فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۸۲ مورد.
حوزه های تخصصی:
پس از قتل موریس (Maurice) در سال 602م به دست فوکاس (Phocas)، مناسبات دیپلماتیک میان دولت بیزانس و ساسانیان به سرعت دگرگون شد. خسرودوم به بهانه خونخواهیِ موریس، استراتژی خود را برپایﮥ نابودی کامل همسایه غربی گذاشت. فتح شهر مهمِ اورشلیم و انتقال صلیب راستین به تیسفون، جنگِ میان دو دولت را به جنگ مذهبی تبدیل کرد. بدین سان هراکلیوس (Heraclius) با حمایت های مالی کلیسا و تهییج نیروهای مردمی، ضربات مهلکی به ارتش ساسانی وارد کرد. با مرگ خسرودوم، برای برقراری صلح میان دو طرف بستری مناسب مهیا شد. دو طرفی که پس از جنگ های طولانی فرسوده شده بودند. دراین میان، در برقراری صلح نهایی در سال 630م که درواقع آخرین مراودات دیپلماتیک میان دولت ساسانی و بیزانس بود، مسیحیانِ نسطوری نقش مهمی ایفا کردند. این مقاله قصد دارد این سؤال را مطرح کند که اهمیت و نقش مسیحیان نسطوری در برقراری صلح سال 630م تا چه اندازه بود؛ همچنین مقاله برآن است تا مسائلی همچون چرایی ناکامی مذاکرات صلح در زمان حیات خسرودوم، دستاوردهای صلح سال 630م برای هر دو دولت و تأثیر دخالت های خسرودوم در امور کلیسای نسطوری در برکناری وی از سلطنت را بررسی کند.
ستیز و سازش أهل البُیُوتات و بزرگان با پادشاه در دورة ساسانیان (از خیزش ساسانیان تا پادشاهی قباد یکم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دورة ساسانیان چندین خاندان کوچک و بزرگ در گسترة ایران پراکنده بودند که ازآن همه، هفت خاندان کارن، سورن، اسپاهبذ، مهران، اسپندیاذ، زیک و خود دودة ساسانی نژاده تر و نیرومندتر از دیگران بودند. هموندان خاندان های هفتگانه نژاده ترین ایرانیان شناخته می شدند و رؤساء این خاندان ها در دستگاه پادشاهی ساسانیان بسیار نیرومند بودند. پیوند این خاندان ها با پادشاه ساسانی آمیزه ای از ستیزها و سازش ها بود. در دورة نیرومندی دستگاه پادشاهی، بزرگان ایرانی و رؤساء خاندان های بزرگ، فرمانبردار پادشاه بودند و اگر پادشاه ناتوان بود، بزرگان و رؤساء خاندان های بزرگ فرمانروایان راستینِ ایران بودند. باوجوداین، در درازای تاریخ ساسانیان، ایرانیان باور داشتند که پادشاه ایران تنها باید هموَندی از تخمة ساسانیان باشد؛ ازاین رو، دیگر خاندان های ایرانی با همه نیرومندی خود و ناتوانی گاه به گاه دستگاه پادشاهی ساسانیان و جنگ ها و آشفتگی های خانگی، دست کم تا چند دهة پایانی تاریخ ساسانیان، این انگاره را نادیده نگرفتند و خواستار ستاندن پادشاهی از چنگ ساسانیان نشدند. پرسش اصلی ما این است که از خیزش ساسانیان تا آغاز فرمانروایی قبادیکم (488تا531م)، أهل البُیُوتات یا خاندان های هفتگانة ایرانی و بزرگان چگونه پیوندی با پادشاه داشته اند؟ این جستار نشان خواهد داد که پیوند بزرگان و خاندان های ایرانی با پادشاه آمیزه ای از ستیزها و سازش ها بوده است. در دورة پادشاهان نیرومند و جنگاور، خاندان های بزرگ ایرانی فرمانبردار پادشاه می شدند و اگر پادشاه ناتوان بود، بزرگان و رؤساء خاندان های بزرگ فرمانروایان راستینِ ایران بودند.
بررسی تحول نقش هیربدان در عصر ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در عصر ساسانی با رسمیت یافتن دین زردشتی شاهد قدرت گرفتن روحانیان زردشتی و تشکیل سلسله مراتب آنان و ظهور دو گروه قدرتمند موبدان و هیربدان هستیم. تقریباً همة محققان بر سرِ اینکه پیشینه موبدان عصر ساسانی طایفه مغان مادی بوده است، توافق نظر دارند اما خاستگاه هیربدانِ عصر ساسانی شناخته نیست. بیشتر منابع، جایگاه هیربدان را در استخر پارس گفته و آنان را وابسته به مناسک ایزدبانو اناهیتا دانسته اند. اما پیش از عصر ساسانی از هیربدان در این منطقه خبری نیست و تنها از دسته ای از روحانیان که نگهبان آتش مقدس بودند، نام می رود. آیا هیربدان عصر ساسانی از میان همین روحانیان آتش برخاسته بودند؟ در این مقاله، کوشش شده ارتباط هیربدان با این دسته روحانیان اثبات شود و سپس با استناد به منابع و شواهد، خاستگاه اولیه هیربدان شناسایی شود. بررسی انجام شده نشان می دهد گرچه خاستگاه روحانیان آتش پیش از عصر ساسانی و هیربدان عصر ساسانیْ شهر استخر در جنوب غربی ایران بوده، اما خاستگاه آغازین آنان شمال شرقی ایران بزرگ بوده و از آن منطقه به جایگاه تاریخی خود کوچ کرده اند.
بررسی شکست ساسانیان در جنگ ذوقار با تکیه بر نظریه های جامعهشناسی جنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جامعه شناسی جنگ با نگاهی موشکافانه، جنگ و عوامل ﺗﺄثیرگذار بر آن را بررسی می کند. این بررسی خود را در سطح علت ها و عوامل ﺗﺄثیرگذار بر آغاز جنگ، پدیدﮤ جنگ و پیامدهای آن نمایان می کند. سقوط ساسانیان در جنگ ذوقار، در شکست های بعدی آنها نقش مهمی داشت؛ بنابراین، بررسی جامعه شناختی این شکست و شکست های بعدی ایران از اعراب که به سقوط ساسانیان منجر شد، اهمیت چشمگیری می یابد. استراتژیی که اعراب در این جنگ و در فرصت اندک برای شکست سپاه قدرتمند ایران به کار بردند، منطبق بر وضع حساس ارتش های ضعیفی بود که در جنگ های نامتقارن در مقابل ارتش های قدرتمند قرار می گیرند. تاکتیک هایی که اعراب به کار بردند، در راستای استراتژی عملیات روانی بود و ضرﺑﮥ هولناکی بر سپاه ایران وارد کرد و ایرانیان را به عقب نشینی مجبور کرد. در این پژوهش، نشان داده می شود که چگونه ایرانیان باوجود داشتن امپراتوری وسیع و منابع و ارتش حرفه ای، در جنگی نابرابر در برابر نیرویی فاقد تجهیزات شکست خورد. این پژوهش با رویکردی جامعه شناسی، به دنبال بررسی جنگ های ایران و اعراب است و از نظر هدف، جز پژوهش های نظری ست و به لحاظ ماهیت و روش کار، در ردیف پژوهش های تاریخی قرار می گیرد و به روش توصیفی تحلیلی به نگارش در آمده است.
بررسی جایگاه جاده ی ابریشم در دوران ساسانیان
حوزه های تخصصی:
جاده ی ابریشم؛ راه بازرگانی است که در هزاره ی اول میلادی چین و اروپا را به هم متصل می کرد. این جاده یکی از بزرگ ترین و طولانی ترین مسیرهای زمینی بود که تجارت چین با کشورهای غربی از طریق آن امکان پذیر می شد. ایرانیان از عواید این جاده استفاده زیادی می نمودند و در امن نمودن آن می کوشیدند. بسیاری از جنگ های دو امپراتوری ساسانی و روم شرقی بر سر جاده ابریشم بود. مقاله حاضر بر آن است که با رویکردی توصیفی تحلیلی به جایگاه جاده ابریشم در دوره ساسانی و نقش آن در مناسبات این حکومت با امپراطوری بیزانس بپردازد. بر این اساس تحقیق حاضر به این نتیجه دست یافته که ساسانیان سلطه ی سیاسی و نظامی برجاده ابریشم داشتند و دستیابی بر موقعیت استراتژیکی و سیاسی و اقتصادی جاده ی ابریشم یکی از مهم ترین دلایل روابط تجاری و همچنین کشمکش های نظامی این حکومت با بیزانس بوده است. بیزانسی ها برای استیلا بر این جاده کوشیدند که مسیر آن را عوض نمایند که موفق نشدند.
