مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
عربستان سعودی
منبع:
مطالعات شبه قاره سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
255-276
تا 1947 میلادی، ایران و هند، دو کشور همسایه بودند که به واسطه تقسیم استعماری شبه قاره، کشور حایل پاکستان با انبوهی از مشکلات جایگزین هند شد. پس از این تاریخ، مسایل داخلی و خارجی هند و پاکستان به شدت به یکدیگر گره خورد. امروزه شناخت سیاست خارجی پاکستان بدون درک عمیق محیط سیاسی- امنیتی پیچیده آسیای جنوبی بخصوص در تطبیق با هند و افغانستان، امکان پذیر نیست. هدف این مقاله امکان سنجی و بررسی چالش های پیشروی همگرایی ایران با پاکستان در مقایسه و تطبیق با هند است. یافته های پژهشی نشان می دهد با وجود اینکه ایران و پاکستان دارای زمینه همگرایی اند، این مهم تا حالا به صورت واقعی محقق نشده است. برعکس در انطباق با پاکستان؛ هند، در اغلب زمینه هایی که روابط پاکستان با ایران واگرا است، روابط همگرا و روبه رشدی با ایران دارد. قابل یادآوری است که هدف نویسندگان مقاله، ارایه پیشنهادی مبنی بر جایگزینی و ترجیح هند بر پاکستان و برعکس آن، در مناسبات و روابط خارجی ایران نیست؛ حال آنکه پاکستان همسایه مطمین و قابل احترام ایران است و هند به واسطه پتانسیل های فراوان و سطح گسترده روابط- در سیاست خارجی ایران کشوری است راهبردی. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی- تحلیلی و بر مبنای روش کیفی است. گردآوری داده ها، با استفاده از منابع و ابزار کتابخانه ای است.
اختلافات راهبردی آمریکا و عربستان در جهان عرب (2010-2017)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
62 - 83
حوزه های تخصصی:
به لحاظ تاریخی روابط آمریکا و عربستان بر مبنای نفت در مقابل امنیت استورا بوده است که بر اساس آن عربستان سعودی از حفظ ثبات بازار جهانی انرژی حمایت کرده و در مقابل آمریکا نیز امنیت این کشور در مواجه با تهدیدهای منطقه ای را تضمین کرده است. با وجود این، تغییراتی در دهه دوم قرن جدید اتفاق افتاده است. در واقع، روابط عربستان سعودی و آمریکا در دنیای عرب طی دوره ریاست جمهوری باراک اوباما دچار گسست هایی شد. در این زمینه، راهبرد دو کشور برای مواجهه با بی ثباتی های جهان عرب که از آن به بهار عربی یاد می شود، بویژه در مصر، در مرکز اختلافات فی مابین دوکشور قرار داشت که منجر به ایجاد چالش هایی بین آنها شد. از این رو، با استفاده از روشی تبیینی، در این پژوهش تلاش بر این است تا عواملی که منجر به اختلافات راهبردی عربستان و آمریکا در دنیای عرب بین سالهای 2010-2017 شده است، شناسایی شود. فرض مورد نظر این است که تلاشهای آمریکا برای انطباق با تغییرات ژئوپلیتیکی نظام بین الملل منجر به ایجاد اختلافات راهبردی بین آنها در دنیای عرب از سال 2010-2017 شده است.
تحلیلی بر روابط راهبردی عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی علیه انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۷
125-146
حوزه های تخصصی:
در این مقاله تلاش می شود ضمن ارائه تحلیلی از روابط رژیم صهیونیستی و عربستان سعودی، به این سؤال پاسخ داده شود که آیا با توجه به اختلافات عمیق میان آنها و همچنین تضاد ایدئولوژیک دو کشور با هم، امکان تعمیق و گسترش روابط بین آنها وجود دارد؟ مقاله حاضر با بهره گیری از تئوری توازن تهدید استفان والت به عنوان چارچوب نظری، فرضیه اتحاد استراتژیکی دو کشور عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی را به ویژه در تقابل با ایران به آزمون می گذارد و نتیجه می گیرد که با توجه به گسترش قدرت و نفوذ ایران در منطقه غرب آسیا، دو کشور مذکور ضمن احساس تهدید مشترک از این واقعیت و با اتخاذ یک سیاست عملگرایانه، به نزدیکی هرچه بیشتر به یکدیگر و تعمیق روابط دوجانبه اقدام نموده اند و در آینده نیز این روابط خود را بیش از پیش تقویت خواهند کرد.
