مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
خلافت اسلامی
حوزه های تخصصی:
ابوالحسن مسعودی در زمانه خود، شاهد نابسامانی های سیاسی وجابجایی زود هنگام خلفای اسلامی و سیاست ورزی های به دور از حکمت و شریعت و بروز رفتارهای غیر متشرعانه از سوی آنها بود. نوع پژوهش هایی که وی از کیفیت ظهور و بروز و دوام و بقای جوامع، دولت ها و تمدن های هند، چین و ایران قدیم و همچنین از خلفای اسلامی داشته، حاکی از آن است که وی در تاریخ نگاری خود، به ویژه در کتاب مروج الذهب، دغدغه سیاسی داشته و با رویکرد آسیب شناسانه از خلفای اسلامی، هم عوامل قوت و اقتدار دولت های مقتدر و کارآمد پیشین را بحث نموده و هم آسیب های قوت و اقتدار و کارآمدی خلافت اسلامی، به خصوص، خلفای دوره دوم عباسی را بررسی کرده و آنها را در انحراف از دین، تدبیر حکمیانه و عدالت دانسته است.
امکان یا امتناع «تأمین مشروعیت» در الگوی «خلافت اسلامی»(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
الگوی عینی ـ نظری خلافت اسلامی، الگویی تاریخی است که پس از تکوین عینی، تلاش شده است از جهت نظری نیز توجیه و بازسازی نظری شود. این توجیه و بازسازی نظری، معطوف به تأمین مشروعیت برای آن بوده است. در این راستا، اموری مانند «زمینی و عرفی بودن خلافت»، «برخورداری از رسالت الهی و دینی خلافت»، «عدم عصمت خلیفه» و «عدم برخورداری خلیفه از علم لدنی» به عنوان مؤلفه های مؤثر برای تأمین مشروعیت این الگو، مورد توجه قرار گرفته است.
بررسی «طراز تأمین مشروعیت» در این الگو، اهمیت شایان توجهی دارد. لذا این امر، مقتضی بررسی میزان توانمندی این الگو برای تأمین مشروعیت در سه سطح «شرایط امکان عقلی ـ فلسفی»، «شرایط امکان وقوعی» و «شرایط امکان استناد شرعی» است؛ هر چند به راحتی می توان ناتوانی این الگو را در این سه سطح مشاهده کرد.
بهترین و کامل ترین صورت بندی از تأمین مشروعیت برای الگوی خلافت اسلامی را می توان به لحاظ عرفی بودن این الگو، در نظریة قرارداد اجتماعی، سراغ گرفت؛ البته الگوی خلافت اسلامی به عنوان یکی از مصادیق این نظریه در این چشم انداز نظری نمی تواند از طراز وجیه و کارآمدی برای تأمین مشروعیت، برخوردار باشد.
بازکاوی تأثیر ساختار قدرت سیاسی خلافت عباسیان بر فراز تمدن اسلامی از 132 تا 247ق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تاکنون پژوهش های دامنه داری در زمینه پیدایش، خیزش و یا افول خلافت عباسیان صورت گرفته است؛ اما هنوز زوایای ناگفته بسیاری نزد مورخان و محققان تاریخ اسلام وجود دارد. آنچه مقرر است در این وجیزه بررسی شود، زاویه ای متفاوت و دغدغه ای پنهان برگرفته از این پرسش است که ساختار قدرت سیاسی عباسیان چه تأثیری بر فراز تمدن اسلامی نهاده است؟ نخستین فرضیه ای که به ذهن متبادر می شود آن است که انسجام درونی ساختار قدرت سیاسی عباسیان، متمرکز در نهاد خلافت، عامل رشد سازه های تمدنی، زمینه ساز بروز عصر طلایی و پدید آمدن الگو و مفهوم تمدن اسلامی متکی بر خلافت شرقی شده است. جهت آزمون این فرضیه از الگوی نظری دیدگاه سیستمی و لوزی انسجام درونی بهره گرفته شده است. روش بررسی در این پژوهش متناسب با روش های معمول تاریخی، توصیفی ـ تحلیلی می باشد.
