مطالب
فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۴۱ تا ۲٬۰۶۰ مورد از کل ۵۰۶٬۰۴۴ مورد.
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۶)
171 - 180
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش چرخه تفکر بر سازش یافتگی و سرعت پردازش دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی شهر شهرکرد بود. پژوهش به روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری سه ماهه انجام شد. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی دانش آموزان پسر پایه ششم شهر شهرکرد در سال تحصیلی 1402-1401 به تعداد 2439 نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 40 نفر از آنها انتخاب و به صورت تصادفی در یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل گمارده شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه سازش یافتگی (AISS، سینها و سینک، ۱۹۹۳) و آزمون رایانه ای استروپ (SCWT، استروپ، 1935) بود. داده های پژوهش با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر (طرح آمیخته) تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان داد بین میانگین پیش آزمون و پس آزمون سازش یافتگی و سرعت پردازش در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری وجود داشت (05/0P>)؛ علاوه بر این نتایج نشان داد که این مداخله توانسته تأثیر خود را در طول زمان نیز به شکل معناداری حفظ نماید (05/0P>). اندازه اثر نیز نشان از تاثیر 7/41 درصدی آموزش چرخه تفکر بر سازش یافتگی و همچنین تاثیر 5/20 درصدی، 5/13 درصدی و 23 درصدی به ترتیب در شاخص های زمان واکنش، خطای پردازش اطلاعات و دقت پردازش اطلاعات بود. از یافته های فوق نتیجه گیری می شود که استفاده از آموزش چرخه تفکر برای بهبود سازش یافتگی و سرعت پردازش کابردی به نظر می رسد.
تدوین مدل ساختاری شادکامی مادران دارای فرزند با ناتوانی هوشی بر اساس سرمایه روانشناختی با میانجی گری انعطاف پذیری شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (تیر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
785 - 800
حوزه های تخصصی:
زمینه: تولد و حضور فرزند با ناتوانی هوشی در خانواده ها انواع مختلفی از واکنش های عاطفی و شناختی را به دنبال خواهد داشت، لذا برخی از مادران این کودکان تفکر انعطاف پذیر ندارند و در نتیجه توان عملکرد در شرایط ناگوار برایشان سخت تر می شود و نمی توانند در این شرایط هیجانات خود را به خوبی مدیریت کنند. همچنین این مادران به دلیل عدم داشتن سرمایه روانشناختی بالا دچار تنش های بیشتری می شوند.
هدف: هدف این پژوهش تدوین مدل ساختاری شادکامی مادران دارای فرزند با ناتوانی هوشی بر اساس سرمایه روانشناختی با میانجی گری انعطاف پذیری شناختی بود.
روش: روش مطالعه حاضر از لحاظ هدف کاربردی و از نظر ماهیت توصیفی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش شامل مادران دارای فرزند با ناتوانی هوشی بود که در سازمان آموزش و پرورش استثنایی شهر تهران (مدارس استثنایی شهر تهران، سال تحصیلی 1401-1400) دارای پرونده می باشند. حجم نمونه در پژوهش حاضر نیز با در نظر گرفتن احتمال اُفت نمونه ها ۳۰۰ نفر از شهر تهران، در نظر گرفته شد. روش نمونه گیری مورد استفاده نیز به صورت در دسترس بود. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های پرسشنامه شادکامی آکسفورد (آرجیل، 2005)، پرسشنامه سرمایه روانشناختی (لوتانز و همکاران، 2007)، پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی (دنیس و ونادروال، 2010) استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه 25 و مدل یابی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Amos نسخه 8 تحلیل شد.
یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که شادکامی بر اساس سرمایه روانشناختی مادران دارای فرزند با ناتوانی هوشی (از طریق انعطاف پذیری) تأثیر غیرمستقیم دارد (0/000=p). رابطه ی مذکور حدود 77 درصد از اثر سرمایه های روانشناختی بر شادکامی از طریق انعطاف پذیری تبیین شده است (0/020=p).
نتیجه گیری: به نظر می رسد با توجه به اینکه مادران دارای فرزند با ناتوانی هوشی در برخورد با مسائل و مشکلات انعطاف پذیری کمتری دارند و به سختی می توانند مسائل و مشکلات را بپذیرند لذا بهتر است تحقیقات گسترده تر با نمونه های بیشتر در این خانواده ها انجام شود.
مقایسه تاثیر بازی های دیجیتالی و غیر دیجیتالی در اضطراب دانش آموزان پایه اول ابتدایی درس فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو در علوم تربیتی سال ۶ بهار ۱۴۰۳شماره ۱
123 - 136
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: استفاده مداوم از بازی های دیجیتالی می تواند در دانش آموزان اضطراب ایجاد نماید. هدف از پژوهش حاضر مقایسه تأثیر بازی های دیجیتال با غیر دیجیتال بر اضطراب درس فارسی دانش آموزان کلاس اول ابتدایی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر شبه آزمایشی بر اساس هدف کاربردی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان کلاس اول ابتدایی شهر تهران بود. با توجه به حجم بالای جامعه برای انتخاب نمونه آماری از روش در دسترس استفاده شد، بدین صورت که تعداد 30 نفر انتخاب و بعد از انجام پیش آزمون به صورت تصادفی در دو گروه مساوی بازی های دیجیتال و غیردیجیتال طبقه بندی شدند. یافته ها: نتایج حاصل از آزمون زوجی نشان داد اثر مداخله بازی های دیجیتال و غیردیجیتال بر اضطراب (001/0=p) و یادگیری درس فارسی (001/0=p) شرکت کنندگان معنی دار بود. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش به نظر می رسد استفاده از بازی های دیجیتال روش سودمند برای کاهش اضطراب دانش اموزان مدارس ابتدایی می باشد.
