فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۴۴۱ تا ۴۶۰ مورد از کل ۸٬۰۰۹ مورد.
حوزههای تخصصی:
تشکیل جمهوری آذربایجان در واپسین دهه قرن بیستم و سیر هویت یابی با استفاده از تاریخ و تاریخ نویسی متفاوت درباره گذشته مشترک چندهزارساله با ایران، چالش هایی را متوجه تاریخ نگاری محلی مناطق شمال غرب ایران با تأثیرپذیری از آثار منتشرشده در آن کشور کرد. پژوهش حاضر به دنبال بررسی این مسئله است که تشکیل کشوری مستقل با اشتراکات تاریخی، زبان و فرهنگ مشترک با مناطق شمال غرب ایران با نام جمهوری آذربایجان و رویکردهای تاریخ نگاری آن چه تأثیرات و پیامدهایی بر تاریخ نگاری محلی استان های ترک زبان شمال غرب ایران داشته است. به نظر می رسد شکل گیری کشوری به نام جمهوری آذربایجان و تاریخ نگاری رسمی آن در راستای ایجاد هویت ملی با استفاده از قرائت خاصی از تاریخ و مؤلفه های ناشی از آن در موضوعاتی مانند واژه آذربایجان، ریشه، حدود، آذربایجان شمالی و جنوبی، سابقه باستانی حضور ترکان و حکومت های ترک در منطقه، تکیه بر زبان ترکی، تحولات سیاسی جمهوری آذربایجان و مناقشات آن و تاریخ عمومی ترک بر تاریخ نگاری محلی در استان های ترک زبان، تأثیرات محسوس و نامحسوس چندی داشته است.
قزوین از پیش از اسلام تا معاصر بر اساس منابع تاریخی و مطالعات باستان شناسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
45 - 69
حوزههای تخصصی:
شهر در دوران اسلامی، به لحاظ ساختاری، تداوم شهرسازی عصر ساسانی بود و عناصر کالبدی آن اکثراً برگرفته از فرهنگ غنی اسلام و نشانگر تمدن اسلامی است. قزوین یکی از شهرهای دوران اسلامی است که هسته اولیه آن در زمان شاپور ساسانی شکل گرفته و به تدریج، توسعه و گسترش یافته است. این شهر، از نظر موقعیت خاص جغرافیایی، از دوران پیش از اسلام مورد توجه حکومت های مختلف بوده و قرارگیری آن در شاهراه های ارتباطی شرق به غرب و شمال به جنوب، بقای حیات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی این شهر را تضمین کرده است. شناخت ویژگی های این گونه شهرها می تواند در به دست آوردن بینشی عمیق و گسترده از تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوران اسلامی مفید باشد. مورخان دوران اسلامی از جنبه های گوناگون شهر قزوین را مورد بررسی قرار داده اند. در این نوشتار سعی شده است تا خصوصیات بافت شهری قزوین از دیدگاه تاریخی و پژوهش های باستان شناسی و همچنین، راه های مواصلاتی این شهر با مناطق همجوار بر اساس منابع مکتوب مطالعه شود. پرسش اصلی این است که اطلاعات تاریخی تا چه اندازه با ویژگی های این شهر مطابقت دارند. نتایجِ حاصل از بررسی ها و نیز بازدید میدانی از شهر نشان می دهد که بافت شهری قزوین تا حد زیادی منطبق با منابع تاریخی است. بررسی های میدانی و مطالعات انجام شده و نیز تطبیق آن ها با پژوهش های باستان شناسی نشان داد که شهر در دوران متأخر اسلامی تغییرات زیادی داشته به گونه ای که در دوران قاجار و نیز پهلوی بافت شهری گسترش یافته و بناهای مدرنی در شهر ساخته شده است.
مفهوم و پیوند زمان و مکان در تاریخ نگری قدیم ایرانی (با تمرکز بر دورۀ ساسانیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر براساس این مسئله شکل گرفته است که زمان و مکان در تاریخ نگری قدیم ایرانی چه معنا و نسبتی دارد. آنچه از تاریخ نگری قدیم ایرانی در نظر داریم، الگوی نظری و مفصل بندی گفتمانیِ متشکل از مجموعه ای از عناصر و مفاهیم است که در بسترهای سیاسی و فرهنگی دوره مزدایی- ساسانی شکل گرفته و در دوره های بعدی بازتولید شده است. مفهوم زمان و مکان در تاریخ نگری قدیم ایرانی را می توان در دو سطح اجتماعی- سیاسی و الهیاتی- اسطوره ای به بحث گذاشت. سطح اجتماعی- سیاسی زمان و مکان در تاریخ نگری ایرانی در امتداد سطح الهیاتی - اسطوره ای آن قرار دارد. سطح الهیاتی- اسطوره ای، با محوریت نبرد خیر و شر بیشتر حالتی خطی دارد؛ درحالی که سطح اجتماعی- سیاسی انگاره زمان و مکان، در درون درکی دایره وار از هستی و اجتماع شکل گرفته است و براساس ظهور و سقوط سلسله های پادشاهی، حالتی چرخه ای و تکرار شونده دارد. براساس یافته های این پژوهش که با روش تحلیلی به نگارش درآمده است، در تاریخ نگری قدیم ایرانی، پادشاه در مرکز و حلقه واسط زمان ها و مکان های تاریخی و فراتاریخی قرار می گیرد. در این تاریخ نگری، سطح اجتماعی- سیاسی زمان و مکان، در امتداد سطح الهیاتی- اسطوره ای و حول مقام و نظم پادشاهی قرار دارد، همچنان که برهم خوردن نظم شاهی موجب گسست پیوند زمان ها و مکان های تاریخی و فراتاریخی مذکور می شود.
