مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۲۱.
۱۲۲.
۱۲۳.
۱۲۴.
۱۲۵.
۱۲۶.
۱۲۷.
۱۲۸.
۱۲۹.
۱۳۰.
۱۳۱.
۱۳۲.
۱۳۳.
۱۳۴.
۱۳۵.
۱۳۶.
۱۳۷.
۱۳۸.
۱۳۹.
۱۴۰.
عربستان سعودی
حوزه های تخصصی:
با فروپاشی شوروی و تبدیل ساختار قدرت جهانی از دوقطبی به تک قطبی، بار دیگر مناطق به عنوان خرده سیستم های تأثیرگذار اهمیت بالایی یافت؛ بر این اساس ایالات متحده نیز تلاش کرد تا با اولویت بندی خرده سیستم های منطقه ای بپردازد که در این مسیر خاورمیانه هم به نظر ژئوپلیتیکی و هم از نظر قطبیت انرژی جهان از اهمیت بالایی برخوردار بود. بر این اساس تعیین سلسله مراتب قدرت در خاورمیانه با توجه به دوری و نزدیکی به کانون قدرت جهانی انجام پذیرفت که این توزیع قدرت تلاش کرد تا به نزدیک کردن عربستان سعودی به عنوان بازیگر مورد حمایت ایالات متحده به مرکز و به حاشیه راندن ایران پس از انقلاب 1979 بپردازد. از سوی دیگر قطب های قدرت منطقه ای مانند جمهوری اسلامی نیز حاضر به پیرامونی شدن در ساختار قدرت منطقه ای نبود بنابراین، این امکان که توزیع قدرت مطلوب ایالات متحده در منطقه به هم بخورد افزایش می یافت که درنهایت ایالات متحده را به سوی تقویت عربستان سعودی سوق داد. بر این اساس سؤال اصلی این است که ایالات متحده از چه ابزارهایی برای تقویت عربستان سعودی استفاده کرده است؟ که پاسخ این سؤال را می توان در سه متغیر «تداوم روابط بر اساس منافع و تهدیدات مشترک»، «گستره و ماهیت روابط نظامی» و «وابستگی متقابل اقتصادی» جستجو کرد.
صف آرایی عربستان سعودی با اسرائیل از نگاه نظریه های روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره یازدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۰
76 - 100
حوزه های تخصصی:
با تکیه ملک سلمان بر قدرت در سال 2015 و اعطای ولیعهدی با اختیارات و مسئولیت های گسترده به فرزندش محمد بن سلمان، که به روی کار آمدن نسل جدیدی از رهبران در این کشور منجر گردید، سیاست های این کشور در غرب آسیا در ارتباط با اسرائیل از پوسته محافظه کارانه خود خارج و در قالب یک صف آرایی در حال ظهور است. مقاله حاضر با بررسی این صف آرایی از منظر نظریات موازنه قدرت والتز، موازنه تهدید استفن والت و موازنه منافع رندال شولر، این سوال را مطرح می کند که کدام نظریه یا ترکیبی از نظریه ها بهتر می تواند ریشه های این صف آرایی را تبیین کند. در پاسخ به این سوال نویسندگان بر این باورند که رفتارسازی در سیاست خارجی عربستان سعودی نه تنها به واسطه تأثیرپذیری از عوامل ساختاری، بلکه به جهت ویژگی ها و عوامل داخلی موثر بر متغیر میانجی دولت است که به سمت صف آرایی جدید با اسرائیل و ایجاد موازنه در غرب آسیا به منظور مقابله با جمهوری اسلامی ایران پیش می رود. اگرچه نظریه توازن تهدید استفان والت در تبیین عوامل ساختاری از کارایی بهتری برخوردار است اما نظریه رندال شولر به جهت تأکید هم زمان بر عوامل داخلی و ساختاری قدرت در قالب توازن منافع، از قدرت تبیین کنندگی بالاتری برخوردار می باشد.
