مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
هوش تجاری
حوزه های تخصصی:
در تجارت جهان رقابتی، پیچیده و به سرعت در حال تغییر اطلاعات محور، وجود بینش صحیح و بهنگام از فعالیتها و شرایط تجارت برای کنترل میزان سلامت و مطابقت با نرمهای تجاری ضرورت دارد. مسلما اطلاعات برای داشتن این بینش نقشی حساس بازی کرده و میتواند به تنهایی مفید واقع شود مشروط بر آنکه راهنمایی کننده، متمرکز، بهنگام و به سادگی قابل دسترس بوده و هر دو جنبه کلان (استراتژیک) و خرد (عملیاتی) شرکت را نشان دهد.به خاطر پیشرفت فناوری اطلاعات، تکنولوژی های هنر گونه نظیر هوش تجاری- BI توسعه داده شدهاند تا برای ما ترکیب فوق را آماده کنند. این مقاله برای خواننده دیدگاهی از هوش تجاری و اهمیت استراتژیک آن فراهم میکند. مقاله هم چنین تشریح میکند که BI چگونه میتواند تکنولوژی موثری در صنایعی نظیر بانکداری برای انجام دادن موضوعات حساسی مثل بازرسی و کشف تقلب باشد. متدولوژی بر پایه BI ، در فرم معروف به مدل BI بر ای بازرسی و کشف تقلب مطرح و در انتهای مقاله به همراه جزییات آن برای حل موضوعات یادآوری شده به روش موثر و کارا بیان میگردد.
سیستم های هوش تجاری کلیدی برای مدیریت سازمان
حوزه های تخصصی:
این مقاله متمرکز بر سیستم های هوش تجاری است. ابتدا دانش به عنوان یک دارایی مهم و راهبردی برای موفقیت شرکت معرفی شده است. سپس بعضی مشخصه های سیستم های هوش تجاری مورد بحث قرار گرفته و معماری آنها توضیح داده شده و سودمندی بکارگیری چنین سیستم هایی در شرکت برجسته شده است....
واکاوی هوش تجاری در دفاتر خدمات گردشگری با رویکرد فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه، بسیاری از سازمان ها از جمله دفاتر خدمات گردشگری بر بسیاری از سیستم ها به منظور راه اندازی و
بقا کسب و کار خود در این محیط پیچیده ی رقابتی متکی هستند. هوش تجاری به عنوان سیستمی مطرح
است که به عنوان یک مزیت رقابتی و عامل حیاتی در موفقیت سازمان ها محسوب می شود. هوش تجاری،
با استفاده از یکپارچه کردن داده ها و اطلاعات سازمان امکان کنترل و رد یابی فرایندهای کلیدی سازمان را
برای مدیران فراهم کرده و مبنایی برای اخذ تصمیمات اثربخش می باشد. درمقاله حاضر پس از شناسایی
ابعاد، عوامل و مولفه های هوش تجاری، با استفاده از روشهای تحلیل آماری، به آزمون فرضیه ها و در
صورت پذیرش فرضیه با استفاده از آزمون همگنی واریانسِ نسبت به بررسی اختلافات معنی داری واریانس
عوامل پرداخته شده است. در صورت عدم معنی دار بودن اختلاف بین واریانس ها نیز، از آزمون دانکن
فازی به TOPSIS جهت دسته بندی و رتبه بندی عاملها استفاده گردیده و در نهایت با استفاده از تکنیک
رتبه بندی مولفه های هوش تجاری پرداخته شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که دفاتر خدمات
گردشگری در کلیه ابعاد و عوامل از وضعیت قابل قبولی برخوردار بوده اند به طوری که عامل منابع انسانی
در بعد داخلی و مشتریان در بعد خارجی دارای بیشترین اهمیت هستند
هوش تجاری: مفهوم سازی و ایجاد مقیاسی جهت سنجش زیرساخت های آن
حوزه های تخصصی:
هوش تجاری از دیدگاه علمی و عملی مورد توجه پژوهشگران آکادمیک و مدیران سازمان ها قرار دارد. سازمان ها با استفاده از این فناوری درصدد توسعه توانمندی های خود و کسب مزیت پایدار رقابتی هستند. مطالعات انجام شده پیشین بیشتر جنبه توصیفی داشته و بر اهمیت هوش تجاری تاکید شده است. تاکنون مقیاس جامع و کاملی برای ارزیابی وضعیت سازمان ها برای بکارگیری هوش تجاری صورت نگرفته است. هدف این پژوهش ارائه مقیاسی جامع جهت سنجش زیرساخت های هوش تجاری در سازمان است.
