مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
زیست جهان
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۸
533 - 561
حوزههای تخصصی:
زیست جهان به معنی جهان چنان که تجربه و زیسته می شود، مفهومی است که نخست در پدیدارشناسی هوسرل متولد شد و پس از او در زمینه های مختلف به کار رفت. آلفرد شوتز پایه گذار جامعه شناسی پدیدارشناختی، که در پی ایجاد پایه های نظری برای جامعه شناسی تفسیری بود این مفهوم را برای بررسی ساختارهای ذهنی در زندگی روزمره به کار گرفت و از آن در جامعه شناسی استفاده کرد. نوشتار حاضر در پی پاسخ به این پرسش است که زیست جهان چه تحولاتی در اندیشه شوتز از سر گذارند. نتیجه این پژوهش نشان می دهد شوتز میان آگاهی فرد و زیست جهان رابطه ای دیالکتیکی برقرار می کند، به طوری که هر یک دیگری را می سازد و بر آن اثر می گذارد. بر خلاف هوسرل که زیست جهان را تنها واقعیت قابل درک دانسته، او به لایه های متعدد واقعیت اشاره کرده و اصطلاح فراروی(استعلا) هوسرل را برای چرخش میان این لایه ها مناسب می داند، در حالی که هوسرل استعلا را فقط در راستای آگاهی از تجربه دیگری به کار گرفته بود. به علاوه پدیدارشناسی استعلایی را مبنای مناسبی برای علوم اجتماعی ندانسته و به جای اگوی استعلایی از اگوی این جهانی برای طرح خویش بهره می برد.
زیست جهان دانشجویی و پیوند آن با توسعه و پیشرفت کشور در دانشگاه تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آنجا که دانشگاه تهران یکی از نهادهای مهم علمی کشور است و دانشجو بعنوان رکن نهادهای دانشگاهی محسوب می شود، دو پرسش اصلی در این رابطه مطرح است: زیست جهان دانشجویی در دانشگاه تهران چیست؟ و این زیست جهان چه ارتباطی با فضا و مأموریت دانشگاه دارد؟ در این مقاله برای مطالعه چنین زیست جهانی، دیدگاه های نظری زیست جهان و کنش ارتباطی در جهان زندگی به کاررفته است. اطلاعات میدانی نیز با اتخاذ روش شناسی مردم نگارانه و دو ابزار این روش یعنی مشاهده مشارکتی و مصاحبه نیمه ساخت یافته به دست آمد. با استفاده از روش مردم نگارانه دانشکده پزشکی از پردیس علوم پزشکی، دانشکده مهندسی برق و الکترونیک، مهندسی مکانیک و مهندسی عمران و نقشه برداری از پردیس فنی و دانشکده نمایش و موسیقی از پردیس هنرهای زیبا و همچنین دانشکده علوم اجتماعی از مجموعه علوم اجتماعی و رفتاری انتخاب و با سی نفر از دانشجویان مصاحبه انجام شده است. زیست جهان دانشجویی با هشت مقوله دانشجو، استاد، هم کلاسی، اصطلاحات دانشجویی، رشته تحصیلی، رسانه فضای مجازی، دانشگاه و خوابگاه تعریف شد و این نظام به هم پیوسته مورد مداقه قرار گرفته است. نتایج برخواسته از مصاحبه عمیق و کیفی بر این معنا تأکید می کند که با یک اختلال معنایی برای «حس دانشجو بودن»، روحیه همکاری علمی و افق نگاه به آینده در پرتو نقش فعال و مؤثر دانشجو و دانشگاه برای پیشرفت و توسعه کشور وجود دارد که مستلزم برنامه ریزی چند متغیره برای تقویت آن در دوران گذار از دانشگاه منزوی به دانشگاه پیوند خورده با جهان است.
جنسیت و فضای مفهومی دانشگاه (مطالعه ای در بین دانش آموزان شهرهای تهران، قم، کاشان و قائم شهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش تلاش شده است تصورات دانش آموزان از دانشگاه به تفکیک جنسیت آن ها توصیف گردد. در این راستا از چارچوب آجیل پارسونز و مفاهیم زیست جهان – سیستم هابرماس استفاده شده است. برای انجام پژوهش از روش پیمایش و برای جمع آوری اطلاعات نیز از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش را کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه و پیش دانشگاهی در 4 شهر تهران، قم، کاشان و قائم شهر تشکیل داده اند که با استفاده از روش نمونه گیری چندمرحله ای، تعداد 773 دانش آموز از میان آن ها انتخاب شده است. یافته های حاصل از این پژوهش نشان می دهد که در نظر دانش آموزان، دانشگاه به مفهوم زیست جهان هابرماس نزدیک تراز مفهوم سیستم است. همچنین متوسط دانش آموزان، دانشگاه را چیزی بین دو طرف ابعاد چهارگانه پارسونز می دانند و در هیچ یک از موارد، به یکی از منتهای ابعاد نزدیک نیستند. باوجوداین دانشگاه برای دانش آموزان دختر بیشتر جنبه ابرازی و فرهنگی داشته و برای پسران بیشتر با گرایش های ابزاری و اقتصادی همراه بوده است؛ بنابراین دختران برای ورود به آموزش عالی با نگاه زنانه و برای کسب معرفت زنانه و پسران با نگاه مردانه و برای کسب معرفت مردانه تلاش می کنند.
