مطالب مرتبط با کلیدواژه

مرگ


۱۰۱.

اندیشه هوسرل و هایدگر در بوته نقد لویناس

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: هایدگر اخلاق پدیدارشناسی هستی شناسی مرگ اگو قصدیت سولیپسیم هوسرل و لویناس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۹۲ تعداد دانلود : ۷۷۹
در این مقاله تلاش شده تا برخی از مهم ترین انتقادات لویناس از تفکر هوسرل و هایدگر در بستر پدیدارشناسی اخلاق محور وی تشریح شود. لویناس فلسفه اخلاقی خود را از پدیدارشناسی استعلایی هوسرل آغاز می کند و مفاهیم کلیدی او را از منظری اخلاقی نقد می کند. برای نمونه مفهوم قصدیت هوسرل با اصالت بازنمایی گره خورده و «دیگری» را به منزلة یک اوبژه در کنار اشیاء بازنمایی می کند، درحالی که دیگری یک شیء نیست. علاوه بر این لویناس فلسفه هوسرل را متهم به نوعی سولیپسیم یا خودتنهاانگاری می کند که دیگری به درون اِگو فروکاسته شده است. علاوه بر هوسرل، هایدگر نیز مورد انتقاد لویناس قرار می گیرد. لویناس با اذهان به تأثیرپذیری اش از هایدگر فلسفه او را اسیر هستی شناسی می داند که در آن رابطة بین دازاین (Dasein) و وجود در مرکز بحث وجود زمان قرار گرفته و رابطه با «دیگری» (Other) به عنوان مانعی در راه شکوفایی دازاین محسوب می شود. علاوه بر هستی شناسی، لویناس برداشت هایدگر از مساله مرگ را نیز به چالش می کشد.
۱۰۲.

آیین های سوگواری در دین هندویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مرگ شعایر سوگواری دین هندویی فرد درگذشته

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۰۷ تعداد دانلود : ۵۷۱
در ادیان مختلف بسته به نگرش آن ادیان به آخرت شناسی و فرجام روان فرد درگذشته، آیین های گوناگونی در پیوند با مرگ برگزار می شود که یکی از مهمترین آنهاسوگواری است. آیین سوگواری هم کارکردی این جهانی (آرامش بخشی به بازماندگان) و هم کارکردی آن جهانی (سعادت بخشی به روان فرد درگذشته) دارد. این کارکردها در مورد سوگواری در دین هندویی نیز صادق است. لذا با توجه به موضوع حاضر، این نوشتار در پی آن است که اهمیت و جایگاه مرگ و فرجام روان فرد درگذشته از رهگذر برگزاری این آیین ها نزد پیروان دین هندویی را نشان دهد. بر این اساس موضوعات ذیل مورد بررسی قرار می گیرند: شعایر مربوط به پس از مرده سوزی؛ آداب بازگشت به خانه؛ مرحله دوم مرده سوزی یعنی گرد آوری بقایای جسد سوزانده شده و سوزاندن مجدد آنها؛ برگزاری آیین شرادا (ترحیم) و مدت سوگواری. در نتیجه می توان گفت که برگزاری مفصل و دقیق آیین های مربوط به مرگ، علاوه بر آرامش بخشی به بازماندگان، نشان دهنده جایگاه و اهمیت جهان پس از مرگ و اهتمام پیروان دین هندویی به تأمین سعادت روان فرد درگذشته از رهگذر برگزاری آیین های سوگواری است. این نوشتار با روش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای شیوه کتابخانه ای انجام پذیرفته است.
۱۰۳.

بررسى تطبیقى حقیقت مرگ در دین زرتشت و اسلامبا تأکید بر اوستا و قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسلام زرتشت مرگ اهریمن مأمور مرگ خالق مرگ

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۸۱۸ تعداد دانلود : ۴۹۰
از مسائل کلامى مورد اختلاف میان دین اسلام و زرتشت، آموزه مرگ است. نوشتار حاضر، با هدف بررسى تطبیقى چیستى مرگ و مقوله هاى مرتبط با آن در دو دین زرتشت و اسلام، ابتدا به تعریف و توصیف آموزه مرگ و مسائل مرتبط با آن در دین زرتشت و اسلام مى پردازد، سپس با بیان شباهت ها و تفاوت ها در این زمینه، در پایان تحلیلى نو ارائه مى نماید. شباهت هایى در این بین وجود دارد؛ ازجمله: حتمى بودن و عمومیت مرگ و حیات روح پس از مرگ. اما تفاوت ها بیشتر است، که در این خصوص مى توان به وصف خالقیت مرگ براى «اهریمن» در دین زرتشت و «اللّه» خالق مرگ در اسلام، شر بودن مرگ در کیش زرتشت و خیر بودن مرگ در دین اسلام و وظیفه مبارزه انسان با مرگ در دین زرتشت و اشتیاق مؤن به مرگ در دین اسلام اشاره کرد. این مقاله با روش تطبیقى تحلیلى نگاشته شده و تأکید آن در ارائه مباحث بر دو متن مقدس یعنى قرآن و اوستاست.
۱۰۴.

