مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
مرگ
حوزههای تخصصی:
تبیین حیات پس از مرگ و معاد، مبتنی بر شناخت حقیقت انسان و ساحت های وجودی اوست. اندیشمندان با ارائة رویکردهای گوناگون در این زمینه، تبیین های متفاوتی را ارائه کرده اند، که عمدتاً مبتنی بر رویکرد فلسفی در این زمینه اند؛ اما بسیاری از متکلمان مسلمان، دیدگاهی مادی انگارانه از انسان دارند و اصل وجود نفس یا غیرمادی بودن آن را نمی پذیرند. با این حال، ایشان به معاد باور دارند و دربارة حیات پس از مرگ تبیین ویژة خود را ارائه می دهند. سید مرتضی نخستین متکلم شیعی است که این رویکرد را در مباحث انسان شناختی متکلمان مطرح ساخته است. ادله ای که وی بر این مطلب اقامه کرده، اغلب مبتنی بر مادی بودن ادراک و عدم معقولیت پذیرش ساحتی غیرمادی در انسان اند. براین اساس وی از حقیقت مرگ، عالم برزخ و آخرت نیز تبیینی متفاوت ارائه می دهد. این مقاله، با رویکردی توصیفی تحلیلی دیدگاه سید مرتضی را بررسی می کند.
چیستی و اقسام مرگ از منظر عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چیستی و اقسام مرگ از منظر عطار
علی محمد ساجدی* محبوبه جباره ناصرو**
دانشگاه شیراز دانشگاه قم
چکیده
مرگ از جمله رویدادهای رازآلود بشر از آغاز آفرینش بوده است. از آن جا که بشر همیشه خود را با این پدیده مواجه دیده و از آن گریزان و ترسان بوده، دغدغه ای همیشگی برای شناختن و شناساندن آن داشته است. بررسی اندیشه ی مرگ از دیدگاه عطار، عارف توانمند قرن ششم هجری، توجه به این دغدغه ی مشترک بشری است. مرور و تأمل بر کاربردهای واژه ی مرگ و مترادف های آن در آثار عطار، نشان می دهد که عطار به مرگ، بینشی چند جانبه دارد و هرگز در پی محدود کردن آن به معنایی خاص برنیامده؛ بلکه به فراخور موقعیت، هربار به یکی از معانی و جوانب آن پرداخته است؛ از این رو با توسعه در معنای مرگ، دو نوع مرگ را مطرح می کند: مرگ طبیعی و مرگ ارادی (عارفانه ی عاشقانه). برجسته ترین معنایی که عطار در آثار خویش برای مرگ آورده است، معنای اخیر است که در مقابل آن علاوه بر جسم و جان، بهشت نیز رنگ می بازد و حجاب راه به حساب می آید. از سوی دیگر، وی مرگ را امری همگانی و یک سان برای تمام موجودات عالم هستی می داند و همین به رخ کشیدن حادثه ای است که همواره بر آدمی فاتح و غالب است و مانند سدّی عظیم و حادثه ای گریزناپذیر در برابر خواسته های بی پایان آدمی رخ می نماید. از این رو بشر نه تنها نمی تواند هیچ تدبیری در مواجهه با آن بیندیشد؛ بلکه حتی هیچ علم و آگاهی نیز در این باره ندارد و تنها راه درمان این درد، تسلیم و خموشی است. از طرف دیگر؛ دنیا کاروان سرایی است که بشر مدتی محدود در آن زندگی می کند و سپس آن را در اختیار دیگران قرار می دهد. پس بشر باید بیدار بماند و آماده ی شنیدن آوای درای کاروان باشد.
واژه های کلیدی: مرگ، عطار، عارف، ناپایداری، دنیا، زندگی، آخرت.
