مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
هم آفرینی ارزش
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۶
95 - 122
حوزههای تخصصی:
هیچ سازمانی در عصر کنونی نمی تواند صرفا با تأکید بر قابلیت ها و امکانات خاص خود ذی نفعان و مشتریان خود را ارضا کند. در واقع، سازمان ها با همکاری و مشارکت یکدیگر، در پی ارائه محصولات و خدمات متمایز به مشتریان هستند. در این مقاله، چارچوب شبکه ارزش در صنعت بانکداری با استفاده از ارائه پرسشنامه برای کسب نظرات 33 خبره و صاحب نظر در بانک نمونه بر اساس روش نمونه گیری هدفمند و قضاوتی و با تمرکز بر آزمون میانگین تک نمونه ای برای بررسی عناصر مدل و نیز ارائه پرسشنامه ماتریسی به 8 صاحب نظر از خبرگان منتخب بر اساس روش قضاوتی و با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری (ISM) برای تحلیل روابط میان عناصر مورد بررسی قرار گرفته است. بنابر یافته های تحقیق، مدل شبکه ارزش صنعت بانکداری در 4 سطح ترسیم می شود که در سطح اول، «خلق ارزش در شبکه ارزش بانکداری»، در سطح دوم، «کنش ها و تعامل های بانک با ذینفعان»، در سطح سوم، «نقش بانک به عنوان هسته شبکه ارزش»، «شرایط داخلی بانک ها»، «قوانین و سیاست های بانکداری» و «رقابت در صنعت بانکداری» و در نهایت در سطح آخر، «دارایی های بانک»، «تغییر در صنعت بانکداری»، «شرایط کلان در کشور»، «صنعت بانکداری ایران» و «نیازها و ویژگی های مشتریان» قرار دارند. نتایج نشان داد که عوامل زمینه ای و محیطی، به خصوص شرایط داخلی بانک ها، نقش مهمی در هم آفرینی ارزش در صنعت بانکداری ایفا می کنند.
چارچوب عناصر شبکه ارزش در صنعت بانکداری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقوله ارزش و ارزش آفرینی در شبکه ارزش، مفاهیم نوینی هستند که به تازگی وارد مکتوبات مدیریت شده اند. امروزه خلق ارزش برای ذینفعان به عنوان وجه تمایز کسب و کارها محسوب می شود؛ به نحوی که ارزشهای متمایز ایجاد شده، ضامن بقا و موفقیت آنها در نظر گرفته می شود. سازمان ها در این فضای رقابتی در تلاش هستند که با تمرکز بر رویکردهای همکاری در خلق ارزش، ارزش مشترکی را به مشتریان خود ارائه کنند.روابط یک طرفه زنجیره ارزش که در آن خلق ارزش از تأمین کنندگان به سازمان و متعاقب آن به مشتریان صورت می پذیرد، تغییر کرده است. در بازار رقابتی کنونی، خلق ارزش در زمینه شبکه ارزش مفهوم می یابد؛ شبکه ای که در آن تمامی بازیگران در یک رابطه همه جانبه به هم آفرینی و عرضه ارزش به ذینفعان، به ویژه مشتریان، می پردازند.در این مقاله، عناصر ارزش آفرین در شبکه ارزش با تمرکز بر خروجی های مطلوب مورد بررسی قرار می گیرند و متناسب با آن، مدل ارزشی صنعت بانکداری با تشریح عناصر تشکیل دهنده، تعامل ها و روابط میان این عناصر و نتایج نهایی خلق ارزش در صنعت بانکداری مشخص می شود.
تدوین الگویی برای هم آفرینی ارزش در بازاریابی بنگاه به بنگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات حسابداری و حسابرسی زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۸
157 - 176
حوزههای تخصصی:
به موازات ظهور منطق تسلط خدمات، پارادایم بازاریابی تغییر نمود و رهیافت جدیدی در خصوص مشارکت مشتری در خلق مشترک ارزش، تحت عنوان "هم آفرینی ارزش" مطرح شد. با توجه به ماهیت خرید در بازارهای B2B با محوریت تمایل به تعاملات رابطه مند به جای رقابت قیمتی، مشتریان وفاداری بیشتری به برند و رضایت بالاتری دارند، که این امر منجر به بهبود عملکرد برند و بنگاه می شود. نظر به اهمیت و جایگاه هم آفرینی ارزش در بازار بنگاه به بنگاه، هدف از این مقاله، بررسی عوامل موثر بر عملکرد برند با تاکید بر هم آفرینی ارزش می باشد. در این راستا، تحقیق با رویکرد ترکیبی انجام شده است. در بخش کیفی، با نظرخواهی از 15 نفر از خبرگان حوزه بازاریابی و از طریق پرسشنامه باز، مدل مفهومی تحقیق طراحی شده است. در مرحله کمی نیز از طریق نمونه آماری متشکل از 343 نفر از کارکنان و مدیران رده بالای شرکت ها، مدل طراحی شده با رویکرد حداقل مربعات معمولی، مورد آزمون قرارگرفته است. نتایج مطالعه حاضر نشان می دهد که فرآیند هم آفرینی ارزش در کنار گرایش به برند، مکانیسم مهمی است که می تواند بر عملکرد بهتر و موفقیت برند تاثیرگذار باشد. همچنین، ضمن بررسی هم آفرینی ارزش به عنوان متغیر میانجی، نتایج نشان می دهد، گرایش به برند صرفاً موجب بهبود عملکرد برند از طریق تأثیر آن بر هم افزایی ارزش نمی شود و این دو متغیر به عنوان دو متغیر مجزا بر عملکرد برند تأثیرگذار هستند.
