختی (دنیس و وندروال،2010)، پرسشنامه ترجیح اعمال مقابله ای (کارور، شییر و وینتراب، 1989) و هوش هیجانی شرینگ (1996) جمع آوری گردیدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که اندازه اثر انعطاف پذیری شناختی بر طرحواره های ناکارآمد (092/0) متوسط، اندازه اثر انعطاف پذیری شناختی بر هوش هیجانی (089/0) متوسط، اندازه اثر ترجیح اعمال مقابله ای بر طرحواره های ناکارآمد (400/0) قوی، اندازه اثر ترجیح اعمال مقابله ای بر هوش هیجانی (082/0) متوسط و اندازه اثر هوش هیجانی بر طرحواره های ناکارآمد (085/0) متوسط بود. همچنین با توجه به اینکه مقادیر ارزش t برای رابطه میان متغیرها بزرگتر از 96/1 بود این امر نشان دهنده رابطه معنی دار بین این متغیرهاست و بنابراین مدل آزمون شده، از برازش مناسب جهت توضیح طرحواره های ناکارآمد در دختران نوجوان است. نتیجه گیری: وضعیت پاندمی کرونا، احتمالاً سبب تقویت طرحواره های ناکارآمدی مثل «آسیب پذیری در برابر ضرر و بیماری»، «انزوای اجتماعی / بیگانگی»، «رهاشدگی/ بی ثباتی»، «معیارهای سختگیرانه» و البته طرحواره های «شکست»، «وابستگی/ بی کفایتی»، «بی اعتمادی / بدرفتاری» و «نقص/ شرم» شده است.
۵.

رفتارهای مدیریت غذا و الگوهای غذایی در دانشجویان مقیم خوابگاههای دانشگاه شهید باهنر کرمان(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۳۶۷ تعداد دانلود : ۱۱۷
هدف: سلامت افراد جامعه، بیش از هر چیز به غذایی که مصرف می کنند، بستگی دارد. در این بین، دانشجویان به عنوان نسل آینده ساز، باید از سلامت جسمانی برخوردار باشند؛ لذا مدیریت و الگوی غذایی آنان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. هدف تحقیق حاضر، بررسی جامعه شناختی مدیریت غذا و الگوهای غذایی در بین دانشجویان مقیم خوابگاه دانشگاه شهید باهنر کرمان بود. روش: این پژوهش با رویکردی کمّی، به صورت پیمایشی و با استفاده از روش تصادفی طبقه بندی شده در بین 200 نفر از دانشجویان دختر و پسر خوابگاهی دانشگاه شهید باهنر کرمان انجام شد. یافته ها: برای آزمون فرضیات از آزمونهای پیرسون، تی.تست و رگرسیون استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد که 33 درصد دانشجویان رفتارهای مدیریت غذایی ناسالم و 34 درصد از آنان الگوهای غذایی ناسالم داشتند. علاوه بر این، دانشجویان آگاهی چندانی از روند مدیریت غذایی، مانند سرد کردن مواد غذایی نداشتند. نتایج آزمون فرضیات نیز نشان دادکه بین الگوی غذایی و مدیریت غذایی در دانشجویان رابطه مستقیم و مثبتی وجود داشت. همچنین بین جنسیت و مقطع تحصیلی با رفتارهای مدیریت غذایی رابطه وجود داشت. نتیجه گیری: زنان و کسانی که سطح تحصیلات بالاتری داشتند، از مهارتهای مدیریت غذایی بهتری برخوردار بودند.
۶.

تجربه زیسته دختران کار خیابانی؛ در بستر ملاحظات جنسیتی و تفاوت های قومیتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کودکان کار دختران کار زندگی در خیابان جنسیت قومیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۷۲ تعداد دانلود : ۵۴۷
پدیده ی کودکان کار ازجمله مسائل اجتماعی است که در چند سال اخیر موردتوجه عده ی زیادی از محققین و پژوهشگران قرارگرفته، این در حالی است که در بسیاری مواقع این تحقیقات با غفلت از دختران کار صورت پذیرفته است؛ در این پژوهش تلاش شده تا با استفاده از روش تحقیق کیفی و انجام مطالعات پدیدارشناسانه، تجربه ی زیسته ی دختران کار مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. بدین منظور با 23 دختر 6 تا 16 ساله که تجربه ی زیسته ی مشترک کار و زندگی در خیابان دارند، مصاحبه های عمیق کیفی شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد، درک و توصیف دختران از کار درخیابان و فهم روایت های آن ها در چهار مضمون اصلی «ویژگی های زمینه ای و قومیتی»، «سنخ شناسی فعالیت های روزمره مبتنی بر جنسیت»، «حیطه های فضایی و مکانی کار» و «مهارت ها و ترفندها» قابل مقوله بندی است. همچنین یافته های پژوهش نشان می دهد، زمینه ها و بسترهای کار دختران در خیابان، در چهار مقوله ی «زندگی در خانواده های از هم گسیخته»، «فرودستی و درماندگی»، «کار دختران به مثابه حمایت از خانواده» و «استثمار مضاعف و کنترل شدید دختران کار» قابل مقوله بندی است.
۷.

بررسی مقایسه ای چارچوب قراردادی بیع متقابل و قرارداد نفتی ایران (IPC) در خصوص حقوق مالکیتی، شناخت ذخایر و رژیم مالی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بیع متقابل رژیم مالی شناخت ذخایر قرارداد نفتی ایران (IPC) مالکیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۴۰ تعداد دانلود : ۶۴۷
در نتیجه انعقاد و اجرای چندین قرارداد بیع متقابل در طول نزدیک به سه دهه در پروژه های صنعت نفت و گاز کشور، ایرادهای این چهارچوب قراردادی، به ویژه از دیدگاه شرکت های بین المللی خارجی آشکار شده است. تخصیص نیافتن سهمی از نفت و گاز تولیدی به پیمانکار و در نتیجه، طرح ابهامات در خصوص امکان شناخت ذخایر موضوع قرارداد، کوتاه بودن مدت این قراردادها و عدم مشارکت شرکت های نفتی در مرحله تولید و نامقبول بودن رژیم مالی این قرارداد برای شرکت های بین المللی خارجی، به عنوان بخشی از این ایرادات همواره مورد اشاره طرف های خارجی قراردادهای شرکت ملی نفت ایران بوده است. در راستای حل ایرادات مطروحه در خصوص قرارداد بیع متقابل و جذب منابع مالی به پروژه های نفت و گاز کشور، قرارداد جدید نفتی ایران از سوی شرکت ملی نفت ایران معرفی شد. مقاله پیش رو به بررسی تطبیقی قرارداد بیع متقابل و قرارداد نفتی ایران در زمینه های مالکیت، شناخت ذخایر و سیستم مالی می پردازد و سرانجام به این نتیجه می رسد که مالکیت ذخایر نفت و گاز و نیز نفت و گاز تولیدشده در قرارداد جدید، همچون بیع متقابل به پیمانکار منتقل نمی شود. همچنین، مطابق دستورالعمل PRMS ، پیمانکار قرارداد نفتی ایران نیز مشابه پیمانکار قرارداد بیع متقابل، قادر به شناخت ذخایر نفت و گاز موضوع قرارداد است. همچنین، صرف نظر از اِعمال پاره ای اصلاحات در سیستم مالی قرارداد جدید، همچنان می توان ایراداتی به آن وارد کرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان