فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۳٬۳۹۴ مورد.
منبع:
مدیریت اسلامی سال ۳۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
11 - 48
حوزههای تخصصی:
صبر واسطه اصلی در تحقق اهداف، به ویژه در دستیابی به هدفهای بزرگ است و این سنت قطعی الهی است که بدون صبر، پیامبران هم قادر به تحقق اهداف مدیریتی خود نبودند. هدف این پژوهش تدوین و اولویت بندی ویژگی های سازمان صبور با رویکرد اسلامی است که در آن ویژگی های مذکور در ارکان پنجگانه سازمان(افراد ، اهداف، ساختار،محیط و فناوری) شناسایی و تبیین شده است. این پژوهش از لحاظ نحوه اجرا توصیفی- پیمایشی و از نظر هدف، کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش کلیه خبرگان متشکل از اساتید دانشگاه، مدیران و کارشناسان دستگاههای حاکمیتی و اجرایی استان فارس بود که از میان آنها 15 نفر به صورت هدفمند و غیر تصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. در روند اجرای پژوهش، ابتدا ویژگی های اولیه سازمان صبور با توجه به مطالعه ادبیات پیشین، آیات قرآنی، نهج البلاغه و نظرات خبرگان شناسایی شد. در گام بعد با بکارگیری روش دلفی فازی، ویژگی های نهایی شناسایی و پالایش گردید. سپس با استفاده از تکنیک تحلیل سلسله مراتبی فازی، ویژگی های نهایی در ارکان پنج گانه سازمان، رتبه بندی و اهمیت گذاری شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که از میان ارکان پنچ گانه سازمان، رکن افراد- مدیران با وزن 33352/0 مهمترین رکن سازمان صبور است. "تصمیم گیری غیرعجولانه مدیران در مواجهه با رویدادهای مختلف" با وزن 31502/0 دررکن افراد – مدیران، " برخورد همراه با احترام کارکنان با ارباب رجوع" با وزن 48131/0 در رکن افراد- کارکنان ، " استقامت و پایداری در دستیابی به اهداف سازمانی " با وزن 55431/0 در رکن اهداف، "ارتباطات کارآمد " با وزن 29174/0 در رکن ساختار، " برنامه ریزی و اقدام برای اتمام شرایط اضطرار که سازمان با آن مواجهه می شود " با وزن 57352/0در رکن محیط بیرونی، " فرهنگ عدم انتقام جویی در مقابل بدی های دیگران " با وزن 44573/0در رکن محیط درونی، " عدم وابستگی به فناوری های جدید " با وزن 66134/0 در رکن فن آوری مهمترین ویژگی های سازمان صبور هستند.
بررسی تأثیر باورهای دینی بر عملکرد پایدار کسب وکار با نقش واسطه ای نظام آراستگی (مورد مطالعه: شرکت های شهرک های صنعتی استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه صاحب نظران معتقدند صنایع مختلف برای مصون ماندن از امواج سهمگین تغییرات محیطی و نیز سازگاری با الزامات رقابتی، چاره ای جز بهبود عملکرد کسب وکار و کسب مزیت رقابتی پایدار ندارند. تحقیقات نشان داده یکی از شیوه های نوین مدیریتی که تأثیر بسزایی بر عملکرد پایدار کسب وکار دارد، نظام آراستگی (فایو اس) است که اتلاف را در محیط کار کاهش می دهد و از این طریق، موجب ایجاد محل کار بهتر، ارتباطات بهتر و آراستگی عمومی در سازمان می شود. برای دستیابی به این مهم، لازم است شیوه های نوین مدیریتی از جمله نظام آراستگی، بومی سازی شده و از پتانسیل های فرهنگی جوامع برای حصول نتایج بهتر بهره گرفته شود. نتایج پژوهش های متعددی نشان داده اند افرادی که وفادار به آئین، رسوم و عقاید مذهبی مانده اند، تمایل به اجتماعی بودن، خودکنترلی، مسئولیت پذیری و عطوفت دارند. در فرهنگ دینی نیز، آموزه هایی وجود دارد که نظام آراستگی با آن عناصر، سازگار است. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی است و به بررسی تأثیر باورهای دینی بر عملکرد پایدار کسب وکار در شرکت های واقع در شهرک های صنعتی استان فارس با نقش واسطه ای نظام آراستگی، می پردازد. همچنین از نظر جمع آوری داده ها، میدانی، از حیث روش انجام، در زمره پژوهش های توصیفی و از نظر زمانی جزو پژوهش های مقطعی می باشد. جامعه آماری پژوهش، مدیران صنایع فعال در شهرک های صنعتی واقع در استان فارس به تعداد 1273 نفر می باشد که از این میان، 297 نفر با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه در نظر گرفته شد. جهت جمع آوری اطلاعات، از پرسش نامه استاندارد استفاده شد. پایایی پرسش نامه با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ بررسی و تأیید گردید. تجزیه و تحلیل داده ها، با استفاده از نرم افزار SPSS برای آمار استنباطی و LISREL 8.8 برای برازش مسیر انجام شد. نتایج آزمون فرضیه ها نشان داد که رابطه معناداری بین باور دینی و ابعاد نظام آراستگی و همچنین بین ابعاد نظام آراستگی و عملکرد پایدار کسب وکار، وجود داشت. ارتباط بین باور دینی و عملکرد پایدار کسب وکار نیز مورد تأیید قرار گرفت. نتایج نشان می دهد که نظام آراستگی، نقش واسطه گری را در روابط عملکرد پایدار کسب وکار و باور دینی ایفا می کند. براساس نتایج پژوهش توجه به آموزه های دینی و فرهنگ کارکنان، در پذیرش و اجرای نظام آراستگی و دستیابی به عملکرد پایدار شرکت ها مؤثر است.
بررسی الگوی رفتاری نسل های ایکس، وای، زد در مواجهه با محتوای کرونا در شبکه اجتماعی توییتر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
519 - 543
حوزههای تخصصی:
هدف: در این پژوهش الگوی رفتاری کاربران فارسی زبان توییتر با محوریت بیماری کرونا و به تفکیک سه نسل بررسی و توصیف شده است. برای کشف این الگو، دو فرضیه تفاوت مضمون احساسی توییت های منتشرشده توسط هر نسل و بررسی تفاوت واکنش احساسی آنان به اخبار خاص کرونایی مدنظر قرار گرفت و در بازه یک ساله اول همه گیری این بیماری در ایران بررسی شد. برای تشریح جایگاه مخاطبان در فرایند ارتباط و نیز نحوه برداشت آنان از پیام، از نظریه های استفاده و رضامندی و نظریه دریافت بهره برده شد. ابعاد ناشناخته این بیماری و نحوه انتقال آن، به همکاری شهروندان با سیاست های بهداشتی حکومت ها نیاز دارد؛ از این رو ادراک مخاطبان رسانه از محتوای مرتبط با کرونا، بیش ازپیش در کانون توجه سیاست گذاران رسانه و سلامت قرار گرفت.
