مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
آموزش تنظیم هیجان
منبع:
سلامت روان کودک دوره ششم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۱۸)
138-148
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با توجه به این که کودکان مبتلا به اختلال طیف اوتیسم در معرض خطر مشکلات هیجانی و اجتماعی هستند، هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر افزایش مهارت های اجتماعی کودکان با اختلال طیف اوتیسم بود. روش : روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه گواه بود. برای این منظور تعداد 25 نفر از کودکان با اختلال طیف اوتیسم انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایدهی شدند. گروه آزمایش، آموزش تنظیم هیجان را به صورت گروهی در هشت جلسه دریافت کرد ولی گروه گواه، این آموزش را دریافت نکردند. هر دو گروه در مراحل پیش آزمون و پس آزمون به وسیله پرسشنامه مهارت های اجتماعی استون (2003) ارزیابی شدند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل کواریانس استفاده شد. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که گروه آزمایش به طور معناداری پس از اجرای مداخله در حیطه درک عاطفی، آغاز و حفظ تعامل، عملکرد بهتری از گروه گواه داشته است ( 0/01 > P ). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش حاضر، آموزش تنظیم هیجان با بالابردن مهارت های تنظیم هیجانی در روابط اجتماعی و دیدگاه گیری عاطفی و شناختی باعث بهترشدن درک عاطفی، آغاز، و حفظ تعامل اجتماعی در کودکان طیف اوتیسم می شود.
مقایسه اثربخشی مداخله مبتنی بر روانشناسی مثبت نگر و آموزش تنظیم هیجان بر توانمندی های منش گروه نارانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
159-177
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف مقایسه اثربخشی مداخله مبتنی بر روانشناسی مثبت نگر و آموزش تنظیم هیجان برتوانمندی های منش گروه نارانان انجام شد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون -پس آزمون- پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش خ انواده افراد معتاد عضو گروه های خانواده ی معتادان گمنام (نارانان) شهرستان امیدیه در سال 1397 بودندکه از بین آنها 60 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل گمارده شدند. گروه نخست، مداخله مبتنی بر روانشناسی مثبت نگر و گروه دوم، آموزش تنظیم هیجان دریافت کردند اما گروه سوم آموزشی ندیدند. ابزار سنجش آزمون، پرسشنامه توانمندی های منش بود. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس تحلیل شدند نتایج نشان داد که اختلاف نمره های دو گروه آموزش دیده نسبت به گروه کنترل در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری معنی دار بود (01/0>P)و نیز تفاوت بین دو گروه آزمایش معنادار بود (01/0>P)؛ و مداخله مبتنی بر روانشناسی مثبت نگر اثر بخشی بیشتری داشت. با توجه به اثربخشی این روش های مداخله می توان از آنها در ارتقا توانمندی های منش افراد معتاد و خانواده های آنها استفاده نمود.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر ناگویی هیجانی نوجوانان دختر(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: ناتوانی در پردازش شناختی، اطلاعات هیجانی و تنظیم هیجان ها، ناگویی هیجانی نامیده می شود. ناگویی هیجانی یکی از مشکلات رایج در افراد است. پژوهش حاضر به منظور اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر ناگویی هیجانی دانش آموزان دختر مقطع دوم متوسطه نظری در سال تحصیلی ۱۳96-۱۳۹۵ انجام گردید. مواد و روش ها: طرح پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش، شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع دوم متوسطه دبیرستان های نظری شهر نیشابور در سال تحصیلی ۹۵-۹۶ بودند. به منظور انجام این پژوهش ۳۰ دانش آموز دختر دبیرستانی به صورت نمونه گیری تصادفی خوشه ای چند مرحله ای انتخاب گردیدند و به صورت تصادفی در ۲ گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند (هر گروه 15 نفر). به منظور بررسی سطح ناگویی هیجانی از پرسشنامه ناگویی هیجانی تورنتو (Toronto Alexithymia Scale-20) استفاده شد. برنامه آموزشی طی ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای، هفته ای یک بار برای گروه آزمایش انجام شد و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکردند. در پایان جلسات هر دو گروه مجدد مورد ارزیابی قرار گرفتند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 24 استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد بین افراد شرکت کننده در گروه آزمایش و گروه کنترل در میزان ناگویی هیجانی تفاوت معناداری وجود دارد (001/0p<). با در نظر گرفتن اندازه اثر می توان گفت 5/73 درصد تغییرات ناگویی هیجانی ناشی از مداخله آموزش تنظیم هیجان است. نتیجه گیری: با آموزش تنظیم هیجان در مدارس می توان باعث کاهش ناگویی هیجانی و ارتقا سطح سلامت روان دانش آموزان شد.