عربستان سعودی و نظم منطقه ای: از هژمونی گرایی تا موازنه سازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حالی که تحولات جهان عرب بعد از آغاز جنبشهای مردمی در سال 2011 در دگرگونی سیاست خارجی عربستان نقش اساسی داشت، به قدرت رسیدن ملک سلمان به عنوان نقطه عطفی مهم در تغییر جهتگیری سیاست خارجی ریاض از رویکردی محافظهکارانه به فعالانه و تهاجمی محسوب میشود. بر این اساس این مساله اهمیت مییابد که عربستان سعودی در شرایط جدید چه اهداف و مطلوبیتهایی را در خصوص نظم منطقه ای دنبال میکند؟ مساله مهم دیگر آن است که عربستان در پیشبرد این اهداف چه ظرفیتها و فرصتهایی را در اختیار دارد یا با چه موانع و چالشهایی مواجه است؟ یافته اصلی مقاله آن است که عربستان اهداف خود در خصوص نظم منطقهای را در سه سطح یا لایه تعریف کرده است که عبارتند از: هژمونیگرایی سخت در محیط پیرامونی یا حوزه شبه جزیره عربی؛ هژمونیگرایی نرم در حوزه جهان عرب و؛ موازنهسازی در سطح خاورمیانه. این کشور از ظرفیتها و فرصتهای مناسبی برای پیشبرد اهداف خود برخوردار است که شامل ظرفیتها یا عناصر قدرت ملی، فرصتهای ناشی از بحران در محیط منطقهای و همچنین روابط و حمایتهای بینالمللی است. اما در مجموع برخی ضعفهای ساختاری، حضور و نقش آفرینی طیف قابل توجهی از بازیگران منطقهای به عنوان رقیب و شکنندگی شرایط و روابط و سرعت تحولات منطقه به عنوان موانع عمده پیش روی رهبران سعودی محسوب می شود.
انگاره های هویتی و تبیین سیاست خارجی عربستان در قبال عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال ششم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۱ (پیاپی ۵۱)
197 - 223
حوزه های تخصصی:
سیاست منطقه ای عربستان سعودی به عنوان کشوری تاثیرگذار در خاورمیانه و جهان عرب در طول دهه اخیر متاثر از تحولات جدید خاورمیانه به ویژه نفوذ منطقه ای جمهوری اسلامی ایران به ویژه در عراق شکل گرفته است. اغلب تحلیل ها پیرامون سیاست خارجی ریاض در قبال دولت جدید عراق، بر مبنای رویکردهای واقع گرایانه شکل گرفته و کمتر به نقش عناصر هنجاری و هویتی توجه شده است. نوشتار سعی دارد با روش تحلیلی- توصیفی و نظریه سازه انگاری با تحلیل سیاست خارجی عربستان، به این سوال پاسخ گوید که انگاره های هویتی چه نقشی در سیاست خارجی عربستان در قبال عراق داشته است ؟ همچنین این فرضیه را به آزمون می گذارد که سیاست خارجی عربستان در قبال عراق را علاوه بر رویکردهای مادی و واقع گرایانه، می توان بر اساس انگاره های هویتی این کشور نیز تبیین کرد. یافته ها نشان می دهند که سیاست خارجی عربستان در قبال عراق در حوزه های منطقه ای و بین المللی در واقع از تلفیق انگاره های هویتی این کشور از قبیل عربیت، اسلام وهابی، سیستم سیاسی سلطنتی و نفت خیزبودن شکل یافته که نقش بسزایی در رویکرد آن در مداخله، تغییر وضع موجود و افزایش بی ثباتی در عراق داشته است.