راهکارهای نگهداشت سوادآموزان در فرایند سوادآموزی: یک مطالعه اکتشافی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نوآوری های آموزشی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۹
55 - 74
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی راهکارهای نگهداشت سوادآموزان در فرایند سوادآموزی انجام شد. در این پژوهش از رویکرد ترکیبی استفاده شد، به این صورت که ابتدا با استفاده از رویکرد کیفی و مصاحبه های جمعی و فردی داده های کیفی جمع آوری شدند. سپس گام های کمّی پژوهش با استفاده از روش توصیفی و تحلیل عامل اکتشافی انجام شد. مشارکت کنندگان در مصاحبه جمعی، کارشناسان سوادآموزی اداره کل استان همدان بودند و در مصاحبه های فردی 18 نفر از افراد موفق سوادآموزی و 5 نفر از افراد ترک تحصیل کننده مشارکت داشتند. در بخش کمی، ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسش نامه محقق ساخته مربوط به راهکارهای جذب و نگهداشت سوادآموزان بود و جامعه آماری پرسش نامه حاضر 230 نفر از کارشناسان و آموزش دهندگان سوادآموزی بودند که به صورت کل شماری انتخاب شدند. داده های کیفی با استفاده از روش تحلیل مضمون و داده های کمی نیز با استفاده از روش آمار توصیفی، آزمون T تک نمونه ای و تحلیل عامل اکتشافی تجزیه و تحلیل شدند. مطابق یافته های به دست آمده، با تلفیق نتایج مراحل کمی و کیفی می توان در زمینه های انگیزشی، خانوادگی، فرهنگی، تغییر شیوه های شناسایی و جذب سوادآموزان، اصلاح ساختار رسمی سوادآموزی، تقویت نقش سوادآموزان، تنوع دهی به شیوه های ارائه آموزش، تقویت مواد و منابع یادگیری، و بازنگری در شیوه های جذب آموزش دهندگان، راه هایی عملیاتی برای جذب و نگهداشت سوادآموزان ارائه کرد.
طراحی برنامه درسی آموزش فارسی مبتنی بر رویکرد قصه گویی در دوره ابتدایی
حوزه های تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف اصلی این پژوهش، واکاوی عناصر برنامه درسی آموزش فارسی مبتنی بر رویکرد قصه گویی در دوره ابتدایی بود. روش ها این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی و مبتنی بر نظریه داده بنیاد بود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه اعضای هیئت علمی و معلمان متخصص در زمینه قصه گویی و ادبیات کهن فارسی است که در دانشگاه فرهنگیان استان گلستان تدریس می کنند. شیوه انتخاب آن ها هدفمند، از نوع گلوله برفی بوده است. درمجموع با 21 نفر مصاحبه شد. داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند در طی سه مرحله به شیوه کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شد. یافته ها: نتایج تحقیق در قالب مدل پارادایمی و مدل مفهومی بدین صورت شکل گرفت: اهداف ، محتوای درس فارسی ، روش های یاددهی-یادگیری ، نقش معلم ، ارزشیابی ، منابع تخصصی آموزش فارسی با رویکرد قصه گویی ، فضا ، مهارت های ارتباطی ، یادگیری مفهومی فارسی و نتایج تربیتی (شکل گیری هویت دانش آموزان در فرایند قصه گویی، رشد مهارت های زبانی، فراهم آوردن تجربه یادگیری فعال و خلاق همراه با پیشرفت تحصیلی، تقویت حافظه شنیداری و دیداری، تقویت سخنوری، افزایش سطح عمومی یادگیری درس فارسی و پیشرفت تحصیلی). نتیجه گیری: در پایان یافته ها و نتایج به دست آمده مورد بررسی قرار گرفت و بر مبنای آن ها، رهنمودهایی برای عملی شدن برنامه درسی آموزش فارسی مبتنی بر رویکرد قصه گویی در دوره ابتدایی ارائه شد.
واکاوی تجارب زیسته زنان زندانی: از حسرت کودکی تا تداوم جرائم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
67 - 87
حوزه های تخصصی:
کودکان آسیب پذیرترین گروه های جامعه اند که تجربیات، ذهنیت و کیفیت تعاملات کودکی، وضعیت بزرگسالی آنان را رقم می زند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تجارب زیسته کودکی زنان زندانی و تداوم آن در وضعیت فعلی آنان است. این پژوهش مطالعه ای کیفی و به روش پدیدارشناسی هرمنوتیک انجام شده است. داده های مطالعه با استفاده از روش نمونه گیری نظری با 25 نفر از زنان زندانی شهر کرج، با مصاحبه عمیق گردآوری و در نهایت، داده های گردآوری شده در قالب 6 مضمون اصلی و 24 مضمون فرعی کدگذاری و تحلیل شدند. نتایج تحقیق نشان می دهد تجارب ناامنی، حسرت و ناکامی، بی پناهی و عدم حمایت خانواده از جمله تجارب نامطلوب کودکی زنان زندانی است. تفسیر زنان زندانی از دوران کودکی شان به مثابه زیست جهان پرمخاطره است که در بزرگسالی با تداوم آشفتگی روانی، استرس و پرخاشگری، تداوم افعال کودکی، خلافکاری و ارتباط با شبکه های خلاف، تداوم خانواده متشنج، ناسازگاری با همسر و نبود عاطفه مادرانه تداوم می یابد. آن ها بر این باورند مانند سایر کودکان نتوانسته اند از ظرفیت هایشان استفاده کنند و توسط پدر و مادر و اطرافیان نزدیک مورد سوءاستفاده قرار گرفته اند. به روایت آن ها، زندان و تخلف بزرگسالی آنان ادامه و تکرار تخلفات کودکی شان است. درنهایت ارائه آموزش های لازم از سوی سازمان های متولی از جمله رسانه های جمعی، مراکز حمایت خانواده، مشاوره و... در راستای بهبود روان، افزایش آگاهی و اصلاح عملکرد زنان زندانی پیشنهاد می شود.
