مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
نوشهرسازی
حوزههای تخصصی:
توسعه شهری مبتنی بر ترکیب کاربری ها دو سه دهه ای است که به یکی از مهمترین پارادایم های برنامه ریزی شهری در کشورهای آمریکای شمالی و اروپایی تبدیل شده است. این رویکرد از بین مفاهیم جدید توسعه شهری نظیر نوشهرگرایی, توسعه پایدار, ارتقاء رقابت پذیری کاربری های شهری و رشد هوشمند شهری, تولید شده است. با نگاهی به طرح های توسعه شهری که برای بسیاری از شهرهای کشور به ویژه کلان شهرها تهیه شده است می توان اذعان نمود که تبیین نظری و متدولوژیک این پارادایم در ادبیات دانشگاهی توسعه شهری ایران بسیار کمرنگ بوده است. همین موضوع, با هدف مشخص نمودن جایگاه رویکرد مذکور در ادبیات برنامه ریزی و توسعه شهری کشور و تبیین زمینه های بومی سازی آن, مبنای مسأله شناسی این مقاله را تشکیل داده است. برای این منظور اجزاء و محتوای 135 مقاله فارسی که در زمینه برنامه-ریزی و توسعه شهری تهیه و به چاپ رسیده اند, از طریق روش تحقیق توصیفى-تحلیل محتوا و به کمک نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان دادند که جایگاه رویکرد جدید ترکیب کاربری های شهری در ادبیات دانشگاهی ایران بسیار نوپاست و به تازگی در کانون توجهات قرار گرفته است. همچنین پژوهشگران و گروه های درگیر در مسائل برنامه ریزی و توسعه شهری, تا کنون سهم متفاوت اما ناچیزی در توسعه ادبیات این رویکرد در داخل داشته اند و بیشترین سهم در این خصوص مربوط به پژوهشگران شهرساز و بعد جغرافی دانان بوده است. تحلیل محتوای مقالات به روشنی آشکار ساخت که بیشتر پژوهشگران اگرچه به طور مستقیم به مباحث مربوط به رویکرد توسعه شهری مبتنی بر اختلاط کاربری نپرداخته اند اما از لابلای مطالب آنها می توان ضرورت به کار گیری رویکرد توسعه مذکور را در نظام برنامه-ریزی و توسعه شهری کشور پیدا نمود.
ساماندهی نظام حرکتی در بافت محله های شهری از طریق تحلیل اصل اتصال پذیری در نهضت نوشهرسازی و با بهره گیری از روش چیدمان فضا مطالعه موردی؛ بافت مرکزی شهر کاشمر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۹
3 - 16
حوزههای تخصصی:
مراکز شهری دارای بالاترین تعاملات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و مذهبی می باشند. به مرور زمان با گسترش بی رویه شهرها و رشد روز افزون استفاده از اتومبیل، معضلات ترافیکی در مراکز شهری قدیمی پدیدار شد. در همین راستا جنبش نوشهرسازی به منظور رفع مشکل ناشی از فرسودگی و زوال مراکز شهری و گسترش افقی شهرها به وجود آمد. بر اساس اصول نوشهرسازی، اتصال پذیری و پیوستگی شبکه ارتباطی از ویژگی های کلیدی شبکه پایدار معابر است. این پژوهش تلاش دارد با به کارگیری اصل اتصال پذیری در نوشهرسازی و با استفاده از روش چیدمان فضا [1] و نیز بهره گیری از GIS، به ارائه روشی بسط پذیر به منظور تحلیل ساختار شبکه ارتباطی شهرها و ساماندهی آن بپردازد. برای دقت بیشتر در روش یاد شده، بافت تاریخی مرکزی شهر کاشمر که در حال حاضر دچار مشکلات ترافیکی و عدم روان بودن حرکت پیاده و سواره می باشد، مورد بررسی قرار گرفته است. به منظور تحلیل ساختار فضایی شهر از روش چیدمان فضا استفاده شده است. نتایج تحلیل چیدمان فضا نشان می دهد که محلات درونی بافت تاریخی فرسوده مرکز شهر با وجود مجاورت با هم پیوندترین و در دسترس ترین معابر شهری، نتوانسته اند در گذر زمان به خوبی با ساختار جدید شهر ارتباط برقرار کنند. به عبارتی، اتصال معابر درونی محلات مرکزی با کل شهر کم است و دسترسی به درون بافت آسان نیست. در ادامه بر اساس رویکرد نوشهرسازی و پژوهش های پیشین به تببین معیارهایی برای سنجش اتصال