مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
الوس جغتای
حوزه های تخصصی:
ظهور امیر تیمور (ت: 736 ـ م: 807 ق) و گسترش حاکمیت سیاسی و نظامی وی بر ماوراءالنهر، در درجه نخست تحولی داخلی در قلمرو جغتاییان محسوب می شد. از این رو، از همان ابتدا هرگونه آینده ای برای اقدامات امیر تیمور هنگامی متصور بود که وی بتواند به این پرسش اساسی که:«آینده الوس جغتای چه خواهد بود؟» پاسخ عملی مناسبی بدهد. اهمیت و فوریت پاسخ به این سوال ناشی از تاثیر عظیمی بود که می توانست برای آینده سیاسی امیر تیمور در پی داشته باشد. آینده سیاسی امیر تیمور نشان داد که دو عنصر اساسی حکومتی که وی پی ریزی کرد؛ یعنی مشروعیت سیاسی و امنیت نظامی، در پیوند مستقیم با این پرسش بوده است. تا هنگامی که امیر تیمور سرگرم تکاپو برای کسب قدرت سیاسی در ماوراءالنهر بود، مقوله مشروعیت در نحوه پاسخی که وی به آن پرسش اساسی می داد، تاثیر پررنگ تری داشت، اما به موازات آن که ضرورت تثبیت و استمرار قدرت سیاسی او بیشتر چهره نمود و وی در اندازه های یک فاتح، دست اندازی به قلمروهای خارج از ماوراءالنهر را آغاز کرد، مقوله امنیت رجحان بیشتری در نحوه برخورد وی با بازماندگان الوس جغتای یافت.
عوامل موثر در مناسبات ایلخانان با جَغتاییان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با تشکیل الوس جغتای در ماوراءالنهر و سپس حکومت ایلخانان در ایران، مرحله تازه ای از مناسبات خارجی در مرزهای شرقی ایران آغاز شد. این دو حکومت مغول بنا به ملاحظات و ضرورت هایی همواره در تعامل یا تقابل با یکدیگر بودند. در این میان، ایلخانان بیشتر می کوشیدند از در صلح و دوستی با الوس جغتای درآیند، اما اصرار الوس جغتای بر دشمنی با ایلخانان باعث بروز درگیری هایی میان دو حکومت شد. آنچه در این زمینه اهمیت بیشتری دارد، عواملی است که در نوع مناسبات آن ها تأثیرگذار بود. این عوامل متعدد بودند و مجموعه ای از مسائل منطقه ای و حتی بین المللی آن زمان را در برمی گرفتند؛ به همین دلیل، شناسایی و تحلیل مستندات آن ها می تواند به درک و تحلیل دقیق تر مناسبات این دو حکومت و بخشی از تاریخ روابط خارجی ایران کمک نماید. نوشته ی حاضر به بررسی این مناسبات بر پایه عوامل تعیین کننده در آن می پردازد.
بررسی جایگاه علم و هنر در دربار امیر تیمور گورکانی
حوزه های تخصصی:
در فاصلهٔ مرگ ابوسعید ایلخانی(در سیزدهم ربیع الاول ۷۳۶ ه. ق. / سی نوامبر ۱۳۳۵ ) تا ظهور تیمور(۷۸۱ ه .ق.) اوضاع ایران آشفته و قدرت ها و سلسله های کوچک و بزرگ و امرای محلی در شهرهای مختلف به قدرت رسیدند، با استفاده از همین اوضاع آشفته تیمور توانست قدرت را به دست بگیرد و طی لشکرکشی های بعدی بنیان حکمومت تیموریان را در ایران بنا نهد. با توجه به اینکه بیشتر اوقات تیمور صرف لشکرکشی به سرزمین های مختلف میشد، اما وی دوست دار علما و دانشمندان بود و نتیجه ی آن اجتماع بسیاری از دانشمندان در دربار او و تبدیل شدن سمرقند به مرکزی علمی و مذهبی مشرق زمین بود. این پژوهش با استفاده از روش اسنادی-کتابخانه ای و با رویکرد توصیفی- تحلیلی به بررسی قدرت یابی حکومت تیمور پرداخته و جایگاه هنرمندان و دانشمندان را در دربار مورد بررسی قرار می دهد. نتایج بررسی ها نشان می دهد که علی رغم این جنگ ها و یورش های تیمور که از او در تاریخ مانده وی به هنرمندان و دانشمندان علاقه مند و بسیاری از آنان را به دلیل مهارت آنان به سمرقند کوچ داد و در دربار او از ارج و قرب زیادی برخوردار بودند.
رابطه اقتصاد و سیاست در الوس جغتای
حوزه های تخصصی:
تاریخ الوس جغتای را از لحاظ اقتصاد سیاسی می توان به دو دوره تقسیم کرد: دوره نخست که با آغاز حکومت خاندان جغتای شروع و تا پایان حکومت دوا ادامه می یابد، در این دوره اقتصاد الوس جغتای که مبتنی بر اقتصاد شبانی بود، ادامه حیات اقتصادی خود را در گرو یافتن چراگاه های جدید از طریق تصرف مناطقی از ایران می دانست که در کنار آن غارت خراسان و مازندان و شمال هند روشی برای تقویت اقتصاد ضعیف الوس جغتای بود. دوره دوم از پایان حکومت دوا آغاز گردید و در دوره حکمرانی کبک و ترمشیرین به اوج رسید در این دوره خانات الوس جغتای سیاست حمله به ایران و هند را کنار گذاشته در عوض تصمیم گرفتند با ایجاد صلح و تأمین امنیت راههای تجاری از طریق توسعه بازرگانی با هند به اقتصاد الوس جغتای رونق بخشند.