ارزیابی میزان رضایتمندی شهروندان از کیفیت پارک های درون شهری(مورد مطالعه: پارک بانوان لاله شهر نورآباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۲۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
169 - 203
حوزه های تخصصی:
پارک ها و فضاهای سبز عمومی به عنوان بخشی از بافت اکولوژیک شهرها می باشند تا جایی که حیات زیست محیطی و پایداری شهرها به آنها وابسته است. هدف پژوهش حاضر ارزیابی میزان رضایتمندی شهروندان از کیفیت پارک های درون شهری در شهر نورآباد لرستان می باشد. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و از نوع کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بانوان مراجعه کننده به پارک لاله در بازه زمانی اردیبهشت ماه لغایت آذرماه سال 1401 می باشد. حجم نمونه شامل 200 نفر از بانوان می باشد که با استفاده از نرم افزار Sample Power با سطح اطمینان 95 درصد و خطای احتمالی 5 درصد و مقداری آلفای 01/0، 03/0 و 05/0 محاسبه گردید. داده ها با بهره گیری از نرم افزارهای SPSS26 و AMOS24 مورد واکاوی قرار گرفت. بر اساس یافته ها وضعیت پارک بانوان لاله در تمام ابعاد شش گانه ایمنی و امنیت، سلامت، کالبدی، فرهنگی و اجتماعی، محیطی بهداشتی و مبلمان، پایین تر از سطح متوسط کیفیت قرارگرفته و نامطلوب ارزیابی می شوند. همچنین یافته های تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار AMOS24، نشان دادند که بعد کالبدی- فیزیکی (86/0=β)، بیش ترین تأثیر را بر میزان رضایتمندی شهروندان از کیفیت پارک بانوان لاله، دارا می باشد. پس از آن نیز متغیرهایی چون محیطی و بهداشتی (78/0=β)، مبلمان پارک (73/0=β)، ایمنی و امنیت (68/0=β)، سلامت (58/0=β ) و فرهنگی- اجتماعی (48/0=β) بیش ترین تأثیر را بر میزان رضایتمندی شهروندان از کیفیت پارک بانوان لاله را دارا می باشند.
پیامدهای انتقال بین حوضه ای آب زاب به دریاچه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۳)
139 - 168
حوزه های تخصصی:
خشک شدن دریاچه ارومیه به عنوان بزرگ ترین دریاچه نمک خاورمیانه یکی از مهم ترین نشانه های پیدایش چالش زیست محیطی در ایران است. از این رو شاهد چالش های زیست محیطی و زیان های اقتصادی، سیاسی- امنیتی و اجتماعی در شمال غرب کشور هستیم. یکی از راهکارهای ستاد احیای دریاچه ارومیه برای جلوگیری از خشک شدن و رسیدن به تراز اکولوژیک دریاچه، پروژه انتقال آب از حوضه زاب کوچک به دریاچه ارومیه است. این طرح در منطقه ای اجرا شده است که در آن ترکیب نا همگون قومی- مذهبی وجود دارد. با توجه به این موضوع انتقال آب می تواند پیامدهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی امنیتی متفاوتی داشته باشد. پیامدهای این پروژه در این تحقیق با استفاده از روش تحقیق کیفی تحلیل محتوی به وسیله مصاحبه از نخبگان، پژوهشگران و مدیران و با استفاده از تکنیک کدگذاری باز بررسی شده است. نتایج حاصل بیانگر وجود پیامدهای منفی و مثبت شامل از هم گسیختگی فعالیت، تحرک مکانی جمعیت، شکل گیری تنش قومی، ایجاد شکنندگی در مقاصد انتقال آب و ایجاد گفتمان اقتصادی و فرهنگی است.