مطالعه حاضر یک پژوهش بنیادی است که براساس روش تحقیق علمی و یک دوره پنج ساله از بکارگیری هوش تجاری در سازمان های مختلف صورت گرفته است است. روایی مقیاس با استفاده از تحلیل عاملی تائیدی مورد تائید قرار گرفته است. داده های آماری نیز از 78 شرکت متوسط و بزرگ گردآوری شده است. در این مطالعه با استفاده از روش تحقیق علمی، مقیاسی عملیاتی برای پیاده سازی هوش تجاری ارایه شده است. نتایج نشان داده است وجود بستر سخت افزاری و نرم افزاری مناسب مهمترین زیرساخت های فنی بکارگیری هوش تجاری در سازمان است. پشتیبانی مدیریت ارشد، آشنایی مدیران با هوش تجاری، احساس نیاز به شفاف سازی اطلاعات، وجود فرایندهای ایجاد داده و فرایندهایی برای یکپارچگی داده ها نیز مهمترین زیرساخت های مدیریتی هستند. مهمترین محدودیت این مطالعه آن است که تنها در ایران صورت گرفته است. این مقیاس به عنوان یک چارچوب مرجع می تواند توسط پژوهشگران دیگر مورد استفاده قرار گیرد.
ارائه مدل ارزیابی عملکرد هوش تجاری برمبنای فرآیند تحلیل شبکه فازی
حوزه های تخصصی:
در محیط تجاری سریعا در حال تغییر امروز، نیاز به اطلاعات تجاری سودمند برای سازمانها نه تنها به منظور کسب موفقیت بلکه برای بقاء حیاتی می باشد. با توجه به ناتوانایی سیستمهای اطلاعاتی مدیریت در برآورده کردن انتظارات تصمیم گیرندگان سازمانی در عرصه رقابت در سالهای اخیر، فن آوریهای هنر گونه ای نظیر هوش تجاری به یکی از مفاهیم مهم در مدیریت سیستمهای اطلاعاتی تبدیل شده و با فرهنگ سازمانهای پیشرو عجین شده است و در خط مقدم فناوری اطلاعات برای پشتیبانی تصمیم گیری مدیریت قرار دارد. در این مقاله سعی شده است تا با شناسایی و معرفی مهمترین فاکتورها و عوامل مؤثر در عملکرد یک سیستم هوش تجاری، یک مدل ارزیابی عملکرد هوش تجاری (در قالب یک مطالعه موردی در یک سازمان تولید کننده نرم افزار) ارایه گردد و با توجه به عدم استقلال و وجود وابستگی بین عاملهای مؤثر، از روش فرآیند تحلیل شبکه فازی برای شناسایی وابستگی های ممکن بین عوامل و اندازه گیری آنها برای توسعه مدل ارزیابی استفاده شده و در ادامه، نتایج حاصله با روشهای فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی[1]و فرآیند تحلیل شبکه غیر فازی[2] مقایسه شده است.
تأثیر هوش تجاری بر عملکرد مالی از طریق نوآوری و موفقیت برند (مطالعه موردی: باشگاه های خصوصی ورزشی شهر رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر هوش تجاری از طریق نوآوری و موفقیت برند بر عملکرد مالی باشگاه های خصوصی ورزشی شهر رشت بود. روش این پژوهش از نوع توصیفی پیمایشی بوده و جامعه آماری آن را مدیران باشگاه های خصوصی شهر رشت تشکیل دادند. به دلیل محدود بودن جامعه آماری، نمونه آماری برابر با جامعه آماری (کل شمار) در نظر گرفته شد (49 N= ). به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و روابط بین متغیرها نیز نرم افزار اسمارت پی ال اس 2 مورد استفاده قرار گرفت. یافته ها نشان می دهند که هوش تجاری به ترتیب اثر معنا داری بر نوآوری و عملکرد مالی باشگاه های ورزشی خصوصی دارد؛ اما اثر آن بر موفقت برند معنا دار نمی باشد. درمقابل، تأثیر نوآوری بر موفقیت برند و عملکرد مالی معنادار می باشد. موفقیت برند نیز بر عملکرد مالی تأثیر دارد. براساس یافته ها مشخص می شود که هرچند هوش تجاری به طور قابل توجهی توانایی پیش بینی عملکرد مالی را دارد؛ اما درک این مکانیزم و دست یابی به موفقیت مالی، نیازمند توجه به کارآمدی سیستم نوآوری و اثربخشی مدیریت برند می باشد.