تاثیر آموزش تنظیم هیجان به روش گراس برتکانشگری دانشجویان سیگاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
205 - 230
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین تاثیر آموزش تنظیم هیجان به روش گراس بر تکانشگری دانشجویان سیگاری بود. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با استفاده از طرح گروه کنترل نامعادل انجام شد. برای این منطور، از بین 100 دانشجوی سیگاری دانشگاه آزاد اسلامی واحد همدان که به روش خود اظهاری و معرفی دوستان خود شناسایی شد، 30 نفر که در دسترس و حاضر به همکاری بودند، انتخاب و به صورت تصادفی در دوگروه آزمایش وکنترل جایگزین شد. نخست درهردوگروه، مقیاس تکانشگری بارات(1997) اجرا شد، سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه به صورت گروهی، آموزش تنظیم هیجان به روش گراس را دریافت کرد. اما گروه کنترل، هیچگونه آموزشی دریافت نکرد. پس از پایان آموزش، دوباره برای هر دو گروه مقیاس تکانشگری بارات اجرا شد. تحلیل داده ها با استفاده از واریانس چند متغیره (MANOVA) برای نمرات افتراقی نشان داد که: آموزش تنظیم هیجانی به روش گراس تکانشگری دانشجویان را به گونه ای معنی دار کاهش داده است. بعلاوه، آموزش تنظیم هیجانی به روش گراس تکانشگری شناختی، تکانشگری بی برنامگی، و تکانشگری حرکتی دانشجویان سیگاری به گونه ای معنی دار کاهش داد. نتایج نشان داد آموزش تنظیم هیجان به روش گراس بر تکانشگری دانشجویان سیگاری تأثیر دارد و تکانشگری را کاهش می دهد. بنابراین، از آنجاکه افراد سیگاری وقتی در معرض هیجانات منفی قرار می گیرند، احتمالا" بدون برنامه ریزی و به صورت تکانشی عمل می کنند؛ لذا آموزش تنظیم هیجانی به روش گراس در کاهش تکانشگری افراد سیگاری موثر است.(p<0.01)
مقایسه اثربخشی درمان هیپوونتلاسیون و آموزش تنظیم هیجان بر علائم اضطراب زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر
منبع:
زن و فرهنگ سال یازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
37-46
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان هیپوونتلاسیون و آموزش تنظیم هیجان بر علائم اضطراب زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر شهر اردبیل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر بود که به مراکز جامع سلامت شهر اردبیل در پاییز سال 1398 مراجعه کرده بودند و45 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب، و به طور تصادفی در سه گروه برابر آزمایش و کنترل قرار گرفتند. طرح پژوهش نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. گروه های آزمایشی درمان هیپوونتیلاسیون (12 جلسه و هر جلسه 17 دقیقه) و آموزش تنظیم هیجان (8 جلسه و هر جلسه 90 دقیقه) طی 4 هفته تحت مداخله قرار گرفتند. و در این مدت بر گروه کنترل مداخله ی انجام نگرفت. پرسشنامه های علائم اضطراب بک (1986) به عنوان ابزار سنجش مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس یک راهه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری در نمرات علائم اضطراب گروه های مداخله و کنترل وجود دارد. هم چنین نتایج آزمون تعقیبی بنفرونی نشان داد که درمان هیپووینتلاسیون در مقایسه با آموزش تنظیم هیجان در کاهش علائم اضطراب زنان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر موثرتر است.
