مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۷۰۱ تا ۳٬۷۲۰ مورد از کل ۵۲۴٬۵۹۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
روح، به عنوان اصلی ترین مفهوم در فلسفه هگل، تجلی پیوند اراده های جزئی افراد با اراده کلی است. این پیوند از طریق سیر دیالکتیکی روح صورت می گیرد، جایی که افراد به عنوان سوژه های آزاد، خود را در اراده کلی که در دولت تجلی می یابد، بازمی شناسند. دولت، به عنوان تبلور اراده کلی، شرط اساسی تحقق مفهوم شهروندی است؛ زیرا بدون پذیرش و تأیید دولت، شهروند معنای خود را از دست می دهد. شهروندان، به دلیل این پیوند با اراده کلی، به اقتضائات آن متعهد می مانند. کیفردهی به خطاکاران نیز یکی از این اقتضائات است که از ضرورت حفظ نظم و عدالت در راستای تحقق آزادی نشأت می گیرد. مهم ترین برداشتی که از تأمل در نوشته های هگل به دست می آید آن است که پذیرش مفهوم شهروند در ارتباط با حاکمیت، لزوماً با پذیرش مسئولیت شهروندان امکان پذیر است. افراد به عنوان اعضای منطقی جامعه باید در قبال اعمال خود مسئولیت پذیر باشند. حاکمیت هم موظف است بازخواست مجرم در قبال جرم ارتکاب یافته توسط او را برای احترام به عضو منطقی، در دستور کار خود قرار دهد. بر این اساس، اعمال مجازات حق مجرم قلمداد می شود؛ حقی که در مکتب پیامدگرایی توجیه مجازات، مورد انکار قرار می گیرد. این تبیین ضرورت اعمال مجازات را بدون در نظر گرفتن پیامد دیگری نظیر پیشگیری مبتنی بر ارعاب و یا اقدامات درمانی بدون قید و شرط، نشان می دهد. اعمال روزافزون سیاستهای کیفری امنیت مدار و یا درمان محور در نظام های حقوقی حال حاضر سراسر دنیا سبب شده است نوعی حس بیگانگی و فاصله بین شهروندان و نظام عدالت کیفری به وجود آید. این نوشته با توجه به تبیین های هگل سعی دارد رویکردی انسان محور با تکیه بر کرامت ذاتی شهروندان ارائه کرده و بینشی تازه در این خصوص تعریف کند.
تحلیلی هرمنوتیکی از فلسفه ورزی منسیوس (Mencius) دربارۀ سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نشریه فلسفه سال ۵۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 27
حوزههای تخصصی:
منسیوس (Mencius) از مهم ترین فیلسوفان چیره دست در پارادایم چینی و سنت کنفوسیوسی است که مقاله در پی تحلیل فلسفه ورزی او درباره سیاست بر پایه روش هرمنوتیک اسکینر است. او هم شارح کنفوسیوس و هم نظریه پرداز و فیلسوفی مستقل در ساحات جامعه است. بر این اساس در پاسخ به پرسش از چیستی فلسفه ورزی سیاسی منسیوس، فرضیه مقاله چهار فرایند هرمنوتیکی را در نظر می گیرد و با لحاظ تأثیر زمینه های ذهنی از سویی و زمینه های عینی از سوی دیگر، هنجارهای مرسوم زمانه منسیوس اعم از هنجارهای موافق و مخالف را مورد توجه قرار می دهد. هنجارهای موافق در مکتب کنفوسیوس است و هنجارهای مرسوم مخالف در فلسفه سیاسی تائوئیستی، موهیستی و قانون گرا متبلور است. سپس مقاله تصرفات منسیوس را در آن هنجارها تصور و تحلیل نموده و از رهگذر آن چیستی فلسفه ورزی سیاسی منسیوس را رصد و بیان می نماید. بر اساس این فرایند، تصرفات اثباتی و انکاری او در هنجارهای مرسوم را می توان در قول به مشروعیت دوپایه آسمان - زمین، حق انقلاب، همجوشی اخلاق و سیاست، مدینه فاضله مبتنی بر حکومت حکیم - شهریار و ملت آموزش دیده فضیلت مند واجد سعادت و پیشرفت دنیوی و معنوی، شایسته سالاری، عدالت سیاسی و اجتماعی و صلح دریافت.
بستر نوافلاطونی فلسفۀ اشراقی سهروردی: فلسفه به مثابۀ تصوف
منبع:
الهیات سال ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱
147 - 172
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با تحلیل مضامین نور و عشق در آثار سهروردی نشان داده شده است که عشق در سه ساختار: عشق و نور، عشق و اشراق، و عشق (مهر) و قهر زیرساخت اصلی کتاب حکمه الاشراق را تشکیل می دهد. همچنین در فلسفه سهروردی نظریه «فیض» (صدور) نوافلاطونیان تحت عنوان نظریه «اشراق» به مجرایی از نور برای جریان یافتن عشق الهی تبدیل شده است. بدین ترتیب در نظام حکمت اشراق اصطلاح فیض در فلسفه با اصطلاح عشق (محبت) در تصوف (عرفان) پیوند یافته است و اصطلاحات فلسفی سهروردی محملی برای بیان نظریات عرفانی وی به شمار می آیند. بر این اساس می توان ارتباط میان عوالم سافل و عالی در نظام سهروردی را تحت عنوان الگوی «نردبان شوق» ترسیم نمود که بازتابی از یک الگوی کهن تر فلوطینی است. در این الگو همه چیز بر اساس فرایند صدور (اشراق) از خداوند پدید می آید و بر مبنای فرایند عشق، آرزومند رجعت به سوی او است. همچنین از طریق این اسطوره، خدا و انسان و نور وظلمت با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند. چنانکه این اسطوره فلسفی، با اسطوره بی اعتنایی تقریباً حلاج گونه سهروردی به زندگی نیز مطابقت دارد.
