مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
۱۶۷.
۱۶۸.
۱۶۹.
۱۷۰.
۱۷۱.
۱۷۲.
۱۷۳.
۱۷۴.
۱۷۵.
۱۷۶.
۱۷۷.
۱۷۸.
۱۷۹.
۱۸۰.
عربستان سعودی
منبع:
سیاست جهانی دوره سوم پاییز ۱۳۹۳ شماره ۳ (پیاپی ۹)
234 - 205
دیپلماسی عمومی از جدیدترین روش های سنت کهن روابط دیپلماتیک است که سعی دارد افکار نخبگان و عموم مردم جامعه هدف را در جهت منافع ملی کشور به کار گیرنده آن تحت تأثیر قرار دهد. در منطقه آسیای جنوب غربی، عربستان سعودی از مهم ترین کشورهایی است که برای سیاست گذاری و تأثیر گذاری بر اذهان عمومی از دیپلماسی عمومی استفاده می کند. هدف پژوهش حاضر بررسی چگونگی استفاده عربستان از ابزار دیپلماسی عمومی برای دست یافتن به اهداف سیاست خارجی خود است. از این پژوهش در چارچوب نظریه سازه انگاری و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی این نتیجه حاصل می شود که عربستان سعودی برای رسیدن به اهدافش در سیاست خارجی با استفاده از ابزارهای دیپلماسی عمومی خود مانند حج، وجود حرمین شریفین، مدارس مذهبی و دانشگاه ها، رسانه های تصویری، که العربیه مهم ترین آن هاست، و همچنین سازمان های اجتماعی و حکومتی مانند سازمان رابط العالم الاسلامی و سازمان بین المللی امداد اسلامی سعی داشته تا خود را به جایگاه رهبری جهان عرب و جهان اسلام برساند و در چندین حوزه جغرافیایی در این زمینه موفق شده است.
بازتاب نظم سیاسی جدید عراق بر روابط دوجانبه ایران و عربستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره چهارم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳ (پیاپی ۱۳)
194 - 149
سقوط صدام در سال 2003 م دشمن همسایه دو کشور ایران و عربستان را از بین برد و فرصت ها و چالش هایی برای دو کشور به وجود آورد به گونه ای که ایران از همسایه دیرین دردسرآفرین خود فراغت یافت و فرصت بیشتری پیدا کرد تا در مسائل منطقه به چانه زنی بپردازد. برای عربستان نیز سقوط یکی از مدعیان رهبری دنیای عرب را در برداشت. اما روی کار آمدن دولتی با اکثریت شیعی مذهب در عراق، طرح هلال شیعی توسط ملک عبدالله پادشاه اردن، احساس حاشیه نشینی سیاسی توسط سنیان عراق و به دنبال آن افزایش نفوذ و قدرت منطقه ای ایران به نگرانی عمده عربستان تبدیل شد و امروزه دو کشور مذکور علیرغم از بین رفتن دشمن مشترک خود در روابط دوجانبه دچار چالشی هستند که به مراتب بیشتر از قبل است. با توجه به این وضعیت مقاله حاضر در قالب نظریه سازه انگاری در تلاش است تا چگونگی تأثیر تحولات جدید عراق بر روابط دوجانبه ایران و عربستان را تبیین نماید و به این سؤال اساسی پاسخ دهد که نظم جدید عراق چه تأثیری بر مناسبات دوجانبه ایران و عربستان سعودی گذاشته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که با سقوط صدام و ژئوپلیتیکی شدن تشیع، موقعیت و جایگاه ایران به ویژه از دیدگاه سیاسی، اجتماعی، رسانه ای و فرهنگی در منطقه ارتقا یافته و این کشور توانسته است اثرگذاری و نقش آفرینی بهتری نسبت به گذشته داشته باشد اما این وضعیت به متغیری تأثیر گذار در روابط ایران و عربستان تبدیل شده و چالش های مهمی را در روابط دوجانبه این دو کشور ایجاد کرده است.
