مطالب مرتبط با کلیدواژه
۶۱.
۶۲.
۶۳.
۶۴.
۶۵.
۶۶.
۶۷.
۶۸.
۶۹.
۷۰.
۷۱.
۷۲.
۷۳.
۷۴.
۷۵.
۷۶.
۷۷.
۷۸.
۷۹.
۸۰.
تجدد
حوزه های تخصصی:
اسلام گرایی، یکی از گرایشات مهم در قرن بیستم و آغاز هزاره سوم میلادی بوده است. هرچند این گرایش ، طیف های گوناگونی داشته است، اما همگی در چند مورد اشتراک نظر داشته اند و آن اینکه: مدرنیته به وعده رستگار و خوشبخت کردن انسان که نوید آن را در آغاز عصر روشنگری داده بود ، جامه عمل نپوشانیده است؛ مدرنیته با بسیاری از مبانی ارزشی و اخلاقی اسلامی سر سازگاری ندارد و بالاخره اینکه برای حل معضله های عقب ماندگی ، غربزدگی و... و می بایست دست به احیای ""آیین"" اسلام زد. ما در این نوشتار به بررسی اندیشه یکی از این اسلام گرایان ، یعنی سید قطب خواهیم پرداخت و در این بررسی، سؤال اصلی ما بدین قرار طراحی می شود: "" مدرنیته - که نفی آن یکی از اجزای اصلی منظومه فکری سید قطب است – تا چه حد در شکل گیری اندیشه سیاسی سید قطب تأثیر گذاشته است ؟"". علاوه بر این، به بررسی این موضوع نیز خواهیم پرداخت که اسلام گرایانی چون سید قطب در مخالفت و نقد مدرنیته با چه تناقضاتی مواجه اند. برای تحقیق و بررسی این سؤال و این موضوع ، از روش "" هرمنوتیک اسکینر "" در بررسی اندیشه سیاسی استفاده شده است. مضاف بر این، از مباحث و نظریه "" شرق شناسی "" نیز برای تحلیل دقیق تر و کامل اندیشه سید بهره جسته شده است .
تحلیل و نقد کتاب الثابت و المتحول (سنت و تجدد)(مقاله علمی وزارت علوم)
ادونیس، در کتاب الثابت و المتحول ( سنت و تجدد) ، بازشناسی، تبیین و تحلیل دیالکتیک سنت و تجدد را در فرهنگ اسلامی و در حوزه های دینی ، سیاسی، فکری، و ادبی ( شعر) از ظهور اسلام تا عصر حاضر دنبال می کند . به باور وی ، تصلب سنت در عرصه های دینی ، فکری و ادبی ، عرصه را برای تجدد و نوآوری در هر یک از این حوزه ها تنگ و دشوار می سازد . چنان که تنها رویکرد تاویلی به سنت یا اعراض از آن راهی به آرمانشهر تجدد و نوآوری خواهد گشود . بی تردید ، بررسی عمیق و گسترده ی وی از میراث مکتوب فرهنگ و تمدن اسلامی ، افق های تازه ای در حوزه ی علوم انسانی به طور عام و شعر و ادب به طور خاص می گشاید . نوشتار حاضر ، ملاحظلات تحلیلی - انتقادی به این کتاب و مفاهیم مطروحه در آن خواهد داشت.