کاربردپذیری ابزارهای کمک جستجو در نرم افزار سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران از دیدگاه کاربران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۲ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۱۲۸)
101 - 125
حوزههای تخصصی:
هدف: سنجش میزان کاربردپذیری ابزارهای کمک جستجو در قالب فیلدهای جستجو، پدیدآور، موضوع و عنوان در نرم افزار سازمان اسناد و کتابخانهملی ایران از دیدگاه کاربران. روش/ رویکرد پژوهش: پژوهش توصیفی حاضر از نظر هدف کاربردی بوده و به روش شبه آزمایشی انجام شده است. فنون جمع آوری داده ها، گزارش های کلامی (تفکر با صدای بلند) و مشاهده مستقیم در حین انجام تکالیف بود. برای گردآوری اطلاعات جمعیت شناختی از پرسشنامه استفاده شد؛ جامعه پژوهش را کاربران مبتدی و خبره سازمان اسناد و کتابخانه ملی تشکیل دادند. کاربران پس از انجام تکالیف با نظرسنجی پس آزمون، نظرات خود را بیان کردند. یافته ها و نتیجه گیری: ابزارها برای کاربران خبره در مقایسه با کاربران مبتدی، کاربردپذیرتر بودند. کاربران مبتدی در مقایسه با کاربران خبره در تکمیل تکالیف، دشواری بیشتری به دلایل عدم آشنایی با واژگان آرشیو و چگونگی جستجو در نرم افزار داشتند. حدود 60 درصد از مشارکت کنندگان به سهولت فیلدهای «جستجو» و «پدیدآور» را تکمیل نمودند. هر چند بیشترین کارآیی مربوط به فیلد «پدیدآور» بود؛ اما تکمیل آن در میان 10 درصد از کاربران ناموفق بود. کمترین و بیشترین میانگین زمانی به ترتیب مربوط به فیلدهای «عنوان» و «موضوع» بود. در مجموع ابزارها برای کاربران کاربردپذیر بوده و می توان از طریق آموزش و استفاده از راهنما، کاربردپذیری را افزایش داد. در زمان ورود اطلاعات، واژه شناسی و کاربرپسندی ابزارها مهم است. کاربران با استفاده از ابزارهای کمکی کاربردپذیر، جستجوهای خود را انجام داده و نیاز به حضور واسطه را کاهش می دهند.
ارزشیابی مستمر و ایجاد فرصت های یادگیری در بهبود آموزش تاریخ
حوزههای تخصصی:
درس تاریخ در زمره مهم ترین دروس در نظام آموزشی ایران و بسیاری از کشورهای محسوب می شود؛ چرا که تاریخ هر سرزمینی بخشی از هویت و شناسنامه ملی آن ها می باشد. ارزشیابی، یکی از ارکان اساسی در فرایند تعلیم و تربیت می باشد. در آموزش تاریخ نیز ارزشیابی تأثیر اساسی دارد و می توان در ارزشیابی آن از آزمون های شفاهی و کتبی بیشتر استفاد کرد. ارزشیابی از آموزش تاریخ با مشکلات و مسائلی مواجه هست، از جمله حجم زیاد مطالب کتاب و ارزشیابی عمدتاً بر سنجش محفوظات ذهنی و طراحی آزمو ن های حافظه محور تمرکز دارد. از طرف دیگر، ارزشیابی میزان موفقیت هدف ها را نشان می دهد و به طور مستمر و مداوم برنامه های آموزشی را می سنجد، بنابراین اگر برنامه های آموزشی و درسی و فرایند یاددهی - یادگیری دائماً در حال ارزشیابی نباشند، آموزش حالت پویایی خود را از دست می دهد و حالت ایستا به خود می گیرد. معایب و محاسن آن مشخص نمی شود و چنین موقعیتی با روح آموزش و پرورش سازگار نیست. توجه به این نکته بسیار مهم است که امروزه زمان وادار کردن دانش آموزان به درس خواندن از طریق ایجاد ترس از امتحان و نمره های تک رقمی و ... گذشته است. در حالی که ضرورت دارد معلم در کلاس و حتی خارج از کلاس بر اساس طراحی و تفکر قبلی خود، فرصت هایی برای یادگیری ایجاد کند. در جستار حاضر به اهمیت کارکردهای روش های گوناگون ارزشیابی مستمر و چالش ها و فرصت های آن در آموزش تاریخ از جنبه های مختلف پرداخته شده است
تحلیل و سنجش عوامل زیست محیطی به منظور تبیین الگوهای استقرار عصرآهن دشت سرخس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاکنون استقرارگاهی عصرآهن دشت سرخس مورد بررسی باستان شناسی قرار نگرفته است و ازسویی دیگر، عصرآهن دشت سرخس معرف فرهنگ یاز در منطقه است و نام خود را از محوطه یاز تپه واقع در جنوب غرب ترکمنستان وام گرفته است. مطالعات فرهنگ عصرآهن دشت سرخس می تواند اطلاعات بنیادی و اساسی این دوره را نمایان ساخته و به درک کلی عصرآهن فلات ایران و سرزمین ترکمنستان کمک کند. هدف از این پژوهش، ضمن شناسایی استقرارگاهی عصرآهن، تجزیه و تحلیل عوامل زیست محیطی به منظور تبیین الگوهای استقرار عصرآهن دشت سرخس است که به این منظور، یک فصل بررسی میدانی در دشت انجام شد و به وسیله مطالعه آثار گردآوری شده و مطالعات کتابخانه ای مشخص شد که 16 محوطه دارای آثار عصرآهن است. برخی استقرارگاه تک دوره و بعضی دیگر دارای