مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
تجدد
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۱۳۲
71 - 82
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله:تبریز به عنوان یکی از شهرهای مهم ایران در ادوار تاریخ به خصوص چند سده اخیر مطرح بوده است، در دوران قاجار بسیاری از دستاوردهای تازه دنیای جدید، برای اولین بار در ایران، در این شهر تجربه شد. معماری تبریز به عنوان شهری پیشگام در شکل گیری تجدد در ایران، دستخوش تغییراتی در این دوران شد و معماری سنتی ایران را تحت تأثیر قرار داد. سؤال اصلی پژوهش این است که تأثیر مظاهر تجدد بر کالبد معماری خانه های تبریز چگونه نمود یافته و چه تغییراتی در معماری این دوران صورت پذیرفته است؟هدف پژوهش: هدف از این پژوهش بررسی تأثیر تجدد و مدرنیته شدن ایران بر معماری دوره قاجار در تبریز است.روش پژوهش: این پژوهش براساس هدف، پژوهشی با رویکرد کیفی است که با استفاده از روش تحقیق تفسیری-تاریخی در بٌعد موضوعات تاریخی و روش تحقیق توصیفی-تحلیلی در بٌعد موضوعات معماری به دنبال پاسخ به سؤال پژوهش است. گردآوری داده ها براساس مطالعات کتاب خانه ای و مشاهدات میدانی بوده و به بررسی تأثیر عناصر معماری غربی بر معماری ایرانی با تأکید بر خانه های شهر تبریز در دوره قاجار پرداخته شده است، در این پژوهش عناصر معماری غربی متغیر مستقل و معماری خانه های تبریز متغیر وابسته هستند.نتیجه گیری: نتایج تحقیق حاکی از این است که در این دوران به واسطه ولیعهدنشین بودن و تمرکز قدرت و ثروت در این شهر بستر مناسبی برای روشن فکران برای ایجاد تغییرات در سطوح مختلف از جمله معماری فراهم شد و شاهد ورود عناصر معماری غرب هم چون سقف های شیبدار، سرستون های کرنتین، جفت ستون در نما، قوس های نیم دایره ای، تأکید بر پله ورودی، استفاده از نرده فلزی برای پله ها، استفاده از خطوط منحنی و نمای متقارن در ساختمان هستیم.
از ناصری تا اهواز؛ بازخوانی تجربه تجدد در یک شهر ایرانی عصر قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
109 - 128
حوزههای تخصصی:
هرچند بیش از صد سال از ظهور پدیده «تجدد» یا مدرنیته در شهرسازی ایرانی می گذرد، پژوهش درباره نسبت تجدد و شهرسازی در ایران معاصر، قدمتی حدوداً سی ساله دارد. این پژوهش ها حوزه مطالعاتی «تاریخ معماری و شهرسازی معاصر ایران» را رقم زده است که البته نقایصی نیز دارد. «تهران محوری» بیش از حد پژوهش ها و «کم شمردن تحولات عصر قاجار» ازجمله نقایص این حوزه است که به نادیده یا دست کم شمردن بخشی از میراث معماری و شهرسازی معاصر ایران انجامیده. یکی از راه های مقابله با این نقایص پرداختن به جریان تجدد شهری در نقاط دور از مرکز یا به اصطلاح «مناطق پیرامونی» در ایران معاصر است. در این راستا مقاله حاضر به شهر اهواز، به عنوان یکی میراث های کمترشناخته شهرسازی معاصر ایران می پردازد. هرچند اهواز از شهرهای قدیم ایران است، پس از ویرانی شهر کهن در قرون چهارم-پنجم هجری، تولد و توسعه دوباره این شهر در عصر قاجار رخ داد. در این زمان و با احیای کشتیرانی بر کارون، قاجاریان به اندیشه تأسیس بندری در حوالی اهواز کهن افتادند که هسته باززایی اهواز نوین شد. مقاله حاضر به بررسی تجربه این باززایی و نسبت آن با پدیده تجدد می پردازد. روش تحقیق مقاله حاضر تفسیری-تاریخی و مهم ترین منابع آن مجموعه ای اسناد متنی و نقشه های ترسیمی از سال های آغازین تأسیس شهر است که سعی گردیده با استفاده از آن ها روایتی دست اول از فرایند پیدایش و توسعه اولیه اهواز نوین به دست داده شود. روایت حاضر نشان می دهد اهواز را به واقع باید یکی از نمادهای تجدد شهری در ایران معاصر دانست. همچنین این بررسی نشان می دهد تجدد شهری در اهواز بیش از آنکه با نشانه های نوعی تجدد تقلیدی یا برون نگر که اغلب از ویژگی های تجدد شهری در عصر قاجار و شهرسازی معاصر ایران شمرده می شود همسویی داشته باشد، با معیارهای تجدد خودجوش یا درون زا نزدیکی نشان می دهد.
