فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۰۱ تا ۵۲۰ مورد از کل ۲٬۱۹۹ مورد.
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲۴
11 - 35
حوزههای تخصصی:
پس از وقوع اولین تحول فرهنگی انسان در حدود ۴۰ هزار سال قبل در اروپا، دومین تحول در حدود ۱۰-۱۲ هزار سال قبل، در نقاطی از آسیای جنوب غربی آغاز شد. این دگرگونی اغلب با عناوین نه چندان بامسمایی مانند «نوسنگی»، «انقلاب نوسنگی»، «فرآیند نوسنگی شدن»، «انقلاب کشاورزی»، «انقلاب نمادها» و امثال آن شناخته شده، اما مضامین تحول مذکور و متغیرهای دخیل در آن در متنوع تر از آن بوده اند که آن را محدود به یک قلمروی خاص فنی، معیشتی یا رفتاری نماییم. تفکر سنتی در باستان شناسی پیش از تاریخ، عوامل اقلیمی و زیست محیطی را علت اصلی این رویداد معرفی می کند، اما بن بست های ایجاد شده در برابر این تبیین ها و در برابر دیگر دیدگاه های نوینی که تحلیل های یک جانبه ارائه می کنند، ضرورت یک بازنگری در دومین تحول فرهنگی پیش از تاریخ را مطرح می سازد. از «دیدگاه انرژیک»، متغیرهایی از قبیل حدود ژنتیک فردی، انرژی آموزشی-انگیزشی افزایش یافته، شبکه های آموزشی-انگیزشی، موضوعیت های متنوع، شخصیت های عامل، به اضافه اسباب مادی، در وقوع دومین تحول فرهنگی دخالت داشته اند. محتویات این تحول نیز شامل یکجانشینی، اهلی شدن حیوان و گیاه، تولید خوراک از طریق کشاورزی و دامپروری منظم و برنامه ریزی شده، روستاهای دائمی، آغاز سفالگری، کاربرد گسترده و پیچیده زبان و نماد، توسعه فعالیت های فرامعیشتی و مانند آن بوده است.
بررسی تحلیلی عنصر پیشگویی در اساطیر ملل
حوزههای تخصصی:
ترس انسان از ناشناخته ها و تلاش برای غلبه بر این ترس، برای داشتن آینده روشن و دستیابی به آرزوها همواره انسان را وادار کرده به پیشگویی روی بیاورد. پیشگویی قدمتی برابر با عمر انسان دارد؛ به دیگر سخن، بررسی تاریخ و تمدن بشر نشان می دهد پیشگویی از نخستین دوره های حیات بشر تا روزگار معاصر همواره به عنوان بخشی جدایی ناپذیر از فرهنگ بشری حیات و جریان داشته است. شاید بتوان گفت کهن ترین منابع مکتوبی که می توان ردّپای پیشگویی را در آن جست و جو کرد، اساطیر ملل است. بررسی اساطیر ملل مختلف نشان می دهد یکی از بن مایه های مهم و اثرگذار در روند شکل-گیری روایت های اساطیری، پیشگویی است که به گونه های مختلف در داستان ها نمود یافته است.
نگارنده در این جستار کوشیده است با رویکردی تحلیلی به بررسی جایگاه پیشگویی در اساطیر ملل مختلف بپردازد و این عامل مهم و تأثیرگذار در روند شکل-گیری اساطیر ملل را از جنبه های گوناگون مانند اشخاص پیشگو، مکان، اهداف، ابزار و آیین های پیشگویی، تحقق یا عدم تحقق آن را بررسی و تحلیل کند.
علل و انگیزه های رواج نام های اسلامی در قلمرو شرقی خلافت اسلامی (ایران)(12 ق تا 400 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ورود اسلام به ایران و گسترش این دین، به تدریج، الگوهای گوناگون فرهنگی رایج در این سرزمین را تغییر داد. در این میان، ایرانیان به دلایل گوناگونی چون تعریب یا عربی سازی نام ها، امید به کسب ثروت و قدرت، ترس از فاتحان و بیم جان، و سرانجام از سرِ عقیده و باور به دین جدید اندک اندک نام های ایرانی خود را کنار گذاشتند و الگوهای نام گذاری عربی اسلامی را برگزیدند. این پژوهش به روش تحلیل کیفی انجام شده و نمونه های فراوانی از نام های عربی و اسلامی را از زمان ورود اسلام به ایران تا سال 400 ق بررسی کرده است.