خسرو انوشیروان و شکوفایی فرهنگ و تمدن ایران در دورة ساسانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکوفایی فرهنگ و تمدن یک سرزمین پیوند تنگاتنگی با خردمندی و فرهیختگی فرمانروایان آن دارد و اگر این ویژگی ها با بردباری و آزاداندیشی یک فرمانروا همراه شود، نخبگان و اندیشمندان به سوی او روی خواهند آورد. خسرو انوشیروان (531-579 م.) پادشاه فرهیخته و خردمند ساسانیان، چنان که منابع تاریخی ایرانی و ناایرانی گواه اند، هم دانش دوست بود و هم آکنده از بردباری دینی و آزاداندیشی. ازاین رو، در دوره فرمانروایی او دانشمندانی از دیگر سرزمین ها به ایران آمدند که یک نمونه آن، ورود فیلسوفان و پزشکان بیگانه به شهر جندی شاپور در خوزستان بود. خسرو انوشیروان که شیفته دانش و فلسفه بود و همیشه با فیلسوفان و اندیشمندان گفت وگوها و هم اندیشی داشت، تلاش زیادی هم برای گردآوری کتاب های علمی هندی و یونانی و ترجمه ی آنها به زبان پهلوی (= فارسی میانه) انجام داد. همچنین خسرو انوشیروان برای گستراندن امنیّت در ایران، نهادینه کردن فرهنگ کار و کوشش و ایجاد همدلی و یکپارچگی در کشور، که همگی از زمینه های پیدایش و شکوفایی فرهنگ و تمدن ها بوده اند، فعالیت های زیادی کرد. در این پژوهش، کوشش خواهد شد با سودجستن از منابع تاریخی و به روش توصیفی تحلیلی، به اقدامات خسرو انوشیروان برای شکوفایی فرهنگ و تمدن ایرانی پرداخته شود
اجلاس رملّه (524 م) و تأثیر آن بر اقتصاد سیاسی دولت های بیزانس و ساسانی در دریای سرخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال 524 م.، نمایندگان دولت های ساسانی، بیزانس، اعراب لخمی و اعراب حمیری در منطقه رملّه در نزدیکی شهر حیره و در حضور پادشاه لخمی، منذر سوم گرد آمدند. موضوع اصلی این اجلاس، مذاکره برای آزادسازی اسیران بلندمرتبه بیزانسی و عقد پیمان صلح میان بیزانس و منذر سوم لخمی بود که با حملاتی ویرانگر توانسته بود ضرباتی مهلک بر این دولت وارد سازد. با این حال در میانه این اجلاس، نماینده دولت یهودی حمیر نیز با به همراه داشتن نامه ای از سوی ذونواس، پادشاه یمن به جمع مذاکره کنندگان اضافه شد. ذونواس که پس از به قدرت رسیدن در یمن، سیاست خصمانه ای علیه حبشیان مسیحی و دولت بیزانس در پیش گرفته بود، خواستار برقراری پیمان اتحادی میان یمن و دولت های ساسانی و لخمیان به عنوان بزرگ ترین رقیبان دولت بیزانس بود. با این همه، نتیجه مذاکرات دیپلماتیک در اجلاس رملّه به عدم همکاری ساسانیان و اعراب لخمی با دولت حمیری انجامید. این موضوع خیلی زود باعث سقوط سلسله حمیریان در یمن به دست اتحادیه بیزانس و آکسوم شد. با سقوط دولت یهودی حمیر، دولت بیزانس موفق شد، حوزه نفوذ خود را بر کرانه های دریای سرخ گسترش دهد و سیاست فعالی را علیه منافع دولت ساسانی در تجارت میان شرق و غرب در پیش گیرد، لذا از مهم ترین ریشه های حمله نظامی ساسانیان به یمن، در سال 570 م. (سال تولد پیامبر اکرم اسلام) و تصرف این سرزمین به منظور بر قراری توازن قوا و در اختیار گرفتن دروازه جنوبی در برابر بیزانس بود.