روش ها و فنون تدریس (با تاکید بر روش های تدریس علوم اجتماعی)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش بررسی روش ها و فنون تدریس (با تاکید بر روش های تدریس علوم اجتماعی) بود. روش های تدریس چه در پیشرفت تحصیلی دانش آموزان و چه در ایجاد انگیزه و رضایت خاطر، پرورش شخصیت و رشد خلاقیت آنان موثر است. از سوی دیگر، تسلط معلم بر روش ها و فنون آموزشی یکی از ملاک های شایستگی معلمان به حساب می آید. آموزش که دامنه ی کاربرد آن از تدریس گسترده تر است؛ به کلیه ی فعالیت هایی اطلاق می شود که به طور رسمی و غیررسمی برای آموختن و نیز برای فعالیت هایی مانند خود آموزی آموزش های برنامه ای و آموزش از راه دور است که بدون حضور معلم صورت می گیرند. اما تدریس، فرایندی است که طی آن، یاد دهنده بر اساس روش ها و اسلوب های خاصی، فراگیران را درگیر یادگیری می کند و می کوشد به مرحله یادگیری شاگردان برسد؛ یعنی در رفتار آن ها تغییر ایجاد کند. انواع روش های تدریس را به دو دسته سنتی و نوین تقسیم می نمایند. معلم آگاه ضمن بهره گیری از روش های مختلف، می کوشد تا اراده و اختیار شاگرد را به رسمیت شناخته و او را مسئول یادگیری بداند. این شیوه مبتنی بر استفاده از روش های فعال تدریس است که به دانش آموزان، روحیه مسئولیت پذیری می دهد. اما برای تدریس علوم اجتماعی استفاده از روش های شاگ رد است ادی، بازگوی ی، پرسش و پاسخ، شیوه تم رین و تکرار، کنف رانس، ایفای نقش، حل مسئل ه، مباحثه ، روش کارگاهی، بارش فکری، نمایش علمی، تدریس مبتنی بر کاوشگری، گ ردش علم ی، طرح کارایی تیم، شیوه همیاری، بدیعه پردازی و روش تدریس غیرمستقیم- مشاوره ای و از همه مهم تر، استفاده از روش های تلفیقی را می توان در نظر گرفت. در روش های تلفیقی، خلاقیت و مهارت های ارتباطی و علمی کاوش گری و حل مساله، بیش از سایر روش ها توسعه، آموخته و درونی می گردد.
مناسک رازورانه مرگ در آیین زرتشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
81 - 105
حوزههای تخصصی:
زمینه/ هدف: «مرگ» اندیشه ای است که همواره ذهن آدمی را به خود مشغول داشته و برای چاره جویی در برابر این پدیده ناگزیر انبوهی از آداب و باورها شکل گرفته و تبدیل به یکی از مهم ترین آیین های تشرّف در تاریخ زندگی بشریت گردیده است. اصطلاح رازآموزی یا تشرف بر مجموعه ای از مناسک و آموزش هایی گفته می شود که تکرار کهن الگوهای ذهنی هر جامعه ای است و در نهایت موجب ایجاد تغییر و تحولی بنیادی در وضعیت جسمانی، فرهنگی، دینی و اجتماعی فرد مشرف یا رازآموخته می شود. گرچه مناسک مربوط به تشرف در گذر زمان دست خوش دگرگونی شده، ولی کماکان تا به امروز به حیات خود ادامه داده است و در تمامی لحظات برجسته و حساس زندگی آدمی از زمان تولد، بلوغ، ازدواج تا مرگ اجرا می گردد.
روش/رویکرد:این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی بر پایه داده های گرد آمده از کند و کاو در لابه لای متون و اسناد برجای مانده و مصور در بین زرتشتیان معاصر و شرکت در آیین های ویژه پرسه و سوگواری آنان، به روش استقرایی، بر پایه مشاهده جرییات و ارتباط آن ها با یکدیگر جهت رسیدن به قوانین کلی انجام شده است.
یافته ها/نتایج: این مقاله برای نخستین بار با نگاهی تحلیلی به بررسی آیین های تشرفی مرگ در باور زرتشتی پرداخته است و مشخص نموده است که مراحل سه گانه «گسست، گذار و پیوست» که در تمامی آیین های تشرفی قابل تشخیص است، در مناسک زرتشتی مربوط به مرگ تفاوت اندکی به خود گرفته که البته می تواند ناشی از اندیشه دوگانه باور ایرانی باشد: بنابر پژوهش حاضر می توان هر یک از مراحل گسست، گذار و پیوست را در آداب زرتشتیان به دو بخش «گسست نخستین وگسست نهایی، گذار دووجهی، پیوست نخستین و پیوست نهایی» دسته بندی نمود.
تحلیل ساختاری فرم در آثار سنگ صابونی حوزل تاریخی هلیل رود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال ۲۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
549 - 570
حوزههای تخصصی:
زمینه/هدف: هدف از انجام این پژوهش واکاوی ساختاری، طبقه بندی و تحلیل فرم ظروف سنگ کلریت (سنگ صابون) در حوزه تاریخی هلیل رود و پی بردن به چگونگی شکل گیری و نوع تفکر ساخت در این اشیاست.
روش/رویکرد: روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و شیوه گردآوری داده ها کتابخانه ای است.