ریشه شناسی و نمادپردازی شخصیّت کیومرث و هوشنگ در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاهنامه فردوسی سند هویّت ملی و دینی ماست و تحلیل ابعاد ساختاری و محتوایی، به ویژه بررسی های تطبیقی آن با متون اساطیری و دینی دیگر به منظور شناخت هرچه بیشتر رمز و رازها و دستیابی به آموزه ها و پیام های اخلاقی و معنوی این اثر شگرف در هر عصری و برای هر نسلی ضرورت دارد. در این جستار، با تجزیه و تحلیل ابیات شاهنامه و با بهره جستن از منابع معتبرشاهنامه شناسی، اسطوره شناسی و تاریخی، ابتدا به بررسی و تحلیل مهم ترین عناوین و القاب در بخش اساطیری، به ویژه شخصیّت اساطیری(کیومرث و هوشنگ) پرداخته و سپس به لحاظ ریشه شناسی، تعابیر نمادین و رمزی و عرفانی تحلیل، مقایسه و بر اساس شواهد و قراین موجود نتیجه گیری شده است. بر این اساس، هرکدام از شخصیت ها و قهرمانان شاهنامه با پندارها و کردارهای خویش، جلوه ای از باورهای دینی، ویژگی های اخلاقی و خوی اهورایی و اهریمنی خویش را به نمایش گذاشته و از القاب متناسبی برخوردار شده اند
رویکرد محمدامین ریاحی به مقوله زبان فارسی و فرهنگ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ضرورت تکوین هویت ملی جدید، از مسائلی بود که برای تجددگرایان دوره ی قاجار به ویژه پس از انقلاب مشروطه مطرح شد و در قالب پژوهش در گذشته و با محوریت تاریخ و زبان به عنوان دو مقوله ی فرهنگی و تمدنی جلوه یافت. محمدامین ریاحی نیز از جمله پژوهش گرانی بود که دغدغه ی پژوهش در مقوله های فرهنگی تمدنی ایران داشت. این پژوهش بر محور این پرسش بنا شده که مسأله ی فرهنگ و زبان در پژوهش های ریاحی چه جایگاهی داشته است؟ از رهگذر بررسی آثار ریاحی می توان چند مؤلفه ی برجسته در اندیشه ی او دریافت کرد؛ محوریت فرهنگ ایرانی و زبان فارسی؛ به گونه ای که با وجود ارتباط قسمتی از پژوهش های ریاحی با حوزه ی عثمانی، دغدغه ی عمده ی او در این پژوهش ها، زبان فارسی و گستره ی نفوذ فرهنگ ایران است. یافته های پژوهش نشان می دهد ریاحی با این که تعلق خاطر مشخصی به متون کهن فارسی دارد، یکی از نمایندگان پیش رو نگرشی است که به درک معتدلی از ضرورت بازاندیشی در زبان فارسی باور داشت. ریاحی توانست نسبت متعادلی میان اهمیت و اصالت زبان متون کهن و ضرورت بازاندیشی در زبان فارسی برای پاسخ به مقتضیات زمانه برقرار کند.
ادبیات کودک و ایدئولوژی های معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات کودک، سابقه چندانی در ایران ندارد و توجه به کودک و ادبیات آن به دوره مشروطه و تجددخواهی ایرانیان بازمی گردد. آنچه مشخص است، تجدد/ مدرنیته و ایدئولوژی های آن چون لیبرالیسیم، ناسیونالیسم و مارکسیسم در این پیدایش و گسترش بی تأثیر نبوده است. ایدئولوژیک بودن معروف ترین آثار کودک در این دوره («کتاب احمد» و «ماهی سیاه کوچولو») می تواند دلیل درستی این مدعا باشد. به همین خاطر اصلی ترین پرسش در پژوهش حاضر چیستی نسبت میان ایدئولوژی های معاصر و ادبیات کودک است؛ برای نیل بدین هدف، دو اثر داستانی کتاب احمد (1311 ه.ق) و ماهی سیاه کوچولو (1347 ه.ش) و همچنین اشعار کتاب های درسی ادبیات فارسی دوره پهلوی اول (1320-1304) که هر یک متعلق به یکی از ایدئولوژی های اصلی تاریخ معاصر ایران پیش از انقلاب هستند، بررسی شده اند.ایدئولوژی های معاصر به دلیل فهم متفاوتی که از کودک دارند، هنجارها و الگوهای متفاوتی را نیز برای ادبیات کودک ارائه می کنند. به عنوان نمونه، لیبرالیست ها - که کتاب «احمدِ طالبوف» را با کمی تسامح می توان انعکاس-دهنده این ایدئولوژی دانست - ادبیاتی را شایسته کودک می دانند که جنبه انتقادی ذهن او را شکوفا سازد. حال آنکه ناسیونالیست ها - اشعار کتاب های درسی کودکان در دوره پهلوی متناسب با این ایدئولوژی گزینش شده اند - از کودک سرسپردگی می خواهند و می کوشند حس فداکاری و ازخودگذشتگی (و نه نگاه انتقادی) را در کودک نهادینه سازند. مارکسیسم و طرفداران آن به عنوان انقلابی ترین ایدئولوژی معاصر نیز ادبیاتی را شایسته کودک می دانست که با آگاه ساختن کودکان (آگاهی طبقاتی و...) آنها را آماده مبارزه و نبرد نهایی برای دگرگون ساختن جامعه سازد.
