مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
گوشی های هوشمند
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش فنون درمان مبتنی بر کیفیت زندگی و رفتار درمانی دیالکتیکی بر احساس تنهایی در دانشجویان دارای اعتیاد به گوشی های هوشمند انجام شد. درراستای این هدف، از بین دانشجویان دختر رشته روان شناسی مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز ، تعداد 45 نفر براساس نقطه برش مقیاس اعتیاد به گوشی های هوشمند ، به روش هدفمند انتخاب و در دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل (15 نفر در هر گروه) جایگزین شدند. از هرسه گروه با استفاده از مقیاس تنهایی پیش آزمون بعمل آمد. سپس، گروه های آزمایشی، به تفکیک به مدت 8 جلسه دو ساعتی تحت آموزش فنون درمان مبتنی بر کیفیت زندگی و رفتار درمانی دیالکتیکی قرار گرفتند، اما گروه کنترل، هیچ گونه آموزشی دریافت نکرد. در آخرین جلسه، مجدداً پرسشنامه احساس تنهایی در مورد هر سه گروه اجرا شد. >نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره نشان داد که آموزش فنون درمان مبتنی بر کیفیت زندگی در مقایسه با رفتار درمانی دیالکتیکی، بر کاهش احساس تنهایی موثر بوده است (01/0>p ).
پیش بینی افسردگی، اضطراب، استرس و اهمال کاری تحصیلی بر اساس اعتیاد به گوشی های هوشمند با تأکید برتفاوت های جنسیتی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استفاده بیش از حد از گوشی های هوشمند با اهمال کاری تحصیلی، افسردگی، اضطراب و استرس در دانش آموزان مرتبط است. بنابراین، بررسی ارتباط اعتیاد به گوشی هوشمند با اهمال کاری و آسیب پذیری روان شناختی در دانش آموزان از اهمیت ویژه ای برخوردار است. از این رو، مطالعه حاضر با هدف پیش بینی افسردگی، اضطراب، استرس و اهمال کاری تحصیلی بر اساس اعتیاد به گوشی های هوشمند با تأکید برتفاوت های جنسیتی در دانش آموزان انجام شده است. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی از نوع همبستگی است. با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای نسبتی 275 نفر (120 دختر و 155 پسر) از دانش آموزان دوره اول متوسطه شهر ترکمانچای که در سال تحصیلی 1400-1399 به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. داده های پژوهش با پرسشنامه اهمال کاری سولومون و راث بلوم (1984)، پرسشنامه اعتیاد به گوشی همراه سواری (1392) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-21) از نمونه مورد مطالعه جمع آوری شدند. نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین اعتیاد به گوشی های هوشمند با افسردگی (457/0=r)، اضطراب (363/0=r)، استرس (334/0=r) و اهمالکاری تحصیلی (358/0=r) رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (001/0≥P). نتایج رگرسیون نیز چندگانه نشان داد در دانش آموزان دختر میل گرایی، احساس تنهایی و خلاقیت زدایی و در دانش آموزان پسر میل گرایی و احساس تنهایی قوی ترین پیش بینی کننده های افسردگی، اضطراب و استرس هستند. همچنین، قوی ترین پیش بینی کننده اهمال کاری دانش آموزان دختر احساس تنهایی و خلاقیت زدایی و دانش آموزان پس احساس تنهایی است. بنابراین، می توان نتیجه گرفت اعتیاد به گوشی های هوشمند همراه سبب افزایش میزان استرس و اضطراب در دانش آموزان شده و استرس و اضطراب ناشی از اعتیاد به گوشی های هوشمند نیز باعث افزایش میزان اهمال کاری آنها شده است.
