فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۸٬۰۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
بعد از بسته شدن مدرسه آتن در سال 529 میلادی داماسکیوس و شش تن از فیلسوفان نوافلاتونی دیگر در سال 531 آتن را به قصد دربار خسرو انوشیروان ترک گفتند. اما پس از امضای عهدنامه بین خسرو و یوستی نیانوس در سال 532 میلادی از تیسفون نیز بیرون رفتند. چرا که از مفاد این قرارداد، تضمین آزادی و امنیت کامل برای این فیلسوفان بود. شاید مهم ترین نتیجه ی مهاجرت نوافلاتونیان به قلمرو شاهنشاهی ساسانی، سرنوشت این مکتب فلسفی پس از بازگشت شان باشد. در این باره که این فیلسوفان بعد از ترک تیسفون به کدام منطقه رفتند، و آیا حوزه ای فلسفی تشکیل دادند، یا پراکنده شدند، پرسش ها بسیار است. فرضیه برخی پژوهشگران این است که فیلسوفان مورد نظر، پس از پیمان صلح ساسانیان با امپراتوری روم، به منطقه ی حران در سوریه رفتند و کار فلسفی خود را در این منطقه پی گرفتند، به طوری که هسته ی اولیه ی حوزه ی فلسفی حران را تشکیل دادند. در دوره های بعد، اندیشه فلسفی حوزه ی حران به بغداد نیز رسید که می توان این حوزه را حلقه ی اتصال فلسفه ی یونانی با فلسفه ی عربی دانست. پژوهش حاضر، این فرضیه را از آن جهت قابل توجه تر یافته است که می تواند توضیح دهنده ی برخی پرسش های مهم دیگر در تاریخ اندیشه نیز باشد.
بررسی و تحلیل نمودهای فرهنگ پایداری در تاریخ جهانگشای جوینی
حوزههای تخصصی:
تاریخ جهانگشای جوینی، اثری ادبی تاریخی است که ظهور چنگیز و احوال و فتوحات او و حوادث پس از آن تا دوره ظهور ایلخانان و فتح بغداد از قسمت های اساسی این تاریخ می باشد. در این مقاله تلاش شده است از طریق بررسی لفظی و محتوایی اثر به این سوال پاسخ داده شود که جایگاه تاریخ جهانگشای جوینی در ادبیات پایداری چیست و آیا می توان آن را یکی از آثار حوزه پایداری به شمار آورد؟ تدقیق در بخش های مختلف متن و بررسی میزان تطبیق کلام با مؤلفه های اصلی ادبیات پایداری نشان می دهد در این اثر که در قرن هفتم هجری، عطاملک جوینی با کلامی استوار و هنرمندانه خلق کرده است، جلوه هایی گوناگون از فرهنگ پایداری و مقاومت یافت می شود؛ جلوه هایی که در لفظ و سطوح مختلف معنا بروز یافته اند، بطوری که در بخش های گوناگون آن از مقاومت ها و ایستادگی های مردم در برابر سیل خانمان برانداز مغول نشانه ای می توان یافت و خود نویسنده نیز همپای این جریان پایداری به شیوه های بدیع و در اغلبِ موارد پنهان به مقاومت و ظلم ستیزی می پردازد. از دید پژوهش حاضر با توجه به نتایج به دست آمده، آمیختگی این اثر با فرهنگ پایداری و فنون مختلف بکار گرفته شده در متن برای خارج شدن آن از تاریخ-نگاری صرف، به حدّی است که می توان، تاریخ جهانگشا را از متون ادبیات پایداری و عطاملک جوینی را از نویسندگان این عرصه معرفی نمود.
