فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۴۱ تا ۱٬۰۶۰ مورد از کل ۶٬۵۱۵ مورد.
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال بیست و چهارم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۶
147 - 178
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر با هدف مطالعه نقش توانمندسازی زنان در کنترل آسیب های اجتماعی و ارائه الگوی کارآمد بومی انجام شده است . بدین جهت با اتخاذ رویکرد کیفی و با روش نظریه ی زمینه ای با 30 نفر از زنان شهرستان بروجرد از طریق نمونه گیری هدفمند و با حداکثر تنوع ، مصاحبه های عمیق و ساختاریافته انجام شده است .یافته های تحقیق نشان می دهد «توانمندسازی پایدار زنان» تحت تأثیر شرایط علّی (شامل همه ابعاد توانمندی)، شرایط زمینه ای (با متغیرهای زمینه ای فردی، متغیرهای زمینه ای خانواده ی پدری، پایگاه اقتصادی-اجتماعی و معلولیت جسمی) و شرایط مداخله گر (با زیرمجموعه های ویژگی های روان شناختی فرد، حمایت نهاد خانواده، تعامل با الگوی توانمند، ساختارها و فعل وانفعالات آن ها، سیاست گذاری چندبعدی، بلندمدت، پژوهش محور و عدالت گرایانه در حوزه ی زنان و وحدت سازمان های مسئول) می باشد و زنان در زمینه آسیب های اجتماعی راهبرد کنترل وضعیت را اتخاذ کرده اند که پیامدهایی نظیر کنترل در سه سطح شامل :سطح کلان (پژوهش و نظریه سازی، طراحی و قانون سازی)،سطح میانی (آموزش و فرهنگ سازی، اجرا و عملیاتی سازی، ارزیابی و اصطلاح سازی) و سطح خرد (خود-دیگر مراقبتی و ایمن سازی و خود توانمندی و دیگر-توانمندسازی) را در پی داشته است.
طراحی مدل اندازه گیری توانمندسازی شغلی زنان روستایی سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی در استان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این مطالعه، طراحی الگوی اندازه گیری توانمندسازی شغلی زنان روستایی سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی در استان تهران بوده است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان سرپرست خانوار روستایی تحت پوشش سازمان بهزیستی در روستاهای استان تهران به تعداد 495 نفر بود که 216 نفر از آنها به روش تصادفی طبقه ای و استفاده از روش انتساب متناسب با حجم شهرستان های استان تهران که طبقات مبنای نمونه گیری بودند به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسش نامه محقق ساخته استفاده شد. نتایج نشان داد متغیرهای تعهد و احساس مسئولیت، عامل اقتصادی، مهارت های فنی و کار عملی، عامل روان شناختی، عامل اجتماعی، خلاقیت و حل مسئله، مهارت های ارتباطی و کارگروهی، اطلاعات و دانش تخصصی و عامل آموزشی به ترتیب بیشترین اثر را در تبیین و شکل گیری تبیین سازه اصلی داشتند. در مجموع، براساس نتایج حاصله، باید بیان گفت که مؤلفه های درنظر گرفته شده برای توانمندسازی شغلی زنان مورد مطالعه تحقیق معتبر بوده و از آن می توان برای بررسی توانمندسازی شغلی زنان سرپرست خانوار تحت پوشش سازمان بهزیستی استفاده کرد.
بازشناسی مفهوم مد و طراحی لباس اسلامی در پوشش زنان
منبع:
زن و فرهنگ سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۱
87-97
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بازشناسی مفهوم مد و طراحی لباس اسلامی در پوشش زنان بود. جامعه پژوهش شامل کلیه مجموعه های طراحی لباس می باشد. نمونه پژوهش لباس و پوشش اسلامی زنان بود. طرح پژوهش توصیفی-تحلیلی بود. گرد آوری اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام گرفت. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد، چهار اصطلاح پوشش مختلف به نام های حجاب، مد عفیفانه، لباس های قومی-محلی و لباس های غیر اسلامی با نقوش اسلامی در بین طراحی هایی که با مد اسلامی ارتباط دارند شناسایی شدند. طراحان فعلی لباس هنوز موفق به ساختن یک «مد اسلامی جهانی» که متمایز از مد غربی باشد و حتی مستقیماً با آن مخالفت کند نشده اند. تصویر ذهنی طراحان از مد اسلامی، بیشتر بر شاخصه های زیبایی شناختی مد استوار است تا رعایت شرعی حجاب و همچنین مد اسلامی هنوز تابعی از سیستم غربی پنداشته می شود و نتوانسته هویت مستقل خویش را بیابد. مداسلامی دارای ماهیتی واقعی است و برای مؤثر بودن، نیازمند بازتعریف و تدوین چارچوب های مشخص طراحی است. می توان چنین تحلیل کرد که سبک مد اسلامی موجود، هنوز هویت کاملاً مستقل به عنوان مد جهانی را نیافته است. مصرف کنندگان مسلمان خود نیز قابل جمع در یک دسته بندی واحدنیستند. سبک های خاص لباس ازنظر زیبایی شناسی فرهنگی، اقتصاد، الگوهای تجاری، آرمان ها و نحوه نمایش یا بیان ایمان، شکل گرفته است. درنتیجه می توان گفت که به تعداد شکل های حجاب، پوشش های متفاوتی از طراحی لباس اسلامی وجود دارد. مد اسلامی دارای سبک طراحی خاصی است و دارای ماهیت واقعی است، اما لازم است در طراحی و سایر فرآیندهای این صنعت تغییراتی ایجاد شود و تعاریف آن به روزرسانی و اجرا گردد.