طرح فلسفه تاریخ برای علم در اندیشه متآخر هوسرل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال پانزدهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۴۳
149 - 182
حوزههای تخصصی:
این نوشتار بر اساس آخرین اثر هوسرل بحران علوم اروپایی و پدیده شناسی هوسرل بر دو مقوله اصلی تاکید می کند: از یک سو علم جدا شده از زندگی و فرهنگ بشر به بحران می انجامد و ریشه یابی بحران نیازمند تامل غایت شناختی-تاریخی است. هوسرل با پژوهش غایت شناختی-تاریخی درباره معنای اولیه علم و جستجوی بداهت های اولیه ای که علم بر آن استوار شده، می کوشد تا راهی برای خروج از بحران بیابد. از سوی دیگر او زیست جهان را به عنوان بنیاد و زمینه ای که علم بر آن استوار می شود معرفی می کند و با تشخیص تقدم زیست جهان از حیث اعتبار وجودی، سعی دارد به سرچشمه های شهودی علم بازگردد. زیست جهان به مثابه «بنیاد معنی» علم جدید، افق رسوب تاریخی معناها و آگاهی از آن متضمن آگاهی از تاریخ قصدی است. بنابراین در پدیده شناسی متاخر هوسرل، هم بر نقش تامل تاریخی به مثابه رویکردی برای شناخت سیر تفکر و علم تاکید می شود و هم تاریخ همچون افق و بستر علم درنظر گرفته می شود. ایده اساسی این نوشتار آنست که در تدوین یک فلسفه تاریخ برای علم در چارچوب اندیشه متاخر هوسرل، مفهوم بحران نقش اصلی ایفا می کند. با توجه به بحران علم، هوسرل چگونه از مولفه تاریخ بهره می جوید؟ آیا هوسرل با تشخیص بحران، از مفاهیم عقل، فلسفه و علم رویگردان شده و به نسبی گرایی و تاریخ گرایی متوسل می شود یا همچنان به رویای «فلسفه به مثابه علم متقن» باور دارد و در جهت احیای عقل و بهبود علم می کوشد؟
بررسی بداهه پردازی درموسیقی ایرانی براساس پدیده شناسی استعلایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بداهه پردازی، اجرایی در «لحظه» است که حداقل در قرن اخیر شیوه ی آفرینش غالب در اجراهای موسیقی ایرانی بوده است. تعاریف متعدد از بداهه پردازی مجالی برای مفهوم پردازی آن به روش علمی میسر نساخته است. هدف از این پژوهش رسیدن به تعریفی یکدست از فرایند بداهه پردازی با تکیه بر روش پدیده شناسی است. پدیده شناسی استعلایی، در مقام روش شناسی پژوهش، توصیف دقیقی از مراحلی که بداهه پرداز از ابتدا تا انتها طی می کند تا به خلق یک اثر موسیقایی ختم شود، مهیا می سازد. در این پژوهش «ردیف» به عنوان الگوی مرسوم در موسیقی کلاسیک ایرانی مورد توجه است. ابتدا باور طیف سنت گرا به مثابه ی رویکردی که در پدیده شناسی از آن با عنوان رویکرد طبیعی یاد می شود، در نظر گرفته شد. سپس با به تعلیق درآوردن این رویکرد، راه را برای تطبیق سایر مراحل پدیده شناسی با بداهه پردازی هموار ساختیم. در نتیجه ی این تطبیق بستری فراهم شد تا بداهه پردازی به صورتی روش مند، مورد تحلیل قرار گیرد. از یافته های این تحقیق می توان گفت رسیدن به ذات ردیف که فواصل مُدها، روند ملودی و ریتم را شامل می شود نفش تخیّل را در آگاهی بداهه پرداز برجسته کرده و به تبع آن اجرایی آزادانه با تکیه بر خلاقیت هرچه بیشتر او رقم می خورد. این پژوهش به شیوه ی کیفی و با تکیه بر منابع کتابخانه ای تدوین گردیده است.