اقتصاد سیاسی بین الملل و ظهور و کارکرد داعش در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«داعش [1]»، تشکیلاتی تروریستی در خاورمیانه، خصوصاً عراق و سوریه است. این تشکیلات از سال 2013، موفقیت های زیادی را در عرصه های نظامی کسب کرد و هزاران نفر از نقاط مختلف جهان را به خدمت خود درآورد. ماهیت و سیر تحولات عصر جهانی شدن، از جمله تروریسم، از ابعاد اقتصادی، سیاسی و امنیتی برخوردار است؛ به طوری که تبیین این تحولات نیازمند فهم پیوند های میان مؤلفه های اقتصادی، سیاسی و امنیتی و تأثیرات متقابل آن ها در تمامی سطوح داخلی، منطقه ای و بین المللی است. این تبیین، با کاربرد رویکرد اقتصاد سیاسی بین الملل [2]امکان پذیر است. تلاش داریم به این سؤال پاسخ دهیم که «چگونه تأثیرات متقابل عوامل اقتصادی، سیاسی و امنیتی منطقه ای و بین المللی، ظهور گروه تروریستی داعش و روند تحولات آن را در منطقة خاورمیانه سبب شده اند؟» در این مقاله، به تأثیرات ساختارهای سیاسی و نظامی-امنیتی خاورمیانه و توسعه نیافتگی سیاسی و اقتصادی منطقه ای بر روند شکل گیری داعش می پردازیم. هم چنین، به بررسی سیاست های مالی حمایتی برخی از کشورها، به ویژه آمریکا و عربستان سعودی از این تشکیلات، خواهیم پرداخت. به علاوه، ابعاد نظامی و امنیتی خاورمیانه و ارتباط آن با شکل گیری و کارکرد داعش را در چارچوب رویکرد اقتصاد سیاسی بین الملل مورد بررسی قرار خواهیم داد. [1] Islamic State of Iraq and al-Sham (ISIS) [2]International Political Economy
جابه جایی قدرت در عربستان سعودی: تأثیرات تغییر ولایتعهدی بر ساختار سیاست خارجی عربستان سعودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خاورمیانه را می توان کانون نخست بحران های سیاسی، اعم از جنگ، تروریسم، کودتا و دیگر بحران های مختلف قلم داد کرد. به عنوان مثال، در سال 2017 و پس از سفر دونالد ترامپ به عربستان سعودی، وقایع متعددی در منطقه به وقوع پیوست. رویدادهایی همچون قطع روابط سیاسی میان قطر و عربستان سعودی، حملات موشکی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی به مواضع تروریست های داعش در دیرالزورو تغییر ولایت عهدی در عربستان سعودی که ملک سلمان، پادشاه این کشور، طی فرمانی محمد بن نایف را از سمت ولایت عهدی خلع و پسرش محمد بن سلمان را به این سمت برگماشت. در این مقاله، نویسندگان با بهره گیری از روش های تطبیقی، تحلیلی-توصیفی و نیز نظریة آلوین تافلردر خصوص جابه جایی در قدرت، درصدد ارایة پاسخی متقن به این سؤال اند که «جریان شناسی واگذاری قدرت به محمد بن سلمان از سوی پادشاه عربستان چه بوده است؟» و این که «خاندان آل سعود با این تغییرات، بحران های منطقه ای را چگونه حل وفصل خواهد کرد؟». یافته های مقاله حاکی از آن است که «ضعف و مواضع اعتدال گرایانة محمد بن نایف در بحران های منطقه، سیاست های پراگماتیستی محمد بن سلمان در قبال یمن، عراق، سوریه و ایران و جاه طلبی های وی در کنار مواضع نزدیک به رژیم صهیونیستی و آمریکا، او را به مناسب ترین گزینه برای ولایت عهدی عربستان سعودی مبدل نموده است. هم چنین، به نظر می رسد سیاست های محمد بن سلمان، با توجه به روحیات خشونت طلبی و رادیکالیسم وی، به سمت سرکوب مخالفان در داخل و تشدید بحران ها در منطقة خاورمیانه سوق یابد.
تجزیه و تحلیل رویکرد عربستان سعودی نسبت به تحولات سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سوریه از جمله کشورهایی است که تحت تأثیر تحولات 2011 خاورمیانه و شمال آفریقا قرار گرفت. رویکرد عربستان سعودی به عنوان بازیگر مهم و تأثیرگذار منطقه ای، از جهات مختلف حائز اهمیت فراوان است. عربستان سعودی به دنبال گسترش نقش آفرینی و جلوگیری از نفوذ ژئوپلیتیکی و ایدئولوژیکی ایران در منطقه است. از نگاه ریاض، سرنگونی اسد در دمشق باعث تضعیف محور مقاومت و کاهش نفوذ منطقه ای ایران و مهار آن می شود. در این راستا، عربستان سعودی در تعریفی هویتی، حمایت و پشتیبانی از معارضین سوری را در جهت اهداف و منافع خود قلمداد می کند و در راستای تغییر و دگرگونی در نظام سیاسی سوریه مبادرت می ورزد. سؤال اصلی پژوهش این است که عربستان سعودی نسبت به تحولات سوریه چه رویکردی را دنبال می کند؟ فرضیه قابل طرح این است که عربستان درصدد است تا با حمایت از معارضان در مقابل رژیم سیاسی سوریه و براندازی نظام سیاسی این کشور، موازنه قدرت منطقه ای را به نفع خود تغییر داده و دایره نفوذ و بازیگری محور مقاومت و در رأس آن جمهوری اسلامی ایران را در منطقه تنگ تر کند. پژوهش موجود با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی در چارچوب نظریه سازه انگاری به بررسی این موضوع می پردازد.