اثر بخشی آموزش تنظیم هیجان بر خلاقیت و مسئولیت پذیری نوجوانان شهر کرمانشاه
حوزه های تخصصی:
از آنجا که دغدغه مهم والدین عدم مسئولیت پذیری در نوجوانان است که با حل آن می توان زمینه پیشرفت تحصیلی و افزایش توانمندی در نوجوانان را در دوره های بعدی زندگی آنها میسر ساخت؛ هدف از پژوهش حاضر تعیین تاثیر آموزش اثربخشی تنظیم هیجان بر خلاقیت و مولفه های(خودمدیریتی نظم پذیری و قانونمندی )مسئولیت پذیری نوجوانان می باشد. طرح پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان نوجوان سال تحصیلی 96-97 می باشند که به صورت در دسترس تعداد 40 نفر به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه آزمایشی و گواه تقسیم شدند. روش پژوهش به این صورت بود که از پروتکل آموزش تنظیم هیجان گراس در طی ده جلسه استفاده شد و قبل از اجرای پروتکل و پس از آن از مقیاس مسئولیت پذیری نعمتی (1387) و پرسشنامه خلاقیت عابدی(1383) جهت سنجش آزمودنیها استفاده و در نهایت نتایج به آزمون کوواریانس و با نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج بیانگر آن بود که آموزش تنظیم هیجانی می تواند موجب افزایش خلاقیت و افزایش مسئولیت پذیری در نوجوانان شود و این تاثیر به صورت معناداری نتیجه بخش است. پیشنهاد می شود که دوره های آموزش تنظیم هیجان در مدارس در کنار آموزشهای درسی به نوجوانان ارائه شود تا سطح خلاقیت و مسئولیت پذیری آنها افزایش یابد.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر سوگیری توجه و بازداری هیجانی زنان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره شانزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
41 - 56
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر سوگیری توجه و بازداری هیچان زنان مبتلا به اضطراب اجتماعی بود. این مطالعه نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود که به مراکز جامع سلامت شهر اردبیل در پاییز سال 1398 مراجعه کرده بودند، 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و به طور تصادفی در دو گروه برابر آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایشی طی 8 هفته تحت آموزش تنظیم هیجان قرار گرفت، و در این مدت بر گروه گواه، هیچ مداخله ی اعمال نشد. برای جمع آوری داده ها از نرم افزار دات پروب و پرسشنامه بازداری هیجان مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی و تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج به دست آمده از مقایسه پس آزمون دو گروه نشان داد که نمرات پس آزمون سوگیری توجه و کنترل هیچان گروه آزمایش و کنترل تفاوت معنی داری داشت. این نتایج نشان دادند که آموزش تنظیم هیجان موجب کاهش نمرات سوگیری توجه و بازداری هیچان زنان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی شد. مطابق با یافته های پژوهش حاضر می توان آموزش تنظیم هیجان را به عنوان یک روش موثر در جهت کاهش سوگیری توجه و بازداری هیجان زنان مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی پیشنهاد کرد.
مقایسه اثربخشی آموزش تاب آوری و تنظیم هیجان بر استرس ادراک شده و حساسیت اضطرابی کارکنان آتشنشانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی بالینی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۸)
103 - 113
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش تاب آوری و آموزش تنظیم هیجان بر استرس ادراک شده و حساسیت اضطرابی کارکنان آتشنشانی انجام گرفت. روش این مطالعه، آزمایشی و طرح آن پیش آزمون و پس آزمون چند گروهی با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کارکنان شاغل در سازمان آتشنشانی شهر اردبیل در پاییز 1397 تشکیل دادند. تعداد 45 نفر از این افراد به روش تصادفی تصادفی انتخاب و در سه گروه آموزش تاب آوری (n=15)، آموزش تنظیم هیجان (n=15) و گروه گواه (n=15) به تصادف جایگزین شدند. هر سه گروه در مرحله پیش آزمون و پس آزمون به پرسشنامه های جمعیت شناختی، استرس ادراک شده کوهن و همکاران (1983) و حساسیت اضطرابی فلوید و همکاران (2005) پاسخ دادند. داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری و آزمون تعقیبی بن فرونی تجزیه و تحلیل شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که تفاوت آماری معناداری بین سه گروه آموزش تاب-آوری، آموزش تنظیم هبجان و کنترل در نمرات استرس ادراک شده و حساسیت اضطرابی وجود دارد (01/0>p). نتایج آزمون تعقیبی نیز نشان داد که آموزش تنظیم هیجان بر ترس از نگرانی های بدنی اثربخشی بیشتری داشت (01/0>P). در کل نتایج پژوهش نشان داد که هر دو روش آموزش تاب آوری و تنظیم هیجان بر استرس ادراک شده و حساسیت اضطرابی آتشنشانان موثر است.