بررسیِ تقابلِ سنّت (اسطوره، دین و تاریخ باستان) و مدرنیسم در اندیشه و آثار ملک الشّعرای بهار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از میان شاعران عصر مشروطیّت کم تر شاعری را مانند ملک الشّعرای بهار می توان سراغ داشت که مضامین و درون مایه های شعر او، ترکیبی از دو جنبه کهنه و نو باشد. بهار از واپسین شاعران قصیده پرداز، سنّت گرا و نامدار ایران است که ابعاد شخصیّتش چندگانه است. او علاوه بر اینکه سیاست مداری مجرّب و نامی است، شاعری آزادی خواه و متجدّد نیز هست. وی به تاریخ و گذشته ایران با مباهات می نگرد و همواره بدان می بالد. کم تر شعری در دیوان بهار می توان دید که در آن، تلمیح یا اشاره ای به اسطوره های کهن و داستان های تاریخی نباشد. از سوی دیگر، بهار شاعری معتدل و سیاست مداری مدرن است که عمیقاً ظهور و ضرورت مدرنیسم را درک کرده و از پیشگامان و مدافعان اصلاح و تجدّد در جامعه عصر خود است. از این روی مقاله می کوشد تا بر پایه رویکردهای سه گانه اسطوره، دین و تاریخ از یک سو و مدرنیسم از دیگر سو، شیوه ها و ابعاد نگاه این دو رویکرد متقابل را در اندیشه و آثار بهار که خود هرگز در گذشته و اساطیر متوقّف نگردیده و اهمیّت تجدّد را نیز به درستی درک و تجربه نموده است، بررسی نماید.
آرمان شهر در اندیشه یک متفکر عثمانی: بررسی رؤیا اثر نامق کمال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قرار گرفتن عثمانی در سراشیب ضعف و انحطاط، تکاپویی را در میان طیفی از متفکران تجددگرای ترک برانگیخت که هدف آن یافتن راهکاری برای عبور از وضعیت بحرانی بود. نتیجه این تکاپو، تحقق مقاطع چندگانه اصلاحات و ظهور جریان فکری نوعثمانیان بود. نوعثمانیان از قالب های نوشتاری متنوع و عمدتاً تازه ای بهره گرفتند، تا مفاهیم جدید را در ادبیات سیاسی عثمانی طرح کنند. رؤیانگاری از جمله این قالب ها بود. نامق کمال از متفکران پیشگام عثمانی که با نگارش آثار مختلف نقش پیشرویی در طرح مفاهیم جدید داشت، از جمله نگارندگان این گونه آثار بود. رؤیای نامق کمال را می توان بیانی از دغدغه او درباره مسائلی دانست که عثمانی گرفتار آن بود. نویسنده در این اثر از یک سو تصویری از سپهر سیاسی عثمانی و مسئله آزادی تأکید « وطن » در روزگار خود ارائه می دهد و از سوی دیگر بر ضرورت نجات با بیانی « فرشته حریت » می کند. رؤی ااثری تمثیلی است که در آن نامق کمال نخست از زبان حزن انگیز موقعیت بحرانی عثمانی را شرح می دهد و سپس به تصویر آرمان شهری می پردازد که برای عثمانی در ذهن دارد. نامق کمال دغدغه های متجددانه خود را به علت تنگای زمانه در آرمان شهری بازتاب می دهد که نه در دوره او و نه در آغازین سال های حضور ترکان جوان در ساختار سیاسی عثمانی محقق نشد و در نهایت با ظهور ترکیه جدید فصل نویی از تاریخ ترک ها رقم خورد.
روایت تضاد سنت و تجدد با نگاهی به نام من سرخ اثر اورهان پاموک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اورهان پاموک نویسندة اهل ترکیه در رمان خود باعنوان نام من سرخضمن روایت داستانی شبه تاریخی از برهه ای از تاریخ تحولات فرهنگی و هنری کشورش، تقابل هنر سنتی و هنر غربی را در قالب روایتی بلند از نقاشان دربار عثمانی در مواجهه با نقاشی ونیزی (غربی) نمایانده است. او با رجوع به گذشته ای دور و نقل داستان و داستانک هایی که در تاریخ، افسانه و رؤیا ریشه دارند، به گونه ای مسائل امروز جامعة خود و در نگاهی وسیع تر، یکی از معضلات جهان امروز را بازسازی می کند. این بازسازی هوشمندانه که با نوعی بینامتنیت در نقاشی و ادبیات همراه است، در برخورد با مخاطب خود این پرسش را در ذهن او تداعی می کند که نویسنده از پس این متن، درپی بیان چه چیزی است و مقصود خود را چگونه بازنمایی می کند. از یافته های پژوهش به این شرح است که این داستان درنهایت تفسیرِ تضاد یا پارادوکس تاریخی- فرهنگی سنت و تجدد در ترکیه ای است که دست کم از پنج قرن پیش تاکنون همچنان درگیر این ماجراست. به همین منظور، در این پژوهش وجوه هنری و ادبی رمان نام من سرخرا بررسی و تحلیل می کنیم. روش این مقاله توصیفی- تحلیلی، و شیوة گردآوری اطلاعات اسنادی/ کتابخانه ای است.