آینده پژوهی نقش آفرینی عربستان در پرتو روابط با ایالات متحده آمریکا در خاورمیانه (2025-2017)؛ چالش ها و راهبردها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یک سال پس از تأسیس رژیم سعودی، در سال 1933، ریاض و واشنگتن اتحاد سنتی و استراتژیکی بین خود ایجاد کردند. این رابطه اتحاد، تاکنون (2018) با نوساناتی ادامه داشته است. از سوی دیگر، با توجه به تغییرات احتمالی سیاست خارجی خاورمیانه ای ایالات متحده در دوره اوباما و ترامپ، کاهش وابستگی واشنگتن به نفت عربستان و تغییر مرکز ثقل سیاسی آمریکا از خاورمیانه به شرق آسیا، آینده روابط دو کشور یکی از موضوعات مورد توجه محافل سیاسی است. هدف مقاله، توضیح، تفسیر و تحلیل آیندة اتحاد عربستان سعودی و ایالات متحده آمریکا و پاسخ به این سؤال است که آیندة بازیگری عربستان در خاورمیانه در پرتو روابط رژیم سعودی و ایالات متحده آمریکا در سال های زمام داری ترامپ، به فرض دو دوره ای بودن، چگونه قابل ارزیابی است؟ فرضیه قابل طرح این است که سیاست خارجی آمریکا تحت ریاست جمهوری ترامپ، کمتر دغدغه های حقوق بشری و دمکراتیک دارد و از سوی دیگر، عربستان هم عملاً در راستای استراتژی کلان آمریکا در خاورمیانه عمل می کند. از این رو، اتحاد استراتژیک ریاض-واشنگتن با تقبل هزینه بیش تر از سوی ریاض کماکان ادامه پیدا خواهد کرد. هم چنین در خوش بینانه ترین حالت، عربستان تا حدی که منابع اقتصادی و قابلیت های آن به او اجازه دهد، نقش شیر منطقه ایِ پیروِ شیر بزرگ (آمریکا) و استراتژی دولت چرخشی را ایفا خواهد کرد که هدف اش مهار قدرت های منطقه ای مانند ایران خواهد بود. نویسندگان با مبنا قرار دادن نظریه موازنه منافع [1] رندال شولر [2] و با استفاده از روش سناریونویسی، در صدد بررسی سناریوهای آینده اتحاد این دو کشور و بازیگری عربستان در خاورمیانه برآمده اند. [1] Balance of interests [2] Randall Schweller
بررسی عوامل منطقه ای تغییر رویکرد عربستان سعودی در سیاست خارجی نسبت به کشورهای منطقه خلیج فارس(پس از سقوط صدام)
حوزه های تخصصی:
تداوم و استمرار اصول و اهداف سیاست خارجی و تلاش برای حفظ وضع موجود را می توان مخرج مشترک تمامی نظریات ارائه شده در رابطه با اهداف و اصول سیاست خارجی عربستان سعودی دانست بنابراین ثبات و استمرار به عنوان مؤلفه ی مهم محافظه کاری در سیاست خارجی عربستان را می توان در استمرار و تداوم اعمال اصول و اهداف کلان آن در چارچوب سیاست خارجی بررسی کرد. اما طی چند سال اخیر رویکردهای این کشور در منطقه نشانگر عبور این کشور از سنت محافظه کاری و گرایش به رویکرد تهاجمی است. حضور فعال و گسترده در بحران سوریه و تلاش های مقابله جویانه در برابر ایران نشان دهنده این است که عربستان وارد مرحله متفاوتی در سیاست خارجی خود شده است. در این راستا، این مقاله درصدد پاسخ به این سؤال است که چه عواملی باعث به وجود آمدن تحول در الگوهای رفتاری سیاست خارجی عربستان سعودی در منطقه خلیج فارس شده است؟ همچنین نقش و رویکرد جمهوری اسلامی ایران در منطقه چه تاثیری بر این تحول در سیاست خارجی عربستان داشته است؟ بر این اساس فرضیه مقاله این است که رویکرد سیاست خارجی عربستان سعودی(به خصوص پس از سقوط صدام در عراق) از حالتی محافظه کارانه به سوی رفتاری تهاجمی تغییر یافته است که شرایط منطقه ای نقش مؤثری در این تحول داشته است. روش تحقیق مبتنی بر راهبرد تحقیقی توصیفی – تحلیلی است.