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد و آموزش تنظیم هیجانی بر تنظیم هیجانی، ذهن آگاهی و همجوشی شناختی در زنان مبتلا به چاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: چاقی از جمله مشکلاتی است که شیوع آن طی دهه های گذشته، روند رو به شتابی داشته است. مطالعه حاضر با هدف مقایسه اثربخشی گروه درمانی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش و تنظیم هیجانی بر همجوشی شناختی، ذهن آگاهی، تنظیم هیجانی در زنان مبتلا به چاقی انجام گرفت. روش کار: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه گواه بود. نمونه ای به حجم 45 نفر از زنان مبتلا به چاقی مراجعه کننده به درمانگاه های روان پزشکی و روان شناسی در غرب تهران به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی (آموزش تنظیم هیجان و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد) و یک گروه گواه قرار گرفتند (15 نفر در هر گروه). سپس 12 جلسه 120 دقیقه ای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد و آموزش تنظیم هیجان در گروه های آزمایشی انجام شد. داده ها با استفاده از پرسشنامه همجوشی شناختی، پرسشنامه ذهن آگاهی و مقیاس دشواری در تنظیم هیجان جمع آوری شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس با نرم افزار SPSS-21 انجام گرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که آموزش تنظیم هیجان و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش همجوشی شناختی و بهبود تنظیم هیجان و ذهن آگاهی افراد مبتلا به چاقی موثر است (05/0>P). اما بین این دو درمان تفاوت معناداری وجود نداشت (05/0<P). نتیجه گیری: با توجه به تایید اثربخشی آموزش تنظیم هیجان و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر درمان چاقی پیشنهاد می شود که درمانگران، این دو درمان را در کاهش همجوشی شناختی و بهبود تنظیم هیجان و ذهن آگاهی افراد دارای اضافه وزن مد نظر قرار دهند.
مقایسه اثربخشی آموزش تنظیم هیجان و ذهن آگاهی بر بهبود نشخوار فکری مادران دارای کودکان کم توان ذهنی خفیف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: داشتن فرزند کم توان ذهنی برای والدین به خصوص مادران به عنوان مراقبان اصلی، مشکلات روان شناختی فزاینده ای را به همراه دارد. روش های مختلفی در سال های اخیر برای درمان این مشکلات در سطوح پژوهشی و بالینی مورد استفاده قرار گرفته است که پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش تنظیم هیجان و ذهن آگاهی بر بهبود نشخوار فکری مادران دارای کودکان مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف انجام شد. روش: این پژوهش از نوع مطالعات شبه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی مادران دارای کودک مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف مراجعه کننده به مدارس استثنایی شهر رشت در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل می دادند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 36 نفر از این مادران انتخاب، و در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه (هر گروه 12 مادر) به صورت تصادفی جایدهی شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس پاسخ نشخواری (نولن هوکسما و مارو، 1991) استفاده شد و پس اجرای 9 جلسه آموزشی 90 دقیقه ای تنظیم هیجان و ذهن آگاهی برای دو گروه آزمایشی، هر سه گروه مورد سنجش مجدد در مرحله پس آزمون قرار گرفتند. داده ها به روش تحلیل کوواریانس تک متغیری و چندمتغیری در محیط نرم افزار SPS S-22 تحلیل شد. یافته ها: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش تنظیم هیجان و ذهن آگاهی، تأثیر معناداری بر کاهش نشخوار فکری کلی و مؤلفه های آن در مادران دارای کودکان مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف دارد (01/0 > P ). همچنین بر اساس نتایج حاصل از آزمون تعقیبی، بین آموزش تنظیم هیجان و آموزش ذهن آگاهی بر نشخوار فکری کلی و مؤلفه های آن، تفاوت معنادار وجود ندارد (05/0 P> ). نتیجه گیری: بر اساس این یافته ها می توان بیان کرد که آموزش تنظیم هیجان با ارتقای بازسازی هیجانی، کاهش پردازش خودارجاعی منفی، و افزایش توانایی انجام رفتارهای هدفمند؛ و آموزش ذهن آگاهی با افزایش آگاهی از تجربیات لحظه کنونی و پردازش کارآمدتر اطلاعات ، در بهبود نشخوار فکری مادران دارای کودکان مبتلا به کم توانی ذهنی خفیف مؤثر است.