ارزیابی تأثیر هوش تجاری و زیرساخت انعطاف پذیر فناوری اطلاعات بر مزیت رقابتی بادرنظرگرفتن چابکی سازمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مدیران جهت پیشبرد محصولات و خدمات سازمان ها در میدان رقابت نیازمند راهبردی جهت منحصر به فرد شدن هستند. هوش تجارییکی از ابزارهای حمایتگر مدیران ارشد جهت اخذ تصمیم به موقع و سریع در میان انبوه اطلاعات و داده است، همچنین فناوری اطلاعات در عصر تغییرات و تحولات شتابنده محیطی نقش حیاتی در ادامه بقاء سازمان ها دارد. هدف این پژوهش بررسی مزیت رقابتی در استفاده از هوش تجاری، زیرساخت انعطاف پذیر فناوری اطلاعات و چابکی سازمانی است. پژوهش از نظر روش شناسی توصیفی و استنباطی است. کارکنان بخش فناوری اطلاعات بیمارستان های مربوط به یکی از دانشگاه های علوم پزشکی برای جامعه آماری مورد بررسی قرار گرفتند. جهت بررسی پایایی ابزار گردآوری داده از دو معیار آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شده که مقدار آن ها به ترتیب برابر 81/0 و91/0 محاسبه گردید. روایی آزمون از دو روش روایی سازه از طریق نرم افزار پی ال اس و آماره t و همچنین روایی همگرا از روش AVEتأیید شد. تحلیل فرضیات از روش مدل سازی معادلات ساختاری بررسی شد.یافته ها نشان می دهد استفاده از هوش تجاری بر چابکی سازمانی، زیرساخت انعطاف پذیر فناوری اطلاعات بر چابکی سازمانی، چابکی سازمانی بر رضایت مشتری، رضایت مشتری بر مزیت رقابتی و چابکی سازمانی بر مزیت رقابتی مؤثراست،همچنین با ارتقا متغیر پیش بین وضعیت متغیر ملاک هم در سازمان مورد بررسی قرار گرفته و بهبود پیدا می کند. فرضیه های اول تا ششم تأیید شده اند، اما بخشی از فرضیه اصلی تأیید نشد که به تأثیر استفاده از هوش تجاری بر مزیت رقابتی اشاره دارد.
بررسی تاثیر هوش تجاری بر چابکی سازمان در بیمارستان های مقصد گردشگری سلامت (مطالعه موردی شهر تهران)
حوزه های تخصصی:
هوش تجاری مجموعه توانایی ها، تکنولوژی ها، ابزارها و راهکارهایی است که به درک ب هتر م دیران از شرایط کسب و کار کمک می نماید. چابکی سازمانی به عنوان توانایی سازمان برای پاسخ به تغییرات محیطی تعریف میشود و کسب ف رصت ه ای بازار کارا و مؤثر را مشخص میکند. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر هوش تجاری بر چابکی سازمان در بیمارستان های مقصد گردشگری سلامت شهر تهران می باشد روش تحقیق از نظر هدف، کاربردی و بر حسب روش پژوهش و گرد آوری داده ها، پیمایشی می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه مدیران و کارکنان و بیماران بیمارستان های مقصد گردشگری سلامت شهر تهران به تعداد 140 نفر می باشند از میان جامعه آماری از طریق جدول مورگان 103 نفر از مدیران و کارکنان به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از دو پرسشنامه هوش تجاری پروویچ و پرسشنامه چابکی سازمان اسپایدرز استفاده شد برای آزمون فرضیه ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند گانه استفاده شد که کلیه مراحل آزمون فرضیه ها با استفاده از بسته نرم افزاری spss صورت گرفت. نتایج تحقیق حاکی از آن است که متغیر هوش تجاری متغیر چابکی سازمانی را پیش بینی می کنند. همچنین متغیر های یکپارچگی داده ها ، متغیر ق ابلیت ه ای تحلیلی ، کیفیت محتوای اطلاعاتی ، کیفیت دسترسی به اطلاعات ، اس تفاده از اط لاعات در ف رآیند کسب وکار و فرهنگ تصمیم گیری تحلیلی متغیر چابکی سازمانی را پیش بینی می کنند.
مدل سازی مدیریت پایدار دفاتر ICT روستایی با استفاده از هوش تجاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پایداری دفاتر ICT روستایی، به معنای توانایی حفظ مزیت رقابتی یا توسعه عملکرد در بلندمدت و تداوم رضایت روستائیان در طول زمان است. بنابراین، هدف اصلی این پژوهش که با رویکرد کیفی و روش میدانی انجام شده است، شناسایی عوامل مؤثر بر پایداری و ارائه یک مدل هوش تجاری برای مدیریت پایدار دفاتر ICT روستایی است. منطقه مورد مطالعه در این پژوهش، استان اصفهان است و 388 دفتر ICT روستایی فعال در سطح استان وجود دارد که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای، 50 دفتر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد. برای به دست آوردن اطلاعات موردنیاز، از مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده است. برای تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوا در دو مرحله استفاده شد و 7 شاخص عمده و 37 متغیر مختلف پایداری دفاتر ICT روستایی شناسایی شدند. شاخص های اصلی عبارتند از: 1. ویژگی های فردی کارگزاران دفاتر، 2. فاکتورهای اجتماعی، 3. فاکتورهای اقتصادی، 4. فاکتورهای تکنولوژیکی، 5. مکان دفاتر، 6. خدمات و 7. فاکتورهای سازمانی. بر اساس شاخص های استخراج شده، مدل هوش تجاری برای مدیریت پایدار دفاتر طراحی گردید. این مدل می تواند در کمک به دفاتر ICT روستایی برای اجرا و نظارت بر شیوه های پایدار، نقش حیاتی ایفا کند.
