مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
امارات متحده عربی
منبع:
دانش تفسیر سیاسی سال دوم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵
150-176
حوزههای تخصصی:
امارات متحده عربی از زمان تأسیس در 1971 ، همواره سیاست حفاظ استراتژیک و گسترش تجارت و دیپلماسی گسترده، در کنار حفظ روابط با ایران و اتحاد با عربستان سعودی و آمریکا، همراه با توسعه توانایی های نظامی و امنیتی خود را در دستور کار قرار داده است.اما پس از وقایع 2011 در خاورمیانه این کشور نوعی استراتژی توازن را در روابط خود با ایران در پیش گرفت. سؤال اصلی این است که سیاست خارجی امارات متحده در قبال ایران چیست؟ پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی از منابع کتابخانه ای گردآوری شده و مطالعه بر اساس چارچوب نظری حصار استراتژیک است. یافته مطالعه این است که حصار استراتژیک امارات متحده عربی در قبال ایران نیازمند به حداکثر رساندن بازده سیاسی و اقتصادی از همکاری با ایران و کاهش دامنه خطرات امنیت ملی بدون قطع روابط پیگیر و سودمند با سایر قدرت های منطقه ای و جهانی است. از همین رو، سیاست خارجی امارات متحده عربی در قبال ایران شامل موازنه نرم و سخت بوده است.
تأثیر چالش ژئوپلیتیک بر همبستگی ملی (مطالعه موردی جزایر سه گانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره ششم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲۱
63 - 87
حوزههای تخصصی:
بخشی از رفتار سیاسی بازیگران بین المللی در قالب ایجاد چالش ژئوپلیتیک در مناسبات واحدهای سیاسی نمود می یابد که هدف آن تحمیل اراده یا افزایش هزینه های مادی و معنویِ کشور رقیب است. منطقه ژئوپلیتیک خلیج فارس عرصه هماوردی دو سازه هویتی ایرانی-شیعی در برابر سازه هویتی عربی-سنی و کشمکش سرزمینی کشورهای منطقه بوده که در این میان مناسبات ایران و امارات متحده عربی بر سر مالکیت جزایر سه گانه، نمود رسانه ای و دیپلماتیک پرهیاهویی داشته است. حافظه تاریخی ملت ایران نسبت به یکپارچگی ملی حساسیت بالایی دارد؛ به گونه ای که همه جریان های سیاسی آن، جدای از جهت گیری ایدئولوژیک شان بر همبستگی ملی و پیوستگی سرزمینی تأکید جدی دارند. نوشتار حاضر با رویکردی توصیفی- تحلیلی و بهره گیری از داده های کتابخانه ای به دنبال پاسخ به این سؤال است که امارات متحده عربی از رهگذرِ برساختن تهدید ایران به دنبال چیست و ادعاهای امارات نسبت به جزایر سه گانه چه پیامدی را به دنبال داشته است. نتایچ پژوهش نشان می دهد که کشور امارات متحده عربی از رهگذرِ برساختنِ تهدید ایران از یک سو به دنبال تقویت بنیادهای ضعیف همبستگی ملی در امارات هفتگانه است و می خواهد با ایجاد چالش ژئوپلیتیک از طریق بین المللی کردن کشمکش سرزمینی بر هزینه های اصل قابل مذاکره نبودن مالکیت جزایر از سوی ایران بیفزاید. از طرف دیگر، پیامد این ادعاها و چالش ژئوپلیتیکی امارات، سبب همبستگی و وحدت ملی در ایران شده است.
بررسی ساختار قدرت در منطقه غرب آسیا، با تأکید بر پنج کشور پیرامونی جمهوری اسلامی ایران (بحرین، قطر، امارات متحده عربی،کویت و عمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره نهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳۲
31 - 66
حوزههای تخصصی:
سنجش قدرت ملی، مستلزم ارزیابی و محاسبه مؤلفه ها و عوامل مختلف اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، سرزمینی، فرهنگی و ... کشورهاست. شناخت و اندازه گیری قدرت ملی کشورها به منظور تعیین وزن و منزلت ژئوپلیتیک آنها همواره مورد توجه دانشمندان و پژوهشگران علوم سیاسی بوده است. می توان گفت بین قدرت ملی یک کشور و میزان نقش آفرینی آن در صحنه بین المللی، رابطه مستقیمی وجود دارد. هدف پژوهش حاضر، بررسی و ارزیابی قدرت ملی پنج کشور پیرامونی ایران، شامل امارات متحده عربی، کویت، قطر، عمان و بحرین در ابعاد قدرت(قدرت سخت و قدرت نرم) است. در این میان، پرسش اصلی آن است که ساختار قدرت در پنج کشور پیرامونی ایران چگونه است؟ فرضیه تحقیق، بیان داشته که: «به نظر می رسد مؤلفه های قدرت ملی، کشورهای منتخب منطقه غرب آسیا را به ترتیب در سه سطح امارات- قطر، کویت- عمان و بحرین قرار می دهد.» این نوشتار، که نتیجه یک طرح پژوهشی است، از حیث هدف، تحقیقی-کاربردی، از حیث سطح تحلیل برخوردار از ماهیتی توصیفی- تحلیلی و از حیث رویکرد و طبقه بندی روش، متکی به روش کتابخانه ای- محاسباتی و مطالعات کتابخانه ای است. داده های مورد نیاز، از راه مطالعات کتابخانه ای و مراجعه به تارنماهای اینترنتی با استفاده از ابزار فیش، گردآوری شده است. نتایج به دست آمده نشان داد که ساختار قدرت بین پنج کشور مورد نظر، آنها را در سه سطح از قدرت قرار می دهد: در سطح اول قدرت، کشورهای امارات و قطر، در سطح دوم، کشورهای کویت و عمان و در سطح سوم، کشور بحرین قرار می گیرند.
