مسعود باقرزاده کثیری

مسعود باقرزاده کثیری

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۰ مورد از کل ۱۰ مورد.
۱.

باستان سنجی در مطالعات میراث فرهنگی و هنر (تعاریف، گرایش ها و چالش های آینده)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: باستان سنجی میان رشته ای اصول علوم میراث فرهنگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۸۶ تعداد دانلود : ۲۱۴
توسعه و پیشرفتِ هر رشته، گرایش علمی یا رویکرد پژوهشی درگرو شناخت اهداف، گستره و حوزه های مطالعاتی آن است. بررسیِ اصول و مبانیِ اقداماتی ذیلِ مفهوم باستان سنجی؛ به عنوان یک رویکرد پژوهشی علمی و کمّیِ کارآمد درزمینه تحقیقات علوم میراث فرهنگی در دهه های اخیر ایران، به دلیل میان رشته ای بودن و کثرت موضوعات، چندان موردمطالعه دقیق قرار نگرفته است. به سبب آنکه دستیابی به این موضوع درگرو شناخت رویکردها و گرایش های باستان سنجی است، شناخت حدودوثغور و گستره این حوزه مطالعاتی به الزامی برای این گرایش علمی تبدیل شده است. آن چنان که می دانیم خاستگاه باستان-سنجی در غرب، حاصل ارتباط باستان شناسان با دانشمندان علوم پایه، فنی مهندسی و حتی پزشکی بوده است و در ایران تلاش شده که از همان بدو شکل گیری، این رشته وارداتی، با سایر علوم میراث فرهنگی همچون مرمت، باستان شناسی و موزه داری تلفیق شود و با حل مشکلات آن ها اقدام به پژوهش کند، ازاین رو بررسی حوزه های مختلف آن به عنوان اصل بنیادین باهدف ایجاد زبان مشترک میان متخصصان و دانشجویان و کارورزان ضروری به نظر می رسد و در مفهوم سازی عملکرد این رویکرد چندجانبه بسیار حائز اهمیت است. بنا بر مطالعات صورت گرفته، مهم ترین محورهای قالب و موردبحث این نوع پژوهش سنجه پذیر شامل موارد اصلی: سال یابی، ساختارشناسی منشأیابی، اصالت سنجی، شناسایی کاربری اشیاء و بازسازی فناوری های باستانی، دانش حفاظت و مرمت، دورسنجی و پیش یابی، باستان زیست شناسی، باستان زمین شناسی و دیرین اقلیم شناسی، سایبر باستان شناسی هستند که پژوهشگران این عرصه با شناخت هر چه بیشتر این حوزه ها می توانند دامنه فعالیت های پژوهشی خود را گسترش دهند. به علاوه مباحث جدی همانند: عدم تخصیص سرمایه مکفی در مطالعات میراث فرهنگی برای پژوهش های باستان سنجی، عدم ایجاد گفتمان کارآمد میان باستان شناسی و باستان سنجی، برنامه آموزشی باستان سنجی در دانشگاه های کشور و معضل ورود دانشجویان غیر مرتبط، عدم وجود بانک اطلاعات و داده های باستان سنجی و پراکنده بودن داده های علمی کشور، و درنهایت کیفیت انتشارات باستان سنجی، می توانند آینده باستان سنجی را در کشور با چالش مواجه کنند.
۲.