مناسبات هرمنوتیک تجدد و فلسفه علوم انسانی در آرای رضا داوری اردکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۱۷
35 - 48
حوزههای تخصصی:
رضا داوری اردکانی (1312-) در طول بیش از پنج دهه حضور فعال در فلسفه و علوم انسانی معاصر ایران کوشیده است تا به فهم و تحلیل و آسیب شناسی تجربه ایران معاصر در مواجهه با تجدد (مدرنیته) و فلسفه و علوم انسانی همبسته با آن بپردازد. خوانش دکتر داوری از مناسبات تجدد، فلسفه و علوم انسانی، همگرایی زیادی با جریان های فلسفه قاره ای و پُست پوزیتیویستی (post−positivistic) در فلسفه علوم انسانی دارد. این نوشتار بر آن است تا با اتخاذ رویکرد هرمنوتیکی (با تأکید بر هرمنوتیک دیلتای) و با تحلیل متون منتشرشده از دکتر داوری به صورت بندی مناسبات فلسفه و تجدد و علوم انسانی در آرای وی بپردازد. داوری در آثار مختلف خود، «تجدد» را بسط تام و تمام تاریخِ غربی می داند. تاریخ غربی، همان تاریخ متافیزیک است که از زمانه افلاطون تاکنون دو هزار و پانصد سال بر اندیشه غربی سیطره دارد. نهال تجدد در قرن پانزدهم و شانزدهم دراین زمین رشد یافت و فلسفه از زمان فرانسیس بیکن تا دوره معاصر بیان «هرمنوتیک تجدد» بوده است . این مقاله با اتکا به سنت هرمنوتیکی در فلسفه علوم انسانی قاره ای (با تأکید بر دیلتای) درصدد نشان دادن این معناست که میان فهم دکتر داوری از تجدد با طرح بنیادهای علوم انسانی، نوعی ارتباط وثیق تاریخی – مفهومی وجود دارد. تجدد «تجربه زیسته» جهان تاریخی− اجتماعی انسان مدرن اروپایی است که در فلسفه و علوم انسانی مدرن از رنسانس به بعد صورت بندی مفهومی خود را یافته است. بیان مؤلفه های علم شناختی فلسفی دکتر داوری متناسب با تجربه زیسته ایران معاصر که از آن به «وضع تجددمآبی» شده گام دیگر این مقاله است. وضع تجددمآبی که علوم انسانی متناسب با خود را صورت بندی می کند، ریشه در تجربه زیسته مدرنیزاسیون ایران معاصر (و به تعبیر داوری، تجدد وارونه) دارد. بازخوانی تجربه تجدد و علم همبسته با آن در ایران معاصر با تأکید بر مفهوم خرد توسعه در بستر تجربه ایران پساانقلابی و مناسبات دین و علوم انسانی در سطوح معرفتی، نهادی و گفتمانی در تجربه فکریِ داوریِ متأخّر نشان می دهد که مواجهه فلسفی با علوم انسانی در ایران معاصر چه دشواری هایی پیش رو دارد.
نازیسم و زنان: بازتاب گرایش های نازی درباره زنان در هفته نامه «نامه ایران باستان»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
245 - 263
حوزههای تخصصی:
زنان در دوره مدرن بخشی از ابزار تبلیغات احزاب و جریان های سیاسی شدند. در برنامه نازیسیم آلمان و فاشیسم ایتالیا، زنان به عنوان ابزاری برای فرزندآوری و افزایش توان سیاسی-نظامی کشور مورد توجه قرار گرفتند. هم زمان با این رویدادها در اروپا، در برخی از نشریات ایران مانند هفته نامه «نامه ایران باستان» بهره گیری از زنان به عنوان ابزار تجدد و عاملی برای فرزندآوری و درنتیجه ایجاد حکومت نیرومند مرکزی مورد توجه قرار گرفت. پژوهش حاضر به این پرسش پاسخ می دهد که جایگاه زنان و وظایف اجتماعی آن ها در این نشریه چه بود و دیدگاه های آلمان نازی چگونه در آن بازتاب پیدا کرد. این پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی و برمبنای تحلیل محتوای هفته نامه «نامه ایران باستان» طی چهار سال انتشار آن صورت گرفت. این نشریه از سال 1933 هم زمان با روی کارآمدن هیتلر در آلمان، شروع به کار کرد و انتشار آن تا سال 1936 ادامه یافت. دستاورد پژوهش نشان می دهد که این نشریه هرچند نگاهی متجددانه به وضعیت زنان در جامعه دارد، در رویکردی آلمان گرایانه با جانبداری آشکار از فاشیسم می کوشد تا زنان را ابزاری مؤثر برای فرزندآوری و افزایش جمعیت و درنتیجه احیای شکوه باستانی ایران معرفی کند. برخلاف برداشت سنتی که از زن با عنوان حقارت آمیز «ضعیفه» یاد می شود و شأنی برای او در عرصه کار و فعالیت سیاسی-اجتماعی قائل نیست، در این برداشت، زن متجدد از لحاظ «آفرینش ملت» موجودی نیمه خدایی است که ضمن برداشتن حجاب و ورود به عرصه فعالیت اجتماعی و ورزش، باید به مهم ترین وظیفه خود یعنی فرزندآوری و تربیت آن برای برساخت دولت-ملت و «فضای حیاتی» اقدام کند.