روش: به کمک فنون داده کاوی، نسل های مختلف کاربران فارسی این پلتفرم دسته بندی شد. در ادامه، توییت های آنان به صورت دستی جمع آوری و با ابزار جست وجوی پیشرفته و با کلمات کلیدی، دسته بندی و مدل سازی شد. برای تخمین سن و جنسیت کاربر، از شبکه فیس نت و مدل ماشین های بردار پشتیبان استفاده شد. برای استخراج ویژگی ها، از مدل Wordtovector و برای کلاس بندی این توییت ها و اطلاق یک احساس به آن ها، از مدل LSTM بهره برده شد.
یافته ها: در گروه نمونه سه احساس ترس، طنز و انتقاد، برای توصیف مضمون احساسی توییت ها بیشترین نمود را داشته است. در نهایت، مشاهده شد که الگوی رفتاری نسل زد در محیط توییتر با انتشار طنزآمیز محتوا همراه است؛ در حالی که سویه انتقادی آن کمتر است. این الگو زمانی که به سمت نسل ایکس و وای می رود، معکوس می شود؛ در حالی که سویه ترس در مضامین همه کاربران، روند و حجم کمابیش یکسانی داشت.
نتیجه گیری: بین ۲۰ تا ۳۰ درصد تمامی پیام های تولیدشده مخاطبان با محوریت کرونا، محتوایی داشت که حاوی ترس بود. این میزان برای هر گروه سنی یکسان بود و این تشابه را می توان در تعبیر هم گرایی نسلی مشاهده کرد؛ اما در دو احساس دیگر بروز یافته، یعنی احساس انتقاد و طنز، این هم گرایی دیده نمی شد. نسل زد، اغلب در برخورد با محدودیت های ناشی از کرونا و تبعات دامنه دار آن، نگرشی طنزآلود داشت. گویا نحوه برداشت، تفسیر و و در ادامه بازخورد آن ها به پدیده کرونا که در بدو امر، موضوعی ترسناک و خطرآفرین برای زندگی فردی و اجتماعی انسان است، کاملاً تفسیری متضاد است. این تفاوت را می توان در گزاره شکاف یا تعارض نسلی دسته بندی کرد.
هوش مصنوعی و تغییرات در صنعت رسانه
حوزههای تخصصی:
تطبیق با تغییرات محیطی از ضرورتهای سازمانهای رسانهای فعال در صنعت رسانه است. توسعۀ تکنولوژی یکی از مهمترین این تغییرات محیطی است که صنعت رسانه را با چالشهای جدیدی مواجه کرده است. زیرساختهای هوش مصنوعی و ابزارهای توسعهیافته توسط آن، در محیط صنایع دگرگونیهای اساسی ایجاد کرده و صنعت رسانه هم مانند دیگر صنایع، تحت تأثیر این پدیدۀ تکنولوژیک قرار گرفته است؛ از این رو در آیندهای نزدیک، شاهد تحولات اساسی در حوزههای مختلف صنعت رسانه خواهیم بود. محققان حوزۀ مدیریت رسانه، بایستی به این تغییرات بیندیشند و برای بهرهگیری از ابزارهای هوش مصنوعی و مقابله با چالشهای آن، راهحلهای مناسب را بیابند. تولید و انتشار اخبار، تبلیغات، منابع انسانیِ سازمانهای رسانهای و سیاستگذاریِ صنعت رسانه، حوزههایی از صنعت رسانه هستند که بهطور حتم با ورود هوش مصنوعی دگرگون خواهند شد.
سطح آگاهی، میزان استفاده و چالش های ارائه دهندگان مراقبت سلامت در رابطه با مداخلات الکترونیک سلامت روان برای افراد مبتلا به اختلال افسردگی شدید: مطالعه موردی در شهر بغداد(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۹۱)
۱۲۵-۱۱۰
حوزههای تخصصی:
مقدمه: درسال های اخیر، استفاده از سلامت روان الکترونیک به دلیل راحتی و سهولت دسترسی برای افراد جویای کمک در زمینه سلامت روان، به طور چشمگیری گسترش یافته است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی نگرش و میزان استفاده ارائه-دهندگان مراقبت سلامت از مداخلات الکترونیک سلامت روان (Electronic Mental Health Interventions (EMHIs)) در درمان اختلال افسردگی شدید (Major Depressive Disorder (MDD)) بود. روش ها: این مطالعه توصیفی در سال 2022 در بغداد انجام شد. جامعه پژوهش شامل پزشکان خانواده، متخصصان روانشناس و مراقبین سلامت شاغل در مراکز درمانی بود. این مراکز با روش نمونه گیری تصادفی منظم انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه ای شامل دو بخش بود؛ در بخش اول اطلاعات جمعیت شناختی و در بخش دوم میزان آگاهی، استفاده و چالش های اتخاذ مداخلات الکترونیک سنجیده شد. پایایی پرسشنامه با اجرای آن بر گروهی 10 نفره از کارشناسان ارشد روانشناسی ارزیابی شد. اطمینان از روایی محتوایی پرسشنامه نیز با گروهی متشکل از دو پزشک عمومی و پنج روانشناس حاصل گردید. برای تحلیل داده ها از روش اسپیرمن، تاو-کندال و مربع کای استفاده شد. یافته ها: 384 نفر در پژوهش شرکت کردند. از این میان، تنها 10 درصد از شرکت کنندگان در زمینه EMHIs آموزش دیده و سایرین هرگز از آن استفاده نکرده بودند. بیشتر شرکت کنندگان این راهبرد ها را در حوزه های آموزش روان شناختی (26/18درصد) و همتایاری با تابلوهای بحث آنلاین (18/70 درصد) به کار می گرفتند. نتیجه گیری: به طور کلی، ارائه دهندگان مراقبت درک و استفاده محدودی از EMHIs داشتند. بنابراین، توسعه برنامه درسی بالینی در سلامت روان الکترونیک و آموزش مداوم برای متخصصان مراقبت های سلامت از جمله پزشکان عمومی ضروری به نظر می رسد.
