مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
۲۰۰.
عربستان سعودی
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۰ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۸)
61 - 83
حوزه های تخصصی:
با مشاهده حرکت های افراطی گروه هایی مانند سلفی های جهادی ، القاعده، طالبان، و... که همگی به نوعی خواهان برقراری حکومت اسلامی هستند، می توان گفت، آنها گروهی از اسلام گرایان تندرو اهل سنت اند که خود را نماینده واقعی دین می دانند. در این میان، جریانی رادیکال موسوم به داعش با اعمال خشونت آمیز، پدید آمده که با روند در پیش رو و با حمایت کشورهای غربی و کشورهای منطقه، به نوعی همه جوامع جهان را تحت الشعاع قرار داده است. هدف این مقاله، شناخت جریان های تکفیری برآمده از ایدئولوژی وهابیت و درنهایت، داعش است. این مقاله در پی پاسخ گویی به این پرسش اساسی است که «خاستگاه جریان های افراطی گری اسلامی کجا بوده و این جریان ها چگونه شکل گرفته اند؟» فرضیه ای که در پاسخ به این پرسش مطرح می شود، این است که «منشأ جریان های افراطی گری اسلامی، در عربستان سعودی بوده و از جریان وهابیت سرچشمه گرفته و تکوین یافته اند». به عبارت دیگر، داعش جریانی است با پیشینه گروه های افراطی که منشأ آن وهابیت است؛ بنابراین، جریان نوینی نیست. این مقاله براساس روشی تبیینی تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای و اینترنتی انجام شده است.
سیاست حقوق بشری اتحادیه اروپا مطالعه تطبیقی جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۲ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۱۲۶)
103 - 130
حوزه های تخصصی:
اتحادیه اروپا در برگیرنده کشورهایی است که دارای اصول،ارزش ها،هنجارها و فرهنگ مشترک هستند.به گونه ای که در سیاست مشترک خارجی و امنیتی این اتحادیه اصولی مانند: دموکراسی،حقوق بشر،مردم سالاری،حاکمیت قانون مطرح می باشد و یکی از شرایط اصلی عضویت در اتحادیه اروپا تاکید بر موارد نامبرده است.اهمیت این اصول تا اندازه ای است که اتحادیه اروپا در برقراری رابطه با کشورهای دیگردر زمینه های مختلف بر این اصول تاکید کرده است.برای مثال، در موافقتنامه های منعقد شده بین اتحادیه اروپا و کشورهای دیگر بندی به نام حقوق بشر مطرح می گردد. این امر به این معناست که اتحادیه اروپا برقراری رابطه با کشورهای دیگر را مشروط به رعایت حقوق بشر توسط آن کشورها کرده است. برغم تاکید این اتحادیه بر رعایت حقوق بشر و معرفی حقوق بشر به عنوان مبنای ایدئولوژیک این اتحادیه و تاکید بر عوامل حقوق بشری چون دموکراسی، حقوق بشر، حاکمیت قانون و مردم سالاری، رفتار این اتحادیه در عمل مغایر بوده به گونه ای که دارای رفتار متعارض و دوگانه در رابطه با نقض موارد حقوق بشر در قبال کشورهای مورد بررسی(جمهوری اسلامی ایران،عربستان سعودی) بوده است.سوالی که در این مقاله مطرح شده این است که سیاست حقوق بشری اتحادیه اروپا در قبال جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی چگونه است؟پاسخی که به عنوان فرضیه مطرح می گردد این است که سیاست حقوق بشری اتحادیه اروپا به دلیل روابط سیاسی،تجاری- اقتصادی متفاوت با کشورهای نامبرده به صورت متعارض و دوگانه است.این مقاله در تلاش است به شیوه ای تطبیقی نقض استانداردهای حقوق بشری مورد نظر و تعریف شده، از سوی اتحادیه اروپا در قبال جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی را تحلیل و تاثیر رفتار آن بر سیاست خارجی این اتحادیه در قبال آنها را بررسی نماید.