تبیین پیامدهای رابطه اسرائیل و امارات متحده عربی بر امنیت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جایگاه ژئوپلیتیکی جمهوری اسلامی ایران باعث شده تا این کشور نقش مهمی در موضوعات و پدیده های غرب و جنوب غرب آسیا ایفا نماید. وجود اختلاف های ریشه ای و بنیادین با اسرائیل و نامشروع بودن حکومت اشغالگر سرزمین اسلامی فلسطین، باعث شده تا ایران به عنوان قدرت منطقه ای برای بالا نگه داشتن وزن ژئوپلیتیکی خود، مناسبات قدرت در منطقه را رصد کرده و پیامدهای مناسبات اسرائیل و کشورهای همسایه خود را در نظر بگیرد. هدف این پژوهش، شناسایی پیامدهای امنیتی ارتباط امارات متحده عربی و اسرائیل است که به طور مستقیم و غیر مستقیم بر امنیت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران تأثیر می گذارد. روش این پژوهش کیفی و روش گردآوری داده ها کتابخانه ای و اسنادی است. یافته های پژوهش با در نظر گرفتن نظریه امنیت منطقه ای بوزان و ویور نشان می دهد که عادی شدن تدریجی روابط سیاسی اعراب غرب آسیا با اسرائیل، تضعیف ایدئولوژی ضد اسرائیلی جمهوری اسلامی ایران، رصد اطلاعاتی کشور، تأثیر بر موازنه قوا در منطقه ژئوپلیتیک جنوب غرب آسیا از مهم ترین پیامدهای این ارتباط می باشد.
ائتلاف شکننده و رقابت سیاسی امارات و عربستان در یمن (2015-2020)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۸ (پیاپی ۶۸)
227 - 254
حوزههای تخصصی:
ائتلاف عربی به رهبری عربستان در سال 2015 با هدف شکست اهداف انقلاب یمن وارد کارزار این کشور شد. اما نشانه های برجسته ای از اختلاف میان اعضای اصلی این ائتلاف در صحنه عملیاتی یمن مشاهده شد. مناطق جنوبی یمن به میدان نبرد و رقابت سعودی ها و امارات تبدیل گردید. بر این اساس، پرسش اصلی مقاله آن است که مهمترین عوامل رقابت بین امارات متحده و عربستان سعودی در بحران یمن چیست؟ در پاسخ، این فرضیه مطرح می شود که برداشت متفاوت دو بازیگر از مولفه دشمن مشترک و تردید هردوی آنها نسبت به نتایج موردنظر، از عوامل اصلی رقابت عربستان و امارت در یمن به شمار می روند. این مقاله می کوشد تا در تشریح مولفه های رقابت دو کشور و همچنین اهداف آنها در یمن، با طرح چشم انداز نظری، بحث را با روش توصیفی-تبیینی انجام دهد و به بررسی تأثیر و پیامدهای رقابت میان ریاض و ابوظبی بر آینده سیاسی یمن بپردازد.