تاثیر استفاده از پورتال های بیمار در آموزش به بیمار: مرور نظام مند(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: آموزش به بیماران از طریق پورتال نقش مهمی در بهبود پیامدهای سلامت آنان دارد. بنابراین، هدف از این مرور نظام مند بررسی تاثیر استفاده از پورتال های بیمار در آموزش به بیمار می باشد. روش ها: این مرور نظام مند با جستجوی کلید واژه ها در عنوان، چکیده و کلید واژه های مطالعات در پایگاه داده های علمی معتبر Embase، Web of Science،Scopus، PubMed در تاریخ 4 مارس 2024 بدون محدودیت زمانی انجام شد. از دستورالعمل موارد گزارش ترجیحی برای مرورهای نظام مند و فراتحلیل برای بررسی مقالات استفاده شد. روش تحلیل داده ها به صورت کیفی بود، به این صورت که ابتدا بر اساس مولفه های یکسان طبق چک لیست استاندارد، داده ها استخراج و به صورت کیفی مطالعات سنتز و نتایج ارائه شد. یافته ها: یازده مطالعه دارای معیارهای ورود وارد این بررسی شد. مداخلات آموزشی شناسایی شده در این بررسی بر روی چهار جنبه مختلف از جمله خودمدیریتی، خودمراقبتی، بهبود دانش و مدیریت بیماری متمرکز شده اند. رویکردهای آموزشی در پورتال در هفت دسته مختلف پیام متنی، پیام تصویری، پیام ویدئویی، پست الکترونیک، سوالات متداول، پیوند به منابع آموزشی و ویدیوهای یوتیوب طبقه بندی شد. پیام های متنی رایج ترین رویکرد آموزشی مورد استفاده برای ارائه مطالب آموزشی از طریق پورتال بود. یافته های مطالعات نشان می دهد مداخلات آموزشی از طریق پورتال باعث بهبود کیفیت زندگی مرتبط با سلامت، افزایش مهارت های سواد سلامت الکترونیک، بهبود دانش، تسهیل ارتباط با ارائه دهندگان مراقبت های سلامت و افزایش دانش بیمار از طریق ارائه توصیه های خودمراقبتی می شود. نتیجه گیری: نتایج این مطالعه نشان داد که نظرات بیماران در خصوص پورتال حاکی از برداشت مثبت آن ها از پورتال بیمار است. بیماران از منابع آموزشی پورتال استفاده می کنند وآن ها را مفید می دانند. پورتال ها می توانند به بیماران کمک کنند تا توصیه های پیچیده درمانی راه درک کرده و به آن پایبند باشند.
مقایسه هزینه صورتحساب اعمال جراحی گلوبال زایمان (طبیعی، سزارین) با تعرفه مصوب شورای عالی بیمه: یک مطالعه توصیفی-تحلیلی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پرداخت به روش گلوبال یکی از روش های پرداخت به بیمارستان ها است. در برخی از اعمال جراحی گلوبال، هزینه صورت حساب کمتر و در برخی دیگر بیشتر از تعرفه مصوب گلوبال است؛ این مسئله زیان مالی برای سازمان های بیمه گر و بیمارستان ها به همراه دارد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی هزینه صورت حساب پرونده های گلوبال زایمان است. روش ها: این مطالعه توصیفی-تحلیلی در سال 1400 انجام شده است. در این پژوهش، هزینه صورت حساب کلیه پرونده های زایمان (طبیعی و سزارین) بیمه سلامت در سه بیمارستان تخصصی زایمان استان تهران (الف، ب و ج) با تعرفه گلوبال مصوب مقایسه شده است. داده های مورد نیاز از داشبوردهای سازمان بیمه سلامت استخراج و در نرم افزار اکسل جمع آوری شده اند. تحلیل داده ها با نرم افزار SPSSنسخه20 انجام گرفته است. یافته ها: در این مطالعه، 3742 پرونده زایمان بررسی شده اند که 35 درصد آن ها زایمان طبیعی و 65 درصد سزارین بوده اند. نتایج نشان داد که هم در زایمان طبیعی و هم در سزارین، هزینه صورت حساب در بیمارستان الف بالاتر از تعرفه مصوب است؛ در حالی که در دو بیمارستان دیگر کمتر از تعرفه مصوب بود. همچنین، تعداد روزهای بستری واقعی سزارین در هر سه بیمارستان کمتر از تعرفه مصوب بود. نتیجه گیری: محاسبه هزینه صورت حساب پرونده های زایمان به روش گلوبال برای بیمارستان الف فاقد توجیه اقتصادی است؛ لذا بهتر است این بیمارستان تمرکز بیشتری بر مدیریت هزینه های خود داشته باشد. علاوه بر این، تعرفه مصوب تخت-روز گلوبال در زایمان طبیعی و سزارین بیش از تعداد روزهای بستری واقعی بیماران بود؛ بنابراین این موضوع نیازمند بازنگری شورای عالی بیمه است.
ارائه مدل اقناع آگهی های تبلیغاتی تجاری با رویکرد ترویج تولید ملی (مطالعه موردی: رسانه ملی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
201 - 217
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اصلی این پژوهش، ارائه مدلی برای راهبرد اقناع تبلیغات با رویکرد ملی گرایی در رسانه ملی است.
روش: این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی و از نوع اکتشافی است. برای دستیابی به هدف پژوهش از روش کیفی (مصاحبه) استفاده شده است. داده های کیفی با استفاده از مصاحبه عمیق جمع آوری شدند. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی انجام شد. پس از خواندن خط به خط متن مصاحبه ها و جمع آوری و بررسی داده ها، کدگذاری باز انجام گرفت. کدهایی که اشتراک مفهومی داشتند، ذیل یک مقوله قرار گرفتند. مقوله های اولیه، بر اساس مفاهیم به دست آمده شکل گرفتند. از کدگذاری باز و مقوله پردازی داده ها، برای شناسایی معیارها و زیرمعیارهای تدوین مدل پژوهش استفاده شد.