یافته ها/نتایج: کاوش ها در منطقه هلیل رود در سال 2001 میلادی (1382 شمسی) از کشف تمدنی خبر داد که می تواند نقطه آغازی برای تمدن شرق باشد. این ناحیه از بزرگترین مراکز تجاری و صنعتی در شرق باستان است و در زمینه تولید و صدور صنایع دستی از جنس سنگ صابون، مرمر و مفرغ به سایر مناطق، چون بین النهرین، شهره بوده است. در این میان، آثار ساخته شده از سنگ کلریت توجه بسیاری از محققان حوزه هنر و تمدن را به خود جلب کرده است؛ اما با وجود اهمیت این منطقه تاریخی، بسیاری از جنبه های آثار به دست آمده از این منطقه کمتر شناخته شده و یا ناشناخته باقی مانده و نیاز به بررسی بیشتر و مطالعات دقیق تری دارد. فرم اشیای سنگ صابونی نشان از تنوع انبوهی در حجم سه بُعدی و شکل این آثار و تزیینات دارد. بررسی رابطه فرم اشیا با عملکرد، ابزار و متریال، تناسب اجزا با کل اثر و سایر ویژگی ها و تناسبات نشان می دهد که ساخت اشیای سنگ صابونی در این منطقه، توسط انسان هلیل رود کاملا هوشمندانه و هدفمند صورت گرفته است و بین فرم های متنوع در بدنه اشیا و عملکرد آن ها ارتباطی معنادار وجود دارد.
The Cairn Burials of Harat, Yazd, Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۱
89 - 106
حوزههای تخصصی:
Throughout the history, one of the concerns of human beings has been death. The death and the rituals associated with it have created enduring traditions in human societies, with each having its own unique rite based on prevailing cultural and historical characteristics. One of the important traditions related to death is burial practices with varying rituals. Different faiths and religions recommend different commands and traditions for the disposal of a deceased body, with one being burial in the ground. Burial methods, too, differ in different religions, and throughout history, various methods of burial have been performed based on the prevalent rituals and religions of the time. In Zoroastrian, due to the reverence of the four elements (water, earth, fire, and air), any direct contact with a human corpse, which is considered impure, is forbidden. Followers of the Zoroastrian faith have adopted various methods for burying their deceased, including placing them in astōdān (ossuary), towers of silence, and constructing large stone graves (dakhmas/ cairn burials). This paper introduces the cairn burials (khereft-khaneh) and an astōdān (sotōdān) that were found during the archaeological survey of Harat district of Yazd province in 2021. In the archaeological survey of Harat, various cultural and historical sites from different periods were identified. Most of the identified sites in this survey belonged to the Islamic era, but some are referred to historical period, such as cairn burials and an astōdān (ossuary), which will be discussed in this study. Based on comparative studies and similar burial methods found in central Iran, Fars, and Kerman, these sites are dated back to the historical period (Parthian/Sasanian).
مسئولیّت دولت در قبال میراث فرهنگی (آثار باستانی)، در فقه و حقوق موضوعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه و حقوق اسلامی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۶
315 - 342
حوزههای تخصصی:
انسان بنا بر سرشت اولیه خود، همواره به حفظ و نگهداری آثار و اشیاء بجای مانده از پیشینیان خود، رغبت داشته و در حفظ آنها به انحاء مختلف سعی می نماید. وجود قوانینی نظیر ارث، جرم انگاری تخریب، قاچاق، ساخت نمونه تقلّبی و غیره، در اسناد داخلی و پیش بینی حمایت های بین المللی از این اموال در قالب کنوانسیون ها، معاهدات و سایر قوانین مرتبط، همگی نشانگر توجه و اهتمام جوامع بشری به حفاظت و پاسداری از این آثار می باشد؛ آثاری که در یک مفهوم کلّی و جامع می توان آنها را «میراث فرهنگی» نام نهاد و آن را به کلّیه آثار بجای مانده از گذشتگان که دارای ارزش فرهنگیاست، تعریف نمود. واژه فرهنگ در تعریف مذکور نیز دربردارنده مفهومی عام بوده و شامل همه موضوعاتی می شود که دستاورد بشر تلقّی شده، اعم از این که سابقه دینی یا ملّی داشته باشد و مایه تفکیک و برتری او از سایر موجودات گردد. با چنین تعریفی، مفهوم میراث فرهنگی توسعه یافته و دربردارنده آثار مادی و معنوی، نظیر بناهای باستانی، تاریخی، مذهبی، شرعی و ملّی، و غیره و یا اموال غیر ملموس نظیر آداب، رسوم، فرهنگ و مانند آن می گردد. تحقیق حاضر با روش توصیفی - تحلیلی، به جستجو و تدقیق در قوانین حقوقی و کیفری و ارائه تفسیر منطقی از این قوانین و دیدگاه های فقها در این خصوص پرداخته، علاوه بر این که امکان پاسخ کیفری به تعدّی به میراث فرهنگی و برطرف نمودن خلأ های موجود در این زمینه را بررسی کرده است.
تحلیل حجیت بر پایل مفاد ادلۀ برائت شرعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقهی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
259 - 272
حوزههای تخصصی:
این نوشتار به بررسی نظریات مختلف درباره مفاد و مضمون ادله اصل برائت شرعی می پردازد. در صد سال اخیر نظریه پردازی درباره مفاد ادله امارات و اصول عملیه تحت عناوینی همچون «مجعول در امارات و اصول عملیه» یا «وجه تنجیز آن ها» اهمیتی ویژه در مباحث اصول فقه پیدا کرده است. با وجود این سهم اصول عملیه، به غیر از استصحاب، در این مباحث ناچیز بوده است. نوشتار حاضر تلاش کرده این خلأ را نسبت به اصل برائت شرعی پر کند. در این زمینه با کنکاش «ادله حجیت برائت شرعی» و «اقوال اصولیان» درباره آن و با استفاده از روش شناسی ابتکاری، مبتنی بر در نظر گرفتن «سطوح مختلف فرایند حجیت و جعل حکم»، هشت نظریه استخراج و صورت بندی شده است. این هشت نظریه که برخی دارای تقاریب اثباتی متفاوت نیز هستند در سه دسته نظریات «رفع محور»، «جعل حکم تکلیفی»، و «ارشاد و امضا» تبیین و بررسی شده اند. در نهایت نظریه رفع وجوب احتیاط با اصلاحات و اضافاتی با عنوان جدید «عدم ایجاب احتیاط» کممؤونه ترین نظریه شناخته شد. در بیان جزئیات نظریه مختار از برخی مزایا و ظرفیت های سایر نظریات نیز استفاده شد.
