فیلترهای جستجو:
                            فیلتری انتخاب نشده است.
        
نمایش ۲٬۲۰۱ تا ۲٬۲۲۰ مورد از کل ۶٬۵۲۱ مورد.
                منبع:
                زن و جامعه سال دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)                                    
                        1 - 28                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                این پژوهش با هدف تحلیل و بررسی تفاسیر قضات از «مصلحت» در ازدواج کودکان و چگونگی احراز آن توسط قضات صورت گرفته است. بدین ترتیب در راستای اجرای ماده 1041 قانون مدنی، معیارها و شاخص های تشخیص مصلحت در محاکم، بررسی و تحلیل و سپس جنبه حمایتی این ماده در راستای حمایت از کودکان مورد ارزیابی قرار گرفته است. بدین منظور با به کارگیری روش کیفی، بررسی میدانی، مصاحبه عمیق با قضات و مطالعه رویه قضائی موجود، پرونده های قضائی (در مجموع 50 پرونده) مرتبط با ازدواج کودکان زیر سن قانونی مورد بررسی قرار گرفت و پس از گردآوری داده ها با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، رویه قضایی موجود در خصوص نحوه چگونگی احراز مصلحت و مصادیق عینی مصلحت در نگاه و آراء قضات مورد نقد و ارزیابی قرار گرفت. یافته های تحقیق حاکی از آن است که به دلیل ابهام موجود درمتن قانونی، قضات دررسیدگی به پرونده های مربوط به ازدواج کودک طبق ماده 1041 قانون مدنی، غالبا بدون توجه به مصلحت شخصی طفل و با توجه بیش از اندازه به مصلحت نوعی، به صرف تحقق دو معیار رضایت پدر و (گاها) بلوغ جسمی کودک، ازدواج را به مصلحت کودک دانسته و رای اذن ازدواج را صادر نموده اند. عدم به کارگیری قضات مشاور زن در پرونده هایی از این نوع، امکان تشخیص واقعی مصلحت کودک دختر را در ازدواج به حداقل می رساند. در واقع به دلیل تعارض میان قوانین عرفی و مذهبی با قوانین رسمی در خصوص سن قانونی ازدواج، ماده 1041 قانون مدنی نه تنها تاثیر قابل توجهی در کاهش ازدواج کودکان و حمایت از آنان نداشته است بلکه به دلیل ابهامات موجود در متن ماده، عدم تعیین گزاره ها و معیارهای مشخص و عینی در جهت احراز مصلحت توسط قضات محاکم و ابهام در مفهوم و قلمرو ولایت یا اذن، موجبات تشتت، عدم انسجام و سردرگمی در آراء قضایی در خصوص این ماده را فراهم ساخته و به نوعی امکان قانونی ازدواج کودکان را فراهم و تسهیل نموده است. بدین ترتیب در پایان این پژوهش اصلاح دیدگاه قانونگذار و به تبع آن، اصلاح ماده قانونی 1041 قانون مدنی پیشنهاد می شود.            
            واکاوی قوانین و مقررات ناظر به بازنمایی زنان در پیام های بازرگانی رسانه ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                مطالعات راهبردی زنان سال بیست و دوم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۸۶                                    
                        125 - 152                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                مسأله بازنمایی زنان در آگهی های بازرگانی و چگونگی نظارت بر این بازنمایی و حمایت از حقوق و منزلت زنان از مسائلی است که نسبت به آن با توجه به بنیان های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و همین طور نحوه نگرش به این قشر مواضع مختلفی گرفته شده است. در برخی موارد این موضوع بسیار ساده انگاشته شده و هنگام قانون گذاری فقط به ذکر امور کلی اکتفا شده است. از سوی دیگر در برخی موارد واکنش ها بسیار سخت گیرانه و غیرمنعطف بوده، به طوری که قوانین مفصل و سختی وضع شده است. با توجه به این که در روزگار کنونی گستردگی میزان دست اندازی تبلیغات در تمامی عرصه ها غیرقابل انکار است، غفلت از نظام حقوقی حاکم بر پرتکرارترین و موجزترین پیام رسانه ای درخصوص زنان با توجه به هنجارآفرینی و تأثیرگذاری آگهی های تجاری بر فرهنگ و ارزش های اجتماعی، می تواند کارکرد مطلوب تبلیغات را تحت الشعاع قرارداده و با استفاده ابزاری از زنان و بازنمایی آنان در قالب های کلیشه ای، القا کننده چهره ای واژگونه از زن نسبت به مخاطبان باشد. این پژوهش به شیوه ی توصیفی و با استفاده از روش مطالعه ی کتابخانه ای و اسنادی در پی پاسخ گویی به چیستی و چگونگی حمایت های صورت گرفته از شأن و منزلت زن در قوانین و مقررات تبلیغاتی رسانه ملی و کارآمدی ضمانت اجراهای درنظرگرفته موجود در صورت تخلفات احتمالی می باشد. نتایج به دست آمده حاکی از تنوع، تکرار و صوری بودن حمایت های صورت گرفته در قوانین و ضوابط مزبور است. به این مسأله هم چنین باید کاستی های ناشی از فقدان ضمانت اجرای مؤثر را نیز افزود.            
