مقالات
حوزه های تخصصی:
رخداد بزرگ ترین زمین لغزش دنیا بر سطح تاقدیس کبیرکوه در مسیر شبکه زهکشی رودخانه های سیمره و کشکان تغییرات محیطی وسیع و دامنه داری را به جای گذاشته است. مهم ترین تغییرات ناشی از این لغزش مسدود شدن مسیر رودخانه های سیمره و کشکان و تشکیل دو دریاچه با عنوان بزرگترین و پایدارترین دریاچه های سدی دنیا است. مطالعات زمین باستان شناختی منطقه با کمک ابزارهای فیزیکی و مفهومی ، روش های آزمایشگاهی، نرم افزارهای رایانه ای و نیز استفاده از روش تحلیل آمار خوشه ای منجر به شناخت لغزش های چهارمرحله ای در سطح تاقدیس کبیرکوه و متعاقب آن تشکیل دریاچه های چهارگانه در محدوده دره سیمره و دریاچه تک مرحله ای در محدوده دره کشکان شد؛ از دیگر نتایج این مطالعات، آگاهی از وضعیت الگوهای استقراری محوطه های باستانی در هر یک از دوره های فراپارینه سنگی تا اسلامی در ارتباط با تشکیل این دریاچه ها و شناخت تغییرات مداوم الگوهای استقراری در ارتباط با نوسانات سطحی دریاچه های مذکور بود. بر اساس نتایج حاصل از تعیین سن رسوبات دریاچه ای، رخداد زمین لغزش اول کبیرکوه و تشکیل دریاچه های سدی سیمره و کشکان ۸۵۰۰۰ سال پیش بوده است. بنابراین، از دوره پارینه سنگی میانی تا دوران اسلامی، الگوی زیستگاهی منطقه تابعی از تغییرات محیطی حاصل از رخداد زمین لغزش کبیرکوه و شکل گیری دریاچه های سدی بوده است.
نقش عوامل زیست محیطی بر شکل گیری استقرارهای عیلامی منطقه میان کوه اردل با استفاده از GIS(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بخش میان کوه شهرستان اردل به سبب دارا بودن کوه های مرتفع، دره های عمیق و دشت های میان کوهی کوچک و با دارا بودن قابلیت استقرار و ایجاد مسیرهای کوچ عشایر توانسته است توجه کوچروان و یکجانشینان را به خود جلب نماید. بنابر اهمیت دوره عیلامی در این منطقه و کم شناخته بودن این دوره در مناطق کوهستانی شرق خوزستان، شناخت الگوی استقرار و تأثیری که محیط بر چگونگی شکل گیری و پراکندگی محوطه های این دوران داشته ضروری است. طی سه فصل بررسی که در این منطقه در سال های ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۰ انجام شد ۷۸ محوطه عیلامی شناسایی گردید. در این مقاله برآنیم تا عوامل زیست محیطی و نقش آن ها را در شکل دهی فضای زیستگاه های انسانی در دوره عیلامی بررسی ومطالعه نماییم. برای بررسی و ارزیابی تأثیر عوامل محیطی بر استقرارهای عیلامی، آن ها را بر اساس عواملی چون ارتفاع از سطح دریا، شیب، جهت شیب، فاصله از رودخانه و فاصله از مسیرهای ارتباطی در منطقه تحلیل آماری کردیم. برای یافتن ارتباط هر محوطه با هر عارضه طبیعی، آن ها را بر اساس نقشه پایه آن عارضه به چندین طبقه تقسیم کرده و میزان هم بستگی محوطه ها را با هر طبقه بدست آوردیم. بر این اساس، برای هر یک از عوامل زیست محیطی، یک نقشه GIS تهیه شد تا با توجه به خروجی های این نقشه ها، یه تجزیه و تحلیل آماری هر یک از عوامل زیست محیطی و نقش آن ها در شناخت الگوهای استقراری این منطقه پرداخته شود. مهم ترین عامل زیست محیطی مؤثر در شکل گیری استقرارها، فاصله از منابع آبی است. عوامل مهم دیگر فاصله با راه و جهت شیب هستند.
گمانه زنی تپه کلین کبود شهرستان مریوان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
شناسایی آثار زیادی از دوره اشکانی در شهرستان مریوان این شهرستان را به یکی از مهم ترین مناطق استان کردستان در جهت مطالعات آثار این دوره تبدیل کرده است. از این میان، تپه کلین کبود با مساحتی در حدود چهار هکتار و ارتفاع نه متر از سطح زمین های اطراف در دشت مریوان از جمله شاخص ترین محوطه های شناسایی شده دوره اشکانی در استان کردستان است. ابعاد قابل توجه تپه به عنوان یکی از بزرگترین محوطه های دوره اشکانی استان، موقعیت آن در مرکز دشت مریوان، دسترسی به راه های ارتباطی و منابع آبی و نیز عوامل دیگری از جمله به دست آمدن قطعات سفال شاخص این دوره نظیر خمره های دوره اشکانی نیز سفال های کلینکی در گمانه های کاوش شده و پراکنش زیاد قطعات آجر و جوش کوره در سطح محوطه نشان می دهد که تپه کلین کبود نمی تواند به عنوان استقراری معمولی از دوره اشکانی در دشت مریوان به حساب آید. گمانه زنی به منظور تعیین عرصه و پیشنهاد حریم تپه اولین قدم در راستای حفظ و صیانت این اثر کلیدی در راستای مطالعات آتی دوران تاریخی استان کردستان محسوب می شود.