بررسی تقابل عشق و مرگ در ساختار شعر فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: عشق ساختار مرگ فروغ فرخزاد شعر معاصر تقابل های دوگانه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۰۴ تعداد دانلود : ۱۶۶۶
ساختارشناسی شعر از پایه های اولیه ی شناخت اصولی و عمیق در هر شعر ماندگاری است. تبیین و تحلیل یک شعر، مدیون تناسب ها و تقابل های بنیادینی است که پایه ریز ساختار نظام مند آن شعر می باشد. دقت در کشف و بررسی مجموعه یاین تقابل ها و تناسب های شعری است که ما را به تحلیل درستو نقادانه یک اثر ادبی رهنمون می گردد. به میزانی که شبکه ی تناسب ها و تقابل ها در یک شعر برجسته و مایه «انگیزش» همدیگر شوند، آن شعر نیز دارای نظامی ساختمندتر خواهد بود.در شناخت و تحلیل اشعار فروغ فرخزاد، بی نیاز از شناخت ساختار شعری او نیستیم. ساختار شعر او نیز بر مبنای شبکه ای از تناسب ها و تقابل های بنیادینی استوار گشته است که آن چنان که بعد خواهد آمد «تقابل دوگانه عشق و مرگ» از اصول پایدار آن می باشد. مفهوم عشق و مفاهیم وابسته ی آن در شعر فروغ فارغ از مفهوم مرگ و متعلقات آن قابل توضیح و بررسی نیست. به عبارتی دیگر،در این مقالهما بر آنیم که مفهوم عشق و تصاویر و عواطفی که از آن نشأت می گیرد، تنها در تقابل با مفهوم مرگ و تصاویر و عواطف خاص آن قابل شناخت و در نهایت تحلیل و بررسی است. از رهگذر این تقابل دوگانه بنیادین است که ساختار تصاویر شعری او قوام می گیرد. باید توجه داشت که هرگونه نگاه نقادانه ای به شعر فرخزاد بی نیاز از توجه عمیق به این تقابل همیشگی مفاهیم عشق و مرگ در شعر ممکن نمی گردد.
۱۰۵.

مرگ و مرگ اندیشی در اشعار شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مرگ زندگی شفیعی کدکنی مرگ اندیشی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۰۳۰ تعداد دانلود : ۱۱۶۳
مرگ پدیده ای ناشناخته است که همواره ذهن و اندیشه ی بشر را به خود مشغول کرده است. شاعران و اندیشمندان هر ملتی نیز دیدگاه های متفاوتی درباره ی مرگ و هستی دارند که آنها را در قالب های مختلف هنر و ادبیات مطرح می کنند. محمدرضا شفیعی کدکنی، متولد 1318، شاعر و پژوهشگر برجسته ی معاصر است که در اشعار خود توجه ویژه ای به مقوله های مرگ و زندگی دارد. نگارندگان در این جستار کوشیده اند با رویکردی تحلیلی، اندیشه و احساس این شاعر درباره ی مرگ را واکاوی کرده و مباحثی مانند مرگ اندیشی، هراس از مرگ، تصویر زندگی و شهادت را در اشعار وی بررسی کنند. یافته های پژوهش نشان می دهد که در اشعار شفیعی کدکنی، چهارگونه رویکرد به مرگ دیده می شود: اول؛ مرگ گریزی و مرگ ستیزی که بیش تر مربوط به دوران آغاز شاعری اوست. دوم، مرگ در قالب شهادت و پاسداری از آرمان ها، سوم؛ مرگ ستایی عارفانه و صوفیانه که در اندیشه ی مولوی و عرفای اسلامی دیده می شود و چهارم؛ مرگ وجودی که متأثر از دغدغه های فلسفی شاعر است و نمودهای فراوانی در دفتر «هزاره ی دوم آهوی کوهی» دارد. از میان گونه های مرگ اندیشی نیز، مرگ ستایی عرفانی بیش ترین بسامد و شهادت، کم ترین بسامدها را دارند.
۱۰۶.