بررسی علل مرگ و قتل ناشی از اعتیاد، قاچاق مواد مخدر و روان گردان ها
حوزههای تخصصی:
موضوع اعتیاد، مواد مخدر و روان گردان ها از نقطه نظر بیماریها، رواج خشونت، قتل و مرگ زودهنگام در میان معتادان، خانواده های آنان و اقشار دیگر جامعه که به طور مستقیم و غیرمستقیم با آن در ارتباط هستند، حائز اهمیت می باشد. در این میان، موضوع مرگ و قتل شامل خودکشی و دیگرکشی، به قتل رسیدن در منازعات و درگیریها، شهادت مبارزان با مواد و مجازات اعدام مجرمان و... از مواردی است که شمار آسیب این معضل را افزایش می دهد. در این پژوهش سعی بر آن است مرگهایی که به طور مستقیم و غیرمستقیم ناشی از مواد مخدر و روان گردان ها می باشد، بررسی و اهمیت بار منفی آن علیه نظام اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی تبیین شود. بر اساس نتایج مطالعات می توان گفت که منشأ بسیاری از آسیبها و معضلات اجتماعی نظیر سرقت، فحشا ، قتل و ... ریشه در مواد مخدر و روان گردان ها دارد. دفتر پیشگیری از سوء مصرف مواد در سال 1990 طی مطالعات گسترده برآورد نمود که 49 درصد قتلها، 82 درصد تجاوزها، 69 درصد درگیریهای منجر به قتل ، 50 درصد مرگ و میرهای ناشی از سوانح رانندگی، 27 درصد خودکشی ها، 62 درصد دعواها و درگیری ها، بیش از 50 درصد همسرآزاری ها و 38 درصد کودک آزاری ها با مصرف مواد مخدر و الکل در ارتباط بوده است. از آنجا که مرگهای ناشی از مواد در بسیاری از موارد پنهان مانده است، لذا توجه به ابعاد آن می تواند از گسترش خشونت به خصوص در خانواده ها و جامعه پیشگیری نماید.
اعتباریابی مقیاس افسردگی مرگ در دانشجویان دانشگاه های شهر تبریز(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اضطراب مرگ، وسواس مرگ و افسردگی مرگ سه بعد نگرش های مرضی نسبت به مرگ را تشکیل می دهند. مقیاس های اضطراب مرگ و وسواس مرگ در ایران اعتباریابی شده اند. هدف پژوهش حاضر اعتباریابی مقیاس افسردگی مرگ جهت سنجش بعد سوم نگرش مرضی نسبت به مرگ در ایران بود.
مواد و روش ها: پژوهش حاضر در یک بررسی زمینه یابی و پس رویدادی انجام شده و از نوع توصیفی- مقطعی است. نمونه ای به حجم 894 نفر به روش نمونه گیری تصادفی از دانشگاه های شهر تبریز انتخاب و با مقیاس افسردگی مرگ (Templer و همکاران) و مقیاس اضطراب مرگ (Templer) مورد آزمون قرار گرفتند. داده ها با استفاده از روش تحلیل عاملی اکتشافی و همبستگی پیرسون تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج تحلیل عاملی با استفاده از روش تحلیل مؤلفه های اصلی نشان داد این پرسش نامه مقیاسی چند بعدی بوده و عوامل چهارگانه ناامیدی مرگ، شکست مرگ، تنهایی مرگ و پذیرش مرگ به ترتیب بیشترین میزان واریانس را تبیین می کنند (71/49 درصد واریانس کل). به منظور بررسی روایی همزمان از اجرای همزمان مقیاس اضطراب مرگ استفاده شد که حاکی از روایی همزمان مطلوب می باشد (68/0=r ,001/0 < P). علاوه بر این، سه نوع پایایی بازآزمایی(76/0=r ,001/0 < P)، تنصیفی (77/0=r ,001/0 < P) و همسانی درونی (78/0=r ,001/0 < P) گزارش شد.
نتیجه گیری: با توجه به خصوصیات روان سنجی مطلوب، ابزار حاصل از پژوهش حاضر می تواند در تحقیقات مربوط به مرگ قابلیت کاربرد داشته باشد.