بررسی تقابل سنّت وتجدد در رمان طوبی و معنای شب اثر شهرنوش پارسی پور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴۹
199 - 215
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل چگونگی تقابل سنت و تجدد در تاریخ ایران بر اساس رمان« طوبا و معنای شب»اثر شهرنوش پارسی پور است. رمان شامل رخدادهای چند دوره پرحادثه از تاریخ معاصر ایران است که با محور قرار دادن زندگی طوبا، می باشد. حوادث رمان در متن تحولات سیاسی از آستانه جنبش مشروطه خواهی تا دهه های پایانی حکومت پهلوی دوم و مبارزات می گذرد. پارسی پور درخلال آن زندگی نسلها را با محوریت زندگی طوبا به تصویر کشیده است. از این چشم انداز، رمان «طوبا و معنای شب» داستان زندگی وکشاکشهای انسان است که علاوه بر زیستن در متن کشاکشهای سیاسی و اجتماعی، درگیر آشوبها و درگیریهای روانی برخاسته از موج تجدد خویش است. نتایج نشان می دهد که تقابل سنت و تجدد از آستانه مشروطیت تا وقوع انقلاب در عرصه های مختلف جامعه ایران جریان داشته و علاوه بر حوزه سیاست و حکمرانی، مناسبات خانوادگی و اجتماعی را نیز دگرگون کرده است. درهرزمان از این دوره، از یک سو پیشروی جلوه ها و نمودهای تجدد در عرصه فردی و اجتماعی، سیاسی است و از سوی دیگر مقاومت معیار ها و موازین سنت را در برابر تجدد می توان مشاهده کرد. یافته ها مؤید آن است که رویکرد اقشار مختلف جامعه به تجدد، متناسب با میزان تحصیلات، خاستگاه طبقاتی و اجتماعی آنان از یکدیگر تمایز می یابد. از این حیث، می توان آن ها را در سه طیف پذیرندگان مبانی و اندیشه های تجدد ، مخالفان ابعاد اجتماعی و سیاسی تجدد و سرگشتگان در برابر تجدد صورتبندی کرد.
بررسی مفهوم «سنت» در اندیشه متفکران مسلمان و نقش آن در ساختن جهان مدرن
منبع:
اندیشه سیاسی در اسلام پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۷
49 - 74
حوزههای تخصصی:
جوامع مسلمان در روند نوسازی عصر مدرن با مشکلات عدیده ای مواجه می شوند که گاه چهره سیاسی یا اقتصادی و گاه چهره اجتماعی به خود می گیرند. حجم عظیم این مشکلات، روند توسعه را نه تنها به تأخیر انداخته، بلکه آن را متوقف و چرخه هایی از فساد و بحران مشروعیت را به بار می آورد. جریانی از متفکران مسلمان معتقدند که عمده این مشکلات، ریشه های فرهنگی تمدنی دارند؛ به این معنا که گذشت زمان، ماهیت این مشکلات را تغییر نخواهد داد؛ما همچنان با دشواری های فکری درگیر هستیم که مسلمان چند قرن پیش اینگونه بود. درنتیجه، در مورد راه حل ها نیز، اولویت و اصالت با نظریاتی است که از امکانات درونی فرهنگ برای حل نابسامانی ها بهره می جویند. این مقاله با استناد به منابع کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی، سعی دارد به این پرسش پاسخ دهد که متفکران مسلمان چگونه از «سنّت» برای پیشبرد توسعه استفاده می کنند؟ پاسخ به این پرسش، به خصوص به کارگیری مفهوم «سنّت» به عنوان مفهومی روش شناختی، اهمیت فراوان دارد. از نظر این جریان فکری، سنّت همچنان مهم ترین ایده های راه گشایانه را در اختیار ما می گذارد؛ ایده هایی که به مختصات و جزئیات جوامع مسلمان آشنا هستند و از ساده انگاری نظریات غرب گرایانه یا شرق گرایانه به دورند.