شناسایی و تحلیل بستر آثار سفالی بر مبنای بقایای محیط دفن (بررسی موردی سفالینه های خاکستری منسوب به عصر آهن)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر سعی شده است تا به وسیله ی مطالعات آزمایشگاهی بستر و محیط دفن احتمالی پنج نمونه سفال خاکستری عصر آهن متعلق به موزه ی ایران باستان مورد شناسایی قرار گیرد. به همین منظور با شناسایی و اندازه گیری میزان عناصر موجود در رسوبات و بدنه ی سفالی نمونه ها با استفاده از دستگاه طیف سنج نشری پلاسمای جفت شده ی القایی (ICP-OES) سعی در شناخت بستر احتمالی آن ها شد. همچنین برای شناسایی آنیون های موجود در رسوبات سفالینه ها، از دستگاه کروماتوگرافی یونی (IC) استفاده گردید. نتایج نشان دادند که میزان عناصر موجود در نمونه MB-1 و MB-2 و نیز هم بستگی معنی دار برخی از عناصر خاص بیش ترین نزدیکی را به بستر قبرستان دارد. همچنین، بر اساس غلظت بالای کربنات کلسیم در تجزیه ی شیمیایی رسوبات نمونه MB-3 می توان آن را به بافت آشپزخانه و یا کف منطقه ی مسکونی نسبت داد. در مورد نمونه های MB-4 و MB-5 نیز که نتیجه ی شناسایی عناصر حاکی از بستر همسان برای آن هاست وجود عناصری نظیر پتاسیم، منیزیم، آهن، تیتانیوم و هم بستگی مثبت آن عناصر با یکدیگر و نیز هم بستگی منفی پتاسیم و منیزیم با سیلیسیوم نشان دهنده ی بافت های مرتبط با آتش، چون اجاق و کوره است. نتایج مطالعات میکروسکوپی نوری پلاریزان (PM) نیز نشان داد که همبستگی و شباهت ساختاری نزدیکی بر مبنای نوع تمپر با سفالینه های خاکستری عصر آهن دارند که تمپر به کار رفته در زمینه ی رسی تمامی نمونه های مورد مطالعه معدنی بوده و بافتی نسبتاً یک دست و همگن دارند.
ارزیابی مدیریت خطر در موزه های سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی، و گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر، با هدف تبیین وضعیت مدیریت خطر در موزه های سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی، و گردشگری انجام شد.
روش/ رویکرد: پژوهش به روش پیمایشی توصیفی انجام شده و ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه است. جامعة پژوهش، شامل80 نفر از مسئولان و مدیران موزه های وابسته به سازمان میراث فرهنگی، صنایع دستی، و گردشگری در سطح کشور است. روایی پژوهش حاضر صوری است و ضریب پایایی پرسشنامه85درصد است.
یافته ها ی پژوهش: آثار فلزی، بیشترین شیء موزه ای موجود در موزه های مورد بررسی است(66/56 درصد). عمر ساختمان دو سوم موزه ها(80درصد) بیش از 30 سال و 60درصد ساختمان موزه ها جزء آثار تاریخی هستند. همچنین، 7/91 درصد ساختمان موزه های مورد پژوهش بیمه نشده بودند. تمامی موزه ها (100درصد) در منطقه ای واقع شده اند که مورد تهدید بلایای طبیعی یا دیگر انواع خطر ها هستند و 7/71 درصد آنها فاقد برنامة مدون کنترل خطر بودند و از برنامه های آموزشی ضروری در حوزة مدیریت خطر به طور مستمر استفاده نمی شود.
عدم پوشش بیمة ساختمان و مجموعة موزه ها، عدم برنامة مدون کنترل خطر، عدم ارتباط مؤثر و مستمر با افراد و سازمان های متخصص در حوزة مدیریت خطر، و عدم پیش بینی بودجة لازم از جمله مشکلات و موانع موجود مدیریت خطر در این موزه ها بود.
نتیجه گیری: فرآیند اجرای مدیریت خطر در موزه های مورد پژوهش در شرایط مناسبی نیست. تشکیل کمیتة ملی آسیب شناسی و امکان سنجی شرایط اجرای فرآیند مدیریت خطر، تدوین برنامه های آموزشی مستمر، تدوین برنامة کنترل خطر برای موزه ها، تشکیل کارگروه تخصصی جهت امور بیمه ای موزه ها، و
عضویت در شبکه های مختلف ملی یا منطقه ای مدیریت خطر جهت استفاده از خدمات خاص این سازمان ها از اهم راهکارهای پیشنهاد شده است.