ارائه مدلی برای هم آفرینی ارزش در رسانه های خبری؛ مورد مطالعه، سامانه فارس من خبرگزاری فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
با همه گیری رسانه های اجتماعی و توانمندشدن کاربران در مشارکت با سازمان های رسانه ای، هم آفرینی ارزش به یک روند فزاینده در صنعت رسانه تبدیل شده است. خبرگزاری ها ازجمله سازمان های رسانه ای هستند که به میزان قابل توجهی تحت تأثیر مشارکت کاربران از طریق شبکه های اجتماعی، شهروند خبرنگاری و محتوای تولیدشده توسط کاربران قرار گرفته اند و از مشارکت کاربران به اشکال گوناگون، از محتوای خبری تا تحلیل و پویش و گفت وگو و محتوای کاربرساخته بهره مند می شوند. پژوهش جاری با نظرسنجی از 735 نفر از کاربران فعال سامانه «فارس من» متعلق به خبرگزاری فارس به شناسایی مؤلفه ها و ابعاد هم آفرینی ارزش در خبرگزاری ها و توسعهٔ مدل هم آفرینی ارزش راهبردی می پردازد. مدل تحقیق مبتنی بر این است که انگیزه مشارکت کاربر در هم آفرینی تحت تأثیر سه نوع ارزش رابطه ای، اقتصادی و سرگرمی است که از طریق تقویت برند به وفاداری نگرشی و وفاداری رفتاری می انجامد. با اجرای یک پرسشنامه و جمع آوری داده از 12330 نفر از کاربران فارس من که حداقل یک بار سوژه ای را در فارس من ثبت کرده اند، سپس با استفاده از رویکرد کمّی و با بهره گیری از نرم افزار های SPSS، EXCEL، و SMART-PL به تجزیه وتحلیل پرسشنامه های تکمیل شده پرداخته و مدل معادلات ساختاری تأیید شد. یافته ها نشان می دهد مشارکت مخاطبان شبکه های خبری به ترتیب در هم آفرینی ارزش رابطه ای، سرگرمی و اقتصادی تأثیر مثبت داشته و با تقویت ارزش برند خبرگزاری، باعث افزایش وفاداری نگرشی و وفاداری رفتاری مخاطبان می شود.
تبیین نقش کیفیت ارتباطات و برند اخلاقی در شرایط کرونایی در رابطه نشانه های حسی و نیت هم آفرینی ارزش با توجه به نقش تعدیلگر گرایش به ارزش نوع دوستانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، تبیین اثر کیفیت ارتباطات و ادراک از برند اخلاقی در شرایط کرونایی در رابطه با نشانه های حسی و نیت هم آفرینی ارزش با در نظر گرفتن نقش تعدیلگر گرایش به ارزش نوع دوستانه است. پژوهش حاضر از نظر شیوه گردآوری اطلاعات، توصیفی پیمایشی است. جامعه، مصرف کنندگان الکترونیکی است که با استفاده از فرمول کوکران، 175 نفری انتخاب شد. از پرسشنامه برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. روایی محتوا و روایی سازه سنجش و بررسی شده و پایایی از طریق محاسبه ضرایب بارهای عاملی آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی بدست آمده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل سازی معادلات ساختاری عامل تاییدی و از نرم افزار Spss25 و Smart Pls2.0 استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که حس دیداری، حس شنیداری و حس لمسی بر ادراک مصرف کننده از برند اخلاقی تاثیر دارند و ادراک مصرف کننده از برند اخلاقی بر اعتماد، رضایت و تعهد تاثیری مثبت و معنادار دارد. اعتماد، رضایت و تعهد بر نیت هم آفرینی ارزش تاثیری مثبت و معنادار دارد. گرایش به ارزش نوع دوستانه قادر است اثرگذاری حس دیداری بر ادراک مصرف کننده از برند اخلاقی و اثرگذاری حس شنیداری بر ادارک مصرف کننده از برند اخلاقی را تعدیل کند.
