مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
شخصیت ها
حوزه های تخصصی:
یکى از عناصر اصلى در ساختار هر اثر ادبى، فضاى آن است که توسط نظریه پردازان بسیاری مورد بررسى قرار گرفته است. بر اساس تعاریف ارائه شده، در متون ادبى، فضاى نامحدود خارج از متن، به نمونه اى محدود تبدیل شده که درون اثر گنجانده مى شود و تمامى ماجراها در آن اتفاق مى افتد. عنصر فضا به عنوان یکى از جزءهاى اصلى داستان، تعابیر فرهنگى خاصى را به ارمغان مى آورد و خواننده را در رسیدن به بطن هر اثر ادبى کمک مى کند. براى نیل به این هدف، نمایشنامهء خانه برناردا آلبا، معروفترین اثر فدریکوگارسیا لورکا، انتخاب شده تا با تجزیه و تحلیل فضاى آن، بتوان پیام اصلى مورد نظر نویسنده را کشف کرد. از طرفى، فضاى داستان با شخصیت های آن ارتباط و پیوندى ناگسستنى و دو جانبه دارد، به طورى که از طریق رفتار شخصیت ها مى توان به درک فضا رسید و به واسطهء ویژگى هاى مکانى مى توان خصوصیات شخصیت ها را تفسیر کرد.
داستان رستم و اسفندیار و نمایشنامه مکبث
حوزه های تخصصی:
داستان رستم و اسفندیار، یکی از زیباترین و جذاب ترین داستان های شاهنامه فردوسی است. مکبث نیز نمایشنام های معروف از شکسپیر است.این دو اثر ادبی، از جهاتی، وجوه اشتراکی دارند. مقاله حاضر، تلاشی است برای بررسی وجوه اشتراک داستان های رستم و اسفندیار و مکبث، با تکیه بر سیر روایت، رخدادها و شخصیت های این دو اثر.
حدیث «گذشته شدن» در تاریخ بیهقی
حوزه های تخصصی:
این نوشتار، به بررسی و تحلیل «درگذشت» شخصیت های تاریخ بیهقی و بحث درباره مسائل پیرامون آن اختصاص دارد. همان گونه که نقش آفرینان این تاریخ از لحاظ شخصیتی با یک دیگر متفاوتند، مرگ و درگذشت آنان نیز از جهات مختلف چون حسّاسیّت، کیفیّت و پیامدهایی که به دنبال دارد، از یک دیگر متمایز است. در بخش نخست تحت عناوین: «مرگ های ویژه و حساس»، «مرگ های معمولی»، «مرگ های حماسی» و «مرگ های سیاسی ـ مذهبی» مورد بررسی قرار می گیرد. در بخش دوم از «شیوه های مرگ» اشخاص در تاریخ بیهقی سخن می رود. «قتل»، «مرگ طبیعی»، «مرگ مفاجات» و «مرگ نامعلوم»، عناوین قسمت های مختلف این بخش است: بخش سوم دربرگیرندة دو مرحله است: «شخصیت ها پیش از مرگ» و «شخصیت ها پس از مرگ». بخش چهارم به ذکر و شرح ملزومات مرگ چون «وصیت»، «تدفین» و «تعزیت» و بخش پنجم به موضوع «مرثیه« اختصاص یافته است.
بررسی عناصر داستانی در حکایات «جانور محور» مثنوی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مثنوی به سبب ساختار داستانی اش، همواره مورد توجه بوده است. شاید شخصیت پردازی های مبتنی بر عناصر داستانی، این اثر بی بدیل عرفانی را به یک شاهکار ادبی تبدیل کرده است؛ چراکه پرداختن به نقش آفرینی پدیده های غیر انسانی، خصوصاً شخصیت های جانوری و شناسایی کارکردهای مثبت یا منفی و رمز گشایی از آن ها، به ما در درک مفاهیم پیچیدة مثنوی کمک شایانی می کند. بنابراین داستان های مثنوی فقط وسیله ای در خدمت تفهیم و شرح مفاهیم انتزاعی و عرفانی یا اخلاقی نیستند، بلکه این داستان ها با ساختار ویژة مبتنی بر عناصر داستانی حیطه های «معرفت شناسی»، « انسان شناسی»، و «هستی شناسی» را نیز دربر دارند.
در این مقاله، سعی شده است به تحلیل و بررسی داستان ها ی مبتنی بر شخصیت های جانوری در مثنوی، مطابق با معیارهای منتقدان ادبی معاصر دربارة عناصر داستانی، پرداخته شود تا معلوم شود که مولوی، با وجود فاصلة زمانی بسیار با عصر ما، به رعایت و کاربست بسیاری از عناصر داستانی مثل شخصیت پردازی، طرح (پیرنگ)، نوع داستان، گفت وگو، درون مایه، و شیوة روایت پای بند بوده است.
بررسی عناصر داستان ""زال و رودابه"" در شاهنامه از منظر شکل شناسی (مورفولوژی)
حوزه های تخصصی:
در بین آثار گوناگون حماسی ایران و جهان، بدون شک شاهنام ة فردوسی، یکی از بزرگترین و اثرگذارترین آثار است. شاهنامه در عین حماسی بودن، هم داستان های عاشقانه دارد و هم داستان های تاریخی. یکی از داستان های زیبای شاهنامه که رنگ و بوی عاشقانه نیز دارد، ماجرای ""زال و رودابه"" است. در شکل شناسی داستان ""زال و رودابه"" که هدف اصلی این مقاله است، سعی شده تا ضمن معرفی داست ان، اج زای مختلف آن از جمله: شخصیت ها، صحنه ها، تضادها، تقابل ها، روایت داستان، طرح داستان (پی رنگ) و ... بررسی و مقایسه ای شکل شناسانه، هرچند کوتاه، با روش ریخت شناسی پراپ انجام شود. به این امید که ساختار داستان ""زال و رودابه"" به شکلی علمی و عینی واکاوی و مورد بررسی قرار گیرد.
نقش سرمایه اجتماعی در پایداری نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نویسنده تلاش کرده در قالب چارچوب نظریِ سرمایه اجتماعیِ پاتنام- یعنی رژیم های سیاسی عامل کاهش یا افزایش سرمایه اجتماعی قلمداد می شوند- و با استفاده از روشِ آینده پژوهیِ نقشه راه، به نقش و جایگاه مسأله اعتماد به عنوان یکی از عناصر مهم سرمایه اجتماعی در حفظ و تداوم پایداری نظام سیاسی جمهوری اسلامی ایران بپردازد و به این نتیجه رسیده است که در چهار دهه گذشته، با کاهش اعتماد در سطوح سه گانه؛ به ویژه سطح رجال و شخصیت ها و سطح نهادها، چالش هایی برای جمهوری اسلامی ایجاد شده است که اگر چاره اندیشی نشود با چالش های جدی تری در بخش بحران مشروعیت مواجه خواهیم شد.