مطالب مرتبط با کلیدواژه

مرگ


۴۱.

بررسی مفهوم مرگ و زندگی در رمان سووشون بر پایه نشانه شناسی رنگ سیاه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مرگ زندگی رنگ سووشون سیاه سیمین دانشور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۹۶ تعداد دانلود : ۱۴۳۹
عنصر رنگ با مقوله هنر، نقاشی، و ادبیات پیوند تنگاتنگی دارد. ازطریق رنگ ها، می توان بسیاری از راز و رمزها و اوضاع اجتماعی عصر نویسنده را کشف کرد. رنگ ها در شیوه زندگی، نگرش ها، و حالات روحی ما تأثیر فراوانی دارند و در آیین ملت ها از جایگاه نمادینی برخوردارند. در ادبیات نیز رنگ ها احساسات و نشانه های گوناگونی را القا می کنند. رمان سووشون در ادبیات داستانی ایران از جایگاه خاصی برخوردار است. سووشون نمایان گر اوضاع سیاسی، اجتماعی، و اخلاقی ایرانیان، به ویژه مردم شیراز، در جنگ جهانی دوم است. درحقیقت، این رمان از نمونه های بسیار ارزشمند ادبیات پسااستعماری در ایران است و دنباله واقعی ادبیات عصر بیداری است. ادبیات بیداری در مرحله اول (عصر مشروطه) به مبارزه با استبداد داخلی پرداخت و در مرحله دوم به مبارزه با استعمار خارجی توجه نشان داد. عنصر رنگ در لایه های مختلف اثر باصراحت و تلویح نقش های گوناگونی ایفا می کند. دقت در نوع کاربرد رنگ ها و هم چنین معنای قراردادی آن ها می تواند مخاطب را در شناخت بیش تر اثر، سنت ها، و اندیشه های حاکم بر ذهن و زبان نویسنده و اجتماع وی یاری کند. دانشور همواره سعی کرده است خود را در برابر تحولات اجتماعی امیدوار نشان دهد و حتی در آخرین سطور رمان سووشون، به کمک نمادها، آشکارا این آرزوی خود را بیان می کند. برخلاف این تصور نویسنده، کاربرد گسترده رنگ سیاه، که بیش تر القاکننده مرگ و عزاداری است، نشان می دهد که در لایه های پنهان ذهن نویسنده خوش بینی چندانی به تحولات اجتماعی وجود ندارد. به عبارت دیگر، نیروهایی فراتر از خواست و اندیشه نویسنده بر ساختارهای ذهن و زبان وی تسلط دارند که کنترل محتوایی رمان را به دست گرفته اند. در مقاله حاضر، تلاش شده است این فرضیه براساس بررسی رنگ سیاه اثبات شود. در رمان سووشون، 2679 بار به عنصر رنگ (دلالت ضمنی و لغوی) توجه شده است که 14 درصد از آن مربوط به رنگ سیاه و 86 درصد شامل دیگر رنگ های اصلی و فرعی است. میزان کاربرد رنگ سیاه در سووشون با 452 بار تکرار در جایگاه اول قرار دارد و اغلب بازگوکنندة مفهوم نمادین مرگ و زندگی است.
۴۲.

تباین ماهوی رجعت و تناسخ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تناسخ روح معاد مرگ رجعت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶۳ تعداد دانلود : ۸۹۱
دو موضوع تناسخ و رجعت را باید از جمله مباحث کم و بیش جنجالی در حوزه باورهای دینی دانست. اوّلی آموزه ای مطرح در شمار زیادی از ادیان و مکتب های فلسفی و عرفانی جهان است، و دومی نیز در برخی از ادیان و مذاهب جایگاه مهمی دارد. اما این دو آموزه از جهاتی با هم شبیه اند؛ به گونه ای که برخی آنها را از یک جوهر انگاشته اند، و برخی دم از تغایر این دو زده و یکی را پذیرفته و دیگری را انکار کرده اند. حقیقت هرچه باشد، لوازم کلامی قابل توجهی به همراه دارد. با وجود این، طرفین دعوی تا به حال به طور اصولی و بنیادین به این مسئله و لوازم آن نپرداخته و صرفاً با تکیه بر شباهت ها و تفاوت های بدْوی که معمولاً آنها را از تعریف های ناقص و فروکاهشی برمی گیرند، حکم به این همانی یا دوگانگی آن دو کرده اند. این جستار، با رویکردی پدیدارشناسانه، و با واکاوی گونه های مختلف تناسخ باوری و ...
۴۳.

مرگ، نومیدی و ایمان در اندیشه کرکه گور

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: اضطراب ایمان گناه مرگ نومیدی کر کگور

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹۸ تعداد دانلود : ۵۴۹
از نظر کر کگور، آگاهی از مرگ حقیقتاً حائز اهمیت است؛ زیرا دلهره ای ضروری می آفریند که ما را در مراتب بودن یا خودآگاهی، از حیاتی حسّی و نامتأمّلانه به حیاتی متأمّلانه تعالی می بخشد. اما مراد او از مرگ، بیماری به سوی مرگ یا همان نومیدی است. از نگاه کر کگور، این بیماری که در روح و نفس ما پدیدار می شود، مرگی درونی است. نومیدی خود نتیجه ای از آلودگی ما به گناه است. مراد او از بیماری به سوی مرگ، آن بیماری ای نیست که پایانش مرگ معمول و متعارف است. کرکگور، راه رهایی از این مرگ را ایمان می داند. در نظر او، ایمان رابطه­ای خصوصی و شخصی با خداست.
۴۶.

تجربه گونه های مرگ در زندگی در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خواب تکامل مرگ گونه های مرگ تجربه مرگ خَلق مدام موت اختیاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۳۸ تعداد دانلود : ۲۵۵۶
مرگ در مثنوی، امری دفعی نیست که به یکباره اتفاق افتد و کوس ختم حیات را بکوبد، بلکه پدیده ای است ساری در متن زندگی، که انسان در حیات جسمانی خود بارها آن را تجربه می کند یا می تواند تجربه کند. این اندیشه از آنجا می خیزد که مولانا مرگ را اعم از مرگ جسمانی و دارای مراتب و گونه های گوناگونی می داند. به نظر او، خواب، تکامل انسان، خلق مدام و موت اختیاری، گونه هایی از مرگ در زندگی دنیوی اند. شاید در نگاه نخست، به نظر آید که بیان او در این موارد، بیانی مجازی است و مولوی، قصد تشبیه و نمادسازی دارد، اما مبانی اعتقادی که در پس آن ها وجود دارد، از یکسو و نتایجی هم که وی از مرگ بودن آن ها می گیرد از سوی دیگر، نشان می دهد وی آن ها را گونه هایی از مرگ می داند، نه تشبیهات و نمادهایی برای مرگ. از آنجا که مولانا در شناخت، قائل به تجربه است: «درنیابد حال پخته هیچ خام» با این گونه ها نیز معمولاً به مثابه تجربه هایی از مرگ برخورد می کند، زیرا در پی ایجاد شناخت نسبت به مجهول ترین مسئله و ملموس ساختن آن و در نتیجه، زدودن هراس ناش از جهل است؛ اگرچه اغلب آن ها ناآگاهانه اند.
۴۷.

رسن چنبرین پای آگیش (مرگ و ماجرای آن در شعر رودکی)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حکمت مرثیه مرگ رودکی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۸۴ تعداد دانلود : ۱۰۷۶
بیتردید یکی از قدرت مندترین موضوعات شعر رودکی که به شکل ویژه و چند سویه رخ مینماید «مرگ» است. انگاره و تلقی رودکی از مرگ انگاره ای حکیمانه است. جدای از آنکه مسألة مرگ در مراثی با دریغ و بصراحت عنوان و تبیین میگردد، این نگاه به مرگ و یادکرد همارة آن در رودکی شکلی از تفکّر خیامی را پدید میآورد که در آن دعوت به شادخواری و خُردانگاشتن جهان و غمان، تم اصلی و تکرار شونده است. افزون بر آن تجلی مرگ در شعر تغزلی رودکی هم خلق تصویری از خود پس از مرگ شاعر در گفتمان با معشوق که در واقع نوعی استرحام از معشوق است و بعدها به شکلی بدیع تر و جدیتر در ادب غنایی پارسی موجودیت مییابد، از فرعیات موضوع مورد بحث خواهد بود.
۴۸.

