مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
عربستان سعودی
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۱۷ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
7 - 36
حوزه های تخصصی:
اصل عدم مداخله در امور داخلی و خارجی سایر دولت ها که نتیجه مسلم اصل برابری دولت هاست، از جمله اصول مسلم حقوق بین الملل است که نه تنها در منشور ملل متحد، بلکه در روابط بین المللی میان دولت ها از جایگاه قابل ملاحظه ای برخوردار شده است. جایگاه تعیین کننده این اصل در روابط بین المللی میان دولت ها به گونه ای است که در موارد متعددی زمینه ای برای تبدیل وضعیت موجود به مخاصمه ای فعال را فراهم کرده و از همین روی نیز، واضعان منشور ملل متحد با تجارب سنگین جنگ های جهانی اول و دوم و با تکیه بر اصل «منع توسل به زور» کوشیدند تا دولت ها را از مداخله در امور یکدیگر بازدارند. هرچند، رویه فعلی دولت ها در صحنه بین المللی مؤید این واقعیت است که اصل عدم مداخله در موارد متعددی تابعی از مصالح و منافع ملی دولت ها در صحنه بین المللی شده و سنجش عیار مشروعیت و قانونمندی این اصل، متأثر از منافع دولت هاست. در این مقاله ضمن تحلیل اصل منع مداخله دولت ها در رویه اخیر بین المللی به تحلیل مداخله عربستان سعودی در یمن و مشروعیت سنجی آن خواهیم پرداخت.
بررسی مقایسه ای سیاست عربستان و قطر در قبال داعش در سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داعش نام اختصاری گروه تروریستی عراق و شام از اسلام گرایان افراطی است. در جریان رشد داعش، سوریه با توجه به تحولات داخلی خود بستر مناسبی برای رشد و اعلام خلافت این گروه بوده است. با شروع بحران داخلی سوریه نقش برخی از بازیگران منطقه ای برای رشد داعش و تعمیق این بحران توجیه پذیر است. بازیگران منطقه ای دخیل در تحولات سوریه از جمله کشور های عربی که در رأس آن ها عربستان سعودی و قطر بودند سیاست های متفاوتی را در قبال داعش در سوریه به کار گرفتند. این کشور ها از سیاست ها و ابزار های مختلفی برای حمایت از داعش استفاده کردند. برخلاف ادعای عربستان مبنی بر رد تروریسم و انواع آن، همواره شاهد استفاده از این موضوع در سیاست های این کشور در منطقه و تحولات آن هستیم. در کنار عربستان، قطر به عنوان کشوری کوچک علاقه زیادی به گسترش تأثیرات خود بر تحولات منطقه ای با استفاده از ابزار تروریسم و افراط گرایی اسلامی دارد. در این پژوهش به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که سیاست ریاض و دوحه در قبال داعش در سوریه چیست؟ در پاسخ این فرضیه مطرح است که این دو کشور در جریان تحولات سوریه با ابزارها و شیوه های مختلف از داعش در برابر دولت مرکزی سوریه حمایت های گسترده ای کرده اند. سیاست های عربستان و قطر با وجود شباهت، تفاوت های جزئی دارد. پژوهش حاضر به شکل مقایسه ای و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی نوشته شده است.
تحلیل ژئوپلیتیک الگوهای رفتاری مبتنی بر تنازع و تعامل در روابط ایران و عربستان سعودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت عوامل مؤثر بر روابط کشورها از ضرورت ها و پیش نیازهای تأمین منافع ملی و تنظیم چگونگی سیاست خارجی دولت هاست. این عوامل می توانند شاخص های زیربنایی یا روبنایی قدرت ساز کشورها یا علائق متنوعی باشند که مناسبات آن ها را شکل می دهد. ژئوپلیتیک با واکاوی عوامل مختلف شکل دهنده قدرت ملی کشورها، علائق و منافع مختلف بازیگران، شناخت بنیادها و بسترهای بحران های منطقه ا ی و تحلیل بر مبنای عوامل ثابت و متغیر جغرافیایی فهم و آگاهی مورد نیاز را برای تدوین سیاست خارجی واقع گرا و عاقلانه فراهم می کند. کشورهای قرارگرفته در یک منطقه ژئوپلیتیک که وزن و قدرت ملی تقریباً یکسانی دارند، همواره به دنبال ایجاد گونه ای از توازن قوا در مناسبات ژئوپلیتیک خود هستند که بتواند اهداف و منافع ملی آن ها را نیز تأمین کند. جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی به سبب همسایگی و وجود عوامل واگرا و همگرای مؤثر در سیاست های داخلی و خارجی خود، الگوهای رفتاری خاصی را در روره های مختلف تاریخی روابط خود بروز داده اند که در طیفی از تنازع تا تعامل، همکاری و رقابت قابل بررسی است. در این پژوهش به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که در روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی کدام یک از الگوهای رفتاری تنازع یا تعامل غالب بوده است؟ یافته ها نشان می دهد که روابط ایران و عربستان سعودی متأثر از وجود تفاوت های بنیادین و ساختاری داخلی و خارجی، بسترهای ژئوپلیتیکی متعارض و واگرایانه ای است که در دوره های مختلف الگوی تنازع و تعامل را ایجاد کرده است، ولی با توجه به وجود عوامل همگرا و ضرورت های داخلی و خارجی این دو کشور در دوره های تاریخی مختلف، الگوی رفتاری تعامل و همکاری برای کاهش تنش ها نیز ارائه شده است.