بحران یمن: جدال ژئوپلیتیکی محور محافظه کاری با محور مقاومت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره پنجم بهار ۱۳۹۵ شماره ۱ (پیاپی ۱۵)
69 - 41
از دستاوردهای مهم امنیتی انقلاب اسلامی ایران در منطقه خاورمیانه، تقویت محور مقاومت اسلامی و بخصوص تحکیم پیوند شیعیان در منطقه خاورمیانه است. قدرت گیری شیعیان در عراق، رشد حزب الله در لبنان و گسترش مبارزات شیعیان بحرین، در پیوند با ایران سبب نگرانی امنیتی پادشاهی سعودی شده است؛ چرا که بخش عمده ای از جمعیت مناطق شرقی عربستان که عمده ترین ذخایر نفتی این کشور در آنجا قرار دارد را شیعیان تشکیل داده اند که عربستان در برابر ایدئولوژی جمهوری اسلامی ایران نفوذ پذیر و آسیب پذیر ساخته است. فارغ از این چشم انداز منطقه ای این مقاله بر کشمکش ایران و عربستان در حوزه یمن متمرکز است. در این راستا پرسش این مقاله این است که برجسته ترین هدف عربستان سعودی از حمله نظامی به یمن چیست؟ در پاسخ این فرضیه مطرح است که عربستان سعودی با هدف موازنه سازی در مناسبات قدرت منطقه ای و نیز تضعیف محور مقاومت، یمن را مورد تهاجم نظامی قرار داده است.
اثرات سیاست خارجی عربستان در یمن بر نقش آفرینی ایران در خاورمیانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره هفتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۲۳)
227 - 251
موقعیت استراتژیک کشور یمن در شبه جزیره عرب به ویژه تسلط بر تنگه استراتژیک باب المندب که از نظر ترانزیت نفت، کالا و نیز تسلیحات، حائز اهمیتی اساسی است؛ از یک سو همواره مورد توجه دولت های جمهوری اسلامی ایران و به خصوص عربستان سعودی به عنوان حیاط خلوت آن کشور بوده است. از سوی دیگر با توجه به جمعیت شیعیان ساکن در یمن، خروج آن کشور از زیرِ سیطره عربستان، به زعم دولت سعودی گسترش نفوذ ایران در منطقه و همچنین تقویت محور مقاومت را در پی خواهد داشت. نوشتار حاضر در پی پاسخ به این سوال است که سیاست خارجی عربستان سعودی در یمن چه تأثیری بر نقش جمهوری اسلامی ایران در خاورمیانه دارد؟ در پاسخ به سوال اصلی نوشتار، این فرضیه اصلی مورد آزمون قرار گرفته است که عربستان سعودی نقش آفرینی ایران را در تقویت محور مقاومت به عنوان مداخله جمهوری اسلامی ایران در حوزه خاورمیانه عربی تلقی نموده و آن را در جهت کاهش نفوذ و نقش منطقه ای خود ارزیابی می کند. در راستای مقابله با این برداشتِ تهدید از جمهوری اسلامی ایران، یافته های این مقاله مبین این است که از نگاه عربستان تحولات یمن، جنگ با قدرت و نفوذ ایران در شبه جزیره عربستان در کنار مرزهای جنوبی اش است. در این راستا کشور مذکور در حوزه تحولات یمن تلاش می نماید تا نفوذ خود را از طریق همکاری با دیگر بازیگران منطقه ای و فرامنطقه ای گسترش داده و در مقابل محور مقاومت، موازنه سازی نماید. این امر پیامدها و بازخوردهایی برای موازنه قدرت دو قدرت منطقه ای ایران و عربستان سعودی دارد. چارچوب نظری مورد استفاده این نوشتار موازنه قدرت می باشد که با روش توصیفی تحلیلی و با ابزار فیش برداری کتابخانه ای به رشته ی تحریر در آمده است.
تحلیل روابط عربستان سعودی و اسرائیل در سایه توافق هسته ای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره هفتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲ (پیاپی ۲۴)
115 - 142
برنامه هسته ای ایران طی یکی دو دهه اخیر به یکی از موضوعات و دستور کارهای مهم بین المللی و منطقه ای تبدیل شده است. با توجه به اینکه توافق هسته ای ایران با گروه 1+5 دارای ابعاد بین المللی و منطقه ای است و همچنین با توجه به تمایز میان ساختارهای معناگرایانه انقلاب اسلامی ایران با نظام بین الملل و کنشگران منطقه ای، این توافق در دو سطح بین المللی و منطقه ای توجه و تمرکز بازیگران و کشورها را به خود معطوف کرده و واکنش هایی را از سوی آنها به دنبال داشته است که از جمله این کنشگران می توان به عربستان سعودی و اسرائیل اشاره کرد که همواره نسبت به برنامه هسته ای ایران حساسیت های خاصی را دنبال کرده اند. لذا مقاله حاضر در پی آن است تا به این سوال پاسخ دهد که توافق هسته ای ایران و غرب چه تأثیری بر مناسبات و تعاملات عربستان سعودی و اسرائیل داشته است. نویسندگان در پاسخ به این پرسش و با استفاده از نظریه معمای امنیت، این فرضیه را مورد آزمایش قرار می دهند که توافق هسته ای ایران و غرب زمینه ساز تقویت مناسبات و تعاملات سیاسی- امنیتی عربستان سعودی و اسرائیل شده است. روش تحقیق در این مقاله از نوع توصیفی تحلیلی است و روش گردآوری داده ها، کتابخانه ای و اینترنتی است.