حدیث «گذشته شدن» در تاریخ بیهقی

کلیدواژه‌ها: تاریخ مرگ تاریخ بیهقی شخصیت ها بیهقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۷۸ تعداد دانلود : ۶۹۰
این نوشتار، به بررسی و تحلیل «درگذشت» شخصیت های تاریخ بیهقی و بحث درباره مسائل پیرامون آن اختصاص دارد. همان گونه که نقش آفرینان این تاریخ از لحاظ شخصیتی با یک دیگر متفاوتند، مرگ و درگذشت آنان نیز از جهات مختلف چون حسّاسیّت، کیفیّت و پیامدهایی که به دنبال دارد، از یک دیگر متمایز است. در بخش نخست تحت عناوین: «مرگ های ویژه و حساس»، «مرگ های معمولی»، «مرگ های حماسی» و «مرگ های سیاسی ـ مذهبی» مورد بررسی قرار می گیرد. در بخش دوم از «شیوه های مرگ» اشخاص در تاریخ بیهقی سخن می رود. «قتل»، «مرگ طبیعی»، «مرگ مفاجات» و «مرگ نامعلوم»، عناوین قسمت های مختلف این بخش است: بخش سوم دربرگیرندة دو مرحله است: «شخصیت ها پیش از مرگ» و «شخصیت ها پس از مرگ». بخش چهارم به ذکر و شرح ملزومات مرگ چون «وصیت»، «تدفین» و «تعزیت» و بخش پنجم به موضوع «مرثیه« اختصاص یافته است.
۴۹.

ارتباط معناداری زندگی با اعتقاد به خدا از منظر مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: خدا انسان مرگ حیات مثنوی معنوی آفرینش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۱۰۶ تعداد دانلود : ۱۳۸۶
مثنوی معنوی اثر گرانبهای مولانا جلال الدین بلخی دریای متلاطمی از مفاهیم و رموز حیات است. یکی از این مفاهیم، ارتباط معنادار زندگی در راستای اعتقاد به خداست. در این دیدگاه نگاه مولانا به پدیدة مرگ با نگاه طرفداران فلسفة پوچی متفاوت است و همین تفاوت در دیدگاه تفاوت در اندیشه و آراء را سبب شده است. طرفداران فلسفة پوچی مرگ را پایان حیات بشری می دانند، بنابراین بدیهی است که با چنین اندیشه ای کل نظام هستی را پوچ و بی معنا می انگارند. اما متفکران و اندیشمندانی مانند مولانا نه تنها مرگ را پایان زندگی نمی دانند بلکه آن را به مثابه نقطة عطف و آغازین مرحلة جدیدی از حیات بشری می دانند. حیاتی که در پرتو اعتقاد به خدا معنادار می شود. در این جستار علاوه بر اینکه دیدگاه های مولانا دربارة حیات، فلسفةآفرینش و تکلیف آدمی در نشأة دنیوی تبیین می شود، با ذکر دلایل متقن و مبرهن اندیشة طرفداران فلسفة پوچی که ناشی از تفاوت نگاه آن ها به پدیدة مرگ و نیز عدم وجود دیدگاهی الهی است، بررسی می شود. این جستار بر اساس منابع کتابخانه ای و اینترنتی، به روش تجزیه و تحلیل داده ها، پس از تعریف مختصر و اجمالی از معنا و مفهوم زندگی، فلسفة آفرینش، حیات را از منظر مولوی بررسی می کند و سپس بر اساس داده های به دست آمده به تببین دیدگاه مولانا دربارة حیات معنادار در پرتو اعتقاد به خدا و دیدگاه طرفداران فلسفة پوچی پرداخته است و سرانجام تبیین نماید آیا مرگ پایان زندگی است یا مقدمه ای برای حصول به کمال و حیات ابدی.
۵۰.

بار درخاطرات کشیش دهکده اثر ژرژ برنانوس مضامین اندوه (Les thèmes maléfiques dans le Journal d'un curé de campagne)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: هدایت مرگ مذهب درد رنج برنانوس