اثر بخشی آموزش تنظیم هیجان بر حساسیت اضطرابی و نگرانی زنان مبتلا به اختلال پانیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
145 - 160
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر حساسیت اضطرابی و نگرانی زنان مبتلا به اختلال پانیک بود. این مطالعه نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام شد جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به اختلال پانیک بود که به مراکز جامع سلامت شهر اردبیل در تابستان و پاییز سال 1397 مراجعه کرده بودند، تعداد 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و به طور تصادفی در دو گروه برابر آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایشی طی 8 هفته تحت آموش تنظیم هیجان قرار گرفت، و در این مدت بر گروه گواه مداخله ی انجام نگرفت. پرسشنامه حساسیت اضطرابی و نگرانی حالت پنسیلوانیا به عنوان ابزار ارزشیابی مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی و تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت ند. نتایج به دست آمده از مقایسه پس آزمون دو گروه، حاکی از این است که بین نمرات پس آزمون حساسیت اضطرابی و نگرانی گروه مداخله و کنترل تفاوت معنی داری وجود دارد. بدین صورت که این آموزش توانسته است حساسیت اضطرابی و نگرانی زنان مبتلا به اختلال پانیک را کاهش دهد. مطابق با یافته های پزوهش حاضر می توان آموزش تنظیم هیجان را به عنوان یک روش موثر در جهت کاهش نگرانی و حساسیت اضطرابی زنان مبتلا به اختلال پانیک پیشنهاد کرد.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر آمادگی به اعتیاد و هیجان طلبی در نوجوانان دارای والد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۱
۱۹۸-۱۸۱
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر آمادگی به اعتیاد و هیجان طلبی در نوجوانان دارای والد وابسته به مواد شهر اهواز بود. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه دانش آموزان نوجوان مشغول به تحصیل در سال 1399-1398 و دارای والد وابسته به مواد در شهر اهواز بود. از میان آن ها، 10 مدرسه پسرانه به صورت تصادفی انتخاب و دانش آموزان این مدارس توسط پرسش نامه های آمادگی به اعتیاد و هیجان طلبی غربال شدند. از این تعداد، 30 نفر از دانش آموزانی که نمره بالاتری از میانگین در پرسش نامه های آمادگی به اعتیاد و هیجان طلبی کسب نمودند، به صورت تصادفی در گروه های آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) جایگزین شدند. داده ها با آزمون آماری تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد که آموزش تنظیم هیجان بر کاهش آمادگی به اعتیاد و همچنین کاهش هیجان طلبی نوجوانان دارای والد وابسته به مواد شهر اهواز در مراحل پس آزمون و پیگیری به طور معناداری اثربخش بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج به دست آمده، می توان از این درمان در جهت کاهش آمادگی به اعتیاد و هیجان طلبی نوجوانان دارای والد وابسته به مواد بهره برد و از این راه به کاهش تنش در آن ها کمک نمود.