زنان،تجدد و بهداشت نوین در آستانه ی تشکیل دولت مدرن؛ بررسی رویکرد مجله عالم نسوان به بهداشت زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از رهاوردهای تجدد در فرهنگ بهداشت و پزشکی ایران، ارائه خوانشی ناسوتی از بهداشت و تلاش برای درمان بیماری از همان رهگذر بود. به واسطه مرگ و میر مادر و کودک به عنوان یکی از دلایل کاهش جمعیت، بهداشت زنان در عصر قاجاری در کانون توجه قرار گرفت. با انتشار روزنامه هایی توسط زنان در اواخر دوره قاجاری، مسئله بهداشت مورد توجه روزنامه نگاران زن قرار گرفت. عالم نسوان(1311-1299) از روزنامه هایی بود که واکاوی آن بر محور مسئله بهداشت زنان و بر اساس الگویی توصیفی-تحلیلی هدف پژوهش حاضر است. نتایح پژوهش حاکی از آن است، حجم قابل توجهی از مقالات مرتبط با بهداشت زنان در این مجله، بیانگر نوعی تحول نگرش از ناآگاهی به تنانگی زن به ضرورت بسط مفهوم آن با توسل به پزشکی مدرن است. نویسندگان مجله با تأکید بر اهمیت پیشگیری و درمان بیماری، ضرورت جایگزینی پزشکی نوین با طبابت سنتی، نقد خرافه گرایی و بسط عقل گرایی و پزشکی نوین با الهام از تجربه های کشورهای غربی، جهت ارتقای سطح آگاهی بهداشتی زنان گام برداشتند. از این منظر، عالم نسوانرامی توان نماینده تفکری دانست که درصدد رخنه در ساختار و گزاره های سنتی مسلط بر نگرش به زن بود و می کوشید، افق نوینی بگشاید که در آن زنان به بهداشت دانش و آگاهی بیشتری پیدا کنند.
رویارویی سنّت گرایان با تجدد در نیمه نخست قرن بیستم؛ مطالعه موردی شیخ الاسلامِ خلافتِ عثمانی، مصطفی صبری توقاتی (1869-1954م.)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ اسلام سال دهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۶
113-132
حوزه های تخصصی:
پیدایش اندیشه تجدد در جهان اسلام، چالش های بسیار در پی داشته است. مسلمانان سنّت گرا ، تمام قد به مصافِ آن شتافته اند و جدالی سخت و البته تاکنون بی پایان درگرفته است. تداوم حیات سنّت به موازات تجدد نو پیدا، منجر به دوگانگی شده است. مصطفی صبری توقاتی یکی از آخرین و مؤثرترین شیخ الاسلام های وانفسای عثمانی، به مثابه اندیشه ورزی سنّت گرا تلاش می کند با برجسته کردن جنبه های فرهنگی اسلام مقابل فرهنگ غربی و نیز تأکید بر قوانین برآمده از شریعت و جَرَیانِ آن در حیات اجتماعی و به تبع آن تقویت حضور فعالانه عالمان دین، الگویی برای رویارویی با مدرنیته و نتایج حاصل از آن به دست دهد. حاصل تلاش مصطفی صبری و همفکرانش، برجسته شدنِ نقش سیاسی اسلام در نیمه دوم قرن بیستم است. پژوهش حاضر در نظر دارد برنامه اصلاحی مصطفی صبری توقاتی را با تکیه بر زندگی سیاسی، مبانی معرفتی و اندیشه وی از خلال مهم ترین آثارش تحلیل نماید.
