مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
آسیا پاسیفیک
حوزه های تخصصی:
در آغاز قرن بیست ویکم، آمریکا با خیزش اقتصادی و نظامی چین رو به رو شد؛ کشوری که هم اکنون رقیب آمریکاست و در آینده ای نزدیک تهدیدی برای او در نظام جهانی تلقی خواهد شد. هم اکنون عواملی نظیر نفوذ اقتصادی این کشور نوظهور در مناطق مختلف جهان و عضویت دائمی و دارا بودن حق وتو در شورای امنیت سازمان ملل از یک سو و حجم وافر بدهی های مالی و کاهش مستمر نفوذ اقتصادی و سیاسی آمریکا در جهان، از سوی دیگر، که مواجهه و مقابله مستقیم آمریکا با این کشور را دشوار کرده است ، ذهن راهبردشناسان آمریکایی را برای مقابله با چین به خود مشغول کرده است. بنابراین در این مقاله تلاش شده است راهبرد های سیاسی و امنیتی آمریکا از سال 2008 تا 2012 در قبال خیزش اقتصادی، نظامی و سیاسی چین بررسی شود. در پژوهش حاضر اعتقاد بر این است که آمریکا با بهره گیری از نظریه موازنه نرم، درصدد است از سلطه نظامی چین و فرامنطقه ای شدن قدرت چین جلو گیری کند. در این راستا آمریکا از طریق برقراری روابط گسترده نظامی و متعهد کردن کشورهای پیرامونی چین به خود، استفاده از مناطق چالش زا به عنوان ابزاری برای فشار بر این کشور، بهره گیری از سازمان ها و نهادهای بین المللی و منطقه ای برای افزایش هزینه های سیاسی و اقتصادی چین و رقابت با چین در مناطق مختلف جهان برای کاهش نفوذ این کشور، به دنبال مهار و انزوای دولت پکن است.
امریکا و ظهور جهانی چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از اواخر دهه 1980، چین از دولتی انقلابی با اهداف تجدیدنظرطلبانه نامحدود نسبت به نظم بین المللی، به دولتی با اهداف تجدیدنظرطلبانه محدود دگرگون شده است. سه دهه رشد چشمگیر اقتصادی و نوسازی تدریجی نظامی قابلیت های این دولت را برای هژمونی منطقه ای افزایش داده است. در اثر آن، چین به چالشی برای نظم منطقه ای تحت رهبری ایالات متحده در آسیا پاسیفیک تبدیل شده است و پکن رفته رفته از موضعی نیرومندتر وارد معادلات اقتصادی، امنیتی، سیاسی و مناقشات منطقه ای شده است. به طوریکه واکنش همسایگان و ایالات متحده را به عنوان حافظ نظم منطقه ای برانگیخته است. در این راستا این مقاله به طرح این فرضیه پرداخته است که ظهور چین برای نظم تحت رهبری منطقه ای امریکا در آسیا پاسیفیک مخرب دریافت شده که در پاسخ به آن ایالات متحده نقشی محوری در بازموازنه چین اتخاذ کرده است. در این پژوهش از روش تبیینی استفاده شده و نظریه موازنه منافع، راهنمای بررسی فرضیه قرارگرفته است.
پاسخ آمریکا به رشد چین: استراتژی بازیابی توازن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره ششم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۲۰
93 - 136
حوزه های تخصصی:
ایالات متحده به مثابه یک هژمون منطقه ای نمی خواهد که در دیگر مناطق، هژمون های رقیبی برایش شکل گیرد. بنابراین پس از رسیدن به هژمونی منطقه ای در نیم کره ی غربی، در صدد بوده است که مانع کنترل آسیا و اروپا توسط دیگر قدرت های بزرگ شود. چندین قدرت بزرگ یعنی ژاپن و آلمان تا پیش از 1945.م و پس از آن شوروی قابلیت تبدیل شدن به هژمون های منطقه ای را داشته اند. هم اکنون نیز چین پس از چهار دهه نوسازی چشم گیر، قابلیت بخش های حیاتی اش را برای دست یابی به هژمونی منطقه ای در آسیا پاسیفیک افزایش داده، به گونه ای که بر محاسبات کلان ایالات متحده در منطقه ی آسیا پاسیفیک تاثیر گذاشته است. در این مقاله سعی شده است که به این پرسش پاسخ داده شود که اساساً سبب حضور ایالات متحده در مناطق مختلف جهان چیست؟ و چه چیزی موجب تغییر استراتژی این قدرت بزرگ، در آسیا پاسیفیک شده است؟ در پاسخ به پرسش اصلی پژوهش، این فرضیه طرح شده است که امنیت ملی امریکا متأثر از توازن قوا در دیگر مناطق است و حضور امریکا در مناطق مختلف جهان پاسخی به رشد هژمون های منطقه ای است و استراتژی جدید این کشور در آسیا پاسیفیک نیز در همین راستا پاسخی به افزایش قدرت چین است. در این پژوهش سعی شده است که این فرضیه به شیوه ی تبیینی بررسی شود.