اثر بخشی آموزش تنظیم هیجان بر پردازش هیجان و علائم پانیک زنان مبتلا به اختلال پانیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر پردازش هیجان و علائم پانیک زنان مبتلا به اختلال پانیک بود. روش: این مطالعه نیمه آزمایشی با استفاده از طرح پیش آزمون و پس-آزمون با گروه گواه انجام شد جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به اختلال پانیک بود که به مراکز بهداشتی و روانشناسی شهر اردبیل در پاییز و زمستان سال 1397 مراجعه کرده بودند، 30 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب، و به طور تصادفی در دو گروه برابر آزمایش و گواه قرار گرفتند. گروه آزمایشی طی 8 هفته تحت آموش تنظیم هیجان قرار گرفت، و در این مدت بر گروه گواه مداخله ی انجام نگرفت. پرسشنامه پردازش هیجان و علائم پانیک به عنوان ابزار ارزشیابی مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش های آماری توصیفی و تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت نتایج: نتایج به دست آمده از مقایسه پس آزمون دو گروه، حاکی از این است که نمرات پس آزمون پردازش هیجان و علائم پانیک گروه مداخله و کنترل تفاوت معنی داری دارد (01/0=P). نتیجه گیری : بدین ترتیب می توان گفت که آموش تنظیم هیجان موجب کاهش نمرات پردازش هیجان و علائم پانیک زنان مبتلا به اختلال پانیک خواهد شد. بنابراین مطابق با یافته های پژوهش حاضر می توان آموزش تنظیم هیجان را به عنوان یک روش موثر در جهت بهبود پردازش هیجانی و علائم پانیک زنان مبتلا به اختلال پانیک پیشنهاد کرد.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر خوش بینی و بهزیستی روان شناختی مادران کودکان مبتلا به موکوپلی ساکارید نوع یک (سندرم هورلر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر خوش بینی و بهزیستی روان شناختی مادران کودکان مبتلا به موکوپلی ساکارید نوع یک (سندرم هولر) بود. روش این پژوهش به شیوه تک آزمودنی با کنترل خط پایه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مادران دارای کودک مبتلا به موکوپلی ساکارید در سال 1398-1397 بود که با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسشنامه ی خوش بینی (LOT)، پرسشنامه ی فرم کوتاه بهزیستی روان شناختی (PWB) و برنامه آموزشی تنظیم هیجان آلن، مک هاگ و بارلو، (2009) بود که طی 8 جلسه 90 دقیقه ای یک بار در هفته و در 3 مرحله (خط پایه، برنامه آموزشی 8 جلسه ای و پیگیری 6 هفته ای) انجام شد. داده های حاصل از اجرای پرسشنامه ها با استفاده فرمول درصد بهبودی و روش ترسیم دیداری تحلیل شد. نتایج پژوهش حاضر نشان دادند که آموزش تنظیم هیجان بر خوش بینی و بهزیستی روان شناختی مادران کودکان مبتلا به موکوپلی ساکارید نوع یک (سندرم هولر) مؤثر بوده است. و این تأثیر در مرحله پیگیری 6 هفته ای پایدار مانده بود. بنابراین با به کارگیری آموزش تنظیم هیجان می توان توانمندی مادران دارای کودک موکوپلی ساکارید را بهبود بخشید.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر ارتقاء سلامت روانی و کاهش نشخوار فکری زنان مطلقه
حوزه های تخصصی:
مقدمه: طلاق یکی از مسائل اجتماعی شایع و با قدمت جامعه است که پیامدهای گسترده آن بر سلامت روانی تا مدت ها بعد از این رویداد ادامه دارد. هدف: مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر ارتقاء سلامت روانی و کاهش نشخوار فکری زنان مطلقه انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع طرح نیمه آزمایشی است که از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل استفاده شد. جامعه آماری پژوهش را کلیه زنان مطلقه تحت پوشش سازمان بهزیستی استان کهگیلویه و بویراحمد در سال ۱۴۰۰ تشکیل دادند؛ بدین منظور ۵۰ نفر از آن ها به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده مقیاس سبک پاسخ دهی نشخواری (RRS) و پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ) بود. گروه آزمایش برنامه آموزش تنظیم هیجانی را طی ده جلسه ۹۰ دقیقه ای به مدت دو ماه دریافت کردند. داده های جمع آوری شده با استفاده از تحلیل کوواریانس چندمتغیره و در نسخه ۲۲ نرم افزار SPSS مورد تحلیل قرار گرفت. یافته ها: میانگین و انحراف معیار سن آزمودنی ها به ترتیب ۳۹/۴ و ۸/۲۵ بود. یافته های پژوهش نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، تأثیر آموزش تنظیم هیجان در گروه آزمایش بر مؤلفه های سلامت روانی و نشخوار فکری شامل علائم جسمانی (F=۱۷/۴۵, P>۰/۰۱)، اضطراب (F=۲۵/۵۲, P>۰/۰۱)، عملکرد اجتماعی (F=۲۶/۹۹, P>۰/۰۱)، افسردگی (F=۱۵/۴۷, P>۰/۰۱)، پاسخ های نشخواری (F=۷۵/۱۳, P>۰/۰۱) و پاسخ های منحرف کننده (F=۳۴/۴۲, P>۰/۰۱) معنی دار بود. نتیجه گیری: براساس نتایج این پژوهش می توان نتیجه گرفت که آموزش تنظیم هیجان روش مؤثری برای ارتقاء سلامت روانی و کاهش نشخوار فکری در زنان مطلقه است؛ بنابراین، پیشنهاد می شود این مداخله آموزشی در مراکز مشاوره خانواده و سلامت روانی اجرا شود.