ساختارشناسی سنگ های خاکستری سیاه پایه ستون های کاخ هخامنشی چرخاب برازجان

کلیدواژه‌ها: برازجان کاخ چرخاب کاخ بردک سیاه کاخ سنگ سیاه پتروگرافی XRD XRF

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴۳ تعداد دانلود : ۴۶۷
آثار پایه ستون های سنگی هخامنشیان به واسطه وسعت قلمرو فرمانروایی، در مناطق مختلف ایران به ثبت رسیده است. بقایای این سبک معماری را در مجموعه آثار: پاسارگاد، تخت جمشید، نقش رستم، لیدوما و تُمب بت در فارس، آثار شوش در خوزستان، آثار سنگی هگمتانه در همدان، کاخ ریوی در استان خراسان شمالی و مجموعه کاخ های هخامنشی منطقه برازجان در استان بوشهر، می توان ملاحظه کرد. معادن استخراج سنگ های این بناها عمدتاً محلی تشخیص داده شده اند؛ با این حال، در استان بوشهر از دو معدن باستانی «پوزه پلنگی راهدار» و «تنگ گیر برازجان» می توان نام برد که از معدن پوزه پلنگی بیشترین استخراج و به کارگیری سنگ های سفید کرم رنگ برای کاخ های منطقه برازجان به ثبت رسیده است. مهم ترین پرسش های پژوهش پیشِ رو عبارتنداز این که، ساختارشناسی و ارتباط میان سنگ های سیاه-خاکستری به کار رفته در معماری هخانشی کاخ های برازجان چیست؟ اما جهت ساختارشناسی سنگ خاکستری-سیاه کاخ هخامنشی چرخاب برازجان، نمونه های این نوع سنگ از کاخ چرخاب برداشت گردید که این نمونه ها با نمونه های سنگ خاکستری-سیاه کاخ های بردک سیاه و سنگ سیاه برازجان مورد مقایسه قرار گرفتند. با بررسی های پتروگرافی مقاطع نازک به دست آمده از کاخ ها و آنالیز شیمیاییXRD و XRF روند ساختارشناسی نمونه سنگ های خاکستری-سیاه کاخ های هخامنشی منطقه برازجان وارد مرحله تازه ای گردید. نتایج مطالعات پتروگرافی حاکی از آن است که نمونه سنگ های خاکستری-سیاه کاخ چرخاب با نمونه کاخ سنگ سیاه و بردک سیاه با توجه به زمینه میکرواسپارایتی تا اسپارایتی و مقدار کم میکرایت، همچنین ساختار لایه لایه ای، با یکدیگر مطابقت دارند. همچنین ارزیابی نمونه های آنالیزی XRD و XRF این سنگ ها حاکی از آن است که نمونه های کاخ چرخاب و سنگ سیاه یکسان هستند. باتوجه به این که رد معدن کاری برای سنگ های خاکستری-سیاه در استان بوشهر تاکنون یافت نشده؛ بنابراین می توان ادعا کرد که این سنگ ها از یک معدن غیرمحلی ناشناخته، استحصال و استخراج شده اند.
۳.