بررسی ارتباط مرگ با کلام و گفتمان پسامرگی در پست مدرنیسم در روایت های داستانی محمدرضا کاتب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گفتمان مرگ رمان پسامدرنیسم محمدرضا کاتب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۵۳ تعداد دانلود : ۹۲۲
درون مایه مرگ یکی از موضوعات مهم برای بازنمایی در ادبیات جهان است. نوشتار پسامدرنیستی با شبیه سازی مرگ و مواجهه خواننده با دنیاهای متعدد و گذار از مرزهای هستی شناسانه این مضمون را به رویه و سطح روایت سوق داده و بر نقش غیرقابل انکار آن در شکل گیری قصه های بشری تأکید ورزیده است. اندیشمند پسامدرنیست برایان مک هیل، به ارتباط محتوایی مرگ و گفتمان در ادوار مختلف به ویژه در حوزه ادبیات پسامدرنیستی اشاره کرده است. در این پژوهش با بازخوانی روایت های داستانی محمدرضا کاتب به این سؤال مقدر پاسخ می دهیم که آیا اندیشه پیوند میان مرگ و کلام در متون داستانی محمدرضا کاتب به چشم می خورد؟ و سپس در بازنمایی مضمون مرگ این ارتباط با پسامدرنیسم محفوظ مانده است؟ در این جستار تلاش شده است پیوند محتوایی مرگ با کلام و گفتار پسامرگی در پسامدرنیسم و تلازم و همبستگی محوری این مضامین در روایت های داستانی این داستان نویس معاصر نشان داده شود.
۱۰۷.

تطبیق ارکان حرکت بر پدیده مرگ از منظر قرآن کریم و صحیفه سجادیه(مقاله پژوهشی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: حرکت قرآن کریم مرگ صحیفه سجادیه

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن معاد در قرآن
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی حدیث و علوم حدیث حدیث معارف حدیثی معاد در روایات
تعداد بازدید : ۹۸۱ تعداد دانلود : ۶۰۰
انسان به لحاظ اینکه توان مشاهده بعد غیرمادی خود و این جهان را ندارد، مرگ را نیز که واسطه جهان مادی و مجرد است نمی تواند درست درک کند.  ازاین رو، نیاز به کسی دارد که بر هر دو جهان اشراف داشته باشد. خداوند متعال در قرآن کریم از این واقعه و چگونگی آن خبر می دهد. به اعتقاد شیعه، افزون بر این، پیامبر گرامی اسلام(ص) و امامان معصوم(ع)دارای این ویژگی می باشند. امام سجاد(ع)، در ضمن دعاهای خود، واژگانی درباره مرگ به کار می برد که فهم رابطه روشمند آنها با یکدیگر ساختار درونی معنای مرگ (حرکت بودن) را آشکار می کند.  آن واژگان عبارت اند از: «خُرُوجِ الْأَنْفُسِ مِنْ أَبْدَانِهَا» [دلالت داردکه مرگ نوعی حرکت است]، «اجل» [که مبدأ این حرکت را نشان می دهد]، «المصیر الیک » و «لقاء» و «اللّحاق بک» [که بر منتهای آن  دلالت می کنند]. عبارت «خروج نفس از بدن»  و واژه «تَوَفَّی» نیز دلالت می کند که متحرک حرکت مرگ نفس انسانی است. قید انسان به این منظور است که این مرگ مختص انسان است و حیوان غیرانسانی و گیاه و غیرجاندار را شامل نمی شود. محرک اصلی این حرکت ذات باری تعالی است که فرشته مرگ به امر و قدرت الهی به انجام آن مبادرت می ورزد. در این مختصر، برآنیم فقط با تحلیل واژگان مترادف «موت»، حرکت بودن مرگ را اثبات نموده، تمامی ارکان حرکت را برآن تطبیق دهیم
۱۰۸.

مقایسه و ارزیابی رابطه جاودانگی و معنای زندگی در اندیشه تولستوی وملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: معنای زندگی ملاصدرا مرگ جاودانگی تولستوی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  4. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
تعداد بازدید : ۳۷۹۳ تعداد دانلود : ۳۷۰۶
مسئله رابطه و تاثیر مرگ و جاودانگی بر معنای زندگی در آثار متفکرانی چون تولستوی و ملا صدرا به عنوان یکی از مسائل بنیادی مورد توجه بوده است ،تولستوی که زمانی احساس پوچی می کرده تصمیم می گیرد راه حلی بیابد،پس از سفرهای متعدد و مطالعه علوم مختلف و بالاخص کنکاش در زندگی واحوالات گروه های مختلفی از مردم اعم از پوچ گرایان و کسانی که زندگی را معنادار می دانند به این نتیجه می رسد که لازمه معنادار بودن زندگی جاودانه بودن انسان است والا سعادت و بامعنا بودن زندگی توهم وخیالی بیش نیست واین نتیجه حاصل استقراء و مطالعه در زندگی مردم است نه حاصل یک نظام فلسفی نظاممند. اما ملاصدرا با توجه به نظام فلسفی خاص خود که بر اساس مبانی واصول نظاممندی طراحی شده،اثبات می کند که انسان جسمانیه الحدوث و روحانیه البقاء است و نفس و بدن رابطه اتحادی دارند ونفس انسان بواسطه اتحاد با ادراکات وتاثیر پذیری از فضایل اخلاقی وانجام دستورات شریعت ، سعه وجودی پیدا کرده و به تدریج به تجرد وروحانیت وجاودانگی می رسد و هدف نهایی وحقیقی از زندگی انسان رسیدن به مبداء هستی است وچون مبداء هستی نهایت ندارد پس انسان در صورتی می تواند در مسیر هدف ومعنای زندگی گام بردارد که جاودانه باشد لذا با اثبات عالم برزخ وقیامت سیر انسان را بی نهایت می داند واین تفسیر از زندگی ومرگ نه تنها ترسناک نیست وباعث پوچی نمی شود بلکه موجب پویایی ، امید ، آرامش و معناداری زندگی می شود .
۱۰۹.