طراحی مدل توسعه داشبورد سازمانی با منطق هوش تجاری در سازمان های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، زمانی که مدیران برای اتخاذ تصمیمات تجاری اختصاص می دهند به طور شدیدی کاهش یافته است. در این میان شناسایی اطلاعات مهمی که باید در لحظه مورد پایش قرار گیرد، چگونگی جمع آوری، یکپارچه سازی، نمایش و تحلیل این اطلاعات بیش ازپیش ضروری می نماید. داشبورد سازمانی، ابزاری است غنی از شاخص ها، گزارش ها و نمودارها که به صورت پویا عمل کرده تا مدیران با استناد به آن بتوانند در هرلحظه عملکرد سازمان را مشاهده نمایند. لیکن جهت بهره ور شدن داده ها، استفاده از منطق هوش تجاری اجتناب ناپذیر است. هوش تجاری سیستمی است که داده های مختلف، پراکنده و ناهمگون یک سازمان را یکپارچه و منسجم می کند و از طریق تشکیل پایگاه داده تحلیلی می تواند گزارش های تحلیلی را برای تصمیم گیری مدیران سازمان فراهم کند. این پژوهش با استفاده از مطالعه عمیق ادبیات موضوع، تعداد 357 کد مربوط به توسعه داشبورد سازمانی با منطق هوش تجاری را شناسایی و با استفاده از روش های کیفی تحلیل مضمون و گروه کانونی این کدها را به 24 مضمون پایه و 7 مضمون سازمان دهنده تبدیل کرد. در مرحله بعد در دو مرحله مجرا با استفاده از روش مدل سازی ساختاری تفسیری به مدل سازی مضامین پایه و مضامین سازمان دهنده به طور مجزا پرداخته و با توجه به همخوانی دو مدل سازی اقدام به تلفیق دو مدل و ایجاد مدل نهایی توسعه داشبورد سازمانی با منطق هوش تجاری نموده است که می تواند نقشه راهی دقیق برای سازمان های دولتی جهت طراحی و پیاده سازی این سیستم باشد.
طراحی مدلی جهت ارزیابی توسعه داشبورد سازمانی با منطق هوش تجاری در سازمان ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت فناوری اطلاعات سال ششم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۱
93 - 130
حوزه های تخصصی:
داشبورد سازمانی، ابزاری است غنی از شاخص ها، گزارش ها و نمودارها که به صورت پویا عمل کرده تا مدیران با استناد به آن بتوانند در هرلحظه عملکرد سازمان را مشاهده نمایند. لیکن جهت بهره ور شدن داده ها، استفاده از منطق هوش تجاری اجتناب ناپذیر است. هوش تجاری سیستمی است که داده های مختلف و پراکنده یک سازمان را یکپارچه می کند و از طریق تشکیل پایگاه داده تحلیلی می تواند گزارش های تحلیلی را برای تصمیم گیری مدیران سازمان فراهم کند. لذا جهت بهره وری و تطابق هر چه بیشتر با اهداف و راهبردها، ضروری است میزان توسعه داشبورد سازمانی در سازمان ها با مدلی مناسب مورد ارزیابی گیرد. این پژوهش با استفاده از مطالعه عمیق ادبیات موضوع، تعداد 357 کد مربوط به توسعه داشبورد سازمانی با منطق هوش تجاری را شناسایی و با استفاده از روش های کیفی تحلیل مضمون و گروه کانونی این کدها را به 24 مضمون پایه و 7 مضمون سازمان دهنده تبدیل کرد. در مرحله بعد در دو مرحله مجزا با استفاده از روش مدل سازی ساختاری تفسیری به مدل سازی مضامین پایه و مضامین سازمان دهنده به طور مجزا پرداخته و با توجه به همخوانی دو مدل اقدام به تلفیق آن ها و ایجاد مدل نهایی ارزیابی توسعه داشبورد سازمانی با منطق هوش تجاری نموده است که می تواند نقشه راهی دقیق برای سازمان ها جهت طراحی و پیاده سازی این سیستم باشد.