آب نماها در معماری سده های میانه ایران «با تاکید بر کوشک باغ ها و خانه ها»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عناصر مهم در تزئین بناهای ایرانی، آب است. آب در اشکالی چون حوض، فواره و نهر با طراحی هایی بدیع و زیبا در بناهای دوره اولیه معماری اسلامی ایران به کار گرفته شده است. بر اساس بررسی های انجام شده روشن شد که سبک های بخصوصی در طراحی آب در این دوران وجود داشته است که از نظر رفاهی، نمادین و زیبایی شناسی در خور بررسی است. به دلیل برخورداری این سرزمین از اقلیمی کویری، برخی از این طرح ها در ایران باستان سابقه داشته و پس از اسلام در اثر آمیختن با نیازهای شرعی و الگوی بهشت قرآنی به اوج خود رسیده و در دیگر سرزمین های اسلامی نیز تکرار شده است. در پژوهش حاضر علاوه بر معرفی این سبک ها با نگاهی مقایسه ای، به ریشه ها، زمینه ها و جنبه های زیبایی شناسی آنها پرداخته شده است.
تکاپوهای سیاسی اجتماعی ذهبیه از سقوط اصفهان تا برآمدن قاجاریه (1135-1210ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلسله ذهبیه با داشتن پیشینه حمایت همه سویه از حکومت صفوی (907-1135ق)، به ناگهان با سقوط اصفهان و حوادث پس از آن، از جمله روی کارآمدن حاکمیت افشاریه و زندیه (1149-1209ق)، روبرو گردید. سیر فعالیتهای اجتماعی – سیاسی این سلسله در طول این سال ها، از جمله دوره هایی است که پژوهش روشمند و مستقلی درباره آن انجام نگرفته است. از این رو مسأله اصلی پژوهش حاضر هم ناظر به چگونگی تعامل و سلوک سلسله ذهبیه با حاکمیت سیاسی در طول سالیان مورد بررسی می باشد.
پژوهش حاضر درصدد است با استفاده از منابع اصلی و منابع طریقتی سلسله ذهبیه، در روشن شدن این مسأله گامی بردارد. بر اساس یافته های تحقیق، طریقت ذهبیه در دوره افغان ها، در برگرداندن خاندان صفوی بر سریر سلطنت تلاش کرد، در زمان نادر شاه با توجه به سیاستهای مذهبی خاص او، این سلسله به دوران رکود و انزوا رفت. اما در عصر کریم خان با انتخاب شیراز به عنوان پایتخت و ارادت کریم خان به قطب ذهبیِ عصر خود، این طریقت دوباره اوج گرفت. از اینرو فرایند رفتار ذهبیان در پیوند با مواضع فرمانروائیهای سه گانه –افغانها، افشاریه و زندیه- شکل گرفت. مواضعی که در گستره دوری تا نزدیکی با صفویان نیز معنا می یافت.
باستان سنجی؛ پلی میان علوم طبیعی و مهندسی با باستان شناسی (اهداف و دورنما)
حوزههای تخصصی:
سرعت رو به پیشرفت علوم در شاخه های علوم پایه، فنی و مهندسی و پزشکی در سالیان اخیر بسیار چشمگیر بوده است. در این بین، رشته ها و متدهای تلفیقی علوم نیز با یکدیگر در حال تعامل و تبادل نظر هستند. باستان شناسی نوین نیز از این قاعده مستثنا نیست و این علم از شاخه علوم انسانی، قریب به سی سال است که با تکیه بر روش ها و فن های علمی سعی در پاسخ گویی به سؤالات باستان شناسی و فناوری در دنیای قدیم دارد.
استفاده از روش های علمی، دستگاهی و آماری جهت تحلیل روش های رایج در برهه های زمانی متفاوتِ دنیای باستان را تحت عنوان باستان سنجی (آرکئومتری) می نامند. باستان سنجی در حقیقت مدیریت و برنامه ریزی انجام متدهای تحقیقاتی است که از تخصص های موجود در رشته های مختلف جهت تحلیل سؤالات باستان شناسی بهره می برد. استفاده از متدهای باستان-سنجی ایجاد یک زبان مشترک بین محققین علوم پایه، فنی و مهندسی و پزشکی با محققین علوم انسانی و بالأخص باستان شناسی است.