            مدل دستیابی زنان کُرد به جایگاه های رهبری در اقلیم کردستان عراق(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                زنان کُرد بیش از زنان عرب در صحنه های اجتماعی حضور دارند، هر چند با وجود حضور آزادانه در اجتماع، تعداد زنان درجایگاه های رهبری و مدیریت ارشد در سازمان ها و جامعه، بسیار اندک است. هدف این تحقیق با استفاده از روش نظریه داده بنیاد کلاسیک، طراحی مدل دستیابی زنان به جایگاه های رهبری در اقلیم کردستان عراق بوده است. از نمونه گیری نظری تا رسیدن مقوله ها به اشباع نظری استفاده شده است و شانزده زن مشارکت کننده در این تحقیق، دارای پست های عالی مدیریت و رهبری مانند نمایندگی مجلس در اقلیم کردستان عراق بودند. هفت مقوله اشباع شده تحقیق شامل هنجارهای مردسالاری با روکش مذهبی و فرهنگ عشیره ای کُردی، نفت و بیماری هلندی در اقلیم کردستان عراق، خصوصیات منفی زنان در کردستان، داشتن خانواده سرشناس و حامی با نفوذ در قبیله و حزب، تسهیل کننده های دستیابی به رهبری، داشتن الگو و مربی و خصوصیات رهبری می شود. درنهایت براساس این مقوله ها، مدلی ارائه شده است. مهم ترین یافته پژوهش این است که زنان برای دستیابی به جایگاه های رهبری نیازمند داشتن خانواده بانفوذ و قدرتمند هستند، همچنین، آن ها بایستی از برخی خصوصیات رهبری و داشتن الگو و مربی برخوردار باشند عوامل تسهیل کننده ای مانند سهمیه، دستیابی زنان به جایگاه های رهبری را سهولت می بخشد.            
            ویژگی های روانشناختی فطری انسانی زیربنا برای تربیت مطلوب در دوره نوجوانی دختر و پسر با تأکید بر دیدگاه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف پژوهش حاضر مطالعه ویژگی های روانشناختی فطری انسانی است که براساس آموزه های اسلامی در روایات ائمه معصومین(ع) برای تربیت مطلوب در دوره نوجوانی باید مورد توجه قرار گیرد. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی است و به منظور گردآوری داده ها، روایات ائمه(ع) درباره موضوعِ ویژگی های روانشناختی فطری، مورد مطالعه قرار گرفته و ویژگی های روانشناختی ای که برای تربیت در دوره نوجوانی مورد تأکید بوده است، جمع آوری و با روش کیفی توصیف و تحلیل گردیده است. نتایج پژوهش نشان داد که در آموزه های ائمه معصومین(ع)، زیربنا قرار دادن ویژگی های روانشناختی  مثل کمال جاویدخواهی، میل به رشد شناختى و تعالی عقلى اجتماعی، گرایش به خوبی ها و خیرها، دین گرایی و حق پذیری، محبت و مهربانی، روحیه استقلال خواهی و عدم وابستگی به دیگران، مسئولیت پذیری، حفظ و ارتقاء عزت نفس و تمایل به فعالیت های پر شور و نشاط به منظور تربیت مطلوب نوجوانان دختر و پسر، مورد تأکید است.            
            تجربه زیسته زنان مطلقه از احساس ناامنی در زندگی روزمره(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                پژوهش حاضر درصدد است که تجربه احساس ناامنی در زندگی روزمره را از دیدگاه زنان مطلقه بازگوید تا به تفاسیر و دلالت های معنایی آن ها دست یابد. داده های این مطالعه کیفی از طریق مصاحبه نیمه ساخت یافته گردآوری و از روش نظریه مبنایی برای تحلیل داده ها استفاده شده است. به کمک روش نمونه گیری نظری و هدفمند با 20 نفر از زنان مطلقه ی شهر ایلام، مصاحبه شد. نتایج پژوهش بیانگر آن است انگ بیوگی، هراس اجتماعی، بی خانمانی، فقدان حمایت اجتماعی، به منزله شرایط علَی احساس ناامنی را به دنبال داشته است. طعمه جنسی و کنترل مضاعف به منزله شرایط مداخله گر عمل کرده اند. زنان مطلقه در مواجهه با پدیده مذکور به استراتژی های استیصال، پرخاشگری زنانه و تمایل به خودکشی، مقاومت پنهان زنانه، تمایل به خودکشی، دست زده اند. احساس ناامنی زنان مطلقه در زندگی روزمره، ازهم گسیختگی روانی، دل زدگی از فضای عمومی، و تبعیض مضاعف، را در پی داشته است.            