مرگ و جاودانگی در اندیشه میرداماد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عالم صغیر میرداماد مرگ جاودانگی نفس شناسی قوس نزول و صعود

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
تعداد بازدید : ۱۳۸۲ تعداد دانلود : ۶۵۴
میرداماد حجم اندکی از نوشته های خود را به علم النفس اختصاص داده است و از این حجم اندک می توان دیدگاه او را درباره مرگ و جاودانگی استنباط و بازخوانی کرد. در این بازخوانی سه رویکرد فلسفی، عرفانی و دینی را می توان به تصویر کشید. این سه رویکرد در طول یکدیگرند و با هم مراتب اندیشه میرداماد راجع به مرگ و جاودانگی را تفسیر می کنند. بیرونی ترین بعد این اندیشه، رویکرد فلسفی میرداماد است. او این رویکرد را از نفس شناسی ابن سینا اخذ کرده و پایه های فلسفی او را در مفارقت نفس از بدن و جاودانگی پذیرفته است. در رویکرد عرفانی، میرداماد انسان را عالم صغیر و مقصود آفرینش تعبیر کرده و او و جاودانگی اش را در دو سلسله «بدو» و «عود» تبیین کرده است. این دو سلسله، هرچند با کمی اختلاف، همان قوس صعود و نزولی است که به ویژه در عرفان نظری استفاده می شود. در این نظریه، هرچند ریشه های افلاطونی و نوافلاطونی مشهود است، اما میرداماد می کوشد آنها را کاملاً دینی جلوه دهد و به همین دلیل شواهدی از آیات و روایات در تکمیل رویکرد عرفانی خود می آورد. این اقدام آگاهانه او نشان دهنده هماهنگی کامل این دو رویکرد نزد میرداماد است.
۱۱۰.

کاوشی هستی شناسانه در پدیدة مادرشدن: نقش وجودی مادر در تببین مفاهیم وجودی آفرینش و مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: وجود مرگ مادر شدن هستی گرایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۳۰ تعداد دانلود : ۴۰۵
مرگ از مطالب مهم در هستی گرایی است، مسئله ای که نگرش فرد به آن در زندگی، چارچوب وجودی وی را در شاهراه زندگی تا مرگ ترسیم می کند. مرگ پیش از آنکه پدیده ای فیزیکی باشد، نوعی خودآگاهی بر وجود پایانی حتمی امّا تصادفی برای زندگی و مدیریّت زندگی بر مبنای آن است. بنابراین، مهم ترین بحران وجودی انسان چگونگی برخورد با مرگ است. از این دیدگاه، فرآیند مادرشدن از بارداری تا زایمان الگویی بارز از یک دوره بحران وجودی خودآگاه در برابر مرگ و تلاش برای بقا می باشد. این مسئله ترکیبی است از خودآگاهی مادر نسبت به مرگ خود و مرگ فرزند، فرزندی که بخشی از وجود مادر در دورة بارداری است. از این رو، روان مادر در دورة بارداری همواره آبستن نبرد مفاهیم مرگ و زندگی خود و نوزاد، و در هنگام زایمان، درگیر مرگ احتمالی خود یا نوزاد می باشد. مرگ نمادین زن در بدو بارداری، ورود او به برزخ نه ماهة بارداری و آزادی او در بهشت زایمان به تعبیری فلسفی نوعی دگردیسی در احوال آدمی است، تغییری که الگویی روشن از مفهوم فلسفی وجود در قالب شخصیّت مادر به انسان عرضه می دارد. این مقاله با تبیین مبانی وجود از دیدگاه هستی گرایی به نقش مادر در تجلّی این جنبه از آفرینش می پردازد.
۱۱۱.