یافته ها: برای اطمینان از پایایی پژوهش، استاد راهنما فرایند پژوهش را بررسی کرد و بازبینی آن با همکاری ناظران دیگر انجام شد. به منظور تأیید روایی نتایج نیز با اجازه مصاحبه شوندگان، هنگام مصاحبه، هم زمان با نکته برداری، کل مصاحبه ها ضبط شد. در پژوهش حاضر، یک مدل پارادایمی ارائه شده که محور اصلی آن، اقناع رسانه ملی در راستای ترویج تولید ملی است. بر اساس نتایج به دست آمده، «اجماع ملی و سازمانی»، «الزامات جغرافیایی» و «رشد اقتصادی»، سه ویژگی مهم حمایت از تولید داخلی است که در صورت حمایت نهادهایی از جمله سازمان صداوسیما، تحقق خواهد یافت.
نتیجه گیری: در این پژوهش، الگوی پارادایمی اقناع آگهی های تبلیغاتی تجاری با رویکرد ترویج تولید ملی و به طور خاص، در رسانه ملی تدوین شد. الگوی پژوهش مشتمل بر ۱۰ مقوله اصلی است که محور اصلی، اقناع رسانه ملی در راستای ترویج تولید ملی است. در این الگو شرایط علّی، چهار مقوله کمک به اقتصاد داخلی، الزامات جغرافیایی، اجماع ملی و سازمانی را دربرمی گیرد. همچنین سه راهبرد برای نیل به هدف پژوهش انتخاب شد که عبارت است از: صرفه اقتصادی، تاکتیک های مدیریتی و امنیت.
راه کارهای نهادینه سازی سیاست های بالادستی در عناصر زنجیره ارزش تولید محتوا در بخش خبر سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
237 - 256
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر شناسایی راه کارهای نهادینه سازی سیاست های بالادستی در عناصر زنجیره ارزش تولید محتوا در سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران با تأکید بر خبر صداوسیما بوده است.
روش: این پژوهش به لحاظ هدف، بنیادی و از حیث ماهیت داده های استفاده شده کیفی است. گردآوری اطلاعات کتابخانه ای این پژوهش، به صورت اسنادی و نیز مطالعات میدانی مبتنی بر مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان حوزه خبر صداوسیما بوده است.
یافته ها: یافته های پژوهش مشتمل بر ۱۶ تم اصلی کاربردی و سازنده بود که در سه دسته راه کار ها، موانع و عوامل پیش برنده نهادینه سازی سیاست های بالادستی در عناصر زنجیره ارزش خبر صداوسیما معرفی شد. مبتنی بر یافته های پژوهش، در صورتی سازمان صداوسیما می تواند در مرحله اجرایی شدن سیاست های بالادستی در میان عناصر زنجیره ارزش خبر موفق عمل کند که در وهله نخست، سیاست گذاران آن با حوزه برنامه سازی در خبر، عملیات خبر و همچنین، دانش سیاست گذاری آشنا باشند. در وهله دوم، این سیاست ها به خوبی به عناصر زنجیره ارزش خبر انتقال داده شود و با پیوست های چگونگی اجرای سیاست ها، عناصر زنجیره ارزش خبر را به طور کامل در خصوص سیاست توجیه کند.
نتیجه گیری: در این راستا اگر در اجرای سیاست ها، به سردبیر و خبرنگار که دو عنصر مهم زنجیره ارزش خبر هستند و بیشترین تأثیر را روی خبر دارند، توجه بیشتری شود، نتیجه اجرای سیاست ها به خوبی روی خروجی خبر مشاهده خواهد شد. نکته مهم این است که در قسمت ارزیابی اجرای سیاست ها، فقط به جنبه های کمّی و کیفی تحقق سیاست توجه می شود، در صورتی که لازم است جنبه اثربخشی در مخاطب نیز در کانون توجه قرار گیرد.
ترسیم مختصات الگوی مفهومی تجویز خط مشی های ملّی بر پایه «معنویت، عقلانیت، عدالت»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت اسلامی سال ۳۱ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
169 - 204
حوزههای تخصصی:
جوهره خط مشی از وجوه مختلف قابل تحلیل است. از یک منظر خط مشی را می توان یک «انتخاب و تصمیم درست» تعریف کرد. از این رو بُعد تجویزی و قضاوتی در هر خط مشی جزو اجزای مهم و جدایی ناپذیر آن به حساب می آید. حسب این اهمیت، اندیشمندان این حوزه مدل های مفهومی مختلفی را ناظر به پشتوانه هنجاری خود به مثابه الگوی مطلوب جهت انتخاب یک یا مجموعه ای از خط مشی ها ارائه کرده اند. مسئله مهم پژوهش حاضر آن است که انقلاب اسلامی با توجه به مختصات متمایز خود در حوزه های گسترده هنوز از تولید و بکارگیری مدل های تجویزی خط مشی بومی رنج می برد. با توجه به چنین دغدغه ای مقاله پیش رو تلاش دارد با رویکردی اکتشافی و بهره گیری از روش تحلیل مضمون، بیانات و مکتوبات مقام معظم رهبری را در این زمینه واکاوی کند. نتایج این تحقیق بیانگر آن است که سه گانه «معنویت، عقلانیت و عدالت» پایه و بنیان شکل گیری چنین الگویی است. از محل تقاطع عناصر این سه گان 9 بُعد فرعی «تعیین نقش برای مردم»، «منفعت و حقوق عمومی»، «ظرفیت علمی حل مسأله»، «انسجام و پیوندهای ملّی»، «تبیین زمین درگیری»، «ضابطه و قانون»، «راهبرد درگیری فوق فعال»، «جهاد» و «حجت شرعی» تولید شده اند. این ابعاد از مسیر 3 بازوی تجویزی «نهاد مردم«، «ساختارهای حقوقی» و «سازمان علمی» امکان و ظرفیت پیگیری داشته و در غایت و نهایت خود «اقتدار عادلانه» کشور را دنبال می کنند.
