مطالب مرتبط با کلیدواژه

بی کرانگی


۱.

نقش هنر در آموزش مفهومی جدید از صلح - رویکرد پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هنر آموزش پدیدارشناسی صلح بی کران بی کرانگی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی روانشناسی تاریخچه و مکاتب تاریخچه و مکاتب روانشناسی پدیدارشناسی
  2. حوزه‌های تخصصی روانشناسی حوزه های جدید روانشناسی روانشناسی هنر
تعداد بازدید : ۲۱۳۶ تعداد دانلود : ۱۵۴۵
تاکنون شیوه هایی متفاوت برای آموزش صلح به کار برده شده اند، اما در این زمینه از هنر کم تر استفاده شده است. در راستای انجام این پژوهش، تعدادی اثر هنری به دست پژوهشگر خلق شدند و در چند نمایشگاه به نمایش درآمدند. بر این اساس، در سفرِ این پژوهش از مسیر تجربه ای هنری گذر کردیم تا با شناخت آن به وسیله ی تجربه های بازدیدکنندگان نمایشگاه به نقش هنر در زمینه ی آموزش صلح دست پیدا کنیم. روش پژوهش، پدیدارشناختی بود. داده های پژوهش از راه گردآوری تجربه های 75 بازدیدکننده از مشاهده ی 82 اثر در نمایشگاه-کارگاه به وسیله ی مصاحبه ی ژرف به دست آمدند. داده ها به روش تحلیل مضمون بررسی شدند. ابتدا از تحلیل داده ها 73 مضمون پایه استخراج شدند. این مضمون ها در قالب 6 مضمون سازمان یافته (شگفتی، درک چندگانگی و چالش، پویایی، هارمونی، آفرینش و بی نهایت) قرارگرفتند و در پایان، مضمون فراگیر بی کرانگی را تشکیل دادند. بر اساس این روش بازدیدکنندگان از مشاهده ی آثار برداشت هایی از قبیل حیرت و ابهام در میان تضادها و تقابل ها، آفریدن، رهایی و آرامش داشتند که آن ها را می توان در درون بشر، هم نوعان، درون جامعه، طبیعت و هستی برای دستیابی به هدفی والا مشاهده کرد. توصیف مشارکت کنندگان از این پدیده ی هنری، جلوه ای از زندگی را می نمایاند. مسیر زندگی هم مانند رویدادهای هنری، مجموعه ای از لحظه هایی منحصربه فرد است، لحظه هایی که گاه شامل مفهوم، حس و تجربه ای متضاد با لحظه ی دیگرِ همان زندگی هستند. پی آمد تحلیل این بود که هنر می تواند در یافتن مفهوم زندگی به بشر کمک کند. مشارکت کنندگان توانستند بین دنیای درون نقاش (که در تابلوها جلوه گر می دیدند) و درون خودشان، پیوندی را درک کنند و با این پیوند، مفهوم زندگی را کشف کنند. آنان به تعریفی از زندگی رسیدند که به آرامش یافتن کمک می کند. بنابراین، برای آموزش مفهوم صلح می توان از هنر بهره برد، زیرا همان طور که هنر احساس خوشایندی از راه نمایان کردن زیبایی ها به انسان می دهد، برای در صلح بودن نیز انسان نیازمند هنرمندانه زندگی کردن که همان درک کردن بی کرانگی ذات وجود انسان است، می باشد. بنابراین، زندگی نیز می تواند هنری باشد که تمامی مضمون های بیان شده را برای رسیدن به صلح بی کران در خود داشته باشد. در این آموزش صلح محور کودکان این مفهوم ها را تجربه و درک می کنند و به بیانی، آن ها را زندگی خواهند کرد.
۲.

مطالعه نمود والایی با توجه به مبانی نظری آن در آثار نقاشان آلمان و انگلیس قرن 18 و 19(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نقاشی رمانتیک امر والا ویرانی بی کرانگی ترس

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۱۵
بیان مسئله: والایی ریاضی و پویا از نظر اندازه و قدرت توان، قوای انسان را به چالش می کشند و به نظر می رسد اغلب مصادیق والای متفکران قرن 18 پیش از کانت را در برمی گیرد. به نظر می رسد نقاشان قرن 18 و 19 آلمان و انگلیس هم بر امر والا به عنوان مضمونی برجسته تکیه کرده اند. بر این اساس، پرسش اصلی پژوهش این است: وجه مشخص رمانتیک آلمان و انگلیس از حیث والایی چیست؟ هدف پژوهش: مطالعه رابطه والایی در آرای متفکران قرن 18 و آثار نقاشان رمانتیک قرن 18 و 19 آلمان و انگلیس است تا بتواند تمایزهای رمانتیک آلمان و بریتانیا را از حیث والایی بررسی کند. روش پژوهش: پژوهش از نظر نوع کیفی است. روش مطالعه آثار توصیفی- تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات اسنادی و کتابخانه ای است.نتیجه گیری: شکوه، ویژگی ذاتی امر والاست و ویژگی های برجسته امر والا در نقاشی ها به بزرگی، وسعت، بی کرانگی، ابهام، بی محدودگی و ویرانی نیروهای طبیعت اشاره دارد. مطالعه آثار نقاشان رمانتیک قرن 18 و 19 مانند فردریش، آیخن باخ، ترنر، مارتین و دنبی نشان می دهد رمانتیک آلمان به وسعت و عظمت طبیعت و جنبه های وحشت آور آن پرداخته است، اما در کنار آن جنبه های معنوی و سمبولیک طبیعت را هم مدنظر داشته است. در رمانتیک انگلیس امر والای پویا، ترس و وحشت نیروهای مخرب و قهار طبیعت با تأکید و شدت بیش تری پی گرفته شده است. بنابراین می توان آن را جزء مضامین برجسته و وجه مشخص رمانتیک انگلیس دانست.
۳.

خدای به مثابه معیار امر اخلاق و نسبت آن با مفهوم بیلدونگ در اندیشه متأخر فیشته(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خدا اخلاق بیلدونگ بی کرانگی نور

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۷
فیشته در فلسفه متأخرش با مبنا قراردادن خدا در مقام معیار امر اخلاق، می خواهد یک پیوندی میان اخلاق و بیلدونگ شکل دهد که باعث تعالی و شکوفایی افراد در زندگی شود. فیشته برای رهایی از ثنویت دکارتی و برخلاف اسپینوزا که جوهر همه چیز را طبیعت درنظر می گیرد، خدا یا واحد را وجود نابی می داند که با نوری که بر هستی می تاباند زندگی را در عالم پدیدار می-کند. درواقع برای فیشته خدا در برون شدگی خود نوری بسیط است که این نور می تواند در عین مطلق بودن زندگی و هارمونی را در هستی آشکار کند. اساساً فیشته متأخر زندگی و وحدت شکل گرفته در عالم را وابسته به خدا یا همان نور ناب می داند. درنتیجه اگر انسان ها در زندگی می خواهند همانند واحد در وحدت قرار گیرند باید به وسیله یک بیلدونگ به اتحاد برسند که محور آن امر اخلاقی است. در اصل ایجاد وحدت فراگیر و فهم خدا در مقام معیار امر اخلاقی و خالق زندگی دو رسالت اصلی انسان در فلسفه متأخر فیشته است.