پیامدهای راهبرد هم آفرینی ارزش در خدمات آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف :. هدف اساسی این پژوهش، بررسی پیامدهای راهبرد هم آفرینی ارزش در صنعت خدمات آموزشی (به طور خاص برای دانشجویان و مؤسسات آموزشی) است. بنابراین، اولین سهم علمی این پژوهش، ارائه مطالعه دقیقی است برای بررسی هم آفرینی ارزش در زمینه مؤسسات آموزشی. سهم دوم این پژوهش، شناسایی پیامدهای دوجانبه استفاده از این راهبرد برای مشتریان (دانشجویان) و مؤسسات آموزشی است. روش شناسی پژوهش : این پژوهش از نوع کاربردی و توصیفی و در چارچوب رویکرد کیفی انجام شده است. با تعیین معیارهایی همچون تخصص و سابقه اجرایی یا مشاوره حوزه خدمات آموزشی، تعداد 10 خبره اجرایی و دانشگاهی به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و با روش نیم ساختمند مورد مصاحبه قرار گرفتند. مصاحبه ها به روش تحلیل مضمون، بررسی شدند و به منظور اعتباربخشی نتایج از رویکرد بازبینی توسط اعضا، خودبازبینی محقق و پایایی بین دو کدگذار (79/0) استفاده شد. یافته ها : در این پژوهش از 25 مضمون اولیه، 6 مضمون نهایی به دست آمدکه در دو دسته مزایا برای مؤسسات آموزشی و مزایا برای دانشجویان دسته بندی شدند. بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که 1) توسعه روابط (درک متقابل، احترام به یکدیگر، توسعه روابط غیررسمی و دوستانه و شبکه سازی)، 2) توانمندی شغلی (مهارت حل مسئله، شهود و خلاقیت، داشتن تفکر استراتژیک و تفکر سیستمی و توسعه نگاه ترکیبی) و 3) تکیه بر هویت دانشگاهی (استفاده همه جانبه از برند آموزشگاهی در موقعیت های شغلی، معرفی به بازار کار توسط استادان و موسسه و فعالیت در موسسه به عنوان مدرس یا کارمند) از پیامدهای مورد انتظار برای دانشجویان در راهبرد هم آفرینی ارزش است. همچنین 1) بازاریابی و تبلیغات (کاهش هزینه های تبلیغاتی، شناسایی و برآورده سازی نیازهای پنهان و فصلی، تحقیقات بازاریابی، بازاریابی رابطه ای و توسعه بازار)، 2) ارتقاء تصویر برند موسسه (افزایش جذابیت و شهرت موسسه، بهبود جایگاه برند، نقش آفرینی برند کارفرما، بازاریابی داخلی کارآمد) و 3) تضمین آینده مالی (جذب دانشجویان فعلی و آتی برای تمامی دروس ارائه شده فعلی و آتی، مزیت مالی رهبری در برگزاری رشته های جنبی و جدید، معرفی دانشجویان آتی توسط فارغ التحصیلان و اطمینان خاطر از حفظ سود و بازگشت سرمایه) از مزایا و پیامدها مورد انتظار برای مؤسسات آموزشی در راهبرد هم آفرینی ارزش است.
الگوی مفهومی هم آفرینی ارزش دانشگاهی با تأکید بر دانشگاه های نسل چهارم و پنجم با استفاده از رویکرد متاسنتز و دلفی فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت سازمان های دولتی سال دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۳۸)
103 - 124
حوزههای تخصصی:
با وجود ارائه مدل های هم آفرینی ارزش، هنوز ابعاد و مؤلفه های مختلف آن در دانشگاه ها روشن نیست. هدف این مقاله شناسایی عوامل، مؤلفه ها و پیامدهای هم آفرینی ارزش دانشگاهی با تأکید بر دانشگاه های نسل چهارم و پنجم و به تبع آن ارائه یک الگوی مفهومی براساس آن است. برای انجام این پژوهش علاوه بر مطالعه عمیق با استفاده از روش متاسنتز جهت شناسایی عوامل، مؤلفه ها و پیامدهای هم آفرینی ارزش، از تکنیک دلفی فازی جهت پالایش عوامل و مؤلفه ها بهره گرفته شده است. نظرسنجی به عمل آمده در چهار مرحله انجام گرفته و نتایج هر مرحله با استفاده از فرمول های روش دلفی فازی مورد پالایش قرار گرفته است. نهایتاً مدل هم آفرینی ارزش دانشگاهی با تأکید بر دانشگاه های ارزش آفرین و تمدن ساز با 16 عامل، 23 مؤلفه و 13 پیامد و هرکدام در سه دسته طراحی گردیده، و به عنوان مدلی پیشنهادی جهت هم آفرینی ارزش دانشگاهی ارائه شده است، تا بدین وسیله دانشگاه ها بتوانند ضمن تحلیل وضعیت موجود و بهینه کاوی از تجارب موفق، اقدام به ارائه طرح ها و اقدامات بهبود نمایند.
تأثیر الانتماء الوظیفی لموظفی الوکالات السیاحیه علی العلاقه بین تصور الموظفین لرضا العملاء وخلق القیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی العلوم الانسانیه دوره ۲۹ سال ۱۴۴۴ شماره ۱
147-127
نتطرق فی هذا البحث إلی دراسه تأثیر إدراک الموظفین للذه العملاء بسبب انتماء هؤلاء الموظفین وحبهم لوظائفهم التی یعملون بها، ودور ذلک فی الخلق المشترک للقیمه لدی موظفی الوکالات السیاحیه فی مدینه طهران. لقد باتت عملیه خلق القیمه المشترکه شکلاً جدیداً من المشاغل والأعمال وهی نتیجه للتعاون الثنائی بین المؤسسه والعملاء. وعلی هذا الأساس فإنّ الفهم والقدره علی التحدید المستمر للقیمه المشترکه بین المؤسسه والعملاء أصبح من البحوث الجدیده فی الأدب النظری للإداره. یشکل موظفو الوکالات السیاحیه فی مدینه طهران مجتمع البحث فی الدراسه الراهنه. وکانت طریقتنا فی أخذ العینات تقوم علی المبدأ غیر العشوائی. لقد تم التأکد من صحه الفرضیات من خلال الاستفاده من صناعه النماذج للمعادلات الهیکلیه. أظهرت النتائج بأنّ إدراک وشعور الموظف بلذه العمیل واستمتاعه یزید من انتماء الموظف بالنسبه إلی وظیفته ویؤثر علی متغیرات الجذب والتضحیه والقدره. کما أن انتماء الموظف بمهنته من خلال هذه المتغیرات یؤثر علی الخلق المشترک للقیمه.