تأثیر آموزش تنظیم هیجان بر کاهش اضطراب و افسردگی زنان سرپرست خانوار شهر تهران
منبع:
مطالعات و تحقیقات در علوم رفتاری سال چهارم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۱
167 - 178
حوزه های تخصصی:
در کشورهای درحال توسعه، اکثریت خانواده هایی که به وسیله زنان اداره می شوند دارای مشکلات متعدد اقتصادی، اجتماعی و اختلالات روانی هستند. این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر کاهش افسردگی و اضطراب زنان سرپرست خانوار شهر تهران انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی و از نوع طرح های پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان سرپرست خانوار تحت پوشش بهزیستی شهر تهران بود. روش نمونه گیری، خوشه ای چندمرحله ای بود، و 2 کلینیک مددکاری که به زنان سرپرست خانوار، خدمات روانشناختی ارائه می دادند، انتخاب شد، سپس از هر کلینیک 15 نفر (جمعاً 30 نفر) به صورت تصافی انتخاب شدند و به تصادف در دو گروه 15 نفره آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه پرسشنامه اضطراب عمومی (ANQ) و افسردگی بک (BAI) استفاده بود. برای تجزیه تحلیل داده ها در سطح توصیفی از میانگین و انحراف معیار و در سطح استنباطی از تحلیل واریانس استفاده شد. یافته ها حاکی از آن بود که روش آموزش تنظیم هیجان بر اضطراب و افسردگی زنان سرپرست خانوار مؤثر است. این نتایج مبین این است که آموزش تنظیم هیجان منجر به کاهش میزان افسردگی و اضطراب زنان سرپرست خانوار شده است. با توجه به نتایج یافته ها می توان اظهار داشت که مداخله ی آموزش تنظیم هیجان منجر به بهبود افسردگی و اضطراب (کاهش میزان اضطراب و افسردگی) در بین زنان سرپرست خانوار شود.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر عاطفه منفی و بهبود رابطه والد کودک در مادران کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
روان شناسی تحلیلی شناختی سال دوزادهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۷
91 - 102
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثر آموزش تنظیم هیجان بر عاطفه منفی و بهبود رابطه والد-کودک در مادران کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای بود. روش: طرح پژوهش نیمه آزمایشی بود. جامعه آماری شامل مادران کودکان دبستانی مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای مراجعه کننده به کلینک های آموزش و پرورش ناحیه 4 و 6 شهر مشهد بود که تعداد 40 نفر به عنوان نمونه آماری انتخاب گردیدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل جایگزین شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس اختلال نافرمانی مقابله ای کودکان، مقیاس عاطفه منفی، مقیاس ارزیابی رابطه مادر- کودک استفاده شد. برای گروه آزمایش آموزش تنظیم هیجان طی 8 جلسه 90 دقیقه ای برگزار شد. یافته ها: نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره و چند متغیره نشان داد آموزش تنظیم هیجان می تواند موجب بهبود رابطه مادر-کودک و مولفه های آن، در مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای شود (001/0>p). و همچنین تفاوت گروه آزمایش و کنترل در مولفه عاطفه منفی نیز معنی دار می باشد (001/0>p). نتیجه گیری: آموزش تنظیم هیجان با دانش افزایی و افزایش درک و انعطاف پذیری مادران کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای به تقویت رابطه مادر- کودک و سلامت روان و کاهش عاطفه منفی منجر شد.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر سازگاری زناشویی و احساس تنهایی در زنان دارای همسر وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال شانزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۶
24-7