کاربرد آنالیز ایزوتوپ های استرانسیوم استخوان و دندان در مطالعه پدیده مهاجرت های باستانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آنالیز ایزوتوپ های پایدار ایزوتوپ استرانسیوم محوطه تپه سیلوه پیرانشهر اسکلت انسان مهاجرت/جابجایی یا یکجانشینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۸۸ تعداد دانلود : ۵۴۲
یکی از سوالات مهم باستان شناسان، بررسی جابجایی ها و مهاجرت مابین گروه های انسانی گذشته است. روش رایج برای بررسی این مسائل مراجعه به مصنوعات و آثار به جا مانده از فرهنگ های پیشین و مقایسه ی تطبیقی فرم ها، نقوش و روش های تولید است که در میان فرهنگ های مختلف باستانی به کار رفته است و از این طریق به بررسی ارتباطات و روابط فرهنگی پرداخته می شود. در سه دهه ی اخیر آنالیز ایزوتوپ های استرانسیوم (Sr) موجود در نمونه های دندان و استخوان انسان (و حتی حیوانات) این امکان را فراهم ساخته است که مهاجرت و جابجایی های باستانی با روش جدیدی مورد مطالعه قرار گیرد. طبق بررسی های علمی 87Sr/86Sr در هر منطقه با توجه به عوارض زمین شناختی و جنس سنگ ها و رسوبات سحطی با 87Sr/86Sr مناطق دیگر متفاوت است. با مطالعه ی 87Sr/86Sدر نمونه های استخوان و دندان های اسکلت های تاریخی و مقایسه ی آن با میانگین نسبت زمین شناختی 87Sr/86Sr در منطقه می توان به بومی و یا مهاجر بودن نمونه اسکلت های مورد مطالعه پی برد. از آنجاییکه امروزه نیز مردمان منطقه پیرانشهر بدلیل نزدیکی به شهرهای اربیل و سلیمانیه عراق رفت و آمدهای زیادی دارند و طبق مطالعات صورت گرفته اغلب اهالی روستای سیلوه در طی یک قرن گذشته از کردستان عراق به این منطقه مهاجرت کرده اند خود این موضوع زمینه مساعدی جهت مطالعه مهاجرت ها و جابجایی های جوامع انسانی را فراهم می سازد. هدف از انجام این پژوهش استفاده از آنالیز ایزوتوپهای پایدار استرانسیوم موجود در نمونه دندان و استخوان اسکلت های بدست آمده از سایت حفاری تپه سیلوه پیرانشهر، به منظور تعیین بومی و یا مهاجر بودن آن هاست. برای نیل به این هدف 87Sr/86Sr موجود در نمونه ها اندازه گیری شد. با مقایسه نسبت ایزوتوپ های استرانسیوم امکان تعیین بومی یا مهاجر بودن نمونه ها فراهم گشت. نمونه های مورد مطالعه در این پژوهش نسبت های متفاوتی در آنالیز ایزوتوپ استرانسیوم نشان دادند که از این رو می توان همه نمونه ها را غیر بومی در نظر گرفت. البته این نظر فقط در مورد پنج نمونه مورد مطالعه بیان می شود و برای اظهار نظر در مورد سایت تاریخی پیرانشهر نیاز به مطالعه و آزمایش نمونه های بیشتری می باشد.
۴.

شناسایی اولین منابع ابسیدین در شمال غرب ایران جهت منشایابی منابع بومی آثار پیش از تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ابسیدین منابع بومی فلورسانس اشعه ایکس (XRF) معنبع تجرق بزقوش میانه منبع قزلجه بستان آباد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۸۸ تعداد دانلود : ۴۵۱
دست افزارهای ابسیدینی از فراوان ترین مصنوعاتی هستند که در محوطه های باستانی خاورمیانه و خاورنزدیک یافت می گردند. منشأیابی ابزارهای ابسیدین از موضوعات جذاب و مورد بحث در میان باستان شناسان و زمین شناسان است. از آنجایی که مطالعات فراوانی بر روی منشأیابی معادن ابزارهای سنگی ابسیدینی در مناطق همجوار ایران مانند آناتولی و قفقاز انجام گرفته است، لذا بخش های عمده ای از ایران به عنوان یک وقفه مطالعاتی در باستان شناسی خاورمیانه از بابت مطالعات منشأیابی ابزارها و معادن ابسیدین به شمار می آید. مطالعات اخیر ِمعادن و منابع ابسیدینِ ایران و نیز منشایابی ابزارهای سنگی فراوان ابسیدینی، زمینه مساعدی جهت ایجاد یک پایگاه اطلاعاتی و ترسیم افقی پژوهشی را برای مطالعات ابسیدین منطقه فراهم ساخته است. در این پژوهش با هدف معرفی گروه های جدید ابسیدینی در خاورمیانه و بخش ایران 10 نمونه ابسیدین از منابع شناسایی شده اخیر در منطقه تجرق میانه و قزلجه بستان آباد و اطراف کوه های بزقوش با استفاده از روش آنالیز pXRF به روش قابل حمل ارائه گردیده است. به نحوی که 8 نمونه از منبع ابسیدین تجرق میانه و 2 نمونه از منبع قزلجه شهریار بستان آباد انتخاب و مورد آنالیز قرار گرفتند. نتایج مطالعات و تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد سه گروه عمده جدید ابسیدین قابل تفکیک و شناسایی است که تحت عنوان گروه ابسیدینی A و B تجرق میانه و گروه منبع قزلجه شهریار بستان آباد معرفی می گردند. این یافته ها نخستین نمونه های ابسیدینی شناسایی شده ایران در ارتباط با منابع و منشایابی نمونه های تاریخی و باستانی هستند که زمینه ای جهت مطالعه و مقایسه این منابع با یافته های باستانی و منشاهای مختلف محتمل داخلی و خارجی را فراهم خواهند ساخت.
۵.