پویایی های نظم در سطح جهانی-منطقه ای و دگردیسی نقش کنشگران منطقه ای خلیج فارس (مطالعه موردی: امارات متحده عربی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۶۶)
57 - 87
حوزههای تخصصی:
امروزه نظم بین الملل تحولات مهمی را در سطح کلان و مناطق پشت سر می گذارد. ورود نظم بین الملل به دوران گذار پساآمریکایی و پویایی های محیطی در سطح مناطق عدم قطعیت های اساسی را با خود به همراه دارد که الهام بخش تغییر نقش بسیاری از کنشگران در سطح مناطق و به طور خاص منطقه خلیج فارس بوده است. ازجمله مهم ترین این کنشگران می توان به امارات متحده عربی اشاره کرد. براین اساس پژوهش حاضر با مبنا قرار دادن نظریه نقش و بکار گیری آن در دوران گذار نظم بین الملل به دنبال پاسخ گویی به این سؤال مهم است که: تحولات و پویایی های نظم در سطح جهانی و منطقه ای چه تأثیری بر نقش و کنش های رفتاری بازیگران در عرصه منطقه ای خلیج فارس به همراه داشته است؟ و فرضیه ای که در پاسخ به آن مورد آزمایش قرار خواهد گرفت بدین صورت قابل طرح می باشد: پویایی های نظم در سطح کلان و منطقه ای منجر به تغییر ساختار اجتماعی نظم شده و این امر به عنوان محرکه ای برای تغییر نقش برخی از کنشگران منطقه ای از جمله امارات متحده عربی عمل کرده است تا نقش خود را از یک کنشگر میانه رو و تابع در تحولات منطقه ای به یک کنشگر سیاسی، نظامی و امنیتی طی دهه گذشته تغییر دهد. هدف پژوهش نشان دادن تغییر در تصورات از نقش کنشگران منطقه ای(امارات متحده عربی) و پیامدهای آن برای نظم منطقه ای است. روش پژوهش نیز در قالب رویکردهای تبیینی-تحلیلی خواهد بود و شیوه گردآوری داده ها، کتابخانه ای و مبتنی بر آمار و اسناد بین المللی می باشد.
راهبردهای بهره مندی از ظرفیت های اقتصادی امارات متحده عربی
منبع:
امنیت اقتصادی دوره ۱۰ مرداد ۱۴۰۱ شماره ۵ (پیاپی ۱۰۰)
4 - 20
حوزههای تخصصی:
در بین کشورهای منطقه غرب آسیا، امارات متحده عربی یکی از کشورهای مهم منطقه است که می کوشد خود را به عنوان یکی از قدرت های تأثیرگذار در منطقه نشان و وجهه بین المللی اش را افزایش دهد. از نقطه نظر اقتصادی از مهم ترین نقاط قوت این کشور، موقعیت جغرافیایی مناسب آن است. همچنین، امارات از تولیدکنندگان مهم نفت و گاز است که از نظر ذخایر اثبات شده نفت و گاز در جایگاه 7 جهان قرار دارد. افزون براین، رشد و توسعه در ایجاد زیرساخت های تجاری قوی و بنادر پیشرفته، برندسازی، شراکت و ایجاد ائتلاف در سطح بین المللی و فعالیت شرکت های چندملیتی، موفقیت در جذب سرمایه گذاری خارجی و همچنین، جذب گردشگر از سراسر جهان از کلیدی ترین ظرفیت های این کشور در حوزه تجارت و اقتصاد است. به رغم نقاط قوت یادشده، وابستگی تا حد زیاد به نفت و صنایع آن، وابستگی شدید به واردات و نیروی کار و کمبود منابع طبیعی مانند آب ازجمله نقاط ضعف اقتصادی امارات متحده عربی شمرده می شود.
تکوین و تحول ملت سازی دولتی در امارات متحده عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأسیس امارات متحده عربی در اوایل دهه 1970 محصول اراده ای سیاسی برای به هم پیوستن مجموعه ای از جماعت های قبایلی بود که هویت غالب در آنها، ترکیبی از هویت عشیره ای و اسلامی بود. تبدیل کشور نوپدید از یک مجموعه ازهم گسیخته به یک واحد سیاسی منسجم نیازمند خلق عناصر سازنده هویت ملی، درونی سازی و عمومیت بخشی به آن به عنوان هویتی فراتر از تعلقات قبایلی و فروتر از تعلقات امتی بود که اتباع کشور را به یکدیگر پیوند دهد و احساس ملت بودن را در میان آنها ایجاد کند. با توجه به تقدم زمانی تأسیس دولت بر ملت و محوریت نهادها و نخبگان سیاسی، تجربه ملت سازی در امارات متحده عربی به نمونه ای آشکار از الگویی از ملت سازی است که می توان آن را «ملت سازی دولتی» نامید. ملت سازی دولتی به عنوان شکلی از پدیده ملت سازی در دوران مدرن، فرایندی «از بالا» است که در طی آن دولت و نهادهای دولتی از طریق طراحی و اجرای پروژه ای هدفمند تلاش می کنند تا عناصر و مولفه های هویت ملی را شکل داده، در میان اتباع خود بسط دهند و از این رهگذر مبنای نوینی برای تعلق اجتماعی خلق کنند. مقاله حاضر تلاش دارد تا ابعاد، عناصر و سازوکارهای چنین فرایندی را در امارت متحده عربی عصر محمد بن زاید آل نهیان مورد بررسی قرار دهد. بر مبنای مباحث نظریه پردازان «مدرنیست» پیرامون ملی گرایی، این مقاله سازوکارهای ملت سازی را ذیل چهار محور الف) سنت سازی؛ ب) تاریخ سازی؛ ج) نمادسازی؛ د) غیریت سازی دسته بندی و بررسی کرده است. مقاله نتیجه گیری می کند که ملت سازی در امارات به واسطه سرشت اراده گرایانه و دولتی خود با ناپایداری و بی ثباتی روبرو است.