آل مسافر و تشیع در دیلم و آذربایجان در قرن چهارم هجری
حوزههای تخصصی:
آل مسافر (سالاریان یا کنگریان)، از جمله حکومت های قرن چهارم هجری است که در دیلم شکل گرفت و حاکمیت خود را به شمال غرب ایران بسط و توسعه داد. تاریخ این حکومت، که به دو شاخه دیلم و آذربایجان تقسیم گشته است، به طور کامل و واضح شناخته نشده است و گمان می رود آخرین حاکمان آل مسافر توسط اسماعیلیان الموت از بین رفته باشند. آل مسافر، اعتقادت شیعی اسماعیلی، از گونه قرمطی آن، داشتند و به امامت خلفای فاطمی وقت، معتقد نبودند. سکه-ای از آن ها برجای مانده که شعائر حک شده بر آن، نشان دهنده این اعتقاد آل مسافر است. گزارش هائی از حضور زیدیان در مناطق تحت حاکمیت مسافریان و همچنین بروز و ظهور حرکت ها و رسوم مبتنی بر فرهنگ انتظار در مناطق تحت حاکمیت آن ها در دست است. پژوهش حاضر درصدد است با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و مطالعات کتابخانه ای، جلوه های بروز و ظهور تشیع در دوران آل مسافر را تبیین و بررسی نماید.
پژوهشی درباره کاربرد مواد خوراکی در رساله های برجای مانده آشپزی از روزگار صفویه: مطالعه موردی «کارنامه» و «ماده الحیوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محتوای آنچه انسان در طول زندگی روزمره به عنوان مواد خوراکی به کار می گیرد، نقش مهمی در زندگی و تندرسی او دارد. چنانکه غلبه گونه ای ویژه از مواد خوراکی مانند گوشت قرمز، روغن یا از سوی دیگر حبوبات و سبزیجات می تواند کیفیت خوراک او را نشان دهد. این مقاله در تلاش است تا با استفاده از مطالب دو رساله آشپزی برجای مانده از ایران عهد صفوی (شاه اسماعیل اول و شاه عباس اول) ضمن استخراج نوع مواد خوراکی گوناگون در هر دو رساله، غلبه گونه های مواد خوراکی را مشخص نموده و به سپس به مقایسه آنها با یکدیگر بپردازد.
پرسش این تحقیق عبارت است از اینکه چه تفاوتی در به کارگیری دسته های مواد خوراکی در هر دو رساله دیده می شود و در این میان چه موادی بیشتر به کار رفته است؟ به نظر می رسد، تفاوت محسوسی در به کار گیری مواد خوراکی در هر رساله دیده می شود و از جمله گوشت قرمز و حبوبات بیشترین کاربرد را در مواد خوراکی در هر دو رساله داشته است. یافته ها نشان می دهد، آشپز دوره شاه عباس اول در مقایسه با آشپز دوره شاه اسماعیل اول در خوراک های معرفی شده خود از گوشت قرمز کمتر و از حبوبات بیشتر استفاده می کرده است.
بررسی و مطالعه سفال های اشکانی شهرستان هرسین، بخش مرکزی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۵
69 - 87
حوزههای تخصصی:
شهرستان هرسین یکی از مناطق زاگرس مرکزی است که دارای شرایط جغرافیایی و زیست محیطی مناسب مانند کوه ها، دره ها و منابع آبی فراوان برای تشکیل استقرار است. شواهد و یافته های باستان شناسی نشان می دهند که در دوره اشکانی، این منطقه مسکونی بوده است. در پژوهش پیش رو، این منطقه به دقت مورد مطالعه قرار گرفت و تعداد ۳۰ محوطه شاخص اشکانی با سفال ها و داده های شاخص معرفی و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در مجموع، تعداد ۳۵۰ قطعه سفال نمونه برداری شد که ۲۵۰ قطعه مربوط به دوره اشکانی و مابقی مربوط به ادوار پیشین و پسین بودند. در این مقاله، اطلاعات موجود پیرامون سفالینه های اشکانی منطقه ارائه شده و سپس، از طریق مطالعات مقایسه ای و گونه شناسی سفال ها، مشخص شد که داده های فرهنگی منطقه با نمونه سفال های هم زمان کدام مناطق زاگرس مرکزی شباهت دارند. ملاک شناسایی و طبقه بندی سفال ها، طبقه بندی ارائه شده برای سفال اشکانی طبق نظر ارنی هرینک است. بر طبق مطالعات انجام شده، سفال های اشکانی زاگرس مرکزی شامل گونه هایی خاص هستند که در اکثر محوطه های اشکانی منطقه شناسایی شده اند. مطالعه سفال اشکانی منطقه، نشان از همگونی سنت سفال گری منطقه با بسیاری از مناطق زاگرس مرکزی دارد که ارتباط فرهنگی و تجاری را می توان حاصل این همگونی دانست. منطقه هرسین نیز از این رویه جدا نبوده و سفال های آن با اکثر نقاط زاگرس مرکزی مشابه بودند. گونه های سفالی شاخص منطقه در دوره اشکانی را می توان در چهار گروه ساده، جلینگی، منقوش و لعاب دار طبقه بندی نمود.