شناسایی رنگ دانه های آبی و قرمز به کاررفته در پنج نسخه خطی منسوب به دوره صفوی

کلیدواژه‌ها: رنگدانه SEM-EDX FTIR نسخه های خطی دوره صفوی شنگرف لاجورد مصنوعی سرنج

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳ تعداد دانلود : ۹
در این پژوهش، نوع و ساختار شیمیایی ۱۰ نمونه رنگ آبی و قرمز مربوط به پنج نسخه خطی دوره صفوی تعیین شده که هدف از آن شناسایی رنگ دانه های معمول در تذهیب آثار مکتوب هم عصر است. این مسئله در بحث فن شناسی مطالعات حفاظت و مرمت علمی و صحیح این آثار بسیار ارزشمند خواهد بود. در مرحله اول، بررسی تاریخی و کتابخانه ای در زمینه نوع و چگونگی تهیه رنگ های استفاده شده در نسخ خطی در دوره زمانی مد نظر انجام شد و در مرحله بعد، پس از نمونه برداری از نسخ و آماده سازی آنها، از میکروسکوپ الکترونی روبشی- طیف سنجی پراش انرژی اشعه ایکس (SEM-EDX) و طیف سنجی مادون قرمز تبدیل فوریه (FTIR) برای شناسایی رنگدانه ها استفاده شد. نتایج حاصل از بررسی و آنالیز رنگ های مطالعه شده، بیانگر این است که تمام نمونه رنگ های قرمز و آبی به کار رفته در این پنج نسخه، معدنی بوده اند. همچنین، نتایج نشان داد که رنگدانه های قرمز استفاده شده در این نسخ شنگرف (ورمیلیون)، اخرا و سرنج بوده و تمام رنگدانه های آبی آزمایش شده، لاجورد مصنوعی (اولترامارین) هستند. همچنین حضور نوار جذبی ضعیف در محدوده عدد موجی cm-۱ ۲۳۴۰ در طیف FTIR رنگ های آبی، نشان دهنده ی استفاده از نوع طبیعی اولترامارین است.
۶.

بررسی های ساختار یک برگ قرآن پوست نوشت متعلق به موزه قرآن و کتابت تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: قرآن پوست نوشت باستان سنجی شناسایی مرکب SEM-EDX FT-IR عکاسی ماورای بنفش

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۶۲ تعداد دانلود : ۵۳۱
قرآن های سده های اولیه اسلام که به خط کوفی و اکثراً بر روی پوست نگاشته شده اند از برجسته ترین آثار باقیمانده از آن دوران می باشند که در میان ملل مسلمان و حتی غیرمسلمان از اهمیت و ارزش والایی برخوردار بوده و هستند که همین حرمت و تبرک، گاه باعث حفظ و نگهداری و گاهی نیز، درنتیجه ی استفاده ی فراوان، باعث از بین رفتن آن ها شده است. اثر موردمطالعه در این پژوهش نیز، یک صفحه قرآن در موزه ی قرآن و کتابت شهر تبریز است که با وجود ارزش های تاریخی آن، تاکنون هیچ گونه مطالعه و بررسی آزمایشگاهی در مورد ویژگی های آن ازجمله، شناسایی قدمت و اجزای تشکیل دهنده ی آن صورت نگرفته است. در طی این پژوهش، جهت بررسی اصالت اثر از روش بررسی سطحی به روش بازتاب نگاری فرابنفش، برای تشخیص نوع و جنس سند، از روش طیف سنجی مادون قرمز تبدیل فوریه (FTIR)، برای تعیین گونه ی جانوری مورداستفاده از مشاهدات میکروسکوپی به وسیله لوپ دیجیتال و همچنین، مطالعه مقطع عرضی پوست با استفاده از میکروسکوپ الکترونی روبشی (SEM) و درنهایت، جهت شناسایی مرکب های به کاررفته، از طیف سنجی پراش پرتوایکس (SEM-EDX) بهره گرفته شده است. نتایج حاصل نشان دادند که بستر این اثر از جنس پوست بوده و پوست مورداستفاده از گونه ی پوست گوسفند است. در مورد مرکب سیاه، با توجه به وجود مس با درصد بالا در ترکیب، استفاده از مرکب مطوّس مطرح می شود. همچنین در مورد مرکب قرمز نیز با توجه به میزان جیوه و سولفور، احتمالاً از رنگ شنگرف در این مرکّب استفاده شده است. نتایج حاصل از ارزیابی اصالت اثر نیز حاکی از آن است که هیچ گونه خطوط پاک شده و یا افزوده شده ای در این اثر مشاهده نمی شود که درنتیجه، می توان ادعا کرد که اثر عاری از هرگونه جعل در متن و امضا است.
۷.