تبین بحران ژئوپولیتیکی یمن: عوامل و بازیگران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره هشتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)
193 - 228
یمن اکنون یکی از کانون های بحرانیِ فعال در غرب آسیا است و کنشگران مختلفی در سطوح داخلی،منطقه ای و برون منطقه ای با هدف کسب نتیجه گیری مطلوب، در طول بحران جاری به ایفای نقش پرداخته اند. مسئله مهم در خصوص تحولات یمن کنکاش راجع به ریشه های پیدایش و تداوم این بحران و راهبردها و دلائل اصلی مداخله ی کنشگران درگیر است. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این سؤال است که علل اصلی مداخله ی کنشگران منطقه ای و فرامنطقه ای در بحران جاری یمن کدامند؟ فرضیه پژوهش این است که عربستان سعودی و امارات متحده عربی با توجه به ادراک تهدید نسبت به تنگناهای ژئوپلیتیکی از ناحیه جنوب، به مناطق راهبردی یمن چشم دوخته اند و در نتیجه همین مسئله منجر به تهاجم به خاک این کشور شده است.کنشگران ذی نفع دیگر یعنی ایران،آمریکا، چین،اسرائیل با توجه به اهمیت تنگه باب المندب، خلیج عدن و سایر بنادر استراتژیک یمن به کنشگری پرداخته اند .یافته های پژوهش حاکی از این است که بحران یمن بیش از آنکه نتیجه اختلاف ایدئولوژیکی میان حوثی ها و عربستان باشد، نشئت گرفته از تلاش بازیگران مهاجم از جمله عربستان و امارات به صورت مستقیم ، اسرائیل و آمریکا به صورت غیرمستقیم با هدف تسلط بر بخش های استراتژیک یمن،کاهش وابستگی به تنگه هرمز،کنترل تنگه ی باب المندب،تسلط بر بنادر عَدن، مُکلا، مخا، الحُدیده وجزایر میون، سُقُطری، زقر و حنیش می باشد،از سوی دیگر کنشگرانِ ذی نفعی نظیر ایران و چین، راهبرد خنثی سازی اهداف کشورهای مهاجم را در پیش گرفته اند.روش پژوهش توصیفی تحلیلی بوده و شیوه ی گردآوری داده ها نیز اسنادی کتابخانه ای است.
گذار عربستان از دولت وهابی به وهابیت دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۳)
7 - 32
هدف از این مقاله بررسی و تبیین رابطه ی نظام سیاسی و نهاد دینی در عربستان سعودی است. این بررسی به فهم جامع تر و دقیق تر کنش سیاسی و اجتماعی رهبری سعودی در دو سطح داخلی و خارجی کمک می-کند. نویسنده از مجرای بررسیسیر قدرت و نفوذ علمای دین درعربستان در سطوح رسمی و اجتماعی، رویکرد نظام سیاسی در قبال آن نهاد، خواسته های نسل جوان، زنان، اقلیت ها و نیز مطالبات و فشارهای بین المللی برای پیشبرد اصلاحات رامورد واکاوی قرار می دهد. در این مقاله جویای پاسخگویی به این پرسش هستیم که رابطه ی نظام سیاسی و نهاد دینی در عربستان سعودی در یک چشم انداز تاریخی، چگونه و چرا متحول شد و در دوره ملک سلمان چگونه قابل ارزیابی است. فرضیه مقاله آن است که رابطه نظام سیاسی و نهاد دینی در عربستان در طول یک سده گذشته، به دلیل کاهش تدریجیِ استقلال نهاد دینی و نیز تمایل نظام سیاسی به بسط سلطه خود بر آن، به نحوی متحوّل شد که «دولت وهابی» ناشی از اتحاد آل-سعود و آل شیخ به مرور جای خود را به «دولتی شبه وهابی» داد که از وهابیت در برابر رقبا و مخالفان استفاده ابزاری (مشروعیت بخش) می کند. به عبارتی، این رابطه به تدریج به سود نظام سیاسی چربیده و نهاد دینی به تابعی از نهاد سیاسی تبدیل شده است. این فرایند در دوره ملک سلمان تحکیم شد به نحوی که تبعیتِ نهاد دینی از نظام سیاسی تشدید و نهاد دینی را در برابر نظام سیاسی به انفعال بی سابقه ای کشانده است.