هدف: پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر سازگاری زناشویی و احساس تنهایی زنان دارای همسر وابسته به مواد انجام شد. روش: پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی پژوهش شامل همه زنان دارای همسر وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز مشاوره دولتی شهر یاسوج بودند که از بین آن ها 32 نفر به شیوه هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 16 نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش برنامه آموزش تنظیم هیجانی را به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت کردند. آزمودنی ها پرسشنامه احساس تنهایی عاطفی اجتماعی و مقیاس سازگاری زناشویی را در مراحل پیش آزمون و پس آزمون تکمیل کردند. به منظور تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کواریانس چندمتغیری استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که پس از کنترل اثر پیش آزمون، تأثیر آموزش تنظیم هیجان در گروه آزمایش بر سازگاری زناشویی و احساس تنهایی زنان دارای همسر وابسته به مواد معنی دار بود. به بیان دیگر، نتایج، کاهش معنی دار احساس تنهایی و افزایش معنی دار سازگاری زناشویی را در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در پس آزمون نشان داد. نتیجه گیری: آموزش تنظیم هیجان بر افزایش سازگاری زناشویی و کاهش احساس تنهایی زنان دارای همسر وابسته به مواد مؤثر است. نتیجه این پژوهش می تواند در حوزه های آموزشی و درمانی مرتبط با وابستگی به مواد و پیامدهای آن مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان برروابط متقابل مادر- نوجوان، انزوای اجتماعی و پرخاش گری در نوجوانان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
توانایی تنظیم هیجان از زمره ی متغیرهایی است که برای نوجوانان از اهمیت ویژه ای برخواردار است. این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان برروابط متقابل مادر- نوجوان، انزوای اجتماعی و پرخاش گری در نوجوانان دختر انجام شد. در یک طرح نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه و دوره ی پیگیری دوماهه، 40 نوجوان دختر به شیوه ی هدف مند مبتنی بر معیارهای ورود در پژوهش شرکت نمودند. نمونه انتخاب شده سپس به صورت تصادفی در گروه آزمایش (20 نفر) و گروه (20 نفر) گمارش شدند. شرکت کنندگان در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به مقیاس رابطه والد- فرزندی (1994)، پرسش نامه ی انزوای اجتماعی (1978) و پرسش نامه ی پرخاشگری (1992) پاسخ دادند. گروه آزمایش آموزش تنظیم هیجان را طی 8 جلسه 60 دقیقه ا ی دریافت و گروه کنترل آموزشی را دریافت نکرد. نتایج نشان داد آموزش تنظیم هیجان در کاهش پرخاش گری و در افزایش روابط متقابل مادر- نوجوان اثربخش است و این اثربخشی تا مرحله ی پیگیری پایدار بوده است. اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر کاهش انزوای اجتماعی تأیید نشد. به نظر می رسد از طریق آموزش تنظیم هیجان می توان زمینه ی تقویت رابطه ی مادر- نوجوان و کاهش پرخاش گری نوجوانان دختر را فراهم نمود. شماره ی مقاله: 1
مقایسه اثربخشی آموزش ذهن آگاهی نوجوان محور و آموزش تنظیم هیجان بر پرخاشگری و اضطراب نوجوانان دختر مبتلابه اختلال دوقطبی نوع II(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی آموزش ذهن آگاهی نوجوان محور با آموزش تنظیم هیجان بر پرخاشگری و اضطراب نوجوانان دختر مبتلا به اختلال دوقطبی نوع II بود .روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی بود و در اجرای آن از طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و پیگیری استفاده شد جهت دستیابی به اهداف پژوهش، 45 دختر با اختلال دو قطبی نوع II با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه و بر اساس ملاک های ورود و خروج انتخاب شدند و به تصادف در دو گروه آزمایش (15 نفر) و یک گروه گواه (15 نفر) قرار گرفتند. دختران مبتلا به اختلال دوقطبی نوع II گروه های آزمایش در 8 جلسه 60 دقیقه ای در برنامه های مداخله ای درمان ذهن آگاهی نوجوان محور بوردیک و آموزش تنظیم هیجان گراس و گروه گواه هیچ مداخله ای دریافت نکردند. پرسشنامه های پرخاشگری آیزنگ، گلین ویلسون و اضطراب بک قبل و بعد از مداخله برای شرکت کنندگان اجرا گردید. نتایج. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغییری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد مداخله های آموزش ذهن آگاهی نوجوان محور و آموزش تنظیم هیجان در کاهش پرخاشگری و اضطراب در نوجوانان دختر مبتلا به اختلال دوقطبی نوع II مؤثراست، و آموزش ذهن آگاهی نوجوان محور اثربخش تر از آموزش تنظیم هیجان بر اضطراب و پرخاشگری است.