پذیری شبکه ارتباطی پرداخته شده است. ارزیابی معیار اتصال پذیری نشان می دهد، شبکه ارتباطی شهر اتصال پذیری نسبتاً مناسبی دارد که البته در مورد سواره، کاهش می یابد. مقایسه نتایج تحلیل اتصال پذیری بر اساس معیارهای تبیین شده و تحلیل ساختار فضایی شهر با روش چیدمان فضا از سویی و از سوی دیگر مشاهدات میدانی، نشان می دهد در روش چیدمان فضا به دلیل در نظر گرفتن شبکه ارتباطی در کل ساختار فضایی شهر، نتایج حاصله به واقعیت نزدیکتر خواهد بود؛ به عبارتی آنچه که مهم است در نظر گرفتن بافت های فرسوده و تاریخی در کل سیستم شهری است. همچنین با توجه به مشکلات ترافیکی موجود در بافت مرکزی شهر کاشمر، می توان نتیجه گرفت که اتصال پذیری تنها یکی از فاکتورهای مؤثر بر کارایی شبکه برای پیاده و سواره، حرکت روان و همچنین توسعه و ترویج پیاده روی می باشد و فاکتورهای دیگری مرتبط با شبکه نیز بر این مهم تأثیرگذارند که می توان آنها را با معیارهای کمی اتصال پذیری ترکیب کرد.
مدل مفهومی و چارچوب تحلیلی پیاده مداری با تأکید بر رویکرد نوشهرسازی مطالعه موردی: فاز چهار مهرشهر کرج(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره سوم زمستان ۱۳۹۲ شماره ۹
81 - 96
حوزههای تخصصی:
یافتن «مسئله» برای تحقیق، همواره یکی از دشوارترین مراحل تحقیق علمی محسوب شده است. هر پژوهشگری در پی آن در گرانبهایی است که در بین هزاران سنگ ریزه پنهان شده است. اما چرا این عنصر با ارزش در تحقیق حاضر «پیاده روی» و به عبارتی «پیاده مداری» بوده است؟ پیاده روی قدیمی ترین و جذابترین شکل جابجایی انسان در فضا بوده است و این در حالی است که «کم تحرکی» به عنوان یکی از آسیبهای سلامت عمومی و از مقوله های کاهش کیفیت زندگی انسان معاصر محسوب می شود. پس آنچه رخ داده است، از دست رفتن یکی از ارزشهای بنیادین زندگی است: تجربه زیسته فضاهای شهری! تحقیق حاضر با هدف واکاوی مولفه ها و معیارهای موثر بر پیاده مداری و سنجش آن در محدوده مورد بررسی در دو بخش جامه عمل پوشیده است. در بخش اول که به بررسی پیشینه تحقیقاتی، مبانی نظری و تجارب جهانی معطوف بوده است، ترکیبی از استدلال قیاسی و استقرایی به کار گرفته شده و مدل مفهومی و عملیاتی تحقیق تدوین گردیده است. استراتژی غالب در این مرحله توصیفی بوده است. در مرحله بعد پس از آزمون اولیه مدل و بومی سازی، سنجش وضعیت در محدوده براساس معیارها و زیرمعیارهای مدل عملیاتی صورت گرفته است. با طراحی پرسشنامه براساس زیرمعیارهای مدل به روش لیکرت و با پذیرش 10% خطا در تعمیم نتایج، تعداد 100 پرسشنامه به روش نمونه گیری تصادفی ساده در بین ساکنین توزیع گردید. متعاقبا با تاکید بر استفاده از ترکیب ابداعی (مثلث بندی)، شیوه «مکان سنجی» نیز به یاری آمد و در کنار بررسی منابع و اسناد، زمینه لازم برای تشکیل ماتریسهای سوات (SWOT) فراهم آمد که تعداد آن تابع تعداد مولفه های مدل بوده و سنجش وضعیت براساس میزان تحقق معیارها و زیرمعیارها در ناحیه مورد بررسی صورت گرفته است که خود از ویژگی های ممتاز این تحلیل محسوب می شود. نتایج نهایی در قالب اهداف، راهبردها و سیاستهای اجرایی ارائه گردیده و لذا تحقیق حاضر کاربردی می باشد. روایی مدل تحقیق با طی مراحل مرور ادبیات، نظر سنجی از استادان و کارشناسان و آزمون مقدماتی در محدوده بدست آمده و نتایج بررسی میدانی، نشان داد علیرغم اهمیت کلیه مولفه های مدل، شرایط و اقتضائات فاز چهار مهرشهر کرج، نقش مولفه هایی چون کیفیت محیط، ایمنی و امنیت و مدیریت شهری کارآمد را در قیاس با سایر مولفه ها، پررنگ تر می نمایاند و لذا باید راهبردها و سیاستهای اجرایی ذیربط با این مولفه ها مورد توجه جدی قرار بگیرد.