طراحی الگوی بازاریابی دیجیتال در حوزه بازار سرمایه با استفاده از رویکرد ترکیبی (مورد مطالعه: شرکت های کارگزاری بورس در تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بورس اوراق بهادار سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۸
329-370
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف طراحی الگوی بازاریابی دیجیتال در حوزه بازار سرمایه با استفاده از رویکرد ترکیبی انجام شده است. تحقیق حاضر، از نوع تحقیقات کاربردی و از نظر نوع روش، و از لحاظ روش جمع آوری داده ها روش تحقیق آمیخته محسوب می گردد. جامعه آماری در بخش کیفی شامل 17 نفر از خبرگان بوده و در بخش کمی شامل مدیران بازار سرمایه بویژه مدیران عامل شرکت های کارگزاری و معاونان و مدیران ارشد آن ها است که از این میان نمونه ای به حجم 580 نفر انتخاب شده است. ابزار اصلی گردآوری داده ها در بخش میدانی شامل مصاحبه نیمه ساختاریافته (در بخش کیفی) و پرسشنامه محقق ساخته به تعداد 38 گویه مبتنی بر طیف پنج درجه لیکرت (در بخش کمی) است. روایی پرسشنامه با استفاده از روش روایی محتوا مورد تأیید قرار گرفت. برای ارزیابی پایایی پرسشنامه، ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شد. ضریب آلفای کرونباخ بیش از 7/0 بدست آمد که نشان می دهد پرسشنامه از پایایی مطلوبی برخوردار است. برای آزمون فرضیات از تکنیک حداقل مربعات جزئی و نرم افزار پی.ال.اس استفاده شده است. بر اساس نتایج حاصل از تحلیل کیفی سه دسته از مقوله های فراگیر شامل مشتری مداری، برندسازی و بازاریابی دیجیتال بعنوان مولفه های اصلی بازاریابی دیجیتال در بازار سرمایه شناسایی شد. پس از شناسایی مولفه های دخیل در بازاریابی دیجیتال، رابطه بین مقوله های سازمان دهنده با استفاده از تکنیک حداقل مربعات جزئی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد نقشه راه دیجیتال بر مدیریت دانش مشتری و بازاریابی شبکه های اجتماعی تأثیر معناداری دارد؛ بازاریابی شبکه های اجتماعی بر درگیرسازی مشتری تأثیر معناداری دارد
مدل هم آفرینی ارزش در طراحی داخلی ساختمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
4 - 36
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، تعیین کاستی های موجود در زمینه هم آفرینی ارزش در صنعت طراحی داخلی ساختمان است. با وجود پژوهش های بسیار درباره این موضوع، هنوز بخش هایی از آن مغفول مانده و به آنها توجه چندانی نشده است. فرایند هم آفرینی ارزش به تنهایی روی نمی دهد، از این رو چارچوبی لازم است که تمام جنبه ها را در نظر بگیرد و ماهیت وجودی آن را مشخص کند. روش: برای بررسی ادبیات موضوع و مشخص شدن کاستی ها، از روش فراترکیب و برای ارائه مدل هم آفرینی ارزش در صنعت طراحی داخلی ساختمان، از تئوری داده بنیاد استفاده شد. داده های پژوهش نیز از طریق مصاحبه با 20 نفر از پیمانکاران و مشتریان به دست آمده است. پایایی بر اساس روش درصد توافق بین دو گدگذار محاسبه شد. یافته ها: در این پژوهش، ریسک ها و چالش ها به عنوان عوامل زمینه ای و پیامدهای منفی هم آفرینی ارزش در بخش پیامدها، به دست آمد. در تحقیقات مشابه انجام شده در این حوزه، به این یافته ها اشاره چندانی نشده است. اندازه پروژه و ویژگی های طرفین و صنعت، از عوامل خاصی است که در این پژوهش به عنوان عوامل محیطی و مداخله گر اهمیت بسیاری دارند. افزایش اعتماد طی همکاری، از عوامل مهم هم آفرینی ارزش است و با اعتماد قبل از شروع هم آفرینی تفاوت دارد. راهبردهای مشترک نیز به عنوان یکی از عوامل تأثیرگذار در هم آفرینی شناسایی شد. نتیجه گیری: صنعت طراحی داخلی ساختمان که اساس آن بر مبنای تعامل نزدیک طرفین استوار است با صنایع خدمات عمومی و تولیدی از لحاظ هم آفرینی تفاوت دارد. از آنجایی که هم آفرینی ارزش مشارکت فعال طرفین را می طلبد، جا دارد بر افزایش راهبردهای مشترک برای جلب بیشتر همکاری دوجانبه و نقاط مشترک بین کنشگران مطالعات بیشتری صورت گیرد.
شناسایی پیشایندهای هم آفرینی ارزش در استارت آپ های اقتصاد اشتراکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت بازرگانی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
37 - 70
حوزههای تخصصی:
هدف: پلتفرم های اقتصاد اشتراکی، مدل های کسب وکار جدیدی ایجاد کرده اند که باعث تغییراتی در نحوه احساس و بیان تجربیات مشتریان به وجود آورده اشت. شرکت هایی که در بستر اقتصاد اشتراکی فعالیت می کنند از جنس استارت آپ ها (کسب وکارهای نوپا) می باشند و بازیگران اصلی در اقتصاد اشتراکی، مصرف کنندگانی هستند که به طور مداوم با شرکت ها و سایر مصرف کنندگان خلق ارزش می کنند. هم آفرینی ارزش فرآیند همکاری بین مشتری و تامین کننده در فعالیت های ایده-پردازی مشترک، طراحی مشترک و توسعه مشترک محصولات جدید می باشد. از این رو، پژوهش حاضر به دنبال شناسایی پیشایندهای هم آفرینی ارزش در استارت آپ ها در بستر اقتصاد اشتراکی است. روش شناسی: در این پژوهش به تحلیل کیفی مصاحبه 10 نفر از خبرگان و صاحبنظران حوزه استارت آپ های اقتصاد اشتراکی در ایران پرداخته شد. این افراد به صورت هدفمند انتخاب شدند و از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته داده ها گردآوری شدند. پس از تحلیل داده ها تعداد 131 مضمون پایه استخراج شدند و از میان این مضامین 32 مضمون سازمان دهنده و 8 مضمون فراگیر به دست آمدند. یافته ها: یافته های این پژوهش بیانگر این است که پیشایندهای هم آفرینی ارزش در استارت آپ های اقتصاد اشتراکی شامل 8 مضمون فراگیر شامل «ادراکات اخلاقی مصرف کنندگان»، «قدرت برند»، «بازاریابی رابطه مند»، «ارزش مورد انتظار»، «تجربه مشتری»، «پایداری»، «کمک به رشد و توسعه کسب وکارها» و «زیرساخت ها» می باشند. نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش مشخص شد که استارت آپ های فعال در حوزه اقتصاد اشتراکی قبل از هر چیزی و هر نوع اقدامی باید بدانند که برای مشتریان چه چیزی اهمیت دارد الزامات شکل گیری هم آفرینی ارزش کدام اند.