انقلاب مشروطیت و اعتراض علیه جایگاه آموزشی و تربیتی زنان در ایران (1285-1287)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (علامه طباطبایی) زمستان ۱۳۹۶ شماره ۷۹
159-189
حوزه های تخصصی:
ساختار آموزش در دوره قاجار به صورت سنتی و براساس نوعی قرایت از اصول مذهبی بود. سه مؤلفه اساسی روند تغییر در ساختار آموزشی در حوزه جنسیت زنانه را رقم زد: الف) توجه دانش آموختگان اروپایی و روشنفکران دو دهه واپسین سلطنت ناصری به مسیله «آموزش» زنان؛ ب) تأسیس مدارس دخترانه توسط میسیونرهای مذهبی آمریکایی، انگلیسی و فرانسوی در ایران؛ ج) طرح مفهوم برابری در انقلاب مشروطیت. واقعیت امر این است که توانمندسازی زنان یکی از دغدغه ها و کنش های اصلی روشنفکران مشروطه خواه بود؛ از آنجایی که روابط اجتماعی دوره قاجار اجازه طرح مسیله برابری در حوزه زنان را نمی داد، اندیشیدن و کاربست مفاهیم دینی و اجتماعی در حوزه های آموزشی و بهداشتی می توانست تغییرات اولیه را در نگاه به مسیله جنسیت زنانه به وجود آورد. بنابراین توجه به بهبود موقعیت اجتماعی زن ایرانی و نفع همگانی حاصل از آن، به صورت دغدغه اصلی مشروطه خواهان در حوزه زنان درآمد. با این حال، تغییر در سنت های اجتماعی، باعث واکنش شدید حامیان گفتمان سنتی بر سر موضوع آموزش زنان و تاسیس مدارس دخترانه شد؛ بر همین مبنا کشمکش های بسیاری صورت گرفت که در محافل گوناگون نظیر مجلس، دولت، انجمن های شهری، جراید و غیره تبلور یافت. در واقع طرح مفاهیم اصلی مشروطیت نظیر آزادی، قانون و برابری، که به نوعی با مسیله زنان نیز پیوند یافت، نقطه کانونی تعارض بین گفتمان های سنت و تجدد قرار گرفت.
مدرنیته و بحران هویت معاصر؛ بر مبنای آرای داریوش شایگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه علوم سیاسی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۵۱)
157 - 183
حوزه های تخصصی:
داریوش شایگان، در کنار اندیشمندانی چون سید احمد فردید، جلال آل احمد و علی شریعتی، از برجسته ترین اندیشمندان پنج دهه اخیر ایران محسوب می شود. از مباحث کانونی و محوری در آثار این اندیشمندان، پرداختن به مسئله هویت و هویت ایرانی، در مواجهه با چالش های پیش روی در جهان مدرن است. این مقاله در پی پاسخگویی به این سوال است که «داریوش شایگان چه رویکردی را در خصوص بحران هویت جهان معاصر پی می گیرد؟» ایده مقاله این است که وی در کنار تاکید بر حفظ هویت اصیل و ناب، به رَد و طرد یکجانبه غرب دست نمی زند و لزوم شناخت و آگاهی نسبت به ریشه ها و محرّک های غرب مدرن را مطرح می کند و یکی از منسجم ترین و فلسفی ترین پاسخ ها را در خصوص بحران هویت ارائه می دهد. بدین ترتیب نقد همزمان سنت «جهان بینی شرقی» و تجدّد «جهان بینی غربی» و تلاش برای درانداختن طرحی نو، مهم ترین ویژگی آثار و آرای شایگان می باشد که در این مقاله بدان پرداخته شده است.
نقش روشنفکران ایرانی در ساخت دولت رضا شاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از شکل گیری نظام مشروطه در ایران، اوضاع سیاسی و اجتماعی ایران آباد نشد و کشور در چرخه ای از هرج ومرج و آشفتگی فرو رفت. ناکامی های نهضت مشروطه در ایجاد حکومت متجدد، متمرکز و قانون مند و دخالت قدرت های بزرگ روس و انگلیس در امور داخلی ایران، روشنفکران و نخبگان ایرانی را بر آن داشت تا ایرانِ جدید را بر مبنای تجدد با تأکید بر نوسازی بنا کنند. ازاین رو، به منظور تضمین استقلال و تمامیت ارضی و ایجاد وحدت ملی ایران، به ساخت دولت مقتدر اهتمام کردند و با حمایت از رضاشاه، زمینه های شکل گیری دولت مدرن را فراهم آوردند. ازآن جاکه درک ساخت دولت مدرن در ایران منوط به مطالعه تاریخ سیاسی، اقتصادی و اجتماعی کشور است، بخشی از مقاله به شیوه توصیفی و تاریخی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. روش شناسی مقاله نیز در چارچوب جامعه شناسی تاریخی قرار دارد. در این مقاله، نقش ذهنیت روشنفکران در ساخت دولت متمرکز از جایگاه ویژه ای برخوردار است. بنابراین، ساختمان ذهنی روشنفکران ایرانی تحت تأثیر دستگاه فکری تجدد از یک سو و میدان سیاسی و اجتماعی پس از نهضت مشروطه از سوی دیگر، در ساخت دولت مدرن پهلوی نقشی بی بدیل داشت.