ارزیابی تأثیر اصول نوشهرسازی بر احیای بافت های فرسوده محلات و انسجام آنها
حوزههای تخصصی:
بافت های فرسوده سهم قابل توجهی از پهنه های کشور را به خود اختصاص داده اند به همین منظور حرکت ویژه ای نسبت به بهسازی و نوسازی آنها آغاز شده است. این طرح ها با هدف ارتقا سطح رفاه و ایمنی ساکنان و برقراری عدالت در پراکنش متوازن خدمات و امکانات شهری تهیه می شوند. از میان برداشتن تهدیدات و استفاده از فرصت های موجود در بافت ها مستلزم اتخاذ شیوه برخورد مناسب با بافت به تناسب نیازها و ویژگیهای خاص و نحوه فرسودگی آن دارد. چنین به نظر می رسد که پیش از آنکه معضلات کنونی بافت قدیم به بحران های شهری تبدیل شود و جدایی شهر قدیم از شهر معاصر به تقابل این دو منجر شود باید روشی هدفمند و اصولی در برخورد با این بخش از شهر اتخاذ گردد. یکی از نظریه های جدید طراحی و برنامه ریزی شهری به ویژه در زمینه نوسازی و بازسازی بافت های فرسوده نوشهرسازی است که شامل طرح های سنتی و تلفیق آنها با حساسیت های دوران مدرن است. حال این پژوهش پس از تبیین مبانی نظری جامع در خصوص بافت فرسوده، بهسازی، نوسازی و نوشهرسازی (به عنوان معیار سنجش) سعی برآن نمود با استفاده از روش های میدانی و کتابخانه ای به جمع آوری اطلاعات پرداخته با تکنیک SWOT به میزان انطباق نوسازی انجام شده در بافت های فرسوده محلات همدان بپردازد.
مدل سازی و ارزیابی اصول نوشهرگرایی در محلات مرکزی شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین مسئله بافت کهن را می توان عدم پاسخگویی بافت قدیم به نیازهای زندگی معاصر دانست. این بافت ها به علت ویژگی های خاص می توانند به عنوان فرصتی کم نظیر بر توسعه پایدار شهر نقشی مؤثر ایفا کنند، یکی از راهکارهای اصلی در این زمینه می تواند رویکرد نوشهرسازی باشد. هدف از انجام این تحقیق ارزیابی اصول نوشهرسازی در محلات مرکزی شهر کاشان می باشد. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و ابزار اصلی گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته می باشد. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 382 به دست آمد. جهت تجزیه وتحلیل نتایج حاصل از پرسشنامه از آزمون T از طریق نرم افزار SPSS و همچنین برای مدل سازی معادلات با استفاده از نرم افزار Amos استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که شاخص های نوشهر گرایی در محلات مرکزی کاشان در وضعیت مطلوبی قرار ندارند، لیکن تفاوت معناداری ازنظر شاخص های نوشهر گرایی در دو بافت جدید و قدیم وجود دارد. در بین اصول نوشهر گرایی، مجموع نما گرهای توقفگاه با وزن رگرسیونی 98/0 بیشترین تأثیر رادارند و شاخص مشارکت به دلیل عدم نظرسنجی مسئولین در امور مربوط به محله کمترین نقش را در بین اصول نوشهر گرایی داراست.