واکاوی سیاست خارجی دونالد ترامپ در خاورمیانه و چالش های پیش روی آن (ابعاد و رویکردها)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بررسی سیاست خارجی ایالات متحده با محوریت دولت تازه کار دونالد ترامپ است و سعی در بازخوانی حضور ایالات متحده و منافع این کشور در منطقه پر اهمیت خاورمیانه دارد. همچنین در این نوشتار سیاست های اعلامی و اعمالی ترامپ در قبال خاورمیانه و چالش های پیش روی آن بررسی خواهد شد. سؤال اصلی مقاله این است که سیاست خارجی ترامپ در قبال خاورمیانه بر اساس چه مؤلفه هایی است؟ در پاسخ فرضیه مقاله این گونه مطرح می شود: عوامل گوناگونی در تصمیم گیری ها و سیاست خارجی ایالات متحده دخیل است، و دولت دونالد ترامپ به منظور پیشبرد اهداف ایالات متحده و دولت خود و بر خلاف شعارهای تبلیغاتی اش و مخالفت وی با سیاست های رئیس جمهور پیشین و همچنین بر اثر عوامل تعیین کننده ای چون؛ فشار لابی های صهیونیستی، دلارهای عربستان سعودی و عوامل دیگر، از مواضع اعلامی خود عقب نشینی نموده و لاجرم خود را مجبور به دنباله روی از سیاست های اعصار گذشته (در مورد خاورمیانه) و حتی تلاش جهت افزایش تنش ها در این منطقه می بیند.
Die Einschätzung der Beweggründe der aggressiven außenpolitischen Haltung von Saudi Arabien gegen die Islamische Republik Iran (zwischen 2001 bis 2017)(مقاله علمی وزارت علوم)
Von dem Jahr 1928, das heißt von der Zeit der Anerkennung der Regierung von Ḥiǧāz durch Rezā Schah bis zu dem Jahr 1979, konnten die Meinungsverschiedenheiten über politische Themen, Identitätsfragen und Ölpreis zwischen dem Iran und Saudi Arabien zu keinen Spannungen und Feindseligkeiten in den Beziehungen zweier Länder führen. In den 60er und 70er Jahren des 20. Jahrhunderts haben gemeinsame Ziele wie der Kampf gegen Ausbreitung des Kommunismus und die Linksradikalen, den Arabischen Nationalismus (Nasser und Baths) sowie die Aufrechthaltung der Sicherheit und Ordnung am Persischen Golf und Nahen Osten dazu geführt, dass die Instandsetzung der Ausbesserung der politischen bzw. sicherheitspolitischen Kooperation zwischen dem Iran und Saudi Arabien als zwei regionale Mächte und Verbündete der Vereinigten Staaten in die Wege geleitet wurde. Beide Länder haben für sich in dieser Zeit ein islamisch gemäßigtes Verhalten im radikal panarabistischen Diskurs gewählt. So haben sie mit der gemeinsamen Zusammenarbeit allmählich den ägyptischen und irakischen Radikalismus in der Folge der arabisch- nationalistischen Ziele ausgeglichen. (Ahmadi 2007, 241-247)
تأثیرات محیط امنیت منطقه ای خاورمیانه بر سیاست خارجی عربستان سعودی (2015-2011)
با تحول نظم سیاسی و موازنه قدرت در خاورمیانه و شمال آفریقا پس از سرنگونی رژیم های اقتدارگرا در سال 2011 پادشاهی عربستان سعودی در ابعاد داخلی و خارجی با چالش ها و تهدیدات فزاینده ای روبرو شد که این امر منجر به تناقض رویکرد این کشور در قبال امواج بهار عربی گردید. هدف این پژوهش بررسی تأثیرات محیط امنیتی منطقه غرب آسیا و شمال آفریقا پس از تحولات بهار عربی بر ادراک تصمیم سازان سیاست خارجی عربستان سعودی است. نوشتار حاضر با روش توصیفی- تحلیلی و با بهره گیری از نظریه رئالیسم نوکلاسیک به دنبال پاسخ به این پرسش است که چه عواملی نقش تعیین کننده ای در سیاست خارجی متناقض عربستان در قبال بهار عربی داشته است و واکنش عربستان سعودی در قبال این تحولات چه بوده است؟ فرضیه این پژوهش این است که پس از وقوع تحولات بهار عربی متغیرهای افزایش قدرت و نفوذ ایران، قدرت یابی اخوان المسلمین، رقابت منطقه ای با قطر، رشد گروه های تروریستی و گسترش نارضایتی های داخلی نقش مهم و تعیین کننده در شکل دهی به سیاست خارجی عربستان سعودی داشته است و عربستان سعودی به دلیل توانمندی های اقتصادی، مذهبی و نظامی به این تحولات واکنش نشان داده است.