ارمنستان و عملیات های نظامی هراکلیوس علیه ساسانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارمنستان از جمله سرزمین های حائل میان ایران و روم در عصر باستان است که از اواسط دوره اشکانیان تا پایان دوره ساسانی، همواره به عنوان یکی از کانون های درگیری میان دو قدرت بزرگ عصر باستان نقش آفرینی کرده است؛ چراکه این سرزمین نه تنها ازلحاظ اقتصادی بلکه ازلحاظ جغرافیایی، سیاسی و استراتژیکی نیز از موقعیّت مناسبی بهره مند بوده است. این پژوهش بر آن است که با استفاده از شیوه پژوهش های تاریخی و با استناد به منابع دست اوّل دوره مورد بررسی، به بررسی نقش و جایگاه ارمنستان در لشکرکشی های هراکلیوس در اواخر دوره ساسانی بپردازد. یافته های این پژوهش بیانگر این است که سپاه ساسانی پس از قتل موریس، نزدیک به دو دهه بر بسیاری از سرزمین های شرقی بیزانس تسلّط پیداکرده بود تا اینکه هراکلیوس با کمک مالی کلیسا، پس از احیا و سازمان دهی نیروها به جای اینکه با نیروهای ایرانی حاضر در قلمرو بیزانس وارد کارزار شود؛ به عقب جبهه در ارمنستان لشکر کشید تا بتواند از این منطقه مهم مناطق غربی ایران ازجمله پایتخت ساسانی را موردحمله خود قرار دهد. سیاست هراکلیوس نتیجه بخش بود و توانست اوّلین پیروزی خود را در ارمنستان به دست آورده، سپس ساسانیان را در نبرد نینوا با شکست قطعی روبرو سازد.
جغرافیای تاریخی شهر دوین و جایگاه آن در مناسبات ایران و بیزانس در روزگار ساسانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی جغرافیای تاریخی شهرهایی که در دوره هایی از تاریخ، اهمیت سیاسی، نظامی، اقتصادی و مذهبی ویژه ای داشته اند، باعث می شود که تحلیل و تعلیل دقیق تری از رویدادهای آن دوران صورت گیرد. از جمله این شهرها بایستی به شهر مرزی دوین اشاره کرد که به لحاظ موقعیت جغرافیایی از جایگاه ویژه ای برخوردار است؛ گرچه قدمت این شهر به هزاره سوم پیش از میلاد می رسد، اما رشد و گسترش آن به اواسط قرن چهارم میلادی باز می گردد. به صورتی که در همین زمان جایگزین پایتخت قبلی ارمنستان یعنی آرتاشات شد و پس از انقراض سلسه اشکانیان ارمنستان، به عنوان مرزبان نشین انتخاب گردید. در واقع این پژوهش در پی آن است تا به موقعیت جغرافیایی این شهر پرداخته و به چرایی اهمیت آن در دایره رقابت های ایران و بیزانس بپردازد. برای نیل به این هدف تلاش شده است از شیوه پژوهش های تاریخی (توصیفی تحلیلی) و بر اساس شواهد موجود و نظریات پژوهشگران، استفاده شود. یافته های این پژوهش حاکی از این است که اهمیت سیاسی- نظامی، اقتصادی- تجاری و مذهبی این شهر، برخاسته از موقعیت ژئوپلیتکی آن بود؛ چنان که تصرف این شهر توسط ایران و بیزانس به منزله تسلط بر مناطق بین النهرین و مناطق ساحلی دریای سیاه به شمار می رفت و از این مناطق می توانستند به راحتی مرکز حکومت یکدیگر را مورد تهدید قرار دهند. از لحاظ اقتصادی و مذهبی نیز به عنوان یکی از مراکزی بود که تبادلات تجاری دو کشور در آنجا صورت می گرفت و در مواقع خاص شوراهای دینی در آنجا تشکیل می شد.
ساخت و کارکرد شهر مرزیِ آرتاشاد در مناسبات ایران و روم در دوره ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمانی که در قرن اول پیش از میلاد (ح 92 ق.م) ایران و روم دو قدرت عصر باستان، با یکدیگر هم مرز شدند، درگیری و تنش هایی را با هم آغاز کردند که تا انقراض ساسانیان و ورود اعراب مسلمان همچنان ادامه داشت. شهرهای مرزی، از جمله شهر آرتاشاد، نقش مهمی را در این درگیری ها ایفا کرده اند. بنابراین این پژوهش با توجه به اهمیت موضوع بر آن است تا ساخت و کارکرد شهر مرزی آرتاشاد را مورد واکاوی قرار دهد. یافته های این تحقیق که با رویکردی توصیفی تحلیلی براساس گردآوری منابع کتابخانه ای صورت گرفته است، نشان می دهد که شهر آرتاشاد توسط آرتاشس پادشاه ارمنستان در قرن دوم پیش از میلاد (ح سال 176 ق.م) ساخته شده است. این شهر که از ساخت مستحکمی برخوردار بوده، از جنبه های ژئوپلیتیکی، سیاسی و نظامی و همچنین اقتصادی و تجاری برای ایران و روم حائز اهمیت بوده است؛ چنان که هرکدام از این قدرت ها درصدد تسلط بر این شهر مهم بودند. دستیابی به این شهر کلید فتح ارمنستان بود و دو قدرت باستانی با تصرف این شهر می توانستند از آن جا به مانند استراحتگاهایی برای لشکرکشی ها، زرادخانه ها استفاده کنند و سرزمین های یکدیگر را مورد تعرّض قرار دهند. از حیث اقتصادی و تجاری نیز تصرف آرتاشاد، که یکی از مراکز گمرکی میان دو امپراتوری مطرح بود، به منزله دستیابی به سود سرشار مالی در این شهر مرزی به شمار می رفت.