مقایسه تصویر بدن، نشخوار فکری و اضطراب اجتماعی در افراد مبتلا به ملال جنسی و افراد بهنجار
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افراد دچار ملال جنسیتی آشکارا از ناراحتی مداوم به دلیل عدم تناسب نقش جنسیتی و احساسات فعلی، علاقه وافر و مداوم به همانندسازی با جنس مخالف بدون بهره بردن از مزایای فرهنگی و اجتماعی خاص آن جنس رنج می برند. لذا پژوهش حاضر با هدف مقایسه تصویر بدن، نشخوار فکری و اضطراب اجتماعی در افراد مبتلابه ملال جنسیتی و افراد بهنجار انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نوع توصیفی و علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی افراد دارای اختلال ملال جنسیتی و عضو ترنس-سکشوال انجمن حمایت از بیماران ملال جنسیتی استان تهران بود. تمامی افراد بهنجار ساکن استان تهران نیز جامعه افراد عادی این پژوهش بودند. تعداد 50 نفر از افراد مبتلا و 50 نفر از افراد عادی به شیوه در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های نگرانی از تصویر بدنی لیتلتون و همکاران (2005)، نشخوار فکری نولن هوکسما و مارو (1991) و اضطراب اجتماعی کانور (2000) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیره و نرم افزار SPSS24 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد تفاوت آماری معنی داری بین دو گروه در نگرانی از تصویر بدنی (46/90=F و 01/0>P)، نشخوار فکری (01/115=F و 01/0>P) و اضطراب اجتماعی (95/87=F و 01/0>P) وجود دارد. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که افراد مبتلا به ملال جنسیتی نسبت به افراد غیرمبتلا تصویر بدنی کمتر و نشخوار فکری و اضطراب اجتماعی بالاتری دارند. تغییر باورهای فرهنگی و افزایش پذیرش اجتماعی می تواند نقش مهمی در بهبود تصویر بدن، نشخوار فکری و اضطراب اجتماعی داشته باشد.
واکاوی مستندات وجوب پاسخِ مثبت به خواستگاری مؤمن در فقه امامیه(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مطالعات اسلامی زنان و خانواده سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
123 - 144
حوزههای تخصصی:
نکاح به عنوان یکی از عقود اسلامی، نقطه آغاز یک خانواده است. درباره این عقد و مراحل قبل و بعد از آن، احکام متنوعی مطرح شده است. یکی از احکام مرتبط با خواستگاری، که بسیاری از فقها بر آن تأکید و بر آن ادعای اجماع کرده اند، حکم وجوب پاسخ مثبت به خواستگاری مؤمن است. آنچه این نوشتار در پی آن است یافتن و دسته بندی اقوال موجود فقهای امامیه در این زمینه و نقد و بررسی ادله قائلان به وجوب اجابت است. در این راستا، با روش توصیفی- تحلیلی، میراث مکتوب فقهای امامیه مورد کندوکاو قرار گرفته است. آنچه به عنوان نتیجه این بحث قابل طرح است اینکه حکم وجوب پاسخ به خواستگاری مؤمن، پشتوانه ای در ادله فقهی ندارد و با اصل برائت می توان این وجوب را منتفی دانست. علاوه بر این اصل، ادله دیگری مانند سیره معصومان(ع) در زندگی شخصی، عدم وجوب اصل نکاح و همچنین توالی فاسد بر قائل شدن به وجوب، دلالت بر عدم وجوب دارد. آنچه ادله قائلان به وجوب، توان اثبات آن را دارد، وجوب اجابت پدر به خواستگار در صورت هم کفوبودن و تمایل دختر به خواستگار است.