همکاری و تعارض منافع ایالات متحده آمریکا - عربستان در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۶ (پیاپی ۵۶)
275 - 300
حوزه های تخصصی:
این مقاله به روش تبیینی و از چشم انداز نظریه موازنه منافع نشان می دهد که روابط امریکا و عربستان بر الگوی پیچیده همکاری در عین تعارض منافع در حوزه های ژئوپولیتیکی مبتنی است. تعارض منافع مانع از ارتقای همکاری های دو دولت به اتحادی استراتژیک شده و هم زمان منافع مشترک مانع از فروپاشی روابط دو دولت شده است، بنابراین موضوعاتی مانند توافق های تسلیحاتی و یا مواضع متفاوت دو دولت در بحران های خاورمیانه به تغیری اساسی در روابط شان منجر نمی شود. همچنین یافته ها نشان می دهد که شکل گیری و تداوم پیوندهای دو دولت دلایلی امنیتی دارد و پادشاهی سعودی در بطن این مشارکت، از قدرت امریکا برای مقابله با رقبای منطقه ای خود بهره گرفته است و ترس از ایران بویژه در طول دهه گذشته محرکی نیرومند در سیاست های خاورمیانه ای عربستان بوده است، ترسی که شدت آن ریشه در سوء برداشت ها و آسیب پذیری های پادشاهی سعودی نسبت به ایران دارد، به گونه ای که پادشاهی سعودی نفوذ تدافعی ایران را در خاورمیانه نفوذی تهاجمی همراه مقاصدی مخاطره آمیز دریافته است. بر این اساس نگارنده در پایان ضرورت یک مجمع گفتگوی منطقه ای در حوزه خلیج فارس را با هدف تخفیف سوء برداشت ها از رفتار و نیات همسایگان خاطرنشان کرده اند.
اسرائیل و عربستان سعودی: عصر جدیدی از همکاری دوجانبه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال هفتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷ (پیاپی ۵۷)
199 - 227
حوزه های تخصصی:
اگر از گذشته تا به حال، خاورمیانه را در یک کلمه بتوان خلاصه کرد، آن کلمه «بی ثباتی» است. در پی تحرکات و تحولات جاری در منطقه، علنی شدن روابط دو کشور در خاورمیانه بیش از سایر اتحادهای منطقه ای قابل توجه است: "رژیم اسرائیل و عربستان سعودی". سؤال اصلی آن است که چقدر رژیم اسرائیل و عربستان توانسته اند در موازنه سازی علیه ایران موفق عمل کنند؟ فرض بر این است؛ آنچه بیشتر از هر چیز دو دولت مذکور را در کنار هم نگاه داشته است، نگرانی از توافق هسته ای ایران و به دنبال آن، قدرت و نفوذ شیعه، کاهش حضور و نقش ایالات متحده در منطقه و بحران های ناشی از افراط گرایی و جنگ داخلی سوریه است؛ لیکن با توجه به چالش های موجود از جانب بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای، به نظر نمی رسد نزدیک شدن این دو دولت گامی در جهت تحکیمِ اتحادی متوازن در جهت انزوا و مقابله با ایران باشد. برخلاف اشتراکات موجود و عواملِ سبب ساز در عادی سازی بیش ازپیش مناسبات مابین این دو، می توان بر اساس نظریه «موازنه ناقص» از رندال شوولر، بیان کرد که این دو کشور نتوانسته اند اتحادی قوی به ویژه علیه ایران، به عنوان دشمن مشترک خود تشکیل دهند.