پایگاه فرهنگی قلعه جص و کنشت مجوسان در سده های نخستین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با ورود اسلام به ایران، فرهنگ و تاریخ پیش از اسلام را گروه هایی از ایرانیان دانش دوست حفظ کردند که در باختر کهگیلویه و خاور ارجان، پیرامون قلعه جص می زیستند. بررسی قلعه جص و جایگاه علمی و فرهنگی آن از اهداف مهم این پژوهش است. قلعه ای که براساس منابع تاریخی، در حفظ تاریخ پادشاهان پیش از اسلام و آداب ورسوم ایرانی و علوم زرتشتی نقش مهمی داشت و از مهم ترین قلعه های اشغال شده توسط اسماعیلیان نزاری در سده پنجم قمری بود. این پژوهش در پی پاسخ به دو پرسش اساسی است: 1. موقعیت دقیق قلعه جص و کنشت مجوسان ارجان کجاست؟ جایگاه قلعه جص در تاریخ علمی و فرهنگی ایران چگونه بوده است؟ روش پژوهش تاریخی تحلیلی است و نتایج پژوهش نیز از راه بررسی میدانی و مطالعات کتابخانه ای، با بهره بردن از داده های باستان شناختی و زبان شناختی و منابع نوشتاری کهن به دست آمده است. قلعه یا دژ جص که امروزه ساکنان منطقه آن را قلعه دِز می نامند، در آغاز دوران اسلامی محل نگهداشت و تدریس کتاب های علمی و تاریخی ایران، به ویژه پادشاهان پیش از اسلام، بوده است. موقعیت استراتژیک این قلعه که در مسیر ارتباطی اَرجان به اصفهان بود و وجود گروه های زرتشتی در پیرامون آن از مهم ترین علت های اشغال آن توسط اسماعیلیان بود. در نزدیکی این قلعه، کنشت مجوسان وجود داشت که باید محل این مکان را در بناهای موسوم به سه گنبدان دانست. از این دو مکان، یعنی قلعه جص و کنشت مجوسان، باید در حکم «پایگاهی علمی و فرهنگی» یاد کرد.
تأملی بر تاریخ و آثار فرهنگی هپتالیان در ایرانِ عصر ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گستردگی قلمرو ساسانیان گذشته از ثروت و قدرتی که برای شاهنشاهان ساسانی به ارمغان می آورد، در زﻣیﻨﮥ حفظ یکپارچگی ایران مشکلاتی را باعث می شد. نواحی شرقی ایران که با پایتخت و مرکز حکومت فاصله داشت، بیشتر از نواحی دیگر در معرض ناآرامی بود. هجوم اقوام هپتالی و دست اندازی آنها به ایالات شرقی ایران بخش عمده ای از این ناآرامی ها را به وجود می آورد. هپتالیان علاوه برآنکه در مقاطعی از تاریخ بر خط مشی سیاسی و روابط بین المللی ساسانیان تأثیر گذاشتند، در تعیین الگوهای فرهنگی و هنری نیز نقش عمده ای ایفا کردند. بنابراین شناخت این تأثیرات در گرو مطالعه ماهیت قومی و شیوه معیشت هپتالی هاست و به تعیین حدود جغرافیایی قلمرو آنها در ادوار مختلف نیازمند است. با این هدف، مقاله پیش رو با تکیه بر متون تاریخی، وقایع مرتبط با اقوام هپتالی را در شرق ایران تشریح می کند و آثار مادی فرهنگ آنها را به مثاﺑﮥ شواهد تاریخی برمی شمارد. مطالعه توأمان تاریخ، جغرافیای تاریخی و آثار فرهنگی هپتالیان راهگشای رویکرد جدیدی در مطالعه تاریخ و باستان شناسی مناطق شرقی ایران در دوره ساسانی است.