بررسی تحلیلی آراء قرآن پژوهان فریقین درباره عبارات چالش برانگیز آیه سوم سوره نساء و ارزیابی برخی ترجمه های فارسی معاصر از آنها(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مطالعات اسلامی زنان و خانواده سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
273 - 296
حوزههای تخصصی:
یکی از آیاتی که از سوی مفسران و به دنبال آنها، مترجمان فارسی معاصر، معرکه آراء مختلف و بعضاً متعارضی واقع شده، آیه سوم سوره نساء است که در زمینه «چگونگی ارتباط دهی بین جمله و جزای شرط، معادل «ما طابَ» و معنای «مَثْنى وَ ثُلاثَ وَ رُباعَ» قابل مشاهده است. مقاله حاضر، با هدف ارائه تفسیر صحیح از این موارد و دست یابی به ترجمه ای صحیح از آنها و استمداد از روش کتابخانه ای در گردآوری مطالب و شیوه اسنادی در نقل دیدگاه ها و روش تحلیلی - توصیفیِ در ارزیابی داده ها، درصدد برآمده است تا ابتدا این عبارات چالش برانگیز را با استفاده از مصادر لغوی و تفسیری مشهور، بررسی و تحلیل نموده و سپس با ابتناء بر دستاورد موجود، برخی ترجمه های فارسی معاصر قرآن (خرمشاهی، صفارزاده، صفوی، حداد عادل، فولادوند، مشکینی، مکارم شیرازی و یزدی) را نیز ارزیابی کند. برآیند پژوهش حاضر در بررسی بخشی از آیه، این شد که هفت نظر مطرح شده درباره ارتباط بین جمله و جواب شرط، به ویژه تقدیر «سرپرستی» و تفسیر «مِنَ النِّساءِ» به بیوه زنان، نادرست هستند و تنها تقدیر «نکاح»، مناسب ترین نظر محسوب می شود. افزون بر اینکه، یزدی در معنایابی موارد فوق، نسبت به دیگر مترجمان، مناسب تر عمل کرده است.
بررسی تأثیر سرمایه های کارآفرینی بر عملکرد کارآفرینی زنان دانش آموخته آموزش عالی، ساکن تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی زنان به عنوان پدیده ای مرتبط با ارکان توسعه پایدار، برای رشد اقتصادی، اجتماعی وفرهنگی یک جمعیت، حائز اهمیت است. به دلیل شرایط جمعیتی زنان دانش آموخته غیرشاغل و نیازهای تحقیقاتی مرتبط با آن، شناخت دقیق تر این موضوع ضرورت دارد. لذا پیش از این، پژوهشی کیفی با 52 مشارکت کننده، روش نظریه داده بنیاد و ابزار «مصاحبه عمیق نیمه ساختاریافته انجام شد. سپس پژوهش پیمایشی حاضر به منظور سنجش یافته های آن انجام گرفت. یافته ها حاکی از تأثیر مستقیم و غیر مستقیم سرمایه های کارآفرینی بر عملکرد کارآفرینی است. جامعه آماری شامل زنان کارآفرین ودانش آموخته ساکن تهران است. ابزار پژوهش پرسشنامه محقق ساخته وروش نمونه گیری «اتفاقی- برخط» است. پرسشنامه ها توسط 150 پاسخگو تکمیل و داده های آن با استفاده از نرم افزار SPSS آزمون شد. ساختار مدل نیز به وسیله نرم افزار لیزرل بررسی گردید. نتایج حاکی از این است که سرمایه های کارآفرینی دارای رابطه مثبت و معنادار با عملکرد کارآفرینی هستند. و درمیان سرمایه های کارآفرینی، «سرمایه تعهدی» از بیشترین تأثیر مستقیم بر عملکرد کارآفرینی و مرکزیت در مدل ساختاری برخوردار است. پس از آن به ترتیب سرمایه های اقدامی و اعتباری- اقتصادی قراردارند. به لحاظ تأثیرکل، سرمایه های اقدامی دارای اولین رتبه، سپس به ترتیب سرمایه های تعهدی، اعتباری- اقتصادی و عملیاتی قرار گرفته اند. تحلیل مسیر نشان می دهد که سرمایه تعهدی تنها به طور مستقیم، سرمایه اقدامی و سرمایه اعتباری- اقتصادی به طور مستقیم و غیر مستقیم و سرمایه عملیاتی تنها به صورت غیرمستقیم بر عملکرد کارآفرینی مؤثرند. در مجموع نتایج تایید کننده فرضیات است و قابلیت انتقال و تعمیم به سایر جوامع آماری را دارد.
تحلیل روایت زنان ازمسئولیت پذیری اجتماعی در تعاونی ها با تاکید بر سرمایه اجتماعی (مورد مطالعه؛ تعاونی های زنان در شهرستان دامغان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۵۲)
33 - 46
حوزههای تخصصی:
هدف: سرمایه اجتماعی زنان در تعاونی ها عاملی اساسی در پیوند اعضاء می باشد که براساس آن جایگاه و نقش آنها را در توسعه و ارزیابی عملکردهای تعاونی ها را نشان می دهدسوال اساسی در این رابطه، چنین بوده است که سرمایه ی اجتماعی به چه شیوه هایی نمایگر مسئولیت اجتماعی زنان در تعاونی ها می باشد و زنان نقش آن را چطور ارزیابی می کنند؟ روش: برای پاسخ به این سوال، از روش تحلیل روایت استفاده نمودیم. با استفاده از راهبرد مصاحبه ی نیمه ساخت یافته که با ۳۰ نفر از اعضای تعاونی به اشباع نظری رسید به ۱۲ مقولات اولیه رسیدیم. یافته ها: از تحلیل آنها به ۴ مقوله ی ثانویه تعامل پایدار، ارزش های مشترک، برآورده شدن نیازها و انگیزه برای کار خلاقانه و کارآفرینانه رسیدیم. تحلیل این مقولات حاکی از آن است که در تعاونی ها مشارکت همه جانبه ای در کارها وجود دارد که اعضا سعی دارند با تعامل و رفتار سازگرانه، اعتماد سایر اعضاء را بدست آورند و در نتیجه یک تعامل پایدار و ارزش های مشترک زنانه در بین آنها شکل بگیرد. این موارد همچنین سبب شده است که نیازهای اساسی زنان از جمله نیازهای مالی و عاطفی آنها برآورده شود و به موازات آن دست به کار خلاقانه بزنند. نتیجه گیری :تحلیل این مقولات نشان داد که سرمایه ی اجتماعی زنان سبب ایجاد بستر و زمینه ی مسئولیت پذیری اجتماعی بالای آنها در تعاونی شده است و این امر به حفظ و توسعه تعاونی ها کمک کرده است.