زیست جهان؛ قلمرو و خاستگاه اندیشه ای و آیینی جامعه صابئین ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های روابط بین الملل دوره ۱۲ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۴۶)
155 - 184
زیست جهان آئینی جامعه صابئین با ابهامات فراوانی احاطه شده است و بسیاری از محققین و دانشمندان قدیم و معاصر در مورد منشأ صابئین و سرزمین اصلی آنها دچار سردرگمی شده اند. به دلیل عدم وجود هیچ اثر و طوماری که منشأ اصلی صابئیان را مشخص کند، تعیین محل اصلی صابئیان مندائی نیز دشوار است. بنابراین تحقیقات متعددی در خصوص پیدایش و منشأ اصلی آن به رشته تحریر درآمده که هرکدام به جنبه ای از آن اشاره می نماید. این پژوهش بر آن است تا با تکیه بر نسخ خطی، داده های تاریخی و کتب اصلی، تمامی نظرات را در این زمینه گردآوری کند و نزدیک ترین نظریه را در این زمینه به دست آورد که از طریق آن می کوشیم به قلمرو پیدایش آنها اشاره کنیم. در این تحقیق به بررسی و با روش کتابخانه ای و مطالعه کتاب ها به صورت تحلیلی و توصیفی پرداخته ایم. با توجه به تکرار کلمه فلسطین در کتب این فرقه دینی و وقایع رخ داده در آن منطقه و بر اساس شواهدی که در متون و کتب مندایی یافت می شود، اشارات بسیار مختصر و گذرا در میان کتب یافتیم. شاید صحیح ترین نظریه این باشد که زادگاه اصلی صابئین مندائی قبل از مهاجرت به سرزمین بین النهرین، فلسطین است. علاوه بر آن در متن مقاله سعی خواهیم کرد که به جایگاه صابئین از لحاظ فقه شیعی و حقوق اساسی ایران نیز پرداخته شود .
زیست جهان مقاوم در آستانه جوانی، مطالعه فرایند شکل گیری انتظارات فزاینده در جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
کشور ایران در حال تجربه فرایندها و تحولات پیچیده ارزشی، نگرشی و رفتاری است. بسیاری از این تحولات و فرایندها توسط نسل های جوان تر پیگیری و دنبال می شوند. زیست جهان جوانان، به طور ویژه جوانان در آستانه جوانی همراه با انتظارات فزاینده و مقاومت های فعال در راستای دفاع از زندگی روزمره است. در این میان، مسئله ای که در مرکز قرار می گیرد و پروبلماتیک می شود، مسئله انتظارات و رشد فزاینده آن در بین نوجوانان در آستانه جوانی است. در همین راستا پژوهش پیش رو با استفاده از رویکرد کیفی و بهره گیری از نظریه زمینه ای، مسئله انتظارات جوانان را بررسی کرده است. داده های پژوهش با استفاده از مصاحبه های عمیق با 20 نفر از نودانشجویان 18 تا 19 سال (براساس ملاک های شمول) به دست آمد و با استفاده از کدگذاری باز، محوری و گزینشی تحلیل و پردازش شد. یافته ها در قالب 12 مقوله اصلی ازجمله فاصله نسلی ارزشی، پروبلماتیک حمایت خانواده، محدودیت بر زیست جهان، مقایسه تحقیرآمیز، انتظارات چندگانه و عادی سازی جرئت ورزانه ارائه شد. مقوله هسته با عنوان انتظارات فزاینده/ زیست جهان مقاوم استخراج و براساس آن مدل پارادایمی و نظریه زمینه ای ارائه شد. نتایج حاکی از آن است که انتظارات فزاینده، آنها را از سوژه هایی منفعل به سوژه هایی اجتماعی و مقاوم بدل می کند.
تحلیل ناآرامی های پاییز 1401 جمهوری اسلامی ایران براساس نظریه کنش ارتباطی یورگن هابرماس
منبع:
پژوهش ملل اردیبهشت ۱۴۰۲ شماره ۸۷
27-49
حوزههای تخصصی:
ناآرامی و اعتراضات و نحوه کنترل این پدیده، از جمله مسائلی است که در پی تغییرات سیاسی اجتماعی پس از جنگ تحمیلی در برخی نقاط کشور برای مسئولان جمهوری اسلامی اهمیت خاصی پیدا کرده و تلاش هایی از سوی حاکمیت برای تقویت سیستم های امنیتی و انتظامی بعنوان منابع کنترل اجتماعی صورت گرفته است. این اعتراضات موجی از نظریه پردازی را در رابطه با ماهیت، ریشه ها و پیامدهای موضوع بدنبال داشت. بسیاری از تحلیل گران به نقد و تحلیل این موضوع پرداخته و تعابیر متفاوتی بکار گرفته اند که حاکی از تفاسیر گوناگون و گاهاً متعارض است که با عناوینی همچون اغتشاش اجتماعی، جنبش اجتماعی، فتنه جدید و ... در دست نقد و تحلیل است. بررسی ناآرامی های اخیر از منظر نظریه کنش ارتباطی هابرماس از آنجایی حائز اهمیت است که برخلاف نظریه های اثبات گرایی که با نگاه تبیینی به مسائل اجتماعی می پردازند و با رویکردی محافظه کارانه به دنبال نظم و ثبات هستند، در این نظریه انتقادی به کنش های فردی و گروهی با رویکردی اجتماعی توجه می شود. این مقاله با بهره مندی از روش توصیفی-تحلیلی و براساس گزارشات میدانی و مطالعه اسناد کتابخانه ای، با طرح این سوال که ناآرامی های پاییز 1401 در جمهوری اسلامی ایران براساس چه مولفه یا مولفه هایی قابل تبیین است؟ بدنبال آزمون فرضیه ای است که کاربست نظریه کنش ارتباطی را در تحلیل اعتراضات سیاسی و اجتماعی موثر می داند. همچنین فقدان و یا خلاء انجام پژوهشی در زمینه بررسی نظری علل حوادث از دیدگاه نظریه کنش ارتباطی هدف انجام پژوهش مزبور بوده است
تبیین سنخیت رویکرد پدیده شناسی جهت شناخت معماری بومی (نمونه موردی: مسکن بومی منطقه منوجان استان کرمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسکن و محیط روستا دوره ۳۹ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۱۷۱
۳۴-۱۹
حوزههای تخصصی:
تاکنون معماری بومی عمدتاً با نگرش های اقلیمی و فرهنگی تبیین شده است؛ پژوهشگران در مطالعات و بررسی هایشان، اغلب با روش های معمولِ آماری و ترسیم جدول و نمودار و سپس با یافتن معیارهایی برای مقبول بودن روش، تحلیلی از مقبولیت آن ها به دست می دهند؛ اما این رویکردها و روش ها به دنبال پاسخ به «چرایی» بوده و در گسست «عین» و «ذهن» رقم می خورند. درحالی که معماری بومی در هماهنگی با «تجربه زیسته» بومیان شکل می گیرد، بنابراین در این تحقیق، این جنبه های مغفول از معماری بومی مدنظر بوده و بر آن شد تا با تکیه بر روشی متناسب در شناخت کامل و جامعِ موضوع که در آن گسست عین و ذهن وجود نداشته باشد و«چگونگی» در آن ممکن شود به پدیده شناسی رجوع کند. مطالعات پدیده شناختی ریشه در فلسفه داشته و بر مفاهیمی چون «تجربه زیسته» و «ادراک» انسان از هستی اشاره دارند. درواقع ماهیت فلسفی پدیده شناسی آن را واجد پیچیدگی هایی کرده که گشودن آن ها افق های جدیدی را باز می کند. افق هایی که در تقابل با محدودیت استانداردگرایی افراطی، «در- جهان- بودنِ» انضمامی و انفرادی انسان را مطرح می کنند. انسانی که فراتر از ابعاد و اندازه های فیزیکی و متافیزیکیِ تعیین شده، فضای زیستی اش را می شناسد و می سازد. این مقاله به بازخوانی منابع و تفسیر محتوای پدیده شناسی، با تکیه بر آرای شولتز- معمار و نظریه پرداز معاصر- که نظریات پدیده شناسی او معطوف به فلسفه هستی شناسانه «هایدگر» است، برای پاسخ به اینکه چگونه پدیده شناسی برای خوانش معماری بومی متناسب می باشد، با روش پژوهشِ تحلیلی- توصیفی پرداخته است. ازآنجاکه پدیده شناسی در پی بررسی و توصیف ساختارهای آگاهی آن چنان که از منظر اول شخص تجربه می شود، است؛ درنتیجه معماری بومی منوجان با این روش با توجه به جنبه های گوناگون مواجهه انسان با زیست- جهانش به گونه ای فردی- کیفی و فراتر از پاسخ به کارکردهای آشکار و ظاهری، مورد تأمل و تفسیر قرار می گیرد. نتایج، بیانگر ارتباط ویژه میان شاعرانگی، محیط طبیعی، پدیده مکان با معماری بومی و خصوصاً در نمونه موردی موردبررسی یعنی معماری بومی منوجان است که درنهایت سعی شد نشان داده شود تحقق سکونت و حس مکان معطوف به تجربه زیسته ساکنان و با تحلیل و رویکردی وجودی به دید می آیند.