نتایج تجاری مناسبات حکّام کرمان و اُمرای محلّی خلیج فارس (قرون پنجم و ششم ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ایران پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۳۷)
31 - 54
حوزههای تخصصی:
با تسلط سلجوقیان بر ایالت کرمان و شکل گیری حکومت سلاجقه کرمان طی قرن پنجم قمری و به ویژه از زمان قدرت گیری ملک تورانشاه سلجوقی در این سرزمین، به تدریج تحولی مهم در ساختار اقتصادی نواحی جنوبی ایران و تجارت میان بنادر و جزایر خلیج فارس با سایر مرکز تجاری بیرون از مرزهای ایران، نظیر بنادر شبه قاره هند و چین صورت پذیرفت. سیراف که تا این زمان مهم ترین نقش را در تجارت ایران، هند و چین داشت، با تسلط ملک تورانشاه سلجوقی بر جزیره کیش و تلاش برای رونق تجاریِ این جزیره، به مرور جایگاه خود را از دست داد؛ روندی که در عهد جانشینانِ ملک تورانشاه نیز دنبال شد. از همین رو، نوشتار حاضر با کاربست روش تاریخی و شیوه توصیفی-تحلیلی و همچنین با استفاده از مطالعات کتابخانه ای، بر آن بوده است تا ضمن اشاره به پیشینه تجاری خلیج فارس قبل از رونق یافتن جزیره کیش، نتایج روابط حکام سلجوقی و امرای محلی خلیج فارس بر وضع تجارت نواحی جنوبی ایران را مورد واکاوی قرار دهد و پاسخی برای پرسش ذیل بیابد: نقش سلجوقیان کرمان در رونق یا رکود تجاری خلیج فارس (به ویژه جزیره کیش) چه بوده و خط سیر تجاری میان جزایر و بنادر این آبراه با مراکز تجاری درون کرمان و شبه قاره هند و چین چگونه بود؟ یافته های پژوهش حاکی از آن است که حمایت سلجوقیان کرمان از ملوک بنی قیصرِ کیش، نه تنها موجبات تحکیم قدرت سیاسی آنها را فراهم کرد، بلکه باعث گردید این جزیره رونق تجاری روزافزونی بیابد و جایگاه پیشین سیراف را از آن خود سازد. از همین رو، با تسلط سلجوقیان بر کیش، هرمز و بندر تیز (تیس)، خط سیری جدید برای ردّ و بدل کردن کالاهای تجاری درون قلمرو سلجوقیان کرمان با حوزه خلیج فارس و شبه قاره هند فراهم گردید.
فرزند به مثابه هزینه اقتصادی، کاوشی کیفی از بسترهای اقتصادی کم فرزندی در شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی اقتصادی و توسعه سال ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
259 - 287
حوزههای تخصصی:
درسال های اخیر کاهش باروری در ایران و آثار و پیامدهای بالقوه آن در کانون توجه سیاست گذاران قرار گرفته است. هدف مطالعه حاضر، واکاوی نقش هزینه های اقتصادی در درک زوجین از فرزندآوری و نهایتا جهت دادن تصمیم های آنان به کم فرزندی است. برای این منظور، با استفاده از رویکرد کیفی و روش شناسی نظریه زمینه ای با رهیافت نظام مند استراوس و کربین و نمونه گیری نظری، 30 مصاحبه ی عمیق شامل 15 مصاحبه با زوجین بی فرزند (یکی از زوجین) که حداقل 3 سال از ازدواج شان می گذرد و 15 مصاحبه با زوجین تک فرزند (یکی از زوجین) که به طور ارادی تصمیم به بی فرزندی و تک فرزندی گرفته اند، انجام شد. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و تحلیل داده ها به شیوه ی کد گذاری باز، محوری و گزینشی صورت گرفته است.مقولات اصلی تحقیق شامل مسئله گرانی و تورم،نارسایی درآمدی،اجاره های سرسام آور،بی ثباتی شغلی،نارضایتی از وضع موجود،بی ثباتی اقتصادی،اتمسفر نااطمینانی پایدار،کمال گرایی در تأمین نیازهای فرزند،ترس از چالش های اقتصادی فرزندآوری،فرزند به مثابه هزینه،هزینه های سرسام آور زندگی و بسترهای اقتصادی فرزندزدا می باشد و مقوله هسته مستخرج از مقولات اصلی «فرزند در معنای هزینه، بسترهای اقتصادی فرزندزدا» برساخت شد.اقتصاد، فرهنگ، و باور پایه های اصلی ترغیب خانواده ها به فرزندآوری هستند که اگر به شکل رضایت آمیزی تامین شوند مکانیزم های اجتماعی تولیدمثل و بقا جامعه را بازتولید و حفظ خواهند کرد.یافته های پژوهش نشان می دهد که تعداد مطلوب فرزندان زوجین متأثر از شرایط زندگی و اقتصادی آن هاست و افزایش نرخ باروری منوط به ایجاد تغییرات در ساختارهای اقتصادی و اجتماعی به نحوی است که فرزندآوری زوجین را تسهیل کند.بدیهی است که مقاله حاضر ادعا ندارد که با تقلیل گرایی،هزینه های اقتصادی را تک علت کم فرزندی معرفی نماید.چراکه رفتار کم فرزندی،دارای ابعاد متعدد اجتماعی، فرهنگی، روانشناختی است و دامنه تأثیر این ابعاد و عوامل دربین گروه ها و لایه های اجتماعی مختلف می تواند بسیار متفاوت باشد.پیچیدگی مضاعف دیگر تصمیم های رفتاری در زمینه فرزندآوری،آن است که خواسته ها،دیدگاه ها و محدودیت های دست کم دو نفر(زن و شوهر) در شکل دهی به آن مؤثر است.