تفسیرهای قضایی از «عسر و حرج» در پرونده های خشونت جنسی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از شایعترین خشونتها علیه زنان، خشونتهای جنسی ارتکابی از سوی شوهر است. قانون، بزهدیدگی جنسی را بعنوان یکی از موجبات درخواست طلاق از سوی زوجه مورد شناسایی قرار نداده است، لذا بزهدیدگان، دادخواست خود را تحت عنوان «عسر و حرج»، تقدیم دادگاه مینمایند. از آنجا که قانونگذار، تعیین مصادیق عسر و حرج را به تفسیرهای قضایی واگذار کرده است، درباره شمول عنوان عسر و حرج بر خشونتهای جنسی میان قضات اتفاق نظر وجود ندارد. پرسش پژوهش آن است که در پرونده های طلاق به علت خشونت جنسی، قضات چه تفسیری از «عسر و حرج» دارند؟ روش پژوهش، کیفی است و بمنظور جمع آوری داده های مورد نیاز برای پاسخ به پرسش، از روش مصاحبه عمیق با 10 قاضی، 10 وکیل و 30 بزهدیده، تحلیل محتوای 20 دادنامه و مشاهده غیرمشارکتی استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان میدهند تفسیرهای قضایی تحت تأثیر عواملی نظیر کلیشه های قضایی، سیاستهای کاهش طلاق، فضای مردانه محاکم خانواده و اکراه زنان در بذل مهریه، از به رسمیت شناختن خشونتهای جنسی زناشویی بعنوان مصداقی از عسر و حرج طفره میروند. حمایت از بزهدیدگان، علاوه بر بازنگری در قوانین مربوط به موجبات طلاق، نیازمند حضور پررنگ تر قضات مشاور زن در محاکم خانواده می باشد.
تجربه زیسته زنان مبتلا به اعتیاد در استان کهگیلویه و بویراحمد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال سیزادهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۴۰)
145 - 185
حوزههای تخصصی:
درواقع این پژوهش درصدد پاسخگویی به این پرسش است که زنان درگیر در فرایند اعتیاد چه درک و تفسیری از فرایند اعتیاددارند. به همین خاطر از روش تحقیق کیفی و به طور خاص از نظریه زمینه ای برای تحلیل دادهها استفاده شده است. در این پژوهش 15 نفر از زنان معتاد مستقر در کمپ های ترک اعتیاد استان با مصاحبه عمیق جمع آوری و با استفاده از تکنیک های تقلیل و کدگذاری مصاحبه ها در تئوری زمینه ای داده ها تفسیر و تحلیل شدند. مصاحبه شوندگان در وهله اول با استفاده از نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند چراکه محققان سعی در مراجعه به زنانی داشته اند که مبتلابه اعتیاد بودند و در کمپ های ترک اعتیاد مستقر بودند و در مرحله دوم با استفاده از نمونه گیری نظری با زنان مصاحبه گردید تا اینکه تحقیق به اشباع رسید. یافتههای به دست آمده در قالب مدل زمینهای مورد تحلیل و تفسیر قرارگرفته و درنهایت این مدل در قالب یک مدل نهایی زمینه ای در 15 مقوله ارائه شده است. انتشار نسبی- سببی، دوقطبی سبک های فرزند پروری مستبدان سهلانگارانه، شرایط ایجابی، کنش متقابل بزهکارانه، کمبودهای روانشناختی، فقدان آگاهی و شناخت از مواد مخدر، کنش/ پیامداجتماعی، واکنش های درون خانوادگی جهت ترک، ناهنجاری رفتاری، اهرم های تجدید همنوایی، هزینه های اعتیاد، پیامدهای نگرشی- کنشی، عملکرد شبه ویروس، احساس نیاز به حمایت اجتماعی و بی تعهدی ناخواسته.