بازنمایی زیست جهان زنان بخارائی در دوران پیشا شوروی(با تکیه بر یادداشت های صدرالدین عینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
355 - 370
حوزههای تخصصی:
زیست جهان انسان بخارائی قرن 19 و 20 مبتنی بر زمینه ها و بافتار فرهنگی و تاریخی است که طی قرون متمادی و مبتنی بر تصادمات زیستی او ساخت نهایی خود را یافته است. آنچه در این زیست، بیش از دیگر جوامع خاورمیانه ای هم عصر خود توجه پژوهشگر را جلب می کند، ابهام تصویر ظاهری و کنش فردی و اجتماعی بانوان آن در جریان مطالعه متون تاریخی است. البته مذکر بودن تاریخ و فرهنگ و ادبیات در جهان ایرانی سخن تازه ای نیست، اما حقیقت این است که رویکرد فوق در عصر تجدد در بسیاری از سرزمینهای اسلامی از جمله ایران به چالش کشیده شده است. گویی امارت بخارا در این میان یک مثال نقض است، زیرا به جای تحول در زیست جهان بانوان، با تداوم همان انگاره مبهم در آن مواجهیم؛ در نوشتار حاضر با تمرکز بر دایره المعارف یادداشت ها (که اثر یکی از روشنفکران سده نوزده و بیست بخاراست) و اندک یافته های پراکنده موجود در منابع این سرزمین، ابهام پژوهش را در قالب دو سوال اصلی این گونه طراحی نمودیم که: « شئون زیستی زنان بخارائی این زمان چه ویژگی هایی داشته و دیگر اینکه چرا در تحولات سالهای تجددخواهی تحرکی از جانب آنها دیده نمی شود؟» مدعای ما این است که « زنان بخارائی در نقطه کانونی نظام زیستی سنتی (خانواده) در کنار مختصات پوششی، آموزشی و طبقاتی خود، چالش حداقلی را با اجتماع داشته اند، و در جریان رشد جریان های تجدّدخواهی به دلیل بستر متفاوت اجتماعشان تحول معناداری را تجربه نمی کنند».
تقابل زیست جهان «سوژه» در چند داستان مدرن و پسامدرن فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مفهوم زیست جهان از مفاهیم بنیادین در فلسفه معاصر، بویژه پدیدارشناسی هوسرل است. در چنین فضایی موضوعات فلسفه مدرن قوام می یابد. موضوعاتی از قبیل سوژه، فضای میان ذهنی، دیگری، آگاهی و.... از طرفی وجوه عمده تمایز میان ادبیّات مدرن و ادبیّات پسامدرن، همین موضوعاتِ ذکرشده است. بنابراین توجّه به زیست جهان و تفاوت سوژه ای که در زیست جهان حضور دارد با سوژه ای که فارغ از این فضاست، مبنای مناسبی برای تحلیل سیر ادبیّات داستانی ایران از مدرن به پسامدرن است. برای رسیدن به این مقصود، سه داستان مدرن و سه داستان پسامدرن ایران، از منظر موضوعات مطرح در مفهوم زیست جهان در این مقاله بررسی شده است. رمان ها و داستان مدرن عبارت است از: "مونالیزای منتشر"، "شبیه عطری در نسیم" و "وقتی مادر کل کشید". داستان های پسامدرن عبارت است از: "داستان دودقیقه ای"، "نون و قلم" و "دختر و جنگ". به نظر می رسد عوامل سازنده زیست جهانِ مدرنِ سوژه، در گذار به ادبیّات پسامدرن، از بین رفته یا تغییر ماهیّت داده اند؛ عواملی چون دیگری، انسجام هویّت، و میان ذهنیّت. درنتیجه می توان گفت که زیست جهان در پسامدرنیسم فلسفه وجودی خود را از دست داده است. بنابراین سوژه در ادبیّات پسامدرن، در فضایی نامحدود قرار گرفته، رو به هیچ مرکز یا غایتی ندارد. ماهیّت وجودی چنین سوژه ای نیز مورد تردید جدّی است.
مطالعه پدیدارشناختی زیست جهان زنانه در شهر کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
1 - 15
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر سعی دارد زیست جهان زنانه در شهر کرمانشاه را مورد مطالعه قرار دهد. رویکرد نظری آن مبتنی بر آراء هابرماس با تاکید بر مفهوم زیست جهان است. روش پژوهش پدیدارشناسی است و فنون گردآوری داده ها مشاهده و مصاحبه نیمه ساختاریافته است. تعداد مصاحبه شوندگان 40 نفر هستند که به شیوه گلوله برفی انتخاب شده اند و داده ها بر اساس مراحل هفت گانه کلایزی تجزیه و تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که گرچه ظاهرا عناصر سبک زندگی سنتی در کرمانشاه حضور دارد، اما زیست جهان زنانه در آن نیرومند است. در این پژوهش زیست جهان زنان در چهار حوزه ازدواج، خیانت، قدرت و تعریف از زن مطالعه شده و دیدگاه زنان در چهار حوزه مذکور در دو الگوی سنتی و مدرن قرار گرفتند. زنان با الگوی سنتی ازدواج را امری مهم و حیاتی در زندگی خود می دانستند، اما زنان با الگوی مدرن دیدگاه متعادل تری نسبت به امر ازدواج داشتند. در باب خیانت نیز زنان خیانت را رفتاری پسندیده نمی دانستند. در حوزه قدرت، زنانِ با الگوی مدرن در اختیار داشتن سرمایه های مختلف را منبع قدرت می دانستند، اما الگوی سنتی قدرت زیادی را برای زنان قائل نبودند. در قلمرو تعریف از زن، مطالعه شوندگان رویکردهایی نزدیک به هم داشتند؛ هرچند تعابیر متفاوتی از پدیده ها در گروههای مختلف با شرایط فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی متفاوت دیده می شد.