تبیین معناهای نازیباشناسانه ی بیماری، رنج و مرگ در اشعار نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: مدرنیته بیماری مرگ بودلر نیما یوشیج ناکلین

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر شعر
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات سبکها و جریانهای ادبی معاصر نیما و شعر نو
تعداد بازدید : ۱۵۷۹ تعداد دانلود : ۸۰۷
در اشعار نیمایوشیج، شاهد ظهور مضامین نازیباشناسانه زخم، بیماری، خون، رنج و احتضار هستیم. مقاله حاضر با تأمل دراین اشعار به نحوه چگونگی بازنمایی این مضامین میپردازد و معناهای مستتر دراین تصاویر را واکاوی میکند. روش پژوهش، تحلیلی است که سعی دارد تا از تفسیرهای زیباشناسانه صرفاً صوری عبور کرده و بر اساس درونمایه های ادبیات موجود در این زمینه، نخست با ت أکید بر گفتمان مشروطه و تحلیل اشعار نیما در این گفتمان نشان دهد که این اشعار را چگونه میتوان به مثابه بازنمایی کشتار و خونریزی زمان خویش توضیح داد و از وجهی دیگر حضور بدن بیمار را نشانی از دموکراسی خواهی و حضور صداهای اقلیت تفسیر کرد. مبانی نظری این پژوهش با تکیه بر تأملات اندیشمندانی چون شارل بودلر و لیندا ناکلین طرحریزی شده است. بر اساس دیدگاه ناکلین در خصوص بدنهای زخمی و بیمار سعی میشود از میان رفتن انسجام و تمامیت بدن در این اشعار به منزله استعاره ای از فقدان تبیین شود؛ فقدانی که جهان نامنسجم و بدون کلیت و قطعیت مدرن برآمده از آن شمرده میشود. در نگره بودلر نسبتی میان حساسیت هنرمند و حساسیت بیمار برقرار است؛ از این رهگذر تجربه های بیماری و مرگ در اشعار نیما به زبانی تازه، فهم و تبیین میشود. در نهایت تأکید میشود که تصویر بیماری و مرگ در هنر نه به معنای زوال و نیستی بلکه میتواند به معنای «تولدی دیگر» درک و استنباط شود. به بیان دیگر از رهگذر این مضامین نازیباشناسانه درک جدیدی از هنر و زیبایی حاصل میشود.
۱۱۲.

عناصر دگردیسی در داستان شیخ صنعان و دختر ترسا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عشق مرگ شیخ صنعان دختر ترسا دگردیسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۸۴ تعداد دانلود : ۲۱۵۲
انسان در طول زندگی خود ممکن است دچار دگرگونی در اعماق وجودش شود و همین دگرگونی است که مسیر زندگی او را متحوّل می نماید. داستان شیخ صنعان نیز، داستان تحوّل و دگردیسی انسانی است که با یک تلنگر، اعماق درونش فرومی ریزد و نهان وجودی ضمیرش آشکار می گردد. در این داستان چند عامل ازجمله رؤیا، عشق، گناه و مرگ نقش بارزی  در تحوّل دو شخصیّت اصلی داستان ایفا می کنند که هریک از این عوامل در جای خود درخور تأمّل و بررسی هستند. در مقال ه حاضر، سعی می شود ضمن پرداختن به مقوله عشق، رؤیا، توبه و مرگ به عنوان عناصر دگردیسی در بین ابنای بشر، به بررسی این مسائل در داستان شیخ صنعان پرداخته گردد.
۱۱۳.

نگاهی حقوقی به خودکشی

کلیدواژه‌ها: خودکشی مرگ مرگ خود خواسته گناه جنایت علیه نفس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۰۰ تعداد دانلود : ۴۳۶
خودکشی به عنوان رفتاری نابهنجار، زیان بار و غیرقابل جبران یکی از علل اصلی مرگ انسان ها در طول تاریخ است. مرگی دردناک که پریشانی، خجالت زدگی، احساس گناه و سردرگمی را در بین دوستان، خانواده و جامعه به ارمغان می آورد. انسانی که به خودکشی می پردازد با بی اعتنایی نسبت به خانواده، نزدیکان، طبیعت و جامعه ای که او را در خود پرورانده است؛ در پی رهایی خویش از نعمت بزرگ زندگی اقدام می کند. علاوه بر این که این رفتار در بین تمام ادیان ابراهیمی ازجمله دین مبین اسلام گناهی بزرگ و نابخشودنی خوانده شده و نشان از ناامیدی به فضل و بخشش خداوند دارد. خودکشی موضوع پژوهش های متعدّدی قرارگرفته و فیلسوفان بزرگی ازجمله دکارت، ولتر، کانت، هایدگر و کامو دراین باره نوشته هایی از خود به جای گذاشته اند. تبیین های مختلف و متفاوتی دراین باره یادشده و راهکارهایی نیز برای جلوگیری از چنین معضلی ارائه گردیده است. باوجوداینکه تلاش های علمی فراوانی برای پیدا کردن علّتی واحد در مورد خودکشی که نسبت به همه افراد صادق باشد صورت گرفته، ولی تاکنون این تلاش ها به موفقیت کامل دست نیافته و علّت اصلی خودکشی به صورت کامل کشف نشده است.
۱۱۴.