رابطه پذیرش و ذهن آگاهی با رضایت زناشویی و پریشانی هیجانی زنان مواجه شده با خیانت زناشویی
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه پذیرش و ذهن آگاهی با رضایت زناشویی و پریشانی هیجانی زنان مواجه شده با خیانت زناشویی بود. این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان مواجه شده با خیانت زناشویی مراجعه کننده به مرکز مشاوره بینش شهر گرگان، در سال 1399 بود. از این میان با روش نمونه گیری در دسترس تعداد 100 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت بودند از مقیاس پذیرش و عمل (بوند، 2011)، پرسشنامه مهارت های ذهن آگاهی (کنتاکی، 2004)، پرسشنامه رضایت زناشویی (انریچ، 1989) و پرسشنامه تحمل پریشانی هیجانی (سیمونز و گاهر، 2005). داده های پژوهش با ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون و استفاده از نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شد. یافته ها نشان داد که بین رابطه پذیرش و ذهن آگاهی با رضایت زناشویی و پریشانی هیجانی زنان مواجه شده با خیانت زناشویی رابطه معنی داری وجود دارد (001/0). پذیرش و ذهن آگاهی توانستند با (32/0) درصد تغیرات رضایت زناشویی را پیش بینی نمایند. برای افزایش رضایت زناشویی و کاهش پریشانی هیجانی زنان مواجه شده با خیانت زناشویی، تکنیک ها و مداخلات مبتنی بر پذیرش و ذهن آگاهی توصیه می گردد.
بازشناسی تحلیلی و مقایسه ای دایره ازدواج و همسرگزینی در متون دینی (مورد مطالعه: عهد عتیق و عهد جدید)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال سیزادهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۴۰)
283 - 304
حوزههای تخصصی:
ازدواج و مسائل مربوط به آن از موضوعات مهم و اساسی در ادیان کهن و باستانیبه حساب می آ ی. با مطالعه و بررسی متون دینی که سوای از ارزش های معنوی و انسانی از نظر تاریخی نیز واجد اعتبارتند این مفهوم به شکل گسترده و در ابعاد گوناگون بیان شده است. در کتاب های آسمانی عهد عتیق(تورات)و عهد جدید(انجیل) که از مهم ترین متون دینی محسوب می شوند، با آیات فراوانی روبرو هستیم که ضمن توجه و ترغیب به امر ازدواج و تشکیل خانواده، در انتخاب همسر قائل به رعایت حد و مرزها و قوانینو احکام دینی است و به طور طبیعی پیروانملزم به رعایت آن محدوده مورد نظر در موضوع ازدواج و انتخاب همسر هستند.هدف از این بررسی مطالعه تطبیقی در مورد محدوده و حدود همسر گزینی و تشکیل خانواده در ادیان یهود و مسیحیت بر اساس آموزه های مکتوب آنها(کتب مقدس)می باشد.یافته های این پژوهش به ما نشان می دهد اگر چه امروزه در انتخاب همسر علاقه و محبت زوجین نسبت به هم واجد اعتبار است اما بر اساس آموزه ها و احکام ذکر شده در دو کتاب تاریخی و دینی عهدعتیق وعهدجدید، پیروان ملزم به رعایت حدود و محدوده خاصی در انتخاب همسر بودهاند
فرایند شکل گیری معنای ازدواج و زندگی خانوادگی از منظر نسل میانه؛ پژوهشی داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زن و خانواده دوره دهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۲۶)
127 - 146
حوزههای تخصصی:
ازدواج مقدمه ورود به نهاد با قدمت و دیرپای خانواده و میزبان زوجین در طی حیات تأهلی آنان است. داوطلبان ورود به این نهاد دیدگاه های متفاوتی دارند که تصور خاصی از ازدواج به عنوان مقدمه و از زندگی خانوادگی به عنوان حیات تأهلی در ذهن آنان ایجاد می کند. از جمله عوامل تاثیرگذار بر تصور از خانواده تحرکات نسلی است. وقوع تغییرات بنیادین در نحوه ورود، مدیریت محتوا و خروج از نهاد خانواده بیانگر تفاوت نگاه به ازدواج و خانواده در میان نسل میانه و نسل حاضراست. این پژوهش با هدف دریافت فرایند شکل گیری معنای ازدواج در"نسل میانه" انجام شده است.مشارکت کنندگان این پژوهش کیفی به شیوه نظریه داده بنیاد و با رویکرد سیستماتیک، زنان و مردان تهرانی با تجربه تأهل و طول ازدواج حداقل سی سال هستند. تعداد این افراد تا زمان تحقق اشباع نظری 21نفر است. نتایج بیانگر مقوله محوری معنابخش امن سنت و دو زیر مقوله مقدس اعتباربخش و رویه روشن زندگی است. مطابق این مقولات زندگی خانوادگی از منظر این نسل تصویری روشن است که در آن تنها لازم است فرد در جایگاه نقشی خود قرارگرفته و ادامه دهنده مسیر از پیش موجود باشد. در این مسیر نیازی به کنشگری فعال جهت ارائه داستان فردی خاص نیست و افراد با ادامه مسیر زندگی از پیش موجود تعهدات خود را انجام می دهند. این یافته بیانگر بنای زندگی خانوادگی نسل میانه بر مبنای تصویر روشن از پیش موجود است که امکان مقایسه تحولات معنایی زندگی خانوادگی از منظر نسل جدید(در مطالعات آتی) را فراهم می سازد.