سیمای هویّت ایرانی در آثار ادبی عصر اسلامی (نگاهی به مقوله هویّت در دو کتاب «دو قرن سکوت» و «خدمات متقابل ایران و اسلام»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از مهم ترین مباحث حوزة مطالعات فرهنگی و ادبی، شناخت شاکلة هویّت ملّی یک سرزمین، در لابه لای آثار هنری و ادبی آنهاست. ورود دین اسلام به ایران سبب شد تا عناصر اصلی هویّت این تمدّن، به آرامی تحت تأثیر فضای تازة سیاسی و عقیدتی، دچار دگرگونی های عمیقی شود؛ سپس با سیطرة امویان و عبّاسیان، فراز و فرودهایی در روابط ایرانیان با جهان فاتح عربی – اسلامی، پیش آمد. پاره ای از سازة دیرسال هویّت ایرانی، به کلّی محو شد و بخش هایی از آن نیز، شاهد دگردیسی های وسیعی گردید. از آنجا که شعر، ادب و تاریخ هر عصری، تصویری از اوضاع آن است؛ این پژوهش با شیوه ای توصیفی – تحلیلی، ضمن واگویة برخی از تغییرات در مؤلّفه های هویّت تاریخی ایران، در سده های نخست خلافت اسلامی و عصر عباسی، با بهره مندی از دو اثر ارزشمند خدمات متقابل اسلام و ایران، نوشتة مرتضی مطهری و نیز دو قرن سکوت به قلم عبدالحسین زرین کوب، مورد نقد و مقابله قرار گرفته است.
ایدئولوژی تکفیر؛ سرشت و راهبرد مواجهه با آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
ایده «نظم جدید اسلامی» از سوی گروه های رادیکال سلفی، مهم ترین چالش کنونی جهان اسلام و نیز دولت های مدرن است که آن را در سنت تاریخی جهاد دوباره کشف کرده اند. هدف اصلی این گروه ها، جایگزین کردن «خلافت اسلامی» به جای دولت های سکولارِ مبتنی بر نظم و پیمان وِستفالی است. این ایده که در نسل کنونی سلفی ها هواخواهان بسیاری دارد، پدیده جدیدی است که زبان آن سنتی، ولی ماده و محتوای آن کاملاً جدید است. گذشته از اینکه جریان سلفیه تکفیری به دنبال تهذیب فرهنگی دارالاسلام و نیز ضدیت با هرگونه آمیختگی و ادغام با مظاهر مدرنیته و پلورالیزم فرهنگی است، روشی در اقامه جهاد و تسلیم کردن مناطق مسلمان نشین دنبال کرده است که اغلب پیشینه ای در سنت و سیره نبی گرامی اسلام(ص) ندارد. اگر در قرن نوزدهم میلادی جهاد الگویی برای بسیج مردم بر ضد استعمار خارجی به شمار می رفت، امروزه الگوی جهاد، نه ابزاری برای دفاع، بلکه وسیله ای برای تحقق نظمی جدید مبتنی بر خلافت است. تحقق چنین نظمی دشوار و نیازمند جان فشانی مجاهدانی است که در این راه به جهاد می پردازند. مهم آن است که این آرزو، اندیشه مسلمانان را تغییر دهد و آنان را در ساقط کردن دولت های ملی در خانه قانع کند و برای استقرار نظمی اسلامی در سراسر جهان مهیا سازد. ازاین رو، مهم ترین پرسش مطرح آن است که: سلفیه تکفیری چگونه دست به تغییر ماده و محتوای الگوی جهاد زده و بدین ترتیب، خود را از دستگاه های فقه اهل سنت متمایز ساخته است؟ به همین دلیل در این مقاله کوشیده ایم برخی از این دگرگونی ها را شناسایی کنیم و در نهایت به مهم ترین راهبردهای مواجهه با آن بپردازیم.
بررسی عوامل درونی و بیرونی مانایی پدیده نوظهور داعش (از سال 2010 تا 2017)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال نوزدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۳
61 - 82
حوزه های تخصصی:
یکی از مباحث مهم و اساسی درباره داعش این است که به رغم مخالفت های جهانی و حملات نظامیِ همه جانبه تحت ائتلاف های دو، سه یا چندگانه علیه داعش، چگونه این گروه تروریستی تا سال 2017 میلادی همچنان ماندگار بوده است. در پاسخ، این مقاله مجموعه مؤلفه های متعددی را در ماندگاری این گروه دخیل می داند که در دو سطح درونی و بیرونی تقسیم بندی شده اند. در سطح درونی عوامل «عامل گفتمانی مؤثر در ماندگاری داعش»، «بهره برداری از نارضایتی های سیاسی اجتماعی»، «توانمندی های اقتصادی مالی»، «ترس و وحشت» و «تبلیغات» قابل ذکرند و در سطح بیرونی نیز «حمایت قدرت های بین المللی»، «تلاش برای توازن قدرت در منطقه»، «امنیت اسرائیل و درگیرسازی جبهه مقاومت»، به عنوان شاخص های مؤثر در ماندگاری این گروه برآورد می شوند. این متغیرها به صورتی بسیار پیچیده و موزون باعث شده اند تا داعش به رغم تمام تلاش قدرت های همسو که برای سرکوب آن می کوشیدند، سال ها دوام بیاورد و خسارت های غیرقابل جبرانی را بر کشورهای عراق و سوریه تحمیل کند و به عنوان یک تهدید بین المللی همچنان موجود باشد. چارچوب نظری این پژوهش، اسلام سیاسی و روش تحقیق، توصیفی و تحلیلی است. روش گردآوری مطالب، کتابخانه ای و اسنادی است.