توالی گاه نگاری هستند. ضرورت پژوهش حاضر، ناشناخته بودن فرهنگ یاز عصرآهن دشت سرخس است؛ از این روی، استقرارگاه شناسایی شده عصر آهن دشت سرخس ازمنظر عوامل زیست محیطی و نقش آن ها در تبیین الگوهای استقرار مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. خروجی نقشه ها و داده های استقرارگاهی عصر آهن دشت سرخس نشان داد که ازمیان عوامل زیست محیطی مؤثر در تعیین الگوهای استقرار، دوری و نزدیکی در محدوده ارتفاعی بین 300 تا 900 متر از سطح دریا، قرارگرفتن استقرارگاه در امتداد مسیر رودخانه های دشت سرخس (الگوی استقرار خطی) و مراکز شهری یا روستایی بزرگ (میراحمد و بزنگان) بالغ بر 65 هکتار (مکان مرکزی)، راه های ارتباطی (راه ارتباطی خراسان بزرگ در عصرآهن)، در شکل گیری و پراکنش استقرارگاه بیشتر از سایر عوامل زیست محیطی تأثیرگذار بوده اند. از مهم ترین نتایج بررسی باستان شناسی صورت گرفته حاضر، شناسایی استقرارگاهی عصر آهن معرف فرهنگ یاز دشت سرخس است که در سنجش توزیع استقرارگاهی عصر آهن این حوزه به کار خواهند آمد تا چشم انداز بسیار دقیق و جامعی برای فهم نوع زندگی اجتماعی مردمان آن دوره ترسیم کنند.
بازنمایی روسیاهی کی کاووس در شاهنامۀ تهماسبی با نگاه به جنگ های ایران و عثمانی در دورۀ صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساخت وپرداخت شاهنامه از دوره ایلخانی، تکاپویی در پیوند با قدرت سیاسی بود. حاکمان می دانستند که یکی از راه های پابرجایی پادشاهی، همانندسازی خود با دودمان های پیشدادی و کیانی در حماسه ملی است؛ ازاین رو، تشکیلاتِ نقاشی ایرانی در مصورسازی شاهنامه با سیاست هماهنگ شد. با همه آگاهی ها از ویژگی های کاووس در حماسه ملی، چهره، دستان و پاهای کی کاووس را تنها در نگاره های شاهنامه تهماسبی سیاه کردند. ازآنجاکه این اثر سرانجام به دربار عثمانی پیشکش شد؛ پرسیدنی است که سیه رویی کی کاووس برآمده از چه نگرشی به حماسه ملی است، این نگرش در پیوند با عملکرد دولت عثمانی چه کارکردی داشت و دربار ایران با اهدای شاهنامه به عثمانی چه پیامی را فرستاد؟ پژوهش حاضر به روش تاریخی تطبیقی با کاوش در دگرگونی نگرش به تاریخ حماسی و بازسازی پیوندها میان کاووس کیانی و سلطان عثمانی می کوشد به خاستگاه سیه رونمایی کی کاووس راه برد. روش گردآوری داده ها (سفرنامه ها، تاریخ نگاری ها و مکاتبات) و تصاویر، کتابخانه ای اسنادی و تحلیل آن ها، کیفی است.بر پایه یافته ها با چرخش از نمادهای ایرانی - ترکی، به ترکی - ترکی در دوره تیموری، اسماعیل و سلیم در پی تسخیر نمادهای حماسه ملی، بر جایگاه نمادهای حماسی ناایرانی(تورانی)- ایرانی نشستند؛ بنابراین، هنرمندان ایرانی که ظرفیت های نقاشی در فراروی از متن را می شناختند، با سیه رویی کی کاووس، اعتراض صفویان را به جنگ افروزی عثمانی نمایاندند.
شناسایی ترکیبات شیمیایی النگوهای شیشه ای به دست آمده از محوطه کرانه ای بندر کنگ قدیم و پَسکرانه ای شمد دیده بان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این طرح پژوهشی، 39 نمونه از مصنوعات شیشه ای به دست آمده در محوطه های باستانی بندر کنگ قدیم و شمد دیده بان در ساحل بخش شمالی و پسکرانه ای خلیج فارس که قدمت آن ها به قرون میانی و متأخر دوران اسلامی برمی گردد، برای مطالعه و اندازه گیری ترکیبات عنصری انتخاب شده اند. این مصنوعات شیشه ای شامل سی نمونه النگوی شیشه ای سیاه رنگ، چهار نمونه ظروف شیشه ای با رنگ های سبز، آبی، قهوه ای و سفید، و پنج نمونه نیز از پسماندها و باقیمانده مواد اولیه تولید شیشه است. هدف اساسی در این پژوهش شناسایی ترکیبات شیمیایی و بررسی مواد اولیه استفاده شده در ساخت النگوهای شیشه ای دو محوطه بندر کنگ و شمد دیده بان در سواحل خلیج فارس و میانه دوره اسلامی است. نتایج این پژوهش نشان می دهد تمام شیشه های آنالیزشده از این دو محوطه، در گروه شیشه های سیلیکا-سودا-آهک طبقه بندی می شوند و بر اساس درصد وزنی اکسید منیزیم و اکسید پتاسیم اندازه گیری شده در این نمونه ها که بیشتر از 5/2 درصد است، در ساخت آن ها از خاکستر گیاهان به عنوان گدازآور و منبع اصلی تأمین سودا استفاده شده است. همچنین نتایج ترکیبات عنصری نشان می دهد که نوع گدازآور استفاده شده در ظروف آنالیزشده و النگوها با یکدیگر متفاوت است. ازطرف دیگر، بررسی نتایج آنالیز عنصری نشان می دهد سیلیس استفاده شده در النگوهای دو محوطه نیز کاملاً با یکدیگر متفاوت اند و از منابع متفاوتی تأمین شده اند.