بررسی نقش التزام عملی به آموزه های دینی مادران بر بهزیستی روان شناختی فرزندان
منبع:
زن و فرهنگ سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۳
13 - 25
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش التزام عملی به آموزه های دینی مادران بر بهزیستی روان شناختی فرزندان بود. جامعه پژوهش شامل کلیه متون آموزه های دینی می باشد. نمونه پژوهش آموزه های دینی مادران در مورد بهزیستی روان شناختی بود. طرح پژوهش توصیفی- تحلیلی است. برای گردآوری اطلاعات و متون و منابع مرتبط با موضوع از روش کتابخانه ای استفاده شد. سپس به تحلیل اطلاعات و داده ها پرداخته شد. یافته های پژوهش نشان داد: رفتارها و اعمال مذهبی از قبیل اقامه نماز، روزه، توکل ودعا، اخلاق و تقوا، عفت و حیا، خودسازی، همسازی، احکام، شرکت در محافل مذهبی، تغذیه و غیره می توانند با ایجاد امید و تشویق به نگرش مثبت، موجب بهزیستی روان شناختی در فرزندان شوند. خانواده، نگرش و اعتقادات خود را به طور مستقیم و غیر مستقیم به فرزندان انتقال می دهند و این تأثیر را از طریق مشاهده اعمال و رفتار والدین می پذیرند. درخانواده هایی با نگرش مذهبی، نگرش فرزندان بر پایه اعتقادات مذهبی شکل گرفته و این اعتقادات سبب شکل گیری شخصیت دینی در فرزندان می شود. چنانچه مادر توانایی فکری و اعتقادی لازم برای آشنا نمودن فرزندان خود با اندیشه و اعتقادات اصیل دینی نداشته باشد، چنین فرزندانی در برخورد با اندیشه ها و افکار مهاجم بی دفاع و سلامت روان شناختی آن ها به خطر می افتد. حالات و صفات مادر، اصالت خانوادگی، ایمان قلبی، اخلاق و تغذیه مادر در دوران قبل از بارداری و بعد از بارداری، در تربیت و اثر پذیری کودک از آموزه های دینی می تواند بسیار موثر باشد. در آموزه های دینی بر تمرین عبادی فرزندان جهت سلامت و بهزیستی روانی آن ها تاکید بسیاری شده است که این مهم بر عهده والدین به خصوص مادر است.
واکاوی نگرش و زمینه شکل گیری واژه فمینیسم در دانشجویان دختر
منبع:
زن و فرهنگ سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۳
27 - 39
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر واکاوی نگرش و زمینه شکل گیری واژه فمینسیم در دانشجویان دختر بود. جامعه پژوهش کلیه دانشجویان دختر کشور می با شد. نمونه پژوهش 15 نفر بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند. روش پژوهش، تحقیق کیفی و انجام مطالعات پدیدارشناسانه بود. داده ها از طریق مصاحبه نیمه عمیق و نیمه ساختاریافته جمع آوری شد و سه مقوله اصلی و 10مقوله فرعی استخراج شد. یافته ها نشان داد: واژه فمینیسم دارای مفاهیم متعدد و رویکردهای متفاوت است. با توجه به زمینه های خانوادگی و اجتماعی هر فرد و کلیشه های جنسیتی هر جامعه می توان زمینه ها و بسترهای نگرشی و بازتعریف فرد از فمینیسم را توصیف کرد. وجود تصورات و ذهنیت متنوع نسبت به فمینیسم باعث توصیف متفاوت افراد شده است. فهم نگرش های گروه های مختلف در جامعه در خصوص تفکرات فمینیستی به مطالعه، کشف، توصیف و درک نگرش دانشجویان دختر به عنوان بخشی از جامعه، حائز اهمیت است. فهم نگرش دانشجویان می تواند محققین و دانشگاهیان را نسبت به تفکرات و معنای فمینیسم، از منظر دختران و میزان رواج آن در میان افراد جامعه آگاه سازد. هم چنین بازخوردهای متفاوتی نسبت به این واژه به دلیل بومی نبودن رویکرد فمینیستی وجود دارد. از نظر دانشجویان آموزه های غربی مبنای فمینیسم بوده و انتشار آن ها بدون بومی شدن موجب تسلط بر فرهنگ جامعه می شود. بنابراین با توجه به مفاهیم ومقولات به دست آمده لازم است رویکرد فمینیست بر مبنای آموزه های اسلامی و فرهنگ غنی ایرانی بازنگری شود و به عنوان رویکردی در جهت تحقق برابری میان زن ومرد بر اساس شان و جایگاه یگانه خودشان بازتعریف شود.