تاثیر معمای امنیت بر رقابت میان ایران و عربستان سعودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره دوازدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۳
107 - 125
حوزه های تخصصی:
نگارندگان تلاش کرده اند تا ضمن تلاش برای شناخت بهتر مفهوم معمای امنیت، به این پرسش پاسخ دهند که معمای امنیت چه تاثیری بر رقابت میان ایران و عربستان سعودی داشته است؟ فرضیه اصلی پژوهش حاضر این است که تشدید و وخامت معمای امنیت میان ایران و عربستان سعودی سبب تشدید رقابت و تنش میان دو کشور شده است. در این پژوهش تلاش شده تا با بهره گیری از آخرین توسعه های مفهومی در خصوص معمای امنیت، جایگاه تبیینی مشخص معمای امنیت و میزان تاثیرگذاری آن در رقابت دو کشور در برهه پیش و پس از انقلاب اسلامی تعریف شود. این پژوهش با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر تحلیل نظریه پردازانه مبتنی بر نظریه عقلانی روابط بین الملل به این نتیجه رسیده است که وخامت معمای امنیت میان ایران و عربستان سعودی پس از انقلاب اسلامی بسیار بیشتر از سطح معمای امنیت میان دو کشور پیش از وقوع انقلاب اسلامی است اما سطح متوسط معمای امنیت پیش از انقلاب اسلامی تعیین کنندگی بیشتری در عدم شکل گیری همکاریهای جدی و عمیق میان دو طرف داشت. سطح شدید معمای امنیت پس از انقلاب اسلامی نقش تسهیل کننده رقابت میان دو کشور را ایفا کرده است.
سیاست عربستان سعودی در مقابله با نفوذ انقلاب اسلامی ایران (مطالعه موردی: سوریه و بحرین)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیروزی انقلاب اسلامی مهم ترین تحول منطقه خاورمیانه است؛ چراکه با جایگزینی نظام جمهوری اسلامی به جای نظامی سلطنتی، احیا و گسترش ارزش های اسلامی درکشورهایی چون بحرین و سوریه را فزونی بخشید. انقلاب اسلامی به عنوان کانون پخش ارزش های دینی و وقوع خیزش های مردمی بعد از سال 2011 رقبای منطقه ای چون عربستان سعودی را به سبب نگرانی از نفوذ گفتمان انقلاب اسلامی به مقابله با ایران برانگیخت. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، درصدد پاسخ به این پرسش است که سیاست خارجی عربستان سعودی در قبال کشورهای بحرین و سوریه با هدف مقابله با نفوذ انقلاب اسلامی ایران چیست؟ در چارچوب نظریه پخش، انقلاب اسلامی ایران به عنوان کانون پخش ارزش های اسلامی و مردم سالاری دینی به شمار می رود که وجود اشتراکات مذهبی و تاریخی با بحرین و نفوذ ایدئولوژیکی در نظام سوریه به عنوان مقاصد پخش آن در نظر گرفته می شود. در این راستا، عربستان سعودی با ادعای رهبری جهان اسلام تلاش دارد با استفاده از ابزارها و روش هایی ازجمله ترویج ایران هراسی، سرکوب معترضان بحرینی و تلاش برای ساقط کردن بشار اسد به مقابله با نفوذ انقلاب اسلامی مبادرت ورزد.
تحول الگوی روابط قطر و عربستان سعودی از شراکت تا رقابت راهبردی (2021-2011)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روابط خارجی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳
471 - 498
حوزه های تخصصی:
روابط عربستان سعودی و قطر در سال های اخیر، از همکاری و تعامل به تقابل و تخاصم تغییر جهت داده است. پس از تحولات جهان عرب در سال 2011 اختلافاتی جدی روابط دو کشور را تحت تأثیر قرار داد و سرانجام در سال 2017 به قطع روابط آن ها منجر شد و علی رغم برقراری مجدد روابط بعد از نشست العلا در ژانویه 2021، دو طرف نتوانسته اند روابط خود را عادی سازی کنند. دشمنی دوحه و ریاض در سطوح همسایگی و منطقه ای بر اساس گزاره های نظری «سازه انگاری» قابل تحلیل است، چراکه برداشت متفاوت این دو بازیگر از هویت اسلامی و عربی و ساخت اجتماعی قبیلگی به عنوان عنصری کلیدی در قوام بخشی به همگرایی یا واگرایی این دو عمل کرده است. بر این مبنا، پرسش اصلی مقاله حاضر این بوده که «چگونه تصور و برداشت عربستان سعودی و قطر از مسائل و موضوعات ملی و منطقه ای به تغییر الگوی سیاسی روابط در دو بازه زمانی (2017-2011) و (2021-2017) منجر شده است؟» و در این ارتباط، این فرضیه به آزمون گذاشته شده که برداشت متفاوت عربستان سعودی و قطر از اسلام سیاسی، نقش منطقه ای و رقابت های بین خاندانی، آن ها را دچار چالش و تنش در حوزه مسائل هویتی، سرزمینی و منطقه ای با یکدیگر کرده است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و اطلاعات لازم به روش کتابخانه ای یا از منابع اینترنتی گردآوری شده است.