جایگاه سیاسی شهر شوش و دلایل افت سیاسی اقتصادی آن در دورة ساسانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شهر شوش یکی از شهرهایی است که به دلیل قرار گرفتن در یک موقعیت جغرافیایی خاص، دارای اهمیت ویژه ای در تاریخ ایران بوده است. این شهر، به دلیل داشتن پیشینة تاریخی، به خصوص در دورة ایلامیان و هخامنشیان، از جایگاه و اهمیت ویژه ای برخوردار بود و یکی از مناطق کلیدی و سرنوشت ساز در تاریخ این دوران به شمار می رفت. در عهد ساسانیان، با اینکه شوش در مسیر جادة ابریشم قرار داشت و از اهمیت تجاری- اقتصادی ویژ ه ای برخوردار بود، اما بیشتر مدارک و شواهد نشان دهندة سقوط سیاسی اقتصادی این شهر در این دوره است. این پژوهش، تلاش دارد تا به روش تاریخی و با استفاده از مدارک و شواهد تاریخی و یافته های باستان شناسی، همچنین با تکیه بر منابع این دوران، به جایگاه و اهمیت شهر شوش و دلایل افت و سقوط آن در دورة ساسانیان بپردازد.
نقش بزرگان و نژادگان در محاکمه و مرگ خسرو پرویز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فوریة 628 م. گروهی از بزرگان و هموندان خاندان های نژادة ایرانی و فرماندهان سپاه که از شیوة فرمانروایی و سیاست های خسرو پرویز (590-628 م.) به خشم آمده بودند، در یک شورش بزرگ، خسرو را به زندان انداختند و شیرویه، بزرگ ترین پسر او را به تخت نشاندند. آنها گستاخانه از پادشاهِ دست نشاندة خود، خواهان کشتن خسرو شدند، امّا شیرویه که از سویی نمی خواست دست به خون پدرش بیالاید و از سوی دیگر، در چنگ شورشیان گرفتار شده بود، به اشارة بزرگانِ بیزار از خسرو، در پیغامی به پدرش یکایکِ گناهان او را یادآور شد، تا اگر می تواند پاسخی به آنها دهد، تا شاید بزرگان از ریختن خون او درگذرند. خسرو به زبانی آمیخته با نکوهشِ شیرویه، برای همة کارها و سیاست های خود استدلال هایی آورد و به یکایک گناهان چنان پاسخ داد که حتی شیرویه با شنیدن آنها، بهانه ای برای کشتن پدرش نمی دید، امّا بزرگانْ خشمگینانه کشتن او را خواستار بودند و کامیاب هم شدند. پیغام نامة شیرویه به پدرش را می توان گزارش محاکمة خسرو پرویز نامید که در آن، بزرگان ایرانی از زبان شیرویه ستمگری ها و شیوة زیان آورِ پادشاهی خسرو را یادآور شده اند تا گناهکاری او و حقّانیت بزرگان ایرانی برای همگان آشکار گردد. پاسخ های خسرو به نامه شیرویه هم، دفاعیة خسرو در این محاکمه است که در آن می کوشد حقّانیت و درستی سیاست ها و شیوة فرمانروایی خود را بازگوید. در این جستار، به مطالعة پیغام نامة شیرویه به پدرش و پاسخ های او، و چگونگی محاکمه و کشته شدن خسرو پرویز خواهیم پرداخت و می کوشیم اهمیّت تاریخی این پیغام نامه ها را برای شناخت پاره ای از سیاست های خسرو پرویز و رخدادهای دورة او نشان دهیم.