امکان سنجی پیاده سازی هوش تجاری در صنعت بیمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه بیمه سال بیست و نهم زمستان ۱۳۹۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۶)
165 - 187
حوزه های تخصصی:
از دغدغه های سازمان ها، امکان سنجی و آگاهی از میزان آمادگی سازمان برای پیاده سازی هوش تجاری است. در این مقاله با استفاده از رویکردی که استیو ویلیامز و نانسی ویلیامز ارائه داده اند، هفت شاخص برای سنجش آمادگی سازمان ها برای پیاده سازی هوش تجاری درنظرگرفته شد که عبارت اند از: همراستایی استراتژیک کسب و کار و فناوری اطلاعات، مدیریت پورتفولیو، مشارکت سازمان و فناوری اطلاعات، آمادگی فنی سیستم های هوش تجاری و انبار داده، فرهنگ مهندسی فرایند تصمیم گیری، فرهنگ بهبود فرایندی مداوم و فرهنگ به کارگیری اطلاعات و ابزارهای تحلیلی. براین اساس پرسش نامه ای شامل 39 گویه تدوین شد و یک شرکت بیمه با 245 نفر کارمند تمام وقت، به عنوان جامعه آماری انتخاب شد. نمونه ای مشتمل بر 150 نفر از کارکنان آن شرکت با استفاده از روش تصادفی انتخاب و پرسش نامه تهیه شده در بین آنها توزیع گردید. روایی سازه با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی و پایایی آن از طریق آزمون آلفای کرونباخ سنجیده شد. نتایج نشان داد که شرکت مورد بررسی از نظر همراستایی استراتژیک و مدیریت پورتفولیو در وضعیت مطلوبی قرار دارد ولی از نظر مشارکت سازمان و فناوری اطلاعات، فرهنگ بهبود فرایندی مستمر، فرهنگ استفاده از اطلاعات و ابزارهای تحلیلی، فرهنگ روشمندساختن و مهندسی جریان تصمیم گیری و آمادگی فنی سیستم های هوش تجاری و انبار داده ها در وضعیت متوسط قرار دارد. درنهایت برمبنای یافته های پژوهش، پیشنهادهایی برای آمادگی بهتر سازمان ها در پیاده سازی هوش تجاری مطرح شد.
طراحی مدلی جهت ارزیابی توسعه داشبورد سازمانی با منطق هوش تجاری در سازمان ها موردمطالعه: شرکت طراحی مهندسی و تأمین قطعات ایران خودرو (ساپکو)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
داشبورد سازمانی، ابزاری است غنی از شاخص ها، گزارش ها و نمودارها که به صورت پویا عمل می کند تا مدیران با استناد به آن بتوانند در هر لحظه عملکرد سازمان را مشاهده کنند؛ لیکن برای بهره ور شدن داده ها، استفاده از منطق هوش تجاری اجتناب ناپذیر است. هوش تجاری سیستمی است که داده های مختلف و پراکنده یک سازمان را یکپارچه می کند و از طریق تشکیل پایگاه داده تحلیلی می تواند گزارش های تحلیلی را برای تصمیم گیری مدیران سازمان فراهم کند؛ لذا به منظور بهره وری و تطابق هرچه بیشتر با اهداف و راهبردها، ضروری است میزان توسعه داشبورد سازمانی در سازمان ها با مدلی مناسب مورد ارزیابی گیرد. این پژوهش با استفاده از مطالعه عمیق ادبیات موضوع، تعداد 357 کد مربوط به توسعه داشبورد سازمانی با منطق هوش تجاری را شناسایی کرد و با استفاده از روش های کیفی تحلیل مضمون و گروه کانونی، این کدها را به 24 مضمون پایه و 7 مضمون سازمان دهنده مبدل ساخت. در مرحله بعد، در دو مرحله مجزا با استفاده از روش مدل سازی ساختاری تفسیری به مدل سازی مضامین پایه و مضامین سازمان دهنده به طور مجزا پرداخته و با توجه به هم خوانی دو مدل ، اقدام به تلفیق آن ها و ایجاد مدل نهایی ارزیابی توسعه داشبورد سازمانی با منطق هوش تجاری کرده است. در مرحله آخر با استفاده از مدل طراحی شده و همچنین با استفاده از روش تجزیه وتحلیل اهمیت عملکرد، به ارزیابی توسعه داشبورد سازمانی با منطق هوش تجاری در شرکت ساپکو پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد با توجه به وجود فرایند برنامه ریزی استراتژیک، ارزیابی عملکرد سازمانی و رویه های مبتنی بر سیستم مدیریت کیفیت و همچنین وجود نرم افزار اوراکل، بسترهای سیستمی و نرم افزاری در این شرکت فراهم است؛ اما به دلیل اولویت پایین تر مباحث هوش تجاری در شرکت ساپکو، فرایند توسعه داشبورد با منطق هوش تجاری به صورت یک پروژه سازمانی با اولویت بالا مطرح نیست و در این حوزه نیاز به کار بیشتری دارد.