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های معاصر رمان و رمان نو
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات جهان نقد و بررسی آثار
تعداد بازدید : ۲۸۶۱ تعداد دانلود : ۱۳۰۸
یادداشت های روزانهء کشیش دهکده، اثر ژرژ برنانوس، نویسندة فرانسوی است که در 1936 منتشر شد. از میان تمامی آثار برنانوس یادداشت های روزانه از همه مردمی تر و شاید در اولین برخورد، از همه متاثرکننده تر است. بافت رمان بسیار ساده است و طرح و توطئه ای در داستان آن نبوده و به صورت جملاتی قاطع و از دیدگاه کاملاً مذهبی بیان گردیده است. کشیشی جوان که به تازگی پیش نماز ""آمبریکور"" شده است، سرشاری درونش را در یادداشت های روزانه اش بیان می کند. از آنجا که عشقش به روح انسانها و شور خارق العاده اش همواره با مانع بی تفاوتی و ابتذال برخورد میکند، در این اعتراف آرامشی می یابد. این کار در ابتدا با کمی تردید صورت می گیرد؛ اما به سبب شناخت بسیار روشنی که کشیش در پی آن از خود پیدا می کند، به امری لازم تبدیل می شود. در این پژوهش، به تحلیل جایگاه گناه و مرگ نزد برنانوس می پردازیم و نقش مذهب را در هدایت بشریت به سمت جایگاه متعالی واکاوی می کنیم.
۵۱.

مرگ اندیشی در صحیفه کامله سجادیه(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: دعا مرگ فرهنگ قرآن صحیفه کامله سجادیه امام سجاد× صحیفه جامعه

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره کلیات مفهوم شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تاریخ اسلام و سیره تاریخ و سیره شناسی تاریخ و سیره اهل بیت(ع)
تعداد بازدید : ۲۰۶۱ تعداد دانلود : ۹۵۰
پاره ای از مکاتب فلسفی در روزگار ما، فلسفه خود را بر محور مرگ بنا کرده اند؛ اما مقصودشان به هیچ وجه این نبوده که آدمی را متوجه عوالم دیگری کنند. بیتردید یکی از تعلیمات مهم ادیان، توجه دادن انسان ها به مرگ است. یکی از عرصه ها در فرهنگ شیعی که فراوان به این مهم پرداخته، مضامین ادعیه است. این مقاله برآن است تا این مقوله را در صحیفه کامله سجادیه بررسی کند. این کتاب نگاهی مثبت به مرگ داشته، آن را امری مطلوب معرفی مینماید.
۵۲.

بررسی نمود اگزیستانسیالیسم در شعر خلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اِگزیستانسیالیسم زمان مرگ سکوت خلیل حاوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۷۰ تعداد دانلود : ۱۷۵۲
این مقاله قصد دارد تا نمود اگزیستانسیالیسم را در اشعار خلیل حاوی مورد بررسی قرار دهد. سروده های خلیل حاوی به روشنی، بازگو کننده حال پریشان او و ترسیم گر ژرفای نومیدی در نگاهش نسبت به سرانجام انسانِ آواره در هستی است؛ سروده هایی که به زیباترین شکل ممکن، تصویرگرِ رنج جانکاه اگزیستیالیستی است که خویش را در حلّ معمّای هستی ناتوان یافته و در این تیره خاکدانی که زمینش می نامند، جز آوای بلند مرگ، چیز دیگری نمی شنود و زمزمه های حوّای ذهنش نیز برآن است تا او را به خوابی ابدی فرو برد. مهم ترین مؤلفه هایی که در این جستار به عنوان مدار اصلی بازکاوی اندیشه های اگزیستانسیالیستی در شعر خلیل حاوی مورد توجه قرار گرفته اند، عبارت اند از: مرگ اندیشی و هراس از مرگ در ذهن خلیل حاوی، رابطه میان مرگ و گناه، رابطه میان پریشانی و نگرانی با احساس گناهکاری، توجّه به زمان به عنوان محور اصلی بودن هستنده در جهان و سرانجام، نمود احساس بی قراری و نا امنی در جهان کنونی.
۵۳.