سبک های مدیریتی گوشی های هوشمند و اعتیاد به گوشی های هوشمند: نقش واسطه ای کارکردهای اجرایی گرم در دانش آموزان
زمینه و هدف: به نظر می رسد که منشاء اصلی اعتیاد به گوشی های هوشمند در نوجوانان و جوانان، استرس های محیطی همچون مدرسه و خانواده می باشد؛ لذا پژوهش حاضر با هدف، سبک های مدیریتی گوشی های هوشمند و اعتیاد به گوشی های هوشمند: نقش واسطه ای کارکردهای اجرایی گرم در دانش آموزان انجام شد. روش پژوهش: پژوهش حاضر مقطعی از نوع همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان مدارس عادی دختر و پسر 15 تا 18 ساله ساکن شهر تهران در سال 1399-1400 تشکیل دادند، که از میان آن ها، تعداد 722 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای وابستگی به تلفن همراه (بیانچی و فیلیپس، 2005)، سبک های مدیریت گوشی های هوشمند (هسیه و همکاران، 2019) و کارکردهای اجرایی (بالستر جرارد و همکاران، 2000) استفاده شد که همگی از اعتبار و پایایی قابل قبولی برخوردار بودند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS-V24 و Amos-V8.8 استفاده گردید. همچنین به منظور پاسخگویی به فرضیه های پژوهش از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد . یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین نتایج نشان داد مسیر استاندارد مستقیم مدیریت گوشی های هوشمند بر اعتیاد به گوشی های هوشمند غیرمستقیم و معنی دار است (05/0= P ). نتیجه گیری: نتایج نشان داد اثر استاندارد مستقیم مدیریت گوشی های هوشمند بر اعتیاد به گوشی معنی دار بوده و اثر استاندارد غیرمستقیم مدیریت گوشی هوشمند بر اعتیاد به گوشی با نقش میانجیگری کارکردهای اجرایی گرم معنی دار است. لذا توجه به متغیرهای مذکور در پیشگیری و طراحی درمان های مناسب تر به پژوهشگران و درمانگران یاری می رساند.
مقایسه اثربخشی آموزش فنون درمان مبتنی بر کیفیت زندگی و رفتار درمانی دیالکتیکی بر تحمل پریشانی دانشجویان دختر دارای اعتیاد به گوشی های هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی آموزش فنون درمان مبتنی بر کیفیت زندگی و رفتار درمانی دیالکتیکی بر تحمل پریشانی دانشجویان دختر رشته روان شناسی مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز که دارای اعتیاد به گوشی های هوشمند بودند، انجام شد. در این مطالعه نیمه آزمایشی، از بین دانشجویانی که نمره آنان در مقیاس اعتیاد به گوشی های هوشمند (SAS)، دو انحراف معیار بالاتر از میانگین و در مقیاس تحمل پریشانی (DTS)، یک انحراف معیار پایین تر از میانگین بود، 45 نفر به صورت هدفمند انتخاب شده و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند. تعداد افراد هر سه گروه 15 نفر بود. آزمودنی های گروه اول و دوم به مدت 8 جلسه دو ساعتی تحت آموزش فنون درمان مبتنی بر کیفیت زندگی و رفتار درمانی دیالکتیکی قرار گرفتند اما گروه کنترل، هیچ گونه آموزشی دریافت نکرد. در آخرین جلسه، مجدداً پرسشنامه ها در مورد هر سه گروه اجرا شد. پس از سه ماه از اجرای پس آزمون، مجدداً پرسشنامه تحمل پریشانی در مورد تمام آزمودنی ها اجرا شد تا اثرات آموزش فنون، در طول زمان مشخص شود. نتایج تحلیل کوواریانس تک متغیره نشان داد که آموزش فنون رفتار درمانی دیالکتیکی در مقایسه با درمان مبتنی بر کیفیت زندگی، بر افزایش تحمل پریشانی موثر بوده است (05/0< P). همچنین نتایج تحلیل واریانس یک راهه نشان داد که اثربخشی آموزش فنون رفتار درمانی دیالکتیکی در پیگیری سه ماهه نیز حفظ شده است (01/0< P). پس با آموزش فنون رفتار درمانی دیالکتیکی می توان تحمل پریشانی را که احتمالاً یکی از دلایل اعتیاد
بررسی نقش گوشی هوشمند در شکل گیری تصویر مقصد از منظر شهروندان کلانشهر تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۷ بهار ۱۴۰۲ شماره ۸۳
39 - 48
حوزه های تخصصی:
در کلانشهرهای کشور از جمله تبریز توجه به ارائه خدمات الکترونیک و استفاده از ابزارهای هوشمند هم چون گوشی های هوشمند در زمینه گردشگری طی سال های اخیر رونق بیشتری یافته است. از این رو هدف تحقیق حاضر بررسی نقش استفاده از گوشی هوشمند در گردشگری در زمینه شکل گیری تصویر مقصد و ایجاد تجربه سفر از منظر شهروندان کلانشهر تبریز است. از این رو جامعه آماری، شهروندان شهر تبریز در نظر گرفته شده که از گوشی های هوشمند استفاده می کنند و حجم نمونه طبق فرمول کوکران برای جامعه آماری مجهول، 384 نفر و روش نمونه گیری، خوشه ای دو مرحله ای است. به منظور جمع آوری داده ها از روش های اسنادی و میدانی در جهت طراحی پرسش نامه، استفاده شده و روایی پرسشنامه در دو بخش روایی محتوایی و روایی صوری بررسی شده و برای پایایی پرسشنامه نیز از ضریب آلفای کرونباخ شده است و با توجه به این که تمامی ضرایب بزرگتر از 7/0 است، می توان نتیجه گرفت که پایایی پرسشنامه در سطح مطلوبی قرار دارد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش معادلات ساختاری و تحلیل مسیر با نرم افزار Smart PLS اجرا شده است. نتایج تحقیق نشان داد که 1)استفاده از گوشی هوشمند در سفر بر تصویر مقصد شهروندان کلانشهر تبریز اثر مثبت دارد؛ 2) استفاده از گوشی هوشمند در سفر بر تجربه سفر شهروندان کلانشهر تبریز اثر مثبت دارد؛ 3)تجربه سفر بر تصویر مقصد شهروندان کلانشهر تبریز اثر مثبت دارد و 4) استفاده از گوشی هوشمند در سفر با نقش میانجی تجربه سفر بر تصویر مقصد شهروندان کلانشهر تبریز اثر مثبت دارد. نتایج تحقیق حاضر برای مدیران و سیاست گزارانی مفید است که در نظر دارند در عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات با استفاده از گوشی های هوشمند، گردشگران را به سوی مقاصد گردشگری مورد نظر خود جذب کنند و زمینه ادامه حیات مقاصد گردشگری را در عرصه رقابت های جهانی و منطقه ای گردشگری فراهم کنند.
مقایسه توجه انتخابی و توجه پایدار در افراد نوموفوبیک و عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، افزایش چشمگیر استفاده از گوشی های هوشمند به ظهور یک آسیب روان شناختی به نام نوموفوبیا منجر شده است که به نوبه خود می تواند پیامدهایی را برای عملکرد شناختی افراد در بر داشته باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر، مقایسه میزان توجه انتخابی و توجه پایدار در افراد نوموفوبیک و عادی بود. روش تحقیق توصیفی مقایسه ای بود و نمونه پژوهش نیز شامل 60 نفر از دانشجویان دانشگاه سمنان بودند که از طریق غربالگری از بین یک گروه 120 نفره از دانشجویان، شناسایی و در دو گروه 30 نفری نوموفوبیک و عادی قرار گرفتند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه نوموفوبیا، آزمون عملکرد پیوسته و آزمون استروپ بود. برای تحلیل داده ها نیز از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره دو راهه استفاده شد و داده ها به کمک نسخه 26 نرم افزار spss تحلیل شدند. نتایج اجرای آزمون عملکرد پیوسته نشان داد که میزان خطای حذف و زمان واکنش افراد نوموفوبیک در مقایسه با افراد عادی بیشتر است. در آزمون استروپ نیز میزان خطاها و همچنین نمره تداخل افراد نوموفوبیک بیشتر از افراد عادی بود. همچنین با وجود تفاوت های جنسیتی در برخی مولفه های آزمون عملکرد پیوسته و استروپ، مشخص شد که اثر تعاملی نوموفوبیا و جنسیت بر نتایج آزمون عملکرد پیوسته و استروپ معنادار نیست. این نتایج نشان می دهد که نوموفوبیا می تواند صرف نظر از جنسیت در کاهش توجه پایدار و اختلال در توجه انتخابی دخیل باشد. بنابراین با توجه به تعامل پیوسته افراد با گوشی های هوشمند و شیوع قابل توجه نوموفوبیا در میان جوانان، بکارگیری تمهیداتی در جهت پیشگیری از نوموفوبیا و توانبخشی شناختی افراد نوموفوبیک باید مد نظر قرار گیرد.