پرستش میترا در ایران پیش از ساسانیان
حوزههای تخصصی:
دین مهر، آیین رازآمیز میترا، فرقهٔ میترا یا میتراییسم از اواخر سده نوزدهم میلادی جای مهمی را در پژوهشهای باستانشناسی و تاریخِ دین به خود اختصاص داده است. از آنجا که میترا به عنوان خدای مورد ستایش پیروان این فرقه رومی به نظر اکثریت قریب به اتفاقِ پژوهشگران، یک خدای هندو-ایرانی است، از آغاز این اندیشه به اذهان آمده و هنوز هوادار دارد که نه فقط خدا یا قهرمان آن فرقه، که کل این کیش شاید پیش از انتشار در روم، در کشور همسایه شرقی، یعنی شاهنشاهی ایران که مردمانش از سده ها پیش ایزدی با نام «میترا» را بسیار خوب می شناختند، وجود داشته است. مشکل اینجاست که هرچه قدر در قلمرو امپراتوری با نبودِ متن در مورد خودِ میترا روبرو هستیم، در قلمرو ایران، با کمبودِ مدارک و شواهد هنری و مادی مواجه می شویم. برای شناخت میترا در ایران جدا از شناخت این ایزد در الاهیات مردمان آریایی، باید تحولات دینی ایرانیان با تمرکز بر ستایش میترا را از نظر گذراند. آنگاه می توان به تطبیق آن با فرقه میترا در روم پرداخت.
طنزپردازان و شیوه های طنزپردازی در ایران عصر سلجوقیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در ایران عصر سلاجقه، طنز، به عنوان خنده طعنه آمیز به مسائل گوناگون جامعه به کار می رفته است. در تاریخ نگاریِ مدرنِ ادبیاتِ ایرانِ اسلا می ، طنزپردازی به همان معنای امروزین «قصد نقد اجتماعی سیاسی»، فعالیتی ادبی تعریف شده است که عمدتا توسط شعرا در قالب یک نوع ادبی خاص انجام و ترویج می شده است. علی رغم این نگرش عمدتاً ادب انگارانه و ژانری به طنز، اگر مفهوم طنز را فراتر از معنای کنونی آن، «بیان هنری اجتماع نقیضین» درنظر بگیریم، آنگاه باید گفت معنا و موضوعات طنزآمیز در فرهنگ ادبی جامعه ایران دوره میانه چه جایگاه و تنوعی داشته است؟ مساله مقاله حاضر بررسی فرهنگ طنزپردازی در جامعه ایران اسلا می دوران حکمرانی سلجوقیان با توجه به انواع گروه ها و نیز شیوه های بیانی و کاربرد آن است که با روش تاریخی انجام گرفته است. دستاورد مقاله نشان می دهد علاوه بر شاعرانی که در تاریخنگاری مدرن ادبیات فارسی به مثابه مُرَوِّجان نقد اجتماعی در ژانر ادبی طنز برجسته شده اند، اقشار گوناگون جامعه شامل مردمان عادی، دلقکان، صوفیان، علما و کارگزاران حکومت نیز برای بیان طعنه آمیز موضوعات مختلف جامعه به شکلی خنده دار، شیوه های بیانی گوناگون طنزپردازی رایج در «فرهنگ ادبی عامه» را درباره طیف وسیعی از موضوعات به کار می بردند و مقصود خود را در قالب مفاهیم طنزپردازانه و شیوه های ادبی از تحقیر تا تحامق بیان می کردند.