ستیزة خاندان های نژاده با انگارةحقّایزدیِ شهریاری ساسانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایرانیان در درازای تاریخ ساسانیان، باور داشتند که پادشاه ایران تنها باید هموَندی از تخمه ساسانیان باشد.هموَندان خاندان های نژاده ای همچون اسپاهبد، مهران، کارن، سورن و دیگر خاندان های ایرانی، دست کم تا چند دهة پایانی تاریخ ساسانیان، این انگاره را نادیده نگرفتند و خواستار ستاندن پادشاهی از چنگ ساسانیان نشدند. تنها در شامگاه تاریخ ساسانیان بود که باور به حقِّ ایزدی و خاندانیفرمانروایی ساسانیان، اندکی رنگ باخت و هموَندان پاره ای خاندان های بزرگ خواستار گرفتن تخت پادشاهی ایران شدند. اگرچه آنها چندان کامیاب نبودند و از دیدگاه بیشتر ایرانیان، ربایندة حقِّ ایزدی فرمانروایی ساسانیان انگاشته می شدند، امّا ستیزه های پاره ای خاندان ها با پادشاه بزرگ تیسفون، گذشته از جنگ های خانگی و شورش ها، چنان شالوده های پادشاهی ساسانیان را لرزانید که در یورش عرب ها به ایران، دیگر توانی برای پایداری و جنگ با دشمن وجود نداشت.در این پژوهش، سؤال اصلی این است که خاندان های نژاده و بزرگان ایرانی، از آغاز پادشاهی هرمزد چهارم تا مرگ یزدگرد سوم دربارة حقِّایزدیِ شهریاری ساسانیان چه دیدگاهی داشته اند؟ این جستار نشان خواهد داد که در این برهة زمانی، باور به حقِّ ایزدی خاندان ساسانیان برای فرمانروایی در ایران، سست شده بود و هموَندان پاره ای خاندان های نژاده حتی برای ستاندن تاج و تخت پادشاهی ایران با ساسانیان به ستیزه برمی خاستند.
بررسی علل شکل گیری ایده آلیسم انقلابی مزدک و تأثیر آن در عدم موفقیت این جنبش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیشتر پژوهش هایی که در دهه های اخیر به جنبش مزدکی پرداخته اند، ساختار طبقاتی جامعة ایران عهد ساسانی را عامل شکل گیری تندروانة آن دانسته و این موضوع را حاصل ناکارآمدی این بافت اجتماعی می دانند؛ از این رو در صددند به این قیام صورتی منطقی و واقعی ببخشند. در این پژوهش برآنیم نشان دهیم ساختار طبقاتی جامعه ایران باستان که ریشه های عمیقی در واقعیت های جامعة ایرانی داشت، نه تنها عامل بی ثباتی و نارضایتی عمومی نبوده، بلکه مهم ترین عامل ثبات، نیرومندی ساخت و بافت اجتماعی و عنصری مهم در تثبیت و تداوم بنیان قدرت و تولید ثروت بوده است. ایده های مزدک بیشتر حاصل اندیشه هایی است که متأثر از فلاسفه ایده آلیست یونان باستان، در گفتمان گنوسیستی آسیای غربی مقارن با دوران ساسانی و کمی پیش از آن، شکل گرفته بود و ریشه هایی غیر ایرانی و نامأنوس با واقعیت های جغرافیایی اجتماعی ایران داشت. از این رو، این قیام موفق به جذب قشر نخبه و شکل دهی ساختار نوینی از جامعه و حکومت نشد و تأثیرات انقلابی و آرمان خواهانة آن عامل بسیاری از ناکامی های شورش ها و قیام ها گردید.
سه چهرهٔ یک پادشاه؛ گناهکار، پیروزمند و نیک، یا کوروشِ دیگر؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یزدگرد یکُم. 399-420 میلادی با دوری جستن از جنگ با امپراتوری روم که خود سخت گرفتار شورش ها و آشفتگی های سیاسی بود و پایان بخشیدن به پیگردها و آزارهای گهگاه مسیحیان و یهودیان، هم بزرگان ایرانی خواهنده جنگ با دشمن دیرینه ایران را به خشم آورد و هم آزردگی و ناخشنودی موبدان زردشتی را که هیچگاه چشم دیدن بردباری مذهبی شهریاران ایران و گسترش فزاینده آموزه های مذهبی بیگانه در ایران را نداشتند. از این رو، در سُنَّت تاریخنگاری ساسانیان، که بازتاب دیدگاه موبدان و بزرگان زردشتی است، گویا بیش تر در واکنش به بردباری و شکیبایی مذهبی یزدگرد با یهودیان و مسیحیان، او چهره فرمانروایی گناهکار، خشن و ستمگر به خود می گیرد. گذشته از این چهره زشت یزدگرد، دو چهره دیگر هم از او، در ادبیات یهودی و مسیحی، به چشم می آید. گزارش های یهودی که از پیوند دوستانه یزدگرد با یهودیان سخن می گویند، او را بسیار نیک خواه و هوادار یهودیان و همچون یک کوروش دیگر می خوانند و مسیحیان همروزگار یزدگرد، او را فرمانروایی پیروزمند و نیک و همچون یک کنستانتین دیگر برای دنیای مسیحیت می انگاشتند. در این پژوهش، کوشش خواهد شد از دیدگاه زردشتیان، یهودیان و مسیحیان، به توصیف این سه چهره یزدگرد و واکاوی ناسازگاری نگاه سُنَّت ایرانی با گزارش های یهودی و مسیحی درباره دوره فرمانروایی یزدگرد پرداخته شود.