بررسی و تحلیل تطبیقی مرگ و معنای زندگی از دیدگاه مولوی و هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای فلسفه های زندگی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
مرگ و تأثیر آن بر معنی زندگی از دغدغه های همیشگی بشر بوده است؛مولوی در شمار اندیشمندانی است که موضوع مرگ و رابطه ی آن با معنای زندگی را در مثنوی و کلّیّات شمس به تفصیل بیان نموده است. مولویِ عارف، بسیار «مشتاق مرگ» است و از آن با تعبیر «عروسی ابدی» یاد می کند.از دیدگاه وی، مرگ به معنی«قطع و پایان زندگی» نیست، بلکه« آغاز زندگی جاودانه ی دیگری» است.در اندیشه ی مولوی ، معنی زندگی ، تولّد دوباره یافتن، تکامل انسانی، روی کردن به صفای باطن، به دنیای قلب پا نهادن ، زمام عقل را به عشق الهی سپردن ، ایجاد تغییر و تحوّل در جریان زندگی و پرهیز از خشک اندیشی ، همراهی با زمان و...است. هایدگر نیز در شمار فیلسوفان معاصری است که بخش عظیمی از اندیشه ی فلسفی خویش را به مرگ و معنای زندگی اختصاص داده است.از دیدگاه هایدگر ، مرگ ، نوعی «انتخاب اجباری» و گاهی «هراسناک» توصیف شده است.از نظر وی، معنای صحیح مرگ، واقعیّتی بیرونی و عمومی در جهان نیست، بلکه «امکان درونی هستی» خود انسان است که نقطه ی پایانی بر زندگی اوست؛ انسان، تنها با مرگ است که« هستی غیر اصیلش» به «ساحت اصیل» در می آید و مرگ، حدّ پایان زندگی اوست. وی بر این عقیده است که مرگ واقعه ای نیست که در آینده اتفاق بیفتد، بلکه ساختاری بنیادی و جدایی ناپذیر از «در جهان بودن» ماست.ازاین رو ، رویارویی انسان با مرگ، نه تنها«کلید خودمختاری»، بلکه «کلید تمرکز» نیز هست. افزون بر این،هایدگر بر این باور است که زندگی دارای معناست و این معنی ،وظیفه ای است که سازنده ی «ماهیّت» انسان است..این پژوهش بر آن است تا به تحلیل تطبیقی موضوع مرگ و معنای زندگی از نگاه این دو اندیشمند بپردازد.
نقدی بر نظریه «کامل شدن نفس، علت جدایی از بدن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرگ برای موجودات زنده همچون حیوانات و انسان ها با جداشدن نفس از بدن مادی تحقق می یابد. در این حالت بدن از کار و فعالیت باز می ماند و به تدریج فاسد می شود. روشن است که نفس حیوانی بعد از جدایی از بدن بقا ندارد و آن نیز از بین می رود. اما نفس انسان با توجه به تجرد ذاتی که دارد به بقای خود ادامه می دهد، در این دنیا زندگی برزخی دارد و در قیامت به حیات جاودانه دست می یابد. حال سؤال مهم و اساسی این است که مرگ چگونه و چرا اتفاق می افتد؟ در واقع، برای نفس چه اتفاقی می افتد که از بدن جدا می شود؟ آیا نفس برای رسیدن به تکامل و بی نیازی از بدن از آن جدا می شود یا چون بدن توانِ همراهی با نفس را ندارد، نفس مجبور به جدایی از آن می گردد؟ نظر مشهور بین اندیشمندان دیدگاه دوم است، در حالی که ملاصدرا و پیروانش برآن اند که نفس پس از سیر تکامل خود دیگر به بدن نیاز ندارد، از این رو از بدن جدا می شود. در این جستار برآنیم تا به نقد دیدگاه ملاصدرا بپردازیم و سؤالاتی را مطرح کنیم که به نظر می رسد با دیدگاه صدرا نتوان به آن ها پاسخ داد.
انسان در برابر مرگ با رویکردی به آثار دیمین هرست
حوزههای تخصصی:
مرگ اندیشی به عنوان حقیقیتی انکارناپذیر، از اساسی ترین دغدغه های انسان در طول تاریخ می باشد. مرگ به مانند تولد امری طبیعی است و اهمیت آن در جوامع گوناگون از فرهنگی به فرهنگ دیگر و حتی از فردی به فرد دیگر هم متفاوت است .
امروزه پیشرفت علم و تکنولوژی سایه ای بر واقعیت افکنده و به موجب آن، روشنگری از طریق علم در جوامع گسترش یافته و با تأثیر بر زندگی اقتصادی منجر به کمرنگ شدن بازنمود مرگ در جامعه مدرن شده است.
بر اساس این ویژگی ها و ساختارهای اجتماعی جوامع، آنچه به عنوان مؤثرترین ابزار شناخته شده در بازکردن گره های مفهومی برای مخاطب و تلاش به منظور پدید آوردن تصویری گویا از معنای مرگ داشته است، هنر و زیبایی شناسی می باشد.