تأثیر فناوری هوش مصنوعی بر آینده موازنه قوا در غرب آسیا
حوزه های تخصصی:
ابزارها و سیستم های مبتنی بر هوش مصنوعی دارای ویژگی های خاصی هستند که باعث می شود کشورهای مالک فناوری های مذکور با بهره مندی از آن ها توان رقابت نظامی و اقتصادی بیشتری پیدا کنند و بتوانند توازن قوا را در نظام بین الملل به نفع خود بر هم بزنند. برتری ژئوپلیتیکی، نظامی و اقتصادی آینده جهان، توسط قدرت هایی تعیین می شود که فناوری های نوینی هم چون هوش مصنوعی را به نفع خود مدیریت کنند. روسیه و چین با سرمایه گذاری و رقابت در زمینه فناوری های جدید در اقتصاد، نوسازی نظامی و ابزارهای کنترل اجتماعی نظم جهانی تحت رهبری ایالات متحده را به چالش کشیده اند. این روند در غرب آسیا نیز آغاز شده است. اسرائیل، عربستان سعودی و امارات متحده عربی از پیشگامان سرمایه گذاری در زمینه هوش مصنوعی در این منطقه هستند و طرح های مختلفی برای بهره برداری از هوش مصنوعی در زمینه های اقتصادی و نظامی دارند. سؤال اصلی که در این مقاله به دنبال پاسخ دادن به آن هستیم این است که فناوری های مبتنی بر هوش مصنوعی چگونه آینده موازنه قوا را در غرب آسیا تغییر خواهد داد؟ یافته های این پژوهش نشان می دهد هوش مصنوعی با افزایش قدرت اقتصادی و نظامی کشورها، موازنه قوا در منطقه غرب آسیا تغییر خواهد داد. به این ترتیب عربستان سعودی و اسرائیل با افزایش توان نظامی و اقتصادیِ ناشی از هوش مصنوعی، موازنه قوا را در این منطقه به نفع خود دگرگون می کنند. این تحقیق با استناد به روش تحقیق تبیینی و با استفاده از داده های آماری و کتابخانه ای تدوین شده است. واژگان کلیدی: هوش مصنوعی، عربستان سعودی، موازنه قوا، نظام بین الملل، غرب آسیا، اسرائیل، قدرت نظامی
تحلیلی بر امنیت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران در پرتو تغییر در کنش کارگزاران نظام سیاسی عربستان (2010- 2018)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال ۲۶ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۲
103 - 128
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی امنیت منطقه ای جمهوری اسلامی ایران در پرتو تغییر در کنش کارگزاران نظام سیاسی عربستان است. مقاله با روش پژوهش توصیفی-تحلیلی به این نتایج دست یافته است که در فاصله سال های 2010م. تا 2018م. تغییراتی در عمل کارگزاران مقامات سعودی ایجاد شد که این تغییرات پیش از هر چیز متوجه مهار جمهوری اسلامی و جلوگیری از نقش برتر و تعیین کننده جمهوری اسلامی در منطقه پرآشوب غرب آسیا بوده است. رقابت های راهبردی ایران و عربستان، منطقه غرب آسیا را به بحرانی ترین مناطق جغرافیایی در آینده رقابت های منطقه ای و رقابت های ژئوپلیتیک تبدیل خواهد کرد که آثار آن پیش از هر چیز متوجه بحران امنیت در حوزه های ملی و منطقه ای است. تا هنگامی که این رقابت ها ادامه داشته باشد، عرصه های امنیت ملی نیز با بیشترین مخاطره های امنیتی همراه خواهد بود. نقطه عطف این سیاست با توجه به نظریه جنگ و صلح میلر، تغییر در ادراک تصمیم سازان است. اگر ادراک تصمیم سازان، ناظر به محیط عملیاتی تغییر کند، ممکن است از الگوی هژمونیک به الگوی مشارکت گذار کرده و فضای امنیتی غرب آسیا را به فضای هم گرایانه و مشارکتی تبدیل شود.
عدم مشروعیت محاصره دریایی یمن از رهگذر تدقیق در ماهیت مخاصمه مسلحانه در این کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
محاصره دریایی یمن در سال 2015 میلادی، با حضور کشتی های جنگی نیروهای تحت ائتلاف به رهبری عربستان سعودی، در آب های تحت صلاحیت یمن آغاز شده است. سطور پیش رو بر آن شده است تا از رهگذر تدقیق در ماهیت مخاصمه مسلحانه در یمن، به مسأله مشروعیت یا عدم مشروعیت محاصره دریایی یمن نظر بدوزد. پیامدهای ناگوار ناشی از محاصره دریایی یمن، بایستگی کنکاش در مشروعیت یا عدم مشروعیت محاصره مزبور از منظر حقوق بین الملل را ایجاب می نماید ( مسأله ). به این منظور، تحقیق پیش رو، با روش توصیفی - تحلیلی و از طریق گردآوری اطلاعات عمدتاً کیفیِ تحقیق به روش کتابخانه ای و به صورت استفاده از اسناد، کتاب-ها، مقاله ها و تارنماهای معتبر انجام شده است ( روش ). برآمد پژوهش منعکس شده در مقاله حاضر، نشان داده است که مخاصمه مسلحانه میان دولت مرکزی یمن یا نیروهای تحت ائتلاف به رهبری عربستان سعودی با کمیته های مردمی وابسته به جنبش انصارالله و بخش هایی از ارتش یمن، یک مخاصمه مسلحانه غیربین المللی است و در نتیجه، این محاصره غیر مشروع است. افزون بر این، محاصره دریایی یمن، ناقض موازین حقوق بین الملل بشردوستانه، از جمله و به ویژه دستورالعمل سن رمو و پروتکل دوم الحاقی به کنوانسیون های چهارگانه ژنو 1949 است ( یافته ها ).