نقش خانواده در اجرای برنامه ریزی درسی مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قبول این باور آموزشی که سهیم نمودن خانواده در تربیت و روند آموزشی، یکی از ابزارهای حیاتی در دستیابی به نتایج بهتر و همچنین سازوکار مناسب برای ایجاد مدارسی کارآمدتر و مردم سالارتر است، اهمیت زیادی برای نظام آموزشی کنونی دارد تا بتواند از نظام بسته و غیرمشارکتی مدارس به الگوی مردم سالاری آزاد تبدیل شود. هدف این تحقیق، شناسایی نقش آفرینی نهاد خانواده در اجرای برنامه ریزی درسی مدارس است. در این تحقیق برای شناسایی ابعاد از روش پژوهش اکتشافی و تحقیق اولیه استفاده شد. ب رای جم ع آوری داده ها از گ روه ه ای ک انونی که یکی از روش های کلیدی اکتشاف کیفی در علوم اجتماعی به شمار می رون د، استفاده شد. جهت دریافت دیدگاه گروه نماینده والدین، 20 تن از متخصصان و خبرگان علوم تربیتی، به ویژه برنامه ریزان درسی و فلاسفه تعلیم و تربیت با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و نظراتشان با روش تحلیل محتوای کیفی تحلیل شد. نتایج حاصل از تحلیل داده ها، حاکی از عدم مداخله صحیح والدین در اجرای برنامه ریزی درسی بود. همچنین یافته های پژوهش نشانگر آن است که نهاد خانواده می تواند در همه حوزه های برنامه ریزی درسی نقش کلیدی داشته باشد و تمایل به مشارکت در اجرای برنامه های درسی فرزندان خود ایجاد کند. چهار مضمون از داده های مربوط به درک و تجربیات شرکت کنندگان از حضور والدین در اجرای برنامه ریزی درسی پدید آمده است. این مضامین عبارت است از: نقش نهاد خانواده به عنوان مشارکت کننده، حمایت کننده (پشتیبان)، یادگیرنده و سیاست گذار (تصمیم ساز). از این رو در این نوشتار به اختصار نقش و تأثیر هر یک از عوامل مذکور را بررسی نموده و راهبردهای عملی ارائه می شود.
بررسی عملکرد حافظه گذشته نگر و اینده نگر و نقش بی نظمی هیجانی در بین دختران نوجوان دچار بی اشتهایی روانی ،اضافه وزن و وزن عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن و جامعه سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
1 - 16
حوزههای تخصصی:
با توجه به شیوع اختلال خوردن در بین نوجوانان، مشخص کردن فاکتورهای قابل تعدیل که سبب ایجاد رفتار سالم خوردن می گردد، می تواند مسئله ای مهم باشد. هدف اصلی در پژوهش حاضر بررسی عملکرد حافظه گذشته نگر و آینده نگر و نقش بی نظمی هیجانی در بین دختران نوجوان دچار بی اشتهایی روانی، اضافه وزن و وزن عادی بود. طرحپژوهش علی مقایسه ای بود. جامعه آماری کلیه نوجوانان دختر 13-18 ساله مقطع متوسطه شهر شیراز بود که با روش خوشه ای یک ناحیه به طور تصادفی انتخاب شد سپس با انتخاب 4 دبیرستان و از هر مقطع یک کلاس در مرحله بعدی، نمونه ای به تعداد 50 نفر که وضعیت نامطلوبی (نمرات بالا و پایین) در پرسشنامه نگرش به تغذیه داشتند انتخاب شدند. به منظور گردآوری اطلاعات از پرسشنامه حافظه آینده نگر و گذشته نگر اسمیت و همکاران (۲۰۰۰) و پرسشنامه استاندارد نگرش به تغذیه کارنر و همکاران (1979) و پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان گراتز و رومر (2004) بهره گرفته شد. با استفاده از نرم افزار SPSS20و آزمون های تحلیل واریانس یک طرفه و تعقیبی تفاوت میانگین ها بررسی شد. یافته های پژوهش نشان داد میانگین عملکرد حافظه گذشته نگر در گروه عادی اختلاف معنی داری با گروه اضافه وزن و بی اشتهایی روانی دارد(P<./001). همچنین بین گروه ها در عملکرد حافظه آینده نگر و بی نظمی هیجانی اختلاف معنی داری دیده شد(P<./001). در مجموع گروه های اضافه وزن و بی اشتهایی روانی در شاخص های عملکرد حافظه آینده نگر، گذشته نگر و بی نظمی هیجانی نسبت به گروه عادی تفاوت معناداری داشتند از این میان گروه اضافه وزن در کلیه متغیرها وضعیت بدتری داشتند (P<./001). بنابراین توجه به این مسائل در آسیب شناسی اختلالات خوردن، می تواند نقش بسزای داشته باشد.
بررسی کارآمدی آموزش مبتنی بر شفقت خود بر سرمایه روان شناختی و بهزیستی اجتماعی در مادران دارای کودک آهسته گام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش، بررسی اثر بخشی آموزش مبتنی بر شفقت خود بر سرمایه روان شناختی و بهزیستی اجتماعی در مادران دارای کودک آهسته گام بود. از این جامعه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 30 مادر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گروه گواه قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های سرمایه های روان شناختی لوتانز و بهزیستی اجتماعی کییز استفاده شد. روش پژوهش آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. گروه های آزمایشی تحت آموزش خود شفقتی (8 جلسه 90 دقیقه ای) قرار گرفتند؛ گروه گواه در لیست انتظار مداخله قرار گرفت. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد، مداخله آموزش خود شفقتی بر افزایش سرمایه روان شناختی(05/0p <) و بهزیستی اجتماعی(01/0p <) در مادران دارای کودک آهسته گام اثربخش بود. بنابراین می توان، از آموزش خود شفقتی در کمک به مادران دارای کودک آهسته گام استفاده کرد.