دوره شکل گیری و انتقالی دالما (؟!)؛گاهنگاری مطلق فرهنگ و سنت سفالی دالما بر اساس تاریخ گذاری های جدید با استفاده از روش طیف سنج جرمی شتاب دهنده (AMS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازه زمانی انتهای فرهنگ حاجی فیروز و شروع دوره دالما و همچنین شکل گیری، بسط و توسعه فرهنگ دالما به مناطق همجوار ازجمله کردستان، زنجان و زاگرس مرکزی و نیز منشاء این فرهنگ همواره یکی از موضوعات داغ و مورد بحث در ارتباط با باستان شناسی دوره دالما در این مناطق بوده است. با یافته شدن شواهد فرهنگ دالما در منطقه نخجوان و به دلیل نزدیکی این منطقه به معادن اصلی ابسیدین ازیک سو، و نزدیکی آن به یکی از گذرگاه های اصلی ورود به شمال غرب ایران ازسوی دیگر، چگونگی و چرایی حضور این فرهنگ و سنت سفالی در این منطقه از قفقاز و نیز گاه نگاری آن برای فرهنگ دالما از اهمیت بسزایی برخوردار است. در این نوشتار، کوشش بر این خواهد بود تا با ارائه گاه نگاری جدید منشأ این فرهنگ و فاز شکل گیری و انتقالی از انتهای نوسنگی جدید به دوره مس و سنگ قدیم مورد بحث قرار گیرد. پرسش های اساسی و بنیادین در ارتباط با این فرهنگ ازجمله چگونگی گذار جوامع حاجی فیروز به فرهنگ دالما، بازه زمانی دقیق این فرهنگ در شمال غرب ایران، زاگرس مرکزی و نیز مناطق واسط و بینابینی مابین دو منطقه زاگرس شمالی و مرکزی و نیز منشاء اولیه این فرهنگ بدون پاسخ باقی مانده است که در این نوشتار سعی بر این خواهد بود که بر اساس یافته های جدید تا حد امکان به برخی از این پرسش ها و ابهامات پاسخ داده شود. در این نوشتار با بررسی تمامی تاریخ گذاری های مطلق صورت گرفته در منطقه شمال غرب ایران و زاگرس مرکزی از کاوش های دالماتپه، سه گابی، گودین در دهه 1960 و 1970 نمونه های جدید تاریخ گذاری در محوطه هایی مانند دَوَه گُز خوی، کول تپه گرگر، نادعلی بیگ سنقر مورد ارزیابی قرار گرفته و سپس با بررسی نمونه های انجام شده در منطقه قفقاز جنوبی و در محوطه های نخجوان تپه و اوچان آغیل گاه نگاری مطلق جدیدی برای دوره شکل گیری و خود فرهنگ دالما ارائه گردد. بر اساس نتایج تاریخ گذاری مطلق صورت گرفته بازه زمانی 5400/5350 – 5000 ق.م. برای دوره شکل گیری و انتقالی دالما و بازه زمانی 5000-4500 ق.م. برای دوره دالما پیشنهاد می شود.
تأملی در اثبات هوّیت واقعی و محتوای تاریخی نقش برجسته اردشیر بابکان در نقش رجب فارس(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
1 - 16
حوزههای تخصصی:
نقش برجسته های ساسانی از منابع و مآخذ بزرگ و ارزشمند دوره ساسانی به شمار می روند و به مثابه معیارهای اصیلی هستند که می توان مدارک به دست آمده از مطالعات باستان شناسی و تاریخی را با آنها سنجید و به کشفیات و نتایج مهمی دست یافت. این آثار ارزشمند نمودار بخش وسیعی از هنر، فرهنگ و روش سیاسی و مذهبی ساسانیان هستند، زیرا هر یک از آنها به منظورِ بیان و انتقالِ یک مفهوم و واقعه ای صادق خلق شده اند. از آنجا که ظهور ساسانیان از اهمیت خاصی در فرایند کلی تاریخ ایران برخوردار است، لازم است تا وضعیت دقیق یافته های باستان شناسی- خاصه نقش برجسته های این دوره- روشن گردیده و محتوای تاریخی آنها از هر گونه ابهام و تاریکی زدوده شود. بر این اساس، مهمترین هدف این مقاله روشن ساختن هویت واقعی شخصیتهای حاضر در نقش برجسته مورد بحث و بیان محتوای تاریخی و درک مفهوم و پیامِ مرموزِ موجود در آن است. نتایج مطالعات نشان میدهد که (۱) اعطا کننده حلقه سلطنتی در نقش برجسته اردشیر بابکان در نقش رجب فارس کسی نیست جز اهورامزدا. انتساب این شخصیت به موبدان موبد یا هر شخصیت فانی دیگر اساس علمی و منطقی ندارد؛ (۲) ازدواج اردشیر بابکان با دختر اردوان پنجم و به دنیا آمدن شاپور اول در نتیجه، این ازدواج، کذب محض بوده و مأخوذ از یک افسانه عامیانه است.