دیمین هرست از جمله هنرمندانی است که با به چالش کشیدن مضمون مرگ، به هدف رویارویی و یادآوری آن، آثاری را پدید آورده است که با دیدگاه و ارائه متفاوتش توجه جهانیان را به خود جلب کرد.
آثار او متعلق به دنیای پست مدرن با مفهوم پذیرش رانده شدن مرگ به حاشیه های زندگی عمومی جوامع معاصر و واکنشی به جهان سرمایه داری است.
روش رویکرد پژوهش حاضر توصیفی، تحلیلی و شیوه ابزار آن اسنادی کتابخانه ای و اینترنتی است.
تحلیلی بر نقش بدن در ابتدا و انتهای حیات دنیوی از منظر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اگرچه انسان حاصل پیوند نفس و بدن است، در مباحث انسان شناسی فلسفی، محور بررسی ها نفس است و بدن معمولاً به تبع نفس مطرح شده و جایگاه واقعی اش در سایه ی گران مایگی نفس، نهان مانده است. این مقاله تلاش دارد که با نگاه از زاویه ای متفاوت، این بار مباحث انسان شناسی ابن سینا را با محوریت بدن، تجزیه و تحلیل نماید و برای این کار، دو مقطع مهم آغاز و پایان حیات دنیوی را مدنظر قرار داده است. مطابق مبانی سینوی، تشکیل و تکوین ماده ی بدنِ هر انسان نقطه ی آغاز حیات دنیوی اوست و فراهم شدن مزاج مستعد بدنی، شرط حدوث نفس (بما هی نفس) و پدیدار شدن یک انسان است. ماده ی بدنی و هیئات و اعراض آن، تعین و تمایز اولیه ی نفوس را رقم می زنند و ملکات حاصل از هیئات طبیعی بدنی و نیز مکتسبات عقلی، عامل تعدد و تکثر نفوس پس از مرگ و در جهان آخرت اند. تمامی افعال انسانْ فعل مشترک میان نفس و بدن و قوا است به جز فعل قوه ی عاقله، یعنی ادراک کلیات، که آن هم در بدایت امر، نیازمند بدن است. از منظر ابن سینا، مرگ بدنْ حیات دنیوی را پایان می بخشد و فاعلیت نفس و استکمالات آن را متوقف می کند، اما زمینه ی توجه تام نفس به کمال حقیقی خود و اتصال دائم آن به عقل فعال را فراهم می کند. نقش بدن در ابتدا و انتهای حیات دنیوی، با توجه به آثار مثبت و منفی ای که بر بود یا نبود آن مترتب است در ضمن این مقاله روشن خواهد شد.
سوگ واری در سیره معصومان (ع)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
سوگ واری بخشی از زندگی اجتماعی انسانها است که معصومان به آن توجه داشتند. شناخت سیرة معصومان در برخورد با مصائب مختلف، الگویی برای چگونگی برگزاری مراسم سوگ واری و معیاری برای آسیب شناسی شیوه های رایج سوگ واری است. این مقاله، رفتارهای معصومان: را در رویارویی با مصیبت به دو حوزه فردی و اجتماعی تقسیم می کند و پس از آن به این نتیجه می رسد که این رفتارها ضمن توجه به تعالیم اسلامی و گسترش آن و دوری از اموری که مورد رضایت الهی نیست، به کاهش درد و رنج افراد مصیبت دیده می انجامد. رفتارهایی که در جنبة فردی شناسایی شده است، عبارت هستند از: گریستن، ترک زینت، پوشیدن لباس سیاه، برداشتن عبا از دوش و ترک کار. رفتارهایی که جنبة اجتماعی دارند، عبارت هستند از: اطلاع دادن به خانواده متوفا، حضور در تشییع جنازه، دل داری دادن به صاحب عزا، اظهار تأسف برای از دست دادن شخصیت های ممتاز، قدرشناسی از خدمات متوفا، بازگو کردن ابعاد شخصیت متوفا برای مردم، ترغیب به عزاداری برای انسان های والا، برپایی مجلس عزا، برپایی عزاداری خانوادگی، نوحه خوانی، تبیین معارف الهی و زیارت قبور.