شناسایی مولفه های درون سازمانی موثر در چابک سازی واحدهای جرم یابی فراجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش انتظامی سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۴)
109 - 158
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: یکی از موضوعات مهم در سازمان ها و نهادهای مختلف به ویژه پلیس و واحدهای تحت امر آن ازجمله واحدهای جرم یابی در رابطه با انجام وظایف و مأموریت های محوله و ارائه خدمت به ذی نفعان، افزایش میزان سرعت و چابکی می باشد. در این زمینه مؤلفه های درون سازمانی مختلفی مؤثر بوده و دست یابی به این مهم در گرو شناخت این مؤلفه ها است، هدف این پژوهش، شناسایی مؤلفه های مهم درون سازمانی در چابک سازی واحدهای جرم یابی فراجا می باشد.
روش: پژوهش از نظر هدف، کاربردی، از حیث ماهیت توصیف - تحلیلی و از نظر روش، کیفی - کمی (آمیخته) است. جامعه آماری در بخش کیفی شامل: خبرگان پلیس های تخصصی در حوزه جرم یابی است که با روش نمونه گیری هدف مند و اصل اشباع نظری،20 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند، ابزار جمع آوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و برای اطمینان از روایی از نظر اساتید و برای پایایی از روش بازآزمون، مقایسه و تکرارپذیری استفاده شد. داده ها با روش تحلیل محتوا و استفاده از نرم افزار «مکس کیودا» تحلیل شد. در بخش کمی، جامعه آماری 95 نفر از رؤسا، جانشینان و معاونین پلیس های تخصصی به صورت تمام شمار انتخاب شدند، ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته حاصل از مؤلفه های استخراج بخش کیفی و برای اولویت بندی مؤلفه ها و شاخص های تحقیق از آزمون فریدمن استفاده شده است.
یافته ها: در بخش کیفی مؤلفه های شناسایی شده در قالب 5 مؤلفه اصلی و 35 مؤلفه فرعی دسته بندی شد. مؤلفه های اصلی، شامل: ساختار و سازمان، منابع انسانی، فناوری، تجهیزات و امکانات، فرایندها وروش ها است. در بخش کمی از طریق تحلیل خروجی پرسش نامه ها مشخص شد، مؤلفه های شناسایی شده در سطح مطلوب هستند.
نتیجه گیری: مؤلفه های درون سازمانی شناسایی شده، شناخت مناسبی در خصوص روش ها و راه کارهای چابک سازی واحدهای جرم یابی فراجا ایجاد و بسترهای لازم برای بالارفتن میزان انعطاف پذیری، شایستگی، پاسخ گویی و سرعت در واحدهای جرم یابی محقق خواهد ساخت.
طراحی و تدوین مدل مولفه های فردی ارتقای سلامت روان: مطالعه ی موردی اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
119 - 135
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر طراحی و تدوین مدل مولفه های فردی ارتقای سلامت روان اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران بود. روش شناسی: پژوهش حاضرازنظرهدف کاربردی است چون نتایج حاصل ازآن می تواند مورداستفاده ذینفعان تصمیم گیرنده قرارگیرد.لذا به روش اکتشافی انجام شده ونحوه گردآوری داده ها به روش آمیخته(کیفی -کمی)صورت گرفته است.وابزار گردآوری داده ها مصاحبه با خبرگان باانجام مصاحبه های تخصصی،کدگذاری (باز-محوری -انتخابی یا گزینشی) که با روش گرندد تئوری (نظریه زمینه ای) وروش دلفی وپرسشنامه محقق ساخته است. جامعه آماری در بخش کیفی 10 نفر از صاحبنظران و اندیشمندان و آگاهان در حوزه تعلیم و تربیت در آموزش عالی و مدیریت آموزشی و سلامت روان بودند و در بخش کمی این پژوهش 334 نفر از اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی استان تهران در سال تحصیلی 99-1398 به روش تصادفی ساده نمونه گیری شدند. برای گردآوری اطلاعات از مصاحبه نیمه ساختاری یافته و پرسشنامه محقق ساخته استفاده گردید که پایایی بدست آمده از پرسشنامه در حد مطلوبی (82/0) گزارش شد. داده های بدست آمده در بخش مصاحبه نیمه ساختار یافته با استفاده از روش کد گذاری در محیط نرم افزاری MaxQDA مورد آنالیز قرار گرفت و پس از آن داده های پرسشنامه جهت ارائه مدل در به روش معادلات ساختاری و با نرم افزار smart PLS بررسی شد. یافته ها: یافته های کدگذاری شده نشان داد7 مؤلفه اصلی (منش اخلاقی، کیفیت زندگی، استقلال، تسلط بر محیط، احساس مثبت، ادراک خودکارآمدی و بهره وری)، 3 مولفه میانجی (رضایت شغلی، پذیرش خود و تعامل با محیط) و 2 مولفه تعدیلگر (مدیریت ذهنی و سلامت هیجانی) شناسایی شدند. رتبه بندی نتایج تحلیل مسیر نشان داد که رضایت شغلی با تاثیر 567/0 مهمترین عامل در ارتقای سلامت روان است. نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان می دهد سیاست هایی که میزان سلامت روانی اعضاء هیات علمی را ارتقاء می دهند شامل مشارکت در تصمیم گیری می شود و فرصت هایی را برای افزایش دانش از سلامت و رفاه روانی فراهم می کند.برای ارتقای سلامت روان اعضای هیات علمی، استراتژی های فردی که مهارت های شخصی را ایجاد می کنند راباید با رویکردهای مبتنی برمحیط ترکیب کرد تا برمحیط کلی دانشگاه تاثیر بگذارد وآن را بهبود بخشد.