کاوش های باستان شناسی تپه مرد آباد کرج(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۷
95 - 114
حوزههای تخصصی:
توسعه شهری در دهه های اخیر به خصوص در نواحی پیرامونی تهران و کرج، منجر به گسترش مناطقی شده که تا قبل از انقلاب، روستاهایی محصور در باغات در حاشیه شهر کرج بودند. مردآباد/ ماهدشت نیز که در گذشته نه چندان دور به شهر تبدیل شده (۱۳۷۰)، به سرعت گسترش یافته و باغات و آثار تاریخی پیرامون خویش را همچون بسیاری دیگر از شهرهای استان البرز نابود یا در معرض تخریب قرار داده است. محوطه مردآباد در شهر ماهدشت، یازده کیلومتری جنوب غربی کرج در استان البرز قرار دارد و در دی ماه سال ۱۳۷۷ به شماره ۲۲۵۲ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسید. مردآباد در مرز منازل مسکونی و زمین های زراعی واقع و ساخت وسازهای مسکونی سالیان اخیر بخش های جنوبی و تا حدی شرقی محوطه را تخریب کرده است. گمانه زنی صورت گرفته در این محوطه در بهار ۱۳۹۵ منجر به مشخص نمودن حدود عرصه و حریم این تپه شد. تپه مردآباد یکی از بلندترین تپه های باستانی استان البرز است که شواهد سفالی گویای توالی فرهنگی از هزاره ششم پیش از میلاد تا دوران میانه اسلامی در این محوطه است. قطعاً انجام کاوش های علمی و دامنه دارتر در این محوطه منجر به کسب اطلاعات باستان شناختی بسیار دقیق تری خواهد شد؛ ولی با توجه به شواهد سفالی سطحی، این محوطه دارای توالی گاهنگاری و شواهد استقراری از: دوره های نوسنگی جدید (سیلک I / هزاره ششم ق.م)، انتقالی مس سنگی/ چشمه علی (سیلک II / اواخر هزاره ششم و اوایل هزاره پنجم پ.م)، عصر آهن یک (اواخر هزاره دوم پ.م)، دوره تاریخی و دوران اسلامی است.
چگونگی تدریس درس«جنگ جهانی دوم و جهان پس از آن» با روش «پرس و جو»: رویکرد درس پژوهی
حوزههای تخصصی:
درس پژوهی یک رویکرد ساختار مند مطالعه توسعه و بهبود آموزش و یادگیری است به بیان دیگر یک چرخه پژوهشگری درباره یادگیری دانش آموزان است که به منظور یادگیری معلمان و اصلاح و بهبود آموزش اجرا می شود. روش تحقیق و آموزش درس پژوهی میتواند به عنوان ابزاری کارآمد جهت ایجاد توانایی مذکور در معلمان شود. پژوهش حاضر یک نمونه درس پژوهی است که در آن سعی بر انتقال تجربه گروه درس پژوهی خود به دیگر همکاران و دانشجو معلمان است. متن حاضر درباره چگونگی تدریس درس عصر شکوفایی از کتاب درسی پایه دوازدهم انسانی به روش مناظره است. پس از کسب اطلاعات لازم در مورد درس مذکور، روش تدریس مناظره، اجرای دو طرح درس و اجرا و تدریس ودریافت بازخوردها و نقدهای گروه درس پژوهی، این درس پژوهی آماده و تدریس شد. نتایج به دست آمده پس از انجام فرایند درس پژوهی نشان داد که انجام این فرایند باعث افزایش فعالیت دانش آموزان در کلاس درس شده است و دراجرای مجدد آگاهی دانش آموزان در مبحث نسبت به اجرای شماره 1 افزایش داشته است وهمچنین این فرایند منجر به توسعه دانش حرفه ای معلمان شرکت کننده در تیم درس پژوهی شده است. این مقاله می تواند مبنایی برای انجام درس پژوهی برای دانشجو معلمان و دبیران دانشگاه فرهنگیان باشد
تعاملات فرهنگی منطقۀ بختیاری با فارس و خوزستان در دوران مس وسنگ با تکیه بر داده های باستان شناسی شهرستان لردگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعامل فرهنگ ها در پیش ازتاریخ ایران، همواره یکی از موضوعات مهم و پیچیده در باستان شناسی ایران بوده است. این گونه ارتباطات در مناطق گوناگون ایران نشان دهنده روابط فرهنگ ها و تأثیرات آن ها بر یک دیگر است. در طول هزاره پنجم و چهارم پیش ازمیلاد، این ارتباطات گسترده تر و چشم گیرتر می شوند. در این دوران در منطقه زاگرس جنوبی، میان مناطق فارس، چهارمحال وبختیاری (منطقه بختیاری) و خوزستان ارتباطات فرهنگی نزدیکی شکل گرفت که این ارتباطات بیش از هر چیزی در مجموعه های سفالی منطقه بختیاری نمود یافته اند. «اَلن زاگارل» در بررسی هایی که در بخش های مختلف منطقه بختیاری انجام داده به این نکته اشاره می کند که در طول این دوران این منطقه تأثیرات فرهنگی زیادی را از مناطق فارس و خوزستان پذیرفته است. در این نوشتار به روابط فرهنگی ای که در طول دوران مس وسنگ در دوره شوشان قدیم/میانه/جدید خوزستان، دوره های فارس قدیم، میانه و جدید فارس و هم چنین در مراحل فرهنگی اسکندری، چله گاه، افغان، R1، لپویی، شهرک و برجویی و S17 در منطقه بختیاری شکل گرفته، پرداخته شده است و سعی گردیده به این پرسش پاسخ داده شود که، آیا در طول دوران مس وسنگ ارتباطات فرهنگی میان این مناطق وجود داشته است یا خیر؟ که با توجه به بررسی های انجام شده به نظر می رسد که در طول این دوران ارتباطات فرهنگی بین این مناطق وجود داشته است. نکته ای که در اینجا باید اشاره کرد، این است که در این پژوهش تأثیرات فرهنگی دو منطقه فارس و خوزستان بر چهارمحال و بختیاری موردتوجه قرار گرفته است. تأثیرات این فرهنگ ها بر بخش های مختلف منطقه بختیاری یکسان نبوده، به شکلی که مناطق شمالی این استان در طول این دوران تحت تأثیر فرهنگ های منطقه خوزستان و مناطق جنوبی، به ویژه شهرستان لردگان طی این دوران تحت تأثیر فرهنگ های منطقه فارس بوده ا ند.