تحلیلی ژئوپلیتیکی بر تهدیدات پیوسته کشورهای جنوب خلیج فارس با محوریت عربستان سعودی علیه ایران تا 2025میلادی (1404)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به رقابت های منطقه ای عربستان با جمهوری اسلامی ایران، تحولات یاد شده موجبات واگرایی و بروز تنش هایی در روابط دوکشور شده است با توجه به اینکه ظاهرا روند اوضاع در منطقه در راستای مواضع و منافع عربستان قرار ندارد، بنابر این جمهوری اسلامی ایران می باید از هر اقدامی که به تشدید تنش در روابط و ارایه تصویر نامطلوب از ایران نزد عربستان سعودی منجر شود اجتتناب ورزد.دو کشور ایران و عربستان سعودی بنا بر موقعیت ژئوپلیتیکی خود در منطقه خلیج فارس از مهمترین بازیگران منطقه ای در حوزه جنوب غرب آسیا به شمار می آیند. این دو کشور سالیان متمادی است که به نوعی رقیب منطقه ای یکدیگر محسوب شده و این رقابت در عصر حاضر به بالاترین سطح خود رسیده است. از سویی دیگر دو کشور با بهره مندی از موقعیت استراتژیک در منطقه دارای اهمیت استراتژیک و ژئواستراتژیک می باشند. رقابت های ژئوپلیتیک و ایدئولوژیک ایران وعربستان سعودی درمناطق حساس جنوبغرب آسیا بویژه منطقه خلیج فارس و تحولات سالیان اخیر یمن و مواجه غیر مستقیم در سوریه، تجلی حاکم شدن الگوی تعارضی منطقه است. .این مقاله سعی دارد با تمرکز بر رویکرد فوق و در یک جامع نگری در سطح راهبردی، این موضوع را بررسی و با توجه به ارتقاء کشمکش ژئوپلیتیکی دو کشور به سطح تهدید مستقیم و رویارویی های احتمالی در آینده، کیفیت و سطح تهدیدات همسایه جنوبی علیه امنیت ملی ایران را در بازه زمانی پنج ساله مورد ارزیابی قرار دهد. در پایان راهکارهای راهبردی برای موضوع هم ارائه شده است.
سلفیه وهابی؛ تمایزهای هویتی عربستان سعودی و ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۶ پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
145 - 160
هدف اصلی این نوشتار، بررسی تمایزهای هویتی عربستان سعودی با جمهوری اسلامی ایران در منطقه خاورمیانه در ذیل سلفیه وهابی است. پرسش این مقاله عبارت از این است که سلفی گری تکفیری عربستان چه جایگاهی در سیاست های هویتی این کشور دارد؟ فرضیه پژوهش حاضر این نکته است که سیاست خارجی عربستان در دوران ملک عبدالله و ملک سلمان (پادشاه کنونی) برپایه «سلفی گرایی عملگرایانه» بوده و این راهبرد به بخشی از سیاست سعودی ها در منطقه تبدیل شده است. به تبع، این سیاست نفوذ بر نوعی مهار نقش منطقه ای ایران و مقابله با سیاست های هویتی جمهوری اسلامی ایران استوار است. مقاله حاضر تلاش دارد، نخست سلفیه تکفیری و سیاست اشاعه ایدئولوژیکی آن را بررسی و سپس نقش این سیاست هویتی را در سیاست خارجی عربستان سعودی مورد کندوکاو قرار دهد. در نهایت نیز راهبرد سعودی این سیاست در امنیت و سیاست هویتی جمهوری اسلامی ایران مورد مداقه قرار خواهد گرفت. روش جمع آوری اطلاعات براساس روش کتابخانه ای است.