دگرگشت مفهوم پزشکی و بهداشت در بستر روزنامه نگاری زنان: بررسی نمونه قابلگی و دایگی در دوره قاجاری و پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تاریخ فرهنگی سال نهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۳۵
51-70
حوزه های تخصصی:
بسط نگرش نوین به بهداشت و پزشکی در دوره ی قاجاری مستلزم توجه به مسائل مختلف از جمله زیست سالم زنان و کودکان بود. کنشگران سیاسی و متفکران مسئله ی بهداشت و پزشکی نوین را به ترتیب در قالب اقدامات اصلاحی و نقد گفتمان مسلط طبابت سنتی در زمره ی دغدغه های خود گنجاندند. این کنش ها در اواخر دوره ی قاجاری با رونق روزنامه نگاری زنان وجه جدی تری به خود گرفت و به نقد گفتمان مسلط بهداشت و پزشکی در دو سطح انجامید. در سطح نخست واکاوی علل بیماری های رایج و تغذیه زنان و کودکان در کانون توجه قرار گرفت، و در سطح دوم تأثیر ناآگاهی زنان به مسائل روز بهداشت و گرفتاری آنان به خرافات به پرسش کشیده شد. روی سخن در سطح دوم بیشتر متوجه قابله ها و دایه ها بود. در پژوهش حاضر تلاش شده است نقش و تحول جایگاه این دو دسته از زنان در گفتمان پزشکی این دوره از دریچه ی رویکرد متجددانه ی روزنامه نگاری بررسی شود. حاصل پژوهش حاکی از آن است که نقد ناآگاهی قابله ها و دایگان از بهداشت و پزشکی نو در کنار برخی اقدامات که درجهت نوسازی بهداشت و پزشکی صورت گرفت سبب شد به تدریج قابلگی سنتی مسیری را طی کند که منجر به ظهور مامایی مدرن شود. دایه ها نیز به مرور زمان نقش خود را در گفتمان متجدد پزشکی از دست دادند.
نسل دوم روشن فکری ایرانی، دولت مطلقه و مسئله تجدد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جهت گیری فکری نسل های مختلف روشن فکری ایرانی از متن درگیری و تامل در مسئله انحطاط و عقب ماندگی، نحوه برون رفت از آن و نهایتا نسبت میراث سنتی و مدرنیته غربی در فرایند توسعه شکل گرفته است. این مقاله می کوشد تا جایگاه و مختصات چنین بحثی را نزد نسل دوم روشن فکری یعنی گروهی از روشن فکران ایرانی که فعالیت فکری - سیاسی خود را در راستای استقرار دولت پهلوی قرار دادند، بررسی کند. بخش اول مقاله در پی تحلیلی از فرایند گذار از نظریه دولت مشروطه به نظریه دولت مطلقه نوساز و ترکیب افراد، گروه ها و نشریه هایی است که چنین تحولی را تحقق بخشیدند. بخش دوم مقاله در پی ارائه تصویری از مجادله ها و دیدگاه های متنوع مطرح میان این نسل درباره مسئله تجدد و نحوه مواجهه با آن است. در این بخش از مقاله، دیدگاه ها ذیل دو رویکرد «تجدد با حداقل تصرف ایرانی» و «تجدد مبتنی بر گزینش و انطباق با شرایط بومی» دسته بندی و دیدگاه چهره ها و گروه های حامی هر یک تشریح شده است. بخش انتهایی مقاله در پی پاسخ به چرایی عدم تعمیق مباحث مربوط به مسئله انحطاط و تجدد در میان این نسل و تمرکز بیشتر آنها بر ابعاد عینی تر برنامه نوسازی و نحوه تحقق آن است.