بررسی و تحلیل باستان شناختی آثار و استقرارهای دوره اشکانی حوضه آبریز قزل اوزن در محدوده شهرستان ایجرود(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
51 - 79
حوزههای تخصصی:
شهرستان ایجرود واقع در استان زنجان به دلیل موقعیت خاص جغرافیایی ، دارای ویژگی هایی است که شناخت کم و کیف محوطه های باستانی آن در دوره اشکانی، می تواند ما را در درک بهتر تحولات فرهنگی این دوره، در غرب و تا حدی شمال غرب کشور یاری دهد. این پژوهش در قالب یک بررسی میدانی و به منظور روشن نمودن وضعیت، تغییرات و تطورات فرهنگی منطقه در دوره اشکانی انجام پذیرفت؛ در این راستا بررسی حوزه جغرافیایی دهستان گلابر و بخش شمال غربی رودخانه ایجرود در دهستان ایجرود پایین، طی دو فصل انجام شد. نتیجه این بررسی ها، شناسایی جمعاً ۱۰۰ محوطه باستانی (۶۸ محوطه در دهستان گلابر و ۳۲ محوطه در بخش شمال غربی دهستان ایجرود پایین) بود که از این بین، ۳۵ محوطه دارای آثار اشکانی است. مطالعه گونه شناسی سفال اشکانی منطقه و نیز درک و دریافت کلی الگوی استقراری محدوده بررسی در این دوره، از نتایج مهم این پژوهش است که بر اساس آن ها مشخص گردید در دوره مذکور استقرارها نسبت به دوره قبل (هخامنشی) از نظر تعداد، افزایش چشمگیری داشته و حتی استقرارهای دوره بعد (ساسانی) به اندازه دوره اشکانی نیست؛ این نشانگر تغییرات جمعیتی یا تغییر الگوی پراکنش استقرارها نسبت به دوره قبل است. همچنین، مشخص شد که بیشتر استقرارهای منطقه، روستاهای کوچک و تعداد کمی روستاهای بزرگ هستند و شواهدی از مراکز شهری شناسایی نشد. به نظر می رسد، فرهنگ مادی منطقه در دوره اشکانی، ضمن دارا بودن برخی ویژگی های بومی-محلی که آن را از سایر مناطق غرب و شمال غرب کشور تا حدی متمایز می کند، نهایتاً بخشی از گستره فرهنگی غرب و شمال غرب کشور است.
پژوهشی بر شهر باستانی فسا در دورۀ ساسانی با استناد به منابع تاریخی و پژوهش های باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ششم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
۲۳۲-۲۰۷
حوزههای تخصصی:
محوطه تُل ضَحاک به عنوان شهر باستانی فسا در دوران تاریخی و اسلامی، در حدود 2 کیلومتری جنوب شهر امروزی فسا در مرکز شرقی استان فارس قرار دارد و در سال 1310 ه .ش.، به عنوان پانزدهمین اثر ملی به ثبت رسیده است. پس از انجام بررسی روش مند باستان شناختی این محوطه در سال 1397 ه .ش.، علاوه بر شناسایی محدوده محوطه (با استناد به پراکندگی داده های سطحی) که به بیش از 500 هکتار می رسد، گاه نگاری و دوره های استقراری محوطه نیز که نشان از سکونت در آن از اواخر هزاره چهارم پیش ازمیلاد، تا قرون میانی اسلامی است، مشخص شد. با مطالعه داده های به دست آمده از بررسی، به ویژه نمونه های سفالی، یکی از دوره های استقراری مهم این محوطه، استقرار مربوط به دوره ساسانی است. پراکندگی مواد فرهنگی مربوط به این دوره (به ویژه سفال) تقریباً در تمام سطح محوطه مشاهده شد. در این پژوهش که روش انجام پژوهش آن توصیفی-تحلیلی و نحوه گردآوری اطلاعات آن به دو صورت میدانی و کتابخانه ای است، نگارندگان با هدف بازشناسی سیمای شهر فسا در دوره ساسانی، تلاش می کنند با بررسی منابع تاریخی و پژوهش های باستان شناسی پیشین در منطقه که در ارتباط با دوره ساسانی منطقه انجام شده است، نتایج آن را با داده های مربوط به استقرار ساسانیِ شناسایی شده از بررسی روش مند محوطه تل ضحاک، درهم آمیخته تا اطلاعاتی از اوضاع سیاسی، اقتصادی شهر فسا در این دوره ارائه شود. نتایج پژوهش های انجام شده مشخص می کند که استقرار مربوط به دوره ساسانی محوطه تل ضحاک فسا بدون شک یک استقرار بزرگ شهری از نوع شهرهایی با شکل ساختاری نامنظم است. شهر فسا با توجه به موقعیت راهبردی مناسب و قرارگرفتن بین چند شهر شاهی مهم آن دوره و هم چنین شرایط زیست محیطی عالی برای فعالیت های کشاورزی و دامداری، به عنوان یکی از شهرهای مهم تجاری و بازرگانی در تمام مدت حکومت ساسانیان در کوره دارابگرد در شرق سرزمین پارس ایفای نقش کرده است.