عربستان سعودی؛ صورت بندی آنتاگونیستی «امر سیاسی» و گسترش خشونت سیاسی در بستر خیزش های مردمی خاورمیانه (2011 تا 2017)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بحران پژوهی جهان اسلام دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
17 - 47
حوزه های تخصصی:
عربستان سعودی یکی از مهم ترین دولت های ایدئولوژیک منطقه خاورمیانه است که فرقه وهابیت نقش زیادی در فرایند تشکیل و تداوم حیات سیاسی آن ایفا کرده است؛ به نحوی که به منزله پایگاه و پناهگاه عمده سلفی ها، همواره در تولید و بازتولید گونه ای از گفتمان جهادی منطقه ای و فرامنطقه ای نقش اصلی را داشته است. پژوهش حاضر، درصدد پاسخ به این پرسش کلیدی است که «امر سیاسی» در گفتمان حکومتی عربستان سعودی چگونه صورت بندی شده است و این صورت بندی چه تأثیری بر رویکرد سیاست خارجی این کشور در منطقه (بین سال های2011 تا 2017) داشته است؟ فرضیه مورد آزمون پژوهش این است که «بر پایه گفتمان سیاسی حاکم بر رژیم عربستان سعودی (با دال مرکزی اسلام سنی وهابی)، خوانش عربستان سعودی از مفهوم امر سیاسی، آنتاگونیستی/ تخاصمی (بر پایه دوست/ دشمن) است و از این رو بازتولید این رویکرد در عرصه سیاست خارجی موجب گردید که این کشور، سیاست حذف «غیر» (از جمله جمهوری اسلامی ایران و جنبش های اسلامی مورد حمایت این کشور) را در صدر اولویت های خود قرار دهد، این امر به نوبه خود به شکل گیری و تقویت گروه های تندروی سلفی جهادی و گسترش خشونت سیاسی در منطقه دامن زده است». برای آزمون و تبیین متغیرهای اصلی پژوهش، از مفهوم پردازی کارل اشمیت در خصوص امر سیاسی و روش تحلیل گفتمان لاکلائو و موف بهره گرفته شده است.
مولفه های تاثیرگذار بر روابط عربستان سعودی و چین مبتنی بر نظریه نوواقع گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
155 - 178
حوزه های تخصصی:
تحولات یک دهه اخیر در منطقه، عربستان سعودی و چین را واداشته تا به رغم تفاوت های بسیار زیاد (جغرافیایی، تاریخی، فرهنگی - مذهبی و نظام حکومتی)، به فکر بهره برداری از ظرفیت های یکدیگر در منطقه آسیا جهت مقابله با چالش های پیش روی خود باشند. هدف عمده این مقاله، شناسایی مولفه ها و عناصر اصلی تاثیرگذار و تسهیل کننده بر روابط عربستان سعودی و چین در چارچوب نظریه نوواقع گرایی و درک تهدیدات متاثر از این روابط بر امنیت جمهوری اسلامی ایران است. در این پژوهش از روش توصیفی- تحلیلی و برای تجمیع داده ها و اطلاعات از منابع کتابخانه ای و اسنادی استفاده شده و به منظور تدقیق و نظام مند کردن مشاهده علمی و یافته های پژوهش از رویکرد نظری موازنه قدرت بهره گیری شده است. از نظر والتز، توازن قدرت ها عامل بنیادی در مهار کردن بازیگران نیرومند در روابط بین الملل است و در حقیقت، این ساختار نظام بین الملل و ضرورت بقا است. سوال اصلی پژوهش این است که روابط عربستان سعودی و چین در چارچوب نظریه نوواقع گرایی بر مبنای چه مولفه هایی قابل تبیین و ارزیابی می-باشد؟ نتایج حاکی از آن است که تحولات سیستمی، تغییرات سطح واحد، رویکرد قدرت های جهانی، ضرورت تصمیم گیری عقلایی، منابع تهدید مشترک، منابع قدرت مشترک و قابل تجمیع و حصول منافع اقتصادی و سیاسی و نظامی مولفه های تاثیرگذار و تسهیل کننده بر روابط عربستان سعودی و چین محسوب می گردند.