محمداسماعیل دولابی؛ امکانی برای طرح اگزیستانسیالیسم اسلامی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: محمد اسماعیل دولابی اِگزیستانسیالیسم اسلام مرگ سوبژکتیویته

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۱۲ تعداد دانلود : ۵۸۲
امروزه تقریباً اجماع بر آن است که اگزیستانسیالیسم، بیش از آنکه متکی بر تعریفی واضح و متمایز باشد، ناظر به نوع خاصی از تفکر به موضوعات مشخصی است. با این تلقی از اگزیستانسیالیسم، می توان رد این نوع از تفکر را در سنت های دیگری به جز مسیحیت نیز یافت. محمداسماعیل دولابی، عارف معاصر شیعی، از جمله افرادی است که پیگیری سخنرانی هایش طرح چنین امکانی را موجه جلوه می دهد. اهتمام ویژة او برای پرداختن به درد و رنج های زندگی انسان، با تمرکز بر وضع جدید زیست شیعیان ایرانی، و تأملات بخصوص او درباب مرگ، چیزی نیست که بتوان ارجاعات روشنی برای آن در درون سنت های پیشین عرفان شیعی یافت و به شکل منحصربه فردی متعلق به زندگی جدید شیعیان در دوران معاصر است. دولابی با ارجاع مکرر به اهمیت «خود» در مواجهة با جهان پیرامونی و سخن گفتن از اینکه «فرد انسانی» است که ملاک و میزان ارزیابی امور (حتی در قیامت) است، از نوعی سوبژکتیویته دفاع می کند که مؤلفه ای اساسی در تفکر اگزیستانسیالیستی است. او با سرباززدن از تفکر انتزاعی، عملاً پیشقراول تأمل انضمامی درباب انسان در سنت عرفان متأخر شیعی است. در اینجا تلاش می شود با طرح اندیشه های بخصوص محمداسماعیل دولابی در خصوص مرگ، درد، اضطراب و زندگی انسان، امکاناتی برای طرح چیزی با عنوان «اگزیستانسیالیسم اسلامی» مورد پژوهش قرار گیرد؛ تا شاید با جعل چنین عنوانی، مجالی برای شناسایی متفکران دیگری از این دست در دوران معاصر فراهم آید.
۱۱۵.

بازتاب کهن الگوی مادر در شعر فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کهن الگو فروغ فرخزاد مادرزمینی مرگ اسطوره

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۹۶ تعداد دانلود : ۹۷۱
کهن الگوها پندارهای مشابه ملل مختلفند؛ نوعی تصویر ذهنی جهان شمول که می توان بر اساس آن شخصیت و فردیت شاعران را ارزیابی کرد. یکی از مهم ترین کهن الگوها, مادر است که در مظاهر ویژه ای جلوه می کند. فروغ فرخزاد توانسته است هردو سوی مثبت و منفی این کهن الگو را در اثر هنری خود نمایان سازد. هدف اصلی این پژوهش تبیین روند کسب فردیت با ردیابی بازتاب کهن الگوی مادر در شعر فروغ فرخزاد است. در این پژوهش با روش تحلیلی و توصیفی و از طریق نقد اسطوره گرا به واکاوی عناصر و مظاهر کهن الگوی مادر درشعر فروغ فرخزاد پرداخته شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد مظاهر کهن الگوی مادر در شعرهای دورة دوم شاعری او بازتاب گسترده ای دارد و به اشکال مختلف از جمله: همذات پنداری، مادرزمینی و ادغام با بزرگ بانو، مرگ و فنا، بازگشت و بقا و تداوم، نمود یافته است.
۱۱۶.

طنز مرگ و نمودهایی از آن در شعر شمس لنگرودی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مرگ طنز تراژدی طنز مرگ شمس لنگرودی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی معاصر شعر
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات طنز طنز و مطایبه
تعداد بازدید : ۱۸۰۶ تعداد دانلود : ۱۴۴۸
یکی از شاخص های بنیادین طنز خنده آمیزبودن آن است، اما وقتی طنز مقوله های متعالی همچون مرگ را دست مایه قرار دهد، گاه با دورشدن از شاخص های بنیادی، مثل فرح بخشی، صراحت و آسان یابی، منش رهایی بخشی خود را از دست می دهد و به تلخ مایگی و اندوه کشیده می شود. ازآنجاکه مرگ برای انسان همواره مقوله ای رازآمیز و تراژیک است، دست برد طنز در آن هرگز به گشایش و رهایش قطعی نمی انجامد، بلکه صرفاً می تواند با ایجاد غفلت آنی، ذهن مخاطب را از مرگ برگیرد و شادی موقتی در او پدید آورد. این مقاله نخست طنز مرگ را ژانری تلفیقی از طنز معرفی می کند و سپس، برای آشکارشدن بحث، نمودهای طنز مرگ را با بررسی شواهدی از شعر شمس لنگرودی نشان می دهد. خواهیم دید که شمس درباب مرگ و هم بسته های آن همچون وحشت از رویارویی با مرگ، بیم فناپذیری و نابودگی، بیم و نگرانی از تجزیه و فروپاشی و... گاه از سازوکارهای متنوع طنزآفرینی استفاده می کند. این مقاله نشان می دهد که آنچه در مواجهه طنزآمیز شمس با مرگ برجستگی دارد، توجه به ترس و نگرانی انسان از قطعیت مرگ و تأکید بر بُعد جسمانی و تنانه انسان در جهان طبیعت است .
۱۱۷.