الگوهای رشد شهری و عوامل مؤثر حاکم بر آن در منطقه کلان شهری تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مناطق کلان شهری ایران به دلیل رشد سریع شهرنشینی الگوهای فضایی متفاوتی را تجربه کرده اند. در این میان، منطقه کلان شهری تهران نیز با رشد زیادی در خود کلان شهر و مناطق پیرامونی آن روبرو شده که به صورتبندی الگوهای فضایی خاصی در آن منجر شده است. از این رو، این مقاله به دنبال بررسی گونه های مختلف الگوهای رشد شهری و عوامل موثر حاکم بر آن است تا فهم بهتری از آن صورت گرفته و مسیر برای برنامه ریزی فضایی پایدار در منطقه باز شود. روش پژوهش کمی است و با استفاده از مدل اسلوث (SLEUTH) و رگرسیون لجستیک الگوی فضایی رشد منطقه کلان شهری تهران و عوامل موثر حاکم بر آن طی سال های 2000 تا 2020 مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که طی دو دهه اخیر مساحت نواحی شهری و زمین های بایر افزایش یافته و زمین های کشاورزی، مراتع و باغات با کاهش مواجه شده است. الگوهای رشد این منطقه خطی و لبه ای بوده و شبکه راه و شیب از عوامل تاثیرگذار بر این الگوهای فضایی بوده اند. ضرایب گسترش، انتشار و زایش احتمال کم تری را برای مرکز توسعه جدید و رشد خود به خود در منطقه مورد مطالعه نشان می دهد. در تغییرات نواحی ساخته شده فاصله از زمین های بایر، در تغییرات کاربری کشاورزی فاصله از راه های اصلی و در تغییرات اراضی بایر فاصله از زمین های کشاورزی بیشترین تأثیرگذاری را داشته اند.
عاملیت دستگاه تلویزیون در تغییرات خانه های طبقه ی متوسط شهر تهران (1337-1357)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
209 - 230
حوزههای تخصصی:
خانه، به مثابه ی شبکه ای پیچیده از سازه های معماری، اشیاء، مفاهیم، انسان ها و ... همواره در معرض تغییر بوده و هست. هر یک از این عناصر به عنوان کنشگری فعال، نقشی را در تغییر خانه و فضاهای خانگی بازی می کنند. بازشناسی میزان عاملیت و نقش هر یک از این بازیگران در شبکه ی خانه و تغییرات آن، می تواند به فهم بیشتر و بهتر خانه به عنوان نهادی پویا و چند بعدی کمک کند. تلویزیون از جمله بازیگران مهم فضای خانگی است که تغییرات مهمی را در فرم، عملکرد و معنای خانه بوجود آورده است. با وجود اهمیت بسیار محتوای تلویزیون، این پژوهش بر روی نقش فرهنگ مادی تلویزیون و میزان عاملیت آن در تغییرات خانه تمرکز نموده است. برای دستیابی به این منظور، این پژوهش از روش مردم نگاری بهره برده است. داده های مورد نیاز از سه منبع مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با ساکنین خانه های طبقه متوسط شهر تهران در بازه زمانی مورد نظر، آلبوم های عکس های خانوادگی و مطالب و تصاویر مجلات عامه پسند، تامین شده و در نهایت با کمک نرم افزار اطلس.تی مورد تحلیل موضوعی قرار گرفته اند. یافته ها نشان می دهند که با وجود مقاومت های شدید ایدئولوژیک و اقتصادی، تلویزیون توانست به سرعت فرآیند خانگی شدن را طی کند. فرآیندی که در آن می بایست چهار دسته ملاحظات فضایی، عملکردی، زیبایی شناختی و فرهنگی- اجتماعی درنظر گرفته می شدند. دستگاه تلویزیون پس از خانگی شدن، علاوه بر تغییر عملکردها و مفاهیم مرتبط با خانه و زندگی خانگی، مثل درون/ بیرون، عمومی/ خصوصی و ... در تغییرات کالبدی فضاهای خانگی، بخصوص در تغییر سازماندهی فضایی، تغییر کانون فضایی و حرکت به سمت پلان باز، دارای عاملیت بوده است.