موانع و راهکارهای ارتقای مدیران زن در سازمان های بهداشتی و درمانی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
حدود 5/49 درصد جمعیت ایران در سال 1400 زن بودند. با وجود این، تفاوت زیادی بین اشتغال مردان و زنان در بازار کار وجود دارد. نرخ مشارکت اقتصادی مردان و زنان به ترتیب 63 و 11 درصد در سال 1400 بود. [1] فقط ۵/۵ درصد از زنان مدیران عالی، ۳/۹ درصد مدیران میانی و ۲۳ درصد مدیران پایه در سال ۱۳۹۸ بودند. سهم زنان از گروه عمده شغلی قانونگذاران، مقامات عالی رتبه و مدیران در کشور ۵/۲۰ درصد در سال ۱۳۹۸ بود. [2]زنان حدود 7/60 درصد کارکنان وزارت بهداشت را در سال ۱۴۰۰ تشکیل دادند. [1]ولیکن، حضور آنها در پست های ارشد سازمان های بهداشتی و درمانی محدود است. در حالی که یک مسیر راهه شغلی خطی، نردبانی و سریع برای ارتقای شغلی مردان وجود دارد (پدیده پله برقی شیشه ای)، زنان با موانع ادراکی و سازمانی نامرئی زیادی برای جابجایی در پست های مدیریت همتراز (پدیده دیوار شیشه ای) یا ارتقا به سطوح بالای سازمانی (پدیده سقف شیشه ای) مواجه هستند. [3] موانع فردی، خانوادگی، سازمانی و اجتماعی بر سر راه ارتقای شغلی زنان به سطوح ارشد سازمان ها وجود دارد. احساساتی بودن، اعتماد به نفس و انعطاف پذیری پایین، تمایل به انجام عالی کارها و ترس از پذیرش مسئولیت، مانع پیشرفت زنان در مسیر راهه شغلی آن ها می شود. تعارض کار- خانواده از موانع اصلی زنان برای دستیابی به مشاغل مدیریتی بالای سازمان است. زنان به دلیل داشتن مسئولیت بیشتر کار در خانه، تمایل کمتری به پذیرش مسئولیت های مدیریتی دارند. همچنین، همسران مدیران زن به دلایلی مانند استقلال بیشتر اجتماعی و اقتصادی زن، آگاهی زن نسبت به حقوق خود و در نتیجه، تغییر رفتار و عدم اطاعت از همسر و امکان درگیری خانواده با مسائل کاری زن، ممکن است با ارتقای شغلی آن ها موافقت نکنند. علاوه براین، والدین در خانواده به نوعی در برنامه های توانمندسازی خود، بین فرزندان پسر و دختر تبعیض قائل می شوند. آنها برای پسران نقش های فعالی برای حضور در جامعه تعیین می کنند، ولیکن، ترجیح می دهند که فعالیت های دختران محدود به محیط خانه شود که منجر به کاهش اعتماد به نفس دختران می شود. تبعیض سازمانی مثل حقوق و دستمزد نابرابر، دسترسی نابرابر به منابع سازمانی، مشارکت نابرابر در تصمیم گیری ها، دسترسی محدود به شبکه های ارتباطی و فرصت نابرابر برای ارتقای شغلی از عوامل سازمانی محدودکننده زنان برای مشاغل مدیریت ارشد سازمان است. در نهایت، باورهای ذهنی و کلیشه های سنتی جنسیتی غلط در جامعه مثل «زن موجود ضعیفی است.»، «زن نباید تهاجمی رفتار کند»، «جای زن در خانه است.»، «زن احساساتی است و نمی توان روی قضاوت او حساب کرد.»، «زن نباید به مرد دستور دهد»، «مرد نباید از زن دستور بگیرد» و «مدیریت امور سازمان را نمی توان به زن سپرد.»، موجب کاهش حضور زنان در مشاغل مدیریتی می شود. [4] حضور مدیران زن و مرد در تیم مدیریت سازمان موجب ارتقای عملکرد و بهره وری سازمان می شود. بنابراین، مداخلاتی باید در سطوح مختلف بکار گرفته شود. در سطح خانواده باید تبعیض بین پسر و دختر کاهش یابد و دختران طوری تربیت شوند تا اعتماد به نفس، پشتکار، عزم راسخ و سخت کوشی را تجربه کنند. اعضای خانواده نظیر همسر، فرزند و والدین باید از مدیران زن حمایت کنند و وظایف ایشان در محیط خانه را کم کنند تا وظایف پست های رهبری ارشد سازمان را انجام دهند. مدیران ارشد باید فرصت های بیشتری برای توانمندسازی کارکنان و مدیران زن فراهم کنند. افزایش تعداد زنان در هیات مدیره سازمان های بهداشتی و درمانی، آموزش و ارتقای دانش و مهارت های مدیریت و رهبری آن ها، تعیین مربیانی برای آموزش و مشاوره مدیران زن، تعیین معیارهای علمی و عینی ارتقای شغلی مستقل از جنسیت و ایجاد فرصت های ارتقای شغلی برابر برای زنان ضروری است. برابری جنسیتی باید در مدارس و دانشگاه ها آموزش داده شود تا نگرش عموم مردم در این زمینه تغییر یابد. ریشه کنی تبعیض جنسیتی از نظام سلامت نیازمند تعهد و تلاش سیاستگذاران و مدیران ارشد حکومت و دولت است. سیاستگذاران نظام سلامت با توجه به حضور زیاد کارکنان زن در سازمان های بهداشتی درمانی، باید سهمیه ای برای مدیران زن این سازمان ها تعیین کنند و سیاست ها، استراتژی ها و برنامه هایی برای افزایش برابری جنسیتی، جلوگیری از تبعیض علیه زنان و افزایش حضور آنها در سطوح ارشد سازمان ها تدوین و اجرا کنند.
ارتباط بین خودپنداره و سبک های مصرف از طریق نقش واسطه ای تبلیغات اثربخش در صنعت مُدوپوشاک زنان در میان شهروندان اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
391 - 413
حوزههای تخصصی:
هدف: فرد به عنوان مصرف کننده با متغیرهای اندیشه، احساسات، برنامه، تصمیم گیری، خرید و تجارت مرتبط است، به همین دلیل بازاریابان باید دامنه وسیعی از فعالیت های مصرف کنندگان را مطالعه کنند؛ زیرا این مطالعات راه های متنوعی را پیش روی آن ها می گذارد تا بدین طریق نیازهای مشتریان را ارضا کنند. بنابراین فهم فعالیت مصرف کنندگان مبنای مفیدی برای توسعه استراتژی های بازاریابی فراهم می آورد. پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین خودپنداره با سبک های مصرف، از طریق نقش واسطه ای تبلیغات اثربخش در صنعت مُدوپوشاک زنان در بین زنان شهر اصفهان اجرا شده است.