تحلیلی درون دینی بر لذت گرایی اپیکور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اپیکور لذت گرایی مرگ ترس نفی ماورای طبیعت تحلیل دینی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۵۷ تعداد دانلود : ۱۳۷۰
اپیکور معتقد است غایت زندگی انسان لذت است وآدمی باید برای رسیدن به لذت تلاش کند . وی بر عدم ترس از خدا و مرگ تأکید می کند او در جامعه ای زندگی می کرد که ترس در آن موج می زد لذا مرگ را مساوی با معدوم شدن محض می داند؛ لذا ترس از مرگ بی معناست. او خدایان را در زندگی بشر بدون نقش می دانست و بیان می کرد که خدا در زندگی بشر هیچ نقشی ندارد اپیکور با انکار خدا و مرگ سعی بر آن داشت که سعادت و شادی را برای افراد به ارمغان بیاورد. لذت و اصالت حس از مبانی فلسفی اپیکور می باشد که غایت زندگی را بر آن پی ریزی می کند؛ لذا برای رسیدن به این سعادت و شادی تلاش می کرد تا مبانی کلامی خود را نیز بر انکار خدا و معدومیت انسان با مرگ قرار دهد تا به لذت دست یابد. در این مقاله برآنیم تا با رهیافت درون دینی به نقد لذت گرایی اخلاقی اپیکور بپردازیم. اطلاعات این مقاله بر اساس منابع کتابخانه ای احصا شده و به روش تحلیلی بررسی شده است.
۱۱۸.

تحلیل شخصیت های رمان «سمفونی مردگان» بر مبنای دیدگاه فروید درباره غرایز «نهاد»(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: سمفونی مردگان فروید شخصیت مرگ غریزه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴۶۵ تعداد دانلود : ۱۰۳۳
مقاله حاضر تحلیل و درون کاوی دو شخصیّت اصلی رمان سمفونی مردگان(آیدین و اورهان اورخانی) بر اساس نظریه فروید در باب غرایز «نهاد» است. فروید غرایزِ «نهاد» را به دو دسته تقسیم می کرد: غریزه زندگی و غریزه مرگ. غریزه زندگی بر اساس اصل لذّت عمل می کند و انرژی روانی ای که آشکار می کند «لیبیدو» است. لیبیدو می تواند جذب یا صرف یک شیء یا هدف شود؛ مفهومی که فروید آن را نیروگذاری روانی می نامید. ارضای غریزه زندگی می تواند به کسب لذّت و تعویق بیشتر غریزه مرگ منجرشود؛ امّا عدم ارضای آن و شکست در نیروگذاریِ لیبیدو "به ویژه در نخستین ابژه عشق (love object)، مادر" زخم هایی دایمی را بر جای می گذارد. در این فرایند بخشی از نیروی لیبیدویِ سرمایه گذاری شده مستقر در «خود»، با ازدست دادن ابژه عشق، نافرجام و بی هدف باقی می ماند و تغییر ماهیّت می دهد. در این حالت لذّت به عدم لذت و نیروی زاینده به نیروی ویرانگری که در خدمت غریزه مرگ است تبدیل می شود. پس از طرح اجمالی مفاهیم و مقولات فرویدی درباره غرایز «نهاد»، با مداقّه در فضای رمان و کشف ارتباط زیرساختی تمام بخش ها و عناصر آن، و نیز با تفسیر روانکاوانه نشانه های دلالتگر رمان به این نتیجه رسیده ایم که فضای غالب ِمرگ در رمان «سمفونی مردگان» نشأت گرفته از غلبه غریزه مرگ در روان اورهان است و اوست که مراحل رشد روانی خود را به سلامت طی نکرده و در مرحله پیشا ادیپی تثبیت شده است. در مقابل، آیدین تجسم سوژگی و فاعلیت و «خود» ساختارمند است. در این مقاله نشان داده ایم که برخلاف برخی از پژوهش های انجام گرفته درباره این رمان، غلبه غریزه زندگی در آیدین سبب شده است که او مراحل رشد روانیش را به سلامت طی کند[i]. پی نوشت ها [i] . مقاله حاضر نقدی آسیب شناسانه بر مقاله « تحلیل روانکاوانه شخصیت های رمان سمفونی مردگان» از محبوبه اظهری و سهیلا صلاحی مقدم (ادبیات پارسی معاصر، سال دوم، شماره دوم، پاییز و زمستان 91، صص1 17) است. در آن مقاله، پس از طرح مباحثی مفصّل درباره تحلیل روانی دو شخصیت اصلی رمان، نتیجه گرفته اند که: «آیدین و اورهان دچار روان رنجوری های متعدّدند و در موارد بحرانی دچار روان گسیختگی می شوند. ریشه بیشتر بیماری ها و اختلالات آن ها در کودکی شان (تولّد تا هفت سالگی) است...هر دو برادر در محیط نامناسب عاطفی رشد کرده اند. آیدین نتوانسته عقده ادیپ خود را در کودکی، به علت وجود پدر خودکامه و مادر تحت ستم، حل کند...آیدین، که در همه عمر تحت فشارهای پدر جبار بوده، کم کم دچار افسردگی و درماندگی می شود...اورهان نیز همانند برادر بزرگ تر خود دچار روان رنجوری های متعدّد است. او نیز نتوانسته رشد روانی جنسی خود را به سلامت پشت سر بگذارد...» (اظهری و صلاحی مقدم، 1391: 15). در مقاله حاضر، چنان که خواهیم دید، در خوانشی متفاوت از رمان و با توجّهی ساختاری به نظریه فروید نشان می دهیم که تقابل اورهان و آیدین، در واقع، تقابل غریزه مرگ و غریزه زندگی یا به تعبیر بهتر تقابل روان رنجوری و سلامت روان است؛ و هر آنچه که درباره روان رنجوری آیدین در مقاله فوق آمده است به دلیل اشتباه در درک مفاهیم فرویدی و برداشت غیرساختارمند و تکه تکه از دستگاه فکری او، و نیز به دلیل کم توجّهی به شواهد متعدّد متنی در روساخت داستان و اشارات دلالتگر به زیرساخت آن (پیرنگ استعاری و حذفی متن) بوده است.
۱۱۹.