شهر انسانی: رویکرد مطالعاتی جدید برای ارزیابی زیست پذیری؛ نمونه موردی: منطقه 22 کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
247 - 265
حوزههای تخصصی:
زیست پذیری یکی از اصول راهنمای اصلی برنامه ریزی و سیاست گذاری شهری است که تعریف و ارزیابی آن به موضوع حیاتی پژوهش تبدیل شده است. همان طور که پیشرفت در توسعه اجتماعی-اقتصادی شتاب می گیرد، شرایط زندگی در مقیاس خرد نیاز به توجه فوری بیشتری دارد. تاریخ نسبتاً کوتاه مطالعات انجام شده در رابطه با زیست پذیری جوامع شهری نشان می دهد این مفهوم به علت گستره معنایی قابلیت این را دارد که با رویکردهای متفاوت و متنوعی مورد مطالعه و بررسی قرار بگیرد. پژوهش حاضر با هدف وضعیت ستجی زیست پذیری منطقه 22 کلان شهر تهران با رویکرد شهر انسانی انجام گرفته است. نوشتار حاضر از ازنظر هدف کاربردی و از حیث روش بررسی توصیفی- تحلیلی است. داده ها و اطلاعات موردنیاز پژوهش، به دو روش اسنادی (کتابخانه ای) و میدانی (پرسشنامه) گردآوری شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که زیست پذیری منطقه 22 پایین تر از حد متوسط است و محله ها از لحاظ زیست پذیری با رویکرد شهر انسانی در شرایط یکسان و همگونی قرار ندارند. در این بین، محله های دریاچه شهدای خلیج فارس، گلستان و زیبادشت به ترتیب با کسب بیشترین امتیاز ماباک (0/220)، (0/188) و (0/222) در جایگاه اول تا سوم و در مقابل مناطق هوانیروز، سروآزاد و شریف با کسب کمترین امتیاز ماباک (0/103-)، (0/136-) و (0/203) در جایگاه دهم تا دوازدهم قرار گرفتند. دربین ابعاد زیست پذیری بیشترین میزان شکاف در بعد کالبدی و کمترین برای بعد زیست محیطی است. فضای غالب زیست پذیری با رویکرد شهر انسانی بر محله های منطقه 22 در وضعیت متوسط و نامطلوب قرار دارد. به طوری که 16درصد مناطق در خوشه قابل قبول، 17درصد در خوشه قابل تحمل، 25درصد در خوشه متوسط، 25درصد در خوشه نامطلوب و 17درصد در خوشه غیرقابل قبول قرار گرفته بودند. مقدم بودن شهرنشینی بر شهرسازی، عدم شکل گیری کامل ساختار و سازمان فضایی، عدم توزیع نامناسب خدمات مسکونی، عدم تحقق پذیری کاربری های خدماتی و ابتناء به توسعه خودرو محور منطقه 22 در تقابل با توسعه انسان محور ، زیست پذیری آن را به سوی شرایط نامطلوبی سوق داده است.
ارتباط ساختار فضایی معماری حرم رضوی با آداب زیارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
410 - 435
حوزههای تخصصی:
زیارت ائمه و اولیای الهی می تواند زمینه ساز رشد و کسب فضائل اخلاقی برای انسان باشد و در ارتقای معنویت در جامعه نقش سازنده ای داشته باشد. رعایت آداب زیارت، زمینه ساز قرارگرفتن افراد در مسیر این رشد و کمال است. آداب زیارت از سوی امامان معصوم در روایات مختلف ذکر شده است. حرم امام رضا (ع) به عنوان یک مکان مهم زیارتی همواره موردتوجه معماران و هنرمندان مسلمان بوده است. معماری اسلامی این مجموعه با ایجاد فضایی معنوی می تواند نقش مهمی در رشد و ارتقای فضائل اخلاقی زائران داشته باشد. طراحی حرم رضوی در طول دوره های گذشته همواره متناسب با آداب زیارت گام برداشته است. تحقیق حاضر بررسی معماری اسلامی حرم رضوی در دوره های گذشته و دوره معاصر، براساس آداب زیارت و با هدف شناسایی و ارتقای مؤلفه های موجود در توسعه مجموعه حرم است. باید ببینیم طراحی توسعه حرم رضوی در دوره معاصر توانسته فضای مناسبی برای آداب زیارت باشد؟ ابتدا با مراجعه به روایات ائمه و سخنان بزرگان دین، اصول زیارت و آداب زیارت استخراج و در دو بخش آداب مندی و هدفمندی زیارت احصا شده و از سویی دیگر، معماری اسلامی حرم رضوی، در دو بُعد خدامحور و انسان محور معرفی شده است. در نهایت به عنوان نتیجه تحقیق مشخص شد که در طرح توسعه حرم در دوره معاصر توجه کم تری به معماری اسلامی متناسب با آداب زیارت شده است و در اولویت اول طراحان قرار نگرفته است.اهداف پژوهش:بررسی اهمیت زیارت در چگونگی طراحی حرم رضویبررسی میزان توجه به آداب زیارت در طرح توسعه حرم رضوی در دوره معاصر.سؤالات پژوهش:آداب زیارت چه جایگاهی در حرم رضوی و طراحی آن دارد؟در طرح توسعه حرم رضوی در دوره معاصر تا چه میزان به مسئله آداب زیارت توجه شده است؟
تنزل تمکین/کاهش تسلیم (مناسبات نسلی نسل زد بر اساس فراترکیب پژوهش های موجود)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
5 - 34
حوزههای تخصصی:
ظهور گسترده و ناگهانی نسل زد در اعتراض ها و جنبش های اخیر ایران، به ویژه در جنبش «زن، زندگی، آزادی»، این نسل را به کانون توجه سیاست گذاران و پژوهشگران تبدیل کرده است. ویژگی ها و خصوصیات نسل زد و تفاوت ها و تمایزهای آن با سایر نسل ها در ایران به یکی از پرسش های مهم برای پژوهشگران، اندیشمندان و حتی سیاست مداران بدل شده است. این مطالعه با بهره گیری از روش فراترکیب، به بررسی، تحلیل و تلفیق یافته های مقاله های علمی تهیه و منتشرشده معتبر در حوزه نسل زد در یک دهه اخیر (1390 -1403) پرداخته است تا تصویری روشن و متقن از تمایزات و تشابهات نسل زد در ارزش ها و نگرش های مختلف ارائه دهد. یافته های این مطالعه مبتنی بر دسته بندی و استخراج کدها و مفاهیم، در چهار حوزه خانواده، دین، محیط کار و سیاست خصوصیت های متمایزی را در نسل زد نشان داد که مقوله محوری مطالعه بر پایه آن بنیاد نهاده شده است: تنزل تمکین/کاهش تسلیم؛ به معنای کاهش احترام به اقتدار در هر چهار حوزه خانواده، دین، سیاست و محیط کاری و شغلی است.در حوزه خانواده کاهش احترام به اقتدار در نقد پدرسالاری و استقلال هویتی خود را نشان داده است. در سیاست و محیط کار عدم اعتماد به نهادها و تشکل ها و در حوزه دینی، افسون زدایی و سنت گریزی مهم ترین مفاهیمی هستند که خصوصیات و تمایزات نسل زد در ایران امروز را به بهترین وجه تشریح و بازنمایی می کنند. بر این مبنا و مبتنی بر تحلیل نتایج پژوهش های موجود دررابطه با مناسبات نسلی نسل زد با نسل های پیشین می توان با درنظرگرفتن دو دیدگاه پیوستگی و سرخوردگی به وجود رابطه توافقی توأم با تفاوت با والدین و تزاحمی با نسل ایدئولوگ و انقلابی گفتمان حاکم اشاره کرد.