شناسایی ساختار رنگ سفالینه های دوره مفرغ متأخر شرق دریاچه ارومیه؛ بر مبنای نمونه های کؤل تپه عجب شیر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: SEM-EDX XRD FT-IR رنگدانه های آهن دار سفال منقوش کؤل تپه دوره مفرغ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۵۶ تعداد دانلود : ۴۶۴
یکی از جنبه های مطالعاتی بر روی سفال و سفالگری دوره باستان، مطالعه و شناسایی مواد و ترکیبات رنگی به کاررفته در تزئینات سفالینه ها است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر شناسایی پایه و ترکیب شیمیایی رنگ های مورد استفاده در تزئین پنج نمونه از سفالینه های منقوش دوره مفرغ متأخر شرق دریاچه ارومیه (نمونه های موردی کؤل تپه عجب شیر) از طریق مطالعات آزمایشگاهی است. جهت تعیین ساختار رنگ ها و نیز شناسایی آنیون ها و کاتیون های موجود در آن ها، از طیف سنجی مادون قرمز تبدیل فوریه (FR- IR) استفاده شد و مشخص گردید که منشأ رنگ ها معدنی و ترکیبی از اکسید های آهن است. به منظور آنالیز عنصری نمونه رنگ ها و بررسی ساختار و ترکیب شیمیایی آن ها از میکروسکوپ الکترونی روبشی مجهز به طیف سنجی پراش انرژی پرتوایکس (SEM-EDX) استفاده گردید که حضور عنصر آهن را در کنار دیگر عناصر تشکیل دهنده بدنه سفال نشان داد. درحالی که نتایج حاصل با نتایج طیف های FT-IR همخوانی داشتند درنهایت به منظور تأیید و تکمیل داده ها، نمونه ها با روش پراش پرتوایکس (XRD) مورد مطالعه قرار گرفتند که نتایج به دست آمده حاکی از آن است که رنگدانه های به کاررفته در تزئین سفالینه ها، معدنی و ترکیبی از آهن (اوژیت) بوده و ازآنجاکه در اطراف دریاچه ارومیه کانه های آهن وجود دارند بنابراین می توان گفت که برای ساخت رنگ از محیط اطراف خود استفاده می نموده اند.
۸.