شاخص های نوشهر سازی با تأکید بر فشردگی، بازآفرینی بافت قدیم و پیاده مداری؛ مطالعه موردی: شهر مراغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال هجدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۶۴
95 - 105
حوزههای تخصصی:
جنبش نوشهرسازی ، تلاشی برای ارتقای شهرسازی سنتی، برای انطباق با زندگی مدرن امروز و پیچیدگی روزافزون اقتصادی آن می باشد این جنبش در قرن بیستم پا به عرصه وجود گذاشت و اخیراً در دهه اخیر مورد توجه مسئولان و کارشناسان شهرسازی در کشورمان قرار گرفته است. مشخصه اصلی این نگرش شهرسازی، انسانگرا بودن و برجسته کردن نقش انسان در شهر امروزی است, به همان صورت که در گذشته دیده می شد. هدف از این تحقیق ارزیابی شاخص های نوشهرسازی با تأکید بر فشردگی، بازآفرینی بافت قدیم و پیاده مداری در باغ شهر مراغه می باشد. نوع تحقیق کاربردی و روش آن توصیفی- تحلیلی است و از مدل های هلدرن و آنتروپی شانون بهره گرفته شده است. مقدار آنتروپی در سال 1390، برابر 1/84 است، و 1/94= Ln nمی باشد و مقدار آنتروپی شانون به 1/94 نزدیک بوده ونشانگر توسعه ی فیزیکی، به صورت اسپرال و پراکنده است. از طرفی نتایج حاصل از مدل هلدرن ، بیانگر رشد افقی شهر بوده و به کاهش تراکم ناخالص جمعیت، افزایش سرانه ناخالص زمین شهری، و نهایتاً منجر به توسعه افقی شهر شده است. گسترش بی رویه شهری طی دهه های اخیر باعث خروج ساکنان اصلی بافت قدیم و سکونت و گسترش شهر به صورت پراکنده و افقی شده است همچنین به دلیل رشد پراکنده شهری و افزایش مسیرهای دسترسی، استفاده از وسایل حمل ونقل عمومی و خصوصی، افزایش پیدا کرده و دسترسی به خدمات با پای پیاده را با مشکلاتی مواجه کرده است. نتیجه ی حاصل بیانگر این مطلب می باشد، که شهر مراغه مطابق با اصول نوشهرسازی نمی باشد .
مدل سازی و ارزیابی اصول نوشهرگرایی در محلات مرکزی شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهم ترین مسئله بافت کهن را می توان عدم پاسخگویی بافت قدیم به نیازهای زندگی معاصر دانست. این بافت ها به علت ویژگی های خاص می توانند به عنوان فرصتی کم نظیر بر توسعه پایدار شهر نقشی مؤثر ایفا کنند، یکی از راهکارهای اصلی در این زمینه می تواند رویکرد نوشهرسازی باشد. هدف از انجام این تحقیق ارزیابی اصول نوشهرسازی در محلات مرکزی شهر کاشان می باشد. روش تحقیق، توصیفی- تحلیلی است و ابزار اصلی گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته می باشد. حجم نمونه از طریق فرمول کوکران 382 به دست آمد. جهت تجزیه وتحلیل نتایج حاصل از پرسشنامه از آزمون T از طریق نرم افزار SPSS و همچنین برای مدل سازی معادلات با استفاده از نرم افزار Amos استفاده شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که شاخص های نوشهر گرایی در محلات مرکزی کاشان در وضعیت مطلوبی قرار ندارند، لیکن تفاوت معناداری ازنظر شاخص های نوشهر گرایی در دو بافت جدید و قدیم وجود دارد. در بین اصول نوشهر گرایی، مجموع نما گرهای توقفگاه با وزن رگرسیونی 98/0 بیشترین تأثیر رادارند و شاخص مشارکت به دلیل عدم نظرسنجی مسئولین در امور مربوط به محله کمترین نقش را در بین اصول نوشهر گرایی داراست.