مطالعه تطبیقی مکاتب نقاشی در ادوار قاجار و پهلوی اول با رویکردهای فکری در برابر ورود تجدد به ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۸
16 - 34
حوزه های تخصصی:
در عصر قاجار، در پی ورود فلسفهٔ مدرن به ایران، ساختارهای سنتی پیشین شروع به ریزش کرد و اصالت امر ذهنی جای به اصالت امر عینی در چارچوب ابعاد فاهمهٔ انسانی داد. جامعهٔ فکری ایران آن زمان، در مواجهه با دوگانگی فرهنگ پیشین خود و فرهنگ نوین غرب، چند رویکرد مختلف اتخاذ نمود که به زعم برخی نظریه پردازان معاصر می توان آنها را در سه رویکرد کلی غربگرایانه، انطباق گرایانه و انتقادی تقسیم بندی نمود. هر یک از این سه رویکرد با نمایندگان مشخصی در عرصه اندیشه شناخته می شوند. بر پایهٔ فرضیه تحقیق، به نظر می رسد که هم زمان نقاشی ایرانی نیز ضمن خروج از الگوی جامع پیشین، جوهر زیبائی شناختی خویش را وانهاد و در رویکردهای متنوع و البته غیرمتجانسی چون رویکرد غربگرایانه که در تلاش برای بازنمایی امر واقعی بود و در مدارس جدید تعلیم داده می شد، پیکرنگاری درباری که رویکردی انطباقی میان عناصر ایرانی و رهیافت های غربی داشت، و رویکرد انتقادی که در نقاشی قهوه خانه ای و نگارگری نو جلوه گر می شود، ظهور یافته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی و تطابق رویکردهای متنوع هنری این دوره، در قبال جریانات نوین فکری و شناسایی وجوه اشتراک و افتراق این رویکردها در هر دو حوزه صورت گرفته است. پرسش اصلی عبارتست از اینکه اولاً میان متفکران و هنرمندان از نظر نوع رویکرد چه تشابهات و تمایزاتی می توان قائل شد؟ و ثانیاً در میان دو گروه متفکران و هنرمندان کدام رویکردها تداوم یافت و کدام یک ابتر ماند؟ روش تحقیق در نوشتار حاضر، توصیفی تحلیلی، جمع آوری اطلاعات به شیوهٔ کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل داده ها به روش استقرائی است. طبق یافته های تحقیق می توان گفت، در حالی که در حوزهٔ تفکر رویکرد انطباق گرا و رویکرد انتقادی تداوم یافته و به جریان غالب بدل شدند و رویکرد غربگرایانهٔ محض را به حاشیه راندند در نظام هنر این رویکرد غربگرایانه بود که سلطه کیفی و کمّی یافت.
سنت و تجدد در هنر ایران با تکیه بر هنرهای تجسمی
منبع:
پیکره دوره دوم بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۳
61 - 68
حوزه های تخصصی:
یکی از ابعاد تبلور مدرنیزاسیون در ا یران حیطه ی هنرهای تجسمی است که استفاده گزینشی بدون در نظر گرفتن پایه های تعقل و تفکر اندیشه غربی و مدرنیته از وجوه بارز آن است، جهت روشن شدن مفاهیم متعددی که از تجدد و سنت در حوزه اندیشه مطرح است لزوم بررسی دقیق تر و جامع تر از سنت بسیار ضروری است، تا با آگاهی بیشتر از ساختارسنت در فرهنگ خودی و تفاوت آن در فرهنگ غرب به شناخت دقیق تری از آن نائل شد. بخش اول این بررسی در جستجوی ماهیت «سنت» و چگونگی پویایی آن و بررسی خاستگاه اصلی تجدد است و همچنین در این بخش به طرح نظریات گوناگونی از تقابل و یا هم زیستی آن ها در جامعه شناسی و انسان شناسی معاصر پرداخته شده است. همچنین با طرح نظریه ژرژ بالاندریه در مبحث تعدد مدرنینه امکان تحقق مدرنیته متفاوتی از تجربه غرب به عنوان تجربه ای ممکن برای جوامع پیرامونی بررسی شده است. در بخش دوم با بررسی چگونگی سنت و مدرنیته در ایران با طرح دیدگاه های صاحب نظران موقعیت کنونی سنت و مدرنیته در ایران ارائه شده است. در بخش سوم با طرح موقعیت سنت و مدرنیته در هنرهای تجسمی ایران به معضلات آموزش هنر پرداخته شده و در پایان با نظر به اینکه در حوزه تفکر و اندیشه نه ارائه پاسخ، بلکه طرح پرسش است که روشنگر است، سؤالاتی در جستجوی ارائه راهکارهای مناسب مطرح شده است.
جریان باستان گرایی و تشکیل حکومت پهلوی
منبع:
پژوهش در تاریخ سال دوم زمستان ۱۳۹۰ شماره ۴ (پیاپی ۵)
137 - 156
حوزه های تخصصی:
باستان گرایی یکی از مسائل مهم در تاریخ اندیشه ایرانیان در دو سده اخیر از اهمیت بسزایی برخوردار است که در جنبه های، فرهنگی، ادبی و حتی سیاسی نمود پیدا کرده است. باستان گرایی در پی آن است تا با احیاء و تجدید حیات سنتها و عقاید کهن و باستانی، نظم جدیدی را در تفکر اجتماعی، فرهنگی و سیاسی باز آفرینی نماید و زیر ساختهای فرهنگی و اجتماعی نوینی را بر پایه سنتهای کهن بنا نهد و با ایجاد تضاد بین دو دوره تاریخی ایران، یعنی ایران قبل از اسلام و ایران دوره اسلامی، اسلام و تعالیم آن را به عنوان عامل عقب ماندگی ایرانیان معرفی می نماید. باستان گرایی به عنوان یک پدیده فکری، فرهنگی و سیاسی از عوامل متعدد داخلی و خارجی سرچشمه می گیرد که مهمترین آنها کشف علت عقب ماندگی ایران توسط برخی روشنفکران و تاثیرات غرب و تحولات تاریخی آن از قبیل رنسانس و نگرش متفکران و نویسندگان غربی و تاثیرات تفکرشرق شناسی و نیز شعارهای مکتب ناسیو نالیسم ،بی تاثیر نبوده است. رضا شاه با تکیه بر این شعارهای باستان گرایانه و ناسیونالیستی توانست این جریان فکری را در خدمت حکومت خویش قرار دهد و در این راستا دست به اقداماتی زد که حاصل آن تشکیل و تثبیت حکومت پهلوی بود.