دلایل توسعۀ روابط خارجی عربستان سعودی و چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با قدرت گرفتن محمد بن سلمان در عربستان و ظهور چین به عنوان یک قدرت بزرگ، توسعه روابط خارجی در نقطه ثقّل سیاست خارجی این دو دولت قرار گرفته است. لذا پرسش اصلی که طرح شده، این است که علل گسترش این تعاملات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی چین و عربستان سعودی چیست؟ فرضیه موقتی طرح شده، این است که گسترش تعاملات چین و عربستان مثأثر از سه علل اساسی است، اول) تضمین دسترسی به منابع انرژی با ثبات از سوی چین و تنوع بخشی به بازار فروش آن از سوی عربستان سعودی، دوم) رقابت ها و تنش های منطقه ای و بین المللی دو دولت، سوم) تلاش برای جلوگیری از گسترش اسلام گرایی افراطی. با کاربست نظریه نوواقع گرایی والتز، یافته های پژوهش نشان می دهد که رهبران چینی با طراحی پروژه یک کمربند یک جاده و درگیر کردن منافع عربستان با این پروژه، ضمن دسترسی به انرژی این کشور، همزمان به دنبال ایجاد توازن قدرت در برابر فشارهای اقتصادی ایالات متحده بر چین بوده، از سوی رهبران سعودی با طرح افق 2030 در راستای طرح چینی یک کمربند یک جاده و نیز توسعه سیاست نگاه به شرق، در صدد ایجاد موازنه قدرت در برابر گسترش نفوذ ایران در منطقه و نیز کاهش تنش ها و فشار های ایالات متحده بر خود از طریق ایجاد یک متحد استراتژیکی جدید در سطح منطقه ای و بین المللی برای عربستان بوده است. شیوه گردآوری اطلاعات در این پژوهش مبتنی بر شیوه کتابخانه ای و روش تحقیق مبتنی بر شیوه توصیفی تحلیلی است.
ایدئولوژی مذهبی و تاثیر آن در روابط تنش آلود میان ایران و عربستان (مطالعۀ موردی سوریه و یمن)
منبع:
اندیشه سیاسی در اسلام زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۶
7 - 33
حوزه های تخصصی:
وقوع انقلاب اسلامی در ایران معادلات سیاسی امنیتی خاورمیانه را به طورکلی تغییر داد. یکی از مهم ترین این تغییرات تقابل ایران و عربستان به عنوان دو کشور قدرتمند و تأثیرگذار منطقه بود که قبل از آن، روابط به نسبت دوستانه و هماهنگی در سطح منطقه داشتند. در پاسخ به چرایی این تقابل، پژوهشگران دلایل زیادی را مانند رقابت ایدئولوژیک، رقابت هژمونیک، نقش قدرت های مداخله گر و... مطرح کرده اند. در این پژوهش تلاش شده است تأثیر ایدئولوژی مذهبی (رقابت ایدئولوژیک) در روابط تنش آلود بین ایران و عربستان سعودی به صورت ریشه ای و بنیادی بررسی شود و روابط ایران و عربستان در قالب ایدئولوژی شیعه در مقابل ایدئولوژی وهابی بعد از انقلاب اسلامی و سپس در رقابت دو کشور سوریه و یمن مورد بررسی قرار گیرد. بر اساس یافته های این مقاله ایدئولوژی مذهبی یکی از مهم ترین عوامل تنش زا بین دو کشور بوده که به شکل قابل توجهی در تحولات دهه اخیر در یمن و سوریه مشهود بوده است.