بررسی اثر هوش تجاری به عنوان ابزار مدیریت دانش در بهبود شاخص های کلیدی عملکرد هولدینگ های سرمایه گذاری با رویکرد پویایی سیستم
حوزه های تخصصی:
امروزه، هوش تجاری به عنوان یک مزیت رقابتی و عامل حیاتی در موفقیت سازمان ها محسوب می شود. هوش تجاری، داده ها و اطلاعات سازمان را یکپارچه کرده و امکان کنترل و ره یابی فرایندهای کلیدی سازمان را برای مدیران فراهم می نماید. در حالیکه بسیاری از پژوهشگران اشاراتی به بهبود عملکرد سازمانی با به کارگیری هوش تجاری در سازمان ها داشته اند، امّا مطالعه جامعی در خصوص فرآیند تأثیرگذاری هوش تجاری بر شاخص های کلیدی عملکردی به ویژه در حوزه عملکرد هولدینگ های اقتصادی صورت نگرفته است. در این راستا، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر هوش تجاری به عنوان ابزار مدیریت دانش بر بهبود شاخص های کلیدی عملکرد با رویکرد پویایی شناسی سیستم، در هلدینگ های سرمایه گذاری انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش را 40 نفر از مدیران، کارشناسان، خبرگان و صاحب نظران علوم مدیریت اقتصادی و فناوری اطلاعات در هلدینگ های سرمایه گذاری تشکیل می دهند. برای گردآوری داده ها و استخراج شاخص ها ضمن مرور ادبیات موضوع و پژوهش های انجام گرفته، از طریق روش های کیفی و کمی، شاخص های مورد نظر استخراج گردیدند. به منظور بررسی رفتار تأثیر هوش تجاری و مدیریت دانش بر شاخص های کلیدی عملکرد هلدینگ سرمایه گذاری، از روش پویایی سیستم استفاده شده است که نتایج حاصل از شبیه سازی با نرم افزار ونسیم، حاکی از اثر قابل توجه هوش تجاری و مدیریت دانش بر شاخص های کلیدی عملکرد سازمان از جمله شاخص سود خالص، بازگشت سرمایه و رشد اقتصادی می باشد.
بررسی تاثیر هوش تجاری بر تصمیم گیری سازمانی با در نظر گرفتن نقش میانجی متغیرهای کیفیت داده و زمینه هوش تجاری ( مورد مطالعه : کارکنان فروشگاه کوثر قم)
حوزه های تخصصی:
هوش تجاری تحت عنوان ابزاری که روال های مختلف، محصولات و فناوری ها را بهبود می بخشد، بسیار حائز اهمیت است. مبتنی بر ابزارهای هوش تجاری، یک شرکت قادر است پیرامون نیازمندی های مشتری خود و اقدامات رقابتی یادگیری بیشتری داشته باشد و تصمیم گیری های سازمانی کامل تری داشته باشد. البته در این میان نقش کیفیت داده و زمینه هوش تجاری را نمی توان نادیده گرفت. کیفیت داده شامل تمامیت، منحصر به فردی، اعتبار، دقت و سازگاری داده می باشد و زمینه هوش تجاری نیز شامل چارچوب های پیاده سازی هوش تجاری در سازمان می باشد. در این پژوهش به بررسی تاثیر هوش تجاری بر تصمیم گیری سازمانی با درنظرگرفتن نقش میانجی متغیرهای کیفیت داده و زمینه هوش تجاری در فروشگاه کوثر قم پرداخته شده است. ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه استاندارد دارای 30 گویه بوده است. جهت تجزیه و تحلیل داده های تحقیق از نرم افزار های SPSS و PLS استفاده شده است. روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر شیوه گردآوری توصیفی-پیمایشی محسوب می شود. جامعه آماری تحقیق، کارکنان فروشگاه کوثر قم می باشند. نتایج تحقیق نشان داد که هوش تجاری هم بطور مستقیم هم غیر مستقیم از طریق متغیرهای میانجی کیفیت داده و زمینه هوش تجاری بر تصمیم گیری سازمانی تاثیر مثبت و معنی داری دارد.