محمد بن سلمان و گذار از پان وهابیسم به نظام سکولار در عربستان سعودی؛ ریشه ها و پیامدها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش سیاسی سال نوزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
189 - 212
با حضور محمد بن سلمان در مقام ولیعهدی بسیاری از سیاست های مبتنی بر تقدیس سنت و محافظه کاری در نظام عربستان با تطورات عمیقی مواجه شد، مانند: احیای حقوق بانوان، سند توسعه 2030، گستره دامنه روابط سیاسی با غرب و بهره گیری از الگوهای توسعه غربی. پرسش نویسندگان این است که: تحولات نظام سیاسی عربستان در دوره بن سلمان را چگونه می توان تجزیه و تحلیل کرد؟ یافته مقاله مبتنی بر نظریه جانسون، حکایت از آن دارد که تحولات نظام عربستان سعودی در دوره بن سلمان بسترساز گذار این کشور از یک نظام وهابی سنتی به نظامی سکولار شده که تجلی آن را می توان در سه مسئله کلان ملاحظه نمود: مصالحه ناپذیری نخبگان اعم علمای ارشد وهابی و شاهزادگان مدعی قدرت و سلطنت، رکود قدرت در پساترامپ و ظهور ارزش های جدید در نظام عربستان سعودی.
نقش عربستان سعودی در گسترش اندیشه تکفیر در جهان اسلام معاصر
منبع:
اندیشه سیاسی در اسلام تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۲
103 - 124
اندیشه تکفیر به جریان سلفی گری و بازگشت به اندیشه و رویه سلف صالح ارجاع داده می شود و دارای ویژگی هایی مانند ظاهرگرایی، افراط و خشونت است. مواردی مانند ارجاع به سلف صالح و تقدس واژه هایی مانند خلافت، جهاد و شهادت و مسائلی مانند جهل و ناآگاهی در کنار حمایت کشورهایی مانند ایالات متحده امریکا از عربستان سعودی از مهم ترین دلایل گسترش اندیشه تکفیر در جهان اسلام بوده است. پژوهش حاضر ضمن توجه به مباحث مطروحه قصد دارد نقش عربستان سعودی در گسترش اندیشه تکفیر را بررسی کند. در این راستا پرسش این است که عربستان سعودی چه نقشی در گسترش اندیشه تکفیر در جهان اسلام در دوره معاصر داشته است؟ با توجه به اینکه رویکرد سلفی گری و تکفیر از صدر اسلام تاکنون توسط اشخاص و گروه های مختلفی مانند احمد بن حنبل، ابن تیمیه و ابن عبدالوهاب مورد حمایت و تبلیغ واقع شده و این رویکرد در قالب وهابیت، مذهب رسمی عربستان سعودی را شکل داده است، فرضیه این است که گسترش اندیشه تکفیر به معنای گسترش ایدئولوژی رسمی عربستان سعودی و به همین جهت مورد حمایت و تبلیغ این کشور است. یافته های پژوهش نشان می دهد که عربستان سعودی با رویکردهای آموزشی، تبلیغاتی رسانه ای و حمایت مالی از اندیشه تکفیر و جریان های تکفیری حمایت گسترده ای به عمل آورده است. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی تحلیلی به نقش عربستان سعودی در گسترش اندیشه تکفیر پرداخته است.
معمای امنیتی میان جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی
منبع:
پژوهش ملل آذر ۱۴۰۱ شماره ۸۲
37-56
روابط ایران و عربستان یکی از مهم ترین رقابت هایی است که صحنه خاورمیانه را مشخص می کند. هر دو کشور اغلب بعنوان مخالفان واقعی بویژه در خلیج فارس عمل کرده اند. عربستان سعودی روابط قوی با قدرت های غربی دارد در حالیکه ایران، ایالات متحده را خطرناک ترین دشمن خود می داند. می توان بیان کرد که یک معضل امنیتی در روابط دو کشور وجود دارد، زیرا هر دوی آنها به دنبال سیاست افزایش دستاوردهای نسبی خود هستند تا امنیت خود را در مقابل دیگری تأمین نمایند. آنچه از نگاه این مقاله در شکل گیری و تداوم این معمای امنیتی موثر بوده است برداشت ها و ادراکات طرفین از یکدیگر تحت تأثیر تحولات رخ داده پس از سال 57 می باشد. مهمترین مولفه برداشتی شکل دهنده به معمای امنیتی در روابط دو کشور برداشتی است که هر دو کشور از دیگری بعنوان یک کشوری خواهان هژمونی در منطقه، دارد. اگرچه رقابت های مذهبی و ایدئولوژیک بین ایران و عربستان همواره مهم بوده است و بیشتر محققین تفاوت ها و اختلافات مذهبی و ایدئولوژیک را موتور رقابت دو کشور و معمای امنیتی بین آنها می داند اما این مقاله محرک اصلی تأثیرگذار بر معمای امنیتی میان دو کشور را نه اختلافات مذهبی که تلاش دو کشور برای دستیابی به هژمونی منطقه ای و برداشت هریک از طرف مقابل بعنوان کشوری که خواهان کنار زدن طرف مقابل و دستیابی به برتری منطقه ای است می داند