مشروطه ژاپن در قرن نوزدهم؛ روح سنت در پیکره دولت نوآیین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۷
137 - 170
حوزههای تخصصی:
رویارویی شرق با رخدادهای نوین و مفاهیم نوآیین، یکی از مباحث مهم و شایان تأمل در دوران معاصر، به ویژه از اوایل قرن نوزدهم میلادی بوده است. چنان تقابلی را ممالک مختلفی تجربه کردند و ژاپن یکی از نمونه های قابل توجهی است که در پژوهش های ایرانی، با توجه به تشابهات تاریخی دو مملکت در آن عهد، خوانش رویدادهای سیاسی ژاپن، به ویژه قانون اساسی و مشروطه آن مملکت اهمیت دارد. در این پژوهش، به سیر تاریخی گذار ژاپن از دوران قدیم و زمام داری مستأصل و متزلزل به عصر جدید و سعی برای برقراری حکمرانی سیاسی نوین (دولت مشروطه) می پردازیم. گذاری که با اندیشه ورزی درباره چگونگی رویارویی با تجدد، ضمن آگاهی از اهمیت و وجاهت سنت های تاریخی جامعه همراه بود. پرسش اصلی و شایان تأمل این است که «مشروطه ژاپن چگونه می خواست میان سنت تاریخی خود و تجدد نوظهور وفاق ایجاد کند و آیا گسست ژاپن از دوران قدیم (سنت) اتفاق افتاد؟». فرض حاکم بر پژوهش چنین است که «در مشروطه ژاپن، روح سنت (تاریخی- سیاسی)، به ویژه جایگاه آسمانی و مقتدرانه امپراتور در پیکره دولت نوآیین حفظ شد و گرچه به لحاظ ترقی اقتصادی و استقرار دولتی مقتدر و تجددطلب، ژاپن توانست از دوران قدیم خود بگسلد، اما از حیث سیاسی یا مشروطیت حکمرانی، قانون اساسی محافظه کار و مصلحت اندیش ژاپن پیوند با سنت را حفظ کرد». پژوهش حاضر با روش تحلیلی و با نگرشی تاریخی البته با مبنا قرار دادن مفاهیم و نظریات سیاسی، پرسش و فرض مطرح شده را وارسی می کند.
تحلیل فلسفی مهندسی تمدن در بستر جنگ اراده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین فلسفه تاریخی از روابط اراده های سازمان یافته که به قدرت تمدنی تبدیل می شوند، مسئله ی ساده ای نیست. ظرفیت تمدن ها ازیک سو تابع قدرت کنش گری اراده های قاهر و ابزارهای آن و ازسوی دیگر به مکانیزم گردش قدرت برمی گردد. چه طیفی از اراده ها و با چه ضریب نفوذی، مبدأ ظهور تمدن ها هستند؟ حرکت تمدنی، حاصل هماهنگی شبکه ی اراده های جهت یافته است. کنش گری اراده ها ضریب نفوذ یکسانی ندارند؛ بلکه برخی به دلیل قدرت روحی و عقلی، قاهرند؛ لذا ساخت جامعه، برآیند نفوذ قدرت برتر و پذیرش آن می باشد. نظام اراده ها نیز در سه مقیاس: «تاریخی، اجتماعی، فردی» محور تحولات می باشند و در صورت هماهنگی بر محور واحد و عهده سپاری همدلانه به قوانین سازمان تمدنی خود، جامعه در وضعیت تکاملی قرار گرفته و تمدن ها شکوفا می شوند. فرایند ظهور تمدن ها، در یک روند خطی صورت نمی گیرد، بلکه از بستر جدال اراده های درونی و بیرونی عبور می کند. این پژوهش با روش تحقیقات کتابخانه ای و مطالعات نظری نشان می دهد که غلبه بر وضعیت موجود تمدنی، با کنشگری اراده های سازمان یافته در مقیاس فرد، در سه بعد «اخلاق، عقلانیت، رفتار» و در مقیاس جامعه با تولید «علوم، ساختارها، تکنولوژی» متناسب با بافت بومی و ارزشی امکان پذیر است.