            نقش و تأثیر رسانه در تربیت فرزندان
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                خانواده اساسیترین نظام اجتماعی در اسلام است و مهمترین مسئله آن تربیت فرزندان و روابط خانوادگی است. در عصر حاضر حضور چشمگیر رسانه دگرگونیهایی را در این امر به وجود آورده است و شبیخون گسترده نظام صنعتی نوین به فرهنگ بشری و کاربردیترین ابزار آن یعنی، رسانههای تصویری بهویژه تلویزیون نزدیک به دو دهه است که این مرز را از بین برده است. در مقاله حاضر ابتدا اهمیت و جایگاه رسانه و نقش آن در امر تربیت بررسی میشود و سپس تأثیرات مثبت و منفی آن در عرصههای مختلف زندگی بیان میشود. در پایان نیز راهکارهایی برای کنترل اثرات منفی رسانه میآید. پژوهش حاضر به روش مروری و کتابخانهای و با تأکید بر آرای صاحبنظران در عرصه رسانه گردآوری شده است.            
            مطالعه ی کیفی خشونت خانگی علیه زنانِ خانه دار در شهر خرم آباد(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                زن و جامعه سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)                                    
                        145 - 170                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                این مقاله با رویکرد کیفی و استراتژی استفهامی به مطالعه ی همسرآزاری پرداخته و خشونت خانگی علیه زنان را با توجه به ابعاد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و روان شناختی آن مطالعه کرده است. داده های پژوهش با نمونه گیری هدفمند و نظری و از طریق مصاحبه ی عمیق با پانزده زنِ خانه دار 22 تا 45 ساله که در پاییز و زمستان 1395 به روان شناسِ مرکز بهداشتِ یکی از محله های محروم شهر خرم آباد رجوع کرده بودند، گردآوری شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از نظریه ی زمینه ای استفاده شد. در تجزیه و تحلیل داده ها، پنجاه و هشت مفهوم به دست آمد که پس از تقلیل این مفاهیم به یازده مقوله ی اصلی، آن ها را در قالب مدل پارادایمی قرار داده و تفسیر کردیم. در نهایت، مقوله ی هسته مشخص شد که عبارت است از «ساختن و سوختن زنانِ بی دفاع در برابر خشونت». یافته های پژوهش نشان می دهند که مسائل شوهر، موجب خشونت ورزی علیه زنان می شوند. با وجود این، وضعیت نامناسب اجتماعی این زنان و هم چنین فرهنگ مردسالار حاکم بر این محله، زنان مورد مطالعه را در برابر خشونت شوهران، بی دفاع می کنند. خشونت ورزی علیه زنان پیامدهای اجتماعی و روان شناختی مخربی برای این زنان به دنبال دارد. زنان در چنین وضعیتی چاره ای جز ساختن و سوختن ندارند.            
            شناسایی عوامل و پیامدهای یادگیری دگرگون ساز: عوامل بازگشت زنان به تحصیل
                منبع:
                زن و فرهنگ سال یازدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴۲                                    
                        47-61                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف پژوهش حاضر شناسایی عوامل و پیامدهای بازگشت زنان به تحصیل در قائم شهر بود. جامعه پژوهش حاضر دانشجویان زن بزرگسال دوره کارشناسی این شهر قائم شهر بودند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 15 دانشجوی زن بالای سن 36 سال از دانشگاه فروردین قائمشهر انتخاب شدند. طرح پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناختی است. اطلاعات با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته گردآوری شد و با روش تحلیل محتوا کدگذاری و تحلیل شد. تحلیل یافته ها نشان داد عوامل گوناگونی در شکل گیری یادگیری دگرگون ساز زنان نقش دارند. مهم ترین آن ها به ترتیب احساس خلاء، مرگ فرد مورد علاقه، درگیر شدن در یک رابطه، طلاق و از دست دادن شغل بود. همچنین پنج درون مایه سلامت روان، خانواده، اهداف پیشرفت، امنیت مالی و مدرک» به عنوان دلایل ورود زنان بزرگسال به آموزش عالی شناسایی شد. طبق نتایج بدست آمده در این پژوهش چهار درون مایه رشد تفکر انتقادی، دگرگونی فرهنگی، عواطف و معنویت به عنوان پیامدهای یادگیری دگرگون ساز در این مطالعه شناسایی شدند.            