تأثیر حضور ایرانیان در ساختار قدرت سیاسی خلافت بر تحولات فرهنگی سده های نخستین اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از تسلط اعراب بر ایران واکنش های متفاوتی مانند مبارزه علیه اقتدار رسمی، مباحثات نظری و چالش با مسلمانان ازسوی ایرانیان بروز کرد. گروهی نیز ضمن پذیرش اسلام، کوشیدند با نفوذ در ساختار قدرت سیاسی خلافت، با رونق فرهنگی جامعه از زوال فرهنگ ایران جلوگیری کنند. مسأله اصلی این مقاله بررسی رابطه تراکم قدرت در دست ایرانیان ذی نفوذ در ساختار قدرت سیاسی خلافت با تحولات فرهنگی جامعه اسلامی است. این بررسی نشان می دهد حضور گسترده خاندان های ایرانی در ساخت قدرت خلافت عباسی، موجب فعال شدن آنان در عرصه سیاست گذاری های فرهنگی شد. ایرانیان علاوه بر امور سیاسی، اقتصادی، مذهبی و تکوین زیرساخت های اداری، در رونق فرهنگی و اندیشه های علمی و توسعه صنایع وابسته به علم و کتابت مانند کاغذ و قلم نقش مهمی ایفا کردند. این مقاله بر اساس روش تبیین تاریخی بر آن است تا دستاوردها و رونق فرهنگی و علمی را به تأثیر از حضور ایرانیان در قدرت سیاسی خلافت بررسی کند.
توابین؛ هویت قومی یا هویت ارزشی
منبع:
سیره پژوهی اهل بیت سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۳
53 - 66
حوزه های تخصصی:
نگارنده این مقاله در پاسخ به این سوال که «آیا توابین دارای تبار یمنی بوده اند؟» کوشیده است با غور در حوادث صدر اسلام، کنش فعالان سیاسی و میزان وابستگی عملکرد آنها را با تعلقات قومی مورد واکاوی قرار دهد. این مهم با ارائه ی نمونه هایی از روزگار پیامبر(ص)، جنگهای عصر امیرالمؤمنین علی(ع) و حاکمان پس از وی تا آستانه ی نهضت توابین صورت گرفته است. سپس به شناسایی تبار رهبران توابین و نیز افراد تحت رهبری آنها پرداخته است تا معلوم شود که آیا می توان به تبار واحدی از ایشان دست یافت؟ یا اینکه غلبه ی تباری را بر دیگر تبارها که مشخص مواضع سیاسی وابستگان به آن تبارها است مورد شناسایی قرار داد. حاصل جستجو بر اساس یک مطالعه ی تحلیلی _ استدلالی آن است که نه شرکت کنندگان در قیام توابین از قبیله ی واحدی بوده اند و نه ربطی تلازمی میان قومیت و نوع موضع گیری سیاسی ایشان وجود داشته است. آنچه که محرک توابین در قیام بوده، نه گرایش قومی بلکه سائقه و احساس وظیفه ی دینی بوده است.
تداوم آیین های شهریاری و دیوان سالاری ایران باستان در خلافت اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عرب شبه جزیره عربستان با پذیرفتن اسلام وارد مرحله جدیدی از شیوه حکومت شدند. کشورگشایی و فتح سرزمین های جدید از زمان ابوبکر آغاز شد اما فتوح اصلی از زمان خلیفه دوم شکل جدیدی به خود گرفت. اعراب تازه مسلمان به نام اسلام به نواحی مختلف ازجمله امپراتوری ایران هجوم بردند و در این هجوم بسیاری از سرزمین ها فتح شدند. عرب با فتح سرزمین های شرقی با گستره ای از شهرها و روستاها برخورد که اداره آن نیاز به بررسی دقیق، مساحی و سرشماری مشمولان باج و خراج داشت. با توجه به این که فاتحان دارای پیشینه تمدنی نبودند و بسیاری از آیین های ملک داری را نمی دانستند نیازمند نیروهای ورزیده و دانشمند سرزمین های مفتوح شدند. بنابراین، فاتحان عرب با یاری نومسلمانان ایرانی و آشنایی با دیوانسالاری گسترده ساسانی به طراحی دوباره همان تشکیلات اداری با تغییراتی جزئی پرداختند. بهترین یاری گران آن ها در اداره این دیوان ها و برپایی آیین های شهریاری، خاندان های اصیل ایرانی بودند که موجب انتقال آیین ها و سنن شهریاری ایرانی به حکومت های اسلامی شدند. بدین گونه این مسئله مطرح می شود: آیین ها و سنن شهریاری ایران باستان در چه زمینه هایی از خلافت اسلامی تداوم یافت؟ مطابق با مسئله مطرح شده، هدف این مقاله، بررسی پیامدهای تداوم آیین ها و سنن شهریاری ایران باستان در خلافت اسلامی است. نگارنده جهت بررسی متغیرهای تداوم آیین ها و سنن شهریاری ایران باستان و خلافت اسلامی از روش پژوهش توصیفی- تحلیلی و اسنادی به شیوه کتابخانه ای بهره برده و به این نتیجه دست یافت: حاکمان عرب مسلمان با گماردن ایرانیان در مصادر اداری و دیوانی نه تنها به قوام و استحکام بنیان های خلافت اسلامی یاری رساندند، بلکه با استعانت از آن ها در جهت برپایی آیین ها و سنن شهریاری، موجب تداوم و استمرار ملک داری ایرانی به دوره اسلامی شدند
بسترهای تاریخی تحول گفتمان سیاسی اخوان المسلمین مصر با تأکید بر مسئله نظام سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال چهارم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱۶
89-113
حوزه های تخصصی:
این نوشتار به بررسی تاریخی تحول گفتمان سیاسی اخوان المسلمین مصر در روند تشکیل نظام سیاسی می پردازد و تحول اندیشه سیاسی این گروه را در قرن کنونی نشان می دهد. اخوان المسلمین از مهم ترین گروه های اسلام گرای جهان عرب به شمار می رود که در تحولات سیاسی جدید کشورهای عربی بسیار تأثیر می گذارد و به همین سبب، نزد پژوهش گران مهم می نماید. اندیشه سیاسی این گروه در سده 21 میلادی در سنجش با اندیشه های پیشین خود در درازنای دگرگونی های تاریخ اسلام، به از فرآیندی تحول گذشته؛ یعنی از گفتمان اندیشه های سیاسی نخستین (خلافت و حکومت اسلامی) به گفتمان دموکراتیک گذر کرده است. اخوان المسلمین پس از جنبش های مردمیِ مصر، نخستین بار به رهبری محمد مرسی توانست از طریق شیوه دموکراتیک به قدرت برسد، اما این قدرت بیش از یک سال دوام نداشت. ناکامی اخوان در برپایی نظام سیاسی و دولت، چالش های بسیاری را پدید آورده که خود، روند تحولی آن را در این برهه کند کرده و تأسیس دولت و بقای آن را به آینده ای نامعلوم واگذارده است.
همه گیری های طاعون در مدیترانه شرقی و بازتاب آن در تاریخ نگاری و مباحث فکری مسلمانان در اوایل دوره اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیوع بیماریهای همه گیر و چگونگی رویارویی و شیوه مقابله با این بیماریها در شناخت روند تحولات تاریخ اجتماعی دارای اهمیت بسیاری است. جوامع اسلامی در سرزمینهای مدیترانه شرقی دارای اشتراکات زیادی از نظر جغرافیایی، تاریخی و فرهنگی بوده اند. از همان آغاز ظهور اسلام و طی فتوحات مسلمانان و سپس در سراسر دوران حکومت امویان همواره یکی از دشواریهای جوامع اسلامی در مدیترانه شرقی شیوع نابهنگام طاعون و تلفات سنگین و پیامدهای گسترده ناشی از آن بود. یافته های پژوهش نشان میدهد که شیوع بیماری طاعون معروف به طاعون ژوستینین در اواخر دوره باستان در دو امپراتوری روم و ایران و انتقال آن به دوره اسلامی، مسلمانان را در سرزمینهای فتح شده با مسائل تازه ای مواجه ساخت و پیامدهای گسترده ای بر تحولات سده های نخستین اسلامی داشت. در پژوهش حاضر به روش توصیفی- تحلیلی چگونگی شیوع ادامه دار بیماری طاعون در بخشی از تاریخ و جغرافیای جهان اسلام و بازتاب آن در تاریخنگاری و مباحث فکری و سیاسی مسلمانان مورد بررسی قرار گرفته است.
بررسی اندیشه سیاسی عبدالرزاق سنهوری (با تأکید بر اندیشه خلافت اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سال های اولیه قرن بیستم همزمان شد با زوال و الغای خلافت عثمانی و ایجاد بحران در اندیشه متفکران مسلمان. شرایط سیاسی - اجتماعی پیش آمده، نیازمند پاسخی شایسته از سوی متفکران مسلمان بود. دیدگاه سنهوری برای برون رفت از این وضعیت، طرح نظریه «فقه الخلافه» بود که پاسخی به گسترش دیدگاه های سکولار جدایی دین از سیاست، نظیر اندیشه دنیوی بودن خلافت و نظریه علی عبدالرازق در این باره بود. نگارندگان پژوهش حاضر کوشیده اند تا با رویکرد توصیفی - تحلیلی به این پرسش پاسخ دهند که نظریه فقه الخلافه سنهوری چه بود و درباره خلافت اسلامی در پی تبیین چه مسائلی می گشت؟ فرضیه پژوهش اذعان دارد که با توجه به شرایط بحرانی جهان اسلام در قرن بیستم میلادی که در نتیجه آن خلافت عثمانی از میان رفت و نگرش های افراطی و تفریطی درباره نظریه خلافت اسلامی در میان مسلمانان مطرح شد، سنهوری کوشید راهی میانه بیابد و اندیشه تمدنی اسلام را مطرح سازد.
بررسی خلافت اسلامی در اندیشه رمضان البوطی
منبع:
اندیشه سیاسی در اسلام بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۱
127 - 149
نظریه خلافت اسلامی ریشه در سده نخست اسلام دارد و به دلیل اهمیت آن در اندیشه سیاسی اهل سنّت، بارها مورد بررسی دانشمندان مسلمان قرارگرفته و آثار فراوانی نیز در این زمینه تولید شده است. این نظریه بین عالمان اهل سنّت، موافقان و مخالفانی دارد که دسته نخست بر وجوب آن، استدلال عقلی و نقلی ارائه کرده اند و مخالفان، از اساس وجوب آن را رد می کنند و عده ای نیز از اسلام منهای سیاست سخن می گویند. در این میان «رمضان البوطی» از بزرگان اشاعره معاصر، ضرورت اقامه خلافت در جوامع معاصر اسلامی را مطرح کرد. در پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی تحلیلی تلاش شده که دیدگاه او درباره خلافت بررسی شود. به باور او حکومت اسلامی از شعایر مهم دینی است که باید در جوامع اسلامی استقرار یابد؛ زیرا اجرای بسیاری از احکام فقهی اسلام، مستلزم برپایی خلافت اسلامی است. با توجه به اوضاع حاکم بر جهان اهل سنّت که با روش حکومتی غربی، برخی به صورت سلطنتی اداره می شوند و برخی تحت تأثیر اندیشه های افراطی قرار دارند، به نظر می رسد نظریه خلافت البوطی مناسب ترین نظام سیاسی برای جامعه اهل سنّت است؛ لذا پژوهش و تبیین این موضوع هم ضرورت می یابد.
اقتدار در نظام سیاسی اموی و عباسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه تاریخ اسلام سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۱
29 - 50
حوزه های تخصصی:
امویان و عباسیان در زمان و شرایط متفاوتی به قدرت رسیده و حکمرانی داشته اند. با وجود این، نظام سیاسی این دو حکومت تشابهات بسیاری دارد. این مقاله به دنبال پاسخ به این پرسش است که با وجود این تفاوت ها چرا امویان و عباسیان در اقتدار و عملکرد سیاسی با یکدیگر تشابهات فراوانی داشته اند؟ این امر از این جهت اهمیت دارد که نشان می دهد چگونه منشأ اقتدار دو سلسله خلفای به ظاهر متفاوت با یکدیگر می تواند بر فرآیند و عملکرد سیاسی آنها موثر باشد؟ روش انجام این پژوهش بررسی مقایسه ای با بهره گیری از چارچوب نظری تحلیل سیستمی و اقتدار سه گانه است. یافته های پژوهش نشان می دهد که عمدتا منشأ اقتدار حکومت های امویان و عباسیان در چهار عاملِ اقتدار سنتی اشرافیت قریش و سیادت قبیلگی، بهره گیری از کیش شخصیت، آسمانی بودن حکومت و تأکید بر مقام خلیفه اللهی مشترک بوده است.