سنجش متغیرهای مؤثر بر هوش تجاری در شرکت های تبلیغاتی در راستای تحقق سیاست های کلی علم و فناوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست های راهبردی و کلان سال هفتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۲۷
436 - 453
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل اثرگذار و اثرپذیر بر هوش تجاری در صنعت بازاریابی و تبلیغات بر مبنای روش دیمتل انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش، تیمی 20 نفره از خبرگان شرکت های تبلیغاتی فعال در تهران است که بر اساس روش قضاوتی انتخاب شده اند. ویژگی مشترک افراد مشمول در تیم خبرگان، آگاهی و اشراف آن ها نسبت به صنعت بازاریابی و تبلیغات، مباحث مدیریتی و سیستمی پژوهش بود. همچنین، ابزار اصلی جمع آوری داده ها در این پژوهش، پرسش نامه هایی بود که بنا به اهداف مختلف طراحی شده و بعد از اخذ تأییدیه خبرگان، در میان جامعه آماری توزیع شد و در این فرایند، آنالیزهای تحلیل عاملی اکتشافی و تکنیک دیمتل مورد استفاده واقع شد. سرانجام، نتایج پژوهش منجر به شناسایی چهار بُعد اصلی، تطابق با نیازها و اهداف کسب وکار، کارکرد فنی سیستم هوش تجاری، انعطاف پذیری و توانایی یکپارچه سازی و ادغام تجارب و نیازها و 13 شاخص شد و وزن نهایی و کلی آن ها مورد محاسبه قرار گرفت. بر اساس یافته های این تحقیق، «تأثیر گذارترین شاخص» در راستای تحقق سیاست های کلی علم و فناوری تطابق با نیازها و اهداف کسب وکار و توانایی یکپارچه سازی و «تأثیرپذیرترین عامل» نسبت به سایر عوامل در تحقق سیاست های کلی علم و فناوری، ادغام تجارب و نیازهاست. این پژوهش از لحاظ هدف، کاربردی، از لحاظ رویکرد، پیمایشی و از نوع مطالعات، اکتشافی است.
بررسی رویکرد تلفیقی در سیستم های هوش کسب وکار با تمرکز بر داده کاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
در دنیای کسب وکار و عصر دانایی، هوشمندی یکی از الزامات انکارناپذیر برای اغلب سازمان ها است تا بتوانند از راه افزایش دانش و خلق آگاهی بر قابلیت هایشان بیفزایند و خود را برای سازگاری با تغییرات و تحولات محیط آماده کنند. هوشمندی کسب وکار، مجموعه توانایی ها، فناوری ها، ابزارها و راهکارهایی است که به درک بهتر از شرایط کسب وکار و سازگاری با آن کمک می کند. داده کاوی درحکم ابزار قدرتمند هوش کسب و کار برای کشف دانش شناخته شده، اما هنوز کاملاً با آن یک پارچه نشده است. با توجه به بررسی ادبیات موضوع، رویکردی جامع و کاملی که همه ابعاد هوش کسب و کار را دربر گیرد کمتر یافت شده است. هدف از این مطالعه بررسی رویکردی تلفیقی است که با مرور مدل های معتبر و ارزیابی شده به دست آمده است و در آن به ابعاد گوناگون مطرح شده در موضوع هوشمندی کسب وکار، ازجمله پیاده سازی مقرون به صرفه ، به کارگیری مؤثر و ارزیابی سیستم پرداخته شده است. در فاز پیاده سازی، استفاده از عامل های هوشمند و زبان داده کاوی کسب و کارگرا مطرح شده است. در فاز به کارگیری فرایند، به اشتراک گذاری دانش میان متخصصان و مدیران سازمان و در فاز آخر نیز ارزیابی سیستم ها مطرح شده است.
پیشبینی عملکرد مدیران بر اساس هوش تجاری و سیستم های اطلاعاتی مدیران نمایندگیهای شرکت ایران خودرو (مطالعه موردی: استان فارس، بوشهر و کهگیلویه و بویر احمد)
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش پیشبینی عملکرد مدیران ایران خودرو بر اساس هوش تجاری و سیستمهای اطلاعاتی مدیریت بوده است. جامعه آماری این پژوهش کلیه مدیران شرکت ایران خودرو دراستانهای فارس، بوشهر و کهگیلویه و بویر احمد در نظر گرفته شد. از آنجا که تعداد این مدیران 80 نفر بودند، از روش تمام شماری، همهی آنها بعنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. روش انجام تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی است و از نظر روش گردآوری دادهها توصیفی و از نوع پیمایشی- تحلیلی است. همچنین به لحاظ زمانی نیز این تحقیق از نوع مقطعی میباشد. ابزار مورد استفاده در این تحقیق نیز پرسشنامه بود که به ترتیب برای متغیر هوش تجاری از پرسشنامه پروپوویچ و همکاران، برای متغیر سیستمهای اطلاعات مدیریت از پرسشنامه اکبری و برای عملکرد مدیران از پرسشنامه پاترسون استفاده گردید که روایی و پایایی تمامی این پرسشنامه تایید شده است. تحلیل دادهها در دو سطح توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزارspss11 به انجام رسید و از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چند متغیره برای بررسی روابط استفاده شد. یافتهها حاکی از مثبت و معنادار بودن رابطه بین هوش تجاری مدیران و عملکرد آنان بوده است. همچنین بین سیستمهای اطلاعات مدیران و عملکرد آنها رابطه مثبت و معنا داری وجود داشت.