تحلیل بحران روابط قطر و عربستان سعودی در چارچوب قدرت نرم قطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با قطع روابط عربستان و چند کشور منطقه با قطر در سال 2017، منطقه خلیج فارس وارد یک بحران پیچیده سیاسی شد. تحلیلگران، دلایل متعددی را برای بروز این بحران بیان می کنند؛ در این میان به نظر می رسد این اقدامات بیش از هر چیز نتیجه موفقیت های دوحه در سیاست خارجی خود و مطرح شدن این کشور به عنوان بازیگر مهم منطقه ای در کنار بازیگران سنتی خاورمیانه باشد. در پاسخ به این سوال که بهره-گیری قطر از قدرت نرم در سیاست خارجی، چه تأثیری بر شکل گیری بحران خلیج فارس داشته، این مقاله دریافته است که دولت قطر از 2011 به بعد توانسته با بهره گیری از قدرت نرم به عنوان ابزاری تأثیرگذار، سیاستی مستقل از قدرت های سنتی منطقه اتخاذ کند؛ موضوعی که سبب نارضایتی عربستان، به عنوان یکی از این قدرت ها شد. این پژوهش در تلاش است تا با بهره گیری از روش توصیفی- تحلیلی با نگاهی به اختلافات قطر و عربستان و بررسی دقیق نقش قدرت نرم دوحه، به تحلیل ریشه ای عوامل شکل گیری و تشدید بحران در روابط قطر و عربستان سعودی بپردازد. یافته ها و نتایج پژوهش نشان می دهد که موفقیت قطر در به کارگیری قدرت نرم خود، یکی از مهم ترین عوامل اختلاف برانگیز دوحه-ریاض بوده است.
رسانه های نوین و برجسته سازی در بحران های بین المللی و منطقه ای؛ مطالعه موردی بحران دیپلماتیک قطر (2020-2017)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال هفتم زمستان ۱۴۰۰شماره ۲۸
195-230
حوزه های تخصصی:
امروزه رسانه های نوین عاملی مهم و مؤثر در رویدادهای مختلف سیاسی و اجتماعی هستند. بحران دیپلماتیک قطر در سال 2017 میلادی که منجر به حصر چهارساله قطر شد از بحران های سیاسی مهم منطقه غرب آسیا در دهه اخیر بوده و آثار وپیامدهای متعددی را در بر داشته است. پژوهش حاضر تلاش دارد تا نقش رسانه های نوین در این بحران را شناسایی کند. نگارندگان در این پژوهش با استفاده از روش توصیفی-تبیینی به این نتیجه رسیده اند که با توجه به نقش تعیین کننده رسانه های نوین در جهان امروز، بحران دیپلماتیک قطر نیز از تأثیر این متغیر مهم مستثنا نبوده و رسانه های نوین اعم از خبرگزاری های مختلف، شبکه های خبری ماهواره ای و شبکه های مجازی به عنوان محرکی مهم در مراحل مختلف این بحران دیپلماتیک، از شروع، تشدید تا کاهش بحران و آغاز مصالحه میان طرفین تأثیرگذار بوده اند. درواقع، رسانه های نوین ازجمله عوامل مؤثر بر کلید خوردن بحران بوده است، به طوری که با شروع بحران و افزایش تقابل و جنگ رسانه ای میان عربستان سعودی و قطر؛ روابط طرف ها حاد و تشدید شده و از سوی دیگر همین عامل در کاهش منازعه میان طرفین و آغاز مصالحه نیز عاملی مؤثر بوده است، به گونه ای که با شروع فرایند مصالحه، کشمکش رسانه ای میان طرفین کاهش یافت و در شرایط مدیریت بحران، خبرگزاری های مختلف با تلطیف افکار عمومی منطقه و جهان زمینه را برای ازسرگیری مجدد روابط سیاسی و اقتصادی میان عربستان سعودی و قطر را فراهم آوردند.
ائتلاف شکننده و رقابت سیاسی امارات و عربستان در یمن (2015-2020)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی سیاست سال دهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۸ (پیاپی ۶۸)
227 - 254
حوزه های تخصصی:
ائتلاف عربی به رهبری عربستان در سال 2015 با هدف شکست اهداف انقلاب یمن وارد کارزار این کشور شد. اما نشانه های برجسته ای از اختلاف میان اعضای اصلی این ائتلاف در صحنه عملیاتی یمن مشاهده شد. مناطق جنوبی یمن به میدان نبرد و رقابت سعودی ها و امارات تبدیل گردید. بر این اساس، پرسش اصلی مقاله آن است که مهمترین عوامل رقابت بین امارات متحده و عربستان سعودی در بحران یمن چیست؟ در پاسخ، این فرضیه مطرح می شود که برداشت متفاوت دو بازیگر از مولفه دشمن مشترک و تردید هردوی آنها نسبت به نتایج موردنظر، از عوامل اصلی رقابت عربستان و امارت در یمن به شمار می روند. این مقاله می کوشد تا در تشریح مولفه های رقابت دو کشور و همچنین اهداف آنها در یمن، با طرح چشم انداز نظری، بحث را با روش توصیفی-تبیینی انجام دهد و به بررسی تأثیر و پیامدهای رقابت میان ریاض و ابوظبی بر آینده سیاسی یمن بپردازد.