مواجهه فلسفی و عرفانی ملاصدرا با مسئله مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مرگ ملاصدرا وحدت تشكيكي وحدت شخصي

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۱ تعداد دانلود : ۵۸۸
مقاله حاضر تبیین مواجهه فلسفی – عرفانی ملاصدرا با مسئله مرگ است. نگارندگان در نظام وحدت تشکیکی و وحدت شخصی وجود، به تبیین این مواجهه پرداخته اند.ملاصدرا معتقداست، مرگ کمال نفس ناطقه است. نفس در پایان مسیر استکمالی، وارد عالم عقول شده باعقل فعال، همچنین با عقل اول متحد می شود؛ اما حجاب های دنیایی مانع اتحاد کامل است. مرگ بستر لازم برای اتحاد و نیل به کمالات وجودی را فراهم می کند. به عقیده ملاصدرا نفس، در پایان مسیر استکمالی، به دلیل بساطت و اتحاد با عقول، به بقاء خداوند، باقی است. از نظر او حیات انسان، به مرتبه ادراکی اش باز می گردد. مرگ انتقال به مرتبه عقلانی را ممکن می سازد. برمبنای نظریه عرفانی ملاصدرا، حیات انسان، عین الربط به حیات خداوند است. انسان به حکم اسم های الظاهر و الآخر، مظهر کمالات حق گردیده، به سوی او باز می گردد. مرگ، انتقال مظهریت اسماءالهی است.
۱۲۰.

نگرش به مرگ نمونه ای منتخب از سالمندان شهرتهران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مرگ دینداری اعتماد به پزشکی شبکه اجتماعی حمایت اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۲ تعداد دانلود : ۵۴۰
در این نوشتار نگرش نمونه ای منتخب از سالمندان ساکن شهرتهران درمورد مرگ یکی از چالش برانگیزترین تجربیات انسان تحلیل شده است. نگرش به مرگ بر اساس ابعاد پنجگانه پذیرش طبیعی مرگ، خلاصی از مشکلات، آخرت گرایانه، اجتناب وترس از مرگ اندازه گیری شد. سپس نقش پایبندی دینی، اعتماد به پزشکی و حمایت اجتماعی بر نوع نگرش به مرگ بررسی شد. به این منظور 390 نفر از سالمندان تهرانی از سه بخش بالا (منطقه 3 و1 )، مرکز (منطقه 8 و5) و جنوب (منطقه 19و15) انتخاب شدند. یافته ها حاکی از آن است که هر سه متغیر پایبندی دینی، اعتماد به پزشکی و بهره مندی از حمایت اجتماعی با ابعاد مختلف نگرش به مرگ رابطه دارد. پایبندی دینی قوی پذیرش مرگ را تسهیل می کند و اعتماد به پزشکی، موجب اجتناب از مرگ و ترس از آن می شود. افرادی که از حمایت اجتماعی بهره مندتر هستند، از اندیشه مرگ بیشتر دوری می گزینند و کمتر آن را به عنوان راه نجات از مشکلات درنظر می گیرند. به این ترتیب می توان گفت برخورداری از حمایت اجتماعی و اعتماد به کارایی علم پزشکی امید به بیشتر زنده ماندن یا تعلق به زندگی را افزایش می دهد.