واکاوی مبتنی بر اصول نوشهرسازی در محلات شهری با استفاده از تکنیک رتبه بندی براساس تشابه به حل ایده آل (مطالعه موردی: کلانشهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ششم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۱۳)
599 - 616
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از مسائل اصلی در شهرهای امروز، افول کیفیت محیطی در محله های شهری است. در پاسخ به این مسئله در سال 1980، جنبش نوشهرگرایی مطرح شد. این جنبش بسیار سریع در بسیاری از کشورها مورد بررسی و در برنامه ریزی شهری، مورد استفاده قرار گرفت. هدف: هدف اصلی از انجام این پژوهش بررسی میزان انطباق محله های شهر رشت با اصول نوشهرگرایی بود. روش شناسی: در این زمینه 15 شاخص انتخاب شد. برای گردآوری اطلاعات نیز از نقشه کاربری زمین و همچنین تکنیک پرسشنامه استفاده شد. تحلیل اطلاعات نیز با استفاده از مدل تاپسیس انجام شد. قلمرو جغرافیایی پژوهش: محلات شهری کلانشهر رشت می باشد. یافته ها و بحث: منطقه شماره 2 که در واقع بافت تاریخی و محله های درونی شهر رشت را شامل می شوند با نمره میانگین 466/0 نسبت به سایر مناطق از انطباق بیشتری با اصول نوشهرگرایی برخوردار هستند. منطقه سه و در واقع مناطق دربرگیرنده نواحی و محلات شرقی شهر رشت، با نمره میانگین 345/0 در رتبه دوم قرار گرفت. نهایتاً مناطق چهار، یک و پنج به ترتیب در رتبه های سوم تا پنجم قرار گرفتند. نتیجه گیری: نمره میانگین نهایی برای شهر رشت نیز برابر با 342/0 برآورد شد. از آنجا که امتیازات مدل تاپسیس بین صفر تا 1 است، می توان گفت به طور کلی محلات شهر رشت از انطباق بسیار پایینی با اصول نوشهرگرایی دارند. در پایان پژوهش نیز پیشنهاداتی همچون جلوگیری از افزایش تراکم ساختمانی در محدوده ساختمان های با ارزش و تاریخی، تقویت حمل و نقل عمومی، حفظ و تقویت فضاهای باز عمومی و سبز، افزایش تراکم ساختمانی بهینه در ساخت و سازهای نوین، افزایش کیفیت پیاده روها و افزایش ایمنی و امنیت عابران پیاده برای بهبود وضعیت محله های شهر رشت براساس اصول نوشهرگرایی ارائه شد.
جایگاه نوشهرسازی ایرانی _ اسلامی در تحقق زیست پذیری شهری (مورد مطالعه اطراف حرم حضرت عبدالعظیم(ع))(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
سرزمین سال ۲۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۷۸)
85 - 105
حوزههای تخصصی:
امروزه شهرهای بزرگ با فرآیند ایستایی، زوال و افت مواجه شده اند که به ایجاد فضاهای ناکارآمد و فرسوده در شهرها انجامیده است. الگوهای متعدد و انبوهی برای مقابله با این معضل شهری ارائه شده است و این پژوهش نیز با هدف دستیابی به راه حلی مناسب در این زمینه، پیرامون الگوی بازآفرینی نوشهرسازی ایرانی _ اسلامی بر پایه شاخص های عدالت محور به نظریه پردازی می پردازد. این پژوهش به منظور شناسایی شاخص ها و شناسه های ایده اصلی، از روش «تئوری زمینه ای» و در راستای تحلیل داده ها از روش «تحلیل محتوا» بهره برده است. شاخص ها از طریق روش مک گراناهان تعیین وزن و به صورت نزولی مرتب شده اند تا مشخص شود کدامیک از اصول و شاخص ها در هدف تحقیق نقش بسزایی دارد. سپس چارچوب مطروحه در بستر پژوهشی با روش های مطالعه اسنادی، مشاهده و مصاحبه مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است. نتایج یافته ها نشان می دهد که رسالت نوشهرسازی، ارزش گذاری مجدد به زیست خالص انسانی در چنین مکان های ناکارآمد و مسئله دار شهری است که آثار آن افزایش رضایتمندی و احساس آرامش و تعالی شهروندان از زندگی در شهرها بوده و از اهداف اصلی و منظومه عملکرد شهر ایرانی _ اسلامی می باشد؛ از این رو پیاده سازی الگوی نوشهرسازی ایرانی _ اسلامی در پرتو «شهرسازی عدالت محور» به عنوان الگوی موفق بومی و جامع برای مدیریت شهری ایران در دوره معاصر است که با زمینه قرار دادن «عدالت» در طرح ها و برنامه های شهری محقق می گردد.