بررسی مولفه های فرهنگی تاثیرگذار بر تاریخ نگاری ابو علی مسکویه رازی (421-325 ق.)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت مولفه های فرهنگی تاثیرگذار بر تاریخ نگاری مسکویه، مستلزم آن است که وی را نه صرفا در پیوند انتزاعی با حکمت عملی، بلکه در پیوند انضمامی با بستر تاریخی یعنی از منظر فرهنگی و پایگاه سیاسی و اجتماعی وی به عنوان درباری تحلیل کنیم تا تاریخ نگاری او را در این مناسبات درک کنیم. بر این اساس در مقاله حاضر، از نظریه تاریخ گرایی نوین استفاده شده است. مطابق این نظریه، منتقد تاریخی در خوانش متون، دنبال کشف علل و داده های جدید نیست، بلکه در پی تفسیر و شناخت دلالت های فرهنگی در متن تاریخ نگاری است. مسکویه به عنوان کاتب، فیلسوف یا مورخ، لاجرم جزیی از فرهنگ دوره است که «تجربه زیسته» او باید در درون آن شناخته شود. بر اساس یافته های مقاله حاضر، تاریخ نگاری این مورخ عصر آل بویه، متاثر از مولفه های فرهنگی در هم تنیده شامل «تجربه سنت و تقرب به دربار»، «فرهنگ دبیری» و «فرهنگ اندرزنامه ای و حکمت عملی» در پیوند با قدرت بوده است. مقاله حاضر گامی اولیه در این راستاست.
مناسبات فکری دو حوزه علمی تشیع قم و اهواز در قرنهای دوم و سوم هجری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
قم، کوفه و بغداد به عنوان کانونهای اصلی فعالیتهای علمی شیعیان در قرن دوم تا چهارم هجری، جایگاهی ویژه در مطالعات شیعه پژوهی دارند. اما «حوزه علمی اهواز» هم به عنوان یکی از مدارس مهم و کهن شیعه در ایران شایسته یادکرد است که به استناد منابع تاریخی، حدیثی و تراجم، نمایندگان قدرتمند و مشهوری در تاریخ فقه و حدیث شیعه داشته است. این مقاله بر آن است با نگاهی تاریخی و پس از مروری بر ریشه های تشیع اهواز، جایگاه حوزه علمی اهواز را در حفظ و گسترش مکتب اهل بیت(ع) از طریق واکاوی رابطه علمی بین قم و اهواز بنمایاند. این رابطه در قالب مهاجرت برخی علما از اهواز به قم و برعکس، مراودات علمی بین دو خاندان بزرگ «آل مهزیار اهوازی» و «اشعریان قمی» و حضور برخی از اصحاب و وکلای خاص امامان(ع) در این دو مرکز بروز یافته است.
بازشناسی توحیدخانه در ایران عهد صفوی: زوال نظام خانقاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توحیدخانه به عنوان یک نهاد معنوی و اجرایی وابستگی های منحصر به فردی با تاریخ فکری- سیاسی صفویان در ایران دارد. چنانکه طلوع و غروب آن اصطلاح را تنها باید در میان متون همان دوره جستجو کرد. پیش از اقتباس و انتشار این اصطلاح در جامعه صفوی، به رغم ساختار فارسی و عربی آن، بیشتر در فرهنگ عثمانی معنا و گسترش یافته بود. بر همین اساس توحیدخانه رابطه جداناپذیری با فرهنگ تصوف و قلندری در آناتولی داشت و در قرون متمادی مستقلانه و به دور از هیجان ها و ارتباطات سیاسی فعالیت می کرد. اما صفویان از نقطه پیدایش حکومت با عاریت گرفتن مفهوم توحیدخانه به تأسیس عبادتگاه دیگری غیر از خانقاه اردبیل در پایتخت های سیاسی خود و شهرهای ایران اندیشیدند و برای آن در ساختار حکومتی خود شبه نهادی را به وجود آوردند که در سازوکار آن اصولی همچون نظارت بر عملکرد صوفیان، ایجاد وحدت رویه در بلاد مختلف، آشناسازی صوفیان با فرهنگ و سنت مذهب رسمی، اجرای رسوم طریقتی در همسویی با تشیع و حفظ و تقویت رابطه ایمانی صوفیان با شاهان صفوی پیش بینی شده بود. این کنشِ حکومتی به تدریج طریقت صفویه را از سنت و نظام خانقاهی جدا ساخت و توحیدخانه مروج آداب و رسومی گردید که تنها ذکر و ثنا در پایداری حقوق الهی پادشاهان صفوی در سلطنت و مذهب داری برای صوفیان قزلباش جزو اصلی ترین عبادات طریقتی و معنوی آنان شناخته می شد. صفویان آگاهانه در سایه توحیدخانه به ستیز با نظام خانقاهی برآمدند بدون آنکه به نیازهای احتمالی خود در جذب توانمندی های صوفیان در سال های سخت اندیشیده باشند. پژوهش حاضر با چنین رویکردی به بازخوانی روایات تاریخی در فراز و فرود مفهوم توحیدخانه در عهد صفوی می پردازد.