ساسانیان و اعراب
حوزه های تخصصی:
چندین سال پس از آغاز برنامهٔ کشورگشایی اردشیر یکم (حدود سال 242-224 میلادی)، ساسانیان نبردهای نظامی را در دو منطقهٔ شمال شرق عربستان و عمان به عهده گرفتند. در اواخر دورهٔ ساسانیان، آن ها شهر عدن را در یمن فتح کردند. با این وجود، به طور کلی به نظر می رسد که ساسانیان کنترل سیاسی را توسط موکلان عرب خود در عربستان اعمال می کرده اند.
تأثیر جنگ های ایران و بیزانس (603 تا 628 م) در فروپاشی دولت ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران ساسانی در اوایل سده هفتم م، در اثر جنگ های طولانی با امپراتوری بیزانس (603 تا 628 م) و شکست بعدی آن، توان نظامی و دفاعی خود را از دست داد و به بحرانی سیاسی و اقتصادی گرفتار شد. پیش از این، براساس مطالعات سکه شناختی، معلوم شده بود که پس از این شکست، تنها در تعدادی از ایالت های ایران به نام پادشاهان ساسانی سکه ضرب می شد. این گویای آن است که ایالت های دیگر از کنترل آنان خارج شدند. همچنین، منابع ادبی نشان داده اند که سرزمین های ساسانیِ عرب نشین نیز بعد از شکست ساسانیان از بیزانس، از سلطه آن ها خارج شدند. در این مقاله، نگارنده نشان داده است که براساس مدارک باستان شناختی و سکه شناختی، ایالت های شمالی دولت ساسانی که صحنه اصلی جنگ های بیزانسی بود، بیشترین آسیب ها را دید و از حدود 623 م، از کنترل دولت ساسانی خارج شد. از دست رفتن این ایالت ها بی شک عامل مهمی در تضعیف دولت ساسانی از نظر نظامی و مالی بوده و در نتیجه، از عوامل شکست آن دولت به دست اعراب مسلمان بود. این عامل همچنین، نقش مهمی داشت در رخنه سریع اعراب مسلمان در ایالت هایی که مدت ها بود از کنترل ساسانیان خارج شده بودند.
پارت و خراسان در دوره ساسانی: پژوهشی در جغرافیای تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی پیشینه تاریخی سرزمین های ایرانی در دوره باستان، به روشن بودن زمینه جغرافیایی آن ها بسیار وابسته است. در این میان ابهام در موقعیت ایالات/نواحی ایران می تواند به پریشانی و جابجایی رویدادهای تاریخی، و در نتیجه بر تحلیل پیامدهای آن ها تأثیر بگذارد. ابهام در جایگاه پارت در دوره ساسانی، نمونه روشنی است که سبب آشفتگی در توصیف تاریخی و جغرافیایی نواحی دیگر پیوسته به آن نیز گردیده است. بر خلاف تصور رایج که پارتِ دوره ساسانی را در شمال شرق فلات ایران می داند که سپس به خراسان تغییر نام یافت، مدارک موجود از اوایل دوره ساسانی تأیید نمی کنند که پارت در این زمان در شمال شرق ایران قرار داشته است. در منابع کتیبه ای اوایل ساسانی همچون کتیبه شاپور یکم بر کعبه زردشت، ابرشهر در شمار ایالت های شمال شرق ایران، و پارت ایالتی در نواحی مرکزی، در شمال پارس و خوزستان نام برده شده است. در اصلاحات اداری سده ششم م.، تقسیمات اداری تازه ای جایگزین نظام پیشین شد که در نتیجه آن، کشور به چهار بخش (کوست)، هر یک شامل چند ایالت تقسیم شد. در این میان، نام خراسان برای نخستین بار به صورت یکی از بخش های چهارگانه کشور و شامل ایالت های پیشین شمال شرق ایران در منابع کتیبه ای این دوره و منابع کتبی پس از آن ظاهر شد و بدین سان، نگارنده با مقایسه این دو دسته از مدارک، نتیجه گرفته است که تغییری در نام، از پارت به خراسان، در دوره ساسانی صورت نگرفته است.