انتقال هنرهای صناعی سرزمین های اسلامی از قرن چهارم ه.ق به اروپای غربی در قرن دهم میلادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرزمین های اروپایی در قرون وسطی از جمله در قرن دهم میلادی قربانی بربریت، جنگ ها، غارتگری ها و رقابت های شوالیه ها و طبقه اشراف بودند و از امنیتی نسبی برخوردار نبودند. ایشان همواره سعی داشتند با تشکیل دولت هایی مستقل و جنبش های دهقانی به دنبال ایستادگی در برابر مهاجمان و شکست آنها از وضعیتی پایدارتر برخوردار شوند. مورخان از قرن دهم به آخرین دوره از «عصر فترت» یاد می کنند. در این قرون اروپا به لحاظ اقتصادی، سیاسی، دینی و اجتماعی، و وضعیت علمی و فرهنگی در شرایط نامطلوبی به سر می برد. این درحالی است که سرزمین های اسلامی در قرن چهارم هجری دوره رنسانس و شکوفایی خود را می گذراندند؛ عصری که مسلمانان در تمامی حوزه های تمدن (همچون علم، فرهنگ، صنعت و هنر) پرآوازه و صاحب نظر بودند.
پژوهشگران بی غرض حوزة تاریخ تمدن به ویژه تاریخ اسلام و اروپا همگی بر تأثیر دستاوردهای مسلمانان بر اروپا در حوزه های مختلف از جمله هنر در قرن چهارم هجری تأکید می ورزند. با این پیش زمینه مقالة پیش رو به دنبال ردیابی مصنوعات هنری در آثار موزه ای و کتب منتشره در دو حوزه تاریخ تمدن و تاریخ هنر با مسئله فقدان آثار تولید شده توسط هنرمندان اروپایی قرن دهم میلادی با تأثیرپذیری از هنر اسلامی قرن چهارم هجری مواجه شد. به دنبال پاسخگویی به این مسئله فرضیه مطرح شده در طول مقاله تقویت شد که آثار اسلامی قرن چهارم هجری از طریق بازرگانی و هدایای خلفای اسلامی به پادشاهان، اشراف و شوالیه ها به اروپا در قرن دهم میلادی منتقل شده است و هنرمندان اروپایی با توجه به شرایط نابسامان آن دوران تنها دریافت کننده و سفارش دهندة آثار بودند و به تولید آثار با بهره گیری از ویژگی های اسلامی اهتمام نورزیدند.
بررسی تطبیقی طرح و نقش منبر مسجد جامع نایین و منبر مسجد جامع سوریان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در صنایع دستی، نقوش همواره جایگاه خاصی داشته اند؛ از آثار منقوش بر سفالینه های تمدن های کهن گرفته تا دست ساخته های امروزین. در این میان، مطالعه تطبیقی نقوش منبرها و روابط بین آنها، علاوه بر شناسایی ارزش این آثار، زمینه ساز پژوهش های دیگر نیز خواهد بود. این پژوهش بر آن است تا چگونگی و میزان ارتباط بین طرح ها و نقوش منبر مسجد جامع نایین و منبر مسجد جامع سوریان را که در قرن هشتم هجری ساخته شده تبیین نماید. این پژوهش با روش توصیفی تطبیقی تدوین شده و داده ها را با مطالعات کتابخانه ای و میدانی گردآوری نموده است. یافته های تحقیق نشان می دهد ساختار کلی طراحی و کتیبه دو منبر از الگویی واحد پیروی می کنند و از نظر طرح و نقش اسلیمی، ختایی و هندسی دارای یک قالب مشترک هستند اما به لحاظ ظرافت طراحی، همسان نیستند که، تفاوت های موجود را باید در شیوه و سبک هنرمندان دانست.