توسعه و اعتبارسنجی الگوی هم آفرینی ارزش برند در بستر تجارت الکترونیک در صنعت گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۸
73 - 99
حوزههای تخصصی:
در محیط فعلی کسب وکار، مشتریان تنها به عنوان خریداران محصول در نظر گرفته نمی شوند، بلکه به عنوان یک عامل مؤثر در خلق ارزش برند مطرح هستند. ظهور تجارت الکترونیک با فراهم آوردن بستر تعامل بین مشتریان و شرکت ها، نقش مشتریان در برندسازی را برجسته تر کرده است. درحالی که مطالعات زیادی به اهمیت مشتریان در ایجاد ارزش برند اشاره کرده اند تاکنون مدل های بومی زیادی در رابطه با عوامل مؤثر بر خلق ارزش برند از طریق مشارکت مشتریان معرفی نشده است. در این راستا پژوهش حاضر باهدف توسعه و اعتبارسنجی الگوی هم آفرینی ارزش برند در بستر تجارت الکترونیک انجام شده است. این پژوهش ازلحاظ هدف کاربردی است که با رویکرد آمیخته (کیفی-کمی) انجام شده است. جامعه آماری در بخش کیفی شامل 15 نفر از متخصصان بازاریابی در صنعت گردشگری بوده و در بخش کمی نیز نمونه ای متشکل از 311 نفر از کارکنان هتل های تهران انتخاب شده است. برای گردآوری داده ها در بخش کیفی و کمی به ترتیب از مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه ی محقق ساخته استفاده شده است. مطابق با تئوری داده بنیاد در بخش کیفی، مدل هم آفرینی ارزش برند شامل مؤلفه های شرایط علی، شرایط زمینه ای، عوامل مداخله گر، پدیده های محوری، راهبردها و پیامدها توسعه داده شده است. برای هر یک از این مؤلفه ها نیز مقوله های فرعی شناسایی شده است. در بخش کمی تحقیق با انجام یک مطالعه پیمایشی نسبت به اعتبارسنجی مدل پیشنهادی حاصل از فاز کیفی اقدام شده است. نتایج حاصل از اعتبارسنجی الگوی پیشنهادی با تکنیک حداقل مربعات جزئی نشان داد که مدل پیشنهادی در این تحقیق از اعتبار مطلوبی برخوردار است.
نقش گرایش به کارآفرینی اجتماعی در توسعه بازارگرایی و هم آفرینی ارزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش مطالعه و بررسی تأثیر گرایش به کارآفرینی اجتماعی بر توسعه بازارگرایی و هم آفرینی ارزش است. تحقیق حاضر بر اساس هدف یک تحقیق کاربردی و همچنین بر اساس چگونگی به دست آوردن داده های مورد نیاز، از نوع تحقیقات توصیفی و همبستگی می باشد. در این تحقیق برای گردآوری اطلاعات، روش کتابخانه ای و میدانی به کار گرفته شده است. برای تجزیه و تحلیل داده های پرسشنامه از تحلیل عاملی تأییدی، مدل معادلات ساختاری و نرم افزار Smart PLS استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش مدیران و کارشناسان بازاریابی شرکت های صادرکننده برتر در صنعت مواد غذایی می باشد و برای به دست آوردن حجم نمونه از روش نمونه گیری در دسترس و فرمول کوکران استفاده شده است. نتایج به دست آمده از پژوهش نشان می دهد که نوآوری و تمایل اجرایی در تأثیرگذاری محوریت ماموریت اجتماعی بر گرایش به پایداری نقش میانجی دارد؛ گرایش به پایداری در تأثیرگذاری نوآوری و تمایل اجرایی بر اقدام پیشگیرانه نقش میانجی دارد؛ اقدام پیشگیرانه در تأثیرگذاری گرایش به پایداری بر بازارگرایی و هم آفرینی ارزش نقش میانجی دارد و بازارگرایی نیز در تأثیرگذاری اقدام پیشگیرانه برهم آفرینی ارزش نقش میانجی دارد؛ همچنین مدیریت ریسک در تأثیرگذاری گرایش به پایداری بر اقدام پیشگیرانه نقش تعدیگر دارد.