بررسی وضعیت و جایگاه مسأله فلسطین در عادی سازی روابط عربستان سعودی و رژیم اسرائیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۷۲)
135 - 155
حوزه های تخصصی:
مسأله فلسطین یکی از پیچیده ترین مسائل منطقه خاورمیانه از 1948 تا به حال است. رژیم اسرائیل در چندین جنگ با اعراب، بر مناطق فلسطینی زیادی مسلط شده و اراضی آنها را اشغال کرده است. این رژیم در اتحاد با آمریکا برای سال ها امنیت خود را تأمین شده می دید، اما رقابت روزافزون ایالات متحده با چین، که یکی از دلایل خروج تدریجی آن از منطقه است و افزایش نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه، موجب شده هم اعراب، به خصوص متحدان عربستان سعودی و هم رژیم اسرائیل با چالش های امنیتی روبه رو شده و از 2015، روندی موسوم به عادی سازی روابط را آغاز کنند و تا کنون، به موفقیت هایی نیز دست یابند. در این میان پرسش اصلی آن است که مسأله فلسطین در روند عادی سازی این روابط میان اعراب و رژیم اسرائیل، داری چه وضعیت و جایگاهی است؟ برای پاسخ به این پرسش، روش تحقیق مقاله تحلیلی و توصیفی، و تا حدودی نیز تاریخی است. هدف مقاله آن است که در این روند عادی سازی روابط، به طور خاص بر موضوع فلسطین متمرکز شود، چرا که این مسأله برای جمهوری اسلامی، یکی از نقاط ایدئولوژیک است که در تضاد با وجود رژیم اسرائیل، با امنیت آن گره خورده. نتیجه کلی مقاله نشان می دهد اعراب متحد عربستان، در روند عادی سازی، جایگاه بالایی برای آرمان فلسطین قائل نیستند؛ اما سعودی که ادعای رهبری مسلمانان را دارد، در شعار، حل مسأله فلسطین را یکی از شروط عادی سازی کامل روابط خود با رژیم اسرائیل می داند، با این حال چنانچه امنیت آن بیشتر تهدید شود، عربستان این شرط را نیز رها خواهد کرد.
مؤلفه ها و مبانی نظم منطقه ای مطلوب عربستان سعودی درغرب آسیا (2020-2015)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره پانزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۰
95 - 116
حوزه های تخصصی:
عربستان سعودی بعد از تحولات منطقه ای موسوم به بهار عربی و خیزش های مردمی در جهان عرب، با احساس تهدید از تحولات نوین، ایجاد تغییراتی در راهبرد منطقه ای خود را آغاز کرد؛ بخش بزرگی از تغییرات ایجاد شده در رویکرد منطقه ای عربستان با پادشاهی ملک سلمان و به خصوص قدرت گرفتن محمد بن سلمان در ارتباط بوده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی و تحلیل چگونگی شکل گیری نظم منطقه ای مطلوب عربستان سعودی این سوال را مطرح کرده است که: «نظم منطقه ای مطلوب عربستان دارای چه ویژگی ها و مولفه هایی می باشد و سازوکارها و ابزارهای تحقق آن کدام اند؟» با استفاده از روش مطالعه توصیفی و کتابخانه-ای و به عنوان پاسخی احتمالی، پژوهش این فرضیه را مطرح می کند که نظم منطقه ای مطلوب عربستان در محیط پیرامونی خود مبتنی بر «برتری جویی سخت و نرم»، «تعریف شدن به عنوان بازیگر برتر منطقه ای در جهان عرب و «موازنه سازی در منطقه خاورمیانه» است و پژوهش چنین نتیجه می گیرد که عربستان با وجود موانعی که وجود دارد، استقرار این نظم را از طریق ایجاد اتحاد و ائتلاف با کشورهای منطقه، جذب حمایت های آمریکا و رژیم صهیونیستی و تقویت تسلیحات و توان نظامی خود دنبال می کند.
بررسی وضعیت و جایگاه مسأله فلسطین در عادی سازی روابط عربستان سعودی و رژیم اسرائیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
135 - 155
حوزه های تخصصی:
مسأله فلسطین یکی از پیچیده ترین مسائل منطقه خاورمیانه از 1948 تا به حال است. رژیم اسرائیل در چندین جنگ با اعراب، بر مناطق فلسطینی زیادی مسلط شده و اراضی آنها را اشغال کرده است. این رژیم در اتحاد با آمریکا برای سال ها امنیت خود را تأمین شده می دید، اما رقابت روزافزون ایالات متحده با چین، که یکی از دلایل خروج تدریجی آن از منطقه است و افزایش نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه، موجب شده هم اعراب، به خصوص متحدان عربستان سعودی و هم رژیم اسرائیل با چالش های امنیتی روبه رو شده و از 2015، روندی موسوم به عادی سازی روابط را آغاز کنند و تا کنون، به موفقیت هایی نیز دست یابند. در این میان پرسش اصلی آن است که مسأله فلسطین در روند عادی سازی این روابط میان اعراب و رژیم اسرائیل، داری چه وضعیت و جایگاهی است؟ برای پاسخ به این پرسش، روش تحقیق مقاله تحلیلی و توصیفی، و تا حدودی نیز تاریخی است. هدف مقاله آن است که در این روند عادی سازی روابط، به طور خاص بر موضوع فلسطین متمرکز شود، چرا که این مسأله برای جمهوری اسلامی، یکی از نقاط ایدئولوژیک است که در تضاد با وجود رژیم اسرائیل، با امنیت آن گره خورده. نتیجه کلی مقاله نشان می دهد اعراب متحد عربستان، در روند عادی سازی، جایگاه بالایی برای آرمان فلسطین قائل نیستند؛ اما سعودی که ادعای رهبری مسلمانان را دارد، در شعار، حل مسأله فلسطین را یکی از شروط عادی سازی کامل روابط خود با رژیم اسرائیل می داند، با این حال چنانچه امنیت آن بیشتر تهدید شود، عربستان این شرط را نیز رها خواهد کرد.
تبیین روابط ترکیه، قطر و عربستان سعودی از دیدگاه سازه انگاری اجتماعی از 2011 تا 2020 (با تأملی بر نقش رسانه )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه رسانه بین الملل سال هفتم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹
185 - 207
حوزه های تخصصی:
ترکیه، عربستان سعودی و قطر سه کشور فعال در تحولات منطقه ای غرب آسیا هستند. پس از آغاز بحران سوریه در سال 2011، روابط دوحه-آنکارا روز به روز نزدیک تر و روابط ترکیه-عربستان سعودی به واسطه نزدیکی روابط ترکیه-قطر، حمایت آنکارا از دوحه، نگاه متضاد ریاض و آنکارا در خصوص اخوان المسلمین و مسائل منطقه ای از جمله بیداری اسلامی به سوی تنش و تضاد دچار چرخش شد. نقش رسانه در نزدیکی روابط و منافع، کاهش تنش ها و یا بروز اختلافات در برداشت های ترکیه، قطر و عربستان سعودی دارای اهمیت است. هدف اصلی این مقاله تبیین عوامل مؤثر بر روابط ترکیه، قطر و عربستان سعودی (2020-2011) با استفاده از نظریه سازه انگاری اجتماعی با تأملی بر نقش رسانه است. روش پژوهش تحلیلی-توصیفی و سؤال اصلی عبارت است از اینکه چگونه می توان سیاست خارجی ترکیه، قطر و عربستان سعودی (2020-2011) را با استفاده از نظریه سازه انگاری اجتماعی و با نگاهی به نقش رسانه تبیین کرد. یافته اصلی مقاله این است که ترکیه و قطر با استفاده از اهمیت و نقش رسانه ها، در تلاش برای خنثی کردن تلاش های عربستان سعودی به عنوان رقیب ایدئولوژیک خود و معرفی خود به عنوان الگوهای پیشرفت در منطقه برآمده اند.
فمنیسم و رمان های سعودی از نظریه تا تطبیق (با نقدی بر رمان «انثی العنکبوت») (عنکبوت ماده)(مقاله علمی وزارت علوم)
فمنیسم، مکتبی است که در راستای بازیابی حقوق از دست رفته زنان شکل گرفته و بر پایه برابری و گاهاً برتری زنان نسبت به مردان بوده است. پس از اوج گیری این پدیده در کشورهای غربی، اندیشه های آن در کشورهای اسلامی به ویژه عربستان نیز گسترش یافت. «قماشه العلیان» نویسنده سعودی، در رمان خود «أنثی العنکبوت»، به بیان مشکلات زنان و چالش های پیش روی جریان فمنیسم در کشور خود پرداخته است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی، در پی بررسی تفاوت های میان ساختار اجتماعی کشورهای غربی و اسلامی در رابطه با توجه به رویکردهای فمنیستی بوده و ضمن کشف و تبیین موانع پیش روی این مکتب در کشورهای اسلامی، خصوصاً عربستان سعودی، معضلات اجتماعی زنان در این کشور را با تکیه بر رمان «أنثی العنکبوت» بیان نماید. نتیجه حاصل این است که آراء فمنیسم به دلیل وقوع انقلاب صنعتی و بالتبع ورود زنان به عرصه کار و فعالیت، مجال ظهور یافت اما این نظرات در کشورهای اسلامی، خصوصاً عربستان، به دلیل اختلاف مبانی دو مکتب فمنیسم و اسلام و عادی سازی مردسالاری در این کشورها، فرصت بروز و ظهور نیافت؛ هرچند که در این کشور تفاسیر مردسالارانه از قوانین نیز منجر به محدودیت زنان در حوزه های گوناگون گشته است.
الگوهای دوستی و دشمنی و روابط عربستان سعودی و سوریه در مجموعه امنیتی غرب آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال چهاردهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
163 - 193
حوزه های تخصصی:
روابط عربستان سعودی و سوریه از زمان ورود دو کشور به عرصه دولت های ملی فراز و نشیب های متعددی را تجربه کرده است. حضور ریاض و دمشق در اردوگاه های رقیب در دوران جنگ سرد زمینه ساز واگرایی در مناسبات دوجانبه بود. با روی کارآمدن حزب بعث در سوریه، روابط دو طرف متشنج شد. پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و گذار مناسبات تهران و دمشق به مرحله اتحاد راهبردی نیز از سوی رهبران سعودی بر مبنای نشانه های تهدیدآمیز ادراک گردید. از این رو، با آغاز بحران سوریه، ریاض به یکی از حامیان اصلی جنگ نیابتی و سیاست تغییر رژیم تبدیل شد. با این حال، با تسریع روند حل وفصل سیاسی بحران و شروع دوره بازسازی اقتصادی، سعودی ها نیز به مانند سایر کشورهای حوزه غرب آسیا و شمال آفریقا مسیر عادی-سازی روابط با دمشق را در پیش گرفته اند. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که چرا وضعیت واگرایی، سویه غالب در روابط بین عربستان سعودی و سوریه بوده است؟ در این ارتباط با بهره گیری از گزاره های نظریه مجموعه امنیتی منطقه ای این فرضیه به آزمون گذاشته می شود که نقش های متفاوت ریاض و دمشق در مجموعه امنیتی غرب آسیا از جمله موضع متمایز آنها در قبال مسئله رژیم صهیونیستی- فلسطین، دگرسازی ریاض در برابر محور مقاومت و ژئوپلیتیک شیعه و فقدان همسبتگی فرهنگی، مذهبی، نژادی، واگرایی را به سویه غالب در روابط دو طرف تبدیل کرده است. مقاله حاضر توصیفی و تحلیلی بوده و اطلاعات موردنیاز به روش کتابخانه ای و مراجعه به منابع اینترنتی معتبر گردآوری می شود.
پیامدهای بحران در روابط عربستان و قطر برای منافع ایران در حوزه خلیج فارس( 2022- 2010)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۳۹)
181 - 206
سیاست خارجی بر آیند اقتدارگرایانه تخصیص ارزش ها در برخورد با یکدیگر است که در یک واحد سیاسی از مجموعه توانایی ها و قابلیت ها جهت افزایش بهره وری هنجارها و معیارهای مطلوب در بعد خارجی استفاده می کند .سیاست خارجی عربستان سعودی و قطر و جمهوری اسلامی ایران ، مانند هر پدیده و فرآیند سیاسی دیگر در خلأ شکل نمی گیرد، بلکه معلول بستر، بافت و شرایط اجتماعی، فرهنگی، جغرافیایی و اقتصادی خاص این کشورهاست. بررسی سیاست خارجی کشورها معمولاً با تأکید بر مؤلفه های متعددی انجام می گیرد .در راستای انجام این پژوهش که تحت عنوان واکاوی پیامدهای سیاسی امنیتی بحران قطر و عربستان سعودی و تاثیر آن بر سیاست خارجی ایران در منطقه خلیج فارس از ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۲ نام دارد این سوال مطرح گردید است که بحران حاصله در روابط قطر و عربستان سعودی چه تاثیری بر سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در منطقه خلیج فارس دارد ؟. یافته های تحقیق حاکی از آن است بحران ایجاد شده در روابط قطر و عربستان سعودی منجر به تقویت جایگاه جمهوری اسلامی ایران در منطقه خلیج فارس شده است . کلید واژه: سیاست خارجی ، جمهوری اسلامی ایران ، عربستان سعودی ، قطر ، بحران
جنگ عربستان علیه یمن از منظر حقوق بین الملل بشردوستانه (2015- 2021)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۹
۱۵۶-۱۳۷
هدف این پژوهش بررسی میزان پایبندی عربستان به اصول حقوق بین الملل بشردوستانه در جنگ با یمن و اینکه عدم رعایت این اصول چه پیامدهای برای مردم مظلوم یمن داشته است. روش پژوهش به کار گرفته شده در این مقاله از نوع قیاسی-فرضی است. به این معنی که نویسندگان با استفاده از اصول حقوق بین الملل بشردوستانه به بررسی فرضیه مطرح شده پرداخته اند. یافته های این پژوهش نشان می دهد عربستان در حمله نظامی خود علیه مردم یمن اصول حقوق بین الملل بشردوستانه از جمله اصل تناسب، احتیاط و رفتار انسانی با اسیران را نادیده گرفته است. علاوه بر این، عربستان با محاصره هوایی، زمینی و دریایی، یمن را به یکی از بحرانی ترین کشورهای جهان تبدیل کرده است. در صورت تداوم جنگ شرایط یمن وخیم تر و حتی به یک فاجعه انسانی تبدیل خواهد شد. برای جلوگیری از حملات غیرانسانی عربستان در یمن نیاز به توجه بیشتر جامعه بین الملل، اقدام و فشار جمعی علیه عربستان است.
بررسی سازه انگارانه رویکردهای نوین عربستان در سیاست خارجی: سیاست خارجی نوین عربستان سعودی
The years after 2011 as the final years of King Abdullah's presence in the throne of Saudi Arabia can be considered as years of change in Saudi foreign policy, after which King Salman stabilized and strengthened the new elements that followed Saudi foreign policy Crown Prince Mohammed bin Salman followed the period of development and deepening of this approach.The effects of a change in Saudi Arabia's approach in the Middle East, the Islamic world, and globally is an issue that has been of radar importance to the study.Changes that have new symbols such as the exit from the state of institutional conservatism, open confrontation with Iran and the move towards normalization of relations with Israel,the reasons for Saudi Arabia to adopt these approaches is the second issue that is examined in this study. The reasons for the change in Saudi Arabia's approaches to foreign policy can be expressed in the form of materialobjective reasons and semantic reasons. Examines them using the analysis of their internal and external situation.
اثرسنجی نظام موازنه دور آمریکا در روابط راهبردی عربستان سعودی و اسرائیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منطقه غرب آسیا یکی از مهم ترین مناطق بین المللی است که در دهه های اخیر با تحولات عمیق و گسترده ای روبه رو شده است. پویایی های سریع منطقه ای و فرامنطقه ای، روابط بین دولت ها را متحول ساخته و صف بندی های جدیدی را در غرب آسیا به وجود آورده است. یکی از این تحولات بنیادی را در دگرگونی روابط بین عربستان سعودی و اسرائیل می بینیم. در این مقاله به روش تحلیل پسارویدادی در پی تبیین جایگاه نظام مفهومی موازنه دور آمریکا بر روابط رو به رشد عربستان و اسرائیل و ارزیابی پیامدهای توسعه این روابط بر منطقه غرب آسیا هستیم و می خواهیم به این پرسش پاسخ دهیم که سیاست گذاری ایالات متحده در غرب آسیا چگونه روابط عربستان سعودی و اسرائیل را متأثر کرده است؟ در پاسخ به این پرسش این فرضیه مطرح می شود که آمریکا می کوشد با احیای رهنامه دوستونی پیشین خود در قالب نظام موازنه دور در غرب آسیا، امنیت این منطقه را در چارچوب راهبرد ثبات هژمونیک ایالات متحده تداوم بخشد. یافته های مقاله مبتنی بر روند پژوهی تحولات، همچنین نشان می دهد گسترش روابط اسرائیل و عربستان سعودی می تواند منجر به تغییر ژئوپلیتیک انتقال انرژی در غرب آسیا شود و ژئوپلیتیک این منطقه را با تحولاتی احتمالی روبه رو سازد که این تغییرات در راستای منافع کلان ایالات متحده برای کنترل منابع انرژی جهان خواهد بود.
دست کاری اجتماعی خصمانه؛ راهبرد نوین تأثیرگذاری بر افکار عمومی (مطالعه موردی اقدامات عربستان سعودی در توییتر با روش تحلیل شبکه اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
با گسترش روز افزون استفاده از فناوری های نوین ارتباطی، ابزارهای مدیریت افکار عمومی نیز دستخوش تحولات اساسی شده است؛ به طوریکه هم از نظر روشی و هم از نظر مبانی نظری، تحولاتی در حوزه مدیریت افکار عمومی رخ داده است که ضرورت بازنگری و توسعه ادبیات نظری گذشته را مضاعف می نماید. آنچه که امروزه در چند سال اخیر و به ویژه پس از انتخابات سال 2016 در ایالات متحده امریکا به عنوان یکی از شیوه های نوین در مدیریت افکار عمومی از آن یاد می شود، مسأله «دستکاری اجتماعی » است. نگارندگان معتقدند ایران، به دلیل قرارگرفتن در موقعیت ارتباطی برجسته، یکی از کشورهایی است که در معرض دستکاری اجتماعی خصمانه از سوی قدرت های خارجی منطقه ای و فرامنطقه ای قرار می گیرد. به همین منظور با چارچوب دستکاری اجتماعی خصمانه، اقدامات سایبری عربستان سعودی علیه جمهوری اسلامی ایران مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته است. برای پژوهش حاضر، با روش ماشینی بیش از 900 هزار داده مرتبط با ایران به زبان عربی از شبکه اجتماعی توییتر از سال 2021 تا 2022 میلادی استخراج گردید؛ سپس با استفاده از روش تحلیل شبکه، فعالیت کاربران عربستانی مورد مطالعه قرار گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که عربستان سعودی با تکنیک های دستکاری اجتماعی خصمانه به ویژه با سرمایه گذاری بر ابزارهای سایبری، در صدد بی اعتبارکردن، بی ثبات سازی، تضعیف و بعضاً ترویج گروه های خاص و مؤسساتی است که برای قدرت رقابتی کشور هدف مهم هستند.
رقابت های ایران و عربستان در خاورمیانه در چارچوب نظریه موازنه منافع شوئلر (2017-2015)(مقاله علمی وزارت علوم)
رقابت ایران و عربستان در منطقه خاورمیانه در دوران حکومت پهلوی آغاز شد، اما پس از انقلاب اسلامی ابعاد این رقابت با توجه به تغییر نظام سیاسی در ایران و شیعه محور شدن آن اشکال تازه ای به خود گرفته است. رقابت و البته روابط آنها همواره تحت تأثیر عوامل داخلی و محیطی، فراز و نشیب های زیادی را طی کرده است و بسته به نوع سیاست خارجی دو کشور، رویکرد آنها رقابتی، تهاجمی و گاه همکاری جویانه بوده است. از سال 2015 نیز تحولاتی در محیط داخلی و خارجی دو کشور اتفاق افتاده است که بی شک بر رقابت های دو کشور در خاورمیانه تأثیر گذار بوده است. از این نظر، سؤال پژوهش این است که دلایل رقابت های منطقه ای ایران و عربستان در منطقه خاورمیانه در دوره سالهای 2015 تا 2017 چیست؟ فرضیه نیز چنین است که؛تحولات داخلی و منطقه ای موجب تثبیت رویکرد «سیاست خارجی همراهی» در دو کشور شده و همراه سازی کشورهای منطقه با سیاست های خود، در صدر اولویت اهداف سیاست خارجی قرار گرفته است. با عنایت به نظریه موازنه منافع راندل شوئلر، این فرضیه مورد آزمون قرار می گیرد که بر اساس آن و به عنوان برآیند مقاله، رقابت دو کشور برای همراهی کشورهای خاورمیانه با سیاست های خود، به ویژه قطر و عراق شکل تازه ای از رقابت دو کشور در منطقه است. ایران توانسته است همراهی ترکیه، قطر، سوریه و عراق را در این مقطع به دست آورد و عربستان نیز همراهی مصر، امارات و بحرین را کسب کرده است، ضمن آنکه کانون رقابت رفته رفته به سمت عراق کشانده می شود. روش پژوهش نیز توصیفی- تحلیلی است.
شکل گیری سیاست خارجی در عربستان سعودی: عوامل درونی تاثیرگذار(مقاله علمی وزارت علوم)
با توجه به فضای رقابت آمیز بازار نفت ، تحولات پی در پی در خاور میانه و منطقه جنوب غرب آسیا، سیاست خارجی عربستان سعودی بنا به دلایل عدیده به ویژه پس از به قدرت رسیدن ملک سلمان و افزایش قدرت بن سلمان ولیعهد پادشاهی، اهمیتی فوق العاده و تاثیر گذار در معادلات منطقه ای پیدا کرده است. تحلیل ریشه ای شکل گیری سیاست خارجی عربستان سعودی کمک مهمی به مطالعات منطقه ای خاور میانه و آسیای جنوب غربی ، و مطالعات سیاسی جهان اسلام می کند. سوال محوری این مقاله پیرامون ریشه یابی نحوه شکل گیری سیاست خارجی عربستان سعودی با تاکید بر عوامل داخلی تاثیر گذار می باشد. روش مطالعه، تحلیل محتوای اسناد و داده ها و تکیه بر اسناد و گزارش های مراکز رسمی و نظرات صاحب نظران در موضوع می باشد. در نتیجه گیری مشخص شده است که عربستان سعودی در چنبره عوامل متضاد داخلی، بجای ترجیح منافع ملی در دراز مدت ، مستمرا رویکرد افزایش وابستگی به غرب را در سیاست خارجی دنبال می کند.مسئله امنیت و حفظ حاکمیت خانواده سلطنتی هدف اصلی سیاستگذاران ریاض است و تحقق آنرا صرفا با غوطه ور شدن افزون در تکیه به غرب می دانند. غرب و به طور خاص ایالات متحده آمریکا نیز با توجه به منافع اقتصادی و استراتژیک خود در منطقه حامی این رویکرد ریاض است. از آنجا که نقطه توجه ما، بررسی عوامل داخلی است، الگوی جعبه تصمیم سازی محور نظری تحقیق قرار گرفته است. تکیه بر گزارش های میدانی و محافل بی طرف محور این تحقیق بوده است.
گذار از نظم هژمونیک به نظم پساهژمونیک و روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی (2020- 2001)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره دهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۸)
281 - 302
ساخت حاکم بر نظام بین الملل و عواقب خاصی که چنین نظمی بر الگوهای تعامل و دوستی- دشمنی منطقه ای مترتب می سازد، سطح و دامنه تنش های ایران و عربستان را تحت تأثیر قرار می دهد. در قالب سیاست دوستونی نیسکون، تهران و ریاض با ایفای نقش هایی مکمل بازتولید نظم منطقه ای مطلوب آمریکا را به عهده داشتند. وقوع انقلاب اسلامی در ایران و پایان جنگ سرد تغییراتی را در این روند به وجود آورد. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که ساختار نظام بین الملل حد فاصل سال های ۲۰۰۱ تا ۲۰۲۰ چگونه بر سطح تنش در روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی تأثیر داشته است؟ یافته های مقاله با تکیه بر گزاره های نظری نوواقع گرایی و رهیافت ثبات هژمونیک نشان می دهد که در دوره زمانی مورد مطالعه، اقتدار هژمونیک آمریکا در ساختار نظم بین المللی به سمت چندجانبه گرایی در حال گذار بوده و به همین نسبت با تضعیف تمرکز ساختاری امریکا و برجسته شدن نقش روسیه و چین در روندها و پویایی های منطقه ای خاورمیانه، روابط عربستان سعودی و ایران برای کسب رهبری جهان اسلام و دستیابی به منزلت برتر منطقه ای تنش های بیشتری را بازتولید نموده است. مقاله حاضر توصیفی- تحلیلی بوده و اطلاعات موردنیاز به روش کتابخانه ای و مراجعه به منابع اینترنتی گردآوری می شود.
کژکارکردهای وهابیسم و تعمیق شکاف بن سلمان با وهابیون عربستان سعودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حضور محمد بن سلمان در مقام ولیعهدی و اصلاحات وسیع وی، نظام سعودی را با تحولات عمیقی مواجه نموده و جایگاه علمای اعظم وهابی را با تهدیدات عمده ای مواجه نمود به همین سبب، مقاله حاضر تلاشی است برای پاسخ به این سوال که جایگاه وهابیسم سنتی در عربستان سعودی از زمان به روی کارآمدن محمد بن سلمان در مقام ولایتعهدی چه تغییراتی کرده است؟ فرضیه نویسندگان تاکیدی است بر این مسئله که از زمان تصدی ولایتعهدی بن سلمان، شکاف ها میان او و وهابیون تعمیق یافته است. روش تحقیق مقاله تحلیلی توصیفی و یافته های مقاله بر اساس تئوری جستاری اسپریگنز نشان دهنده چهار مرحله کلان است. در مرحله نخست؛ وهابیسم سنتی و ایدئولوگ های محافظه کار آن مشکل بزرگ عربستان برای توسعه و الگوبرداری از غرب هستند. در مرحله دوم بن سلمان معتقد است که دامنه اختیارات گسترده علمای وهابی، بافت مذهبی و فقدان حضور طبقات روشنفکر و حامی تفکرات اصلاحات، علل و عوامل این مشکلات می باشد. در مرحله ترسیم ذهنی آرمانشهر بن سلمان معتقد است بایستی به تحقق سکولاریسم و شخصی سازی مذهب در عربستان، توقف تدریجی صدور ایدئولوژی وهابیسم و بنیادگرایی به کشورهای منطقه و الگو سازی سکولاریسم سعودی برای اعراب خاورمیانه اقدام نماید و در نهایت در مرحله چهارم یا ارائه درمان بن سلمان عقیده دارد بایستی به کاهش چشمگیر دامنه اختیارات علمای اعظم وهابی، احیای حقوق زنان، کمرنگ شدن ارزش های دینی و اسلامی، شکلگیری طبقه جدید روشنفکران حامی غرب و حذف تدریجی آموزه های وهابیسم از نظام آموزشی عربستان سعودی مبادرت نماید.