نقش گروه قرااوناس در تعاملات سیاسی و نظامی حکومت تیموریان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرااوناس از گروه های حاضر در عصر تیموریان بودند. این گروه تلاش می کردند با ایفای نقش سیاسی و نظامی در معادلات حکومت وقت و پیشبرد اهداف تیموریان، در تاریخ آن دوران نامی برای خود دست وپا کنند. قرااوناس ها به علت جنگاوری و شجاعتی که داشتند، همانند برخی قبایل اصلی ترک و مغول، پیش از تیموریان در حیات سیاسی الوس جغتای نقش پررنگی بازی می کردند. با این حال، مسئله مهم این بود که باوجود اهمیت ذاتی این گروه در حکم نیروی جنگی بالقوه، در عصر تیموریان کمتر به آنها توجه می شد. در این جستار تلاش شده است با استفاده از منابع اصلی و پژوهشی و با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی، با نگاهی دوباره به رویدادهای مرتبط با این گروه در دوره تیموریان، نقش قرااوناس در معادلات سیاسی الوس جغتای تبیین شود؛ همچنین علت های برخورد ویژه تیموریان با این گروه بررسی شود. پرسش اصلی پژوهش این است: چرا در عصر تیموری، گروه قرااوناس اعتبار سیاسی و نظامی خود را به تدریج از دست داد؟ یافته های پژوهش نشان می دهد در حیات سیاسی الوس جغتای، تیموریان برای قرااوناس نقش کم اهمیتی در نظر گرفته بودند. علت واگذاری این نقش های کم اهمیت نیز از این قرار بود: 1. تجرﺑه تاریخی که از دوران مغولان وجود داشت؛ 2. این مهم که قرااوناس از مخالفان بزرگ تیمور در تشکیل حکومت بودند؛ 3. کوتاهی های عمدی یا سهوی این گروه در برخی مأموریت هایی که به آنها واگذار می شد.
برلاسیان و نقش آنان در تحولات سیاسی عصر تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برلاسیان از مهم ترین ایلات تیموری بودند که بر ماوراءالنهر، آسیای جنوبی و ایران حکومت داشتند. ردپا و آثار برلاسیان را می توان در بسیاری از وقایع آن دوره یافت. تیمور در میان برلاسیان تربیت شده بود و با یاری برلاسیان حکومت را درست گرفته بود، بنابراین برلاسیان در شکل گیری، تثبیت و تکوین فرمانروایی تیموریان نقش داشتند، با توجه به نقش برلاسیان در حیات سیاسی الوس جغتای و به قدرت رسیدن تیموریان، طبیعی است که برلاسیان نقش های مهم سیاسی و نظامی در حکومت تیموریان داشته اند. با توجه به سهم بسزایی که برلاسیان در حکومت تیموریان داشته اند، این پژوهش سعی دارد با روش توصیفی–تحلیلی وکتابخانه ای، نقش برلاسیان را در تحولات سیاسی عصر تیموری بررسی نماید. بنابراین پرسش اصلی پژوهش اینگونه است: برلاسیان در شکل گیری و تحول قدرت سیاسی تیموریان چه نقشی داشته اند؟ این جستار با بررسی رویدادهای تاریخی مرتبط با ایل برلاس در دوره تیموری، قصد بررسی ماهیت و چندوچون حیات سیاسی این ایل و میزان تأثیرگذاری آنان در رخدادهای تاریخی آن روزگار را دارد.
واکاوی عوامل انزوای سیاسی اپاردیان در حکومت تیموریان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اپاردیان در زمره قبایل حاضر در الوس جغتای بوده اند که در عرصه سیاسی و نظامی آن سامان، نقش آفرینی کرده اند. آنان به دو بخش مستقل و به دو ناحیه غربی و شرقی تقسیم می شدند. سیر تاریخی این قبیله نشان می دهد اپاردیان هر دو ناحیه، با نزدیک شدن به انتهای حکومت تیموریان، اهمیت سیاسی خود را به تدریج از دست دادند. اپاردیان غربی به دلایل مختلف در زمان تیمور، انزوای کامل را در پیش گرفت و اپاردیان شرقی در زمان تیمور، کاملاً وفادارانه به تیمور خدمت کردند؛ اما پیشامدهای پس از تیمور سبب شد آنان نیز به تدریج راه اپاردیان غربی را طی کنند و به علل مختلف بیرونی و درونی، از اهمیت سیاسی شان کاسته شود. پژوهش حاضر با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، در صدد پاسخ به این پرسش است که چه عواملی سبب انزوای سیاسی اپاردیان در حکومت تیموریان شده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهند عوامل بیرونی و درونی متعددی در انزوای اپاردیان نقش داشته اند. عوامل بیرونی، عواملی اند که وقوع آنها به نوعی جبر زمانه بوده است و آنان نقشی در وقوع آ نها نداشته اند و تنها تدابیر مناسبی را در جهت منافعشان اتخاذ می کردند؛ اما برعکس، مسئولیت مستقیم عوامل درونی انزوا، بر عهده خودشان بوده است.