محیط زیست خاورمیانه و پیمان ابراهیم: بررسی نقش عادی سازی روابط امارات متحده عربی و بحرین با رژیم اسرائیل در کاهش بحران های آب و کشاورزی این کشورها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۷۴)
273 - 293
حوزههای تخصصی:
خاورمیانه یکی از بزرگ ترین مناطق خشک جهان است که با پیامدهای تغییرات اقلیمی مواجه است. این شرایط باعث شده تا منابع محدود آب شیرین و وضعیت نامطلوب حوزه کشاورزی جزو چالش های بزرگ این منطقه باشد. هرچند این منطقه دارای سابقه طولانی در همکاری جمعی میان کشورها نیست اما فشارهای ناشی از بحرانهای زیست محیطی می تواند تهدیدات تغییرات اقلیمی را به فرصتی برای همکاری بیشتر بین کشورها تبدیل کند. در این فضای جدید، «پیمان ابراهیم» در سال 2020، نشانه ای از ورود منطقه خاورمیانه به مرحله جدیدی است. در این مقاله، به این پرسش پاسخ می دهیم که عادی سازی روابط امارات متحده عربی و بحرین با رژیم اسرائیل، چه نقشی می تواند در کاهش بحرانهای زیست محیطی این کشورها به خصوص در دو حوزه آب و کشاورزی داشته باشد. مقاله، ضمن بررسی شرایط زیست محیطی کشورهای عضو در زمان شکل گیری پیمان ابراهیم، به فرصت ها و مزیت های این پیمان برای آنها می پردازد. یافته های مقاله نشان می دهد که این پیمان فرصتی برای رژیم اسرائیل جهت جذب سرمایه های بیشتر در حوزه های زیست محیطی چون آب و کشاورزی و رفتن به مدارهای بالاتر نوآوری است و برای کشورهای امارات و بحرین نیز فرصتی برای کاهش دامنه بحرانهای آب و امنیت غذایی و تحقق توسعه پایدار است.
توئیپلماسی امارات متحده عربی درباره عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گسترش فناوری های ارتباطی، استفاده از شبکه های اجتماعی از جمله توئیتر در راستای اهداف دیپلماسی دچار تحول و دگرگونی شده است. همین امر، باعث شکل گیری اقسام جدیدی از دیپلماسی گردیده است. «توئیپلماسی» یا دیپلماسی توئیتری، یکی از این اقسام جدید است. پژوهش حاضر به بررسی توئیپلماسی امارات متحده عربی در مورد عادی سازی روابط با رژیم اسرائیل می پردازد. بازه زمانی مورد بررسی، 13 آگوست تا 20 سپتامبر سال 2020 میلادی، همزمان با اعلام رسمی انعقاد پیمان سازش میان امارات و رژیم اسرائیل موسوم به توافق «ابراهیم» یا «آبراهام» است. داده های مورد نیاز از پلتفرم (سکوی) توئیتر جمع آوری شده و با روش تحلیل مضمون، تحلیل شده اند. نتایج حاصل از این تحلیل نشان می دهد که توئیپلماسی امارات اساساً بر 4 محور اصلی استوار بوده است که از جمله آنها می توان به تلاش امارات برای معرفی خود به عنوان اصلی ترین کشور حامی صلح و ثبات در منطقه و همچنین بازنمایی پیمان آبراهام به عنوان تلاش امارات برای حمایت از مردم فلسطین اشاره کرد. نتایج تحقیق نشان می دهد که دستگاه دیپلماسی امارات متحده عربی با ترفند فریب افکار عمومی در توئیتر سعی دارد تا اقدامات خود در خصوص مسئله فلسطین را مشروع جلوه دهد. موضوعی که باعث می شود عرصه برای اقدامات جاه طلبانه رژیم صهیونیستی در منطقه هموار گردد.
تغییر پارادایم هنر ملی به هنر تراملی: مطالعه تحولات هنر در امارات متحده عربی و قطر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۷ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
77 - 88
حوزههای تخصصی:
هنر معاصر تلاش دارد از روایت هنر ملی فراتر رود و مبتنی بر تجربه های چندفرهنگی باشد. همانطور که قطر و امارات متحده عربی با تاکید بر سیاست های چندملیتی تلاش میکنند هنر معاصر منطقه را نمایندگی کنند. چندفرهنگی بودن این کشورها به دلیل انباشت نیروی کار خارجی و بین المللی است. اکنون بیش از 80 درصد جمعیت آنها را نیروی کار خارجی تشکیل می دهند؛ لذا ترجیح می دهند سیاست های چند فرهنگی و هنر فراملی را دنبال کنند. در این مقاله به سیاست های هنری این کشورها می پردازیم و این پرسش را دنبال می کنیم که تا چه حد توانسته اند در تحقق سیاست های تراملی و جریان سازی هنر در منطقه موفق شوند؟
روش مقاله حاضر «تحلیل روند» است که طی آن با تحلیل مجموعه ای از رویدادها (مانند تاسیس موزه ها و نمایشگاه های هنری) و آثار هنری (مرور تجربه های هنرمندان)، روند تغییر پارادایم هنر ملی به هنر فراملی مطالعه شد. نتایج نشان داد که سه ویژگی برای هنر در پاردایم تراملی می توان برشمرد: 1. خلق جریان جدیدی از هنر اسلامی معاصر به مثابه تجربه ای چند فرهنگی. 2. خلق آثار هنری دیجیتال و تکنولوژی محور، 3. خلق آثار هنر زیست محیطی همچون فصل مشترک فرهنگ ها و ملیت ها. این تجربه های هنری مورد حمایت سیاست های فرهنگی کشورهای منطقه به ویژه قطر و امارات است.