مقاله به زبان فرانسه: رویکردى تطبیقى به مسأله ى جنایت در بیگانهى آلبر کامو و دست هاى آلودهى ژان پُل سارتر (Une approche comparée du crime dans L’Étranger d’Albert Camus et Les Mains sales de Jean-Paul Sartre)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع جنایت همواره توجه نویسندگان را که در جستجوی پرداختن به طرح های داستانی پیچیده بوده اند، جلب نموده است. به واسطه جنایاتی که تا ابد، نه تنها برای کسانی که به قضاوت این جنایات می نشینند بلکه برای مرتکبانشان نیز غیر قابل حل می نمایند، وجه رازآلود جنایت بیشتر از پیش تقویت می یابد. دو جنایتی که در رمان بیگانه آلبر کامو و در نمایشنامه دستهاى آلوده ژان-پل سارتر به وقوع می پیوندند، با قرار گرفتن در زمره این جنایات مبهم، موضوع مورد بحث این مقاله قرار می گیرند که با رویکردى تطبیقى به بررسی محرک های این دو جنایت که در بین آنان « تصادف » به عنوان مهم ترین و تعیین کننده ترین عامل ظاهر می شود، می پردازد. علاوه بر عواملی که به قتل منتهی می شوند، محاکمه و مجازاتی که در انتظار این دو جنایت شوم می باشند نیز موضوع مقایسه این مقاله قرار می گیرند. در نهایت با پرداختن به رابطه ادبیات و جنایت این مقاله با گذر از تاریخچه این رابطه به بررسی مسایل فلسفی آن خواهد پرداخت که امکان فهم این دو اثر مورد نظر را میسر خواهند ساخت.
بررسی چیستی تجربه نزدیک به مرگ و نقد دیدگاه های متناظر با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون تبیین های متعددی ازسوی دانشمندان و محققان در حوزه های مختلف علمی برای پدیده «تجربه نزدیک به مرگ» که دارای عناصر و مؤلفه های تقریباً مشابهی در سرتاسر جهان می باشد، ارائه شده است. با وجود تلاش ها و پژوهش های علمی انجام شده در خصوص تبیین ماهیت «تجربه نزدیک به مرگ»، انتقادات متعدد علمی و الهیاتی به این پدیده وارد شده است. در این مقاله نخست به بیان چیستی «تجربه نزدیک به مرگ»، ویژگی ها و تأثیرات تجربه بر زندگی بعدی تجربه گران پرداخته و در نهایت دیدگاه های منتقدان مورد بررسی قرار خواهد گرفت. نتیجه بررسی های انجام شده، حاکی از این است که پدیده مذکور را می توان سفری روحانی به جهان مافوق ماده دانست که با استناد به شباهت بین تجربه نزدیک به مرگ و دیدگاه ادیان ابراهیمی و الهیات اسلامی، وجود روح و حیات پس از مرگ به صورت تجربی و نسبی، اثبات می شود.
معنای زندگی؛ نگاهی به نظریه های اندیشمندان غربی و بازخوانی اندیشه والای امیرمؤمنان علی علیه السلام(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
آن چیزی که زندگی را معنادار می کند کدام است؟ فلسفه حیات چیست؟ رابطه هدف از زندگی و معنای زندگی چگونه تبیین می گردد؟ امام علی7 که مسیر پرفراز و نشیب زندگی را با پیروزی طی کرده است، چگونه به این سؤالات پاسخ می دهد؟ شوق امام علی7 به مقوله مرگ چگونه با معناداری زندگی در نگاه او سازگار است؟
این نوشتار در پی آن است که پس از مفهوم شناسی مختصر، ضمن تبیین نسبت هدف زندگی با معنای زندگی و اشاره ای اجمالی به نظریات اندیشمندان غربی در باب معناداری زندگی، مراد امیرمؤمنان7 را در نگاه به سطح والای حیات، با وفاداری به اصل معناداری زندگی و در پرتو خداباوری، نشان دهد و روشن کند که زندگی تنها در راستای طرح هدفمند آفرینش، که طرحی الهی است، معنا پیدا می کند تا حدی که شوق به مرگ نیز جزئی از زندگی می گردد.
نقد دیدگاه صدرالمتألهین در باب مرگ انسان با تکیه بر آراى ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
در نوشتار پیش رو پس از اشاره به معناى مرگ و اقسام آن، رویکردهاى گوناگون درباره علت مرگ انسان به منظور فهم علت حقیقى مرگ طرح شده و از این رهگذر دو دیدگاه ابن سینا و صدرالمتألهین مورد تطبیق قرار گرفته تا روشن شود کدام دیدگاه در بیان علت حقیقى مرگ، صحیح و بر حق است. دیدگاه ابن سینا که علت حقیقى مرگ را ضایع شدن اعتدال مزاجى به واسطه استیلاى حرارت غریزى بر بدن مى داند با سه انتقاد صدرالمتألهین روبه رو شده است. صدرالمتألهین به استناد این اشکالات دیدگاه ابن سینا را مردود مى شمارد و اعتقاد دارد که علت حقیقى مرگ کمال نفس انسان و روى گردانى نفس از بدن است. نگارندگان با بررسى اشکالات صدرالمتألهین و نیز نقد دیدگاه او، به این نتیجه رسیده اند که علت حقیقى مرگ همان برهم خوردن اعتدال مزاجى و ضایع شدن بدن است و دیدگاه صدرالمتألهین بیشتر متناسب با مرگ ارادى است، نه مرگ طبیعى.
بررسی رابطه ابعاد توسعه یافتگی با مرگ (خودکشی - دیگرکشی): مطالعه تطبیقی در سطح کلان
حوزههای تخصصی:
توسعه یافتگی زوایای پیدا و پنهانی دارد، با پیامدهایی که هماره مثبت نیست. این پژوهش با دنبال کردن رهیافت جامعه شناختی پارسونز و نظام های چهارگانه او تلاش کرد، نگاهی نو به خودکشی و دیگرکشی داشته باشد تا به درک روشن تری از رابطه ابعاد توسعه یافتگی با مرگ عامدانه دست یابد. مطالعه تطبیقی با تکنیک تحلیل ثانویه با کمک نرم افزار SPSS نسخه 16 انجام گرفت. داده ها از معتبرترین سایت های بین المللی بدست آمدند. با واحد تحلیل قرار دادن کشور، داده ها در سطح کلان به صورت تک متغیره و چندمتغیره تحلیل شدند. یافته ها نشان دادند: 1- از بین چهار توسعه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پارسونز، نقش توسعه اجتماعی در تغییرات نرخ خودکشی مهم تر است. 2- هر چهار نوع توسعه اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی پارسونز با دیگر کشی، رابطه دارند اما تأثیر توسعه فرهنگی قوی تر است. لذا دو راهکار توجه به وجود رابطه انسانی- اجتماعی و ایجاد ظرفیت فرهنگی در کنشگران اجتماعی را بمنظور کاهش مرگ های عامدانه، می توان مورد توجه قرار داد.
مرگ و مرگ اندیشی در اشعار اخوان ثالث، شاملو و فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرگ و زندگی پیوسته دو عنصر مهم و برجسته در دیدگاه اندیشمندان بوده است؛ شاعران معاصر ایران به مرگ از چشم اندازهای گوناگون نگریسته اند. در این میان، سه شاعر شاخص پس از نیما، (خوان، شاملو و فروغ) اهمیت ویژه ای دارند.در این جستار به شیوه ی تحلیل محتوای کیفی، اندیشه و احساس سه شاعر معاصر ایرانی، (اخوان، شاملو و فروغ) درباره ی مرگ و زندگی ارزیابی شد؛ به این منظور با جستجو در دیوان این شاعران، همه ی شعرهایی که مضمون مرگ و زندگی در آن ها یافت می شد، واکاوی شد و سپس از این رهگذر، مباحثی مانند تصویر زندگی، مرگ، سیر تحول فکری سه شاعر، دنیای پس از مرگ و سرانجام شهادت و هراس از مرگ بررسی شد. یافته های پژوهش نشان داد که تصویر نازیبای زندگی و بیزاری از مرگ و گاه هراس از آن، در آثار اخوان کم و بیش بدون تغییر نمایان است که گاه ملایم و گاه بی تفاوت و توأم با ریشخند است، اما در نگاه شاملو، زندگی با عشق زیباست و با وجود جان کاهی، چیزی کم ندارد. او زیستن در میان نامردمان و ظلم پذیران جامعه را بدترین نوع مرگ می داند و مرگ در راه عقیده برای او زیبا و تحسین برانگیز است؛ مرگ طبیعی را نیز به اجبار و به عنوان قانون طبیعت می پذیرد. در نگاه فروغ، سیر تحول بیش تر مشهود است. زندگی را با همه ی پوچی اش دوست دارد. در ابتدا اگر خواهان مرگ است به دلیل بیزاری از زندگی است؛ اما کم کم مرگ در نگاه او زیبا می شود و با واژه هایی روشن، شاعرانه، ترسیم می شود.
کارکرد روایی (مربع معنایی) در تابلوهای «نماز»، «مجنون»، «میثاق خون» و «حضرت علی اکبر» اثر خشایار قاضی زاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در تحلیل گفتمانی تابلوهای خشایار قاضی زاده تلاش بر این است تا از نشانه های منفرد، کلان نشانه ها، خرد نشانه ها و یا مجموعه ای از نشانه ها عبور کنیم تا بتوانیم به ورای نشانه ها یعنی آنجائی که نشانه ها با یکدیگر تعامل برقرار می کنند برسیم. تا بتوانیم به خوانشی گفتمانی دست یابیم. بدین منظور، علاقه مند به ظاهر شدن معنا در گفتمان های هنری، هدف این مقاله چگونگی ظاهر شدن معنا به کمک مقوله های بنیادین کلام یعنی «مربع معنائی» در این تابلوهاست؛ و در ادامه بومی سازی نظریه های تحلیل گفتمان در این حوزه است. می خواهیم بدانیم که گفته پرداز این تابلوها از چه ترفندهایی برای تولید معنا سود برده است و چگونه این نشانه های منفرد را به یک نظام منسجم معنائی تبدیل کرده که یک معنای واحد از آن تولید می گردد. نشانه-معناشناس بر این باور است که نشانه به تنهایی فاقد معناست و معنا از رابطة بین نشانه ها حاصل می شود. با این توصیف می توان به درستی گفت که نشانه–معناشناس به ظاهر شدن معنایی که از میان شکل های زبانی دریافت شده است علاقه نشان می دهد؛ و در واقع، می توان گفت که او به ظاهر شدن معنا از میان گفتمان های که معنی را ظاهر می کنند، از میان گفتمان های که معنی را انتقال می دهند و همکاری مبهمی را فراهم می کنند علاقه مند است. در حقیقت نشانه-معناشناسی تلاش دارد به صورت روشمند ابعاد کلام را موردمطالعه قرار دهد. یکی از ابعاد کلام همان «مربع معنایی» در کلام است.
معنای زندگی از دیدگاه ویکتور فرانکل
حوزههای تخصصی:
پرسش از معنای زندگی، از مهمترین سوالات انسان است. امروزه پرداختن به این پرسش، بیش از گذشته احساس می شود؛ و به همین دلیل متفکران زیادی نیز، به بحث و بررسی در این باب پرداخته اند. بی تردید ویکتور فرانکل نقش بسزائی در پیشبرد این مهم داشته است. وی در مکتب خویش، که تحت عنوان ""معنا درمانی"" نامیده می شود، کوشیده است به فرد، بیاموزد که معنای زندگی خویش را دریابد و از رخوت و خلا وجودی، بیرون آمده و آن سرچشمه های زلال زندگی را ادراک کند و زندگی را پوچ و باطل نداند. بنابراین باید هدف یا معنایی در زندگی وجود داشته باشد. این هدف یا معنا به گونه ای است که حتی بغرنج ترین لحظات زندگی را نیز معنادار می کند. مرگ، رنج و بلابای طبیعی و... همه با وجود معنا در زندگی قابل تحمل می شوند. فرانکل از همه ی این مقوله ها صحبت کرده و رابطه ی معناداری با آنها را تشریح نموده است. فرانکل یاد آوری می کند که معنا در زندکی امری مکشوف و واقعی است، نه امری فرضی و جعلی. باور به خداوند، اساسی ترین امری است که زندگی را معنادار می کند و فرانکل به نقش خداباوری در دین تذکار داده است. خود فرانکل، معنای زندگی اش را، معنادار کردن زندگی افراد می داند. در این مقاله سعی شده است دورنمائی از آراء و تفکرات فرانکل در باب معنای زندگی، معنا درمانی، و رابطه معناداری با مرگ، رنج و درد، عشق و... بررسی شود.