معناشناسی و سیر تطور واژه «موت» در قرآن کریم

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: قرآن معناشناسی موت مرگ

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفهوم شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن موارد دیگر فرهنگ اصلاحات و واژه ها در قرآن
تعداد بازدید : ۱۰۳۸۶ تعداد دانلود : ۲۴۸۶
شناخت آخرین کتاب الهی و معجزه جاوید پیامبر خاتم صلی الله علیه و آله در گرو شناخت صحیح و درست تک تک واژه-های آن است که با در نظر گرفتن تمامی شرایط عصر نزول اعم از مخاطب، زمان و مکان نزول آیات و ... می توان به این امر نایل آمد. واژه موت در اصل به همان معنای مشهورش یعنی مرگ است و در ابتدا نیز به همان حالت جدا شدن روح از بدن و بی حرکت شدن جسم اطلاق می شده؛ چرا که این حالت برای بشر موضوعی بود که در پیرامونش اتفاق می افتاد و برایش محسوس بوده است. این لغت تطور خاصی را در طول زمان به خود ندیده؛ گرچه بعد از نزول، چند معنی مجازی پیدا کرده است؛ معنایی چون (گمراهی، غفلت و...) و نیز در بین عرفا و اهل تصوف نیز به انواعی تقسیم شده که معانی اصطلاحی مخصوص به خود دارد. ما در این مقاله برآنیم تا اول به معنا شناسی تاریخی واژه و سپس سیر تطورات و نیز معناشناسی آن در قرآن کریم بپردازیم.
۵۴.

مدلول جاودانگی نفس در بهگودگیتا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نفس مرگ جاودانگی بهگودگیتا سانکیه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۷۷ تعداد دانلود : ۹۷۰
مسأله ی مرگ و میل جاودانگی از دل مشغولی های وجودشناختی انسان است. هندوئیسم همچون ادیان دیگر همواره در پیِ رفع یا تسکین این دل مشغولی بوده است. وداها و اوپانیشادها اصالت بُعد روحانی و جاودانگی آن را به گونه های مختلف مورد اهتمام و پذیرش قرار داده اند. بهگودگیتا نیز جاودانگی نفس را صراحتاً در دفتر دوّم و تلویحاً با شاهدهایی در دفترهای دیگر تأیید می کند. گیتا با تصوّر انسان به مثابه روح جاودانه، مرگ را در معنای زوال کامل، امری موهوم می داند. عدم امکان تبدیل واقعی (وجود) به غیرواقعی (عدم)، مهمترین استدلال گیتا در اثبات توهم زوال نفس است. به رغم تنوع معانی جاودانگی، گیتا با همراه سازی آن با مسأله ی آگاهی و معرفت (جنانه) معنای متعال تری از حقیقت جاودانه ی انسان ارائه کرده است. نظریه ی سانکیه ای، نظریه ی ودانته ای، استدلالِ مربوط به اثبات توهم مرگ، اطلاق مفهوم جاودانگی، ویژگی های جیون موکتا، تمایز «اپاره ویدیا» از «پاره ویدیا»، آموزه ی اوتاره و انگاره ی زادمرد که هر یک به نوعی مؤیّد جاودانگی نفسند، شاهدهای تلویحی گیتا را در اذعان به جاودانگی نفس با مدلول «آگاهی از جاودانگی خویشتن» تشکیل می دهند.
۵۵.

بررسی تطبیقی مفهوم مرگ در چکامه «سرزمین ویرانِ» الیوت و اشعار سیّاب بر مبنای نظریه کهن الگوها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مرگ کهن الگو الیوت سرزمین ویران سیاب

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی ادبیات عرب شعر
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی نقد روانشناختی نقد کهن الگویی
تعداد بازدید : ۱۴۷۱ تعداد دانلود : ۶۹۲
مرگ، از الهام بخش ترین مفاهیم در شعر دو تن از نام آورترین شاعران معاصر عربی و غربی یعنی بدر شاکر سیّاب و تی.اس.الیوت است که نقشی بی بدیل در شکل گیری شعر مدرن عربی داشته اند.این جستار تلاش می کند جنبه های نمادین این مفهوم را در چکامه«سرزمین ویران» مشهورترین اثر الیوت به عنوان متن تأثیرگذار و اشعار سیّاب به عنوان متن تأثیر پذیر، بر اساس داده های نقد کهن الگویی مورد تحلیل تطبیقی قرار دهد. مبنای تحلیل آثار ادبی در این شاخه از نقد روانکاوانه، نظریه کهن الگوهای یونگ، روان شناس شهیر سویسی است. در دیدگاه او، کهن الگوها، تجربه ها و مدل های رفتاری کهن و ازلی هستند که در طول روزگاران در بخشی از ذهن انسان به نام «ناخودآگاه جمعی» انباشته شده اند و نوع انسان در جهت تکامل شخصیّت خود به طور غریزی از آنها تأثیر می پذیرد.یکی از زمینه های بروز این انگاره های ازلی در اندیشه یونگ، الهامات شاعرانه است. تجلّی و کارکرد برخی از این صورت های نمادین در تصویرهای مشترک شعر الیوت و سیّاب، بدنه اصلی پژوهش را شامل می شود.
۵۶.