دیالکتیک غم و شادی در اندیشه عطار و مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی امکان خوانشِ دیالکتیکی غم و شادی در تجربه های عرفانی دو عارف بلندآوازه فریدالدین عطار و مولانا جلال الدین محمد بلخی پرداخته است. بدین منظور کوشیده ایم تا راهی را برای درک مفهوم ِ دیالکتیک و شهودِ دیالکتیکی در تجربه های رنگارنگ عطار و مولوی هموار کنیم، و مدعی شویم بیان دیالکتیکی ایشان ازعیان دیالکتیکی شان برآمده است. سپس غم و شادی را درزیست جهان ِ این دو عارف بررسی کرده ایم و نشان داده ایم که اندوه و یا خرسندی آن گاه که روی در دنیا داشته باشند، غم نُما و شادی نُما هستندوآن گاه که فرد از چنبر زمان و مکان این عالم خود را رها کرد همه گریه و خنده اش، قبض و بسطش، فرح وملالش و غم و شادیش از گونهء دیگری می شود
اگر با این رویکرد به این تجربه عطار و مولوی نظر افکنیم، در خواهیم یافت که چگونه غرق شدگی در عشق و زیست در بی کرانگی، انسان را درموقعیت های زیسته متفاوتی قرار می دهد که رنگ و بوی تروتازه به آن خواهد بخشید. به مدد همین نظرگاه است که در می یابیم چرا عطار سراسر دردمندی و اندوه است وهر که راغم دارتراست،مقرب تر می بیند وچرا اساسا مولوی در عشق یکسره سخن ازطرب و دست افشانی دارد.
بازسازی معنایی تغییرات زیست جهان عشایری در گذار به زندگی شهری(مورد مطالعه : ایل خزل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در قرن اخیر بخش عمده ای از جمعیت عشایری کشور به شهرنشینی روی آورده است و نظام معیشت و زیست جهان آنان در حوزه های اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دچار تغییرات سترگی شده است و ایل خزل نیز از جمله ایلات استان ایلام است که چنین تغییراتی را از سر گذرانده است.هدف پژوهش: این مقاله درصدد است تا تغییرات زیست جهان ایل خزل در گذار از زندگی عشایری به زندگی شهری را مورد مطالعه قرار دهد.روش شناسی تحقیق: این پژوهش با روش نظریه ی زمینه ای انجام شده است. جامعه ی آماری آن مردم ایل خزل است که دارای تجربه ی زندگی عشایری و سکونت در شهر ایلام هستند و 33 نفر از آنان با روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه ی تحقیق، انتخاب شده اند. قلمروجغرافیایی پژوهش: محدوده مورد مطالعه شهر ایلام است که در غرب ایران قرار دارد.یافته ها و بحث: یافته های تحقیق مشتمل اند بر مقوله های مربوط به شرایط علی و بسترسازی همچون: امتناع از تداوم زیست عشایری، چالش مندی زیست عشایری، مدرنیزاسیون ؛ مضیقه های زیست محیطی؛ رشد دیوان سالاری، جاذبه های شهرنشینی، مرددسرشتی دولت؛ راهبردهای درتکاپوی ایل وارگی، یاریگری فامیلی، نوگرایی و نهایتاً پیامدهایی همچون: فردی شدن، دگرگونی ساختاری خانواده و چالش های معنایی زیست شهری. تغییرات سریع و شهرنشین شدن مردمان ایلیاتی همراه با چالشهایی در زندگی آنان بوده است.نتایج: نتایج تحقیق نشان می دهد که زیست جهان ایلی دچار تغییرات عمده ای گشته است به گونه ای که با وجود تغییرات ساختاری در خانواده و نضج گرفتن فردگرایی، برخی نیز در تکاپوی بازسازی سنت های ایلیاتی هستند و از این روی می توان این جامعه را در حال کشاکش بین مقاومت و همسازی دانست.
زیست جهانِ شکاک و انکارِ اجتماعی ویروس؛ نظریه ای زمینه ای در پاندمی کووید-19(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۱
۲۷۸-۲۶۱
حوزههای تخصصی:
پاندمی کووید-۱۹ یکی از برجسته ترین چالش های سیاسی، اجتماعی و پزشکی سدهٔ اخیر بود. از مهم ترین راهبردهای اجتماعی در مواجهه با انتشار ویروس، رفتار سالم است و این امر متضمن پذیرش اجتماعی آن. باوجوداین، از ابتدای همه گیری در همهٔ کشورها، بخشی از شهروندان ویروس و بیماری را انکار می کردند. هدف مطالعهٔ کیفی حاضر، کشف و واکاوی انکار این بیماری در استان کردستان است. بر این اساس، سؤال پژوهش این است که چه دلایل و زمینه های اجتماعی به شکل گیری انکارِ ویروس در همه گیری می انجامد. داده ها از طریق مصاحبهٔ نیمه ساختاریافته با ۲۰ نفر از کسانی که ویروس و بیماری را انکار می کردند جمع آوری و با روش نظریهٔ زمینه ای تحلیل شد. مضامین تحقیق ذیل ۲۲ مفهوم اساسی و ۵ مقولهٔ عمدهٔ پزشکینه سازی تعمدی، کوچک پنداری زیستی، اضطراب اجتماعی و ابتلا، تقدیرگرایی و برساخت اجتماعی ویروس برساخت شد. مضمون مرکزی تحقیق زیست جهانِ شکاک است که بخشی از برساخت پزشکینه شدهٔ همه گیری کووید-۱۹ به شمار می رود.