آگاهی یافتن از ابعاد مرگ در داستان ماتی و پدربزرگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان ماتی و پدربزرگ اثر روبرتو پیومینی، داستانی نمادین و کودکانه با درونمایه مرگ است. شخصیت اصلی داستان که با مرگ پدربزرگ روبه رو می شود، طی سفری آیینی، از اسرار مرگ آگاهی می یابد و این سفر منجر به رسیدن او به فردیّت و تقویت درون و تولد دوباره می شود. در این مقاله با توجه به رویکرد روان شناسی تحلیلی و با تکیه بر نقد کهن الگویی به تحلیل این سفر پرداخته شده است. نظام نمادین داستان، در فضایی عاطفی نمادها را چون کارمایه های روانی و پویا و موادی مؤثر و نزدیک به تخیل کودکانه به کار گرفته است. رمزگشایی نمادهای داستان نشان می دهد که ماتی الگوی قهرمان، پدربزرگ الگوی پیر خردمند، رودخانه، نماد زندگی و سمت چپ آن ناخودآگاهی و کشف راز مرگ دستاورد سفر است. سفر در یک روز کامل صورت می گیرد و این نیز نماد تمامیّت و یک چرخه کامل است.
بررسی اسطوره های مرگ در بینش هندی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرگ به عنوان یکی از بزرگ ترین رازهای وجود انسان، موضوعی است که در ادیان سراسر جهان مورد توجه قرار گرفته است. نگرش بیش تر این مکاتب به مرگ نگرشی دوگانه است که یا به جهان پس از مرگ اعتقاد دارد و یا اینکه مرگ را پایان زندگی انسان قلمداد می کند. اما در تفکر هندی که بر پایه ی تناسخ بنا شده است، انسان با مردن های پی در پی که به زنجیره ای از حیات های مداوم پیوسته است، همواره در رنج بوده و تنها راه رهایی او از این پدیده رسیدن به نیروانا است. اسطوره های متعددی که در زمینه ی مرگ در سرزمین هند رواج دارد، بازتاب بخشی از تفکرات آن ها در مورد مرگ است. با توجه به اهمیت بینش اساطیری در تفکر هندوان در این پژوهش که به شیوه ی توصیفی و تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای تدوین شده است، به موضوع مرگ در اساطیر هندی پرداخته شده است.
بررسی مسئله مرگ و عالم پس از آن در آرای کلامی شیخ صدوق و شیخ مفید (با تأکید بر الإعتقادات و تصحیح اعتقادات الإمامیة)(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
پس از آغاز عصر غیبت امام عصرعلیه السلام و پایان دوران حضور امامان علیهم السلام، میراث حدیثی ایشان در کنار قرآن کریم کشتی نجات شیعیان در تلاطم امواج عقاید و آرایی است که در قرن های سوم و چهارم هجری قمری به اوج خود رسید. در این دوران، علما و محدّثان شیعه نقش به سزایی در حفظ و صیانت معارف اهل بیت لیهم السلام و خنثی ساختن تهمت ها و شبهات وارد بر شیعیان ایفا کردند. در این میان، تلاش شیخ صدوق در تبیین دیدگاه اعتقادی و کلامی شیعیان در نگارش الاعتقادات با استناد به آیات و روایاتستودنی است که این کتاب توسط شیخ مفید مورد بازنگری قرار گرفت. وی در تصحیح اعتقادات الامامیة با افزودن استدلال و استنباط های عقلی به استدلال های صرفاً نقلی شیخ صدوق، بر غنای این کتاب افزود. وی در چهارده باب از این کتاب که درباره مرگ و عالم پس از آن است، در مواردی مانند مسئله تقسیم بندی اهل بهشت با شیخ صدوق اختلاف نظر دارد و در بسیاری از مسایل نیز با شیخ صدوق هم رأی است؛ اما در مسایلی همچون سؤال قبر، مطالب شیخ صدوق را بسط می دهد. هر دو عالم جلیل القدر به صراحت از برزخ سخن نگفته اند و بابی به این موضوع اختصاص نیافته است.