واکاوی چالش های ژئو پلیتیکی عربستان سعودی با جمهوری اسلامی ایران و تأثیر آن بر منطقه جنوب غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و توسعه تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۵
175 - 192
حوزه های تخصصی:
منطقه جنوب غرب آسیا یکی از مناطق راهبردی و مهم در جهان است که در دهه های اخیر چالشهای ژئوپلیتیکی و بحرانهای سیاسی زیادی را تجربه کرده است. دو کشور جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی مهمترین بازیگران سطح منطقه ای آن است. این دو کشور که تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی ایران در چارچوب سیاست دوستونه نیکسون، مکمل استراتژیک یکدیگر بودند، پس از پیروزی انقلاب اسلامی به رقیب یکدیگر تبدیل شدند و روابط رقابتی و پرتنش بین آنها شکل گرفت. بنابراین، پرسش اصلی پژوهش این است که چالشهای ژئوپلیتیکی عربستان سعودی با جمهوری اسلامی ایران چیست و این چالشها چه تأثیری بر منطقه جنوب غرب آسیا داشته است. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و اسنادی و با نگاه ژئوپلیتیکی و با استفاده از داده های کتابخانه ای انجام شده است و دوره زمان آن مربوط به پس از انقلاب اسلامی ایران است. به لحاظ تاریخی، روابط این دو قدرت منطقه ای به سه دوره قابل تقسیم است که پیچیده ترین آن در دوره معاصر روی داده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که تضاد ایدئولوژیکی، منافع متعارض و رقابت بر سر گسترش حوزه های نفوذ دو کشور باعث چالشهای ژئوپلیتیکی و بحرانهای سیاسی فراوانی شده که دامنه آن تقریباً در سرتاسر منطقه گسترش یافته است.
جنایت جنگی و جنایت علیه بشریت عربستان سعودی در یمن از منظر حقوق بین الملل
حوزه های تخصصی:
در 25 مارس 2015 ائتلافی متشکل از برخی دولت های عربی به رهبری عربستان سعودی، حملات هوایی خود را با نام عملیات توفان قاطعیت علیه یمن آغاز کردند. سعودی ها و ائتلاف تحت رهبری آنها به اهداف غیر نظامی در یمن حمله و ده ها هزار غیرنظامی از جمله کودکان و زنان را کشته و زخمی کرده اند؛ ممانعت از ارسال کمکهای بشردوستانه صلیب سرخ جهانی، حمله به زیرساخت های غیر نظامی و همچنین استفاده از سلاحهای ممنوعه علیه مردم یمن از جمله اقدام های در حال وقوع در این کشور می باشد. در نوشتار پیش رو به روش توصیفی – تحلیلی با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای، مداخله نظامی در یمن از منظر حقوق بین الملل و با واکاوی نقض احتمالی اصول حقوق منع توسل به زور، نقض حقوق بشردوستانه و ارتکاب جنایات ذاتاً بین المللی در یمن همچون جنایات جنگی و جنایات علیه بشریت، بررسی می شود. همچنین مسئولیت بین المللی مرتکبین و حامیان شان، علاوه بر مسئولیت کیفری عاملان و مباشران آن مطرح و راهکارهای رسانه ای توصیه میگردد.
واکاوی نقش عربستان سعودی در گسترش تروریسم تکفیری در آسیای مرکزی با تمرکز بر رویکرد رسانه ای
حوزه های تخصصی:
آسیای مرکزی طی یک دهه اخیر با پدیده های مختلفی از جمله گسترش تروریسم تکفیری مواجه بوده است. علاوه بر علل و عوامل مختلف گسترش این پدیده، کشورهای مختلف نیز سیاست ها و رویکردهای مختلفی را در قبال آن اتخاذ کرده اند. هدف این مقاله بررسی نقش و رویکرد عربستان سعودی در گسترش تروریسم تکفیری در آسیای مرکزی است. این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به دنبال دستیابی به پاسخ این پرسش است که عربستان سعودی چگونه و چرا در پی حمایت از تروریسم تکفیری در آسیای مرکزی برآمده است؟ یافته های مقاله نشان می دهد که این کشور به عنوان آبشخور اصلی تروریسم تکفیری، سعی دارد تا از این پدیده به عنوان ابزار سیاست خارجی خود استفاده کند. به همین دلیل، ریاض در قالب اقدامات مختلف سیاسی، اقتصادی و فرهنگی به گسترش این پدیده در این منطقه مهم دامن زده است. مهم ترین اهداف ریاض را رقابت منطقه ای با ایران و نیز ایفای نقش حمایتی در سیاست خارجی آمریکا برای فشار بر روسیه تشکیل می دهند.