شناخت و بررسی عوامل موثر در بازآفرینی نوشهرسازی اسلامی ایرانی با تاکید بر شاخص های عدالت محوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۷
۷۶-۵۷
حوزههای تخصصی:
ضرورت مداخله شهری برای بالا بردن احساس رضایت شهروندان از زندگی در آن شهر بر اساس رویکردهای نوشهرسازی مبتنی بر انسان محور ما را به این جمع بندی می رساند که اولویت برنامه ریزی باید به گونه ای باشد تا مهمترین عامل تاثیر گذار بر احساس رضایت که تامین نیازهای اولیه انسان بوده، مورد توجه قرار گیرد و در این میان با توجه به اینکه موضوع تامین حس عدالت جویی و عدالت محوری و تحقق ابعاد مختلف عدالت در محیط شهری امری است که مورد سفارش موکد مکاتب مختلف از جمله دستورات دین مبین اسلام می باشد، می تواند به عنوان زمینه برنامه ریزی مورد توجه قرار گیرد، پس عدالت در همه عرصه های زندگی جمعی بشر معنا دارد و برای رسیدن به شهر آرمانی مورد نظر باید نگاه عدالت محوری داشت. بنابراین یکی از شاخصه های شهر مطلوب این می باشد که عدالت در کلیه امور و ساختار آن ساری و جاری باشد، تا سیاست های عدالت محوری بتواند در ذیل برنامه های نوشهرسازی برای رسیدن به چشم اندازهای توسعه یافتگی پایدار مثمر ثمر باشد.بازآفرینی نه به معنای به وجود آمدن یک نسل جدید بلکه بازتعریفی از ماهیت نوشهرسازی ایرانی اسلامی را همراه دارد؛ مقصود از بازآفرینی استفاده مجدد از این کالبد با استفاده از اصول شهرسازی ایرانی اسلامی و کاربست عدالت در مفهوم نوشهرسازی می باشد. روش تحقیق این پژوهش با تأکید بر مبانی نظری رویکردهای نوشهرسازی و شهرسازی اسلامی ایرانی، با رویکردی کیفی انجام میشود. راهبرد این پژوهش ترکیبی از مورد پژوهی و نظریه سازی بنیادی است؛ زیرا که از یکسو سوال اصلی پژوهش مبتنی بر چگونگی تحقق این رویکرد در شهرهای ایران است و از سویی دیگر هدف آن آزمون یک نظریه و بنابراین اثبات یا رد فرضیه نیست، بلکه به دنبال توسعه دو نظریه با تأکید بر بستر مشترک آنها است.تحلیل اطلاعات پژوهش بر اساس روش پنل متخصصان و از طیف لیکرتی پنجگ انه بهره گرفته شده است.اهداف تحقیق به این صورت میباشد که در سه گام اصول و مولفه هایی از شهرسازی اسلامی ایرانی، ردپای عدالت و شهرسازی عدالت محور در این اصول و مولفه ها و اصول و شاخص های احصا شده باروش تحلیل زمینه ای در بستر پژوهشی اطراف حرم حضرت عبدالعظیم (ع) مورد واکاوی قرار گرفت. نهایتا وزن و ضریب اهمیت آنها با استفاده از روش مک گراهان و ضریب آلفای کرونباخ ،آلفای برابر با 831/0 به دست آمد. اصل عدالت با وزنی برابر 272/0 بیشترین وزن را در تحقق اصول باز آفرینی نوشهرسازی ایرانی-اسلامی مبتنی بر شهرسازی عدالت محور به خود اختصاص داده است، اصل سلسله مراتب با 175/0 در اولویت دوم و اصل وحدت و تنوع فضایی و اصل پیوستگی فضایی نیز با وزن هایی برابر با 157/0 و 155/0 در اولویت های بعدی قرار دارند.