روش: روش پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از حیث ماهیت داده ها، توصیفی از نوع هم بستگی است. جامعه آماری آن، کلیه زنان شهر اصفهان بود که به دلیل تعداد نامحدودشان با استفاده از فرمول نمونه گیری کوکران برای جامعه نامحدود، ۴۲۶ نفر از آن ها به روش هدفمند وابسته به معیار برای نمونه انتخاب شدند. داده های پژوهش در دو سطح توصیفی با استفاده از آمارهایی همچون میانگین انحراف معیار و استنباطی و به کمک مدل معادلات ساختاری و تحلیل واریانس تجزیه وتحلیل شد. نرم افزارهای استفاده شده برای این پژوهش، اس پی اس اس و وارپ پی ال اس بود.
یافته ها: یافته های حاصل از فرضیه های پژوهش نشان داد که ابعاد خودپنداره بر انوع سبک مصرف تأثیر دارد و اثربخشی تبلیغات، روی برخی از سبک مصرف ها اثر واسطه ای می گذارد. تبلیغات نیز بر سبک مصرف متفکران نقش واسطه ای داشت که ضریب تأثیر آن 161/0 بود.
نتیجه گیری: در این پژوهش تلاش شد که ارتباط بین خودپنداره با سبک های مصرف، از طریق اثر نقش واسطه ای تبلیغات اثربخش بررسی شود. بر اساس نتایج، سبک مصرف زنان شهر اصفهان در خصوص انتخاب مُدوپوشاک به خودپنداره و تبلیغات بستگی دارد. زمانی که زنان به خود بپردازند و برخویشتنِ خویش واقف شوند، عامل کنترل عاملی درونی می شود و دیگر توان کنترل فراوان عوامل بیرونی را نخواهد داشت. زنانی که خود را شناخته اند و به خودآگاهی رسیده اند با راحتی بیشتری می توانند به تشریح خود و خواسته های خود، چه به گونه کلامی و چه غیرکلامی بپردازند.
دلایل و عوامل اجتناب از اطلاعات سلامت در ارائه کنندگان و دریافت کنندگان خدمات سلامت: مرور دامنه ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افراد مختلف گاهی از جستجو یا استفاده از اطلاعات سلامت اجتناب می کنند. مطالعه حاضر با هدف تعیین دلایل و عوامل اجتناب از اطلاعات سلامت در دریافتکنندگان و ارائه کنندگان خدمات سلامت انجام شده است. روش ها: در این مرور دامنه ای پایگاه های اطلاعاتی کاکرین، اسکاپوس، وب آو ساینس، پابمد، ام بیس و لیستا جستجو شد. در مجموع تعداد 1901 مطالعه بازیابی شد که پس از حذف موارد تکراری و غربالگری، در نهایت 30 مطالعه برای ورود به مرور انتخاب شد. داده های استخراج شده بر اساس اهداف مرور دسته بندی و به صورت روایتی و در قالب جدول گزارش گردید. یافته ها: دلایل اجتناب از اطلاعات سلامت در دریافت کنندگان خدمات سلامت شامل دلایل مرتبط با اطلاعات، دلایل مرتبط با نظام سلامت، و دلایل روان شناختی بودند. عوامل اجتناب از اطلاعات سلامت در دریافت کنندگان خدمات سلامت نیز عبارت بودند از: عوامل روان شناختی، عوامل جمعیت شناختی، عوامل مرتبط با نظام سلامت و عوامل مرتبط با اطلاعات. همچنین، دلایل اجتناب از اطلاعات سلامت در ارائه کنندگان خدمات سلامت، دلایل مرتبط با اطلاعات و دلایل مرتبط با نظام سلامت بودند. عوامل اجتناب از اطلاعات سلامت در ارائهکنندگان خدمات سلامت نیز شامل عوامل مرتبط با اطلاعات، عوامل مرتبط با نظام سلامت و عوامل روان شناختی بودند. نتیجه گیری: در این پژوهش، دلایل و عوامل اجتناب از اطلاعات سلامت در بین دریافت کنندگان خدمات سلامت و ارائه دهندگان این خدمات دسته بندی شد. شناخت این دلایل و عوامل می تواند سازوکاری در اختیار سیاست گذاران سلامت و کتابداران و اطلاع رسانان پزشکی قرار دهد تا خدمات اطلاع رسانی سلامت را برای اجتناب کنندگان اطلاعات سلامت به گونه ای مناسب طراحی و برنامه ریزی کنند و موجب بهبود روند اطلاع رسانی سلامت شوند.
تحلیل نقش هویت اجتماعی کاربران در واکنش نسبت به برند با تأکید بر نقش شبکه های اجتماعی (مورد مطالعه: دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
440 - 465
حوزههای تخصصی:
هدف: هویت اجتماعی آن قسمت از برداشت شخصی از خود است که از شناخت فرد از عضویتش در یک گروه یا گروه های اجتماعی، به همراه ارزش و شاخص های احساسی ای که با این عضویت همراه شده باشد، نشئت می گیرد. هویت اجتماعی کاربران، بر تمایلات رفتاری آن ها در شبکه های اجتماعی، نقش و تأثیرگذاری چشمگیری دارد. در این راستا، هدف اساسی این پژوهش، تحلیل نقش هویت اجتماعی کاربران در واکنش به برند با تأکید بر نقش میانجی اشاعه تبلیغات شفاهی الکترونیکی و استفاده از شبکه های اجتماعی تعیین شده است.روش: مدل پژوهش بر اساس مطالعه وانگ (۲۰۱۷) و جورج و همکاران (۲۰۱۳) است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه تهران، در سال تحصیلی ۱۳۹۸ تا ۱۳۹۹ بوده است. به منظور جمع آوری داده ها با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب با حجم، از ۴۴۸ نفر نمونه گیری به عمل آمد. داده های پژوهش از طریق پرسش نامه جمع آوری و با استفاده از مدل معادلات ساختاری و آزمون سوبل با به کارگیری نرم افزارهای اس پی اس اس ۱۸ و لیزرل 54/8 تحلیل شد.یافته ها: نتایج نشان داد: الف. هویت اجتماعی (عاطفی، شناختی، ارزیابانه) کاربران، بر استفاده از شبکه های اجتماعی مؤثر است؛ ب. هویت اجتماعی (عاطفی، شناختی، ارزیابانه) کاربران، بر اشاعه تبلیغات شفاهی الکترونیکی مؤثر است؛ ج. هویت اجتماعی (عاطفی، شناختی، ارزیابانه) کاربران، بر واکنش به (قصد خرید) برند مؤثر است؛ د. استفاده از شبکه های اجتماعی، در اثرگذاری هویت اجتماعی (عاطفی، شناختی، ارزیابانه) کاربران بر قصد خرید برند نقش میانجی ایفا می کند؛ ﻫ. اشاعه تبلیغات شفاهی الکترونیکی در اثرگذاری هویت اجتماعی (عاطفی، شناختی، ارزیابانه) کاربران، بر قصد خرید برند نقش میانجی ایفا می کند.نتیجه گیری: هویت اجتماعی به ویژگی هایی اشاره دارد که یک جامعه را از جوامع دیگر متمایز می کند. این مقوله که با ورود شبکه های اجتماعی مجازی، دچار تحولات عمده ای شده است، بیش از هر گروهی، در ارتباط با جوانان اهمیت می یابد؛ چرا که جوانی، مرحله تکوین هویت مستقل و استقلال یابی آنان است. هویت اجتماعی در تعاملی دوسویه با رسانه های اجتماعی، کنش های مصرف کنندگان جوان را نسبت به برندها تحت تأثیر قرار می دهد.
