مطالب مرتبط با کلیدواژه

مدیریت راهبردی دانش


۱.

درآمدی تاریخی بر تأسیس دانش پشتیبان مدیریت تحول علوم انسانی(مقاله پژوهشی حوزه)

تعداد بازدید : ۴۳۴ تعداد دانلود : ۳۲۸
در این پژوهش ماجرای تاریخی تحول علوم انسانی پس از انقلاب اسلامی روایت شده و مواجهه منتقدانه و تحول خواهانه با علوم انسانی مدرن، در قالب سه دوره تاریخی بررسی شده است. از اعلام «انقلاب فرهنگی» تا اعلام «نهضت نرم افزاری» (1379-1359) دوره نخست درنظر گرفته شده است که با ظهور و نشاط ایده های تحول خواهانه دینی در سال های آغازین انقلاب شروع شد، ولی بنا به دلایلی، درنهایت، به سیطره نگرش های پوزیتیویستی بر دانشگاه ها ختم شد. در دوره دوم (1388-1379)، به تأثیرات و بازتاب های طرح گفتمان نهضت نرم افزاری ازسوی رهبر معظم انقلاب بر فضای علمی دانشگاه های کشور و نضج یافتن مجدد جریان تحول علوم انسانی در کشور اشاره شده است. در بررسی این دوره، هم به تلاش های سلبی در «نقد فلسفه و معرفت شناسی علوم انسانی غربی» و هم به تلاش های ایجابی برای تبیین «مبانی و مبادی علوم انسانی اسلامی» پرداخته شده است. در بررسی دوره سوم (1398-1388)، با اشاره به ریشه های تئوریک و فکری فتنه 88، توضیح داده شده است که چگونه این واقعه سیاسی موجب شد «علوم انسانی غربی» به مثابه یک «چالش استراتژیک» در اداره کشور موضوعیت یابد و وجه انضمامی، عملی و تجویزی علوم انسانی به صورت برجسته تری موردتوجه واقع شود. پس از طرح و بررسی تجربه نهادسازی و سندنگاری مدیریت علم جمهوری اسلامی در دوره سوم، به دلالت های برآمده از تجربه تاریخی این ادوار سه گانه پرداخته شده است. در نتیجه گیری از این دلالت ها، بر ضرورت تأسیس حوزه مطالعاتی میان رشته ای و دانش جدیدی که متکفل مطالعه و پژوهش در زمینه «مدیریت تحول علوم انسانی» باشد، تأکید شده و به برخی از مأموریت ها و الزام های تأسیس این دانش جدید اشاره شده است.
۲.

مدیریت راهبردی دانش به مثابه علم پشتیبان مدیریت تحوّل علوم انسانی (چرایی، چیستی، چگونگی)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت راهبردی دانش مدیریت دانش مدیریت تحوّل دانش تحول علوم انسانی علوم انسانی اسلامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۰ تعداد دانلود : ۱۶۵
در این مقاله، پس از تبیین ضرورتِ پشتیبانیِ علمی از مدیریت تحوّل علوم انسانی، به امکانات رشته مدیریت دانش در این زمینه پرداخته شد. در این راستا، بر اساس خوانشِ «وصفی» موصوف و صفت و خوانشِ «اضافی» مضاف و مضاف الیه از مدیریت دانش و مدیریت راهبردی دانش، چهار قرائت ارایه شد و بررسی شد که آیا این قرائت ها می توانند متضمّن تحوّل پارادایمی دانش باشد. در نتیجه این بررسی مشخص شد که تنها خوانش اضافی از مدیریت راهبردی دانش یعنی «مدیریت راهبردی بر دانش»، حاویِ معنایی معادلِ «مدیریت تحوّل دانش» است و می تواند سازگار با نیاز جامعه اسلامی و تحوّل علوم انسانی باشد. سپس، ضمن اشاره به روند تحوّلات جهانی رشته مدیریت دانش، بر ضرورت دوچندان بازسازی و تحوّل ماموریت رشته مدیریت دانش به سوی مدیریت راهبردی دانش، پرداخته شد. در بخش چگونگی،سه محور اصلی جهت تحوّل ماموریت مدیریت دانش به سوی مدیریت راهبردی دانش ارایه شد و در نهایت پیشنهادات راهبردی جهت پشتیبانیِ علمی رشته مدیریت راهبردی دانش از مدیریت تحوّل علوم انسانی مطرح گردید.
۳.

بازسازی مدیریت دانش: الگوی تحول رشته «مدیریت دانش» در راستایِ پشتیبانی از مدیریت تحول علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت دانش مدیریت راهبردی دانش الگوی تحول علوم انسانی مدیریت اسلامیِ دانش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲ تعداد دانلود : ۴۲
مدیریت و سیاست گذاری تحول علوم انسانی، نیازمند یک رشته و حوزه مطالعاتی است که بتواند از فعالیت ها، فرآیندها و اقداماتی که در راستای علوم انسانی اسلامی در کشور به انجام می رسد، پشتیبانی علمی و نظری نماید. در اسناد بالادستی عرصه علوم انسانی به حوزه مطالعاتی «مدیریت دانش» تأکید ویژه ای شده است. ایجاد تحول در رشته «مدیریت دانش» که صورت تحول یافته آن را می توان با عنوان «مدیریت اسلامیِ دانش» یا «مدیریت راهبردی دانش» خطاب قرار داد، می تواند یک برنامه پژوهشی اولویت دار برای هدایت جریان تحول علوم انسانی و سامان دهی به فعالیت ها و اقدامات نهادهای بالادستی سیاست گذار و مجری، دانشگاه ها و پژوهشگاه ها و مراکز آموزشی و پژوهشی در راستای تحول علوم انسانی باشد. براساس این، تحول در رشته مدیریت دانش، یکی از ضرورت های تحول علوم انسانی در دیگر رشته های علوم انسانی می تواند به شمار آید. دراین پژوهش، ضمن اشاره و ارزیابی پژوهش هایی که درزمینه «مدیریت دانش با رویکرد اسلامی» انجام شده، الگویی برای تحول رشته مدیریت دانش ارائه شده است. این الگو که در دو بخش «الگوی مفهومی» و «الگوی موضوعی» ارائه شده، شامل 3 بُعد، 9 مؤلفه و 27 متغیر است. مزیت این الگو نسبت به دیگر الگوهای ارائه شده درزمینه مدیریت اسلامیِ دانش، ازیک سو توجه توأمان به سه مؤلفه «مبانی، روش، مسائل» به ارکان تحول مدیریت دانش، و ازسوی دیگر ارتقایِ مقیاسِ مدیریت دانش از سطح «دانش سازمانی» به سه مقیاسِ «دانش اجتماعی، دانشِ نهاد علم و دانشِ سازمانی» به صورت توأمان است. همچنین، براساس نیازمندی های تحول علوم انسانی، سه مؤلفه «تولید دانش، توزیع دانش و کاربست دانش» به صورت توأمان ملاحظه شده است. از دیگر مزیت های این پژوهش، ارائه منطقی برای اهمیت گذاری و اولویت بندی مؤلفه های مدل و پیشنهاد اجمالی برنامه کوتاه مدت، میان مدت و بلندمدت برای تأسیس رشته «مدیریت اسلامیِ دانش» است.