الگوی استراتژیک هم آفرینی ارزش دانشگاهی با تاکید بر دانشگاه های نسل چهارم و پنجم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۹
137 - 166
حوزههای تخصصی:
هم آفرینی ارزش، موضوعی است که توجه بسیاری از نهادها و سازمان ها و به خصوص دانشگاه ها را به خود جلب نموده است و ارائه الگویی جامع، فراگیر و کاربردی به ویژه در آموزش عالی می تواند بسیار راهگشا باشد. بدین لحاظ هدف این تحقیق نخست شناسایی عوامل، مولفه ها و پیامدهای هم آفرینی ارزش دانشگاهی با تاکید بر دانشگاه های نسل چهارم و پنجم و طراحی الگوی مفهومی مربوطه، و سپس ارائه و بررسی الگوی جامع و بومی هم آفرینی ارزش دانشگاهی در آموزش عالی ایران می باشد. پژوهش حاضر از لحاظ نحوه گردآوری داده ها، با رویکرد آمیخته اکتشافی می باشد. در بخش کیفی تحقیق جهت شناسایی عوامل، مولفه ها و پیامدهای هم آفرینی ارزش از روش متاسنتز و جهت پالایش این موارد و طراحی الگوی مفهومی از روش دلفی فازی و نظرات 20 نفر از خبرگان استفاده شد. در بخش کمی، جامعه آماری کلیه اساتید دانشگاه های دولتی استان کرمان به تعداد 1250 نفر هستند، که بر اساس جدول مورگان تعداد 295 نفر به عنوان نمونه تعیین گردید. الگوی تحلیلی با استفاده از داده های جمع آوری شده در این بخش پس از تحلیل عاملی انجام گرفته با با تکنیک مدلسازی معادلات ساختاری و با نرم افزار Smart PLS 3 بررسی گردید. نهایتا مدل استراتژیک هم آفرینی ارزش دانشگاهی با 16 عامل، 23 مولفه و 13 پیامد و هر کدام در سه دسته طراحی و آزمون شد و به عنوان مدلی پیشنهادی جهت هم آفرینی ارزش دانشگاهی ارائه شد. برازش مدل نهایی نشان از وضعیت بسیار مناسب مدل تحقیق دارد.
مدل بازاریابی داده محور در گردشگری هوشمند؛ رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۱۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۶۱
169 - 206
حوزههای تخصصی:
در عصر دگرگونی دیجیتال، کلان داده در تغییر سفرهای جهانی و ایجاد چالش ها و فرصت ها برای شرکت های تاسیس شده در صنعت گردشگری، نقش حیاتی ایفا کرده است. این مطالعه به دنبال پرکردن شکاف دانش پیوند روابط بین کلان داده و استراتژی بازاریابی در زمینه های مختلف پژوهشی در ادبیات گردشگری و مهمان نوازی(هتلداری) است. در این پژوهش به منظور تبیین مدلی جامع و با استفاده از رویکرد فراترکیب 47 مقاله با بهره گیری از متدلوژی کسپ بررسی و پیامدها، چالش ها، پیشایندها(پیش نیازها) و ابعاد بازاریابی داده محور در صنعت گردشگری شناسایی و اولویت بندی شدند. پس از تجزیه و تحلیل مقالات، پیامدهای کاربرد کلان داده، در 7 مقوله اصلی(7p) شامل: 1-فرایند2-مردم/مشتری3-محصول/خدمت4-شواهد فیزیکی5-ترفیع/پیشبرد6-توزیع/مکان7-قیمت طبقه بندی و اولویت بندی شدند. همچنین چالش ها، در 4 مقوله و پیشایندها و ابعاد هر کدام در 3 مقوله شناسایی و اولویت بندی شدند و در نهایت بر اساس جداول فراترکیب مدلی استخراج شد.
واکاوی نقش عوامل اثرگذار بر هم آفرینی ارزش از طریق فناوری های مجهز به هوش مصنوعی و مدیریت دانش در صنعت گردشگری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کتابداری و اطلاع رسانی دوره ۲۶ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۱)
115 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف: در قرن بیست و یکم رشد فناوری های نوین در همه حوزه ها به ویژه گردشگری امری اجتناب ناپذیر است. همچنین در عصر حاضر، بسیاری از تئوری های خدمات در حال بازخوانی و ارائه عملی آن ها نیز مطابق با منطق جدید در حال تغییر است و پیشرفت مداوم در توسعه فناوری اطلاعات و ارتباطات هم موجب تحولات چشمگیر در رفتارهای گردشگری شده است. هوشمندسازی در گردشگری، نسل جدیدی از فناوری اطلاعات و ارتباطات برای پیش بینی و پاسخگویی مناسب به نیازهای فردی گردشگران و استفاده مؤثر از منابع گردشگری در مقصد (ها) گردشگری، به اشتراک گذاری عمومی اطلاعات و تجربه گردشگری و ترویج یکپارچکی منابع اجتماعی است. از این رو، در پژوهش حاضر به واکاوی عوامل مؤثر بر هم آفرینی ارزش از طریف فناوری های مجهز به هوش مصنوعی و مدیریت دانش در صنعت گردشگری پرداخته می شود.