تحلیلی بر موانع تربیت عقلانی بر پایه نظریه کنش ارتباطی هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش تبیین ابعاد اصلی عقلانیت ارتباطی هابرماس و بررسی موانع تربیت عقلانی مبتنی بر این نظریه است. این موانع در چهار سطح 1. کاربست 2. «نوع کنش» 3. کارکردهای مترتب با عقلانیت ارتباطی و 4. موانع موجود در سطح پایه یا زیست جهان تبیین شده اند. برای پاسخ به سوالات پژوهش از روش توصیفی - تحلیلی استفاده شده است. یافته ها نشان دادند موانع موجود در بسط و برقراری تربیت عقلانی مبتنی بر دیدگاه هابرماس را می توان در سطوح چهارگانه ی باورها، رفتارها، کنش ها و ارزش ها دسته بندی کرد. بنابراین تأکید افراطی بر نسبیت معرفت و حقیقت، تأکید بر بازتولید رفتارهای مخدوش کننده عقلانیت ارتباطی و اشاعه کنش های ضد مفاهمه مهم ترین موانع هستند. این موانع نیز بر اثر فقدان مهارت های گفت وگویی، فقدان زمینه مشترک در ارتباط مبنی بر رابطه بین الاذهانی، اعمال باورهای سلطه جویانه، شدت و قوت بیشتری می گیرند. از سوی دیگر تلاش در برقراری مناسبات برابر و تأکید بر موجه سازی و صدق اطلاعات، پرهیز از مستعمره ساختن زیست جهان ارتباطی افراد، تأکید بر اشتراک آزادانه باورها و احساسات نیز ازجمله عواملی هستند که موانع ذکرشده را تعدیل می سازند.
بررسی جامعه شناختی رابطه بین سرمایه اجتماعی و اخلاق کاری با تأکید بر نظریه کنش ارتباطی یورگن هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی کاربردی سال ۳۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۹۲)
105 - 128
حوزههای تخصصی:
امروزه میزان پایبندی کارکنان به اخلاق کاری، یکی از عواملی است که کارایی شغلی، سازمانی و به مراتب توسعه اجتماعی و فرهنگی سازمان ها و شرکت های صنعتی را به شدت تحت تأثیر قرار می دهد، به طوری که عامل مذکور، کلید محوری موفقیت نهادهای صنعتی قلمداد می شود. در این راستا پژوهش حاضر نیز، با هدف مطالعه جامعه شناختی رابطه بین سرمایه اجتماعی و اخلاق کاری در بین کارکنان شرکت صنعتی آرسال گلدشت انجام شده است. چارچوب نظری پژوهش حاضر، عمدتاً بر نظریه کنش ارتباطی یورگن هابرماس مبتنی است. روش تحقیق این مطالعه، از نوع پیمایش و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسش نامه است که برای برآورد اعتبار و پایایی، به ترتیب از اعتبار صوری و تکنیک آلفای کرونباخ استفاده شده است. جامعه آماری، شامل کلیه کارکنان شرکت به تعداد 400 نفر است که از این تعداد، حجم نمونه براساس فرمول آماری کوکران، 197 نفر برآورد شد و به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده برای جمع آوری داده ها انتخاب شدند. نرم افزار مورد نیاز نیز برای تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده، SPSS است. نتایج تحقیق نشان داد همبستگی بین تمامی مؤلفه های سرمایه اجتماعی، شامل اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، حمایت اجتماعی و انسجام اجتماعی با متغیر وابسته اخلاق کاری به لحاظ آماری تأیید شد و نوع رابطه نیز، مثبت و مستقیم است. همچنین، نتایج حاصل از تحلیل رگرسیونی چندمتغیره، حاکی از آن است که متغیرهای حاضر در مدل رگرسیونی شامل اعتماد اجتماعی، حمایت اجتماعی، مشارکت اجتماعی، میزان سابقه کاری، انسجام اجتماعی و سن، به ترتیب بیشترین تأثیر را بر متغیر اخلاق کاری کارکنان داشته و درمجموع توانسته اند 48درصد از تغییرات متغیر مذکور را تبیین کنند.