شناسایی پیشران های کلیدی برنامه ریزی محلی سکونتگاه های روستایی، موردمطالعه: استان آذربایجان شرقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۷
142 - 117
حوزه های تخصصی:
برنامه ریزی محلی سکونتگاه های روستایی موضوعی اجتناب ناپذیر بوده و نیازمند آینده نگاری و تدوین سیاست های توسعه ای مناسب در این زمینه است. پژوهش حاضر ازنظر هدف کاربردی بوده و به لحاظ ماهیت و گردآوری اطلاعات از نوع توصیفی - تحلیلی و بر مبنای ماهیت داده ها ترکیبی و به لحاظ زمان از نوع آینده نگاری است. حجم نمونه پژوهش حاضر متشکل از ۳۰ نفر پانل افراد پاسخگو است. برای آینده نگاری و پردازش ماتریس تأثیرات متقابل از روش میک مک استفاده شده است. طرح های توسعه محلی شامل «طرح های هادی روستایی، طرح ساماندهی مناطق روستایی، طرح تجمیع روستاهای پراکنده، طرح بهسازی، طرح ساماندهی و حفاظت از روستاهای واجد ارزش، طرح توسعه و عمران روستایی، طرح توسعه پایدار منظومه های روستایی و برنامه توسعه اقتصادی و اشتغال زایی نواحی روستایی» می باشد. با توجه به اهمیت موضوع طرح های توسعه محلی در فضای جغرافیایی سکونتگاه های روستایی استان آذربایجان شرقی کم وبیش مؤثر بوده اند که قلمرو مطالعه تحقیق را شامل می شوند. تعداد 22 متغیر تأثیرگذار و در نهایت 7 پیشران کلیدی: «ایجاد یک نظام مدیریتی واحد و مشخص برای روستاها، پتانسیل محلی در جریان برنامه ریزی، طرح های بخشی و محلی، مشارکت ذینفعان، خودکفایی منابع در یک منظومه، نقش شهرهای میانی در توسعه محلی روستایی و درنهایت الگوی اجرایی مناسب» در برنامه ریزی محلی سکونتگاه های روستایی شناسایی شدند. «ایجاد یک نظام مدیریتی واحد و مشخص برای روستاها» در رتبه اول تأثیرگذاری مستقیم و غیرمستقیم قرار گرفته و حائز اهمیت فراوان است.
ارزیابی و تبیین ابعاد سرمایه اجتماعی مؤثر در فرآیند توسعه نواحی روستایی (مورد مطالعه: دهستان دشت ارزنه، شهرستان باخرز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روستا و توسعه پایدار فضا دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
98 - 112
حوزه های تخصصی:
دستیابی به توسعه روستایی مستلزم اهتمام ویژه به ذینفعان و بهره مندی از ظرفیت های جوامع محلی می باشد و این امر زمانی میسر خواهد بود که از سرمایه های اجتماعی در مناطق روستایی به نحو مطلوب استفاده نمود. در این پژوهش دو بعد سرمایه اجتماعی یعنی اعتماد و مشارکت اجتماعی تعریف و مورد بررسی قرار گرفته است. دهستان دشت ارزنه یکی از دهستان های با ظرفیت بالای نیروی انسانی، اقتصادی، طبیعی و گردشگری در شهرستان باخرز است که کم توجهی به شاخص های اجتماعی همچون مشارکت، اعتماد، انسجام اجتماعی, تعهد و مسئولیت پذیری و .. زمینه ساز مشکلات متعدد در روستاها و حتی مهاجرت از روستاها، نارضایتی مردم، عدم احساس مسئولیت در زمینه جریانات روستایی شده است. که برنامه ریزی در این زمینه بسیار ضروری می باشد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ ماهیت از نوع تحقیقات توصیفی – تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش شامل سرپرستان خانوار روستایی دهستان ارزنه در شهرستان باخرز بوده و بر اساس آخرین سرشماری نفوس مسکن تعداد جامعه مطالعاتی 2779 خانوار می باشد و بر مبنای فرمول کوکران حجم نمونه مطالعاتی 300 نفر تعیین شده است. بمنظور بررسی ابعاد سرمایه های اجتماعی از آزمون های همبستگی اسپیرمن و مقایسه میانگین بین مؤلفه ها (تی مستقل) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که در بین مؤلفه های سرمایه های اجتماعی، مشارکت، احساس مسئولیت و اعتماد سازی تاثیر بسزایی در تقویت سرمایه های اجتماعی و دستیابی به توسعه روستایی در روستاهای مورد مطالعه داشته است و از بین 5 روستای مورد مطالعه، سه روستا توانسته اند به توسعه مطلوب بعد از انجام پروژه توان افزایی دست پیدا کنند، برمبنای یافته های پژوهش تقویت تشکل ها و گروه های مردمی از مهمترین راهبردهای تقویت سرمایه های اجتماعی و دستیابی به توسعه روستایی می باشد.
بررسی بافت با ارزش روستایی با توجه به نشانگرهای فرهنگی و اجتماعی جامعه محلی (مطالعه موردی: روستای زنوزق تبریز)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
470 - 485
حوزه های تخصصی:
طی سالیان متعدد برخی اقدامات دولتی توسط نهاد های کشوری صورت گرفت که کمک شایانی در افزایش رغبت روستاییان برای سکونت در روستا صورت گرفته است. این اقدامات در قالب طرح هادی و تسهیلات دولتی انجام گردید اما برخلاف اقدامات صورت گرفته طرح پیشنهادی و اجرایی موفق آمیز نبوده است. با توجه به مطالعات صورت گرفته استدلال براین است که برنامه پیشنهادی توجه به نشانگرهای اجتماعی و فرهنگی منطقه ای را دست کم گرفته است، به طوریکه سبب تمایز آن با سایر مناطق گردیده است. بدین منظور به دنبال بررسی های مربوط به فرهنگ و علایق و اعتقادات پرداخته شد. روش انجام این پژوهش به صورت کیفی و میدانی-مصاحبه عمیق می باشد که با حضور در منطقه موردنظر و مشاهده و مصاحبه رو دررو با افراد انجام گردید. در مرحله اول به مطالعات میدانی پرداخته شد و بدنبال آن داده های غیرکالبدی از بین گویه ها شناسایی و حذف گردیده و مرتب سازی گشت. درمرحله بعدی مولفه های کالبدی به دسته های مجزا تقسیم بندی شدند و راهبردهای پیشنهادی ارائه گردید. نتایج حاصل نشان می دهد طرح های ارائه شده برای بافت های با ارزش روستایی به دلیل عدم توجه طراحان به نیاز های مدرن جامعه و توجه به نیازهای گذشته و قدیمی روستاییان دچار مشکلاتی گردیده است. به دنبال آن روش های بومی ساخت و ساز پررنگ شده است و تاکید این طرح ها بر استفاده از معماری بومی و مصالح بومی می باشد که چندان مورد توجه بومیان منطقه قرار نگرفته است. در روستایی زنوزق علی رغم اجرای طرح بهسازی بافت با ارزش روستایی این طرح با شکست مواجه شد بنابراین با بررسی نشانگرهای اجتماعی و فرهنگی بدنبال افزایش کیفیت و رضایتمندی ساکنین و مردم بومی پرداخته شد و راهبردهای مناسب و کاربردی تری برای حفظ نشانگرهای اجتماعی و فرهنگی ارائه گردید تا با این امر به حفظ میراث گذشتگان، حفظ بافت بومی روستا و رضایتمندی ساکنین جامعه بومی پرداخته شده است.
بررسی و ارزیابی عوامل مؤثر بر تخریب محوطه های باستانی در ارتفاعات جنوب غربی ایران: محوطه های پیش از تاریخ در شهرستان لاران استان چهارمحال و بختیاری
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
817 - 839
حوزه های تخصصی:
محوطه های باستانی یکی از مؤلفه های مهم تاریخ فرهنگی هر منطقه هستند که منابع محدود و تجدیدناپذیری هستند که در طول زمان در معرض تهدید مداوم نیروهای محیطی و انسانی قرار دارند. هدف از این پژوهش بررسی نقش عوامل جغرافیایی و انسانی در تخریب محوطه های پیش از تاریخ در منطقه لاران می باشد. روش تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی و شامل 27 سایت می باشد که با استفاده از نرم افزار Arc GIS و Spss و با استفاده از روش تحلیل آماری همبستگی پیرسون و میزان همبستگی تخریب سایت ها بر اثر عوامل جغرافیایی و انسانی مورد بررسی قرار گرفته است. و مشخص شد که از بین عوامل جغرافیایی و بین عوامل انسانی و تخریب محوطه های باستانی همبستگی بالایی وجود دارد. علاوه بر این، تحلیل رگرسیون چند متغیره در مورد تخریب محوطه های باستانی توسط عوامل انسانی و جغرافیایی نیز انجام شد و مشخص شد که متغیرهای انسانی 93 درصد و عوامل جغرافیایی 78 درصد از تخریب محوطه های باستانی را توضیح می دهند. در مرحله بعد، با استفاده از روش تحلیل آماری TOPSIS، مکان های ماقبل تاریخ اولویت بندی/رتبه بندی شدند تا مشخص شود کدام مکان بیشتر در معرض خطر است یا بیشتر تخریب شده است. و نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد که منطقه خلک در رتبه اول، قندیل دره 1 در رتبه دوم، قخمیش چشمه در رتبه سوم قرار دارند و این مناطق بیشتر در معرض انواع تخریب هستند.
ارتباط تعامل گفتمانی با شکل گیری هویت دینی و اجتماعی جوانان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
زبان ابزاری برای تبادل اطلاعات و انعکاس واقعیت ها است که، در شکل گیری اعتقادات و نظام فکری افراد نقش موثری ایفا می کند. بر همین اساس، هدف از پژوهش حاضر کنکاش پیرامون چگونگی بهره گیری از امکانات و قابلیت های زبانی و دستوری و رمز گشایی از تاثیرات آن ها در تبیین روابط هویت درون گروهی و برون گروهی گویشوران فارسی زبان می باشد. هدف این پژوهش، کشف رابطه معناداری شیوه های گفتمانی جوانان با شکل گیری هویت دینی و اجتماعی آنان است. اندازه گیری این رابطه می تواند به پاسخ سوال پژوهش کمک کند که ابزارهای گفتمانی، چه گفتاری، چه نوشتاری، چه رابطه ای با هویت یابی دینی و اجتماعی جوانان دارد. چارچوب نظری این تحقیق، ریشه در مطالعات ﻗﺮاباغی و همکاران ، قاسمی و همکاران و آنتونی گیدنز دارد که تعامل گفتمانی را در شکل گیری هویت دینی و اجتماعی موثر می دانند. برای تحقق این مهم جامعه آماری پژوهش ۱۵۰ دانشجوی دختر و پسر در انجمن های فرهنگی و سیاسی در مقطع کارشناسی و کارشناسی ارشد از دانشگاه پیام نور اهواز را شامل می شد. تحقیق از نوع پیمایشی است و برای تجزیه و تحلیل نمونه های گفتتمان، جامعه آماری از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیری استفاده شد. در تحلیل داده ها با بررسی میزان همبستگی ساختار زبانی و عقیدتی و ساخت هویتی و فکری دانشجویان مشخص گردید که زبان نه تنها به عنوان ابزاری برای ایجاد و حفظ هویت و اعتقادات بلکه، برای ایجاد روابط اجتماعی در بین گروه های جامعه نقش کلیدی ایفا می کند. نتایج نشان می دهد که بین ارتباط کلامی، اعتقادات مذهبی با سطح هویت اجتماعی رابطه چندگانه وجود دارد. با توجه به تعیین ضریب همبستگی، مشخص گردید که رابطه سطح هویت اجتماعی جوانان با متغیرهای ارتباط کلامی و اعتقادات دینی آن ها قابل پیش بینی است. به عبارت دیگر، هویت اجتماعی از طریق متغیرهای مستقل یعنی، ارتباط کلامی و اعتقادات مذهبی قابل پیش بینی می باشد. ولی میزان تأثیر ارتباط کلامی در تعیین سطح هویت اجتماعی در مقایسه با متغیراعتقادات دینی نقش مهم تری ایفا می کند. .
ارائه مدلی برای سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه، تصمیم گیری عملیاتی و قراردادهای همکاری در زنجیره تأمین محصول پیچیده: رویکرد نظریه بازی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
35 - 56
حوزه های تخصصی:
مقدمه و اهداف: علی رغم اینکه پژوهش های متعددی در خصوص همکاری در زنجیره تأمین انجام شده است؛ اما بررسی ها نشان می دهد همکاری ها در زنجیره های با ساختار قدرت های نامتقارن که به سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه منجر می شود، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. در این پژوهش به توسعه مدلی برای زنجیره تأمین یک محصول پیچیده پرداخته می شود که علاوه بر تصمیمات عملیاتی برای عرضه محصول به بازار، در خصوص سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه نیز تصمیم گیری می کند. پاسخ به این سؤال ها با درنظرگرفتن ساختار قدرت متفاوت در زنجیره تأمین و توجه به قراردادهای اشتراک گذاری هزینه ها و اشتراک گذاری درآمد از اهداف این پژوهش است: 1. تعیین نقطه تعادل بین میزان سرمایه گذاری در تحقیق و توسعه، قیمت محصول و میزان تولید؛ 2. بررسی تأثیر عدم قطعیت تحقیق و توسعه، رعایت انصاف خریدار و حساسیت مشتری به سطح فناوری محصول بر عملکرد زنجیره تامین.روش ها: ریسک عدم قطعیت در خروجی فرایند تحقیق و توسعه و تابع تقاضای وابسته به سطح فناوری محصول در مدل در نظر گرفته شده است. مدل تحت ساختار نامتقارن قدرت در زنجیره با درنظرگرفتن قراردادهای مختلف همکاری از جمله اشتراک هزینه های تحقیق و توسعه، اشتراک هزینه تولید و اشتراک درآمد توسعه یافته است. هر یک از سناریوهای این مسئله به صورت یک مدل برنامه ریزی دوسطحی غیرخطی ارائه شده است. مدل ریاضی دوسطحی با رویکرد بازی چانه زنی نش ایجاد شده و در بهینه سازی آن از روش شبیه سازی استفاده شده است.یافته ها: این پژوهش نشان می دهد که ریسک عدم قطعیت موجب کاهش سود زنجیره تأمین می شود؛ اما قراردادهای همکاری ارائه شده می توانند عملکرد زنجیره را نسبت به ساختار غیرمتمرکز بهبود دهند؛ همچنین مشخص شد که قرارداد اشتراک درآمد می تواند سود بیشتری را هم برای کل زنجیره تامین و هم برای تأمین کننده ایجاد نماید. اما از نظر خریدار و بر اساس قدرت چانه زنی، زمانی که قدرت چانه زنی وی نسبتاً کم است، قراردادهای اشتراک هزینه تحقیق و توسعه و اشتراک هزینه تولید، مطلوبیت بیشتری ایجاد می کنند؛ همچنین افزایش رعایت انصاف خریدار موجب بهبود عملکرد کل زنجیره تأمین در ساختارهای اشتراک درآمد و اشترک هزینه تحقیق و توسعه خواهد شد.همچنین نشان داده شد که حساسیت بازار نسبت به سطح فناوری محصول موجب بهبود عملکرد زنجیره در ساختار قراردادهای اشتراک هزینه تولید و هزینه تحقیق و توسعه می شود؛ اما در ساختار اشتراک درآمد ممکن است تمامی اعضای زنجیره از حساسیت بازار نسبت به سطح فناوری محصول منتفع نشوند. به علاوه حساسیت بازار نسبت به قیمت و رعایت انصاف خریدار، به ترتیب همواره موجب کاهش و افزایش عملکرد زنجیره تأمین می شوند.نتیجه گیری: به دلیل قابل توجه بودن هزینه های تحقیق و توسعه و تولید در محصولات پیچیده، توجه به این هزینه ها در قراردادهای همکاری زنجیره تأمین و تسهیم آن بین عامل های تأثیرگذار در زنجیره تأمین می تواند به افزایش عملکرد زنجیره تامین منجر شود. قدرت چانه زنی بین خریدار و فروشنده در این نوع از زنجیره ها می تواند نوع قرارداد را تحت تأثیر قرار دهد. با درنظرگرفتن نامعلوم بودن اطلاعات برای طرف های زنجیره تأمین می توان مدل های بیشتری را توسعه داد.