منابع متقابل نگرانی ایران و عربستان سعودی؛ چرایی و چگونگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
273 - 298
حوزه های تخصصی:
روابط دو کشور ایران و عربستان سعودی همواره دچار تنش و نوسان بوده و چند مورد قطع روابط دیپلماتیک را تجربه کرده است. در این پژوهش از روش توصیفی- تحلیلی استفاده می شود به همین منظور از منابع کتابخانه ای، مقالات و پایان نامه ها کمک گرفته شده و برای تبیین آن از روش رئالیسم تهاجمی استفاده شده است. سؤال اصلی این مقاله: دلایل نگرانی بین دو کشور ایران و عربستان سعودی از یکدیگر چیست؟ فرضیه ای که در پاسخ به این سؤال مورد آزمون قرار می گیرد این است که تضادهای هویتی، سیاسی_ امنیتی و رقابت منطقه ای از منابع متقابل نگرانی دو طرف است که آنها را به سوی پیشبرد سیاست خارجی تهاجمی، رقابتی و در مواردی خصومت گرا سوق داده است و عامل اصلی این تنش ها، تضادهای داخلی و رقابت منطقه ای است. نتایج تحقیق نشان می دهد ایران و عربستان به خاطر ترس مداوم از فعالیت های مخرب یکدیگر و همچنین کاهش نفوذ و قدرت طرف مقابل در خاورمیانه، از تضادهای بین خود جهت پیشبرد سیاست خارجی استفاده می کنند که این عامل ایجاد تنش و نگرانی بین دو کشور است
مؤلفه های مؤثر بر سیاست خارجی عربستان سعودی در قبال تروریسم تکفیری: تحلیلی چندسطحی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جنوب غرب آسیا در سال های اخیر درگیر گروه های تروریستی در قالب تروریسم تکفیری
شده است و کشورهای منطقه رویکردهایی متفاوت به آن داشت هاند. مقاله حاضر سعی
دارد با روشی تحلیلی و استفاده از سطوح تحلیل داخلی، منطقه ای و بی نالمللی به
مطالعه سیاست خارجی عربستان سعودی درباره این موضوع بپردازد. سؤال اصلی مقاله
این است که مؤلفه های مؤثر بر سیاست خارجی عربستان در قبال تروریسم تکفیری
چیست؟ یافته های اصلی مقاله نشان م یدهد در سطح داخلی، تأثیرات رژیم سلطنتی و
تأثیرات ناشی از فرقه وهابیت و در سطح منطقه ای، الگوهای رقابتی با ایران در سیاست
خارجی عربستان نقش دارند. در سطح بی نالمللی نیز قابلیت ایدئولوژیکی عربستان
در به کارگیری تروریسم تکفیری در راهبرد نیابتی سیاست خارجی آمریکا به ویژه
در سوریه و همچنین تقابل سازی با روسیه در حوزه آسیای مرکزی و قفقاز مهم ترین
مؤلفه های مؤثر بر سیاست خارجی عربستان سعودی درباره تروریسم تکفیری هستند.
قلمروگستری عربستان سعودی و تهدیدات منطقه ای آن باتأکیدبر جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۱ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۹
165 - 190
حوزه های تخصصی:
منطقه غرب آسیا در طول تاریخ از جوانب گوناگون دارای اهمیت راهبردی بوده و در سده های اخیر بر این اهمیت افزوده شده است. ازطرف دیگر، طی دهه های اخیر این منطقه بی ثبات ترین منطقه جهان و فضای جغرافیایی تولید و زایایی گروه های مختلف تروریستی محسوب می شود. این شرایط محصول رقابت ها و قلمروگستری های منطقه ای و فرامنطقه ای است. کشور عربستان سعودی از بدو تشکیل (1932م)، مبتنی بر ایدئولوژی خاص خود همواره درپی قلمروگستری و افزایش حوزه نفوذ خود در منطقه بوده و با وقوع انقلاب اسلامی در ایران، این اقدامات با حدت و شدت بیشتر و باتکیه بر حمایت قدرت های غربی و درآمد کلان حاصل از فروش نفت، تداوم داشته است. برهمین اساس، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، این مقاله می کوشد پیامدها و تهدیدات منطقه ای این قلمروگستری را در منطقه و به طورخاص بر جمهوری اسلامی ایران مورد کنکاش قرار دهد. استدلال اصلی نویسندگان مقاله آن است که قلمروگستری ذهنی و عینی عربستان سعودی از عوامل اصلی بی ثباتی، تنش و گسترش تروریسم و تندروی در منطقه بوده، منازعات فرقه ای، تشدید رقابت های نظامی و تسلیحاتی و تزلزل در قلمروهای ملی را باعث شده است. همچنین تلاش جهت ایجاد شکاف و تعارض مذهبی در کشور و تضعیف هویت ملی، ایجاد چالش های قومی، گسترش و تقویت گروه های تروریستی و معاند، تلاش برای در انزوا قراردادن و کاهش نفوذ منطقه ای ایران، استحکام بخشیدن به رژیم جعلی صهیونیستی و تضعیف محور مقاومت، ایران هراسی و شکل گیری اتحاد سیاسی و نظامی ضد ایران، تلاش برای فشار اقتصادی بر جمهوری اسلامی ایران با بهره گیری از اهرم افزایش و کاهش قیمت نفت و تلاش برای کاهش اهمیت راهبردی تنگه هرمز از جمله مهم ترین پیامدها و تهدیدات قلمروگستری عربستان سعودی برای جمهوری اسلامی ایران است.