باستان کانی شناسی سفالینه های عصر مفرغ کؤل تپه عجب شیر، شرق دریاچه ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پتروگرافی XRD کؤل تپه عجب شیر سفالگری سنت کورا-ارس سفالگری سنت ارومیه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۳۷ تعداد دانلود : ۶۰۲
در تبیین باستان شناسی عصر مفرغ شمال غرب فلات ایران ظهور سفال های دست ساز خاکستری-سیاه در گونه های مختلف آن نماینده ی حضور فرهنگ تازه وارد موسوم به کورا-ارس است. از طرف دیگر، سنت سفالی ارومیه متعلق به مفرغ پایانی، بعد از افول سنّت فرهنگی مفرغ قدیم یا کورا-ارس، بازگشت سنّت های سفالگری به نوع سفال های نخودی منقوش است. در پژوهش حاضر، نمونه سفال های خاکستری-سیاه دوره مفرغ قدیم سنت کورا-ارس و سفال های نخودی-منقوش دوره مفرغ پایانی سنّت ارومیه، مورد مطالعه قرار گرفت؛ این نمونه ها در بررسی سطح الارضی محوطه ی کؤل تپه ی شهرستان عجب شیر جمع آوری شده بودند. با مطالعه ی ماتریکس این تعداد نمونه، به بررسی وجوه مشترک موجود در ساختار سفال سبک کورا-ارس و سفال سبک ارومیه، با بهره گیری از روش پتروگرافی و مشاهده ی مقاطع نازک با میکروسکوپ پلاریزان و نیز استفاده از روش های XRD و FT-IR، پرداخته شده است. در این راستا، تلاش شد از طریق شناسایی فناوری ساخت سفال و ترکیب مواد تشکیل دهنده و سپس مراجعه به اطلاعات منابع زمین شناسی منطقه مورد استفاده، مشخص گردد که این سنّت های سفالی بومی هستند یا غیربومی. با توجه به این که در توالی لایه های کؤل تپه ی عجب شیر، هم آثار مفرغ قدیم و هم آثار مفرغ جدید وجود دارد، به نظر می رسد این محوطه محل مناسبی برای کنکاش در مسئله ی گسستگی سنّت های فناورانه سفالگری و نیز بررسی موضوع بومی یا مهاجر بودن سبک سفال ارومیه، به روش باستان سنجی است. نتایج مشاهدات میکروسکوپی مقاطع نازک و آنالیز XRD و FT-IR نمونه ها و تطبیق این نتایج با مقیاس های کانی نگاری موجود از منطقه نشان داد که هر دو مجموعه سفال کورا-ارس و سفال سبک ارومیه به دست آمده از کؤل تپه ی عجب شیر، منشأ یکسانی دارند و لذا مربوط به خود منطقه و تولید محلی هستند.
۹.

شناسایی الیاف کاغذهای تاریخی جهت امکان سنجی تاریخ گذاری نمونه های مجهول(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نسخ خطی تاریخ گذاری FT-IR شناسایی الیاف معرف های رنگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۴۹ تعداد دانلود : ۱۲۳۰
کاغذهای تاریخی علاوه بر ارزش زیبایی شناسی و موزه ای، دارای ارزش فرهنگی و علمی فراوانی می باشند که نشان دهنده پیشرفت فن آوری های موجود یک جامعه در ادوار مختلف هستند. با مطالعه ساختار مصنوعات آثار کاغذی می توان به تحولات جوامع بشری در زمینه های اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی پی برد. در میان برخی از آثار کاغذی، نسخ خطی وجود دارند که تاریخ کتابت آن ها مشخص نیست. در پاره ای از مواقع این آثار دارای ارزش خاص و محتوایی ویژه ای هستند اما به دلیل عدم شناخت تاریخ کتابت آن ها، از ارزش استنادی آن ها کاسته می شود. بنابراین شناخت اصالت این گونه نسخ نیازمند تحلیل های فنی و ساختاری جهت تاریخ گذاری آن ها است. روش های تجزیه کمی و کیفی و شناسایی مواد آلی که کاغذ هم جزء آن ها محسوب می شود می توانند به شناخت ساختار آن ها و در نتیجه تعیین زمان احتمالی تهیه کاغذ و یا زمان استفاده از آن به عنوان یک اثر فرهنگی منتهی شوند. امروزه با توجه به پیشرفت علم و فناوری، از روش های علمی و دقیقی مانند سالیابی رادیوکربن برای تاریخ گذاری مواد آلی همچون آثار کاغذی استفاده می شود. متأسفانه امروزه امکان استفاده از این روش در کشور ما به دلیل پرهزینه بودن و عدم دسترسی گسترده، برای بسیاری از کارشناسان وجود ندارد. در این کار پژوهشی سعی شده است با بررسی و شناسایی الیاف مورد استفاده در تهیه کاغذهای تاریخی، علاوه بر شناخت مواد پرکاربرد در یک دوره زمانی مشخص، امکان سالیابی غیرمستقیم مواد کاغذی بر اساس این روش نیز مورد مطالعه قرار گیرد. جهت نیل به این هدف از سه روش شناسایی با استفاده از معرف های رنگی، مشاهدات میکروسکوپی و آنالیز طیف سنجی مادون قرمز تبدیل فوریه (FT-IR) استفاده شده است. با بررسی نتایج به دست آمده مشخص شد الیاف کتان به همراه کنف بالاترین میزان کاربرد را در نمونه های مورد مطالعه با تاریخ کتابت مشخص داشتند که با مقایسه این نتایج با نتایج بررسی نمونه های بی تاریخ، هم خوانی خوبی مشاهده شد.
۱۰.