تأثیر جدایی فقه و اخلاق در ضعف فرهنگ اخلاقی در تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اخلاق در هندسه تمدن اسلام بسان ریشه ای است که ساقه و پایه بقیه معارف دینی، یعنی فقه و عقاید را فراهم می آورد. فقه ورزی نیز که با نوعی وسعت فهم و درک عمیق و ماهرانه در مجموعه معارف دین و با هدف مدیریت حیات طیبه انسان و راهبری و هدایت او انجام می گرفت، به تدریج در احکام عملی و رفتارهای ظاهری انحصار پیدا کرد و در شریعت و تشخیص حلال و حرام و ادای تکلیف در خصوص ظواهر رفتاری ویژه گشت و رفته رفته دانش مستقلی به اسم علم فقه را تأسیس نمود که با بیرون راندن صفات و بر محور فعل مکلف متکفل احکام آن گردید. به نظر می رسد فرهنگ و ارزش های اخلاقی اگر بخواهد سهم لازم و موقعیت واقعی خود را در نظام معرفتی و سبد علوم اسلامی و مدیریت فرهنگی و تولیت جامعه متمدن دینی بازیابد، بازشناسی عوامل این آسیب و آفت شناسی موانع درون دینی آن ضرورت دارد؛ عواملی چون تنزل از جایگاه اصلی به رتبه زائد و زینتی و انحصار فقه در احکام عملی و رفتاری که خاستگاه تاریخی جدایی دستگاه فقه از اخلاق می باشد.
تأملی در چیستی عدالتخانه و روند تحول مفهومی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنبش عدالت خواهی ایرانیان در عهدقاجار در صیرورت خود با مفهوم عدالتخانه گره خورد و به بسط حوزه معنایی آن منتهی گشت. لذا برای فهم درست تر این مفهوم بایستی متغیرهای تأثیرگذار بر آن را شناسایی کرد و به این مساله پاسخ گفت که چه عواملی در پیوند با مفهوم عدالتخانه قرار داشتند و به چه میزان و محدوده ای بر تحول معنایی آن اثر گذاردند؟ نگارندگان با استفاده از روش تحلیل گفتمان می کوشند با بررسی حوزه های گفتمانی موجود در جامعه آن روز به ارزیابی تعامل این گفتمان ها با مفهوم عدالتخانه بپردازند. ناگفته روشن است که تلقی های متفاوتی از مفهوم عدالتخانه وجود داشت: خواست توده های مردم، اصلاح قضایی بر بنیان سنت رایج جامعه بود؛ اما افکار و آراء سران جنبش متعدد بود؛ بخشی لزوماً راهبردسیاسی نداشتند و به دنبال نظام قضائی کارآمد و مستقل بودند، قسمی یک باره به دنبال استقرار قانون و مجلس مشروطه بودند. در پی بست نشینی در حرم عبدالعظیم و بی توجهی دولت به مطالبات معترضان طباطبایی خواهان ""مجلس عدالت"" شد و مخالفین دولت ""مبعوثان ملت"" را طلب کردند. نه مجلس طباطبایی لزوماً اصلاح قضایی بود و نه مجلس آزادیخواهان حتماً مشروطه. سرانجام سرسختی عین الدوله نظرات متعدد سران جنبش را در چارچوب گفتمان واحدی موسوم به ""مجلس شورای ملی"" و ایجاد مشروطه متمرکز نمود.
تحلیل سیر تحول تاریخی مفهوم عدالت اجتماعی در برنامه های توسعة شهری ایران (1340-1390)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای پاسخ به این پرسش که «چه نظریه ای از عدالت بیش تر مد نظر برنامه ریزان شهری در ایران بوده است و این نظریه در گذر زمان چه تغییراتی یافته است؟» در این مطالعه نخست نمونه هایی از کاربرد مفهوم عدالت در آثار برنامه ریزان شهری ایرانی و سپس سه طرح نمونة جامع شهری بازخوانی شد. یافته ها نشان می دهد بیش ترِ برنامه ریزان شهری ایران در دو تعریف «عدالت به مثابة برابری یک سان» و «عدالت به مثابة تأمین حداقل ها» و نیز در دو بُعد اقتصادی و کالبدی به موضوع عدالت توجه کرده اند. در این نگاه، عدالت عمدتاً در غالب «تأمین دسترسی به کاربری های حیاتی» و «کاهش نابرابری های فضایی» مورد توجه برنامه ریزان ایرانی است.
گمانه زنی تپه کلین کبود شهرستان مریوان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲۳
43 - 56
حوزههای تخصصی:
شناسایی آثار زیادی از دوره اشکانی در شهرستان مریوان این شهرستان را به یکی از مهم ترین مناطق استان کردستان در جهت مطالعات آثار این دوره تبدیل کرده است. از این میان، تپه کلین کبود با مساحتی در حدود چهار هکتار و ارتفاع نه متر از سطح زمین های اطراف در دشت مریوان از جمله شاخص ترین محوطه های شناسایی شده دوره اشکانی در استان کردستان است. ابعاد قابل توجه تپه به عنوان یکی از بزرگترین محوطه های دوره اشکانی استان، موقعیت آن در مرکز دشت مریوان، دسترسی به راه های ارتباطی و منابع آبی و نیز عوامل دیگری از جمله به دست آمدن قطعات سفال شاخص این دوره نظیر خمره های دوره اشکانی نیز سفال های کلینکی در گمانه های کاوش شده و پراکنش زیاد قطعات آجر و جوش کوره در سطح محوطه نشان می دهد که تپه کلین کبود نمی تواند به عنوان استقراری معمولی از دوره اشکانی در دشت مریوان به حساب آید. گمانه زنی به منظور تعیین عرصه و پیشنهاد حریم تپه اولین قدم در راستای حفظ و صیانت این اثر کلیدی در راستای مطالعات آتی دوران تاریخی استان کردستان محسوب می شود.
سیر تحول نساجی در دورة قاجار با تأکید بر نقش یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قدرتمند شدن صفویه توسط پادشاهانی مانند شاه عباس اول باعث اتحاد سیاسی کشور، رونق تجارت، امنیت جاده ها و در نتیجه بازرگانی شد. در این میان، یزد با قدمت چند هزار ساله در نساجی، در دورة صفویه بزرگترین طراح پارچه در تاریخ ایران؛ یعنی غیاث الدین نقشبند یزدی را پرورش داد. در دورة قاجار به دلیل واردات منسوجات خارجی، نساجی در ایران تا حد زیادی از رونق افتاد؛ ولی شهرهایی مثل یزد و کاشان رشد مثبتی داشتند. ده ها نوع پارچه که برخی منحصر به فرد بود؛ همچون مخمل و ... در یزد تولید شد. در عصر قاجار، امیرکبیر کارخانه های بزرگ نساجی در شهرهایی مثل یزد و کرمان و کاشان و.. احداث نمود. اساتیدی مثل محمد خان نقشبند و ... که شهرت جهانی داشتند، در یزد ظاهر شدند. تحولات در نساجی در این دوره (قاجار) این دو سؤال را مطرح می نماید که تحولات نساجی در یزد و نقش هنرمندان یزدی دراین عصر چگونه توصیف شده است؟ محصولات و دستاوردهای این تحولات درکشور و در یزد چه بود؟ تبیین فرضیات مطرح توصیفی-تحلیلی مبتنی بر آثار اسنادی و کتابخانه ای است.
بررسی سیر تطور کاربرد مفهوم «ظل الله» در دوره میانه تاریخ ایران بر اساس منابع تاریخ نویسی و اندرزنامه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی سیر تطور کاربرد «ظل الله» برای سلاطین ایران دورة میانه و تبیین کاربست آن در منابع تاریخ نویسی و اندرزنامه ای است؛ و در آن تلاش می شود به این پرسش ها پاسخ داده شود که سیر تاریخی کاربرد مفهوم «ظل الله» در منابع تاریخی و اندرزنامه ای چگونه بوده؟ و از چه دوره ای به عنوان لقب سلاطین به کار رفته است؟ یافته های تحقیق حاکی از آن است که «ظل الله» نخست در منابع تاریخی در وصف خلفا و از سدة پنجم به بعد به طور محدود، در توصیف برخی سلاطین و نه به عنوان لقب، به کار رفته است. اطلاق آن در اوایل دورة میانه به رعایت شرایطی از جمله عدالت و اقتدار مشروط بوده و به تدریج، شرایطِ اطلاق حذف شده است و حاکمان، اعم از عادل و ظالم، با توجیهاتی بدیع به این عنوان ملقب شدند. یافته های دیگر پژوهش نشان می دهد سیر انتقال این لقب از خلفا به سلاطین، در منابع تاریخ نویسی، پیش از اندرزنامه ها آغاز شده است؛ اما پس از نصیحه الملوک غزالی، برخی اندرزنامه ها نیز با توجیهات گوناگون، در محکم کردن پایه های نظام «ظل اللهی» سلطانی نقش مهمی ایفا کردند.