بررسی تاریخی چگونگی تطور معنایی مفهوم «ملّت» از فهم دینی به درک تجددی در آستانه نهضت مشروطه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و مطالعات اجتماعی سال اول بهار ۱۳۹۳ شماره ۴
26 - 54
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی چگونگی تحول معنایی مفهوم «ملت» در آغاز آشنایی ایرانیان با منظومه فکری تجدد می پردازد. «ملت» در متون و ادبیات سنتی به معنای «دین» و مذهب است، اما در آغاز آشنایی ایرانیان با تجدد، جایگزین مفهوم «nation» به معنای اصالت اراده افراد خودآگاه دارای حقّ شد که اساساً مفهومی غیردینی و حتّی ضدّدینی است. مقاله نشان می دهد که سه عامل اصلی زمینه ساز این جایگزینی بوده اند: نخست رخدادهای سیاسی و اجتماعی شتابان میانه دوره قاجار که سبب شد «ملت» افزون بر دین، بر علمای دینی و پیروان دین نیز اطلاق شود و در نتیجه پیوند خوردن با دینداران به جای دین، یک گام به مفهوم تجددی فردمحور nation نزدیک شود؛ دوم، نظر گروهی از روشنفکران نخستین مبنی بر این که اگر اندیشه های جدید در قالب مفاهیم دینی و سنتیِ مورد پذیرش جامعه مذهبی ایران مطرح شود با مقاومت کمتری روبه رو شده و راه گسترش تجدد هموارتر خواهد شد. از این رو، آگاهانه بر مفهوم «ملت» تأکید شد؛ زیرا برای ذهن ایرانیان آشنا و مأنوس بود؛ و سوم حضور فراگیر گروه های مختلف نخبگان ایرانی در امپراتوری عثمانی که در کشمکش با اندیشه جدید nationalism قرار داشت و به ویژه «نظام ملت» آن در حال تحول به «ملت عثمانی» و «ملت اسلام» و «ملت توران» و «ملت ترک» بود. ادبیات مفهومی و شیوه های بیانی نخبگان عثمانی در عصر تنظیمات به فضای عمومی ایران وارد شد. برای انجام این تحقیق از اسناد و متون تاریخی، اشعار و فتاوا و رساله های دوره میانی قاجاریه استفاده شده است.
سنت و تجدد در ایرانِ پس از انقلاب اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
مدرنیته و سنت به عنوان دو مفهوم متضایف در بافت و زمینه تفکر و فرهنگ غرب معنای خود را دارند. انتقال این دو مفهوم به فضای فرهنگی و علمی کشور ما بدون در نظر گرفتن آن زمینه، اشتباهاتی نظری و عملی به دنبال خواهد داشت. بر این اساس، سنت و تجدد در فرهنگ اسلامی، برخلاف غرب، با یکدیگر تعارض و تمانعی ندارند و تجدد لزوماً همه جا سنت را نفی نمی کند. عوامل درونی و بیرونی تجدد، انسان و جامعه را به تحول و نوخواهی وامی دارد. سامان دادن تجدد، که با تحول همراه است، در عرصه های مختلف شناختاری، احساسی و رفتاریِ فرهنگ با مراجعه به حقیقت دین میسر است. این رجوع و استناد، که به صورت روش مند و با اسلوب صحیح صورت می گیرد، فرهنگ را پالایش کرده، ضمن اهتمام بر اسلامیت آن عصری بودن آن را هم تأمین می کند. بررسی دو مسئله فرهنگی تحصیل زنان و سینما در دوره بعد از انقلاب نشان می دهد عوامل درونی و بیرونی در این دو مسئله مؤثر بوده است. مواجهه با این دو مسئله ضرورت بازخوانی آن چه را در غرب درباره این دو رخ داده (به عنوان عامل بیرونی) بر اساس مبانی دینی روشن می کند.