شناسایی و تحلیل بستر آثار سفالی بر مبنای بقایای محیط دفن (بررسی موردی سفالینه های خاکستری منسوب به عصر آهن)

کلیدواژه‌ها: بستر عصر آهن پتروگرافی سفال خاکستری پلاسمای جفت شده القایی ICP-OES کروماتوگرافی یونی IC

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تاریخ گروه های ویژه باستان شناسی یاستان شناسی آثار هنری و بومی ملل
  2. حوزه‌های تخصصی هنر و معماری هنرهای کاربردی هنرهای صناعی تزئینی وغیره ایران و اسلام سفال، کاشی و ...
تعداد بازدید : ۱۶۷۶ تعداد دانلود : ۸۲۵
در پژوهش حاضر سعی شده است تا به وسیله ی مطالعات آزمایشگاهی بستر و محیط دفن احتمالی پنج نمونه سفال خاکستری عصر آهن متعلق به موزه ی ایران باستان مورد شناسایی قرار گیرد. به همین منظور با شناسایی و اندازه گیری میزان عناصر موجود در رسوبات و بدنه ی سفالی نمونه ها با استفاده از دستگاه طیف سنج نشری پلاسمای جفت شده ی القایی (ICP-OES) سعی در شناخت بستر احتمالی آن ها شد. همچنین برای شناسایی آنیون های موجود در رسوبات سفالینه ها، از دستگاه کروماتوگرافی یونی (IC) استفاده گردید. نتایج نشان دادند که میزان عناصر موجود در نمونه MB-1 و MB-2 و نیز هم بستگی معنی دار برخی از عناصر خاص بیش ترین نزدیکی را به بستر قبرستان دارد. همچنین، بر اساس غلظت بالای کربنات کلسیم در تجزیه ی شیمیایی رسوبات نمونه MB-3 می توان آن را به بافت آشپزخانه و یا کف منطقه ی مسکونی نسبت داد. در مورد نمونه های MB-4 و MB-5 نیز که نتیجه ی شناسایی عناصر حاکی از بستر همسان برای آن هاست وجود عناصری نظیر پتاسیم، منیزیم، آهن، تیتانیوم و هم بستگی مثبت آن عناصر با یکدیگر و نیز هم بستگی منفی پتاسیم و منیزیم با سیلیسیوم نشان دهنده ی بافت های مرتبط با آتش، چون اجاق و کوره است. نتایج مطالعات میکروسکوپی نوری پلاریزان (PM) نیز نشان داد که همبستگی و شباهت ساختاری نزدیکی بر مبنای نوع تمپر با سفالینه های خاکستری عصر آهن دارند که تمپر به کار رفته در زمینه ی رسی تمامی نمونه های مورد مطالعه معدنی بوده و بافتی نسبتاً یک دست و همگن دارند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان