مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
رشته تاریخ
حوزه های تخصصی:
عنوان یکی از مهم ترین عناصر یک پژوهش و دروازه ی ورود به اثر است. عنوان، برچسبی است که نویسنده و پژوهشگر به اثر و اندیشه ی خویش می زند. در گونه شناسی پژوهش های علمی؛ رساله یا پایان نامه ی تحصیلی با ویژگی هایی چون مسئله محوری، روشمندی، هدفمندی، دقت و نظارت اساتید یکی از مهم ترین انواع پژوهش ها محسوب می شوند و انتخاب عنوان مناسب در آنها اهمیتی دو چندان دارد. این پژوهش بر آن است تا ضمن طرح و تبیین معیارهای عنوان گزینی ، به میزان انطباق عناوین پایان نامه های رشته ی تاریخ با این معیارها و آسیب شناسی آنها بپردازد. شیوه پژوهش پیمایشی-تحلیلی و جامعه ی پژوهش شامل پایان نامه های کارشناسی ارشد و دکتری رشته ی تاریخ در گرایش های مختلف است. بر اساس یافته های پژوهش، مهم ترین آسیب های عنوان گزینی در پایان نامه های رشته ی تاریخ، طولانی بودن، کاربرد کلمات بی نقش، عدم انطباق با زبان معیار و کاربرد موضوع به جای عنوان است.
واکاوی عدم رویکرد مناسب به تاریخ شفاهی در برنامه های آموزشی رشته تاریخ در دانشگاه و مراکز آموزش عالی
حوزه های تخصصی:
تاریخ شفاهی به عنوان یکی از مهم ترین ابزار جمع آوری اطلاعات و روش های پژوهشی در چند دهه اخیر گسترش بسیاری در بین علوم مختلف پیدا کرده و ماهیت میان رشته ای آن باعث شده تا محققان بسیاری از رشته های علمی از جمله تاریخ توجه ویژه ای نسبت به آن داشته باشند. ساختارهای داخلی و خارجی رشته تاریخ، مانند جایگاه آن در میان دیگر رشته ها، نسبت و مناسبات این رشته با مراکز قدرت سیاسی و جریان های مختلف فرهنگی و فکری جامعه، مناسباتِ تاریخ با سایر رشته های علوم انسانی مانند ادبیات، جغرافیا، جامعه شناسی و علوم تجربی، الزامات مثبتی را برای تاریخ و پیشینه ی این رشته ایجاد کرده که در قالب تدوین تاریخ شفاهی، به بخشی از آن می توان دست یافت.امروز با توجه به اهمیت تاریخ شفاهی، توجه به تدریس تاریخ شفاهی به عنوان یکی از راهکارهای قابل تأمل در بدیهی سازی فهم تاریخ در تمام مقاطع تحصیلی و کاربردی کردن آن در مقطع دانشگاه از طریق فراگیری یک علم مدون و صحیح، از ضروریات است.این مقاله درصدد پاسخ به این پرسش است که با توجه به اهمیت تاریخ شفاهی چرا اکثر گروه های دانشگاهی و علمی تاریخ رویکرد مناسبی به تاریخ شفاهی ندارند.بر این مبنا در این مقاله تلاش شده است با تحلیل و نقد رویکرد نامناسب گروه های تاریخ در مورد تاریخ شفاهی به نیازهای آموزشی دانشجویان تاریخ پرداخته شود. این پژوهش به شیوه تحلیلی توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام شده است.
ارزیابی جایگاه مباحث علوم اجتماعی در برنامه آموزشی دوره کارشناسی رشته تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه پس از سرخوردگی از تخصص گرائی افراطی و ظهور خلاءهای بزرگ در مرز دانش های مختلف، مطالعات بین رشته ای رونق فزاینده ای یافته است. اکنون در پرتو این نوع مطالعات می توان پیوندهای عمیقی میان رشته تاریخ و رشته های دیگر علوم انسانی به ویژه با علوم اجتماعی از نظر موضوعی، معرفتی و روشی برقرار کرد. تا چند دهه پس از تأسیس رشته تاریخ هیچ درسی با رویکرد تاریخ اجتماعی به درون برنامه های آموزشی رشته تاریخ راه نیافت. بنابراین، مساله این است که تعاملات دانش تاریخ با علوم اجتماعی در برنامه آموزشی دوره کارشناسی رشته تاریخ از ابتدا تا کنون چگونه نگریسته شده و این تعامل در گذر زمان چگونه تحول یافته و چه عواملی در شکل دادن به آن مؤثر بوده است؟ نگارنده با روش توصیفی- تبیینی می کوشد نسبت دانش تاریخ و دانش اجتماعی را از حیث کاربست مفاهیم و مباحث خاص علوم اجتماعی در سرفصل های برنامه ی آموزشی رشته ی تاریخ مورد ارزیابی قرار دهد و با سنجش و تحلیل بسامد این مفاهیم، جنبه ای از این تعامل را نشان دهد. نتیجه این تحقیق گویای آن است که جایگاه دانش اجتماعی در روند برنامه ریزی آموزشی رشته ی تاریخ به ویژه پس از استقلالش از جغرافیا تا امروز در پی هر بازنگری همواره روندی رو به رشد یافته است چنان که در آخرین بازنگری که در سال 1375 صورت گرفت حجم درس های هم پیوند با دانش اجتماعی و کاربرد واژگان و مفاهیم علوم اجتماعی به بالاترین حد افزایش یافت.
رعایت استانداردهای نشر مؤسسه بین المللی ایزو در نشریه های فارسی رشته تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقالات فارسی منتشرشده در حوزه های علوم مختلف و انتشار آن به صورت چاپی و الکترونیک، از قواعد و قوانین خاصی پیروی می کند. قواعد حاکم بر نگارش و نشر مقاله در مجلات علمی ایران درحالی که از تشابهات ساختاری برخوردار است، بر طبق شیوه نامه هر مجله متفاوت است. همین امر سبب شده است تا در ایران استاندارد خاصی بر این موضوع حاکم نباشد، هرچند مقررات کمیسیون بررسی نشریات وزارت علوم، تحقیقات و فناوری باعث هماهنگی در انتشار مجلات علمی می شود؛ این مقررات حداقلی و تجربی است و خود از استاندارد جهانی انتشار مجلات علمی فاصله دارد. استاندارد بین المللی نشر از سوی مؤسسه بین المللی ایزو تهیه و تنظیم شده است و مجلات باید بر مبنای استاندارد جهانی به نشر مقالات بپردازند. لزوم رعایت استانداردهای نشر در مجلات فارسی باعث شده است تا در حوزه های مختلف از جمله کتابداری و پزشکی به این مسئله توجه شود؛ اما در حوزه مجلات تاریخ هنوز اینچنین نیست و ابهام علمی وجود دارد. بدین ترتیب پژوهش حاضر بر آن است تا میزان رعایت استانداردهای نشر مؤسسه بین المللی ایزو در مجلات علمی پژوهشی و علمی ترویجی رشته تاریخ را ارزیابی کند و عناصر تأکیدشده از سوی مؤسسه نشر ایزو که شامل اطلاعات موجود بر روی صفحه عنوان، فهرست مندرجات، عناوین مکرر، پانویس ها، چکیده، اطلاعات صفحه اول مقالات در مجله، ساختار استناد به منابع استفاده شده و فهرست منابع از جمله عناصر اطلاعاتی هستند، از نظر میزان رعایت استانداردهای ایزو بررسی شوند. از آنجاکه پژوهش حاضر از نوع کاربردی و در حیطه علم سنجی قرار دارد، روش استفاده شده در پژوهش حاضر، روش پیمایشی و از نوع توصیفی است. در این پژوهش با در نظر داشتن استانداردهای بین المللی نشر، 26 مجله علمی پژوهشی و علمی ترویجی رشته تاریخ شناسایی شده و جدول ارزیابی شامل ملاک های ارزیابی تنظیم شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد میزان همخوانی نشریات علمی پژوهشی و علمی ترویجی رشته تاریخ با استانداردهای نشر مؤسسه بین المللی ایزو ۵۵ نشریه، 47/69 درصد است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که مجلات، مقررات مصوب وزارت علوم، تحقیقات و فناوری را بیشتر از استانداردهای مؤسسه بین المللی نشر ایزو رعایت می کنند. لذا پیشنهاد می شود استانداردهای بین المللی نشر در قالب آیین نامه از سوی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری به تمامی مجلات علمی ابلاغ شود تا مجلات و مقالات منتشرشده، به سوی استانداردسازی بین المللی هدایت شوند.
آیا رشتهتاریخ در ایران با بحران روبه رو است؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چندی است که در رشته های گوناگون علوم انسانی از «وضعیت بحرانی» سخن گفته می شود. در دانش تاریخ نیز بحث های مشابهی مطرح شده و از ضرورت تغییر و اصلاحات سخن گفته شده است. بنابراین، مسئله این است که آیا اکنون در رشته تاریخ با بحران مواجهیم، اگر مواجهیم این بحران در کدام ساحت ها بروز یافته است؟ در پاسخ به این مسئله، نگارنده کوشیده است با تأملی در مفهوم بحران و تعریف آن، ابتدا وضعیت بحرانی را شرح دهد و سپس وضعیت بحران در علم و به طور مشخص علم تاریخ را بررسی کند. این مقاله بحران را چونان وضعیتی وخیم و بسیار خطرناک دانسته که علم جاری را ناتوان کرده است. مقاله برای تحلیل وضعیت بحرانی در دانش تاریخ، این دانش را سیستم یا مجموعه ای نظام واره نگریسته است که اجزا و عناصر گوناگونی دارد. طبعاً برخی از اجزای این سیستم نقشی بسیار کلیدی در سرشت و ساختار سیستم ایفا می کنند و برخی دیگر نقشی فرعی و غیرساختاری. مقاله سرانجام نتیجه می گیرد که هرچند اختلال و کژکارکردی در همه اجزای این سیستم بروز یافته، تنها در برخی از جنبه های آن وضعیت بحرانی رخ داده است. بنابراین، این رشته در «مسیر بحران» قرار گرفته و هنوز دستخوش بحران سیستمی یا فراگیر نشده است.
رابطه دانش اقتصاد با دانش تاریخ در برنامه آموزشی دوره کارشناسی رشته تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شکست تخصص گرائی افراطی و ظهور خلاءهای بزرگ در مرز دانش های همجوار، مطالعات بین رشته ای را گریزناپذیر ساخته است. تاریخ در زمره آن دسته از رشته های دانشگاهی است که از ظرفیت های بالای میان رشته ای با سایر رشته های علوم انسانی برخوردار است. از همین رو، می توان پیوند عمیقی میان رشته تاریخ با علم اقتصاد از نظر موضوعی، معرفتی و روشی برقرار کرد. تا چند دهه پس از تأسیس رشته تاریخ هیچ درسی با رویکرد علم اقتصاد به درون برنامه های آموزشی رشته تاریخ راه نیافت. بنابراین، مساله این است که تعاملات دانش تاریخ با علم اقتصاد در برنامه آموزشی دوره کارشناسی رشته تاریخ از ابتدا تا کنون چگونه نگریسته شده و این تعامل در گذر زمان چگونه تحول یافته و چه عواملی در شکل دادن به آن مؤثر بوده است؟ نگارنده با روش توصیفی- تبیینی می کوشد نسبت دانش تاریخ و علم اقتصاد را از حیث کاربست مفاهیم و مباحث خاص علم اقتصاد در سرفصل های برنامه آموزشی رشته تاریخ مورد ارزیابی قرار دهد و با سنجش و تحلیل بسامد این مفاهیم، جنبه ای از این تعامل را نشان دهد. نتیجه این تحقیق گویای آن است که جایگاه علم اقتصاد در روند برنامه ریزی آموزشی رشته ی تاریخ به ویژه پس از استقلالش از جغرافیا تا امروز در پی هر بازنگری همواره روندی رو به رشد یافته است. هرچند در فضای پس از انقلاب و متأثر از آموزه های انقلاب فرهنگی این پیوند کاهش یافت اما در آخرین بازنگری که در سال 1375 صورت گرفت حجم درس های هم پیوند با دانش اقتصاد و کاربرد واژگان و مفاهیم آن افزایش چشمگیری یافت.
تاریخ یا مطالعات شرقی؟ ضرورت ها و راهکارهای تحول بنیادین در رشته تاریخ
رشته تاریخ همچون سایر رشته های علوم انسانی در ایران دچار چالش ها و تنگناهای فراوانی است که آسیب های آن در چند سال اخیر دامنگیر استادان و دانشجویان این رشته شده است. ورود دانش آموختگان فاقد مهارت لازم در زمینه آموزش و پژوهش به بازار کار و ارائه تحقیقات بی کیفیت، مهم ترین ضعف های پیش روی رشته تاریخ محسوب می شوند که ریشه در ماهیت عناوین دروس این رشته دارد. با وجود تحولات سریع و گسترده جامعه ایران در سال های اخیر، عناوین دروس رشته تاریخ، تغییر نکرده و ابتکاراتی که در عرصه آموزش و پژوهش های تاریخی ملاحظه می گردد؛ بیش از آن که ناشی از مفاد دروس تاریخ باشد حاصل ذوق و سلیقه شخصی برخی استادان و پژوهشگران این حوزه است. نوشتار حاضر با تأکید بر این مشکل بنیادین، دو راهکار اساسی برای بهبود وضعیت رشته تاریخ و کاربردی تر شدن آن ارائه داده است. راهکار نخست، کسب مهارت های مختلف نظری و عملی فرارشته ای توسط دانشجویان تاریخ است که جز با ارتباط بینارشته ای پدید نمی آید و لازمه این ارتباط نیز گنجانیدن دروس جدید و مرتبط با تخصص دانشجویان هر گرایش از رشته تاریخ است. راهکار دوم که فقط در صورت تحقق راهکار اول قابل اجراست؛ ضرورت توجه به تحولات فکری و نهادی جامعه امروز و پاسخگویی به نیازهای نهادهای مختلف آموزشی، پژوهشی، برنامه ریزی و استراتژیک است. نتیجه دو راهکار مزبور، چیزی جز ایجاد تغییر بنیادین در ماهیت رشته تاریخ و تبدیل «دپارتمان تاریخ» به «دپارتمان مطالعات شرقی» نیست. در این نوشتار برای رشته پیشنهادی و فرضی «مطالعات شرقی» شش گرایش فرعی پیشنهاد شده است که می تواند از مقطع کارشناسی تا دکتری را پوشش دهد. وجه تسمیه «مطالعات شرقی» برای این رشته از آن روست که به دلیل غفلت و ضعف دپارتمان های تاریخ نسبت به تاریخ اروپا، چندین سال است که بررسی تاریخ اروپا و مطالعات غربی عملا به رشته «مطالعات منطقه ای» در مجموعه علوم سیاسی انتقال یافته است. رشته تاریخ با عناوین درسی و سرفصل های کنونی آن می تواند زیرمجموعه رشته «مطالعات شرقی» باشد و صرفا برای تربیت معلمان آموزش و پرورش به حیات خویش ادامه دهد.