سناریوهای راهبردی روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی در افق 2030 میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال سوم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۱
7 - 28
حوزه های تخصصی:
آینده روابط جمهوری اسلامی ایران با عربستان سعودی و ابعاد احتمالی آن، موضوعی است که برای پژوهش گران و کارگزاران سیاسی دو کشور و دیگرکشورهای مؤثر در غرب آسیا بسیار مهم است. ما در این پژوهش آینده این روابط را در افق زمانی 2030 میلادی واکاوی کردیم. در این پژوهش سناریوهای محتمل در روابط دو کشور را با روش آینده پژوهی تلفیقی به دست آوردیم. در پاسخ به این سؤال که سناریوهای محتمل در روابط ایران و عربستان در افق زمانی سال 2030 میلادی چه خواهد بود؟ به سه سناریوی برتر رسیده ایم :"پایان تردیدها"، "آشوب سازنده"و"ایستاده بامشت"، که روابط احتمالی دو کشور را تصویر می کنند. پیشروی فزاینده محور مقاومت (سناریوی آشوب سازنده) و یا توازن دو جبهه (سناریوی ایستاده با مشت) بالاترین احتمال را در سال 2030 میلادی خواهند داشت. این وضعیت های احتمالی شامل شگفتی سازها در روابط طرفین نخواهد بود. ما هم چنین احتمال تحقق و مطلوبیت هر سناریو و نیز نسبت سناریوها با سیاست جاری جمهوری اسلامی ایران را بررسی کردیم.
سیاست های منطقه ای ستیزه جویانه عربستان سعودی در قبال ج.ا.ایران (2017-2003): دلایل، اهداف و پیامدها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به تحلیل و بررسی سیاست های منطقه ای عربستان سعودی از سال های 2003 تا 2017 در تقابل و رویارویی با جمهوری اسلامی ایران می پردازد. عربستان سعودی که تا قبل از سال 2003 به عنوان یک کشور محافظه کار و حافظ وضع موجود در منطقه شناخته می شد، از این دوره به بعد در سیاست منطقه ای خود تغییر ایجاد کرده و سیاستی تهاجمی و کنشگرایانه در پیش گرفته و به رویارویی و تقابل با جمهوری اسلامی ایران پرداخته است که با یک روند صعودی تا به امروز ادامه یافته است. نفت که همواره ستون فقرات اقتصاد عربستان بوده است، در تحکیم پایه های اقتصاد این کشور و فراهم آوردن شرایط و امکانات لازم برای پیگیری راهبردها و اهداف سیاست خارجی از جانب ریاض، نقش کلیدی را ایفا می کند. به همین دلیل سیاست های عربستان در منطقه و در قبال ایران در سه دوره (2006-2003)، (2011-2006) و (2016-2011)، واکاوی و رفتارشناسی می شود. بر این اساس پرسش اصلی پژوهش این گونه مطرح می شود که چرا سیاست منطقه ای عربستان سعودی از 2003 تاکنون روند تهاجمی فزاینده ای داشته است؟ برای یافتن چرایی مسئله و پاسخ به پرسش حاضر، در پژوهش ابتدا این مطلب بیان می شود که سیاست های عربستان سعودی بعد از 2003 در منطقه و در مقابل ایران روند تهاجمی فزاینده ای داشته و سپس با ذکر دلایل تهاجمی شدن سیاست های عربستان، روند تهاجمی شدن این سیاست ها را بعد از 2003 و سقوط صدام تا سال 2017 بررسی و تحلیل می کنیم. پژوهش حاضر در چهارچوب نظریه واقع گرایی تهاجمی و با استفاده از داده های کتابخانه ای و اینترنتی به روش تحلیلی-توصیفی به نگارش درآمده است.