ارایه الگویی برای بهبود هوش تجاری در بازاریابی صنعت بیمه الکترونیک (مطالعه موردی: شعب بیمه نوین در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استقرار و بازاریابی موفقیت آمیز بیمه الکترونیک مقوله ای میان بخشی است که نیازمند آماده بودن زیرساخت ها و ابزارهای فناوری اطلاعات است. یکی از این زیرساخت ها هوش تجاری است. از این رو هدف ین مقاله ارایه الگوی جهت بهبود هوش تجاری در صنعت بیمه الکترونیک است. جامعه آماری این تحقیق مدیران و کارشناسان 35 نمایندگی بیمه نوین در سطح شهر تهران است. به منظور جمع آوری اطلاعات لازم از یک پرسشنامه هوش تجاری محقق ساخته شامل چهار بعد (فناوری اطلاعات، کارکنان سازمان، دانش سازمان و فرهنگ و نوآوری) و 20 شاخص استفاده شده است. نتایج آزمون من- ویتنی حاکی از وجود شکاف بین وضعیت موجود و مطلوب در تمامی ابعاد هوش تجاری در این سازمان بود. در مرحله دوم شاخص های دارای شکاف منفی از طریق الگو کانو به سه دسته نیازهای جذاب، عملکردی و الزامی تقسیم شدند که بیان کننده وجود پنج شاخص در دسته نیازهای الزامی بود. به دلیل اهمیت این پنج شاخص در بهبود هوش تجاری بیمه الکترونیک، از طریق الگوی QFD، ده KPO (الزامات کلیدی فرآیند) برای بهبود آنها استخراج شد. شایان ذکر است که برای به دست آوردن دیدگاهی جامع تر در این زمینه، هر یک از شاخص های ده گانه با رقبای سازمان نیز مقایسه شدند. که فقط در چهار شاخص از این ده شاخص بیمه نوین نسبت به رقبا برتری دارد که نشان دهنده ی ضعف سازمان در شش شاخص است. این نتایج، لزوم توجه بیش از پیش مسئولان این بیمه را نسبت به بهبود هوش تجاری در بخش بیمه الکترونیک روشن می سازد.
ارزیابی توسعه داشبورد سازمانی با منطق هوش تجاری در شرکت های تولیدی و صنعتی: مطالعه موردی شرکت طراحی مهندسی و تأمین قطعات ایران خودرو (ساپکو)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بهبود مدیریت سال یازدهم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳ (پیاپی ۳۷)
77 - 114
حوزه های تخصصی:
امروزه به دلیل تشدید فضای رقابتی، کشورها و نیز بنگاه ها در تصمیم گیری و اتخاذ استراتژی رقابتی خود تنها به منابع محدود و اطلاعات تصادفی کسب شده اکتفا نمی کنند؛ ازاین رو، تلاش می کنند به بهترین منابع اطلاعاتی در مورد کسب وکار و فعالیت خود دست یابند و از آن ها به طور مؤثر در برنامه ریزی راهبردی خود بهره گیرند. داشبورد سازمانی، ابزاری است غنی از شاخص ها، گزارش ها و نمودارها که به صورت پویا عمل کرده تا مدیران با استناد به آن بتوانند در هرلحظه عملکرد سازمان را مشاهده نمایند. لیکن جهت بهره ور شدن داده ها، استفاده از منطق هوش تجاری اجتناب ناپذیر است. هوش تجاری سیستمی است که داده های مختلف و پراکنده یک سازمان را یکپارچه و منسجم می کند و می تواند گزارش های تحلیلی و چندبعدی را برای تصمیم گیری مدیران سازمان فراهم کند. این پژوهش با طراحی مدل ارزیابی توسعه داشبورد سازمانی با منطق هوش تجاری در سازمان های تولیدی و صنعتی و همچنین اجرای مدل طراحی شده با استفاده از روش تجزیه وتحلیل اهمیت–عملکرد، به ارزیابی توسعه داشبورد سازمانی با منطق هوش تجاری در شرکت ساپکو به عنوان یک شرکت تولیدی و صنعتی پرداخته است که می تواند نقشه راهی دقیق برای سازمان ها جهت طراحی و پیاده سازی داشبورد سازمانی و هوش تجاری باشد. نتایج نشان می دهد با توجه به وجود فرایند برنامه ریزی استراتژیک، ارزیابی عملکرد و رویه های مبتنی بر سیستم مدیریت کیفیت و همچنین وجود نرم افزار اوراکل، بسترهای سیستمی و نرم افزاری در شرکت ساپکو فراهم بوده، لیکن به دلیل اولویت پایین تر مباحث هوش تجاری در این شرکت، فرایند توسعه داشبورد با منطق هوش تجاری به صورت یک پروژه سازمانی با اولویت بالا مطرح نبوده و در این حوزه نیاز به کار بیشتری است.