مطالعه تطبیقی «گلستان هنر» و «مناقب هنروران»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دوره صفویه عصر شکوفایی هنرهای زیبای ایران به شمار می رود. در این عصر هنرمندان فراوانی با تشویق پادشاهان در سراسر قلمرو صفویه مشغول به کار بودند. همین امر باعث شد آثاری نگاشته شود که به شرح حال خوشنویسان و هنرمندان اختصاص داشته باشد. «گلستان هنر» اثر قاضی منشی احمد قمی (953- ح1015ق.) یکی از رساله های مهم عصر صفویه به شمار می رود و از معدود منابع مستقلی است که اطلاعات ارزشمندی درباره خوشنویسان، نگارگران و تذهیب کاران عصر صفوی ارائه می دهد. مؤلف با نگرشی نو در تاریخ تذکره نویسی ایران جزئیات فراوانی از هنرمندان عصر صفویه را بازگو می کند. از سوی دیگر، «مناقب هنروران» کتابی است که مصطفی عالی افندی (948-1008 ق.) آن را یک دهه قبل از نگارش «گلستان هنر»، در سرزمین عثمانی به نگارش درآورد. این دو اثر شباهت ها و تفاوت هایی با یکدیگر دارند که قابل تأمل است. پژوهش حاضر بر آن است تا با روش توصیفی-تحلیلی ضمن تبیین زمانه و زندگی نویسندگان دوکتاب، به بررسی انتقادی مباحث مندرج آنها بپردازد.
نقش ایرانیان در توسعة مکتب کتاب آرایی بغداد عثمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بغداد در سدة دهم هجری سرزمینی حدفاصل دو قدرت سیاسی مهم در منطقه بود؛ دولت عثمانی و دولت صفوی. به تدریج در نیمة دوم این قرن، پایه های قدرت دولت عثمانی در بغداد استوار شد. بغداد که پیش از این، تحت حمایت ایرانیان، پیشینه ای دیرینه در برپایی کارگاه های هنری و خلق نسخ مصور باشکوه داشت، در این دوره شکوفایی دوباره یافت. گرد آمدن هنرمندان و اصحاب هنر در بغداد، زمینة شکل گیری مکتبی جدید در کتاب آرایی را فراهم آورد که امروزه با نام مکتب کتاب آرایی بغداد عثمانی شناخته می شود. پرسش این است که ایرانیان تا چه اندازه در پیشرفت مکتب کتاب آرایی بغداد عثمانی تأثیرگذار بوده اند؟ پژوهش پیش رو با رویکردی تاریخی و روشی تحلیلی به بررسی موضوع می پردازد. این بررسی نشان داد که حضور و فعالیت استادان ادب و هنر ایرانی در بغداد، تأثیر بسیاری بر شکل گیری و گسترش مکتب کتاب آرایی بغداد و نوع آرایش کتاب ها در عصر حاکمیت عثمانیان داشته است.