آسیب شناسی پیشینه پژوهش در مطالعات تاریخی (مطالعه موردی: پایان نامه های کارشناسی ارشد رشته تاریخ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هر کار پژوهشی بر پژوهش ها و آثار پیش از خود متکی است و اساساً هدف از انجام برخی کارهای پژوهشی، تکمیل و پرکردن نقاط کور کارهای پیشین است، لذا شناخت و آگاهی از آثار و کارهای پژوهشی پیشینیان دررابطه با موضوع و مسئله پژوهشی، یکی از ضروریات انجام پژوهش ها و به ویژه پایان نامه های دانشجویی است. در این زمینه در فصل کلیات پایان نامه های دانشجویی قسمتی تحت عنوان پیشینه پژوهش وجود دارد که در آن پژوهشگر باید ادبیات یا پیشینه کار خود را بررسی و تحلیل کند. بدیهی است انجام درست و روشمند این بخش می تواند در فراهم کردن زمینه مناسب ذهنی درباره اهمیت و جایگاه موضوع و مسئله پژوهش برای خواننده نقش مهمی ایفا کند. در این نوشتار نگارندگان قصد دارند ابتدا این سؤال اصلی را بیان کنند: ویژگی ها و اصول اصلی در نگارش یک پیشینه پژوهش علمی چیست؟ و سپس در پاسخ به آن با روش تحلیلی و مطالعه موردی، ضمن برشمردن اهمیت و اهداف اصلی پیشینه پژوهش، ساختار و چهارچوب مناسب معرفی پیشینه را معرفی و بر طبق این ساختار در نهایت به عنوان نتایج و یافته های اصلی این مقاله، پیشینه های پژوهش در پایان نامه های کارشناسی ارشد رشته تاریخ در دانشگاه های معتبر کشور را بررسی آسیب شناسانه کنند.
چالش ها و آسیب های آموزش تاریخ در دانشگاه
حوزه های تخصصی:
تاریخ به عنوان یک درس مستقل از دوره قاجاریه جزو برنامه درسی مدرسه ها قرار گرفت؛ لیکن ساماندهی شیوه های تدریس و تدوین متون درسی از همان آغاز آسیب هایی داشت و اکنون نیز با چالش هایی همراه است. هدف این نوشتار مرور پیشینه تأسیس رشته تاریخ در دانشگاه و شناخت روش استادان تاریخ و اشاره به آفت های تدریس تاریخ در گذشته و حال است که با رویکرد «توصیفی- تحلیلی»[1] و مراجعه به برخی آرای استادان تاریخ، به روش «کتاب خانه ای»[2] و «تاریخ شفاهی»[3] انجام گرفته است. پرسش اصلی این است که آموزش تاریخ دانشگاهی از گذشته تا امروز با چه آسیب ها و چالش هایی روبه رو بوده است؟ فرض می شود: تداوم مشکلات ساختاری تعلیمات سنتی در دانشگاه ها و نداشتن ارتباط پایدار برای بهره گیری از تجربیات مؤسسات آموزشی پیشرفته جهانی از آفت های توسعه این دانش بوده است. نتیجه این تحقیق نیز نشان می دهد: درک نادرست از حیطه دانش تاریخ، حافظه گرایی، باستان گرایی افراطی و استفاده تبلیغاتی از تاریخ، جزو مهمترین موانع تدریس دانشگاهی تاریخ بوده و آشفتگی در سرفصل درس ها، کمبود متون درسی، کاهش ارتباط دوسویه استاد و دانشجو، رویکرد باستان ستیزی، رنگ باختن نقش راهنمایی استاد در تحقیقات دانشجویی و نیز نبود پیوند سازمان یافته بین پژوهش و تدریس از مهمترین چالش های کنونی تدریس دانشگاهی تاریخ است.