تأملی بر سنّت -سنّت گرایی و نقد غرب از دیدگاه سید حسین نصر
منبع:
سیاست پژوهی جهان اسلام دوره ۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۲
1 - 12
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی دیدگاه و اندیشه دکتر سید حسین نصر در مورد سنّت و سنّت گرایی و نقد غرب است. سنّت در نظر دکتر نصر به معنای مجموعه اصولی است که از عالم بالا فرود آمده اند، یک تجّلی خاص از ذات الهی هستند که در مقاطع زمانی مختلف و در شرایط متفاوت، برای یک بشریت خاص بکار می روند. تغییر و تبدیلی در آن راه ندارد و همیشه بوده و خواهد بود، بدون اینکه محدود یا مقید به زمان و مکانی خاص باشد، نه شرقی است و نه غربی. سنّت در آنِ واحد، هم حقیقت و هم حضور است. نصر فرهنگ و تمدن غرب را مورد نقد قرار داده و معتقد است که جهان سنّتی با همه ابعادش، منظومه ای قابل دفاع بوده و مدرنیته و تجدد، بزرگ ترین بلایی بود که دامان انسان قرن اخیر را گرفت. وی تنها راه حل این معضل را توسل به حکمت جاویدان می داند. او نماینده نسلی از اندیشمندان سنّت باور مذهبی است که نمی خواهد در برابر اندیشه تجدد و سکولاریسم تسلیم شود، نصر که به تفکر مذهبی و عرفانی خویش اطمینان دارد، خیلی زود این وظیفه را برای خود برگزید که در برابر آموزه هایی که برای اسلام چالش ایجاد می کنند، بایستد.
تجدد حقوقی در اندیشه سیاسی میرزا یوسف خان مستشارالدوله(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ایران عصر ناصری، دوره زایش تجدد ایرانی نیز بود. در فرایند متجددکردن جامعه ایران دو گروه بیشترین نقش را داشتند، روشنفکران خارج از دایره قدرت و دیوان سالاران درون حاکمیت . میرزا یوسف خان مستشار الدوله (1239-1313ق) یکی از مهمترین متجددان آن عصر بود که رساله یک کلمه وی یکی جدی ترین متون نوشته شده در عصرپیشامشروطه درباره اهمیت توجه به بنیادهای حقوقی تجددخواهی در ایران می باشد.چارچوب نظری مقاله برپایه دو پارادایم اصلی از حقوق مدرن(تفسیر حاکمیت قانون برپایه حقوق طبیعی و تفسیر دولت قانونمند برپایه حقوق دولت محور) بناشده و روش تحقیق نیز روش تحلیلی- تاریخی می باشد. از تحلیل و تفسیر محتوای رساله ی میرزا مستشار در این مقاله چنین نتیجه گیری شدکه دغدغه بنیادین فکری میرزا یوسف خان مستشارالدوله و هدف اصلی وی از نگارش رساله اش در وهله اول تاسیس نهاد حقوقی مدرن (ایجاد حاکمیت قانون) بر پایه حقوق طبیعی ملهم از اعلامیه حقوق بشر در ایران بود اما در کنار آن تلاش داشته با نگاهی به نظام حقوقی سنتی ایران (فقه) ظرفیت های آن را در چارچوب فهم معرفتی مدرن از حقوق، برای ساختن نظام حقوقی مدرن بکارگیرد.
نقد و بررسی کتاب تجدد بومی و بازاندیشی تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
بحث از هویت ملی ایرانی ها، ترسیم سیمای آن و نقد مبانی اش، ازجمله مباحثِ مناقشه انگیزِ دانشگاهی در دهه های اخیر بوده است. این گفت وگوی مناقشه آمیز، به ویژه در سایه برآمدن نظریه هایی که پست مدرن خوانده می شوند، پای خویش را به تاریخ نویسی باز کرده است و عده ای را بر آن داشته تا روایت های مرسوم از تاریخ ایران را از دریچه چشم اندازهای تازه، منتقدانه بنگرند و ضعف های آن ها را هویدا کنند. در این مقاله، یکی از آثار پر ارجاع از این دست تحقیقات را برگزیده ایم؛ یعنی تجدد بومی و بازاندیشی تاریخی نوشته محمد توکلی طرقی. نشان داده ایم که این تألیف، علی رغم تکیه بر منابع دست اول و بازخوانی مبتکرانه آنها، نقص هایی تئوریک و روش شناسانه، در خود نهان دارد. برای توصیف نقصان ها در فصل هایی مستقل به نقد فرم، مبانی نظری و روش شناسی اثر پرداخته ایم و کوشیده ایم نشان دهیم که این ضعف ها تا چه اندازه، بر پذیرش نتایج تحقیق اثر می گذارند. بر اساس این مطالعه به نظر می رسد کاستی اصلی در طرح نظری ِ کتاب، آن است که تعریف روشنی از سنت به دست نداده است. چنین ابهامی در تعریف سنت، نیز به جوانب مختلف اثر رسوخ کرده و پذیرش استدلال های آن را سخت دشوار کرده است.