مطالعه تطبیقی نقاشی های کوه خواجه با نقوش دیواری شهر دورااروپوس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
محوطه کوه خواجه در سیستان و شهر دورا اروپوس در سوریه امروزی، محوطه هایی شاخص در زمینه هنر نگارگری در دوران اشکانی به شمار می روند؛ با توجه به اینکه هنر نگارگری این دوره برای نخستین بار در این دو محوطه دیده می شود، این پرسش مطرح است که چه ارتباطی میان سبک هنری و نقش مایه های به کار رفته در این دو محوطه دیده می شود؟ هدف این پژوهش مقایسه تطبیقی نقوش دیواری کوه خواجه و نقاشی های شهر دورا اروپوس بوده و تمر آن، بیشتر بر روشهای هنری نقش مایه ها و مضامین به کار رفته در نقاشی های دیواری هر دو محوطه است. این پژوهش با استفاده از شیوه توصیفی - تطبیقی تکنیک های به کار رفته در نقاشی دیواری، نقش مایه ها و مضامین به کار رفته در دو محوطه را با یکدیگر مقایسه کرده و همچنین جهت یافتن سرچشمه هنری آنها سایر آثار باستان شناختی اشکانی و پیش از آن را نیز مورد مطالعه قرار داده و در نهایت، با تحلیل مفاهیم مرتبط، به جمع بندی مطالب پرداخته است. نتایج پژوهش نشان داد که باوجود تفاوت هایی به ویژه در انتخاب شخصیت ها و مضامین مذهبی در نقاشی های دورا ارپوس که متأثر از مفاهیم روم شرقی (بیزانس) است، نقاشی های هر دو محوطه در شیوه های هنری همچون تصاویر تمام رخ دورگیری و ژرف نمایی و در برخی موضوعات نقاشی همچون بهره گیری از کهن الگوه مانند شکار و صحنه بارعام شباهت هایی میان هر دو محوطه دیده می شود که همگی از هنر بومی ایران نشأت گرفته اند.
درویش احمد: نقش برجسته ای نویافته از دوره الیمایی در دامنه کوه منار (اندیکا، خوزستان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
طی برنامه بررسی و شناسایی آثار تاریخی و تدوین پرونده های ثبتی شهرستان اندیکا در تابستان سال ۱۳۹۴ نقش برجسته ای با نام درویش احمد شناسایی گردید این نقش برجسته که از جمله نقش برجسته های الیمایی است صحنه بزمی را به نمایش می گذارد. در این نقش برجسته فرد لمیده ای نشان داده شده که جامی در دست دارد. در پشت سر وی شیئی که احتمالاً تبر، گرز و یا شمشیر است، به همراه تک درختی حجاری گردیده است. شباهت موضوع و نقوش موجود در این نقش برجسته یادآور پیکره هرکول در بیستون است. از نظر سبک شناسی و موضوع این نقش برجسته قابل مقیاس با نقش برجسته های برد بت کوه تینا تنگ سروک II تنگ سروک IV، تنگ زیر (ایذه)، شیوند بردگوری جنگه سنگ ماهی و چوزه است و می توان آن را نهمین نقش برجسته شناخته شده با مضمون «صحنه بزمی» در گستره الیمایی دانست. اشتراکات فراوان این نه نقش برجسته با یکدیگر، که همگی بر روی سنگ های منفرد و در مسیر ایل راه های کهن ایجاد شده اند، تا حدودی آنها را از دیگر نقش برجسته های حوزهٔ الیمایی متفاوت می گرداند.
بررسی باستان شناسی بخش کردیانِ شهرستان جهرم، استان فارس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
کردیان یکی از بخشهای چهارگانه شهرستان جهرم است که در شرق و جنوب شرقی این شهرستان قرار دارد. بررسی باستان شناسی این بخش در تیرماه سال ۱۳۹۳ انجام شد که منجر به شناسایی ۵۷ اثر از دوره های مختلف گردید. آثار و محوطه های شناسایی شده شامل دو غار، نه برج دیده بانی، نه قلعه یک چهار طاقی، پنج کاروانسر، هفت تپه محوطه، هفت بند و پل، پنج آسیاب، پنج گورستان، چهار آب انبار، دو امامزاده و یک راه باستانی بود. از دوره پیش از تاریخ هیچ تپه محوطه ای شناسایی نشد. اولین استقرارهای تقریباً گسترده در منطقه، در دوره ساسانی شکل گرفته که به نظر می رسد، دلیل این امر کنترل منابع آب از طریق ایجاد بند و بست بر روی رودخانه های فصلی، زیر کشت بردن زمین های مرغوب و همچنین تجارت دریایی از طریق خلیج فارس بوده است. از دوره اسلامی نیز استقراهای پراکنده ای شناسایی شد که احتمالاً ساکنین آنها از قنات های مختلفی که در منطقه وجود داشته برای کشاورزی و باغداری استفاده می کرده اند. در دوره صفوی و با رونق گرفتن تجارت از طریق بنادر جنوبی مسیری که به سمت جنوب ادامه داشته و از بخش کردیان عبور می کرده، از پویایی زیادی برخوردار شده که وجود کاروانسراهای متعدد و توصیف جهانگردان خارجی بیانگر این امر است. به نظر می رسد، دسترسی به منابع آب، زمین حاصلخیز و قراگیری در مسیر کاروانی - تجاریی که به بندر عباس ختم می شد، در پراکنش محوطه ها و آثار بخش کردیان در دوره های مختلف نقش بسزایی داشته است.