بازآفرینی پایدار محلات مساله دار شهرهای مرزی با تاکید بر اصول نوشهرسازی (نمونه موردمطالعه محله بابائیان زاهدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۸ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۹
125 - 148
حوزههای تخصصی:
عدم توجه به فرسودگی بافت ها به ویژه در شهرهای مرزی موجب کاهش سطح کیفی زندگی، زیست پذیری و در نتیجه نارضایتی شهروندان گردیده است. محله بابائیان به عنوان یکی از بافت های فرسوده ی شهر مرزی زاهدان، با مشکلات گوناگونی مواجه است. مرور منابع نشان می دهد، بازآفرینی و تجدید حیات شهری از جمله راه حل های مطرح از سوی محققان در این زمینه است که امروزه تحت تأثیر اندیشه های مختلفی نظیر نوشهرسازی، قرار گرفته است. از این رو هدف مطالعه حاضر، ارائه راهبردهایی جهت بازآفرینی بافت های فرسوده با تاکید بر رویکرد نوشهرسازی در محله بابائیان شهر مرزی زاهدان است. روش پژوهش براساس هدف از نوع کاربردی و استقرایی است، اما براساس ماهیت توصیفی-تحلیلی مبتنی بر پرسشنامه است. جامعه آماری جمعیت ساکن در محله بابائیان زاهدان است. حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری کوکران با سطح اطمینان ۹۵ درصد، ۳۷۸ نفر محاسبه شد. برای این منظور ابعاد و شاخص های بازآفرینی پایدار از مبانی نظری استخراج و سپس بر اساس شرایط محدوده مورد مطالعه بومی سازی شدند. ابعاد و شاخص های مستخرج، با استفاده از روش های تحلیل آماری آزمون تی، کارت امتیاز متوازن، فریدمن و همچنین تحلیل SWOT، بررسی شدند. پرسشنامه های تهیه شده توسط ساکنین محله به صورت تصادفی با نرخ بازگشت 88% تکمیل گردید. نتایج تحلیل ها نشان می دهد، شاخص های نوشهرسازی در شرایط نامطلوبی قرار دارند. میزان تحقق اصول نوشهرسازی در بازآفرینی در سطح ضعیف و حدود 06/36% است. برپایه نتایج تحلیل ها، راهکارهایی جهت ارتقا کیفیت زندگی در محله و بازآفرینی با تأکید بر نوشهرسازی ارائه شد. نتایج این پژوهش می تواند به عنوان راهکارهایی عاجل برای محلات با ویژگی های فرسودگی مطلق و محلاتی که از فشارهای سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی ناشی از مرزی بودن شهرها متأثر هستند کاربرد داشته باشد. اما به طور خاص نتایج این تحقیق برای مدیران سازمان های مرتبط با بازآفرینی بافت های فرسوده در شهر زاهدان حائز اهمیت است.
ارائه الگویی برای برنامه ریزی و طراحی باغشهرها در نظام شهرسازی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۳۲
۲۸۸-۲۶۳
حوزههای تخصصی:
تهیه طرح «باغشهرها» یا «باغستان ها» با تصویب شرح خدمات آن توسط شورای عالی شهرسازی در سال 1389در دستور کار سازمان ها و مهندسین مشاور قرار گرفت و هر چند هم اکنون پیشبرد این موضوع در برخی از استان های کشور با مشکلاتی مواجه شده ولی به طور کلی تدوین سیاست های برنامه ریزی باغشهرها در ایران نیازمند مطالعه ای ویژه است . براین اساس مقاله ی پیش رو بر آن است تا با ارائه ی الگویی برای طراحی و برنامه ریزی چنین سکونتگاه هایی، گامی هرچند کوچک در راستای عملیاتی کردن مفهوم باغشهرها در ایران بردارد در راستای دست یابی بدین هدف، نگارندگان برآنند تا پس از بررسی جایگاه این بحث در ادبیات شهرسازی ایران و جهان، شاخص های مورد نیاز و متناسب با شرایط ایران را از منابع مرتبط استخراج و با بهره گیری از این شاخص ها به نظرسنجی از متخصصین، اساتید و کارشناسان مربوطه در این زمینه بپردازند. گفتنی است که نتایج حاصل از این نظرسنجی از طریق بررسی های آماری-تحلیل عاملی و تحلیل رگرسیونی- به ارائه ی الگویی بهینه منتج می گردد. این تحقیق در زمره ی پژوهش های کاربردی می باشد، رویکرد آن کمی و روش تحقیق تحلیلی است. جامعه ی آماری مورد نظر برای انجام پژوهش در حدود 100 کارشناس متخصص را در بر می گیرد.. بر مبنای الگوی بدست آمده حاصل از یافت های پژوهش در راستای طراحی و برنامه ریزی باغشهرهای ایران می بایستی، نخست، با پیش بینی شرایط سکونتی و شغلی برای تمامی گروه های اجتماعی در پهنه ی باغشهرها و پس از آن، با استقرار مراکز خدماتی، بهداشتی، آموزشی، اداری و نظامی مورد نیاز روستاییان در پهنه ی باغشهرها در راستای ایجاد جاذبه های عملکردی برای انتقال بخشی از جمعیت شهری به این سکونتگاهها و جذب جمعیت روستایی گام برداشت.