            تأثیر آموزش گروهی مهارت های زناشویی مبتنی بر رویکرد پذیرش و تعهد بر بهزیستی ذهنی، باورهای ارتباطی غیرمنطقی و صمیمیت زنان
                منبع:
                زن و فرهنگ سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰                                    
                        81-93                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش گروهی مهارت های زناشویی با رویکرد پذیرش و تعهد بر بهزیستی ذهنی، باورهای ارتباطی غیرمنطقی و صمیمیت زنان در شهر رشت پرداخت. جامعه آماری شامل زنان متأهل شهر رشت بوده و نمونه تحقیق نیز 30 نفر زن متأهل دارای معیارهای ورود بوده که با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) جایگزین شدند. طرح پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون و گروه گواه بود و جهت گردآوری داده از پرسشنامه بهزیستی ذهنی کی یز و ما گیارمو (2003)، مقیاس باورهای ارتباطی آدیلسون و اپشتاین (1982) و مقیاس صمیمیت اکسیس جی واکر و لیندا تامپسون (1983) استفاده شد. گروه آزمایش در قالب 10 جلسه آموزش گروهی مهارت های زناشویی با رویکرد پذیرش و تعهد را دریافت کرد و گروه گواه، هیچ درمانی دریافت نکرد. جهت تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. تحلیل داده های پس آزمون، نمرات بالاتری در بهزیستی ذهنی و صمیمیت و نمرات پایین تری در باورهای ارتباطی شرکت کنندگان را نشان داد. این تغییرپذیری داده ها آشکار ساخت که آموزش گروهی مهارت های زناشویی با رویکرد پذیرش و تعهد بر بهزیستی ذهنی، باورهای ارتباطی و صمیمیت زنان اثربخش بوده است. می توان نتیجه گرفت که آموزش گروهی مهارت های زناشویی با رویکرد پذیرش و تعهد یک درمان مؤثر و قابل قبول برای بهبود بهزیستی ذهنی، باورهای ارتباطی و صمیمیت است.            
            اصول بایسته اشتغال زنان در چارچوب قواعد حقوقی
                منبع:
                زن و فرهنگ سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۹                                    
                        107-119                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف از تحقیق حاضر بررسی موضوع آزادی اشتغال زنان و البته محدودیت هایی که قابل مشاهده است، در پرتو اصول مندرج در قانون اساسی ج.ا.ا و قوانین عادی دیگر می باشد. جامعه مورد تحقیق در پژوهش حاضر، زنان شاغل و ابعاد زندگی آنان می باشد. طرح تحقیق حاضر از نوع توصیفی-تحلیلی بوده و سیر تطور و تحول آزادی اشتغال زن را تبیین می نماید. روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای و فیش برداری بود. در کل یکی از مهم ترین موضوعات قابل تأمل در علوم اقتصادی، اجتماعی و حقوقی، موضوع اشتغال زنان است. نتایج تحقیق نشان داد اهمیت اشتغال زنان به تناسب خودش در پیشبرد اهداف جامعه و نیاز به نیروی متخصص، لزَوم مشارکت زنان؛ امری اجتناب ناپذیر است. درعین حال اشتغال زنان به عنوان یک حق و نه یک تکلیف دارای محدودیت هایی است و قواعد تدوینی و لازم الاجرا فعلی جامعه ایرانی (باهر مصلحتی که هستند) از نگاه ظاهری محدودیت هایی در مسیر اشتغال زنان در جامعه در حال گذار ایرانی قرار می دهد و تنوع این محدودیت ها مورد تأمل این تحقیق می باشد که البته در برخی از محدودیتها، ضرورت تحقیق های بین رشته ای لازم می نمایاند.            