استراتژی آمریکا و چین در منطقه آسیا پاسیفیک همکاری و تعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۵ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۳ (پیاپی ۹۹)
675 - 700
حوزه های تخصصی:
حوزه آسیا پاسیفیک با برخورداری از نقش مهم و رو به رشد در معادلات و رقابت های جهانی به یکی از مهم ترین مراکز ثقل استراتژیک جهان تبدیل شده است. این منطقه برمبنای ویژگی های اقتصادی، سیاسی و امنیتی آن، محل تلاقی سیاست قدرت های بزرگی چون ایالات متحده آمریکا و چین می باشد. در واقع، ساختار روابط در این منطقه برمبنای مناسبات این دو قدرت در حال شکل گیری است و در کنار آن بازیگرانی همانند «آ سه آن»، ژاپن، کره جنوبی و هند تأثیرات خاص خود را بر مسائل امنیتی منطقه دارند. از آنجا که چین به عنوان بزرگ ترین قدرت درون منطقه ای آسیا و آمریکا به عنوان قدرت برتر جهانی نقش مهمی در معادلات امنیتی منطقه دارند، این مقاله درصدد است با رویکردی مقایسه ای به بررسی استراتژی آمریکا و چین در منطقه بپردازد. به عبارت دیگر، مقاله حاضر درصدد پاسخ به این سئوال است که: آیا استراتژی چین و آمریکا در آسیا پاسفیک در آینده آن ها را به سمت تقابل سوق خواهد داد یا به سوی همکاری؟
در این راستا، براساس تئوری وابستگی متقابل و با استناد به رویکرد مقایسه ای در حوزه های مختلف سیاسی، امنیتی، اقتصادی، نظامی و انرژی ارزیابی نهایی این خواهد بود که راهبرد چین و آمریکا در حوزه اقیانوس آرام به سوی رقابت توأم با همکاری به پیش می رود.
بنیان های ژئوپلیتیکی رقابت ایالات متحده آمریکا و چین در آسیا-پاسیفیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۸)
53 - 81
حوزه های تخصصی:
رشد سریع اقتصادی چین در پرتو به کارگیری یک استراتژی کارآمد ملی باعث شده است که چین به طور متوسط هر هشت سال یک بار تولید ناخالص داخلی خود را دوبرابر کند. چین به بزرگترین شریک تجاری ایالات متحده تبدیل شده است. بزرگترین منبع واردات و سومین بازار صادراتی ایالات متحده است. ظهور چین در دو دهه گذشته، چشم انداز سیاست جهانی را بازسازی کرده است. تنش فزاینده بین ایالات متحده و چین با توجه به این واقعیت که ایالات متحده و چین هم از نظر ژئوپلیتیکی و هم از نظر ایدئولوژیک با یکدیگر در حال هستند، یادآور رقابتهای آمریکا با شوروی سابق در دوران موسوم به جنگ سرد است. نظر به اهمیت آسیا – پاسیفیک در کلان روندهای ژئوپلیتیکی این مقاله در صدد است باروش توصییفی و تحلیلی و استفاده از منابع در دسترس، بنیان های ژئوپلیتیکی رقابت ایالات متحده آمریکا و چین در آسیا-پاسیفیک بپردازد. یافته ها نشان می دهد ایالات متحده و متحدان خود در جبهه ژئواستراتژیک بحری سعی در ایجاد محدودیت و چالش برای چین به عنوان یک قدرت بری تاثیرگذار بر فرآیندهای منطقه ای و جهانی هستند. چین که خود را در محاصره متحدان آمریکا می بیند سعی دارد با بکارگیری استراتژیهای ژئوپلیتیکی متفاوت زنجیره متحدان آمریکا در اطراف خود را گسسته و با ورود به مناطق مختلف جهان، آمریکا و متحدان غربی آن را به چالش بکشد.