جایگاه شورای همکاری خلیج فارس در رویکرد عربستان سعودی در قبال ایران
منبع:
سیاست پژوهی جهان اسلام دوره پنجم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۱
105 - 129
حوزه های تخصصی:
عربستان سعودی همواره سعی داشته است با استفاده از روش های مختلف در مقابل جمهوری اسلامی ایران موازنه سازی کند و مانع از قدرت و نفوذ ایران در منطقه شود. یکی از ابزارهایی که عربستان سعودی برای مقابله با ایران از آن استفاده می کند موازنه سازی و سد نفوذ در چارچوب نهادی سازمان های منطقه ای از جمله شورای همکاری خلیج فارس است. عربستان سعودی با استفاده از نفوذ حداکثری در میان کشورهای عضو شورا و تثبیت رهبری ریاض بر شورا به دنبال این مهم است که از این نهاد منطقه ای برای مقابله و موازنه سازی با ایران و جلوگیری از نفوذ جمهوری اسلامی ایران در منطقه استفاده کند و شکست های خود در منطقه در برابر ایران را با افزایش گسترده و قدرت شورا و رهبری خود بر آن جبران کند. بنابراین سؤالی که برای این پژوهش مطرح است این است که؛ نقش شورای همکاری خلیج فارس در رویکرد عربستان در قبال ایران چگونه است؟ وفرضیه مقاله این است که شورای همکاری خلیج فارس به عنوان ابزار ی در دست عربستان برای رقابت و تداوم مقابله با ایران به شمار می رود.
اندیشه توسعه در عربستان سعودی (2022- 2015)؛ تقابل نهاد قدرت با نهاد مشروعیت دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۴۵)
123 - 148
حوزه های تخصصی:
هر چند اندیشه توسعه در عربستان سعودی طی چند دهه اخیر مطرح بوده و مظاهر تمدنی این پیشرفت در این کشور مشهود است، اما به واسطه تصلب اندیشه دینی حاکم بر این کشور و درهم تنیدگی آن با خاندان سیاسی حاکم، موجب تقویت جایگاه سنت در عربستان سعودی شده است. با روی کار آمدن نسل جدید رهبران سعودی و تلاش آن ها برای تقویت جایگاه عربستان در جهان و نیز خروج این کشور از وابستگی به نفت، شاهد اصلاحات گاه ساختارشکنانه و در تضاد با سنت های رایج در فرهنگ دینی محافظه کار و نص گرای حاکم بر این کشور هستیم. این تحقیق با کاربست روش تحلیل لایه ای علت ها و نیز با بهره گیری از روش مطالعه اسنادی در مقام جمع آوری اطلاعات مورد نیاز در هر یک از سطوح تحلیل و نیز سنجش روایی آن از طریق سنجش نخبگانی، در پی ارائه پاسخ به این سؤال است که آیا اندیشه توسعه در عربستان سعودی می تواند به تقابل نهاد قدرت با نهاد مشروعیت دینی در این کشور بیانجامد؟ یافته این تحقیق حکایت از آن دارد که نیروی توسعه در عربستان سعودی متأثر از اراده رهبری سیاسی این کشور بوده و اساساً در جریان سلفیسم وهابی، ظرفیت طرح و تعقیب اندیشه توسعه به شکل مرسوم وجود ندارد و به یک معنا، از حیث گفتمانی نمی تواند مولد اندیشه پیشرفت باشد. لذا، تداوم سیاست های توسعه نگر نخبگان حاکم ایجاب می نماید تا نهاد مشروعیت دینی هم چنان مشی محافظه کارانه خود را حفظ نموده و در جهت تأیید فرامین نهاد قدرت و مشروعیت بخشی آن عمل نماید. طبعاً این موضوع می تواند به افزایش نارضایتی وهابیون معترض و به طور خاص وهابیون جهادی و در نتیجه، افزایش تنش ها میان این بخش از وهابیون با وهابیون محافظه کار درباری در آینده نزدیک منجر شود.