            زن آرمانی و اثیری در منظومه عاشقانه هشت بهشت امیرخسرو
                منبع:
                زن و فرهنگ سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۹                                    
                        7-16                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت زنان در منظومه عاشقانه هشت بهشت امیرخسرو دهلوی است. مثنوی هشت بهشت به جنبه های متعدد آرمان شهر زنان اشارات فراوانی می کند. روش تحقیق در این مقاله موردی- زمینه ای با رویکرد همبستگی است و کوشش شده تا با استفاده از روش تحلیل محتوا معیارهای زن خوب را از دیدگاه این شخصیت مورد تحلیل و ارزیابی قرار دهد. طرح جایگاه زن در خانواده و اجتماع و ارائه راهکار کاربردی در این زمینه یکی از مضامین اساسی امیرخسرو در ارائه مدینه فاضله در شهر آرمانی هشت بهشت است. رسیدن به جامعه آرمانی که او در نظر داشته با معیارهای جامعه زمانه او بیشتر هماهنگ و مرتبط است. درون مایه داستان هشت بهشت پیمان شکنی زنان و تظاهر آنان به ستر و صلاح است. او در این منظومه عاشقانه هر جا که شرایط را مناسب دیده است، در خلال داستان های پراز نشاط، دستاویزی برای تعلیم و موعظه به «زن» یافته، اذعان کرده است. مطابق نتایج تحقیق، تعهد و وفاداری زن برای زندگی بهتر و به دست آوردن آرامش واقعی دنیا و آخرت ضروری است.            
            تجارب مادران شاغل از سیاست های مراقبت از کودک در ایران: مطالعه پدیدارشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                زن در توسعه و سیاست دوره ۱۷ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱                                    
                        121 - 145                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                یکی از مباحث مهم مطرح در الگوهای خدمات اجتماعی و به نوعی هسته مرکزی جایگاه جنسیت در دولت رفاه به وضعیت زنان در بازار کار و به ویژه بحث سیاست گذاری درخصوص مراقبت از کودکان مادران شاغل اختصاص دارد؛ موضوعی که از جهات مختلف خانوادگی و اجتماعی ابعاد مسئله مندی دارد و لذا بستر ایجاد اختلافات گسترده ای در دیدگاه ها، مواضع و راهبردهای سیاستی به شمار می رود. یکی از مسیرهای مهم شناخت نواقص و راهبردهای بهبود سیاست های مراقبت از کودک فهم تجربیات و ابعاد مختلف مواجهه مادران شاغل با این سیاست ها به عنوان اصلی ترین گروه مرتبط با آن هاست. این پژوهش با شیوه پدیدارشناختی مبتنی بر جمع آوری داده ها از نمونه مادران شاغل با فرزند کمتر از هفت سال، که براساس نمونه گیری هدفمند تا حد اشباع نظری و با تمرکز بر شاغلان در دانشگاه های شهر اصفهان انتخاب شده اند، قصد درک معنا و تجربه مادران شاغل از سیاست های ایران درخصوص مراقبت از کودکان این گروه را دارد؛ تا از خلال آن به راهبردهای سیاستی در جهت بهبود و رفع نواقص احتمالی موجود در این حوزه دست یابد. از فرایند تحلیل داده ها مبتنی بر رویکرد هفت مرحله ای کولیزی، پنج تم اصلیِ «ارزیابی محتوایی سیاست ها»، «ارزیابی نحوه اجرای سیاست ها»، «متغیرهای واسطه ای»، «آثار و پیامدها» و «راهبردها» حاصل شد. نتیجه آنکه، براساس تجربه زیسته گروه نمونه از مادران شاغل، سیاست مراقبت در ایران از جهات مختلفی، به ویژه نبود انعطاف لازم در قوانین و اجرای آن ها در ارتباط با شرایط مادر/ کودک و فقدان سویه های جنسیتی و حمایت گرانه در زمینه های فکری مجریان و کارفرمایان، کفایت لازم در تأمین آرامش و رضایت مادران را ندارد. همچنین، داده ها نشان داد که متغیرهای واسطه ای متعددی مانند شرایط خانوادگی، مالی، کاری، شخصیتی و میزان آگاهی مادران در چگونگی درک و مواجهه آن ها با سیاست های مراقبت از کودک تأثیرگذار و موجب ظهور تأثیرات متفاوت در وضعیت مادر/ کودک/ اشتغال اند.            