مقایسه معنای زندگی از دیدگاه محمدتقی جعفری تبریزی و فریدریش نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: حقیقت معنای زندگی مرگ حیات معقول نیچه جعفری فراانسان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۰۹ تعداد دانلود : ۱۵۶۴
محمدتقی جعفری تبریزی معتقد است تنها کسی می تواند طعم واقعی معنای زندگی را بچشد که از خود طبیعی فاصله گرفته و به خود حقیقی نائل آید. او با الگو قرار دادن مذهب، عقل و فطرت آگاه، به معرفی حیات معقول می­پردازد و زیستن در حیات معقول را زیستن در حیات معنادار می­داند. اما فریدریش نیچه نظریه نیست­انگاری - خلق ارزش­های جدید و جایگزین کردن آنها به­جای ارزش­های گذشته - را در چهار عرصه مهم زندگی انسان­ها بیان می کند: 1. نیست­انگاری در قلمرو حقیقت؛ 2. نیست­انگاری در قلمرو دین؛ 3. نیست­انگاری در قلمرو زندگی زاهدانه؛ 4. نیست انگاری در قلمرو اخلاق متداول. نیچه انسانی را که با توجه به نظریه «اراده معطوف به قدرت» و بنابر توانمندی ها و استعدادهای درونی خود و بدون تبعیت از آرمان های از پیش طراحی شده رفتار کند، «فراانسان» می­نامد. اراده قدرت در اندیشه نیچه، انسان را به نهایت توان خواهی می رساند.
۵۷.

بررسی و تحلیل دو داستان تمثیلی از مولوی و داستایوفسکی با توجه به مساله وجوه تراژیک زندگی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مولوی مرگ داستایوفسکی جالینوس و استر کروکودیل

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۰۲ تعداد دانلود : ۱۱۰۹
یکی از موضوعات تکرارشونده در اذهان و نفوس انسان ها در طول تاریخ توجه به مسئلة مرگ و اضطراب حاصل از آن است که روح و روان انسان را معطوف کرده و متفکران همواره سعی کرده اند با رهیافت های مختلف به دلایل و عوامل این نوع اضطراب بپردازند. در این مقاله، نویسنده با اذعان به اختلاف و تمایز تلقی اندیشمندان از پدیدارهای متافیزیکی همچون خدا، زندگی پس از مرگ و ... با توجه به شرایط و ویژگی های حاکم بر هر دوره، به واکاوی این نوع از اضطراب، با توجه به دو داستان تمثیلی از دو جهان­بینی متفاوت (مولوی و داستایوفسکی)، می پردازد؛ اضطرابی که از آن به اضطراب حاصل از سرنوشت و مرگ تعبیر شده است. داستان نخست جالینوس و استر از مولوی و دیگری ایوان و کروکودیل از داستایوفسکی است که نویسنده در این مقاله ضمن بیان اختلاف در جهان­بینی حاکم بر تولید دو متن و نتایج پایانی داستان ها، به مقایسه نوع کنش شخصیت های اصلی و زمینه های دیگر، افکار و اندیشة حاکم بر دو داستان و... می­پردازد. حاصل کلام این است که دو داستان به­رغم شباهت های فراوان از نظر ساختاری و در مواردی موضوعی، از نظر فضای گفتمانی- فلسفی متفاوت بوده، به این معنا که داستان مولوی در مذمت دنیادوستی و داستان داستایوفسکی در نکوهش مرگ­اندیشی، پوچی و بی معنایی زندگی است.
۵۸.

سیری در افکار و عقاید لئونید نیکلایویچ آندریف؛ با نگاهی بر داستان «یکی بود، یکی نبود»و تقابل زندگی و مرگ در آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جامعه مرگ زندگی عقاید لئونید نیکلایویچ آندریف یکی بود، یکی نبود