بررسی روند نوسازی در عربستان سعودی و تأثیر آن بر ثبات سیاسی این کشور (از 2000 تا 2022)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست پژوهی جهان اسلام دوره ۹ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۵
17 - 40
حوزه های تخصصی:
نوسازی دارای ابعاد گوناگون فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است. نوسازی روندی است که همه کشورها آن را تجربه کردند و یا در حال تجربه کردن هستند. عربستان سعودی یکی از کنشگرانی است که از زمان کشف نفت وارد این روند شد، اما با گسترش ارتباطات، در دو دهه اخیر این روند شتاب بیشتری به خود گرفته است. برنامه نوسازی در عربستان مشتمل بر همه ابعاد مذکور است (هرچند با اولویت قتصادی)، بازتاب های این تغییرات در جامعه و تأثیر آن بر ثبات سیاسی حکومت موضوعی مهم قلمداد می شود. اما آنچه در این مقاله مورد بحث اصلی است این است که روند نوسازی در کشور سعودی بر اساس فاکتورهای مشخص شده، چه تأثیری بر ثبات سیاسی جکومت سعودی دارند؟ با توجه به تعریفی که از ثبات/ بی ثباتی سیاسی ارائه شده یافته های پژوهش نشان می دهد در برخی موارد نوسازی ظرفیت بی ثباتی برای حکومت با خود همراه دارد و در مواردی نیز نوسازی پاسخی درخور به مطالبات اجتماعی نداده و پتانسیل ایجاد چالش و بی ثباتی می باشد. در مجموع در طیف پیوسته ثبات/ بی ثباتی، حکومت سعودی در جهت ثبات گام برداشته و اصلاحات اجتماعی انجام شده، با وجود نمادین بودن در برخی ابعاد، احتمال کمتری برای بی ثباتی دارد.
موازنه گری پویا: چارچوبی برای تحلیل موازنه گری عربستان سعودی در قبال جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین المللی سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۷۷)
81 - 100
حوزه های تخصصی:
موازنه گری عنصر مهمی از سیاست خارجی عربستان سعودی در قبال ایران در دوران پس از انقلاب اسلامی بوده است. این رویکرد عمدتا متاثر ادراک تهدید رهبران این پادشاهی در قبال جمهوری اسلامی ایران بوده است که به شکل تقریبا پیوسته طی چهار دهه اخیر به دلایل گوناگون بازتولید شده است. با این وجود، نوع موازنه گری ثابت نبوده و در دوره های مختلف بین گونه های داخلی و خارجی موازنه گری متغیر بوده است. این پژوهش در پی پاسخ به این پرسش است که چرا نوع موازنه گری عربستان سعودی در قبال جمهوری اسلامی ایران در طی چهار دهه گذشته دچار تغییر شده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد اگر از منظر نظریه موازنه گری پویا به این مسئله بنگریم، با توجه به ثبات ادراک تهدید در اذهان رهبران سعودی، دلیل تغییر در گونه موازنه گری عربستان سعودی در قبال جمهوری اسلامی ایران را باید در تغییر در قطبیت نظام بین الملل دانست و با تکثیر قطبیت در این نظام گرایش به موازنه گری داخلی افزایش یافته است. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است.
بررسی تطبیقی مولفه های قدرت نرم جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی در حوادث بعد از بیداری اسلامی
منبع:
راهبرد سیاسی سال پنجم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۸
109 - 133
حوزه های تخصصی:
منطقه خاورمیانه در حال گذار از دوره تحولات انقلابی است که سیاست خارجی کشورهای این منطقه را به چالش می کشد. علیرغم بروز این تغییرات، بیداری اسلامی و وقوع انقلاب در تونس، مصر و لیبی نتوانسته است برخی از جنبه های مهم شرایط منطقه غرب آسیا را تغییر دهد. یکی از مهم ترین آنها که افق راهبردی غرب آسیا را ترسیم می کند، رقابت بین ایران و عربستان سعودی است. موج اعتراضات مردمی سال 2011 در حمایت از دموکراسی و مخالفت با رژیم حاکم موسوم به بیداری اسلامی، دغدغه های تازه ای را برای عربستان و ایران بوجود آورده است که باید در چارچوب اولویت های منطقه ای بدان ها توجه نمود. در این محیط جدید، فرصت ها و تهدیدهای فراوانی پیش روی هر دو کشور جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی وجود دارند و این در حالی است که هر دو کشور تلاش دارند تا با استفاده از مولفه ها و عناصر قدرت نرم خود رقبای خود را به حاشیه برانند.