پارت و خراسان در دوره ساسانی: پژوهشی در جغرافیای تاریخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی پیشینه تاریخی سرزمین های ایرانی در دوره باستان، به روشن بودن زمینه جغرافیایی آن ها بسیار وابسته است. در این میان ابهام در موقعیت ایالات/نواحی ایران می تواند به پریشانی و جابجایی رویدادهای تاریخی، و در نتیجه بر تحلیل پیامدهای آن ها تأثیر بگذارد. ابهام در جایگاه پارت در دوره ساسانی، نمونه روشنی است که سبب آشفتگی در توصیف تاریخی و جغرافیایی نواحی دیگر پیوسته به آن نیز گردیده است. بر خلاف تصور رایج که پارتِ دوره ساسانی را در شمال شرق فلات ایران می داند که سپس به خراسان تغییر نام یافت، مدارک موجود از اوایل دوره ساسانی تأیید نمی کنند که پارت در این زمان در شمال شرق ایران قرار داشته است. در منابع کتیبه ای اوایل ساسانی همچون کتیبه شاپور یکم بر کعبه زردشت، ابرشهر در شمار ایالت های شمال شرق ایران، و پارت ایالتی در نواحی مرکزی، در شمال پارس و خوزستان نام برده شده است. در اصلاحات اداری سده ششم م.، تقسیمات اداری تازه ای جایگزین نظام پیشین شد که در نتیجه آن، کشور به چهار بخش (کوست)، هر یک شامل چند ایالت تقسیم شد. در این میان، نام خراسان برای نخستین بار به صورت یکی از بخش های چهارگانه کشور و شامل ایالت های پیشین شمال شرق ایران در منابع کتیبه ای این دوره و منابع کتبی پس از آن ظاهر شد و بدین سان، نگارنده با مقایسه این دو دسته از مدارک، نتیجه گرفته است که تغییری در نام، از پارت به خراسان، در دوره ساسانی صورت نگرفته است.
رخداد زمین لغزش دلا و احداث کانال باستانی پل نگین: نمونه ای از تأثیر دوسویه محیط و انسان در ارتفاعات شیمبار (اندی کا، خوزستان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲۴
81 - 94
حوزههای تخصصی:
دوران پرتلاطم حیات انسان در محیط جغرافیایی پیرامون همواره با چالش ها و تهدیدها و فرصت هایی همراه بوده که اساس زندگی او را بنیان نهاده است. در گذر از این دوران انسان مغلوب و مبهوت همیشگی نبوده است؛ چاره اندیشی و توان فکری انسان گاه به تسخیر طبیعت می انجامید و گاه به تعامل با آن. زاگرس مرکزی با فراز و نشیب های کوهستانی ازجمله مهم ترین کانون های تقابل و تعامل میان محیط و انسان بوده است. رخداد زمین لغزش کوه دلا و احداث کانال باستانی پل، نگین نمونه ای از این تقابل و تعامل است که در ارتفاعات شیمبار واقع در شمال خوزستان به وقوع پیوسته است. رخداد زمین لغزش دلا در مسیر شبکه زهکشی رودخانه شیمبار و پیامد آن تشکیل دریاچه سدی شیمبار، سبب تغییرات محیطی سه مرحله ای در منطقه شد. متعاقب این تغییرات، مشکلاتی برای جوامع انسانی این محدوده به وجود آمد که مهم ترین آنها مسدود شدن تنها راه ارتباطی منطقه بود. مسدود شدن راه ارتباطی باعث گردید تا جوامع انسانی برای خروج از این وضعیت، راه حلی بیندیشند. این راه حل منجر به حفر کانالی باستانی پل نگین گردید که سبب کاهش سطح آب دریاچه (مرحله سوم تغییرات) و باز شدن مسیر تردد شد. این وقایع که در یک سوی آن (رخداد زمین لغزش دلا و تشکیل دریاچه شیمبار) غلبه محیط بر انسان و در سوی دیگر (حفر کانال و بازنمودن مسیر تردد) غلبه انسان بر محیط نمایان است، نمونه بارزی از تأثیرات دوسویه میان محیط و انسان را در گستره کوهستانی زاگرس به اثبات رسانید.