تاثیر تحولات 2011 خاورمیانه بر ارتقاء مجموعه امنیتی خلیج فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین رشته ای دانش راهبردی دوره 9 بهار 1398 شماره 1 (پیاپی 34)
منطقه خلیج فارس به علت موقعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک خود یکی از مناطق بسیار مهم و حساس جهان می باشد. انرژی و امنیت دو موضوع کلیدی و استراتژیک در این منطقه است و از آنجا که جمهوری اسلامی ایران یکی از مهم ترین بازیگران در عرصه امنیت خلیج فارس محسوب می شود، هر برنامه ای که در رابطه با چگونگی ترتیبات امنیتی در خلیج فارس طراحی و تدوین شود برای ایران اهمیت ویژه ای دارد. با عنایت به موارد فوق، پژوهش حاضر با هدف تبیین میزان تأثیر تحولات 2011 خاورمیانه بر ارتقاء مجموعه امنیتی خاورمیانه با بهره گیری از روش توصیفی - تحلیلی و جستجو در مقاله ها، سایت ها و بانک های اطلاعاتی به رشته تحریر درآمده است. بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان بیان نمود که حضور نیروهای امریکایی در منطقه خلیج فارس از یک سو و چالش هایی که کشورهای عضو شورای همکاری به ویژه امارات عربی متحده و عربستان به آن دامن می زنند از سوی دیگر، مجموعه امنیتی کشورهای حاشیه خلیج فارس را با مشکل مواجه نموده است. همچنین می توان بیان نمود که تحولات 2011 خاورمیانه موجب تثبیت خرده منطقه گرایی امنیتی در ابعاد نوین شده و بدین ترتیب مانع ارتقاء مجموعه امنبیتی خلیج فارس می شود.
تأثیر همگرایی و واگرایی جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی بر سیاست خارجی دولت آمریکا در قبال ایران (با تأکید بر راهکارهای رسانه ای)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران و عربستان سعودی به مثابه دو قطب مهم در غرب آسیا، روندی از همگرایی و واگرایی را در مناسبات خود طی کرده اند. وزن ژئوپلیتیکی دو کشور در این منطقه و نقش بالقوه آن ها در حل تعارضات تا حدی است که هر یک از دو کشور، همواره به عنوان بازیگری راهبردی در پروژه های کلان بازیگران جهانی، انتخاب شده اند. بر این اساس، هدف<strong> </strong>مقاله حاضر تحلیل عوامل همگراساز و واگراساز در روابط جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی و تأثیر این عوامل بر سیاست خارجی دولت امریکا در قبال ایران است. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که روابط ایران و عربستان سعودی مبتنی بر تقابل و همکاری بوده است. رابطه ای که مکانیزم های آن با درگیری های ژئوپلیتیک، جنگ های نیابتی، نفتی و ائتلاف سازی منطقه ای پیوند خورده است؛ بر این اساس، با داشتن تهدیدهای مشترک و توانمندی ها و قابلیت های دو کشور و راهبرد «منفعت محور» و«دخالت گرایانه » دولت امریکا در امور داخلی کشورهای غرب آسیا، قرار گرفتن ایران و عربستان بر مدار واقعیت ها و اشتراکات جغرافیایی، فرهنگی و اقتصادی با تقویت «سیاست همسایگی» از طریق دیپلماسی عمومی و دیپلماسی رسانه ای، همگرایی دو کشور ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
سیاست رسانه ای عربستان سعودی در قبال قطر (مطالعه موردی: دوره تحریم دوحه در سال های 2017 تا 2021)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در 5 ژوئن سال 2017، با انتشار سخنان امیر قطر در تارنمای خبرگزاری الجزیره مبنی بر نقش مثبت ایران در غرب آسیا، مخالفت با تحریم جریان فلسطینی- اخوانی حماس و حزب الله تنش میان قطر و عربستان سعودی شعله ور شد. عدم عقب نشینی قطر از مواضع خود، بحران را تشدید و سرانجام به قطع روابط دیپلماتیک این دو کشور و محاصره قطر از سوی عربستان سعودی منجر گردید. این مقاله، با هدف شناخت سیاست رسانه ای عربستان سعودی در مورد قطر در دوره بحران و محاصره دوحه در سال های 2017 تا 2021 انجام شده است. برای دستیابی به این هدف با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی، سیاست رسانه های عربستان سعودی از سال 2017 تا 2021 بررسی شده است. برای این منظور، محتوای وب سایت های شبکه های العربیه، حساب های توییتری وزیر اطلاع رسانی عربستان و عائض القرنی و العریفی به عنوان داعیه های معروف عربستان سعودی، وب سایت روزنامه های الحیاه و العکاظ به عنوان نمونه آماری در بازه زمانی 2017 تا 2021 بررسی شد. یافته های این پژوهش، نشان می دهد که رسانه های سعودی با تبعیت از سیاست و خط مشی نظام سیاسی محمد بن سلمان و به کارگیری فنون تکنیک های مختلف پروپاگاندا مانند گواهی، دروغ، تکرار و ترور شخصیت، به طور گسترده، ترور شخصیت امیر قطر، توجیه دینی و سیاسی محاصره این کشور و معرفی دوحه به عنوان حامی تروریسم را اتخاذ کرده اند.
سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال بحران یمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی بسیج سال بیست و پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۴
75 - 108
حوزه های تخصصی:
با وقوع بیداری اسلامی در سال 2011، اعتراضات مردمی در یمن با اعتراض به طرح های دولت آغاز شد و معترضین خواستار تغییر قانون اساسی، نرخ بیکاری، شرایط اقتصادی، فساد و اصلاحات در این کشور بودند. با به دست گرفتن رهبری این اعتراضات توسط جنبش انصارالله ، عربستان سعودی با درک از تهدید بودن قدرت گیری یک جنبش شیعی در کنار مرزهای خود، و تعبیر آن به مثابه نفوذ جمهوری اسلامی ایران، اقدام به آغاز جنگ علیه یمن کرد. در کنار عربستان، تحولات یمن برای رژیم صهیونیستی نیز حائز اهمیت است. چرا که از نگاه این رژیم، در صورت تسلط انصارالله بر تنگه باب المندب، جبهه مقاومت اسلامی بیش از گذشته تقویت شده و امنیت اسرائیل در مخاطره قرار خواهد گرفت. جمهوری اسلامی ایران نیز در راستای اهداف و اصول سیاست خارجی خود، اصلی ترین حامی و پشتیبان جنبش انصار الله یمن بوده است. علیرغم حمایت ایدئولوژیک ایران از شیعیان الحوثی، جمهوری اسلامی ایران دارای یک منطق راهبردی در حمایت از جنبش انصار الله یمن است.
دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران؛ مطالعه موردی: عربستان سعودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قدرت نرم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
271-303
حوزه های تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران حامل و واجد مختصات و مولفه های فرهنگی غنی و ارزشمندی است که تحت تاثیر آموزه های مقدس و متعالی اسلام و به ویژه مکتب اهل بیت عصمت و طهارت (ع) بوده و می تواند دیپلماسی فرهنگی فعال تری از خود نشان دهد. در این راستا عربستان سعودی، کشور مسلمانی است که از اهداف دیپلماسی فرهنگی ایران بوده، می تواند به عنوان «مطالعه موردی»، مورد توجه واقع شود. سوال اصلی، تحقیق حاضر عبارتست از اینکه دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در عربستان سعودی، واجد و حامل چه مولفه هایی بوده است؟ روش پژوهش، به صورت توصیفی، تحلیلی و کاربردی بوده که ضمن مصاحبه با نخبگان و صاحبنظران، از تحقیقات گسترده کتابخانه ای، اسنادی والبته الگوی پژوهشی «روش مطالعه موردی»، نیز بهره برده است. نتیجه ، نشان می دهد که مولفه های ارزشی-بینشی، بیشترین درجه اهمیت را از نظر صاحبنظران و در مقایسه با سایر مولفه ها به خود اختصاص داده و البته میزان موفقیت بیشتری، هم در شرایط فعلی (1400) و هم در شرایط آتی(1404) خواهیم داشت.
رویکرد سیاست خارجی عربستان سعودی در حمایت از گروه های تکفیری-جهادی (مطالعه موردی بحران سوریه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بیداری اسلامی سال یازدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
149 - 173
حوزه های تخصصی:
عربستان سعودی به عنوان یکی از کشورهای مهم منطقه خاورمیانه در طول دهه های گذشته در چهارچوب یک کشور محافظه کار عمل کرده و عمدتاً به عنوان کنشگری که طرفدار وضع موجود و مخالف تغییر هست، شناخته شده است. اما در طول دوره بیداری اسلامی و به خصوص از سال 2011 در وقایع بحران سوریه، رفتارهای عربستان در عرصه منطقه ای نشانگر عبور این کشور از رویکرد محافظه کاری و متمایل شدن به سمت و سوی رویکرد تهاجمی در سیاست خارجی است. بر این اساس، سوال اصلی این است که: رویکرد ساسیت خارجی عربستان در حمایت از گروه های تکفیری –جهادی چگونه است؟(مسئله) برای پاسخ به سوال مذکور، بااستفاده از روش توصیفی –تحلیلی و جمع آوری داده ها با بهره گیری از مقالات، اسناد و منابع کتابخانه ای موجود (روش) این نتیجه حاصل شده است که راهبردهای عربستان در قبال گروه های تکفیری –جهادی در منطقه و بالاخص در سوریه، طیف های متنوعی از حمایت مستقیم، اجماع سازی در سطح سازمان های منطقه ای همسو و ائتلاف سازی با برخی کشورهای منطقه را در بر می گیرد که در نهایت می توان اذعان کرد که این نوع رویکردهای تهاجمی و الگو برداری از گروه های تکفیری-جهادی در آینده ای نزدیک برای حاکمیت و گفتمان وهابیت عربستان نیز دردسرساز خواهد شد(یافته ها).
جنگ سرد منطقه ای ایران و عربستان در بحران یمن (2020- 2011)
حوزه های تخصصی:
چکیده: رقابت ایران و عربستان که در سال های گذشته به واسطه بحران یمن در تنش شدید قرار گرفته است. به طوری که از آن به عنوان جنگ سرد تهران و ریاض نام برده شده است. یمن به عنوان حیاط خلوت برای ریاض از اهمیت راهبردی برخودار است و تصرف صنعا پایتخت یمن به دست حوثی ها که از نظر فکری متأثر از انقلاب اسلامی هستند خواب آرام را از مقامات آل سعود سلب کرده است و ایران را متهم به حمایت سیاسی و نظامی از انصارالله یمن می کند. هدف پژوهش بررسی رقابت راهبردی ایران و عربستان در یمن است. پرسش این پژوهش این است که رقابت منطقه ای ایران و عربستان در بحران یمن طی سال های ۲۰۱۱ الی۲۰۲۰ به چه صورتی ترسیم شده است؟ برای پاسخ به پرسش پژوهش، از چارچوب نظری واقع گرایی ساختاری و به طور مشخص از رویکرد موازنه تهدید والت و روش تبینی و از منابع کتابخانه ای و اینترنتی استفاده شده است. فرضیه ما این است که رقابت راهبردی ایران و عربستان را می توان در قالب «جنگ سرد منطقه ای» ترسیم کرد به گونه ای که کشمکش های تاریخی و مذهبی به رقابت ژیوپلیتیکی و در نهایت منجر به جنگ نیابتی در یمن شده است. در این راستا، برداشت تهدید از سوی عربستان در قبال گسترش نفوذ ایران در یمن سبب افزایش تنش در روابط دو کشور شده است.
تاثیر منزلت طلبی جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی بر محیط امنیتی خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارندگان در پژوهش حاضر تلاش کرده اند تا ضمن تلاش برای شناخت بهتر مفهوم منزلت طلبی و تعارضات منزلتی، به این پرسش پاسخ دهند که پویشهای منزلت طلبانه جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی چه تاثیری بر محیط امنیتی خاورمیانه داشته است؟ فرضیه اصلی پژوهش حاضر این است که تعارضات منزلتی میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی سبب تشدید تنش و بی ثباتی در خاورمیانه شده است. یافته های این پژوهش که با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است نشان می دهد که عمده تعارضات منزلتی جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی در سه گونه اختلافات ناشی از اصطکاک میان پرستیژ و اقتدار طبیعی، عدم تناسب فزاینده میان نقش های تعریف شده و پایگاه و تواناییهای مادی بازیگران، و روابط با اشخاص ثالث رخ داده است و هریک به نوبه خود سبب تنش و بی ثباتی در محیط امنیتی خاورمیانه بوده است. مهمترین پیامدهای این تعارضات منزلتی فقدان سیستم امنیت دسته جمعی در منطقه خاورمیانه بوده است و در نتیجه امکان پیدایش ساختاری با حضور همه کشورهای منطقه جهت مدیریت سیاسی چالشهای موجود تضعیف شده است. در نتیجه این وضعیت، جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی دراقدامات منزلت طلبانه خود در منطقه خاورمیانه به استفاده از استراتژی رقابت اجتماعی گرایش داشته اند و این مساله به نوبه خود پویشهای تهدیدانگاری را تقویت کرده است. ایجاد سازوکارهایی جهت کاهش تعارضات منزلتی ایران و عربستان سعودی یکی از راهکارهای ایجاد صلح پایدار در منطقه خاورمیانه است.