مطالعه تطبیقی اسطوره شناختی و روان شناختی «زن» در نمایشنامه های «دوشیزه جولیا» اثر استریندبرگ و «در مه بخوان» اثر اکبر رادی با تکیه بر نظریات شینودا بولن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
223 - 240
حوزههای تخصصی:
«کهن الگوها» از عناصر مهم روان شناختی بوده و در جریان نقد ادبی معاصر، «نقد کهن الگویی» همواره به عنوان یکی از گونه های مهم نقد ادبی موردتوجه بوده است. بحث کهن الگو ها برپایه اندیشه کارل گوستاو یونگ، نظریه پرداز حوزه علوم روان شناختی، تکوین یافته است. در این نظریه، عناصر ساختاری اسطوره، که در روان ناخودآگاه جمعی حضور دارند، مورد تحلیل و بررسی قرار می گیرد. از منظر یونگ، نوعی تجربه همگانی در این عناصر وجود دارد که در شکل های متفاوت و در همه نسل ها تکرار می شود. شینودا بولن، روان شناس و نظریه پرداز معاصر، نیز با تکمیل نظریات یونگ و تشریح دقیق نمود آن در افراد و زندگی روزمره، به شناخت هرچه بیشتر کهن الگوها کمک شایانی کرده است. در این پژوهش با استفاده از معیارهای اسطوره شناختی و روان شناسی در نظریات شینودا بولن، دو شخصیت نمایشی مشهور «زن»، یعنی «جولیا» از نمایشنامه دوشیزه جولیا اثر آگوست استریندبرگ و «انسیه» از نمایشنامه در مه بخوان اثر اکبر رادی دستمایه مطالعه ای تطبیقی قرار گرفته اند. این دو شخصیت علی رغم اینکه در دو زمان و قلمرو جغرافیایی و فرهنگی متفاوت خلق شده اند، از منظر دیدگاه های شینودا بولن دارای مشابهت های قابل توجهی هستند. این مطالعه همچنین نشانگر این حقیقت است که استناد به عناصر اسطوره شناختی و روان شناختی در خلق شخصیت های نمایشی می تواند به تولید الگویی مشابه در فرایند این آفرینش منجر شود؛ الگویی که مرزهای زمانی و مکانی را درنوردیده و بیش از هر عنصر دیگر بر کهن الگوهای بشر تکیه می کند. الگو هایی که می تواند در تعیین مسیر زندگی و تصمیمات شخصیت ها نقشی جدی ایفا کند.
بررسی ترجیحات نوازه گیری ادبی و غیرادبی دانشجویان از منظر جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۴ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
627 - 652
حوزههای تخصصی:
رابطه سالم مدرس و دانشجو می تواند فرصتی برای رشد فردی و تحصیلی فراهم کند. آن چه میان رابطه سالم و ناسالم تفاوت ایجاد می کند، استفاده از زبان و رفتاری نوازشی یا سرکوب گر است که به آن نوازه می گویند. به طور معمول، زبان نوازه ها معیار و غیرادبی است که نوع ادبی آن، با این پیش فرض که با ترکیب ادبیات و نوازه می توان فرصتی برای کاربرد خلاقانه زبان و پیوند زبان، فرهنگ و ادبیات فراهم کرد، مطرح شده است. بدین منظور، مطالعه حاضر با هدف بررسی ترجیحات نوازه گیری دانشجویان به دریافت نوازه ادبی و غیرادبی، به روش کمی انجام شد. هدف از بررسی جنسیت، آگاهی از تفاوت و تمایل زنان و مردان به نوازه ادبی و غیرادبی است؛ زیرا آنان با وجود رشد در بستر زیستی و فرهنگی مشابه، ممکن است نگرش متفاوتی داشته باشند. حجم نمونه 411 دانشجو (133 مرد، 278 زن) در مقاطع و رشته های تحصیلی گوناگون بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه محقق ساخته نوازه های ادبی و غیرادبی است. نتایج نشان داد که زنان به نوازه غیرادبی و مردان به نوازه ادبی تمایل بیش تری دارند. علت انتخاب نوازه های ادبی توسط مردان و نوازه های غیرادبی توسط زنان را می توان با ویژگی های شخصیتی آن ها، آداب گفتگو میان زنان و مردان، جایگاه اجتماعی آن ها که منجر به انتخاب زبان نوازه ها می شود و عدم وجود رابطه ای صمیمی میان مدرس و دانشجوی غیرهمجنس و ویژگی های متفاوت زبان ادبی و غیرادبی توجیه کرد.