مدارس دخترانه در آینه نقد نوگرایان فرهنگی دوره مشروطه(1324-1342ه.ق.)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مواجهه ایرانیان با گفتمان تجدد و دغدغه گذار به وضعیت مدرن در اواخر دوره قاجاریه زمینه دگرگونی در گفتمان سنتی و طرح مسئله آموزش زنان را فراهم کرد. متجددان فرهنگی آموزش زنان به سبک نوین را لازمه نیل به تغییر می دانستند. تأسیس مدارس جدید در مقابل مکتب خانه های سنتی واکنشی به این امر بود. بنابراین فعالان فرهنگی عصر مشروطه کوشیدند تا ضمن تلاش برای دستیابی زنان به حق آموزش به تأسیس مدارس دختران اقدام کنند. اما تأسیس مدارس جدید نقطه پایان این تکاپو نبود و انتقاد برخی از این متجددان فرهنگی به شالوده های این مدارس را برانگیخت. در پژوهش حاضر، تلاش شده است تا نگاه آسیب شناسانه این متجددان فرهنگی به سازوکار حاکم بر این مدارس بررسی شود. پژوهش حاضر بر دو محور استوار است؛ در گام نخست انتقادات حامیان آموزش زنان به دولت، وزارت معارف و متولیان امر آموزش مطرح می شود. به باور آنان در این زمینه مسائل بنیادی ازجمله همراهی نکردن وزارت معارف، دولت و ناآگاهی مؤسسان و گردانندگان مدارس از ساختار و شرایط مطلوب تأسیس مدارس جدید به وضعیت نامطلوب مدارس جدید انجامیده است. در محور دوم کوشش می شود تا راه کار و پیشنهادهای آنان برای رفع این آسیب ها و سامان دهی مدارس بررسی شود. در واقع، این فعالان فرهنگی به نقد بسنده نکرد ه و کوشیده اند تا به ارائه یک الگوی مطلوب برای ساخت مدارس نوین دخترانه بپردازند. بررسی فضای کالبدی مدارس از نظر حفظ الصحه و بازنگری در استخدام و بکارگیری آموزگاران و کادر اداری مدارس بخشی از تلاش های آن ها برای عبور امر آموزش از این موانع بود.
گونه شناسی نقد الگوهای حکمرانی در عصرِ قاجار تا پیش از جنبشِ مشروطیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقد، یکی از ویژگی های اندیشه جدید در ایرانِ عصرِ قاجار است. سرآغاز نقد در این دوره، نوشتجات فتح علی آخوندزاده بود که گستره وسیعی را دربر داشت. او، از مذهب تا رفتارهای فردی و اجتماعی را به نقد کشید و در آن، بیش از هر متفکری، صریح بود. اگرچه دیگر متفکران مدرنِ ایرانیِ آن روزگار، به اندازه او صریح نبودند، اما مضامینِ اساسیِ نقد را از او گرفتند. آخوندزاده «نقد» را از ادبیات و تاریخ شروع و مضامینِ اساسیِ آن را به سیاست کشاند. مسئله اساسیِ این پژوهش، توجه به «نقد» به مثابه سرآغازی برای تجددخواهی سیاسی است که در پرتو آن، الگوهای سیاسیِ سنتی و مدرن نقد شده و توجه به مسئله حکمرانی و نواقصِ آن از این محمل آغاز می گردد. براین اساس پرسش اصلیِ این پژوهش آن است که نقدهای روشنفکران به حاکمیت را چگونه می توان دسته بندی کرد؟که براساس مضامینِ آن می توان «نقد استبداد»، «نقدِ روش هایِ حکومتی بدونِ نفیِ مستقیمِ استبداد» و «نقدِ کوشش هایِ تجددخواهانه حکمرانی» دانست. که اولی با شکل گیری مفهوم «دیسپوت» در اندیشه آخوندزاده و تداوم آن در مفهوم «استبداد» بود. دومی، کوشش های کسانی چون ملکم و مستشارالدوله و مجدالملک بود و سومی، در اندیشه آخوندزاده در نقدِ کوشش هایِ قانون خواهانه عصرِ ناصری و نقدِ مشروطیت توسط طالبوف به وجود آمد.