مقدمه ای بر دست ساخته های چوبی قرون هشت تا یازده هجری قمری بوانات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ششم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
۳۰۲-۲۸۳
حوزههای تخصصی:
چوب، ماده خامی مناسب برای بروز ذوق، استعداد، هنر و خلاقیت صنعتگران و هنرمندان در دوران مختلف بوده است. هنرمندان ایرانی در دوران اسلامی هم چون دیگر صنایع، در زمینه هنرهای مرتبط با چوب نظیر: خراطی، منبت، گره چینی و خاتم سازی، نفیس ترین آثار را خلق کرده اند. طی دوران اسلامی در ساخت عناصر معماری بناهای مذهبی مانند در، محجر و منبر از چوب آثار نفیسی ساخته شده که بررسی آن ها ازنظر سیر تکامل و تحول صنایع وابسته به چوب به عنوان بقایای مادی فرهنگی دوران اسلامی و همچنین واکاوی مضامین نقوش و کتیبه های مذهبی آن ها از اهمیت ویژه ای برخوردار بوده که با توجه به اهمیت موضوع تاکنون مطالعات چندانی در این راستا صورت نگرفته است. طی بررسی باستان شناسی که در سال 1394 ه .ش. به منظور شناسایی آثار تاریخی فرهنگی شهرستان بوانات صورت گرفت، آثار چوبی متعددی شناسایی و مورد بازدید قرار گرفت که پژوهش پیشِ رو در راستای معرفی و تحلیل یافته های موجود است. در این راستا، پرسش های پژوهش عبارتنداز: از دوران اسلامی بوانات چه آثار چوبی به جای مانده و عناصر تزئینی و مضامین کتیبه های آن ها چیست؟ از مسجد جامع بوانات و امامزاده حمزه بزم دست ساخته های چوبی مختلفی شامل: در، پنجره، منبر و محجر چوبی باقی مانده که ظرافت و تبحر در ساخت آن ها چشمگیر است. از آنجا که دو بنای موردبررسی به عنوان مسجد و امامزاده دارای کاربری مذهبی بوده، عموم کتیبه ها نیز شامل: آیات قرآن، شهادتین، شهادت ثلاثه، صلوات و نام امامان بود که نشان از تأثیر مذهب تشیع بر صنعت و هنر این دوره است. از آنجا که تنها در بناهای مسجد و امامزاده آثار به خوبی حفظ شده اند، می توان نقش و اهمیت مذهب و قداست را در حفظ آثار فرهنگی و تاریخی بازجست. هم چنین ظروف چوبی که پیش تر از غار کان گوهر به دست آمده بود نیز مورد تاریخ گذاری قرار گرفت که درنهایت آثار چوبی بوانات با توجه به کتیبه های موجود در بناها به قرن هشتم هجری قمری، و دوره صفویه تاریخ گذاری شدند.
معرفی و تحلیل بنای زیج منیژه سر پل ذهاب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۶
81 - 101
حوزههای تخصصی:
بناهای بسیاری در سرزمین پهناور ایران وجود دارد که از جهت گاهنگاری و کاربری دارای مشکل اند، زیج منیژه از جمله این بناهاست که در نزدیکی سرپل ذهاب کرمانشاه واقع شده و نظرات گوناگون در مورد آن ابراز شده است. این بنا، بنایی سنگی با ملات گچ است که ابعاد آن ۵۷×۳۵/۵ متر و با پلان مستطیل شکل است. تاکنون هیچ گزارش و مطالعه دقیقی در مورد این اثر به چاپ نرسیده است. برخی از محققین در اشاراتی گذرا این بنا را کاروانسرای دوره ساسانی قلمداد نموده، برخی دیگر کوشک و تعدادی رصدخانه را به عنوان کاربری بنا ذکر کرده اند. در این پژوهش، کلیه مدارک موجود و اشارات تاریخی گردآوری گردید و اساس کار بر فعالیت های میدانی متمرکز گردید و بنا به دقت از نظر پلان، مصالح و دیگر ویژگی ها بررسی و مطالعه شد. هدف از این پژوهش، مشخص نمودن کاربری بنا با توجه به شواهد برجامانده از آن و مقایسه بنا با سایر بناهای مشابه از لحاظ ویژگی و سبک معماری می باشد. از مهم ترین نتایج این پژوهش پیشنهاد کاربری این بنا به عنوان یک کوشک یا کاخ کوچک و اتراقگاه موقت است.