ارزیابی سیاست خارجی رژیم صهیونیستی در قبال امارات متحده عربی و بازتاب آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال نوزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۸
۱۵۴-۱۳۱
«انزوای استراتژیک»، یکی از مهمترین چالش های دکترین امنیتی رژیم صهیونیستی از ابتدای تاسیس این رژیم تا کنون بوده است. در این راستا، اسرائیل با تدوین استراتژی ائتلاف با قدرت های بزرگ و اتحاد پیرامونی، درصدد دستیابی به متحدان منطقه ای و جهانی به منظور حفظ بقای خود است. این مساله در دو دهه اخیر با تمرکز بر کشورهای عربی خلیج فارس از جمله امارات متحده عربی پیگیری شده و در سال 2020 در قالب «توافق ابراهیم» عملیاتی شده است. این مقاله به این سوال اصلی می پردازد که سیاست خارجی رژیم صهیونیستی در قبال امارات متحده عربی چگونه بوده و روابط آنان چه تاثیراتی بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران دارد؟ یافته های این پژوهش که به روش توصیفی-تبیینی صورت گرفته نشان می دهد که سیاست خارجی اسرائیل در قبال امارات با هدف ارتقای همکاری ها در همه سطوح و گسترش عمق استراتژیک در منطقه خلیج فارس، موازنه گری سخت و نرم علیه ایران، ناامن شدن محیط پیرامونی آن و بالتبع، کاهش ضریب امنیت ملی آن پیگیری می شود.
استراتژی سیاست خارجی محمد بن زاید؛ تهدیدات، ظرفیت ها و الزامات امنیتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۸)
227 - 254
محمد بن زاید، پس از آنکه در سال 2004 عنان قدرت را به دست گرفت، استراتژی سیاست خارجی امارات متحده عربی را تغییر داد. بن زاید با خروج از استراتژی سنتی سیاست تدافعی، استراتژی جدیدی را در قبال ایران و منطقه خاورمیانه در پیش گرفت. در این میان، تغییر الگوهای ائتلاف در منطقه در قالب طرح «صلح ابراهیمی» به منظور اتحاد با اسرائیل، طرح ناتو عربی و تلاش برای تقویت حضور نظامی آمریکا در منطقه، امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران را با تهدید مواجه کرده است. با این اوصاف، پژوهش حاضر در پی پاسخ گویی به این پرسش اساسی است که استراتژی سیاست خارجی محمدبن زاید در منطقه چه فرصت هاف تهدیدات و الزاماتی را برای سیاست خارجی و امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران ایجاد کرده است؟ در این مقاله، از «نئورئالیسم» به عنوان رهیافت نظری بهره گرفته شده و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است و برای گردآوری داده ها از روش کتابخانه ای-اسنادی استفاده شده است. یافته های پژوهش حاضر نشان گر آن است که نزدیکی فزآینده امارات متحده عربی به اسرائیل، تلاش برای ایجاد جبهه عربی همراه با مصر و عربستان سعودی، تلاش ابوظبی برای نزدیکی فزآینده به آمریکا و روی آوردن این کشور به تقابل گسترده با ایران، امنیت ملی ایران را در سطحی گسترده متأثر ساخته ضرورت بازنگری در نوع تعامل با امارات متحده عربی را در دو سطح تقابل و تنش زدایی ایجاد کرده است.
نتایج اقتصادی یک توافق سیاسی: بررسی ظرفیت ّهای اقتصادی عادی سازی روابط امارات و بحرین با رژیم صهیونیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست پژوهی جهان اسلام دوره ۹ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۵
83 - 111
حوزههای تخصصی:
غرب آسیا، همواره در تحولات سیاسی و استراتژی قدرت های جهانی از نقش و اهمیت زیادی برخوردار بوده است. در این منطقه، کشورهایی با پیوندهای مستحکم اقتصادی اندک و سطح نزاع و کشمکش زیاد حضور دارند. بسیاری از این تنش ها، حول محور تشکیل رژیم صهیونیستی یا در روابط این کشور با سایرین بوده است. با این حال، «پیمان ابراهیم» در سال 2020، می تواند نشانه ای از ورود منطقه غرب آسیا به مرحله جدیدی باشد. در این مقاله، به این پرسش پاسخ می دهیم که عادی سازی روابط امارات متحده عربی و بحرین با رژیم صهیونیستی چه پیامدهای اقتصادی احتمالی برای این کشورها خواهد داشت. مقاله، ضمن بررسی شرایط اقتصادی کشورهای عضو در زمان شکل گیری پیمان ابراهیم، این فرضیه را به بحث می گذارد که پیمان ابراهیم می تواند ظرفیت های متعددی را در بخش های مختلف اقتصادی برای این کشورها داشته باشد. یافته های مقاله نشان می دهد که این پیمان سیاسی، ظرفیت های زیادی برای تحول اقتصادی این کشورها در حوزه های هوانوردیِ غیرنظامی، گردشگری، علم، فناوری و نوآوری، مالی و سرمایه گذاری، الماس، صنایع دریایی و انرژی و مراقبت های بهداشتی خواهد داشت. این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی و با بهره گیری از منابع نوشتاری انجام شده است.
هماهنگ ساختن مذهب با سیاست خارجی؛ مطالعه موردی امارات متحده عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۵ (پیاپی ۷۵)
209 - 240
حوزههای تخصصی:
اسلام با توجه به ماهیت سیاسی- اجتماعی خود اغلب نقشی پررنگ در سیاست جوامع اسلامی داشته است. این نقش، رژیم های اقتدارگرای حاکم بر این کشورها را ترغیب به بهره گیری از اسلام برای مشروعیت بخشی به اقدامات خود در سیاست داخلی و خارجی نموده است. امارات متحده عربی نمونه بارز دستکاری مذهب و هماهنگ ساختن آن با سیاست از طریق نهادها و شخصیت های مذهبی بوده است. این نهادها و شخصیت ها حامی برداشتی از اسلام بوده اند که به «اسلام غیرسیاسی» یا «اسلام نوسنت گرا» معروف است. این برداشت؛ مخالف انقلاب، خواستار حفظ وضع موجود و تبعیت بی چون چرا از حاکمان است. پرسش پژوهش این است که اهداف دولت امارات از هماهنگ ساختن مذهب با سیاست خارجی خود چه بوده و برای تحقق این اهداف به چه اقداماتی دست زده است؟ مقاله می کوشد ضمن پرداختن به بنیان های فکری این گرایش، دلایل بهره گیری دولت امارات از آن و نیز اقدامات صورت گرفته در این راستا را بررسی نموده و در نهایت بکارگیری آن را در سه مورد خاص ارزیابی کند. روش تحقیق پژوهش، روش مطالعه موردی است. در این روش تلاش شده است با تمرکز بر مورد امارات، مسئله تلاش دولت این کشور برای هماهنگ ساختن مذهب با سیاست خارجی بررسی شود.
تثبیت حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه (ابوموسی، تنب بزرگ، تنب کوچک)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۰
249 - 267
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارائه راه حل های پیشنهادی برای تثبیت حاکمیت ایران بر جزایر سه گانه ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک است. برای دستیابی به این راه حل ها، تلاش می شود به این پرسش اصلی پاسخ داده شود که تا چه اندازه می توان با غیرامنیتی کردن جزایر سه گانه و اجرای سیاست های توسعه محور در این جزایر، به تثبیت حاکمیت ایران بر این جزایر کمک کرد؟ برای پاسخ به این پرسش، در بخش چارچوب نظری، به نظریه امنیتی بری بوزان و نظریه توسعه درون زا پرداخته می شود. در قرن بیست ویکم، توسعه و امنیت یک رابطه همبستگی مستقیم با یکدیگر دارند؛ بدان معنی که هر اندازه که میزان توسعه یافتگی اقتصادی کم باشد، به همان میزان سطح امنیت کاهش می یاید و برعکس، هر اندازه میزان توسعه یافتگی اقتصادی زیاد باشد، به همان نسبت میزان امنیت افزایش می یابد. در همین راستا، توسعه یافتگی جزایر سه گانه می تواند به نوبه خود به افزایش امنیت در آن ها کمک شایانی بکند. درنتیجه، برای تثبیت حاکمیت ایران در این جزایر باید به رابطه متقابل امنیت و توسعه در این مناطق توجه ویژه ای کرد. در ادامه بر اهمیت تاریخی اصل حاکمیت برای کشورها در دوران مدرن تأکید و سپس با اشاره به حاکمیت تاریخی ایران بر این جزایر، اهمیت این جزایر برای ایران تبیین می شود. همچنین فرضیه نوشتار حاضر این است که با پیگیری سیاست غیرامنیتی کردن جزایر سه گانه و اجرای سیاست های توسعه محور می توان حاکمیت ایران بر این جزایر را تثبیت کرد.