بررسی درک دختران از دخترانگی و تبیین آن در نظام سیاست گذاری و برنامه ریزی اجتماعی (با تأکید بر بند 5 و 12 سیاست های کلی خانواده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درک دختران از دخترانگی همان هویت گره خورده با جنسیت دختران می باشد که معمولاً توصیف آن در هر نظام تحلیل اجتماعی بدون توجه به ساخت منحصر به فردش به گونه ای متفاوت و حتی متناقض تفسیر و تعبیر می شود و نیاز به تبیین آن در نظام سیاست گذاری و برنامه ریزی اجتماعی می باشد. هدف از پژوهش حاضر تشریح درک دختران از دخترانگی و به تبع آن رسیدن به نقاط و نکات تحلیلی درخور توجهی در حوزه تحلیل اجتماعی خواهد بود که زمینه تأمل جدی و ارائه پیشنهادهایی در حوزه سیاست گذاری و برنامه ریزی اجتماعی با محوریت بندهای 5 و12 سیاست های کلی خانواده را فراهم می سازد. به منظور انجام پژوهش و فراخور موضوع و مقتضیات، جهت شفاف سازی توصیف تجربه زیسته دخترانگی روشی کیفی با راهبرد منتسب به روش پژوهش پدیدارشناسی انتخاب شد. توصیف درک دختران از دخترانگی نشان داد که این دختران و درکشان از دخترانگی، صرفاً معلول شرایط ساختاری یا کاستی های نهادی نیست بلکه آنها به جهت حضور در فضاهای سیال هویت ساز، بازاندیشانه هویت شخصی و به تبع آن هویت اجتماعیشان را بازسازی می کنند. توجه نظام تحلیل اجتماعی و سیاست گذاری فرهنگی و اجتماعی به همه ابعاد تحول رخ داده می تواند ما را با ظرفیت های جدی نسل دختران جوان و نوجوان امروز بیشتر آشنا کند.
تبیین نظریه «شهروند گفتگویی» و «کنش ارتباطی» در شناسایی «حوزه عمومی» بر اساس آرای هابرماس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۴ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۵
۹۴-۷۳
حوزههای تخصصی:
امروزه تحلیل حوزه عمومی بر اساس نسبت میان مقوله های کلیدی سه گانه با شهروندی هابرماسی صورت می گیرد که این نسبت کاوی از طریق رهیافت روشی هرمنوتیک متن محور (ریکور) و انکشاف - افشا (هایدگر) و نظریه انتقادی (هابرماس) صورت گرفته است. موضوع این مقاله، تحلیل و تبیین نظریه شهروندی گفتگویی در فلسفه سیاسی هابرماس و شناسایی مراکز رشد فکری برای بسترسازی جامعه مدنی عقل محور است. روش تحقیق این پژوهش توصیفی- تحلیل و روش استدلال منطقی است که از ابزار مطالعات کتابخانه ای و اسنادی استفاده کرده است تا امکان تبیین نظریه شهروند گفت و گویی و مفهوم کنش ارتباطی در آن را فراهم کند که نقشی اساسی در شناسایی عرصه های عمومی در شهر دارد. یافته های تحقیق نشان می دهد که از دید هابرماس وظیفه های کنشگران اجتماعی ارتباطی از طریق گفت و گو به صورت درونی و نه متأثر از عوامل بیرونی به شکلی تفاهمی توافقی صورت بندی می شود و در نتیجه کنشگران گفت وگویی، اخلاقًا هم متعهد به ایفای این وظایف شهروندی می شوند و هم متضمن به تحقق حق های شهروندی دیگری می گردند.
بررسی زیست جهان به مثابه بنیاد معنا و فهم کنش از دیدگاه آلفرد شوتز(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
شوتز در مواجهه با بحران علوم اجتماعی، مفهوم کانونی هوسرل متأخر؛ یعنی «زیست جهان» را مبدأ عزیمت خود قرار داد. او با صورت بندی مجدد پدیدارشناسی هوسرل و گذر از پدیدارشناسی استعلایی به پدیدارشناسی تجربی و دنیوی، زیست جهان را به مثابه امر داده شده در زندگی روزمره فرض کرد و آن را چارچوب مرجع تفسیر معنا و فهم کنش قرار داد. در این زمینه کوشید با غنی سازی مفهوم «کنش» وبر از طریق اختراع مفهوم «طرح» (project) زمینه انتقال از کنشگر آگاه تکین به کنشگری را که در جامعه و در بستر زیست جهان اقدام به کنش می کند، فراهم سازد. برایند این اقدامات، ارائه تفسیری متفاوت از «معنا» و «کنش» از تفسیر نظریات شناختی کنش است. شوتز با آنکه آگاهی کنشگر را نقطه عزیمت خود قرار داده و به مسائلی که مشخصه نظریه کنش است، پرداخته، اما کنش را تعبیه شده در محیط فرهنگی آن در نظر گرفته و به نقشه ها و طرح های فرهنگی در تعریف کنش اهمیت زیادی داده است. این جستار با روش «توصیفی تحلیلی»، در حد امکان به شرح، توضیح و نقد این مسئله همت گمارده است.