پژوهشی مقدماتی بر سیمای اقتصادی کهگیلویه و بویراحمد در دوران اسلامی بر اساس شواهد باستان شناختی و منابع تاریخی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۲ بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۲۳
103 - 122
حوزههای تخصصی:
منابع تاریخی و داده های باستان شناسی سهم مهمی در روشن نمودن اوضاع اقتصادی یک منطقه در دوران باستان دارند. امروزه جایگاه اقتصادی منطقه کهگیلویه و بویراحمد در دوران اسلامی بدلیل شمار اندک پژوهش های تاریخی و باستان شناسی کمتر شناخته شده است. بررسی اوضاع اقتصادی منطقه کوهستانی کهگیلویه و بویراحمد و تأثیر موقعیت جغرافیایی و طبیعی بر معیشت ساکنین آن در دوران اسلامی مهمترین هدف این پژوهش است. نتایج این پژوهش با بهره بردن از داده های بررسی های باستان شناختی و منابع نوشتاری کهن بدست آمده است. پژوهش حاضر به زیست بوم و سیستم معیشتی کوچ نشینان، شهرها به عنوان مراکز تجاری و راههای درون و برون منطقه ای به عنوان زیربنای توسعه تجارت و رونق اقتصادی این منطقه پرداخته است کهگیلویه و بویراحمد بدلیل تنوع آب و هوایی، کوهستانی بودن، رودخانه های متعدد و پوشش گیاهی متنوع، شرایط مساعدی را برای زندگی کوچ نشینی در طول تاریخ فراهم آورده است. شیوه معیشتی کوچ نشینی مردمان این منطقه طی سده های متأخر اسلامی، عمدتا مبتنی بر دامداری بوده است که افزون بر خودبسندگی در تأمین نیازهای ضروری، منجر به عرضه محصولات به شهرهای بهبهان اردکان شهرضا بنادر دیلم و گناوه و واردات برخی از نیازها از این شهرها می شد. بر اساس منابع تاریخی و شواهد باستان شناختی، این منطقه در دوران اسلامی شاهد پیدایش و رونق شهرهایی چون زیز، گنبد ملغان و دهدشت و دو مسیر برون منطقه ای خوزستان به فارس و خوزستان به اصفهان بوده است زیست بوم غنی نیز اهمیت راه های برون منطقه ای و شهرهای آن را دو چندان کرده بود، به طوری که محصولات این منطقه علاوه بر شهرهای همجوار به کشورهای دوردست نیز فرستاده می شد.
کاربرد تحلیل های بلورشناسی در مطالعات فنی آثار تاریخی گچی (مطالعه ی موردی گچ بری کوه خواجه ی سیستان، ملات گچ شادیاخ نیشابور و ملات گچ قلعه الموت قزوین)
حوزههای تخصصی:
پژوهش و شناخت آثار تاریخی گچی در ایران دو مشکل فنی و واژه شناسی دارد. مشکل فنی موضوع این مقاله، عموماً ناشی از شناخت خصوصیات بلور گچ، هم چون تغییرات حلالیت یا شکل بلوری در اثر حضور مواد افزودنی یا تغییرات محیطی است. در این مقاله 3 نمونه ی تاریخی جمع آوری شده از کوه خواجه ی سیستان، قلعه الموت قزوین و شادیاخ نیشابور، و 3 نمونه ی مدلسازی شده ی جدید با توجه به ریزساختار بلوری آن ها بررسی می شود. آزمایش XRD حضور فاز غالب انیدریت (CaSO4) را برای هر دو لایه ی گچ بری کوه خواجه نشان می دهد؛ در حالی که ملات مربوط به شادیاخ دارای فاز غالب ژیپس (CaSO4.2H2O) است. پس از تشخیص عدم حضور ماده ی افزودنی آلی در نمونه های تاریخی با روش سوختن تر، از هر نمونه تصاویر SEM تهیه شد. این تصاویر در تشخیص کیفی شکل بلورهای گچ، کنارهم نشینی آ ن ها در ریزساختار نمونه های مختلف و سنجش فشردگی ریزساختار بلوری آن ها به کمک نرم افزار پردازش تصویر به صورت کمّی کمک می کنند. در تصاویر SEM تهیه شده از دو لایه ی گچ بری کوه خواجه، بلورهای منوکلنیک ژیپس دیده نمی شوند و ملات های گچ شادیاخ و قلعه الموت نیز فقط ساختاری فشرده را نشان می دهند؛ در حالی که در نمونه های مدلسازی شده، بلورهای گچ به وضوح قابل شناسایی هستند. نتیجه ی این مشاهدات بیان می کند که هرچند استفاده از تصاویر SEM و تحلیل بصری یا پردازش تصویری آن ها، نتایج ارزشمندی در بررسی و شناسایی ریزساختار مواد تاریخی گچی دارند، اما نتایج آن ها باید در کنار آزمایش XRD و پس از تشخیص حضور یا عدم حضور ماده ی افزودنی آلی، تفسیر و بررسی شوند.