روش: این مطالعه از نظر هدف، کاربردی است و از دیدگاه نحوه گردآوری داد ه ها نیز، این بررسی در حوزه تحقیقات توصیفی از نوع پیمایشی قرار دارد. جامعه آماری پژوهش حاضر متشکل از مشتریان و خبرگان صنعت گردشگری و مهمان نوازی است که تعداد ۱۹۰ نفر از اعضای نمونه در دسترس قرار گرفته و پرسشنامه ها تکمیل شد. در این پژوهش برای گردآوری داده ها از دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است و متغیرهای مورد بررسی در مطالعه حاضر از طریق نظرخواهی با استفاده از «پرسشنامه الکترونیکی بومی سازی شده» مورد سنجش قرار گرفته اند. جهت سنجش عوامل مبتنی بر مشتری با ۸ گویه؛ فناوری های مجهز به هوش مصنوعی با 5 گویه؛ مدیریت دانش با 4 گویه و نهایتاً اثربخشی هم آفرینی ارزش با ۶، بر اساس طیف 5 گزینه ای لیکرت استفاده شده است. همچنین روایی صوری این پرسشنامه با نظر اساتید و صاحبنظران متخصص در این حوزه و روایی محتوای آن با شاخص روایی محتوای نسبی با تکیه بر نظرات 10 نفر از خبرگان آگاه به موضوع پژوهش و پایایی یا اعتبار آن نیز با کمک آزمون ضریب آلفای کرونباخ تأیید شده است.یافته ها: عوامل مبتنی بر مشتری با ضریب ۳۶۴/۰ بر اثربخشی هم آفرینی ارزش، فناوری مجهز به هوش مصنوعی با ضریب ۸۰۲/۰ بر عوامل مبتنی بر مشتری و با ضریب ۰۹۷/۱ بر اثربخشی هم آفرینی ارزش و نهایتاً مدیریت دانش با ضریب ۵۴۰/۰ بر اثربخشی هم آفرینی ارزش تأثیر معنی دار دارد. عوامل مبتنی بر مشتری با ضریب ۲۹۲/۰ توانست رابطه بین فناوری مجهز به هوش مصنوعی و اثربخشی هم آفرینی ارزش را میانجی گری کند. نتیجه گیری: بررسی نتایج این تحقیق نشان داد که تأثیر معنی دار عوامل مبتنی بر مشتری، فناوری های مجهز به هوش مصنوعی و مدیریت دانش بر اثربخشی هم آفرینی ارزش مورد تأیید قرار گرفت و عوامل مبتنی بر مشتری توانست رابطه بین فناوری های مجهز به هوش مصنوعی و اثربخشی هم آفرینی ارزش را میانجی گری کند. نهایتاً فناوری های مجهز به هوش مصنوعی توانست رابطه بین عوامل مبتنی بر مشتری و اثربخشی هم آفرینی ارزش را میانجی گری نماید.
قصد استفادۀ مجدد از اپلیکیشن مبتنی بر فناوری واقعیت افزوده با رویکردی بر مدل محرک-ارگانیسم-پاسخ و نظریۀ طرح وارۀ جنسیتی در صنعت پوشاک مد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه فناوری واقعیت افزوده توجه روزافزونی را به خود جلب کرده است؛ به طوری که تصمیمات و تجربه های جدید مصرف کنندگان را بهبود بخشیده است؛ از این رو هدف از پژوهش حاضر استفاده مجدد از اپلیکیشن مبتنی بر فناوری واقعیت افزوده با رویکردی بر مدل محرک-ارگانیسم-پاسخ و نظریه طرح واره جنسیتی است. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش کلیه کاربران موبایل هوشمند است که حداقل یکبار از اپلیکیشن مبتنی بر فناوری واقعیت افزوده در صنعت پوشاک استفاده کرده اند. با استناد به جدول مورگان برای جوامع نامحدود و براساس روش نمونه گیری دردسترس 384 نفر برای پاسخگویی انتخاب شدند. برای اجرای پژوهش حاضر از ابزار پرسشنامه استاندارد استفاده و برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از مدل معادله های ساختاری حداقل مربعات جزئی بهره گرفته شد. نتایج نشان داد که حضور از دور و حضور اجتماعی بر هم آفرینی ارزش تأثیر مثبت و معناداری ندارد؛ اما بر محبت برند تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین، بین هم آفرینی ارزش و محبت برند با قصد استفاده مجدد ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد. جنسیت، ارتباط بین حضور اجتماعی و محبت برند و نیز ارتباط بین محبت برند و قصد استفاده مجدد را تعدیل می کند؛ اما درنهایت، جنسیت ارتباط بین حضور اجتماعی را با هم آفرینی ارزش و هم آفرینی ارزش را با قصد استفاده مجدد تعدیل نمی کند.
طراحی مدل هم آفرینی ارزش در پلتفرم های رسانه ای با تبیین نقش نوآوری باز، توسعه دیجیتالی، هوش مصنوعی و هوش تجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های مدیریت رسانه دوره ۲ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
218 - 236
حوزههای تخصصی:
هدف: هم آفرینی ارزش در رسانه های دیجیتال، بر اساس معماری پلتفرم های دیجیتال استوار است و انعطاف پذیری رسانه های دیجیتال از جنبه طراحی، منطق هم آفرینی ارزش در این پلتفرم ها را تغییر داده است. از سوی دیگر، توسعه هوش مصنوعی مرزهای فعالیت های تجاری را گسترش داده و باعث شده است که هوش تجاری به کار گرفته شود که توسعه دیجیتالی در پلتفرم ها را به همراه دارد. با توجه به این مقدمه، در پژوهش حاضر با استفاده از هوش مصنوعی، هوش تجاری و توسعه دیجیتالی و همچنین، بررسی اثر تعدیلگری نوآوری باز، به طراحی مدلی برای هم آفرینی ارزش در پلتفرم های رسانه ای اقدام شده است.
روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی است و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع هم بستگی محسوب می شود. جامعه آماری پژوهش را مدیران، کارشناسان، خبرگان و فعالان پلتفرم های رسانه ای تشکیل داده است که با استفاده از فرمول کوکران برای جامعه نامعین، تعداد ۳۸۴ نفر از آن ها به عنوان نمونه آماری، از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها پرسش نامه بود که پایایی آن با میزان آلفای کرونباخ 763/0 تأیید شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از روش کمّی، مدل یابی معادلات رگرسیون، رویکرد پی ال اس در نسخه ۳ نرم افزار اسمارت پی ال اس صورت گرفت.
یافته ها: یافته های پژوهش حاکی از آن است که بین هوش مصنوعی و هوش تجاری با توسعه دیجیتالی رابطه معناداری وجود دارد. بین هوش مصنوعی و هوش تجاری با هم آفرینی ارزش نیز، روابط معنادار مستقیم و غیرمستقیمی وجود دارد. همچنین متغیر نوآوری باز، رابطه توسعه دیجیتالی و هم آفرینی ارزش را به صورت مثبت تعدیل می کند.
نتیجه گیری: در این پژوهش تلاش شد که ارتباط میان نوآوری باز، توسعه دیجیتالی، هوش مصنوعی و هوش تجاری با هم آفرینی ارزش در پلتفرم های رسانه ای بررسی شود. بر اساس نتایج، هوش مصنوعی و هوش تجاری با تحلیل و مشخص کردن فرایندها بر اساس ترجیحات و انتظارات مخاطبان و شناسایی و درک نیازهای پنهان و آشکار مخاطب در تولید محتوا، می تواند توسعه دیجیتالی پلتفرم ها را به همراه داشته باشد و در نهایت با استفاده از ظرفیت های نوآوری باز و تبادل نظر با سایر رسانه ها، به هم آفرینی ارزش در پلتفرم های رسانه ای منجر شود.
تأثیر هم آفرینی ارزش با نقش واسطه ای قصد بازدید دوباره گردشگران بر گردشگری خلاق، مطالعه موردی: استان هرمزگان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری شهری دوره ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
115 - 128
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر هم آفرینی ارزش با واسطه قصد بازدید دوباره گردشگران بر توسعه گردشگری خلاق بر مبنای منطق چیرگی خدمت و نظریه مبادله اجتماعی می باشد. پژوهش حاضر بر مبنای هدف کاربردی و از نظر طرح پژوهش، کمی، از روش توصیفی- تحلیلی می باشد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بوده و جامعه آماری پژوهش، گردشگران بازدیدکننده و اقامت کننده در اقامتگاه های بوم گردی استان هرمزگان می باشد. چون تعداد جامعه بالای 100000 است، طبق مورگان و کرجسی تعداد 384 نمونه انتخاب شد. برای آزمون فرضیه ها از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده و تجزیه وتحلیل ها از طریق نرم افزارهای SPSS و Warp PLS انجام شده است. نتایج نشان داد که هم آفرینی ارزش با واسطه قصد بازدید دوباره گردشگران بر توسعه گردشگری خلاق تأثیر مثبت و معنادار دارد. هم آفرینی ارزش با سنجه های دور شدن از واقعیت، خاطره انگیز بودن، یادگیری بر قصد بازدید دوباره با سنجه های رضایت و شادی، تأثیر مثبت و معنادار دارد و همچنین تمامی این عوامل نیز بر گردشگری خلاق تأثیر مثبت و معنادار دارند. با توجه به فراگیر شدن اپلیکیشن های سفر و نقش گسترده رسانه های اجتماعی نیازهای گردشگران نیز تغییر کرده و ممکن است پس از یک بار بازدید از مقصد، علاقه چندانی به بازدید دوباره نداشته باشند و برایشان تکراری شود. بنابراین هم آفرینی ارزش که موجب قصد بازدید دوباره و درنهایت توسعه گردشگری خلاق می شود، می تواند راهکاری مناسب برای این منظور باشد.
نقش سرمایه اجتماعی در همآفرینی ارزش برند در کسبوکارهای خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رسانه سال ۳۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۳۳)
205 - 224
حوزههای تخصصی:
علیرغم گستردگی مفهوم سرمایه اجتماعی، تحقیقات زیادی راجع به کاربردهای آن در حوزه بازاریابی انجام نشده است. پژوهش حاضر با هدف طراحی مدل هم آفرینی ارزش در برندسازی خانوادگی و نقش میانجی سرمایه اجتماعی انجام شده است. در این راستا یک مطالعه میدانی پیمایشی با توزیع پرسشنامه در نمونه ای متشکل از 384 نفر از مشتریان برندهای چرم مربوط به شرکت های خانوادگی در ایران انجام شد. پرسشنامه مورد استفاده شامل 6 بعد و 21 گویه بوده که پس از اطمینان از پایایی و روایی بین اعضای نمونه آماری توزیع شد. برای تحلیل داده ها از تکنیک حداقل مربعات جزئی و نرم افزار اسمارت پی ال اس استفاده شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، مشخص شد که سرمایه اجتماعی تأثیر مثبت و معنا داری بر مشارکت (درگیری) و کیفیت رابطه مشتری برند دارد؛ مشارکت مشتری و کیفیت رابطه مشتری برند تأثیر مثبت و معناداری بر دریافت بازخورد دارد؛ مشارکت مشتری و کیفیت رابطه مشتری برند تأثیر مثبت و معناداری بر تبلیغات توصیه ای دارد؛ دریافت بازخورد و تبلیغات توصیه ای تأثیر مثبت و معناداری بر هم آفرینی ارزش برند دارد. نتایج حاصل از نیکویی برازش نشان داد که مدل پیشنهادی در این تحقیق از اعتبار و برازش مطلوبی برخوردار است.