            مطالعه جامعه شناختی پوشش دانشجویان: عوامل عینی و ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                پوشش به عنوان پدیده ای فطری و جهانشمول، اگرچه در دوران پیشامدرن مسئله ای اجتماعی نبود، اما در عصر پسامدرن دستخوش تغییرات بسیار زیادی شده و تبدیل به مسئله ای اجتماعی شده است. بر این اساس، مطالعه جامعه شناختی پوشش دانشجویان، هدف اصلی تحقیق حاضر است. چارچوب نظری این تحقیق بر اساس آراء و نظریات گیدنز، گافمن و وبلن و نظریات آسیب شناسی اجتماعی استوار است. جامعه ی آماری این تحقیق شامل دانشجویان دانشگاه های مختلف شهرستان دهلران با جامعه آماری2524 نفر است و حجم نمونه نیز 320 نفر تعیین شده است. روش نمونه گیری تصادفی است و برای بررسی فرضیات از آزمون همبستگی، تحلیل رگرسیون و تحلیل مسیر استفاده شده است. یافته ها نشان می دهند که بین متغیرهای مستقل «ارزش های درونی شده»، «باورهای مذهبی»، «رسانه ها»، «گسیختگی روابط در خانواده»، «تعهد اجتماعی»، «گروه های مرجع» با پوشش دانشجویان (متغیر وابسته) رابطه معناداری وجود دارد. همچنین متغیرهای پایگاه اجتماعی- اقتصادی و سطح تحصیلات با پوشش زنان رابطه ی معناداری نشان ندادند. در تحلیل رگرسیون متغیرهای باورهای مذهبی(26/0)، کنترل اجتماعی(21/0) و رسانه ها (18/0) به ترتیب بیشترین ضریب تأثیر رگرسیونی استاندارد شده را بر متغیر وابسته داشتند. در تحلیل مسیر نیز متغیرهایی چون باورهای مذهبی و کنترل اجتماعی دارای تأثیرات مستقیم و غیرمستقیم بودند و متغیر گسیختگی روابط در خانواده تنها دارای اثر غیرمستقیم می باشد.            
            تأثیر جوسازمانی مشارکتی بر اشتراک دانش با نقش تعدیلی انگیزش ذاتی و استقلال شغلی(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                اگر منابع انسانی را به عنوان یکی از مهم ترین منابع سازمان بدانیم، استفاده از دانش افراد سازمان می تواند مهم ترین بهره از منابع انسانی باشد. پژوهش حاضر به دنبال بررسی تأثیر جوسازمانی مشارکتی بر اشتراک دانش با نقش تعدیلی انگیزش ذاتی و استقلال شغلی در استادان خانم دانشگاه علامه طباطبائی است. روش پژوهش حاضر، ازنظر هدف، کاربردی و برحسب روش، پژوهشی توصیفی پیمایشی است. نمونه آماری پژوهش 97 نفر از استادان خانم دانشگاه علامه طباطبائی هستند. پایایی و روایی ابزار پژوهش با استفاده از آزمون های پایایی ترکیبی، ضریب بارهای عاملی، آلفاکرونباخ، روایی همگرا و روایی واگرا اندازه گیری شدند. داده های حاصل با استفاده از smart- PLS و SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج پژوهش نشان داده است که جوسازمانی مشارکتی اثر مثبت و معناداری بر اشتراک دانش استادان خانم دانشگاه علامه طباطبائی دارد. انگیزش ذاتی به عنوان متغیر تعدیل گر اثر جوسازمانی مشارکتی بر اشتراک دانش را تعدیل می کند، اما استقلال شغلی به عنوان متغیر تعدیل گر، اثر جوسازمانی مشارکتی بر اشتراک دانش را تعدیل نمی کند. با عنایت به نتایج این تحقیق، پیشنهاد می شود دانشگاه ها انرژی خود را در بهبود آن دسته از مؤلفه های جوسازمانی مشارکتی صرف کنند که بر اشتراک دانش تأثیر دارند.            
            بررسی مقایسه ای اضطراب بیماری و رضایت جنسی زناشویی در زنان متأهل شاغل و خانه دار(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                زن و جامعه سال دهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)                                    
                        99 - 114                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف: امروزه به دلیل تغییر شرایط اجتماعی و اقتصادی، شاهد حضور روزافزون اشتغال زنان می باشیم. بر این اساس این تحقیق با هدف مقایسه اضطراب بیماری و رضایت جنسی زناشویی در زنان متأهل شاغل و خانه دار در سال 1398 انجام شده است. روش: روش پژوهش، علی- مقایسه ای و تعداد 87 نفر از زنان شاغل در بیمارستان علی ابن ابیطالب و خاتم الانبیاء شهر زاهدان و 89 نفر از زنان خانه دار این شهر به صورت در دسترس انتخاب شدند. سپس با استفاده از پرسشنامه اضطراب بیماری سالکوویس و رضایت جنسی زناشویی مصطفوی مورد ارزیابی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره و t دو نمونه مستقل استفاده گردید. یافته ها: یافته ها گویای آن بود که زنان شاغل از اضطراب بیماری بالاتری برخوردار هستند (01/0>p). در رضایت جنسی زناشویی نیز این تفاوت در زنان خانه دار بیشتر بود (01/0>p). بحث و نتیجه گیری: به نظر می رسد چنانچه شغل دارای تنش های زیاد باشد می تواند تأثیرات منفی بر سلامت روانی و جسمی و کیفیت زناشویی زنان شاغل داشته باشد. لذا فراهم نمودن اقدامات لازم جهت کاهش تنش های وارده به این گروه از زنان شاغل می تواند در کاهش بیماری های روان تنی و بهبود روابط زناشویی مؤثر باشد.            