معرفی و تبیین ماهیت نویافته های معماری سنگ چین در جنوب شرق ایران؛ بررسی شواهدی از مناطق کوه پایه ای جیرفت و حوضه هلیل رود(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲۴
37 - 54
حوزههای تخصصی:
در برخی از بررسی های باستان شناسی که در ار تفاعات و مناطق کوه پایه ای جیرفت و به طور کل حوضه هلیل رود انجام شده است، گونه ای فضای معماری سنگ چین با پلان های مدور، بیضی و چهارضلعی شناسایی شده که در خصوص آن هنوز مطالعه ای تخصصی صورت نگرفته است. تنها گونه مشابه آن که از جنوب شرق ایران گزارش شده یک نمونه فضای معماری است که از کاوش های نجات بخشی سد هنزاف در شهرستان بافت بدست آمده است. در مقاله حاضر، بر اساس مقایسه گونه شناختی سفال هایی که از محدوده این فضاهای معماری بدست آمده است و همچنین، تشخیص نحوه ارتباط آن ها با این فضاها، استفاده از چنین فضای معماری در هزاره چهارم پ.م تأیید و احتمال تداوم آن در طول هزاره سوم پ.م نیز مطرح می شود. جهت تحلیل و تبیین ماهیت معماری یادشده تلاش می شود با استفاده از رویکرد باستان مردم شناختی انواع معماری سنگ چین کوچ نشینان امروزی جیرفت که دارای همانندی فراوانی با معماری پیش از تاریخی هستند گونه بندی شده و بر اساس این شباهت ها مورد مطالعه قرار گیرند. با وجود این که به علت کمبود مدارک باستان شناختی نمی توان به طور یقین کارکرد هر یک از انواع معماری پیش از تاریخی در محوطه های مختلف حوضه هلیل رود را مشخص نمود، اما الگوهای قوم نگاری تهیه شده از معماری امروزی کوچ نشینان جیرفت کمک فراوانی به بازسازی ساختاری برخی فضاهای معماری سنگ چین در محوطه های پیش از تاریخی می نماید. این بازسازی حاکی از تداوم معماری سنگ چین دوران پیش از تاریخی تا دوران اخیر در منطقه جیرفت است. نمونه بسیار شاخصی از این تداوم فضای معماری امروزی به نام گُمَه است.
سازهای بادی تصویرشده برنگاره های دوره ساسانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای تجسمی تصویر سازی
- حوزههای تخصصی تاریخ گروه های ویژه باستان شناسی یاستان شناسی آثار هنری و بومی ملل
- حوزههای تخصصی هنر و معماری تاریخ هنر تاریخ هنر ایران پیش از اسلام هنر ساسانی
- حوزههای تخصصی هنر و معماری هنرهای زیبا هنرهای نمایشی موسیقی و آواز ایران و اسلام سازها
دوره ساسانیان از دوره های اعتلای هنر و تمدن در ایران پیش از اسلام است. در این دوره جایگاه هنر و هنرمند در مقایسه با دوره های پیش از خود، از شکوفایی قابل وصفی برخوردار شد. از جمله هنرهای این دوره، هنر موسیقی است که در دربار پادشاهی و درون جامعه مردم جایگاه به سزایی داشته است. از نشانه های ترویج و جایگاه موسیقی در دوره ساسانیان می توان به نگاره ها، سفرنامه های سیاحان غربی و اشاره های آنها به موسیقی عصر ساسانی در این زمان اشاره کرد.
نگاره های به جای مانده از عصر ساسانیان که به طور کلی بر روی نقش برجسته های سنگی، ظروف فلزی و دیوارنگاره ها مشاهده شده، از جمله مهم ترین منابع در خصوص مطالعه موسیقی و سازهای موسیقی در این دوره اند. در بعضی از این نگاره ها تصاویر همراه با شاخه های انگور و موجودات اسطوره ای در کنار یکدیگر قرارگرفته اند. در نگاره ها نوازنده ها در حال اجرای سازهای زهی، سازهای بادی، سازهای کوبه ای و سازهای خود صدا تصویر شده اند. از بین این سازها، سازهای بادی بعد از سازهای زهی بیشترین تصاویر را شامل می شوند.
نتایج حاصله از این پژوهش حاکی از آن است که سازهای بادی تصویر شده بر نگاره های این دوره شامل سازهای سیرینکس، نی دوتایی، مشتک، سرنا، کرنا و بوق است.