پژوهشی در اصول و تکنیکهای جراحی دهان و دندان در دوره اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانش جرّاحی یکی از فرازهای مهمّ تاریخ طبّ اسلامی است. در میان اندام های مختلف، بخش جراحیهای دهان نیز به دلیل ظرافت و حساسیت زیاد اندامهایش، نیاز به شناخت، تخصص و تجربه بالینی زیادی دارد. با بررسی تالیفات در حوزه جراحیهای دهانی، برخی اصول ثابت و رایج قابل ترسیم است که به صورت قوانین ثابت مورد پذیرش و استفاده اکثر جراحان مسلمان بوده است. استخراج این اصول، اولین موضوع و بررسی تکنیک های جرّاحی دهان نیز موضوع دوّم این تحقیق است. نتایج این تحقیق، مؤیّد این فرضیه است که جرّاحان مسلمان شناختی واضح و متمایز از انواع بیماری های دهانی داشته که طبقه بندی دقیق بیماریها بر اساس اندامهای لب، لثه، دندان، زبان و فک اولین نشانه آن است. اصول آنها نیز تشخیص متمایز و صحیح مکان بیماری ها، توصیف ابزارهای تخصّصی، رعایت اصول احتیاطی، جلوگیری از خونریزی، بخیه زدن، ضدعفونی و مرهم گزاری است. تکنیک های جرّاحان نیز شامل شکاف زدن عرضی بدون کشط یا با کشط کردن، قطع کردن به روش سلخ کردن، داغ کردن غیر مستقیم با آتش (کی بالنار) یا روغن (کی بالسمن) یا داغ کردن مستقیم، تراشیدن، سوهان کردن، جرم گیری، کشیدن دندان (قلع) با تکنیک شکافتن و کشط کردن یا با تکنیک نشر کردن، شکسته بندی موضع بدون زخم یا همراه زخم و ارتودونسی بوده است. استفاده گسترده جراحان از داروهای گیاهی (مفرد یا مرکب) در مراحل مختلف فرایند جراحیهای دهانی، گویای آشنایی کامل آنها با دانش گیاه شناسی، لذا الگویی آموزشی برای طب امروزی است.
علل و انگیزه های رواج نام های اسلامی در قلمرو شرقی خلافت اسلامی (ایران)(12 ق تا 400 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ورود اسلام به ایران و گسترش این دین، به تدریج، الگوهای گوناگون فرهنگی رایج در این سرزمین را تغییر داد. در این میان، ایرانیان به دلایل گوناگونی چون تعریب یا عربی سازی نام ها، امید به کسب ثروت و قدرت، ترس از فاتحان و بیم جان، و سرانجام از سرِ عقیده و باور به دین جدید اندک اندک نام های ایرانی خود را کنار گذاشتند و الگوهای نام گذاری عربی اسلامی را برگزیدند. این پژوهش به روش تحلیل کیفی انجام شده و نمونه های فراوانی از نام های عربی و اسلامی را از زمان ورود اسلام به ایران تا سال 400 ق بررسی کرده است.
شکل گیری نخستین بنیان های جهانی شدن در عصر هخامنشی با رویکردی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش این است که نشان داده شود چگونه ظهور اندیشه های دینی زردشت، معانی جدیدی را در تفکر سیاسی و مناسبات قدرت در ایران ایجاد کرد. گرچه این روند پیش از آن در پرتو منافع مشترک و دشمن مشترک در میان قبایل مختلف آریایی پدیدار شده بود، با این حال این مناسبات با قرار گرفتن در یک چهارچوب دینی، معانی وسیع تری پیدا کرد و این مبانی شکل گرفته، با ظهور هخامنشیان، در حوزه گسترده تری در حد جهان بشری تحقق پیدا کرد. بسیاری از آموزه هایی که در مکاتب مختلف فکری فلسفی غربی وجود دارد، حاصل ظهور این دین جدید در تاریخ بشری است. دینی که با پیوند زدن منافع بنیادین جمعی با عالم الهی، نگرشی متفاوت را به نوع انسان و کل بشریت در جهان پایه گذاری کرد و آغازی برای ایده های مختلف «جهان وطنی» شد. ایده هایی که تحقق عملی اش را در حوزه تاریخ نگاری، مدیون مورخان متأثر از عصر هلنیسم هستیم.