تبیین مضمون های مدیریت عملکرد کارکنان در پرتو نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت اسلامی سال ۳۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
189 - 223
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین کارکردهای منابع انسانی، مدیریت عملکرد کارکنان می باشد. یک سیستم مدیریت عملکرد مؤثر می تواند عملکرد کارکنان را در چارچوب اهداف سازمان هدایت کرده و عملکرد آنان و متعاقباً سازمان را ارتقاء بخشد. هدف این پژوهش تبیین ابعاد و مؤلفه های مدیریت عملکرد کارکنان با توجه به ارزش های اسلامی و بر اساس آموزه های نهج البلاغه می باشد. پژوهش از نوع کیفی بوده و بر اساس روش تحلیل مضمون صورت گرفته است. پس از مطالعه ی نهج البلاغه، 320 مضمون پایه استخراج گردید که با توجه به ارتباط معنایی در قالب 86 مضمون سازمان دهنده و 8 مضمون فراگیر تقسیم بندی شده اند. مضامین فراگیر مدیریت عملکرد شامل ترسیم چشم انداز مشترک، تبیین شاخص های عملکرد مدیران، تبیین شاخص های عملکرد کارکنان، توسعه ی یادگیری پایدار، ارتقاء بالندگی فردی، پایش و سنجش عملکرد، جبران خدمت و کیفر خطاکاران می باشد. 7 مضمون سازمان دهنده به عنوان شاخص ترسیم چشم انداز مشترک، 9 شاخص عملکرد برای مدیران، 16 شاخص عملکرد برای کلیه ی کارکنان سازمان، 14 مضمون سازمان دهنده به عنوان شاخص های توسعه یادگیری پایدار، 9 مضمون سازمان دهنده برای ارتقاء بالندگی، 20 مضمون سازمان دهنده به عنوان شاخص های پایش و سنجش عملکرد، 6 شاخص برای جبران خدمت ونهایتاً 5 شاخص برای کیفر خطاکاران از نهج البلاغه استخراج گردیده است.
مبانی دینی - اعتقادی مدیریت عملکرد سازمانی از منظر آموزه های اسلامی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی و استخراج برخی از مهم ترین مبانی دینی اعتقادی مدیریت عملکرد سازمانی از منظر آموزه های اسلامی انجام شده است. مسئله اصلی تحقیق حاضر این بوده که مبانی اعتقادی مدیریت عملکرد سازمانی از منظر آموزه های اسلامی چیست؟ برای پاسخ به این پرسش و استخراج مضامین مرتبط با این موضوع، با استفاده از روش ترکیبی «استنباطی تحلیلی» (تحلیل مضمون)، با جست وجوی واژگانی و نیز با مراجعه مستقیم و مطالعه ترتیبی متون منابع، تحقیق گسترده ای انجام شد. نتیجه تحقیق با انجام سه مرحله رمزگذاری توصیفی، تفسیری و رابطه ای، دستیابی به 197 مضمون توصیفی یا پایه و 19 مضمون تفسیری یا سازمان دهنده و 5 مضمون رابطه ای یا فراگیر بوده است. یافته های تحقیق نشان می دهد «علم و معرفت» با دو مؤلفه، «ایمان به دین اسلام با تمام ابعاد آن» با سه مؤلفه اصلی، «نگاه به هستی از منظر دینی» با دو مؤلفه، «نگاه به انسان از منظر دینی» با پنج مؤلفه و «ایمان به سنت های الهی» با سه مؤلفه به مثابه مبانی دینی و اعتقادی یا مبانی خاص برای مدیریت عملکرد سازمانی از منظر آموزه های اسلامی مطرح اند.
پلتفرم های خبری و دروازه بانی اخبار
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
277-278
حوزههای تخصصی:
پلتفرمهای خبری با توسعه الگوریتمهایی که میتوانند محتواهای خبری را به کاربران توصیه کنند، بهعنوان واسطهای تأثیرگذار در اکوسیستم خبری جهان نقش بسزایی ایفا میکنند. در واقع، آنها مفهوم سنتی دروازهبانی خبر را متحول کردهاند و تغییری را در این بخش از صنعت رسانه به وجود آوردهاند که در آن، دیدهشدن یک محتوای خبری برای مخاطبان، تحت تأثیرِ این پلتفرمها و الگوریتمهای آنها قرار میگیرد. در این زمینه، گوگل با پلتفرم گوگل نیوزِ[1] خود، بازیگر پیشروی دنیا محسوب میشود که اکنون بهعنوان یک پلتفرم تجمیع کننده[2] اخبار فعالیت میکند. در سال 2017، گوگل پُرکاربردترین پلتفرم تجمیعکننده اخبار در دنیا بود (ایوانز، جکسون و مورفی[3]، 2023) که کلیه اخبار جهان را پوشش میداد. علیرغم کاهش جزئی سالهای اخیر، در ترافیک این پلتفرم خبری، گوگل نیوز همچنان هدایتکننده کلیدی جریان اخبار در مقیاس بینالمللی است. بر اساس اعلام گوگل، این پلتفرم در سال 2021، هر ماه 24 میلیارد بار کاربران را به سایتهای خبری مختلف هدایت کرده است.