چرخش روابط ایران و عربستان در دو بُعد تعامل و تقابل ژئوپلیتیکی و زمینه های شکل گیری آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی الگوهای روابط کشورهای واقع در منطقه خلیج فارس به دلیل جایگاه ژئوپلیتیک و ژئواکونومیکی این منطقه در ساختار قدرت جهانی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است. جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی دو کشور مهم و تعیین کننده در منطقه خاورمیانه و خلیج فارس اند و روابط پُرفراز و نشیبی را تجربه کرده اند. روابط کشورها در طول زمان و تحت تأثیر عوامل مختلفی همچون جنگ ها، انقلاب ها، تحولات نظام منطقه ای و نظام جهانی و تغییر در موازنه های قدرت همواره در حال تغییر و تحول بوده است. ایران و عربستان از کشورهایی بوده اند که روابط آن ها در طول چهار دهه گذشته (پس از انقلاب اسلامی) دچار تغییر و تحولات زیادی شده است که علل آن را می توان در طیف مختلفی از عوامل ژئوپلیتیکی جست وجو کرد. این مقاله با شیوه توصیفی- تحلیلی در صدد بررسی الگوی روابط ایران و عربستان پس از انقلاب اسلامی ایران تا سال 1397 است. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد که الگوی روابط ایران و عربستان پس از انقلاب اسلامی تا کنون از تقابل به تعامل و برعکس از تعامل به تقابل ژئوپلیتیکی در چرخش بوده است. مهم ترین عوامل تأثیرگذار در روابط دو کشور نیز در این بازه زمانی شامل شکل گیری انقلاب اسلامی در ایران، پایان جنگ تحمیلی، حادثه 11 سپتامبر، بیداری اسلامی، ژئواکونومیک و منابع انرژی، ژئوپلیتیک شیعه، دست یابی ایران به انرژی هسته ای، رویکرد امنیتی دو کشور، تحولات منطقه ای و بین المللی مثل روی کار آمدن محمد بن سلمان در عربستان و دونالد ترامپ در امریکا و نقش قدرت های فرامنطقه ای در روابط دو کشور بوده است.
واکاوی تهدیدات ژئواستراتژیک ایران در اتحاد راهبردی عربستان سعودی و چین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های جغرافیای سیاسی سال ششم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۳
118 - 137
حوزه های تخصصی:
از منظر ژئوپولیتیکی و ژئواستراتژیکی ایران و عربستان در رقابت منطقه ای فزاینده ای با یکدیگر به سرمی برند. این پژوهش درصدد تحلیل نقش ژئواستراتژیکی ایران در تلاش گسترده عربستان سعودی جهت نزدیکی راهبردی با بزرگترین قدرت نوظهور در نظام بین الملل است. نگارندگان با روش تبیینی و با استفاده از ابزارهای گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و اینترنتی درصدد پاسخ به این پرسش بوده اند که مهمترین تهدیدات ژئواستراتژیکی منطقه ای جمهوری اسلامی ایران در برقراری اتحاد راهبردی عربستان سعودی با روابط جمهوری خلق چین چه می باشند؟ به نظر می رسد افزایش قدرت نفوذ ایران در منطقه پس از انعقاد برجام و تغییر موازنه قدرت در بحران های منطقه ای به نفع خود، منجر به شکل گرفتن تهدیدات ژئواستراتژیکی در عربستان و نزدیکی هرچه بیشتر آن به چین شده است. یافته های پژوهش با کاربست نظریه نوواقع گرایی تدافعی نشان می دهد که عربستان سعودی با رویکردی عمل گرایانه در تلاش برای برقرای اتحاد راهبردی با چین در جهت مهار نقوذ ایران و کاهش قدرت کنشگری آن در منطقه است. هر چند که جمهوری خلق چین با صبر استراتژیک در سیاست خارجی خود و نیز اهمیت راهبردی که ایران و عربستان در اقتصاد رو به توسعه آن دارند، در تلاش است یک توازن دوجانبه را در روایط خود با هر دوی این بازیگران حفظ نماید.