آینده مناسبات سیاسی- امنیتی جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی (مطالعه موردی صلح ابراهیم)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد سال ۳۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱۰۴
467 - 500
حوزه های تخصصی:
عربستان سعودی در زمره کشورهای تأثیرگذار در جهان عرب محسوب می شود کشورهایی همانند مصر، سوریه و اردن در برخی از دوران های تاریخی نقش محوری، تعیین کننده و اثربخش در سیاست کشورهای جهان عرب را عهده دار بودند، اما در شرایط موجود چنین نقش و کارویژه ای بر عهده عربستان قرار دارد. عربستان از قابلیت های اقتصادی ویژه ای برخوردار می باشد و در طی سال های گذشته تلاش نموده تا از طریق سازوکارهای عمل گرایانه به موازات کنش تهاجمی تاکتیکی و گزینشی نقش مؤثری در راستای اهداف، سیاست ها و امنیت مورد نظر ایالات متحده در محیط منطقه ای ایفا کند. این تلاش ها در کنار جایگاه ایران در منطقه و جهان و برخی شکاف های مذهبی و قومی منجر به شکل گیری رقابت تمام عیار میان دو کشور پیش و پس از انقلاب اسلامی شده است. در این راستا هدف از این پژوهش، با وجود توافقات و ائتلافات اخیر مانند صلح ابراهیم، سناریوهای آینده مناسبات سیاسی امنیتی جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی برآورد شود. این مقاله از نوع توسعه ای کاربردی بوده و تلاش شده تا ضمن تحلیل آینده مناسبات سیاسی امنیتی جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی، آینده مناسبات مورد اشاره با کمک روش کیفی سناریونویسی GBN توصیف شود. جمع آوری داده های مورد نیاز با کمک بررسی های اسنادی، کتابخانه ای و گروه های کانونی و در بخش کمی نیز با کمک بررسی های میدانی، مصاحبه و پرسشنامه گردآوری شده اند. داده های پرسشنامه مورد استفاده که با آن به اکتشاف پیشران ها، عوامل کلیدی تغییر و عدم قطعیت ها پرداخته شده، به کمک روش های کمی اولویت بندی و تعیین وزن شده است. سرانجام با توجه به عدم قطعیت های کلیدی مستخرجه از پرسشنامه چهار سناریوی: 1- بدترین؛ همگرایی جامعه عربستان سعودی و عدم احیای برجام، 2- بهترین؛ واگرایی جامعه عربستان سعودی و احیای برجام، 3- تداوم روندهای کنونی؛ واگرایی جامعه عربستان سعودی و عدم احیای برجام، 4- افسار گسیخته؛ همگرایی جامعه عربستان سعودی و احیای برجام، تدوین شده است.
راهبردهای جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی درقبال بحران سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۸ زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۲)
631 - 655
حوزه های تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی به عنوان دو قدرت منطقه ای، از دیرباز به عنوان دو رقیب اصلی در منطقه خاورمیانه شناخته می شدند، اما طی سال های اخیر روابط میان این دو کشور بسیار پیچیده تر شده و ابعاد جدیدی به خود گرفته است. در این میان، یکی از مسائلی که در سال های اخیر روابط تیره میان این دو کشور را پیچیده تر ساخته است بحران و جنگ داخلی سوریه می باشد. در جریان بحران سوریه، جمهوری اسلامی ایران و عربستان بنا به اهداف و منافع خاص خود در سوریه موضع گیری متناقضی اتخاذ نموده اند. از همین رو، هدف نوشتار حاضر، تبیین راهبرد جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی در قبال بحران سوریه از سال 2011 تا 2015 می باشد. در همین راستا، نویسنده با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد مقایسه ای، به دنبال پاسخ به این پرسش اساسی بوده است که جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی چه رویکردی را در قبال بحران سوریه اتخاذ کرده اند؟ فرضیه ای که در پاسخ به این پرسش مطرح می شود این است که عربستان سعودی سعی کرده است تا با حمایت از معارضین نظام در سوریه و پشتیبانی از گروه های سلفی جدید، موازنه قدرت را به نفع خویش تغییر دهد، جمهوری اسلامی ایران نیز سعی نموده است تا با حمایت از دولت سوریه و تقویت محور مقاومت موازنه قوا را به نفع خویش حفظ کند.