تأثیر سطح دینداری برتعهد سازمانی کارکنان با نقش میانجی ارزش های درون سازمانی (مورد مطالعه: 10 سازمان منتخب استان های مازندران و زنجان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت اسلامی سال ۳۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
175 - 204
حوزههای تخصصی:
تعهد سازمانی نقش تعیین کننده در مسئولیت پذیری، کارایی رفتاری و کارکردی اعضاء، رشد و پیشرفت سازمان دارد. با توجه به تأثیر بسزای دین در شکل بخشیدن به رفتار فردی و جمعی، این پژوهش با هدف بررسی تأثیر سطح دینداری بر تعهد سازمانی کارکنان با نقش میانجی ارزش های درون سازمانی به اجرا درآمده است. روش تحقیق، توصیفی از نوع پیمایشی بوده و برای سنجش سطح دینداری از پرسشنامه بومی شده خدایاری فرد و همکاران (1388) با مؤلفه های (باور دینی، عواطف دینی و التزام و عمل به وظایف دینی) و برای سنجش تعهد سازمانی از پرسشنامه مدل آلن و می یر (1990) با مؤلفه های (تعهد عاطفی، تعهد مستمر و تعهد هنجاری) و برای سنجش ارزش های درون سازمانی از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد. داده های تحقیق با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی، از 400 نفر از کارکنان سازمان های منتخب استان های مازندران و زنجان گردآوری و نتایج با نرم افزارهای Spss23 و PLS2 تحلیل شدند. اعتبار پرسشنامه های، تعهد سازمانی، سطح دینداری و ارزش های درون سازمانی با استفاده از ضریب همسانی درونی آلفای کرونباخ، به ترتیب برابر با 0/875، 0/93، 0/958 و روایی آن ها و برازش مدل از طریق نرم افزار PLS2 تأیید شد. نتایج نشان داد که سطح دینداری بر تعهد سازمانی کارکنان تاثیر مثبت و معنی داری دارد و این تاثیر با استفاده از متغیر میانجی ارزش های درون سازمانی تقویت می شود.
همرقابتی: راهبردی برای تسهیم دانش و توسعه نوآوری در بخش سلامت(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
تسهیم دانش و استفاده از آن در خلقِ رویکردها و روش های نوآورانه برای ارائه خدمت و تولید محصولات، همواره به عنوان یکی از چالش های اصلی و هدف اساسی در بخش سلامت مطرح بوده است [1]. یکی از استراتژی های سازمانی که می تواند به این هدف کمک کند راهبرد همرقابتی (Coopetition) است. همرقابتی به همکاری بین دو سازمان رقیب برای دستیابی به منافع مشترک اشاره دارد [2] که می تواند به دوشکل صورت گیرد؛ همرقابتی بین دو سازمان با خدمات و محصولات مشابه مانند مشارکت دو شرکت داروسازی با هم و یا همرقابتی بین دو شرکت در فرایند زنجیره تأمین سلامت، مانند مشارکت آزمایشگاه های تشخیصی و شرکت های تولید دستگاه های پزشکی برای ساخت یک دستگاه پزشکی. بر اساس تئوری مشارکت، همکاری بین سازمان های رقیب به کمیت و کیفیت فعالیت های نوآورانه آن ها کمک کرده و رشد عملکرد این شرکت ها را تسهیل می کند [3]. امروزه، راهبرد همرقابتی در بخش سلامت منجر به بهبود کیفیت خدمات درمانی، تسریع در توسعه روش های جدید درمانی [4]، کاهش هزینه ها و ریسک های تحقیق و توسعه [5]، افزایش کارایی و اثربخشی فرایندهای درمانی و بهبود اثربخشی اقدامات بالینی [6] از طریق اشتراک گذاری کلان داده های (Big Data) دو شرکت رقیب، شناسایی بهترین روش ها و رویه های درمانی [4]، ایجاد هم افزایی دانشی از طریق تسهیم و ترکیب دانش، تجربیات، توانمندی ها و تخصص های مختلف [7]، اشتراک گذاری منابع، فناوری ها و زیرساخت ها [8] و در نهایت بهبود ارزش برند شده است. نمونه ای از همرقابتی در زمینه تحقیقات مربوط به درمان های جدید برای سرطان بین دو شرکت Bristol-Myers Squibb و Merck بود که این همکاری به پیشرفت های مهمی در درمان های سرطان و عرضه محصولات جدیدی در این حوزه منجر شد. مصداق دیگر همرقابتی بین سامانه های سلامت IBM Watson Health و Medtronic است که به طور مشترک بر کاربرد هوش مصنوعی به منظور تحلیل داده های پزشکی مشارکت کردند. این همکاری منجر به توسعه ابزارهای پیشرفته ای برای تحلیل داده های پزشکی و پیش بینی پیامدهای درمان ها شد. به عنوان نمونه دیگر از همرقابتی در توسعه فناوری های جدید در بخش مراقبت های سلامت می توان به همکاری بین
شایستگی های فرماندهان جنگ نرم در جهاد تبیین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت اسلامی سال ۳۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
79 - 109
حوزههای تخصصی:
جهاد دارای شاخه های متعددی است که در یک دسته بندی کلی به جهاد در عرصه سخت و جهاد در عرصه نرم تقسیم می شود. امروز در زیر مجموعه جهاد نرم، «جهاد تبیین» یک فریضه است. «جهاد تبیین» یک فریضه ی قطعی و یک فریضه ی فوری است و هر کسی که میتواند باید اقدام کند. منتها این جهاد نیز مانند هر جهاد دیگری دارای فرماندهانی است که باید شایستگی های خاصی را دارا باشند. در مقاله حاضر با استفاده از روش تحلیل مضمون و با بهره گیری از نرم افزار MAXQDA تلاش شده است شایستگی های فرماندهان جنگ نرم در جهاد تبیین احصا شود. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش مصاحبه از خبرگان بوده است، به این منظور تا رسیدن به اشباع نظری مصاحبه ها ادامه یافت که در مجموع با 10 خبره مصاحبه صورت پذیرفت. پس از تحلیل مصاحبه های صورت پذیرفته تعداد 680 مضمون اولیه به دست آمد که پس از پالایش653 عدد مضمون پایه شکل گرفت. سازماندهی مضامین پایه در قالب 10 مضمون سازمان دهنده صورت پذیرفت و در نهایت مضامین سازمان دهنده در قالب 3 مضمون فراگیر شایستگی های دانشی، شایستگی های گرایشی و شایستگی های رفتاری دسته بندی شدند.