            تدوین الگوی ازدواج موفق: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                ازدواج سالم و موفق، نقش بنیادین در تشکیل خانواده سالم ایفا می کند. بر این اساس هدف پژوهش حاضر، تدوین الگوی ازدواج موفق است. این مطالعه به روش کیفی و با استفاده از نظریه داده بنیاد انجام شد. جامعه آماری پژوهش عبارت بود از کلیه زوج های شهر یاسوج که حداقل دارای5 سال زندگی مشترک می باشند. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند آزمودنی ها انتخاب شدند و تا رسیدن به اشباع نظری، در نهایت 26نفر(13زوج) دارای ازدواج موفق مورد مصاحبه نیمه ساختار یافته قرار گرفته و با استفاده از روش مقایسه ای مداوم استراوس وکوربین مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها نشان داد حرکتی در جهت نگهداری و تداوم زندگی به عنوان مقوله مرکزی و همسرگزینی آگاهانه به عنوان شرایط علی و شرایط میانجی در پنج سطح فردی، زوجی، خانوادگی، فرهنگی- اجتماعی و والدینی طبقه بندی و ارائه شد. راهبردهای حل تعارض نیز در دو سطح راهبردهای حل تعارض زوجی وخانوادگی تقسیم شد. در نهایت پیامد مقوله مرکزی که رضایتمندی از زندگی است توضیح داده شد. ارائه مدل ازدواج موفق می تواند به عنوان الگو ومسیری برای زوج ها باشد و برای روانشناسان و مشاوران ازدواج مثمر ثمر واقع شود و سرانجام به سلامت جامعه کمک کند.            
            پذیرش اجتماعی از مسیر مدیریت بدن در راستای کسب رضایت از زندگی با رویکرد GT (مورد مطالعه: زنان شهر گرگان)(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                زن و جامعه سال دهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۴۰)                                    
                        59 - 88                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                در جامعه ی مدرن، بدن دارای اهمیت ویژه ای می باشد. افراد با دستکاری و تغییر ویژگی های ظاهری خود مبادرت به ساخت بدن اجتماعی می کنند که مورد پذیرش جامعه قرار گیرد. هدف پژوهش، شناسایی جایگاه مقبولیت اجتماعی در مدل مفهومی مدیریت بدن زنان و رضایت آنان از زندگی بود. پژوهش با رویکرد کیفی و روش گرانددتئوری انجام شد. تکنیک گردآوری داده ها، مصاحبه ی ساخت نیافته و داده های مورد نیاز  از  مصاحبه با 15 نفر از زنان ساکن شهر گرگان که تجربه مدیریت بدن داشتند؛ جمع آوری شده است. انتخاب مصاحبه شوندگان با روش نمونه گیری هدفمند که نیازمند استفاده از نمونه گیری متوالی به نام گلوله برفی است، انجام شد. در این پژوهش از اعتبار زاویه بندی استفاده شده است. بر اساس یافته ها، شرایط علی این پژوهش مقایسه اجتماعی، همنوایی با دیگران و جزئی نگر و حساس بودن شناسایی شدند. پدیده محوری پذیرش اجتماعی که  در زمینه جایگزینی برای جبران کمبودها، محدودیت ها و محرومیت ها، ازدواج و بچه دار شدن مانع اندام زیبا، اضطراب بدن و باور به دوسویگی جنسیتی پدید آمده است. انزواطلبی، پذیرش سازمانی، پذیرش گروه همسالان، منزلت اجتماعی و ترس از طرد شدن به عنوان شرایط مداخله گر و در نهایت مشخص شد که زنان، با بهره گیری از استراتژی های افزایش پایش بدن، حفظ و پیگیری زیبایی و ارتقای جذابیت پیامدهایی چون کسب رضایت از زندگی، سانسور بدن، پیدایش وضعیت روحی مناسب، گسترش روابط اجتماعی، احراز فرصت ها و امتیازات در زندگی و رسیدن به من مطلوب را خلق کردند.            