بررسی مناسبات امنیتی امریکا و عربستان سعودی بر پایه نظریه نورفتارگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۱ تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۹
191 - 210
حوزه های تخصصی:
نظریه نورفتارگرایی، مفهوم امنیت را بیش از هر چیز، به عنصر فرهنگ وابسته می داند و سازه های آیکونوگرافیک همچون تاریخ و فرهنگ را در تثبیت امنیت، مهم تلقی می کند. ازسوی دیگر، برجسته بودن مفهوم قدرت در این نظریه، باعث می شود تا امنیت از مفهومی چندبعدی و سلسله مراتبی برخوردار شود. بنابراین، می توان رفتارهای امنیتی همگرایانه میان امریکا و عربستان را که از سال 2011 بدین سو افزایش روزافزونی یافته و پس از تغییرات در ریاست جمهوری امریکا از سال 2017 به این سو خصلتی راهبردی یافته است، در چند بعد بررسی کرد. این ابعاد شامل بنیادهایی چون هژمونی، ایدئولوژی و فرهنگ است. بنابر پیش فرض نظریه نورفتارگرایی، فقدان ساختارهای تثبیت شده فرهنگی و غلظت ایدئولوژی از زمینه های مهمی است که می تواند فقدان امنیت را در یک کشور نشان دهد. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی به این دو پرسش، پاسخ داده است که رفتارهای فزاینده امنیتی عربستان سعودی در منطقه چگونه قابل تبیین است و نیز مناسبات فزاینده امنیتی این کشور با امریکا به ویژه پس از روی کار آمدن دونالد ترامپ، چه بازخوردهایی دارد؟ نتایج، نشان می دهد که مفاهیمی همچون وابستگی ایدئولوژیک، فقدان تاریخی دولت ملت، نقصان در هویت های نرم افزاری فرهنگی و قدرت تک لایه ای، رفتار فزاینده امنیتی عربستان در محیط بیرونی را تعیین و توجیه می کند. به سخن دیگر، عربستان سعودی با برون فکنی کاستی های ایدئولوژیک، از میدان های منازعه در محیط بیرونی برای پرکردن گسست های تاریخی و فرهنگی دولت ملت خود بهره می برد. به همین دلیل، رفتارهای امنیتی و قدرت سخت افزاری در منطقه خلیج فارس و غرب آسیا بازتولید می شود.
رفتارشناسی عربستان سعودی درقبال بحران سوریه در پرتو نظریه موازنه قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۱ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۰
155 - 178
حوزه های تخصصی:
سوریه کشوری با اهمیت ژئوپولتیک در منطقه غرب آسیاست که همواره ازنظر بلوک های رقیب در منطقه به عنوان وزنه ای برای تغییر موازنه قدرت محسوب شده است. مداخله کنشگران منطقه ای در بحران اخیر سوریه را نیز می توان در چارچوب تلاش این کشورها برای تغییر موازنه قدرت به نفع خود توضیح داد. عربستان سعودی از جمله کشورهایی است که از ابتدا در بحران سوریه فعال بود، اما تحت تأثیر عوامل داخلی و خارجی به تدریج سیاست های خود درقبال این بحران را تغییر داد. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و در چارچوب نظریه موازنه قدرت، درپی رفتارشناسی عربستان سعودی درقبال بحران سوریه است. یافته های پژوهش، تغییر رفتار ریاض درقبال بحران سوریه را در پنج مرحله تقسیم می کند که سیری از مدیریت بحران با هدف تغییر رفتار دمشق، دیپلماسی فعال علیه دمشق، حمایت نظامی مالی و سیاسی مستقیم از مخالفان، توقف حمایت از داعش و مقابله با نظام اسد و درنهایت پذیرش بقای اسد در قدرت، اما بدون حضور ایران را پشت سر گذاشته است. مقاله درنهایت به امکان سنجی هدف کنونی مبنی بر پذیرش بقای اسد بدون حضور ایران پرداخته است.
برساخت گرایی سیاسی در روابط عربستان سعودی و جمهوری اسلامی ایران از پسابیداری اسلامی تا پسابرجام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۲ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۳
139 - 165
حوزه های تخصصی:
پس از وقوع جریانات منتهی به بیداری اسلامی در کشورهای غرب آسیا (خاورمیانه) و شمال آفریقا، فصل جدیدی از روابط میان قدرت های منطقه ای به ویژه جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی آغاز شد. هرچند روابط دو کشور، پیشتر نیز مبتنی بر نوعی عدم اعتماد و رقابت های نزدیک سیاسی، ژئوپلیتیکی و ایدئولوژیکی بوده است، اما مسئله مهم دراین میان، تطور بافت قدرت و سیاست در منطقه غرب آسیا (خاورمیانه) به ویژه از سال های 2012 میلادی به بعد بوده است که به نوعی مسائل منطقه ای را با چالش های عمده امنیتی و سیاسی مواجه نمود و روابط دو کشور را بیش ازپیش به سمت وسوی تشدید واگرایی ها سوق داد. در این مقاله، تلاش نویسندگان، ارائه پاسخی متقن به این سؤال است که مهم ترین دلایلی که منتهی به تشدید واپس گرایی در روابط خارجی میان ایران و عربستان شد، چیست؟ و درادامه چه سناریوهای محتملی را می توان برای ادامه روابط دو کشور درنظر گرفت؟ یافته های مقاله که با بهره گیری از نظریه برساخت گرایی سیاسی و استفاده از منابع مکتوب و مجازی و نیز روش های تلفیقی جامعه شناسی تاریخی و آینده پژوهی است، بر این مسئله صحه می گذارد که عمده دلایل واپس گرایی در روابط دو کشور را می توان ذیل عوامل نرم و سخت قرار داد. عوامل سخت شامل توسعه قرادادهای سنگین نظامی و تسلیحاتی و میلیتاریزه کردن غرب آسیا (خاورمیانه)، تلاش برای گسترش تروریسم در جغرافیای سیاسی جمهوری اسلامی ایران، نقش آفرینی اثرگذار ریاض در بحران سوریه، مواضع عمل گرایانه سعودی ها در بحران عراق، تجاوز نظامی سعودی ها علیه یمن و جنبش انصارالله و مواضع ریاض درقبال مسئله فلسطین و سرکوب شیعیان عربستان است. عوامل نرم نیز شامل بسط روابط امنیتی با رژیم صهیونیستی، مواضع خصمانه سعودی ها درقبال مذاکرات هسته ای ایران (برجام) و ایجاد شکاف در جبهه مقاومت شیعیان با تمرکز بر عراق است.