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶۵ تعداد دانلود : ۹۹۸
لئونید نیکلایویچ آندریف نویسنده مشهور روسی در قرن 19 و 20 می باشد که تنها تعداد اندکی از آثار او در ایران ترجمه شده و به چاپ رسیده است. از این رو در مقاله حاضر سعی شده تا دورنمایی هر چند مختصر از افکار و عقاید اجتماعی و سیاسی و روانشناختی وی بیان شود. آندریف، که از یک سو در بحبوحه بحران های اجتماعی و انقلاب ها حضور داشت و از سوی دیگر در مسیر ایده ها و جریانات اجتماعی و ادبی مختلف قرار گرفته بود، در دوره های مختلف زندگی اش با عقاید و افکار و تمایلات زیادی دست و پنجه نرم کرد. او تلنگری به همه مکتب های ادبی نوین زد و در راهی طولانی از رئالیسم به سمبولیسم، با در هم آمیختن این دو مکتب، طراوت و ظرافت خاصی به آثارش بخشید. او همواره به دنبال یافتن پاسخی برای پرسش های بی شمارش در زندگی از جمله سرنوشت، عشق، امید، زندگی، مرگ و غیره بود. داستان یکی بود، یکی نبود که در اولین مجموعه آثارش در سال 1901 به چاپ رسید، دغدغه نویسنده دربارة موضوع مرگ و زندگی را به روشنی بیان می دارد. او عقیده دارد که مرگ، پایان حضور جسمانی هر انسان در این دنیا است، ولی زندگی همچنان پس از مرگ او و بدون او ادامه دارد. قهرمان اصلی داستان, لاورنتی پترویچ، سیمای انسان معاصر است که غرق در جسم خود بوده و از روح و روان خویش غافل مانده و در نهایت پشیمان می گردد.
۵۹.

مقاله به زبان عربی: ارتباط مردگان دخمه رستم در بهمن نامه با آیین میترا (العلاقة بین الموتی فی ""مقبرة رستم"" فی ""بهمن نامه"" ومذهب میترا)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مرگ بهمن نامه دفن مردگان دخمه رستم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۸۸ تعداد دانلود : ۱۵۴۵
اندیشه زایش و مرگ یکی از نخستین اندیشه های بشر بوده است، که ادیان و آیین ها و مکاتب فلسفی سعی در توضیح آن یا یافتن پاسخی بر آن داشته اند. تابش حیات آفرین خورشید علت به وجود آمدن آیین خورشید پرستی شد و حتی سبب گردید، پیکر مردگان را به گونه ای به خاک بسپارند که پیوند آنها با خورشید حفظ شود. یکی از جالب ترین قسمت داستان منظومه بهمن نامه، توصیفی است که ایرانشاه از دخمه رستم و اجساد رستمیان می کند. اجساد این دخمه به روشی خاص دفن گردیده اند. چگونگی دفن پیکر خاندان رستم در این دخمه، و همچنین برخی از علل دیگر، به نظر می رسد، که احتمالا این خاندان پیرو آیین میترا بوده اند. از این روی، در این نوشته سعی بر آن است، تا پیوند روش دفن مردگان دخمه رستم با آیین میترا بررسی گردد.
۶۰.

تحلیل و بررسی کارکردهای معنابخشی مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اصالت مرگ مرگ آگاهی معنابخشی کنترل اخلاقی افزایش تراکم اخلاقی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای فلسفه های زندگی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه و معنای زندگی
تعداد بازدید : ۲۳۱۲ تعداد دانلود : ۱۴۷۱
مرگ، ساده ترین واقعیت زندگی ماست. ما متولد می شویم، رشد و زندگی می کنیم و در پایان، می میریم، از این ساده تر نمی شود. شاید گمان شود که مرگ نابودگر زندگی و نقطه ای در برابر آن است. به همین دلیل، زیستن با انکار مرگ است که معنا یافته و پایا می شود. حال اینکه مرگ صرفاً یک پایان نیست، بلکه فرایندی بامعناست. فرایندی که با کمک دین، نه تنها ویرانگر زندگی نیست، که آن را معنا می دهد. زندگی با انکار مرگ، اصالت خود را از کف می دهد. مرگ در سطح شناختی «ایجاد آگاهی از موقعیت» می کند و درحقیقت، پاسخی است به این پرسش که ماهیت این جهان چیست؟ و در سطح کُنش، رویه اخلاقی خاصّی را مطالبه می کند و از اینجاست که کارکردهای مرگ سامان می یابند. این کارکردها تماماً معنایی است که مرگ به زندگی می دهد. اگر اندیشه مرگ نبود، احتمالاً آدم ها طوری دیگر زندگی می کردند.