Establishing Criteria for an Optimal Online Learning Environment for Iranian University Students: A Qualitative Research Synthesis(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The adoption of E-learning in academic environments, particularly in Iran, has accelerated over the past decades. However, the lack of established guidelines for instructional design seems to have hindered the creation of effective online educational environments. Therefore, this study aimed to conduct a comprehensive qualitative research synthesis (QRS) to identify the criteria for an optimal online learning environment for Iranian university students. The study followed Major and Savin-Baden's three-phase QRS model and included 12 studies with 252 participants and 42 researchers. The synthesis integrated findings from multiple studies to gain insights into experts’ opinions and students’ perceptions, preferences, and experiences within online learning environments. The research identified four overarching themes: targeted learning, effective teaching management, socio-affective engagement, and learner empowerment. Targeted learning focuses on problem-oriented and need-oriented teaching; effective teaching management emphasizes balanced content and time management, clear objectives, and diverse presentation and evaluation methods; socio-affective engagement involves interactive feedback, social presence, and emotional communication; learner empowerment stresses autonomy, agency and active learning, including experiential and discovery learning. Applying these findings seems to offer a genuine contribution, leading to the development of culturally relevant and high-quality E-learning experiences and addressing the challenges posed by the nascent E-learning system in Iran.
ارائه مدل تاثیر بازاریابی داخلی بر عملکرد صنعت بانکداری بر اساس روش نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش ارائه مدل تأثیر بازاریابی داخلی بر عملکرد صنعت بانکداری براساس روش نظریه داده بنیاد می باشد. روش پژوهش از حیث هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر شیوه اجرا کیفی مبتنی بر رویکرد استقرایی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 8 نفر از خبرگان صنعت بانکداری می باشند و نمونه گیری به صورت هدفمند انجام شد و مصاحبه ها تا دستیابی به اشباع نظری ادامه داشت. در این پژوهش از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. برای گردآوری و تحلیل داده ها از راهبرد پژوهشی نظریه داده بنیاد، استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار 2020 MAXQDA برای کدگذاری مصاحبه ها استفاده گردید. نتایج حاکی از آن بوده که در مجموع 5 مؤلفه امنیت شغلی، آموزش، انگیزش و رضایت کارکنان، ارتباطات مثبت، توسعه و پاداش به عنوان ویژگی های بازاریابی داخلی در صنعت بانکداری شناسایی شد و 14 مؤلفه که در قالب شرایط علی (برقراری تعامل سازنده بین کارکنان ومدیران، پاداش سخاوتمندانه، توانمندسازی کارکنان، حمایت مدیریت)، شرایط بسترساز (رهبری و مدیریت سازمان، اقدامات مدیریت منابع انسانی، فرهنگ سازمان)، مداخله ای (جو سیاسی، هزینه های سازمانی)، راهبردها (ترویج فرهنگ مشتری مداری، تناسب فرد- شغل) و پیامد (توسعه انسانی، خلق ارزش، افزایش تعهد) شناسایی و استخراج شد.
طراحی مدل رفتاری مدیران در عصردیجیتال با رویکرد داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی مدل رفتاری مدیران در عصردیجیتال با رویکرد نظریه داده بنیاد می باشد. روش پژوهش از حیث هدف از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر ماهیت اکتشافی می باشد. جامعه آماری پژوهش مدیران شرکت های پتروشیمی وابسته به شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران می باشند. با روش نمونه گیری هدفمند 8 نفر تیم مشارکت کننده انتخاب شدند. برای گردآوری و تحلیل داده ها از راهبرد پژوهشی نظریه داده بنیاد، استفاده شد. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها و طراحی الگو، در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام گرفت. یافته ها حاکی از آنست که، شرایط علّی شامل (عوامل انسانی، عوامل محیطی و عوامل سازمانی)، پدیده اصلی رفتار مدیران شامل (ارتباطات و تعاملات، اعتمادبخشی، تصمیم گیری در عدم قطعیت، ویژگی های شخصیتی و مَنِشِ دیجیتال), شرایط زمینه ای شامل (شناخت و فهم دیجیتال، آموزش و فرهنگ دیجیتال، مدیریت تجربه و استعداد و مهارت دیجیتال، تفکرِآینده نگری و استراتژیک دیجیتال، مدیریت تغییر و قابلیت رهبری دیجیتال), شرایط مداخله گر شامل (ذهنیت و نگرش دیجیتال، هوش مدیر، ارزش های مدیر، و نوآوری و ماهیت کسب و کار و صنعت), راهبردها و مکانیزم ها شامل (راهبرد نوآوری و یادگیری، راهبرد حفظ، ترکیب و تمرکز دیجیتال، راهبرد مشارکت دیجیتال و راهبرد هدایت و حکمرانی دیجیتال) و پیامدها شامل (پیامدهای ابعاد فردی و ابعاد سازمانی) می باشد.