بررسی آرا و اندیشه های تاریخ نگارانۀ ماوردی در اعلام النبوه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابوالحسن علی بن محمدبن حبیب بصری ماوردی از بزرگ ترین فقهای شافعی در قرون 4 و 5 هجری بوده است که به دلیل آثار متعددی که در موضوع سیاست به نگارش درآورده، جایگاه مهمی در تاریخ اندیشه سیاسی در اسلام دارد. اعلام النبوه یکی از آثار بازمانده ماوردی است که با موضوع اثبات نبوت حضرت محمد(ص) با تکیه بر نشانه های پیامبری وی نوشته شده است. با توجه به اینکه این کتاب در زمره آثار سیره نگاری قرار می گیرد و نیز با توجه به اینکه تاریخ نگری به معنی چگونگی تفکر تاریخی مورخ است، پژوهش حاضر به دنبال یافتن پاسخی برای این پرسش است: تاریخ نگری یا اندیشه های تاریخ نگارانه ماوردی در اعلام النبوه چگونه بوده است و از طرف دیگر اندیشه های کلامی او چه تأثیری بر تاریخ نگاری اش داشته است؟ نگارندگان با رویکرد توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای، به این نتایج دست یافتند: ماوردی در سخن از روایات مبتنی بر معجزه و نیز ارائه تاریخ زندگی پیامبر(ص) بینش تاریخی داشته است. وی علی رغم رویکرد الهیاتی به مسئله اعجاز، در توجه به عناصر تاریخی (زمان- مکان- موقعیت)، تسامح در شناخت راوی، توجه به امکان وقوع اخبار تا حد ممکن و نیز توجه به نقد و تحلیل، بینش تاریخی خویش را نشان داده است. همچنین رویکرد کلامی او در بحث اعجاز قرآن و پذیرش عصمت پیش از نبوت، مانند معتزله بوده و به دلیل مخالفت اشاعره با عصمت پیش از نبوت، می توان رویکرد کلامی وی را در این اثر مانند معتزلیان دانست.
«توصیف فربه»، مهم ترین مسئولیت علمی مورخان از قدیم تا جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدعای اصلی جستار حاضر این است که مهم ترین مسئولیت علمی مورخان چه در دوره سنت و چه در دوره مدرن، توصیف عمیق و گسترده رویدادهای مهم گذشته انسانی است. برخی از ناقدان این مدعا، ایرادهایی را بدان وارد و آن را نقد کرده اند؛ از قبیل ترویج رویکرد سنتی، نقلی و اثبات گرایانه به دانش تاریخ که دیگر دوران آن گذشته است؛ ترویج کلیشه کاذب دوگانه «توصیف یا تحلیل»؛ نفی بهره برداری از روش و نظریه در پژوهش های تاریخی، تبلیغ رویکرد خنثی و بی توجه به مسائل اکنون جوامع انسانی (تاریخ برای تاریخ) و... . نگارنده در این جستار می کوشد در کنار تشریح بیشتر مدعای خود، به این نقدها نیز پاسخ درخور ارائه کند تا در مسیر تفاهم بیشتر میان اهل تاریخ درباره ماهیت و کارویژه اصلی تاریخ شناسی گامی بردارد. تأکید نگارنده بر این است که دفاع از کارویژه اصلی دانش و رشته تاریخ تلاشی است برای جلوگیری از زوال و تحلیل رفتن این رشته دانشگاهی در درون دیگر رشته های علوم انسانی و رفتاری و به ویژه علوم تعمیمی جامعه شناسی و سیاست شناسی؛ ازاین رو راه برون رفت از این وضعیت بحرانی را برجسته سازی توصیف فربه به عنوان مهم ترین وظیفه رشته ای مورخان ارزیابی می کند.
تأملی نو بر قفل های دورۀ صفویه ازمنظر فرم، نقش و عملکرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ششم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۲
۳۲۸-۳۰۳
حوزههای تخصصی:
هنر و صنعت قفل سازی هم چون دیگر هنرهای فلزی ایران به نوعی بازتاب آداب، عقاید و سنن مردم این سرزمین است. این هنر، درآمیختگی ظریفی از زیبایی شناسی با فولاد و آهن است و درنهایت به هم نشینی قابل تأمل هنر و صنعت می انجامد؛ از این رو، می توان دریافت که با مقوله ای ارزشمند مواجه هستیم که ظرفیت های گوناگون بصری، فرمی و زیبایی را در خود نهفته دارد. هدف از انجام این پژوهش، ضمن دسته بندی قفل ها و ویژگی های فرم و نقش، شناخت قابلیت ها و کارکردهای متفاوت، به رمزگشایی نقوش و سنت ها و باورهای پیرامون آن ها می پردازد. پرسش اصلی پژوهش و مطرح در مورد این موضوع آن است که، نقش مایه های قفل های دوره صفویه از کجا اقتباس شده است؟ ویژگی های فرمی و مفهومی نقوش به کاررفته در قفل های دوره صفویه چگونه است؟ و تا چه میزان با جنبه های اعتقادی دوره صفویه ارتباط دارد؟ این پژوهش از نوع بنیادی و به لحاظ ماهیت به شیوه توصیفی-تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات به صورت میدانی و کتابخانه ای و با تکیه بر توصیف، تحلیل و تاریخ خواهد بود. در این گفتار، سعی بر این بوده است که بیان نماید در دوره صفویه قفل علاوه بر جنبه حفاظتی کاربردی) برخوردار از جنبه آئینی بوده و رابطه مستقیم و تنگاتنگ با سنت اسلامی داشته است. بنابراین با تحلیل نقوش و کتیبه های به جای مانده بر قفل ها می توان دریافت که نقوش براساس کارکرد قفل، توسط هنرمند ابتدا انتخاب و سپس طراحی شده اند. بر این اساس می توان کارکرد کاربردی، کارکرد مذهبی و کارکرد طلسم گونه برای قفل های این دوره مطرح نمود.