بررسی نگاه انتقادی ناتسومه سوسه کی به فرایند مدرنیزاسیون ژاپن در رساله ی تجدد ژاپن امروز و رمان کوکورو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۳۰ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
361 - 385
حوزههای تخصصی:
مقاله ی حاضر به بررسی دیدگاه انتقادآمیز ناتسومه سوسه کی نویسنده و متفکر ژاپنی به فرایند مدرن شدن جامعه ژاپن در زمان حیات او یعنی در نیمه ی دوم قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم می پردازد. برای بررسی نگاه این نویسنده ، دو اثر وی انتخاب شدند که یکی (رساله ی تجدد ژاپن امروز) به آثار غیرداستانی او و دیگری (رمان کوکورو) به آثار داستانی او تعلق دارند. دلیل این انتخاب آن بود که ناتسومه در اثر غیرداستانی اش نگاه خود را به مدرنیزاسیون به صورت کلی و در قالب مباحث نظری طبقه بندی و بیان می کند، اما از آوردن مثال های ملموس برای نظرات خود پرهیز می کند. از سوی دیگر در رمان کوکورو پیامد های این مدرنیزاسیون را در زندگی مردم ژاپن به شکل عینی، ملموس و عملی در قالب وقایع داستان به تصویر می کشد. از همین رو این دو اثر در انعکاس افکار ناتسومه راجع به تقابل مدرنیته و سنت مانند مکمل عمل می کنند. بررسی این دو اثر نشان داد که ناتسومه اولاً به مدرنیته در معنای عام بدبین است و معتقد است مدرنیته نتوانسته ذره ای از آلام بشر را تسکین دهد و زندگی بشر حتی دشوارتر از پیش شده است. ثانیاً مدرنیته ی کشور ژاپن را امری وارداتی، عاریتی، غیربومی و غیرطبیعی می داند که این مدرنیته ی وارداتی و پرشتاب موجب تغییر قراردادهای اجتماعی نظیر روابط انسان ها با یکدیگر، آداب و رسوم ازدواج و نظام آموزش و پرورش شده و با دگرگون کردن ناگهانی شیوه ی زندگی سنتی، پیامدهایی نظیر مادی گرایی، ازخودبیگانگی، بدبینی، انزوا، بی اعتمادی، خودخواهی، ناامیدی و احساس گناه برای مردم جامعه به بار آورده است.
گذری بر تجدد قاجاری: تجدد ابزاری و تجدد ماهوی
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۰
253 - 274
حوزههای تخصصی:
طی جنگ با روسیه در دوره فتحعلی شاه، عباس میرزا نایب السلطنه مصمم شد به ابزار نظامی اروپایی مجهز شود. کوشش های او به تجلی خوانشی نوگرایانه از زیست اجتماعی انجامید: تجدد. ولی دلبستگی ایرانیان به سنت های خود ازسویی و کراهت از بیگانگان از سوی دیگر، دو رویکرد عمده پدید آورد: گروهی کوشیدند با نادیده گرفتن ماهیت تجدد تنها به ابزار –تکنولوژی- موردِنیاز مجهز شوند، و گروهی تلاش کردند با برگزیدن راهی میانه، هردو جنبه ماهوی و شکلی تجدد را بومی کنند. بومی کردن فرآیندی بیگانه تنها پس از درک ماهیت آن بر اساس عقلِ سلیم ممکن است. ولی نوگرایی جزم اندیش قاجاری مبتنی بر عینیات صرف بود و از اساس نقضِ غرض می کرد. جرح وتعدیل نیازمند گذار از کاسبان سنت های ناکارآمد بود؛ اما نوگرایان قاجاری با تعلقات طبقاتی محافظه کارانه از وضع موجود منتفع و نگران پایگاه سنتی خود بودند، و بنابراین تاکید بر عینیات و رویکرد عمودی و آمرانه را ترجیح می دادند. بر اساس یافته های این پژوهش، امکان برخورداری کارآمد از مواهب ابزاری تجدد بدون توجه به ماهیت آن و بازخوانی فرهنگی-اجتماعی تجدد بر اساس مقتضیات بومی وجود ندارد.روش پژوهش، تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای است.
بررسی مفهومی نقش و رابطه تمدن و تجدد در کتاب «تنبیه الامة و تنزیه الملة»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات سیاسی تمدن نوین اسلامی سال ۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۸
121 - 144
حوزههای تخصصی:
"تنبیه الامه و تنزیه المله" اثری است که در دوره انقلاب مشروطه توسط آیت الله محمدحسن نائینی غروی نگاشته شد. هدف اصلی کتاب، نفی استبداد و ارائه ادله صحت حکومت مشروطه بر پایه شیعه است. از لابلای مطالب عدیده کتاب، علی رغم اشاره پراکنده به تمدن و تجدد،جایگاه و رابطه آن دو در نقد و نفی استبداد و تایید و تأکید بر مشروطیت واضح نیست، از این رو، تعریف دو مفهوم تمدن و تجدد و سنجش اولویت و ارجعیت آن مسأله ای است که مقاله حاضر در پی رمزگشایی از آن است به علاوه، توضیحات نائینی درباره تمدن و تجدد، زوایای جدیدی از تفکر او را نمایان می سازد .با بررسی کتاب، نگاه آیت الله نائینی به ارجاع تمدن یا تجدد را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده و تأثیر این دو در اثبات حقانیت مشروطه را بررسی می نماید. این ارجاع به تمدن یا تجدد به عنوان یک استدلال قوی در اثبات حقانیت حکومت مشروطه برجسته می شود. یافته مهم این بررسی نشان می دهد که ارتباط محکمی بین تمدن و تجدد با دانایی وجود دارد. همچنین، هر نوع شکست و ناکامی سیاسی-اجتماعی را به بی عملی و بی علمی باز می گرداند .