پژوهشی مقدماتی بر سیمای اقتصادی کهگیلویه و بویراحمد در دوران اسلامی بر اساس شواهد باستان شناختی و منابع تاریخی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
منابع تاریخی و داده های باستان شناسی سهم مهمی در روشن نمودن اوضاع اقتصادی یک منطقه در دوران باستان دارند. امروزه جایگاه اقتصادی منطقه کهگیلویه و بویراحمد در دوران اسلامی بدلیل شمار اندک پژوهش های تاریخی و باستان شناسی کمتر شناخته شده است. بررسی اوضاع اقتصادی منطقه کوهستانی کهگیلویه و بویراحمد و تأثیر موقعیت جغرافیایی و طبیعی بر معیشت ساکنین آن در دوران اسلامی مهمترین هدف این پژوهش است. نتایج این پژوهش با بهره بردن از داده های بررسی های باستان شناختی و منابع نوشتاری کهن بدست آمده است. پژوهش حاضر به زیست بوم و سیستم معیشتی کوچ نشینان، شهرها به عنوان مراکز تجاری و راههای درون و برون منطقه ای به عنوان زیربنای توسعه تجارت و رونق اقتصادی این منطقه پرداخته است کهگیلویه و بویراحمد بدلیل تنوع آب و هوایی، کوهستانی بودن، رودخانه های متعدد و پوشش گیاهی متنوع، شرایط مساعدی را برای زندگی کوچ نشینی در طول تاریخ فراهم آورده است. شیوه معیشتی کوچ نشینی مردمان این منطقه طی سده های متأخر اسلامی، عمدتا مبتنی بر دامداری بوده است که افزون بر خودبسندگی در تأمین نیازهای ضروری، منجر به عرضه محصولات به شهرهای بهبهان اردکان شهرضا بنادر دیلم و گناوه و واردات برخی از نیازها از این شهرها می شد. بر اساس منابع تاریخی و شواهد باستان شناختی، این منطقه در دوران اسلامی شاهد پیدایش و رونق شهرهایی چون زیز، گنبد ملغان و دهدشت و دو مسیر برون منطقه ای خوزستان به فارس و خوزستان به اصفهان بوده است زیست بوم غنی نیز اهمیت راه های برون منطقه ای و شهرهای آن را دو چندان کرده بود، به طوری که محصولات این منطقه علاوه بر شهرهای همجوار به کشورهای دوردست نیز فرستاده می شد.
جلوه های شمنیزم در سلطانیه(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
به لطف پژوهش های قوم شناسی و زبان شناسی و نیز کشفیات باستان شناسی یک سده اخیر، امروزه دانسته های ما درباره شمن ها و آیین های شمنی بسیار جامع تر و فراگیرتر از گذشته است. پژوهشگران پیشینه چنین آیین هایی را به دوران پیش از تاریخ و گاه پارینه سنگی منتسب می کنند. بسیاری از صاحب نظران نیز بر این باورند که سرزمین آسیای مرکزی و نواحی پیرامون آن، خاستگاه اصلی شمن ها بوده است. اقوام مغولی یکی از شناخته شده ترین ساکنان این مناطق هستند که از دیرباز فرهنگی آمیخته به باورهای شمنی داشته اند. پس از استیلای مغولان بر سرزمین ایران در قرن هفتم هجری قمری، اگرچه آنان به تدریج به دین اسلام گرویدند، اما گرایش ها و گاه رجعت هایی نیز به باورهای اجدادی خود بروز می دادند که نشانه های آن را می توان کم وبیش در بقایای مادی برجای مانده از آنان ردیابی کرد. در این مقاله، به بررسی تحلیلی نمادها و نشانه های شمنی در سلطانیه، یکی از مهم ترین پایتخت های ایلخانان مغول، خواهیم پرداخت و مصداق های عینی چنین اعتقاداتی که در گنبد و دیگر فضاهای شهر سلطانیه منعکس شده را آشکار خواهیم کرد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که تأثیر آیین باستانی و شمنی مغولان چه در شیوه تدفین و چه در هنر و معماری اخلاف آنان در شهر سلطانیه، کم وبیش منعکس شده است.