تکوین محله آناهیتا: آوارگی، طرد و حاشیه نشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله به مراحل شکل گیری محله آناهیتا در کلان شهر می پردازد. رویکرد نظری مقاله مبتنی بر آراء هانری لوفور درباریه «تولید فضا» است. روش پژوهش مردم نگاری و فنون گردآوری داده مشاهده و مصاحبه هستند. یافته های پژوهش نشان می دهند: در نتیجه افزایش جمعیت شهر کرمانشاه در دهه های 40 و 50 خورشیدی مدیریت شهری در دشت «خوره سو» شروع به شهرک سازی کرد. شهرک آناهیتا توسط شرکت انبوه ساز آکوپال برای امرای ارتش در منتهی الیه شمال غربی کرمانشاه ساخته شد. با شروع جنگ تحمیلی، آوارگان شهرستان قصر شیرین در این شهرک اسکان داده شدند. آنان به مرور به بازتقسیم واحدهای مسکونی روی آورند تا بتوانند جمعیت بیشتری را در آن جای دهند. به مرور مردم زمین های خالی و اطراف شهرک را به دور از نظارت شهرداری ساختند. سال 1373 شهرداری نظارت محله را بر عهده گرفت و اجازه ساخت و ساز خارج از محدوده را ممنوع کرد و نام گذاری معابر، انشعاب آب، برق و گاز را بر عهده گرفت. مشکل مالکیت سبب شد که شهرداری نتواند بر ساخت طبقات نظارت کند و فعالیت چندانی در زمینه ساخت فضای سبز، فضای آموزشی و بهداشتی نداشت. سرانجام مردم در چنین وضعیتی به شیوه های خارج از استانداردهای شهرسازی محله ای کم برخودار آناهیتا را به شکل کنونی بنا نهادند که در زمره محله های حاشیه نشین است.
تمایل به مهاجرت (داخلی/ بین المللی) در میان جوانان و عوامل پشتیبان جمعیتی و اجتماعی آن (مورد مطالعه شهرستان آبدانان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه انجمن جمعیت شناسی ایران سال ۱۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
299 - 332
حوزههای تخصصی:
میل به مهاجرت و تحولاتی که در آن در حال وقوع است بیانگر اتفاقاتی است که در تار و پود جامعه در حال وقوع است. هدف این پژوهش مطالعه تمایل به نوع مهاجرت و عوامل پشتیبان آن در میان جوانان می باشد. در این راستا با انتخاب نمونه 376 نفری از جوانان شهرستان آبدانان در استان ایلام این مسئله بررسی شد. نتایج نشان داد فقط 9/8 درصد پاسخگویان طی یکسال گذشته به مهاجرت از این شهرستان فکر نکرده اند. 22 درصد مهاجرت درون استانی، حدود 6/52 درصد بین استانی و حدود 5/16 درصد به مهاجرت از کشور ابراز تمایل کرده اند. در زمینه علل تمایل به مهاجرت از این شهرستان به ترتیب جستجوی کار، کمبود امکانات آموزشی، تفریحی و بهداشتی و آینده نامشخص در این شهرستان سه علت اصلی هم در بین افرادی که تمایل به مهاجرت داخلی و هم در بین افردای که تمایل به مهاجرت بین المللی داشته اند بیان شده است؛ با این تفاوت که در تمایل به مهاجرت بین المللی، دسترسی به آزادی و امنیت (در ابعاد مختلف اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و قضائی) بیشتر نیز در مرتبه سوم همراه با آینده نامشخص در این شهرستان قرار دارد. نتایج تحلیل چندمتغیره نشان داد با کنترل همه متغیرهای پژوهش، احتمال تمایل به مهاجرت بین المللی در بیکاران حدود 90/3 برابر بیشتر از شاغلین است و هر چقدر احساس امنیت (به صورت کلی) افزایش می یابد، تمایل به مهاجرت بین المللی کاهش می یابد. براساس نتایج این مطالعه می توان گفت سیاستگذران می توانند با تلاش برای ارتقای احساس امنیت- اقتصادی، سیاسی، قضایی و اجتماعی- و ایجاد اشتغال پایدار زمینه کاهش تمایل به مهاجرت بین المللی را در جوانان فراهم سازند.