بازخوانی بند 3 ماده 121 کنوانسیون حقوق دریاها در پرتو رأی دیوان داوری دریای چین جنوبی با نگاه ویژه به مرزهای دریایی تحدید نشدۀ ایران در خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دیدگاه ها و تفسیرهای مندرج در این مقاله منحصراً نظر نویسنده است و به هیچ وجه منعکس کننده مواضع رسمی دولت جمهوری اسلامی ایران در خصوص تحدید مرزهای دریایی ایران در خلیج فارس نیست. ماده 121 کنوانسیون ملل متحد در خصوص حقوق دریاها به موضوع «رژیم جزایر» اختصاص دارد. پس از تعریف جزیره در بند 1 این ماده، بند 2 آن مقرر می دارد که هر جزیره متعلق به یک کشور ساحلی، مانند سرزمین اصلی، دارای دریای سرزمینی، منطقه نظارت، منطقه انحصاری اقتصادی و فلات قاره است. اما در بند 3 ماده 121 استثنایی به این قاعده وارد شده است. طبق این بند، «صخره هایی که نمی توانند سکونت انسانی یا حیات اقتصادی خود را حفظ کنند»، فاقد منطقه انحصاری اقتصادی و فلات قاره بوده و بالتبع در تحدید حدود این مناطق نیز مؤثر نخواهند بود. این در حالی است که ابهامات متعدد در متن بند 3 ماده 121 سؤال ها و بحث های فراوانی را در خصوص این بند پدید آورده است. نقطه عطف بحث ها درباره بند 3 ماده 121 رأی ماهیتی دیوان داوری قضیه دریای چین جنوبی بین فیلیپین و چین بود که در آن تفسیری جامع از مفاد این بند ارائه شد. این نوشتار در پی پاسخ به این پرسش است که با لحاظ تفسیر بند 3 ماده 121 کنوانسیون حقوق دریاها در رأی دیوان داوری چین جنوبی، معنی دقیق این بند چیست و چه معیارهایی برای تشخیص مصادیق آن وجود دارد؟ بررسی این مسئله به ویژه از آن رو ضروری است که برخی از جزایر مؤثر در تحدید حدود منطقه انحصاری اقتصادی و فلات قاره بین ایران و کویت و نیز ایران و امارات متحده عربی، قابل انطباق با بند 3 ماده 121 هستند. یافته های این تحقیق نشان می دهد که تفسیر دیوان داوری قضیه دریای چین جنوبی از بند 3 ماده 121 کنوانسیون حقوق دریاها به ویژه در مورد دو معیار «سکونت انسانی» و «حیات اقتصادی خود»، بسیاری از جزایر کشورهای ساحلی را از منطقه انحصاری اقتصادی و فلات قاره محروم خواهد کرد. فارغ از ارزیابی تفسیر دیوان از بند یادشده، به نظر چنین می رسد که این تفسیر در تعیین مرزهای دریایی ایران با کویت و امارات متحده عربی به سود ایران قابل استفاده خواهد بود.
تحول در سیاست منطقه ای امارات متحده عربی؛ رهیافت محمد بن زاید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۳ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۹
115 - 145
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر روند انتقال موقعیت منطقه ای امارات از یک قدرت کوچک به بازیگری دارای نقش منطقه ای ویژه با سرعت بیشتری طی شده است. این امر به طور همزمان از عوامل داخلی ازجمله روی کار آمدن نسل جدید رهبران عمل گرا و توسعه گرا و عوامل منطقه ای و بین المللی به ویژه روابط پنهانی ابوظبی با رژیم صهیونیستی، و تقویت اتحاد راهبردی با امریکا ناشی می شود. امارات طرح منطقه ای خود را در قالب تحرکات جدید در حوزه ژئوپولیتیکی غرب آسیا و شمال آفریقا سازمان دهی و تعقیب کرده است. محمد بن زاید به عنوان نماد نسل جدید رهبران امارات از زمان رسیدن به مسند قدرت نوعی تغییر در سیاست منطقه ای امارات به وجود آورده است. امارات تحت ریاست محمد بن زاید سیاست خارجی مداخله گرایانه ای را در پیش گرفته که هدف آن طرح ابوظبی به عنوان یک قدرت منطقه ای است. پرسش اصلی پژوهش این است که الگوی ذهنی ادراکی محمد بن زاید چه تأثیراتی بر تحول سیاست منطقه ای امارات داشته است؟ یافته های مقاله بر مبنای گزاره های نظری واقع گرایی نوکلاسیک نشان می دهد که ادراک تهدیدآمیز محمد بن زاید از اسلام سیاسی که با سیطره ابوظبی بر سیاست امنیتی و اقتصادی امارات و به حاشیه رانده شدن دوبی، شارجه و فجیره همراه شده، ضمن شکل دهی به هویت و ترجیحات امارات زمینه ساز تلاش این امیرنشین برای ایفای نقش منطقه ای جدید و مبتنی بر حضور فعال در بحران های منطقه ای شده است. روش پژوهش در این مقاله از نوع تبیینی است و اطلاعات مورد نیاز نیز به روش کتابخانه ای و استفاده از منابع اینترنتی گردآوری می شود.