مدل سازی پذیرش موبایل بانک توسط مشتریان بانک تجارت (با رویکرد تلفیقی پویایی شناسی سیستم و اقتصادسنجی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بازرگانی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۱۰
57 - 80
حوزه های تخصصی:
صنعت بانکداری به اشکال جدیدی از بانکداری که توسط دستگاه ها و رابط های دیجیتال تسهیل می شود، تکامل یافته است. موبایل بانک اخیراً به عنوان یک کانال بانکی نوآورانه ظهور نموده است. درحالی که طیف وسیعی از مطالعات در مورد موبایل بانک انجام شده است، مطالعات اندکی در زمینه قصد مشتریان برای استفاده از موبایل بانک با استفاده از روش تلفیقی سیستم دینامیک و اقتصادسنجی انجام شده است. هدف این مطالعه ارائه مدلی برای ارزیابی پذیرش موبایل بانک توسط مشتریان بانک تجارت با رویکرد تلفیقی پویایی شناسی سیستم و اقتصاد سنجی می باشد. بازه مورد مطالعه تحقیق از سال 1399_1385 می باشد و شبیه سازی آن تا سال 1410 انجام شده است. نتایج حاصل از ارزیابی فرضیه های تعریف شده در مدل پویای پژوهش نشان می دهد که: افزایش کیفیت ارائه خدمات موبایل بانک باعث افزایش رضایت مندی مشتریان بانک و در نتیجه باعث افزایش نرخ پذیرش و در نهایت سبب افزایش استفاده کنندگان بالفعل موبایل بانک می شود. با افزایش تبلیغات، نرخ پذیرش افزایش یافته، و استفاده کنندگان بالفعل موبایل بانک افزایش می یابد. افزایش سود خالص عملیاتی بانک باعث افزایش درآمد بانک می شود و این سبب توسعه موبایل بانک شده و در نهایت منجر به افزایش استفاده کنندگان بالفعل موبایل بانک می شود. همچنین مدل به دو سناریوی انجام شده شامل افزایش پاندمی کرونا و افزایش اثربخشی تبلیغات حساسیت نشان داده که باعث افزایش میزان پذیرش موبایل بانک شده اند، امّا سناریوی افزایش اثربخشی تبلیغات تأثیرگذارتر عمل کرده است.
بررسی ارتباط شاخص های اندازه و ساختار کمیته حسابرسی با ثبات بانک ها و کیفیت مالکیت نهادی
منبع:
چشم انداز حسابداری و مدیریت دوره ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۹ (جلد ۲)
254 - 263
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: درک ماهیت روندهایی که سودهای شرکت ایجاد می کند، موضوعی مهم در تحقیقات حسابداری است. به همین دلیل استقرار مناسب سازوکارهای راهبری شرکتی، اقدامی اساسی برای استفاده بهینه از منابع و ارتقای عملکرد شرکت است. مطالعه حاضر با هدف بررسی تأثیر اثربخشی شاخص های مهم کمیته حسابرسی بر کیفیت مالکیت نهادی و ثبات بانک ها ی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران انجام شده است.مواد و روش ها: این مطالعه ی توصیفی ، با استفاده از داده های ثانویه مستخرج از صورت های مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران به تحلیل رابطه ی همبستگی پرداخته است. به منظور ارزیابی متغیر ها از تجزیه و تحلیل گذشته (صورت های مالی شرکت ها) استفاده شد. با کمک برآورد مدل رگرسیونی همبستگی بین متغیرهای پژوهش مورد آزمون قرار داده شد.یافته ها: یافته ها نشان داد در سال های 1395 تا 1400 تغییرات چشمگیری در رابطه با شاخص ACI و ACS مشاهده شد. همچنین بین ثبات بانک و اثربخشی کمیته حسابرسی با سلامت هر بانک در بورس و کیفیت نهادی ارتباط معناداری وجود داشت. اندازه کمیته حسابرسی و استقلال کمیته حسابرسی با مالکیت نهادی نیز در ارتباط بود . بین کمیته حسابرسی و استقلال کمیته حسابرسی با مالکیت نهادی ارتباط معناداری وجود داشت به طوری که اندازه کمیته حسابرسی ارتباط منفی و استقلال کمیته حسابرسی ارتباط مثبتی با مالکیت نهادی داشت.نتیجه گیری: کمیته های حسابرسی کوچک تر و مستقل تر ثبات بانک را افزایش می دهند و این مسئله موجب اثربخشی مثبت کمیته حسابرسی و پایداری بانک است. همچنین اثربخشی کمیته حسابرسی رابطه مستقیمی با ثبات بانک و کیفیت نهادی دارد و همچنین کیفیت نهادی ارتباط مثبتی با ثبات بانک های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران دارد.
شناسایی و اولویت بندی عوامل اساسی موثر بر جذابیت سرمایه گذاری در بنگاه های اقتصادی دانش پایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی بودجه و مالیه سال ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
105 - 128
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت اقتصاد دانش بنیان و فراهم کردن ملزومات توسعه بنگاه های اقتصادی دانش پایه، هدف از این تحقیق شناسایی و اولویت بندی عوامل اساسی مؤثر بر جذابیت سرمایه گذاری در بنگاه های اقتصادی دانش پایه می باشد. پژوهش حاضر از بعد هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت پژوهش، اکتشافی و از لحاظ رویکرد از نوع پژوهش ترکیبی(کیفی به کمی) است. در این پژوهش داده های حاصل از مصاحبه با 10 نفر از متخصصان و مدیران شرکت های فعال در عرصه دانش بنیان با استفاده از روش تحلیل مضمون تحلیل گردیدند. سپس در مرحله کمی عوامل شناسایی شده بصورت پرسشنامه تنظیم و بین مدیران بنگاه های دانش بنیان منطقه شمال غرب کشور توزیع شد؛ در مرحله بعدی نتایج پرسشنامه ها با تکنیک مقایسات زوجی رتبه بندی شدند. نتایج تکنیک مقایسات زوجی نشان داد که عوامل حقوقی – سیاسی، بازاریابی و ذات فناوری به عنوان اولویت اول تا سوم و عوامل مالی- اقتصادی، مدیریتی، در رتبه های بعدی قرار گرفتند. عوامل قوانین و مقررات حمایتی و زیرساختی نیز بعنوان کم اهمیت ترین عامل شناخته شدند. نتایج نشان داد که عوامل حقوقی و قانونی خیلی مهمتر از حمایت های کوتاه مدت حتی زیرساختی شناخته شده است.