            روایت پژوهی ترک تحصیل دانش آموز دختر روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                پژوهش حاضر باهدف کاوش دلایل ترک تحصیل یک دانش آموز دختر روستایی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر کیفی با رویکرد روایت پژوهی می باشد. این پژوهش بر روی یک دانش آموز دختر روستایی که ترک تحصیل کرده، متمرکز شد. برای گردآوری داده ها از مصاحبه های روایتی نیمه ساختاریافته و یادداشت میدانی استفاده شد. در فرآیند تحلیل از روش های تحلیل روایت ها و کدگذاری استفاده شده است. در تحلیل روایت ها از الگوی پارادایمی اشتراوس و کوربین (1990) کمک گرفته شده است. یافته ها نشان می دهد که مقوله مرکزی در ترک تحصیل این دانش آموز فقر محیطی(محیط خانوادگی و آموزشی روستا) می باشد، که تحت تأثیر عوامل متعددی چون؛ فقر اقتصادی، بی سوادی والدین، تبعیض جنسیتی، اشتغال دانش آموز در خانه، فاصله تا مدرسه و مختلط بودن مدرسه قرار دارد؛ همچنین زمینه هایی همچون؛ باورهای فرهنگی روستا، استفاده از سرباز معلم و تاثیر گروه همسالان در کنار شرایط علّی بر پدیده مؤثر بوده اند. این عوامل تحت تأثیرساختار متمرکز نظام آموزشی موجب ترک تحصیل دانش آموز می شود.            
            رابطه انتظار از ازدواج و تحمل پریشانی با سازگاری زناشویی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                پژوهشنامه زنان سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱ (پیاپی ۲۷)                                    
                        99-116                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                این پژوهش با هدف شناسائی رابطه انتظار از ازدواج و تحمل پریشانی با سازگاری زناشویی زنان انجام شد. روش پژوهش از نوع همبستگی بوده ، جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان متاهل مراجعه کننده به مرکز مشاوره آیین مهر واقع در منطقه 3 شهر تهران در 3 ماه آخر سال 1396 بود که تعداد آنها برابر با 240 نفر میباشد ، حجم گروه نمونه 137 نفر بود که به صورت نمونه در دسترس انتخاب گردید. پرسشنامه های انتظار از ازدواج (جونز و نلسون ،1996). مقیاس تحمل پریشانی (سیمونز ، 2005). و سازگاری زناشویی (اسپانیر،1976). به عنوان ابزار پژوهش روی گروه نمونه اجرا شد. سپس داده های جمع آوری شده با استفاده از آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد بین انتظار از ازدواج واقع بینانه و تحمل پریشانی با سازگاری زناشویی رابطه مثبت معنادار وجود دارد ، بدین معنا که هرچقدر انتظار از ازدواج واقع بینانه و تحمل پریشانی بالاتر باشد، سازگاری زناشویی نیز بیشتر است؛ اما بین انتظار از ازدواج ایدآل گرایانه و انتظار بدبینانه از ازدواج با سازگاری زناشویی رابطه منفی معنی دار وجود دارد. بدین معنا که هر چقدر انتظار از ازدواج ایده آل گرایانه و بدبینانه بیشتر باشد ، سازگاری زناشویی کمتر خواهد بود ، همچنین یافته ها حاکی از آن بود که انتظار از ازدواج و تحمل پریشانی قادر به پیش بینی سازگاری زناشویی زنان متاهل می باشد. بنابراین به نظر می رسد زنان متاهلی که توانایی بالاتری در پریشانی ها از خود نشان می دهند و انتظار آنها از ازدواجشان واقع بینانه تر است به طبع آن دارای سازگاری زناشویی مطلوب تری خواهند بود            
            اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                زن و جامعه سال دهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)                                    
                        29 - 44                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش تعهد بر کیفیت زندگی مادران دارای کودکان مبتلا به اختلال اوتیسم انجام شد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون – پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر در برگیرنده ی کلیه ی مادران دارای کودکان مبتلا به اوتیسم شهر قم در سال 1396 بود. با توجه به نیمه آزمایشی بودن طرح، نمونه ای به حجم 30 بیمار (هر گروه 15 نفر) با توجه به معیارهای شمول از بین افراد جامعه آماری به صورت داوطلبانه انتخاب شدند. اعضای نمونه به صورت جایگزینی تصادفی ساده در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسش نامه ی کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی بود. سپس آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 8 جلسه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد را دریافت نمودند و گروه کنترل مداخله ای  را دریافت نکردند . هر دو گروه در مرحله ی پیش آزمون و  پس آزمون،  پرسش نامه ی پژوهش را تکمیل کردند .برای تجزیه و تحلیل داده ها توسط نرم افزار SPSS از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کیفیت زندگی مادران دارای کودکان مبتلا به اوتیسم تأثیر معناداری دارد. (01/0 > P) به نظر می رسد این مداخله درمانی برای سلامت روانی مادران دارای کودک اوتیسم کاربردی باشد.