دومین تحول فرهنگی پیش از تاریخ، از «دیدگاه انرژیک»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲۴
11 - 35
حوزههای تخصصی:
پس از وقوع اولین تحول فرهنگی انسان در حدود ۴۰ هزار سال قبل در اروپا، دومین تحول در حدود ۱۰-۱۲ هزار سال قبل، در نقاطی از آسیای جنوب غربی آغاز شد. این دگرگونی اغلب با عناوین نه چندان بامسمایی مانند «نوسنگی»، «انقلاب نوسنگی»، «فرآیند نوسنگی شدن»، «انقلاب کشاورزی»، «انقلاب نمادها» و امثال آن شناخته شده، اما مضامین تحول مذکور و متغیرهای دخیل در آن در متنوع تر از آن بوده اند که آن را محدود به یک قلمروی خاص فنی، معیشتی یا رفتاری نماییم. تفکر سنتی در باستان شناسی پیش از تاریخ، عوامل اقلیمی و زیست محیطی را علت اصلی این رویداد معرفی می کند، اما بن بست های ایجاد شده در برابر این تبیین ها و در برابر دیگر دیدگاه های نوینی که تحلیل های یک جانبه ارائه می کنند، ضرورت یک بازنگری در دومین تحول فرهنگی پیش از تاریخ را مطرح می سازد. از «دیدگاه انرژیک»، متغیرهایی از قبیل حدود ژنتیک فردی، انرژی آموزشی-انگیزشی افزایش یافته، شبکه های آموزشی-انگیزشی، موضوعیت های متنوع، شخصیت های عامل، به اضافه اسباب مادی، در وقوع دومین تحول فرهنگی دخالت داشته اند. محتویات این تحول نیز شامل یکجانشینی، اهلی شدن حیوان و گیاه، تولید خوراک از طریق کشاورزی و دامپروری منظم و برنامه ریزی شده، روستاهای دائمی، آغاز سفالگری، کاربرد گسترده و پیچیده زبان و نماد، توسعه فعالیت های فرامعیشتی و مانند آن بوده است.
منصب دبیری در دوره ساسانیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اردشیر بابکان در سال 224م با غلبه بر اردوان پنجم اشکانی توانست شاهنشاهی جدیدی را در تاریخ ایران پایه گذاری کند. سلسله ساسانیان به تدریج توانست پادشاهی عظیمی را تشکیل دهد که لازمه اداره چنین پادشاهی بزرگی داشتن نظام اداری توانمندومنسجم بود که در رأس آن صاحب منصبان مختلفی حضور داشتند. یکی از آن مناصب عنوان دبیری بودکه از جایگاه ممتازی در این دوره برخوردار بوده است. در رأس، این دبیران، ایران دبیربد حضور داشت که در ارتباط مستقیمی با شاهنشاه بود و در وقایع سیاسی روزگار نقش عمده ای ایفا می کرد و دیگر دبیران را تحت نظارت خود داشت.
هرچند تاکنون در رابطه با مناصب مختلف دوره ساسانی بحث هایی انجام شده است اما تاکنون پژوهشی مستقل و جامع در رابطه با دبیران دوره ساسانی انجام نشده است، لذا در این پژوهش سعی شده ضمن ریشه شناسی واژه دبیر به منصب دبیری در دوره ساسانی با استفاده از روش تاریخی توصیفی تحلیلی پرداخته شود و جایگاه وظایف و هم چنین نحوه انتخاب دبیران و طبقات گوناگون آن مورد بررسی قرار گیرد.
آب نماها در معماری سده های میانه ایران «با تاکید بر کوشک باغ ها و خانه ها»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از عناصر مهم در تزئین بناهای ایرانی، آب است. آب در اشکالی چون حوض، فواره و نهر با طراحی هایی بدیع و زیبا در بناهای دوره اولیه معماری اسلامی ایران به کار گرفته شده است. بر اساس بررسی های انجام شده روشن شد که سبک های بخصوصی در طراحی آب در این دوران وجود داشته است که از نظر رفاهی، نمادین و زیبایی شناسی در خور بررسی است. به دلیل برخورداری این سرزمین از اقلیمی کویری، برخی از این طرح ها در ایران باستان سابقه داشته و پس از اسلام در اثر آمیختن با نیازهای شرعی و الگوی بهشت قرآنی به اوج خود رسیده و در دیگر سرزمین های اسلامی نیز تکرار شده است. در پژوهش حاضر علاوه بر معرفی این سبک ها با نگاهی مقایسه ای، به ریشه ها، زمینه ها و جنبه های زیبایی شناسی آنها پرداخته شده است.