ریشه ها و پیامدهای امنیتی نفوذ رژیم صهیونیستی در خلیج فارس با تأکید بر نقش محوری محمد بن سلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۲
79 - 103
حوزه های تخصصی:
مسأله روابط اعراب و رژیم صهیونیستی را باید یکی از چالش های مهم سیاسی و امنیتی در جهان اسلام دانست. گذشته از تعهدات اعراب به آرمان های قدس به مثابه نخستین قبله گاه مسلمین، این مسأله در طول تاریخ اهمیتی ملی گرایانه داشته است. تا پیش از جریانات منتهی به بیداری اسلامی، روابط میان اعراب و رژیم صهیونیستی در بهترین حالت، حول مسائلی هم چون طرح های صلح بوده است. در این میان، عربستان سعودی که به نوعی، خود را زمامدار جهان اهل سنت می داند، درخصوص مسأله فلسطین همواره حمایت های ضمنی و تلویحی خود را نشان داد اما با ظهور محمد بن سلمان در مقام ولایت عهدی و بسط روابط خارجی به ویژه با امریکا، مسأله روابط با رژیم اشغالگر قدس به صورت جدی مطرح گردید و حتی در ادامه، با تلاش های ترامپ کشورهایی هم چون امارات و بحرین، جزو نخستین کشورهای خلیج فارس بودند که در سال 2020 به برقراری روابط رسمی دیپلماتیک با رژیم صهیونیستی مبادرت نمودند. در این مقاله تلاش نویسندگان حول پاسخی مستدل به این سؤال اصلی است که نقش عربستان سعودی به ویژه محمد بن سلمان در نفوذ رژیم صهیونیستی در خلیج فارس و برقراری روابط رسمی دیپلماتیک با اعراب این منطقه چیست؟ یافته های مقاله با استفاده از روش تحلیلی توصیفی و تئوری موازنه تهدید، نشان دهنده سه هدف کلان است. نخستین مسأله، پوشش خلأ حمایت های ترامپ پس از شکست در انتخابات ریاست جمهوری امریکا؛ دوم، اثبات شایستگی پادشاهی آینده سعودی ها در ازای عادی سازی روابط با صهیونیست ها و تحقق طرح معامله قرن و سوم، تغییر نگاه ها و رویکردهای نخبگان ابزاری و فکری نسل جدید رهبران عرب در قبال رژیم صهیونیستی با تأکید بر زوال ناسیونالیسم عربی. پیامدهای امنیتی، نظامی و حفاظتی این مسأله نیز در سه سطح موردبررسی قرار خواهد گرفت.
سیاست های راهبردی عربستان در دریای سرخ و تأثیر آن بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵۳
193 - 225
حوزه های تخصصی:
دریای سرخ، مناطق اطراف آن و کشورهای شمال آفریقا در سال های اخیر در مرکز توجهات جهانی قرار گرفته اند و بسیاری از قدرت های منطقه ای و جهانی درصدد توسعه و بسط حضور و نفوذ خویش در این مکان راهبردی هستند. قطب های قدرت در غرب آسیا نیز در چند سال گذشته رقابت های خویش را برای تعمیق حوزه قدرت در دریای سرخ را آغاز نموده اند. در کنار رقابت های تاریخی در خلیج فارس و خاورمیانه، امروزه دریای سرخ به سومین کانون مهم رقابت مبدل گشته است. در این بین عربستان سعودی با خیزشی شتابان به سمت ایجاد ترتیبات منطقه ای جدید در دریای سرخ حرکت نمود که این اقدام نقش و اهمیت بی بدیل دریای سرخ در معادلات منطقه ای و فرامنطقه ای را آشکار کرد. هدف اصلی این پژوهش واکاوی و شناخت ریشه ها، اهداف و سیاست های استراتژیک عربستان با محوریت دریای سرخ و تأثیر چنین سیاست هایی بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران است. سؤال اصلی مقاله این است که؟ اولویت های راهبردی عربستان سعودی در دریای سرخ چیست؟ و اتخاذ چنین راهبردهایی چه تأثیری بر امنیت ملی ایران دارد؟ موازنه سازی علیه تهدیداتی چون محور ایران- انصارالله و محور ترکیه – قطر اولویت های استراتژیک عربستان برای نقش آفرینی در دریای سرخ است که موفقیت چنین سیاست هایی می تواند با پیامدهایی چون کاهش امنیت و اقتدار ملی و تنگنای ژئوپلیتیکی برای ایران همراه باشد.
عربستان سعودی و مخاطرات مرزی جمهوری اسلامی ایران با پاکستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق امنیت سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۷
45 - 67
حوزه های تخصصی:
شواهد نشان می دهد که در چند سال اخیر ناامنی در منطقه مرزی ایران و پاکستان، روندی روبه گسترش طی نموده است. نویسنده معتقد است جدای از شرایط خاص دو کشور، عربستان سعودی در این مهم نقش بسزایی ایفا نموده. لذا ضرورت دارد یک بررسی جامع در این زمینه صورت پذیرد تا ضمن شناخت همه جانبه تهدیدات مزبور مرزی، هزینه های مادی و معنوی به کار گرفته شده در جهت رفع این تهدیدات، به حداقل برسد. بنابراین، هدف پژوهش حاضرتحلیل نقش و سازوکار عربستان سعودی در ناامن سازی مرز جمهوری اسلامی ایران و پاکستان و همچنین شناسایی تهدیدات مزبور در این منطقه مرزی است. لذا این پرسش مطرح است که نقش عربستان در در ناامن سازی مرز جمهوری اسلامی ایران و پاکستان چگونه قابل تجزیه و تحلیل است؟ فرضیه اصلی این مقاله عبارت است از اینکه عربستان بواسطه نقش «مروج وهابیت» که برای خود قائل شده است، موجب تحریک مستقیم گروه های افراطی پاکستانی علیه امنیت مرزهای جمهوری اسلامی ایران می گردد. نویسنده با استفاده از روش تحلیلی به این یافته ها دست یافته است: عربستان با استفاده از گروه های تروریستی- تکفیری؛ به تقویت وهابیت و شیعه ستیزی، ترویج حرکت های تجزیه طلب و تقویت قاچاق مواد مخدر در مرز ایران و پاکستان می پردازد.
رقابت ایران و عربستان و تحولات مجموعه امنیتی خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسائل امنیتی خاورمیانه با وقوع حوادث تروریستی 11 سپتامبر 2001 وارد فضای جدیدی شد که یکی از نمودهای آن را در برجسته شدن رقابت ایران و عربستان بر سر رهبری منطقه ای می توان دید. این رقابت، خود به پیچیدگی بیشتر مسائل امنیتی و وقوع بحران های جدید امنیتی منجر شد که نه تنها برای امنیت مردم منطقه، بلکه برای صلح و امنیت بین المللی نیز مهم است. با توجه به اهمیت موضوع، در این مقاله تأثیر رقابت ایران و عربستان به عنوان دو کشور مدعی رهبری در خاورمیانه را بر امنیت این منطقه پس از حوادث یازده سپتامبر در چارچوب نظریه مجموعه امنیتی منطقه ای بررسی می کنیم. پرسش اصلی این است که رقابت ایران و عربستان پس از حوادث یازده سپتامبر 2001 چه تأثیری بر تحولات مجموعه امنیتی خاورمیانه داشته است؟ در پاسخ به این پرسش، این فرضیه مطرح می شود که رقابت ایران و عربستان پس از حوادث یازده سپتامبر 2001 باعث افزایش ناامنی در خاورمیانه و افزایش مداخله قدرت های جهانی در منطقه شده است که نتیجه آن شکل گیری بحران های دامنه دار امنیتی و بی ثباتی بوده است. در گردآوری داده های پژوهش از منابع کتابخانه ای و اسنادی مرتبط با موضوع استفاده می کنیم و در تجزیه وتحلیل داده ها نیز با بهره گیری از روش تاریخی و مقایسه ای به توصیف و تحلیل تأثیر رقابت این دو کشور بر تحولات در مجموعه امنیتی خاورمیانه پس از حوادث یازده سپتامبر می پردازیم.
تحلیل جایگاه نوپاتریمونیالیسم در سیاست خارجی عربستان سعودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت نقش، جایگاه و میزان تأثیرگذاری متغیرهای داخلی و اهمیت آن بر فرایند تصمیم سازی در عرصه سیاست خارجی اهمیت ویژه ای دارد. سیاست خارجی در امتداد سیاست داخلی قرار دارد و تصمیمات این حوزه برخواسته از شرایط و متغیرهای داخلی مانند ساختار اداره دولت، سازوکارهای انتقال قدرت، تأثیر افراد، نهادها و ساختار و فرهنگ سیاسی کشور است. از دیگر سو، پاتریمونیالیسم به عنوان بخشی از ساختار سنتی کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس که انتقال قدرت به صورت موروثی را به همراه دارد و تأثیر آن بر سیاست خارجی این کشورها به ویژه عربستان سعودی، موضوعی است که کمتر بدان پرداخته شده است. در این پژوهش با این فرض که کاربست رویکردهای مختلف در سیاست خارجی عربستان، از ابتدای شکل گیری بر عنصر پادشاه به عنوان هسته اصلی قدرت بناشده، به دنبال پاسخ این پرسش هستیم که نوپاتریمونیالیسم و تأثیر آن در سیاست خارجی این کشور چیست؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که مفاهیم هویتی، جانشینی و ساختاری و فرهنگ سیاسی از مهم ترین عوامل در رویکردهای مختلف سیاست خارجی عربستان هستند که از ابتدای شکل گیری آن تاکنون بر عنصر پادشاه به عنوان هسته اصلی قدرت بناشده و رفتار دولت در حوزه خارجی را همواره تابعی از وضعیت و شرایط قدرت پادشاه در نظام سیاسی، فرایندهای جانشینی در این کشور و سیستم های تابعه آن کرده است. در حالی که تصمیم سازان سیاست خارجی نسل پیشین عربستان، احتیاط، محافظه کاری و شکیبایی را در سیاست خارجی مهم می دانستند، انتقال قدرت در قالب نوپاتریمونیالیسم به نسل جدید نخبگان سیاسی عربستان، به درپیش گرفتن سیاست های جدید و تهاجمی منجر شده است.
واکاوی روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی در راستای نظریه توازن قدرت منطقه ای
منبع:
راهبرد سیاسی سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۷
189 - 206
حوزه های تخصصی:
ایران و عربستان از قدرت های مهم منطقه غرب آسیا محسوب می شوند و هریک درپی افزایش نفوذ خود در این مناطق و نیز در جهان اسلام می باشند که این خود باعث رقابتی روزافزون بین دو کشور شده است؛ رقابت میان دو کشور بر سیر روابط فی مابین تأثیر بسزایی داشته و فراز ونشیب های فراوانی را طی کرده است. درمسیر این روابط گاه این دو کشور بر سر مسائل منطقه ای، فرهنگی و مذهبی تقابل داشته اند و گاه بر سر منافع مشترک با هم همکاری کرده اند. این پژوهش با طرح این سؤال که روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی در راستای نظریه توازن قدرت منطقه ای چگونه بوده است، به این پاسخ رسیده است که روابط این دو کشور بر تحولات و سیاست های منطقه ای تأثیر گذار بوده و دو کشور در طول سه دهه گذشته در اِعمال سیاست های منطقه ای به رقابت پرداخته اند. در واقع روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی را باید یکی از دشوارترین عرصه های دیپلماسی خارجی کشور در سه دهه گذشته ارزیابی کرد و روابط و کنش های کشور عربستان به عنوان یک قدرت منطقه ای در برابر جمهوری اسلامی ایران را می توان در چارچوب مربوط به رقابت های منطقه ای در ذیل نظریه توازن قدرت منطقه ای مورد تحلیل و بررسی قرار دادکه چه متغیرهای تأثیرگذاری باعث ایجاد کنش های مختلف در روابط گردیده است؛ و این متغیرهای تأثیرگذار در تغییر موازنه قوا چگونه موجب حساسیت منطقه ای شده است. این پژوهش با بهره گیری از اسناد و تحلیل های مرتبط، با روش تحلیلی مورد بررسی قرار گرفت.
روابط فرامنطقه ای در پرتو ادراک ژئواکونومی: ارزیابی دیپلماسی انرژی چین با عربستان سعودی
حوزه های تخصصی:
دقت در وضعیت انرژی چین نشان می دهد که از یک سو تقاضای انرژی در این کشور به تبع رشد و توسعه ی اقتصادی آن به شدت در حال افزایش است و از دیگرسو به دلیل کمبود منابع داخلی، وابستگی این کشور به منابع بین المللی در حال افزایش است. به همین خاطر گسترش تعامل با کشورهای تولیدکننده انرژی مانند عربستان، می تواند زمینه را به سوی وابستگی متقابل فراهم آورد. در واقع عربستان به عنوان نخستین صادرکننده عمده نفت در جهان، نه تنها در دیپلماسی انرژی چین بلکه برای همه قدرت های بزرگ از جایگاهی والا برخوردار است. پژوهش حاضر درصدد است به واکاوی و بررسی جایگاه عربستان سعودی در دیپلماسی انرژی چین بپردازد. یافته های پژوهش حاکی از این است که چین به چند علت برای عربستان اهمیت ویژه ای قائل است: نخست اینکه عربستان شریکی قابل اعتماد برای مشتریان بوده است. دوم اینکه عربستان بزرگ ترین صادرکننده نفت تلقی می گردد. از سوی دیگر، این کشور بزرگ-ترین اقتصاد کشورهای عربی را داراست و درنهایت اینکه عضو بسیار تاثیرگذار در اوپک است. روش تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی است و برای جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای و اینترنتی استفاده شده است و به فراخور موضوع از آمارهای رسمی سازمان اوپک، بریتیش پترولیوم و صندوق پولی عربستان استفاده خواهد شد.