تاثیر ائتلاف راهبردی امارات و رژیم صهیونیستی بر امنیت خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۳ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۹
147 - 169
حوزههای تخصصی:
روابط اعراب و رژیم صهیونیستی را می توان از مهمترین مسائل امنیتی چند دهه اخیر جهان اسلام دانست. مسئله ای که ابتدا با اتحاد و ائتلاف اعراب علیه رژیم صهیونیستی همراه بود و حتی به جنگ های چندگانه منتهی شد؛ اما با شکست اعراب در این جنگ ها و نیز نبود رهبران کاریزماتیک همچون ناصر، در ادامه دامنه تنش ها به تدریج به سمت و سوی تنش زدایی و حتی برقراری روابط منجر شد. در این مقاله هدف بررسی و تجزیه و تحلیل ازسرگیری روابط دوباره میان امارات و رژیم صهیونیستی و تأثیر آن بر امنیت خلیج فارس است. یافته های مقاله با استفاده از نظریه موازنه تهدید و بهره گیری از روش تحلیلی توصیفی و منابع مکتوب و مجازی نشان می دهد که: 1. گسترش مرجعیت نظامی جمهوری اسلامی ایران در منطقه به ویژه در پساداعش 2. نبود وابستگی صرف به امریکا به ویژه در زمینه های نظامی و امنیتی 3. رقابت های شدید امیر دوبی و ابوظبی بر سر سیاستگذاری آینده امارات 4. مزایای اقتصادی صهیونیست ها از حضور در امارات (نفت، استفاده از پایگاه های نظامی امارات و فروش تسلیحات نظامی) 5. موفقیت ترامپ در انتخابات ریاست جمهوری امریکا از دلایل شکل گیری ائتلاف راهبردی امارات و رژیم صهیونیستی است. پیامدهای این مسئله را می توان در چهار بعد کلان مورد مداقه قرارداد. نخست؛ عادی شدن تدریجی روابط سیاسی اعراب غرب آسیا با رژیم صهیونیستی؛ دوم تعمیق بحران ناامنی برای امارات متحده عربی؛ سوم؛ تشدید دامنه ناامنی ها برای جمهوری اسلامی ایران و چهارم نفوذ بحران ناامنی به مرزهای تمام کشورهای منطقه به ویژه کشورهای حاشیه خلیج فارس.
واکاوی علل و انگیزه های امارات متحده عربی در عادی سازی روابط با رژیم صهیونیستی و پیامدهای آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۵
189 - 225
حوزههای تخصصی:
منطقه غرب آسیا یکی از مهمترین مناطق بین المللی است که در سال های اخیر به ویژه پس از بیداری اسلامی (2011) با تحولات عمیق و گسترده ای مواجه شد. این مسئله، نه تنها سیاست خارجی و امنیتی دولت ها را متحول ساخت بلکه با بازتعریف ائتلاف ها و اتحادهای جدید، زمینه تغییر نظم موجود و شکل گیری واقعیت های نوین استراتژیکی را در منطقه به وجود آورد. در این میان، امارات متحده عربی، علی رغم روابط گسترده ای که از سالیان گذشته با رژیم صهیونیستی داشت، به عنوان سومین کشور عربی، به طور رسمی در سپتامبر 2020 روابط خود را با این رژیم علنی ساخت و دومینویی از عادی سازی روابط میان اعراب با رژیم صهیونیستی را پس از 26 سال به حرکت درآورد. در این چارچوب، این مقاله به دنبال پاسخ به این سوال اصلی است که مهمترین متغیرهای تأثیرگذار در علنی سازی روابط امارات متحده عربی با رژیم صهیونیستی کدامند و این مسئله، چه تأثیری بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران دارد؟ یافته های این مقاله با تأکید بر موازنه تهدید، نشان می دهد که موازنه سازی در برابر محور مقاومت (و به ویژه گروه های اخوانی)، اندیشیدن به خاورمیانه پساآمریکا و هراس از سیاست های واشنگتن، جلب حمایت آمریکا و استفاده از لابی های صهیونیستی و همچنین بهره مندی از مزایای فناورانه رژیم صهیونیستی، متغیرهای اصلی و تأثیرگذار در علنی سازی روابط امارات متحده عربی با رژیم صهیونیستی به شمار می آید. چنین رخدادی، برای جمهوری اسلامی ایران فضای ژئوپولیتیکی جدیدی را ایجاد نموده است که در آینده می تواند در قدرت ملی و نفوذ منطقه ای محور مقاومت به رهبری ایران تأثیرگذار باشد.