جایگاه یمن در سیاست خارجی عربستان سعودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۹ بهار ۱۳۹۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۳)
75 - 96
حوزه های تخصصی:
یمن به عنوان همسایه ی عربستان، جایگاه ویژه ای در سیاست خارجی این کشور دارد. از زمان استقرار نظام جمهوری در یمن در دهه 1970 میلادی، روابط دو کشور وارد مرحله ی جدیدی شد. دو کشور دوره های متفاوتی از رویارویی و همکاری را پشت سر گذاشته اند، اما وجه مشترک همه ی این دوره ها، تلاش عربستان برای افزایش نفوذ در یمن بوده است. شاید به دلیل به هم پیوستگی جغرافیایی- جمعیتی و امنیتی، یمن در نگاه استراتژیک عربستان از نظر اثرگذاری بر امنیت ملی عربستان در سطح کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس قرار داشته باشد. این پژوهش در پی پاسخ به این سوال است که یمن چگونه می تواند منافع حیاتی عربستان را به خطر بیاندازد. در پاسخ به این سوال فرضیه مطرح این است که دو عامل ژئوپلتیک و ایدئولوژیک در به خطر افتادن منافع عربستان از سوی یمن موثر هستند که در هر برهه ی زمانی یکی از این عوامل به عامل تعیین کننده تبدیل شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد پیگیری سیاست یمن ضعیف و افزایش نفوذ در این کشور با استفاده از دیپلماسی دلار و همراه کردن قبایل با خود، در سیاست خارجی عربستان در قبال یمن ثابت بوده است. در مورد توفیق عربستان در دستیابی به اهداف خود در مورد یمن می توان گفت اگر چه عربستان نتوانسته است نفوذ سازماندهی شده ای در یمن به دست آورد، اما توانسته است تا حد زیادی از ایجاد پایگاه نفوذ توسط دیگر قدرت ها جلوگیری کند.
تبیین رقابت استراتژیک جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی در یمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۹ تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۴)
145 - 167
حوزه های تخصصی:
وقوع تحولات موسوم به بهار عربی (بیداری اسلامی) در خاورمیانه و سرایت این تحولات به یمن منجر به سقوط علی عبدالله صالح و درنهایت قدرت یابی گروه شیعی حوثی ها در این کشور شد. عربستان که این تحولات را مخالف منافع ملی و امنیت منطقه ای خود می دانست، با لشکرکشی نظامی به یمن به مقابله با این امر پرداخت. از نگاه عربستان تحولات یمن، جنگ با قدرت و نفوذ ایران در شبه جزیره عربستان و در کنار مرزهای جنوبی اش و تلاش برای از بین بردن متحدان ایران است. هرچند ایران فرستادن کمک های نظامی به یمن را تکذیب کرده و همواره به حمایت سیاسی و دیپلماتیک از این گروه اکتفا نموده است، اما تحولات یمن فرصتی را برای باز کردن جای پایی در شبه جزیره عربستان و افزایش قدرت و نفوذ ایران در این منطقه فراهم آورد. این مقاله در پاسخ به این پرسش که «ماهیت رقابت های ایران و عربستان در یمن چگونه ارزیابی می شود؟» بر این نظر است که «در کنار اختلاف های ایدئولوژیک (شیعه سنی)، رقابت های استراتژیک این دو کشور در یمن (و به طورکلی خلیج فارس) و درک تهدید از طرف مقابل، به اقدامات این دو کشور در یمن شکل داده است.
بررسی رابطه میان ژنگان و کد ژئوپلیتیک در سیاست خارجی عربستان سعودی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۳۰ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۷)
93 - 116
حوزه های تخصصی:
گاهی بهره گیری از مفاهیم سایر علوم می تواند در فهم مناسبات سیاسی و بین المللی راهگشای پژوهشگران باشد. یکی از بهره های مفهومی که در منظومه ژئوپلیتیک، کاربرد یافته است، مفهوم «کد» و «ژنوم» ژئوپلیتیکی است. ژنوم ژئوپلیتیک، نقشه ژنتیک سیاست هر کشور است که رفتار کشورها را در عرصه داخلی و خارجی تحت تأثیر قرار می دهد. کشورها ژنوم های سایر بازیگران را به عنوان کدهای ژئوپلیتیک درنظر می گیرند. تعامل یا تقابل کد/ ژنوم کشورها فضایی را ایجاد می کند که می تواند همسو یا مغایر با منافع ملی و منطقه ای باشد. نگارندگان در این پژوهش تلاش می کنند که ضمن شناسایی مؤلفه های تأثیرگذار ژئوپلیتیکی عربستان سعودی، به این پرسش پاسخ دهند که «ابزارهای ژئوپلیتیکی چه تأثیری بر سیاست خارجی عربستان سعودی دارند»؟ بر این اساس، نویسندگان با تحلیل درون مایه های ژئوپلیتیک عربستان سعودی، کوشش کرده اند، در قالب تقابل کد/ ژنوم های این کشور با همسایگان در منطقه، به ویژه با ایران، پیامدهای این تقابل و تأثیر آن بر سیاست خارجی این کشور را تحلیل کنند.