عروسی مجبوری»: نویسندگان» متجدد و نقد ساختارهای فرهنگی بر محور حق انتخاب در ازدواج (1287ق- 1304ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۸
137 - 169
حوزههای تخصصی:
نقد برساخت فرهنگی «ازدواج» در سپهرِ زبانیِ سنتی و ارائه تعریفی نوآیین از آن، دغدغه طیفی از نویسندگان تجددگرای ایران دوره قاجاریه بود. این نویسندگان قالب های نوشتارهای نوین را ابزار کارآمدی برای این مقصود تشخیص دادند. مسئله کانونی پژوهش پیشِ رو که با رویکرد تاریخ فرهنگی و تمرکز بر «زبان» به مثابه ابزاری برای تغییر و نوسازی فرهنگی نوشته شده، واکاوی تلاش این تجددگرایان برای رخنه در ساختارهای فرهنگی کهن بر محور ازدواج و نقد شالوده شکنانه این ساختارها با محوریت دادن به «حقِ انتخاب» است. نویسندگان نوگرا با نگارش آثاری در قالب های ادبی نوظهور مسیری را گشودند تا مسئله ازدواج و تأکید بر انتخاب چونان یک «حق» به ادبیات انتقادی راه گشاید؛ در این زمینه، عامل «ترجمه» سهم محوری داشت؛ سپهر فکری ایران متأثر از زندگی متجددان در محیط های مدرنی چون اروپا، قفقاز و استانبول، در معرض ترجمه/بومی گردانی آثار چهره های ممتاز عرصه ادبیات انتقادی قرارگرفت تا پیمودن این مسیر سنگلاخ از رهگذر ترجمه آسان تر شود. حاصل بررسی محتوای این متون بیانگر آن است که بازنمایی انتقادی ازدواج سنتی یکی از جنبه های اصلی این نگرش انتقادی بوده است. تلاش برای رخنه در مرجعیت پذیرفته شده خانواده به مثابه یک واحد فرهنگی در الگوی کلاسیک ازدواج، نقد ساختارهایی چون آبرو/شرم و واحدهای فرهنگی مسلط بر مقوله انتخاب چون اقوام بر آن و انتقاد از تسلط نگرش مالی/منزلتی بر این حق، از مهم ترین مؤلفه های سلبی این عاملیت است. وجه دوم این رویکرد ناظر بر عاملیت ایجابی و پیشنهاد الگوی بدیل فرهنگی برآمده از تجدد مبنی بر حق انتخاب و تأکید بر نقش فرد در ازدواج است.
تاریخ تحول مفهومی ملت قانون گذار در مجلس مؤسس مشروطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در آستانه دورانِ جدید، مفهوم رعایای ایران دچار گسست و تحول مضمونی شد. در دورانِ پیش از مشروطیت، به ویژه در دوره ناصرالدین شاه با ادراک زمان نوین و ترویج آگاهی مدرن، نوعی گسلِ نسلی ایجاد شد و مبلغان الگوهای نوین، بر مضامینی مانند تأسیس عدالت خانه، دارالشورای ملی برای فراهم شدن شرایطِ امکان دفاع از حقوق عامه تأکید نمودند. این تحولات که تحت تاثیر مدرنیته اروپایی ایجاد شده بود، زمینه های گذار به مفهومی نوین از ملت را در ایران فراهم کرد. لذا پرسش این است که با وجود نظام سنت شرعی در امر قانون گذاری، تحول معنایی مفهوم ملت قانون گذار چگونه تثبیت شد؟ نگارندگان با روش تاریخ مفهومی می کوشند شیوه زایایی و انضمام یافتن مفهوم جدید ملت را در ایران نشان دهند. زایشِ مفهومِ ملت «قانون گذار»، در گفتار وکلای مجلس مؤسس/ مجلس اول، تجربه جدیدی بود که مطابق متمم قانون اساسی، ملت ایران و قانون گذاران آن، منشأ مشروعیت نظام جدید بودند و مضامینی از قبیل حاکمیت اراده ملت، لزوم پاسخ گویی مجریان دولتی، سلطنت محدود و تعهد در قبال ملت، در عمل نهادینه شد.